Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 45 , از مجموع 56

موضوع: (فرهنگ,هنر) زندگی در ژاپن

  1. #31
    Registered User askuka آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2008
    محل سکونت
    midgar
    نگارشها
    181

    پاسخ : (فرهنگ,هنر) زندگی در ژاپن

    واژه ی ژاپن به احتمال زیاد بر گرفته از کلمه ی مالایی جاپانگ یا جاپون است این کلمه نیز ژاپنی نی پون مشتق می شود که خود از تحریف کلمه چینی چیه پن به معنی جای بر امدن خورشید است ژاپنی ها اغلب دای به معنی بزرگ را پیش از کلمه نی پون می اورند!
    چنانچه از بخش افسانه های تاریخ ژاپن بر می اید در اغاز تنها خدایان وجود داشته اند!انها نر وماده بودند خدایان سالخورده به برادران وخواهران خدازاده ایزاناگی وایزانامی فرمان دادند که ژاپن را بیا فرینند
    پس انان بر پل شناور اسمان ایستادند نیزه ای جواهر نشان را در اقیانوس فرو بردند وبر کشیدند قطرات از نیزه چکید و به صورت جزایر مقدس در امد.
    پس از ایزاناکی آماراسو الهه ی خورشید زاده شد واز نواده او نی نی جی سلسهی سلاطین دان نیپون پا ژاپن پدید امد!از ان روزگار تا کنون تنها یک دودمان شاهیدر ژاپن فرمان روایی کرد از نیزه جواهر نشان 4223 قطره چکید زیرا جزایر ژاپن 4223 جزیره است
    زنان در ژاپن
    در ژاپن نیز مانند چین زنان دوران ابتدایی وضعی بهتری از زنان دوران بعد داشتند در میان فرمانروایانعصر امپراتوری 6 زن دیده می شوند در دورهی عظمت کی یو تو زنان در حیات اجتماعی و ادبی کشور عهده دار نقش مهمی بودندوشاید درجه اول بودندغلبهی جنگیان فئودال و ملایمت وخشونت که به اقتضای تاریخ به طور متناوب بر جامعه ژاپنحکمفرمایی می کردسبب شدتفوق مرد بر زن استوار گرددو زن نا گریز از پیروی از 3 ارگان پدر برادر و همسر شود
    ====هیچ ملتی پاکیزه تر از ملت زاپن نیستند مردم توانگر روزی سه بار لباس خود را تغییر می دادندو فقیر وغنی هر روز بدن خود را می شستند مردم روستایی در فصل تابستان در وان ها یی که در خارج خانه نهاده شده بودشستو شو می کردند و در همان حال با همسایگان خود به گفت وگو می نشستند
    ویرایش توسط askuka : 04-09-2008 در ساعت 07:05 PM

  2. سپاس


  3. #32
    کاربر افتخاری فروم alitopol آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    در سفر
    نگارشها
    4,065

    هانامی؛ جشن شکوفه‌های گیلاس

    ماه آوریل در ژاپن زمان برگزاری جشن هانامی(HANAMI) است.
    هانامی از ترکیب دو کلمه‌ی «هانا» به معنی «گل» و «می» به معنای «دیدن» تشکیل شده‌است . گل در اینجا منحصرا به ساکورا (SAKURA) شکوفه گیلاس اطلاق می‌شود.
    با این توضیحات می‌توان به ترکیبی چون «گل دیدن» دست پیدا کرد.
    مردم ژاپن در این روزها به تماشای شکوفه‌های زیبای گیلاس می‌روند و تا پاسی از شب در زیر این درختان با نوشیدن ساکه(SAKE) خوش می‌گذرانند.
    شکوفه‌ی گیلاس گل ملی ژاپن است.
    منبع عکس‌ها: سایت راهنمای ژاپن
    Being aloneis the some thing remarkable but to be ignoredis so awkward

  4. #33
    Registered User Guardian آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    محل سکونت
    خليج فارس
    نگارشها
    369

    پاسخ : (فرهنگ,هنر) زندگی در ژاپن

    :D با اين كه هيچ جا وطن نبيد ولي
    ‍ژاپن هم بد نبيد!، هرچي مي خوايم داشته بيد!
    نينتندو (اوف ايف)
    كسي مي تونه بگه دين ژاپني ها كدوم فرقه از كدوم دين بيد! ما يه مطالعه اي بكنيم
    + Kimi Ga Yo رو هم بذاريد د Pliz

  5. #34
    کاربر افتخاری فروم golpar آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    محل سکونت
    وطن
    نگارشها
    926

    پاسخ : (فرهنگ,هنر) زندگی در ژاپن

    به نظر من هم هیج جا تو دنیا ایران نمی شه
    ایران یه چیز دیگه است
    اما اگه خب ژاپن باید دیدنی باشه
    آزادی آخرین کلمه ای ست که همواره در دل دارم
    آزادی من،خط قرمز من است!

    غادة السمان

  6. سپاس


  7. #35
    Zangetsu
    Guest

    پاسخ : (فرهنگ,هنر) زندگی در ژاپن

    نقل قول نوشته اصلی توسط golpar نمایش پست ها
    به نظر من هم هیج جا تو دنیا ایران نمی شه
    ایران یه چیز دیگه است
    اما اگه خب ژاپن باید دیدنی باشه
    هه!...........ایران؟..............آره.. .........آره
    .
    .
    معلوم میشه چیزی از ایران نمیدونی !
    البته وطن و حس وطن پرستی جای خود داره..........اما چرا باید وطن ما ایران باشه !
    نه تکنولوژی.......نه زیبایی.......نه .........................من هیچی نگم بهتره...........!
    .
    و در مورد ژاپن:
    میشه گفت یه کشور کاملا ایده ال...............با شنیدن اسم ژاپن اکثرا یاد نظم میوفتن.................یه نظم واقعی
    .
    .
    کاشکی ماهم از این شانسا داشتیم !

  8. #36
    Registered User
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    محل سکونت
    گیلان
    نگارشها
    719

    پاسخ : (فرهنگ,هنر) زندگی در ژاپن

    نقل قول نوشته اصلی توسط Guardian نمایش پست ها
    كسي مي تونه بگه دين ژاپني ها كدوم فرقه از كدوم دين بيد! ما يه مطالعه اي بكنيم
    + Kimi Ga Yo رو هم بذاريد د Pliz
    "آکیو مورتیا" رییس سابق شرکت سونی در کتابش "ساخت ژاپن" میگه:
    "ما یه شوخی میگوییم که بیشتر ژاپنی ها "شینتو" به دنیا میآیند ، به طریق "کنفسیوس" زندگی میکنند ، به آیین "مسیح" ازدواج میکنند و به رسم "بودایی" دفن میشوند.":p

    ژاپن دین رسمی نداره. ولی یه آماری هست که میگه:
    پیرو آیین شینتو 84.2 % ، مسیحی 1.7 % ، بقیه ادیان 14.1% .(منبع :اطلس گیتا شناسی 87-88 )
    نکته :اون "بقیه ادیان" رو میتونی بودایی و کنفسیوسی حساب کنی.

  9. #37
    Registered User houras_21 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    نگارشها
    57

    پاسخ : (فرهنگ,هنر) زندگی در ژاپن

    منم یه چیز کوچولو در باره ژاپنیا پیدا کردم که با اجازه می ذارم!

    ژاپنی ها و ترن



    ۱-زمستان گذشته -دو تا پله برقی در کنار هم و در جهت مخالف حرکت می کنند.من و همسرم درحال پايين آمدن -پيرزن ژاپنی با کفش نه چندان مناسب برای سن و سالش .بسيار تر و تميزو با يک عصا در حال وارد شدن به پله برقی به سمت بالا -سرمای هوا و کفش نا مناسب باعث سر خوردن او و افتادنش می شود-ژاپنی در حال تماشای اين صحنه -تنها يک جوان برای کمک به او می رود -به ذهن ما می رسد که دگمه اضطراری زده شود -چند پله مانده که پيرزن به انتها برسد پله برقی متوقف می شود -همگی به دنبال کار خود می روند انگار که اتفاقی نيافتاده به دليل زدن دگمه اضطراری آژيرها به صدا می آيد -مسئول مربوطه آمده و پيرزن از او عذر خواهی می کند .مسئول کليد را در داخل پله برقی می اندازد .کل ما جرا کمتر از ۳ دقيقه اتفاق می افتد .پيرزن رفته است .همه با خونسردی در حال حرکت هستند انگار نه انگار اتفاقی افتاده است

    ۲-بهار گذشته در داخل ترن ،حدود ظهر تنها هستم .صندلی های ترن نيمه خالی است.زنی حدود ۳۵ ساله شايد ۳۵ کيلو هم نيايد به در ترن تکيه داده است.تغيير خط و تغيير جهت قطار باعث پرت شدنش به سمت مقابل با يک چرخش ۱۸۰ درجه می شود .با کمر به صندلی قطار برخورد می کند.ظاهر رنگ پريده اش نشان از مشکل جسمی و يا بی خوابی زياد دارد .از خجالت يا درد، زن همانجا به صورت بيهوش نشسته و تکان نمی خورد .دوست دارم بهش کمک کنم ولی وقتی ژاپنی ها را می بينم که کاملا خونسرد در صندلی نشسته و هر کس به کار خودش مشغوله. يکی دارد با موبايل mail می فرستد و يکی دارد کتاب می خواند، منصرف می شوم .ايستگاه بعدی زن پياده می شود .ژاپنی ها همچنان در حال فرستادن mail با موبايل يا خواندن كتاب هستند.

    ۳-جمعه گذشته -پاسی از نيمه شب .من و همسرم در ايستگاه منتظر ترن هستيم .فاصله ترن ها ،آخر شب زياد است .يك salary man به يك ستون تكيه داده و معلوم است كه بيش از حد نوشيده است .بسيار مبارزه می كند ولی موفق نمی شود كه با حالت تهوع مقابله كند .همراه با خارج شدن مايعی زرد رنگ از دهنش ،بيهوش شده و بدون كنترل با صورت به زمين می خورد.در بين افراد بيشماری كه آنجا هستند يك پسر جوان و دوست دخترش آژير خطر را زده و مسئول ايستگاه به كمك می آيند .ديگران حتی سعی نمی كنند كه نگاهی بياندازند.
    بله اينجا ژاپن است.سرزمين افراد خونسرد ،شايد هر كدوم از صحنه ها يك روز من رو به خودش مشغول كرده باشد.

    -----------------------------
    با توجه به خونسردی بيش از حد اين ژاپنی ها كه هيچ وقت صداشون از خونه های دور و بر نمی ياد.شب فوتبال ژاپن و استراليا من لحظه های آخر بازی ديگه عصبی شده بودم رفتم خودم رو مشغول كنم و ظرف بشورم . صدای تلويزيون رو نمی شنيدم ولی از صدای جيغ خانمی تو همسايگی مون می فهميدم كه گلي زده شده و بعد از همسرم می پرسيدم ژاپن گل خورده و اون تاييد می كرد.اين خانوم سر هر دو تا گل آخر جيغ می زد. خلاصه اينكه كه تو اين مدتی كه من تو ژاپن زندگی می كنم اولين باری بود كه صدای يک ژاپنی رو از تو خونه اش می شنيدم


    منبع

  10. #38
    Registered User
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    محل سکونت
    گیلان
    نگارشها
    719

    پاسخ : (فرهنگ,هنر) زندگی در ژاپن

    نقل قول نوشته اصلی توسط Zangetsu نمایش پست ها
    هه!...........ایران؟..............آره.. .........آره
    .
    .
    معلوم میشه چیزی از ایران نمیدونی !
    البته وطن و حس وطن پرستی جای خود داره..........اما چرا باید وطن ما ایران باشه !
    نه تکنولوژی.......نه زیبایی.......نه .........................من هیچی نگم بهتره...........!
    .
    و در مورد ژاپن:
    میشه گفت یه کشور کاملا ایده ال...............با شنیدن اسم ژاپن اکثرا یاد نظم میوفتن.................یه نظم واقعی
    .
    .
    کاشکی ماهم از این شانسا داشتیم !
    از نظر من ، zangetsu جان ، تو کسی هستی که از ایران چیزی نمیدونی ، علاوه بر این که از ژاپن انگار اطلاعات دسته اول نداری.
    ژاپن واسه ژاپنی ها کشور کاملا ایده آلیه. فقط ژاپنی ها. اونا کشور ایده آل خودشون رو ساختن ، ولی زندگی در بین اون ها مطمئنا سخت خواهد بود. (من اونجا زندگی نکردم ولی در موردشون مطالعه داشتم ، میگه : وصف العیش ، نصف العیش!)
    چون آدمای سردمزاجین، بر خلاف ما ایرانی ها که همه چیز رو زیادی به شوخی میگیریم! اونا کلا آدمای جدی و کم احساسی هستن . با اون فرهنگ میلیتاریسم حاکم بر ذهنشون ، و یه زندگیه سیم کشی شده و پر از میکروکنترلر!!
    حداقل ژاپن جایی نیست که هر ایرانی راحت بتونه توش زندگی کنه ، سفر چرا خوش هم میگذره.
    دلت میاد ، صبح یکم دیر برو سر کار ، ظهر زود بپیچون! بعد از ظهر چند سیخ کباب بزن تا روشن شی!! بعدش تا عصر با دوستا بگو و بخند و عیاشی کن!!!! ;) و واسه فردا صبح قرار کله پاچه بذار!!!
    در ادامه اضافه کنم ، ایران که همش بیابون نیست که! جاهای قشنگ هم داره ، فقط کمه!!!!

  11. #39
    seyederobab
    Guest

    (فرهنگ,هنر) زندگی در ژاپن

    ژاپني ها و ماهيگيري !



    - ژاپنی ها عاشق ماهی تازه هستند. اما آبهای اطراف ژاپن سال هاست که ماهی تازه ندارد.
    بنابر این برای غذا رساندن به جمعیت ژاپن قایق های ماهی گیری، بزرگتر شدند و مسافت های دورتری را پیمودند.
    - ماهی گیران هر چه مسافت طولانی تری راطی میکردند به همان میزان آوردن ماهی تازه بیشتر طول می کشید .اگر بازگشت بیش از چند روز طول می کشید ماهی ها، دیگر تازه نبودند وژاپنی ها مزه این ماهی را دوست نداشتند.
    - برای حل این مسئله ، شرکتهای ماهی گیری فریزرهایی در قایق هایشان تعبیه کردند.
    - آنها ماهی ها را میگرفتند آنها را روی دریا منجمد میکردند. فریزرها این امکان را برای قایقها و ماهی گیران ایجاد کردند که دورتر بروند و مدت زمان طولانی تری را روی آب بمانند. اما ژاپنی ها مزه ماهی تازه و منجمد را متوجه می شدند و مزه ماهی یخ زده را دوست نداشتند.
    - بنابر این شرکتهای ماهیگیری مخزنهایی را در قایقها کارگذاشتند و ماهی را در مخازن آب نگهداری میکردند .ماهی ها پس از کمی تقلا آرام می شدند و حرکت نمی کردند. آنها خسته و بی رمق ، اما زنده بودند.
    - متاسفانه ژاپنی ها مزه ماهی تازه را نسبت به ماهی بی حال و تنبل ترجیح می دادند.
    - زیرا ماهیها روزها حرکت نکرده و مزه ماهی تازه را از دست داده بودند.
    - پس شرکتهای ماهیگیری باید این مسئله را بگونه ای حل میکردند.

    - آنها چطور می توانستند ماهی تازه بگیرند؟
    - اگر شما مشاور صنایع ماهیگیری بودید ، چه پیشنهادی می داديد
    رون هوبارد در اوایل سالهای ۱۹۵۰دریافت:
    " بشر تنها در مواجهه با محیط چالش انگیز به صورت غریبی پیشرفت می کند "
    منافع و مزیتهای رقابت:
    - شما هر چه با هوش تر ، مصرتر و با کفایت تر باشید از حل یک مسئله بیشتر لذت می برید .اگر به اندازه کافی مبارزه کنید و اگر به طور پیوسته در چالشها پیروز شوید ، خوشبخت و خوشحال خواهید بود.
    - چطور ژاپنی ها ماهیها را تازه نگه میدارند؟
    - برای نگه داشتن ماهی تازه شرکتهای ماهیگیری ژاپن هنوز هم از مخازن نگهداری ماهی در قایقها استفاده می کنند اما حالا آنها یک ******ه کوچک به داخل هر مخزن میاندازند.
    - ******ه چندتائی ماهی میخورد اما بیشتر ماهیها با وضعیتی بسیار سرزنده به مقصد میرسند، زیرا برای فرار از ******ه تلاش میکنند.
    توصیه
    " به جای دوری جستن از مشکلات به میان آنها شیرجه بزنید ".
    "از بازی لذت ببرید".
    " اگر مشکلات و تلاشهایتان بیش از حد بزرگ و بیشمار هستند تسلیم نشوید ،ضعف شما را خسته می کند، به جای آن مشکل را تشخیص دهید ".
    " عزم بیشتر و دانش بیشتر داشته و کمک بیشتری دریافت کنید ".
    "اگر به اهدافتان دست یافتید، اهداف بزرگتری را برای خود تعیین کنید"
    " زمانی که نیازهای خود و خانواده تان را برطرف کردید برای حل اهداف گروه، جامعه و حتی نوع بشر اقدام کنید. پس از کسب موفقیت آرام نگیرید ، شما مهارتهایی را دارید که میتوانید با آن تغییرات و تفاوتهایی را در دنیا ایجاد کنید."
    "در مخزن زندگیتان ******ه ای بیندازید و ببینید كه واقعاً چقدر می توانید دورتربروید"

    شرط عشق


    دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.

    نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید.

    بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.

    مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید.

    موعد عروسی فرا رسید.

    زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهرهم که کور شده بود.

    همه مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد.

    20سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت،

    مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود..

    همه تعجب کردند.

    مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم."






    تهیه کننده :
    سیده رباب اوقیانوسی

  12. #40
    کاربر افتخاری فروم alitopol آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    در سفر
    نگارشها
    4,065

    واژه‌های فارسی در زبان ژاپنی 1

    سید آیت حسینی- دانشجوی علوم زبان و اطلاعات دانشگاه توکیو


    تاریخچه روابط دو کشور

    هشتاد سال از برقراری رابطه رسمی دیپلماتیک بین ایران و ژاپن می‌گذرد. اما از قرن‌ها پیش از آن، ژاپنی‌ها از طریق متون چینی با امپراطوری ایران و فرهنگ و تمدن آن کم و بیش آشنا شده بوده ‌اند.
    آشنایی ایرانیان با کشور ژاپن، به اواسط دوران قاجار بازمی‌گردد. تا جایی که بر نگارنده معلوم است، پیش از آن، در دوران صفویه، سفیر شاه سلیمان صفوی در سیام (تایلند) در کتاب سفرنامه‌اش “سفینه سلیمانی” اشاره‌‌هایی به کشور ژاپن، شرایط اقلیمی و مردمان آن کرده است. پس از آن، میرزا ابراهیم صحاف‌باشی مشاهدات خود از سفر به مشرق دور به سال ۱۸۹۷ را، در سفرنامه خود آورده است که حدود ده صفحه از آن به کشور ژاپن اختصاص دارد. تا اینکه در سفرنامه مهدی‌قلی هدایت (مخبرالسلطنه) که به همراه میرزا علی‏اصغرخان اتابک، صدر اعظمِ قاجاریان در سال ۱۹۰۳ از ژاپن دیدار کرد، اطلاعات مبسوط و ارزشمندی در مورد کشور ژاپن برای اولین بار به ایرانیان داده می‌شود.
    اما مسبب اصلی آشنایی ایرانیان با ژاپن و علاقه‌مندی‌شان به این کشور، پیروزی ارتش ژاپن بر نیروی دریایی روسیه تزاری در سال ۱۹۰۵ بود. ایرانیان که همواره در جنگ با روسیه مغلوب شده بودند و بخشی از خاک خود را از دست رفته دیده بودند، از شنیدن خبر پیروزی ارتش کشوری کوچک و جزیره‌ای، بر ابرقدرت منفور روسیه شادمان شدند و برای آگاهی یافتن از اوضاع کشور ژاپن کنجکاو گشتند.
    جزئیات این علاقه و کنجکاوی در جراید آن زمان انعکاس یافته است. این علاقه بدانجا رسید که حسین‌علی تاجر شیرازی در سال ۱۳۲۵ هجری قمری، منظومه‌ حماسی بلندی با نام “میکادونامه” در بحر متقارب (وزن شاهنامه) راجع به پیروزی ارتش ژاپن بر روسیه و دلاوری‌ها و سلحشوری‌های افسران ژاپنی سرود. از آن زمان تا کنون نام ژاپن همیشه بر زبان مردم و دولتمردان ایرانی جاری بوده است.
    در زمان دو جنگ جهانی، مسائل مربوط به ژاپن مورد توجه ایرانیان بوده است و حادثه بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی و اشغال ژاپن توسط ارتش آمریکا، در ایران بسیار مطرح شده است و می‌شود.
    پیشرفت سریع صنعتی و اقتصادی ژاپن در نیمه دوم قرن بیستم، علاقه و توجه ایرانیان را به ژاپن بیش از پیش جلب کرد و باعث شد ژاپن به عنوان الگویی برای توسعه و سازندگی در ایران مطرح شود. پیش از انقلاب محمدرضا شاه از ایران با عنوان «ژاپن غرب آسیا» یاد می‌کرد و پس از انقلاب اسلامی نیز، سیاست‌مداران برجسته ایرانی، از عنوان «ژاپن اسلامی» برای الگوی توسعه مورد نظر خود یاد کرده‌اند.
    نگاهی به برخی واژه‌های ژاپنی در فارسی

    از زمان آشنایی ایرانیان با ژاپن تا به امروز (سال ۱۳۸۸)، نزدیک به پانصد جلد کتاب با موضوع‌های مرتبط با ژاپن در ایران منتشر شده‌ است و حدود ۲۸۰۰ عنوان مقاله در این ارتباط در مجلات و روزنامه‌های ایران به چاپ رسیده‌اند و نزدیک به ۷۲ عنوان پایان‌نامه تحصیلی در خصوص موضوعات مربوط به ژاپن در دانشگاه‌های ایران راهنمایی شده است[۴]. نیز پس از پیروزی انقلاب، فیلم‌های سینمایی و مجموعه‌های تلویزیونی متعددی از تولیدات کشور ژاپن در ایران به نمایش در‌آمده‌اند و به این‌ها باید فیلم‌های مستند، با موضوع‌های مرتبط با ژاپن را نیز افزود.
    همچنین پس از شکوفایی صنعت ژاپن و نیاز آن به نیروی کار خارجی، هزاران تن از جوانان ایرانی که عمدتاً از طبقات متوسط و پایین اجتماعی به لحاظ درآمد و تحصیلات بودند، راهی ژاپن شدند و ضمن کسب آشنایی با جنبه‌هایی از فرهنگ ژاپن، خرده‌فرهنگ خاصی به وجود آوردند که بررسی و آسیب‌شناسی آن می‌تواند بسیار جالب و مفید باشد.
    همه این موارد منجر به ورود برخی واژه‌های ژاپنی به زبان فارسی در سال‌های اخیر شده است. البته اغلب این واژه‌ها به صورت غیر مستقیم و با واسطه زبان‌های اروپایی به فارسی آمده‌اند. بیشتر بدین دلیل که به جز در چند سال اخیر، ایرانیانی که خواندن و نوشتن ژاپنی بدانند و در حوزه ترجمه فعال باشند بسیار اندک بوده اند.
    این واژه‌ها را می‌توان در دو دسته تقسیم کرد. دسته اول واژه‌های عمومی هستند که اغلب، عناصر فرهنگی ژاپن به شمار می‌آیند و به عنوان نمادهای کشور ژاپن، وارد سایر زبان‌های دنیا از جمله فارسی شده‌اند و به مرور بسامد وقوع نسبتاً بالایی پیدا کرده‌اند. از این دسته می‌توان به سونامی، سودوکو، ذن، هایکو، اوریگامی، گیشا، کیمونو، کامی‌کازه، نین‌جا، سامورای، یاکوزا، هاراگیری، و … اشاره کرد. دسته دوم کلماتی هستند که در حوزه‌های تخصصی به دلیل نبود معادل فارسی وارد شده‌اند مثلاً در صنعت و مدیریت واژه‌هایی نظیر کایزن، کانبان، گن‌با، پنج اس و … که متخصصان آن‌ها را بسیار به کار می‌برند و یا در ورزش‌های رزمی، واژه‌های کاراته، جودو، جوجوتسو (اغلب به شکل جوجیتسوکن‌دو، کاراته‌کا، جودوکا، سن‌سی، دان، تاتامی، دوجو، کاتا، کومی‌ته، کی‌آی، تاچی و … ژاپنی هستند.
    طرفه آنکه پسوند اسم فاعل ساز ka – در ژاپنی که از کلمه karate، اسم فاعل karateka و یا از کلمه seiji (سیاست)، اسم فاعل seijika (سیاست‌مدار) را می‌سازد، در فارسی زایایی پیدا کرده و گاهی به اسم ورزش‌های غیرژاپنی نیز اضافه می‌شود. همچنین این پسوند را برخی به خاطر شباهت آوایی با کلمه کار فارسی، به شکل کاراته‌کار یا جودوکاران استفاده می‌کنند.
    واژه‌های فارسی در زبان ژاپنی

    اما حکایت واژه‌های فارسی در زبان ژاپنی کمی پیچیده‌تر و رازآلودتر است. کلمات فارسی زبان ژاپنی را به طور گسترده می‌توان به دو گروه تقسیم کرد. گروه اول کلماتی هستند که نخست، در طی سالیان دراز و عمدتاً از زبان فارسی میانه، وارد زبان چینی شده‌اند و بعد، از چینی به زبان ژاپنی راه یافته اند و دسته دوم کلماتی هستند که بیشتر، پس از قرن نوزدهم، از طریق زبان‌های اروپایی وارد زبان ژاپنی شده اند.
    واژه‌هایی که از طریق چینی وارد ژاپنی شده اند
    پس از قرن چهارم میلادی که بودیسم به همراه زبان و خط چینی، از چین و کره وارد ژاپن شد، ژاپنی‌ها برای اولین بار با خواندن و نوشتن آشنا شدند و به مطالعه متون مختلف چینی پرداختند. پیش از آنکه خط‌های هجانگار خود را برای نوشتن زبان ژاپنی ابداع کنند، به آموزش زبان چینی روی آوردند. در این عصر باسواد بودن، معادل چینی دانستن بود. در این دوران و ادوار بعدی، راه ورود واژه‌های چینی به ژاپنی هموار شد و هزاران واژه چینی وارد زبان ژاپنی گشت و بخش قابل توجهی از واژگان زبان ژاپنی را به خود اختصاص داد. در میان این وام‌واژه‌های چینی، طبیعتاً کلماتی بودند که از فارسی و سایر زبان‌های ایرانی وارد چینی شده بودند.
    اما شکل آوایی این کلمات و در پاره‌ای موارد معنی‌شان در این انتقال جغرافیایی و در گذر زمان، دچار دگرگونی بسیار گشته اند. کلمات فارسی در ورود به زبان چینی، برای انطباق با الگوی واجی و نوایی چینی، به خصوص با ساخت هجایی آن، تحول فراوان یافته اند. بنابراین، دور از انتظار نیست که شکل آوایی کلمات خارجی در زبان چینی، چنان دگرگون شده‌ اند، که گاهی فقط شباهت ناچیزی به شکل آوایی کلمه در زبان مبدأ دارند. مثلاً کلمه ایران را چینی‌ها امروز [yilang] تلفظ می‌کنند.
    در چینی باستان و میانه، کلمات بومی چینی، اغلب تک هجایی بودند و کلماتی می‌توانستد دوهجایی باشند که آغازه، یا هسته + دنباله (rhyme) دو هجاشان، یکسان باشد. بنابراین برخی کلمات خارجی، پس از ورود به این زبان، با قواعد همگونی آغازه (Initial Harmonization) و یا همگونی انتها (Final Harmonization) به ساخت‌های قابل قبول چینی تبدیل شده اند. به جز این همگونی‌ها، قواعد و محدودیت بسیاری در کار بوده‌اند تا تلفظ کلمات خارجی را به شکالی قابل قبول در زبان چینی بدل کنند.
    بدین ترتیب مثلاً کلمه بربط فارسی با ورود به زبان چینی به biba یا pipa (琵琶) تبدیل شده است [۲].
    همین واژه‌ها پس از ورود به ژاپنی، با اینکه اغلب شکل نوشتاری خود را حفظ کرده اند، برای تطابق با ساخت واجی زبان ژاپنی، دوباره متحول شده اند و شکل جدیدی یافته اند. به عنوان نمونه، در مثال فوق، biba (琵琶) با ورود به ژاپنی، به شکل biwa درآمده است. بی‌وا نام یکی از سازهای سنتی ژاپن است که در اصل، شکل دگرگون شده ساز ایرانی بربط بوده، که از مسیر جاده ابریشم و از طریق چین وارد ژاپن شده است.
    از میان کلمات ژاپنی که ریشه فارسی دارند، علاوه بر کلمه بربط، می‌توان به موارد زیر نیز اشاره کرد:
    (ichijiku (無花果 “انجیر”
    از کلمه انجیر [anji:r] فارسی. این کلمه فارسی در زبان چینی، با سه نگاره (کانجی) چینی 映日果 نوشته شده است که تلفظ این کلمه یعنی [ying jih kuo] را نشان می‌دادند که [kuo] به معنی میوه است. بعدها در زبان ژاپنی، با حفظ تلفظ، نگاره‌های دیگری برای این کلمه برگزیدند. نگاره‌هایی که ژاپنی‌ها، ای‌چی‌جی‌کو (انجیر) را با آن می‌نویسند (無花果) به معنی میوه بدون گل است. زیرا میوه انجیر بدون گل دادن و حتی پیش از رویش برگ، بر درخت ظاهر می‌شود. ظاهراً درخت انجیر گیاه بومی منطقه آسیای صغیر بوده است و مردمان شرق دور از طریق ایرانیان با آن آشنا شده اند.
    (shishi (獅子 “شیر”
    از کلمه [še:r] فارسی میانه. کلمه شیر (حیوان درنده) فارسی، که در فارسی قدیم با یای مجهول تلفظ می‌شده است، پس از ورود به چینی با مضاعف سازی و همگون سازی به شکل [šizi] تلفظ شده و با نگاره‌های (獰猛) و بعدها (獅子) نوشته شده و با ورود به ژاپنی، به شی‌شی بدل گشته است. امروزه ژاپنی‌ها برای کلمه شیر از وام‌واژه [raion]، بر گرفته از lion انگلیسی استفاده می‌کنند. ولی کلمه [shishi] در صورت‌هایی مانند (ino shishi) به معنای “گراز” یا (shishi za) به معنی “برج اسد” باقی مانده است.
    (budou (葡萄 “انگور”
    از کلمه پهلوی [buda:wa] یا [buduwa] که ظاهراً باکلمه باده فارسی امروز همریشه است. این کلمه با ورود به چینی [putao] تلفظ شده و در ژاپنی به بودو تبدیل شده است. برخی نیز این کلمه چینی را از [ba:tak]، شکل قدیمی کلمه باده می‌دانند. شعرای قدیم ایران “باده” را از ریشه کلمه “باد” دانسته اند که احتمالاً صحت نداشته باشد.
    باده را باد نام کرد استاد
    زآنکه آبی بود لطیف چو باد. (شرفنامه منیری)
    یا
    ز باد نام نهادند باده را یعنی
    چو باد صبح دمیدن گرفت باده بخواه . (ادیب صابر)
    (hatankyou (巴旦杏 “بادام”
    از کلمه فارسی بادام. تلفظ این کلمه در چینی [badan xing] است که [xing] به معنی “درخت میوه” است. امروزه هاتان‌کیو کلمه‌ای قدیمی در ژاپنی محسوب می‌شود و به جای آن، برای بادام، از وام‌واژه [aamondo] برگرفته از almond انگلیسی استفاده می‌کنند.
    (mitsutasou (密陀僧 “اکسید سرب PbO”
    از کلمه مُرداسنگ [murda:sang]، فارسی میانه. تلفظ این کلمه در زبان چینی [mituoseng] است. در لغتنامه دهخدا ذیل مدخل مرداسنگ آمده است:
    مرداسنگ، مرداسنج، مردارسنگ، مرده سنگ، مراسنگ. جوهری باشد که از سرب سازند و در مرهم‌ها به کار برند. معرب آن: مرداسنج. اکسید دو ظرفیتی سرب متبلور یا پروتو اکسید ازت به فرمول PbO می باشد. مرداسنگ در نقاشی به عنوان یکی از خشک کننده‌های رنگ‌های روغنی مصرف می شود، و همچنین آن را در پزشکی، جهت شستشو و ضدعفونی کردن وسایل پزشکی، در ترکیب برخی صابون‌های طبی مصرف می‌کنند، و نیز در برخی صنایع از جمله کوزه‌گری جهت تهیه لعاب روی کوزه‌ها مورد استعمال دارد.
    احتمالاً این ماده با همین نام و همین خواص و کاربرد از ایران وارد چین شده و از چین به ژاپن راه یافته است. امروزه با منسوخ شدن کاربردهای این ماده، کلمه میتسو‌تاسو نیز در ژاپنی کارکرد محدودی پیدا کرده و بیشتر برای اشاره به آن، از نام شیمیایی ماده استفاده می‌شود.
    .

  13. #41
    کاربر افتخاری فروم alitopol آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    در سفر
    نگارشها
    4,065

    واژه‌های فارسی در زبان ژاپنی 2

    واژه‌هایی که از طریق زبان‌های اروپایی وارد ژاپنی شده اند
    دسته دوم از واژه‌های فارسی در زبان ژاپنی، آن واژه‌هایی هستند که در قرون متأخر، از طریق زبان‌های اروپایی، به‌ویژه زبان انگلیسی وارد زبان ژاپنی شده اند. برخی از این واژه‌های در دوران عظمت تمدن اسلامی، مستقیماً یا از طریق زبان عربی وارد زبان‌های اروپایی شده اند، برخی دیگر در عصر اعتلای امپراطوری عثمانی و سیطره آن بر بخشی از اروپا، از ترکی به این زبان‌ها راه یافته اند و برخی دیگر، در زمان اشغال شبه‌قاره هند توسط بریتانیا، از زبان هندی به انگلیسی راه یافته اند و از این زبان به سایر زبان‌های اروپا گسترده شده اند.
    از این دسته واژه‌ها در زبان ژاپنی می‌توان نمونه‌های زیر را مثال زد:

    ( totan (トタン ” شیروانی، آهن گالوانیزه”
    امروزه ژاپنی برای بام شیروانی خانه، از کلمه [totan yane] استفاده می‌کنند که [yane] به معنی بام است. برخی از آن‌ها شاید بدانند که [totan] واژه‌ای بیگانه است و شاید برخی اطلاع داشته باشند که این کلمه، از زبان پرتغالی وارد ژاپنی شده است. ولی مسلماً اغلب آن‌ها نمی‌دانند که [totan] در اصل کلمه‌ای فارسی است. [totan] شکل تغییر یافته واژه “توتیا” است که پرتغالی‌ها، به همراه خود این کالا وارد ژاپن کرده اند. تلفظ این کلمه در زبان پرتغالی، [tutanaga] است که در ژاپنی به توتان تبدیل شده است. در ذیل مدخل توتیا در دهخدا می‌خوانیم:
    توتیا، بمعنی سنگ سرمه. اصل این لغت دودها بوده و توتیا معرب آن است. اُکسید روی که در کوره‌هائی که روی و سرب را می گدازند حاصل می شود.
    یکی از معانی واژه توتیا، اکسید روی بوده است که از آن برای اندود کردن آهن، به منظور حفاظت از خوردگی استفاده می‌شده است. توتیا به همین معنی، و نیز به معنی محصول این فرایند، یعنی آهن سفید (آهن گالوانیزه)، احتمالا از طریق زبان عربی وارد پرتغالی شده است و به واسطه تجار پرتغالی به ژاپن راه یافته است.
    (bazaa (バザー “بازار”
    بازار کلمه‌ای فارسی است که در پهلوی [vacar] بوده است و در برخی گویش‌های ایران نظیر گیلکی و نطنزی، هنوز به همان شکل “واچار” تلفظ می‌شود. این واژه امروزه وارد بسیاری از زبان‌های دنیا شده است. در ترکی عثمانی (استانبولی)، روز یکشنبه را [pazar] می‌خوانند، از آن روی که این روز، روز برپایی بازار بوده است. “بازار” وارد زبان عربی نیز شده است و جمع مکسر “بیازره” هم برای آن ساخته شده است. “بازار” به گواه فرهنگ‌های ریشه‌شناسی ویکلی [۵] و کلین [۳] ، درسال ۱۵۸۸ از طریق زبان ایتالیایی [bazarra] وارد انگلیسی [bazaar] شده است و در قرن نوزدهم، از انگلیسی به ژاپنی رفته است.
    (pisutachio (ピスタチオ “پسته”
    کلمه فارسی پسته [pista] وارد زبان یونانی [pistakion] (به معنی درخت پسته) شده و از آنجا به لاتین [pistacium] راه یافته و از لاتین به ایتالیایی [pistacchio] رسیده و در سال ۱۵۹۸، وارد زبان انگلیسی [pistachio] شده است ونهایتاً از انگلیسی به بسیاری زبان‌ها از جمله ژاپنی راه یافته است.
    (kiosuku (キオスク “کیوسک”
    ریشه این کلمه، واژه “کوشک” فارسی به معنای قصر و بنای بلند است. [kushk] فارسی وارد ترکی عثمانی [koshk] شده است و از آنجا به زبان فرانسه [kiosque] رسیده و به سال ۱۶۲۵ وارد زبان انگلیسی [kiosk] شده است و در این زبان، معنای فعلی خود (اتاق کوچک) را یافته و نخستین بار برای باجه تلفن (telephone kiosk) در سال ۱۹۲۵ استفاده شده است و ژاپنی نیز این واژه را از انگلیسی وام گرفته است. این کلمه در معنای جدید و با تلفظ انگلیسی مجدداً به فارسی نیز راه یافته است.
    (kyaraban (キャラバン “کاراوان، خانه سیار که به انتهای خودرو می‌بندند”
    ریشه این کلمه، واژه فارسی “کاروان” است که با معنای دسته مسافران در بیابان، در جریان جنگ‌های صلیبی، از فارسی [karwan] وارد زبان فرانسه قدیم [carouan] شده و از زبان فرانسه میانه [caravane] در سال ۱۵۸۸، وارد زبان انگلیسی [caravan] شده است و در قرن هفدهم در معنای درشکه مسقف به کار رفته است و در قرن بیستم، معنای فعلی خود را یافته است و به زبان‌های مختلف دنیا از جمله به فارسی و ژاپنی صادر شده است.
    (kaaki iro (カーキ色 “رنگ خاکی”
    [iro] به معنای رنگ است و [kaaki] ریشه در کلمه فارسی خاک دارد. این کلمه در جریان اشغال هند توسط بریتانیا و در سال ۱۸۵۷، از زبان اردو [khaki] و برای اطلاق به رنگ لباس نیروی زمینی ارتش بریتانیا وارد زبان انگلیسی [khaki] شد وامروزه نیز بیشتر برای اشاره به رنگ پارچه یونیفورم‌های نظامی به کار می‌رود و وارد برخی زبان‌ها از جمله ژاپنی شده است.
    (orenji (オレンジ “پرتقال”
    از کلمه [orange] انگلیسی که خود ریشه در کلمه فارسی نارنگ دارد. [na:rang] فارسی در عربی به [naranj] بدل شده و از آنجا به لاتین [narancia] راه یافته و از لاتین به فرانسه قدیم [orenge] رسیده است و در سال ۱۳۰۰ میلادی وارد زبان انگلیسی شده است و ژاپنی‌ها این کلمه را از انگلیسی وام گرفته اند و هم در معنای پرتقال و هم به شکل [orenji iro] به معنی رنگ نارنجی استفاده می‌کنند. تا پیش از ورود [orenji] به ژاپنی، ژاپنی‌ها رنگ نارنجی را [kitsune iro] می‌گفتند که [kitsune] به معنی روباه است. عده‌ای بر آنند که حذف آوای /n/ از ابتدای این کلمه در زبان فرانسه، به این دلیل بوده است که گویشوران فرانسوی آن را با حرف تعریف زبان فرانسه (une narange) اشتباه گرفته اند.
    (shooru (ショール “شال”
    کلمه شال فارسی از زبان اردو [shal] وارد زبان انگلیسی [shawl] شده است و از انگلیسی به ژاپنی وارد گشته است. این کلمه از اردو، هندی، و سایر زبان‌های هندوستان، وارد زبان روسی [shal] و بسیاری زبان‌های دیگر نیز شده است.
    (pashumina (パシュミナ “پشمینه، شال یا روسری پشمی”
    این واژه نیز مانند شال، از کلمه فارسی [pashmina] با معنی پارچه مرغوب بافت کشمیر، از زبان اردو وارد انگلیسی [pashmina] شده و به ژاپنی نیز راه یافته است.
    (pajama (パジャマ “پیژامه”
    در دوران استعمار هند، مسلمانان هندوستان، ازار گشاد و راحتی را که بر تن می‌کردند [pajama] می‌نامیدند. انگلیسی‌ها این لباس را به عنوان شلوار شب خود برگزیدند و آن را به همه دنیا شناساندند. اصل این کلمه “پاجامه” (جامه‌ پا) فارسی بوده است که در سال ۱۸۰۰از هندی وارد زبان انگلیسی [pyjamas] شده و بعدها املای آن در انگلیسی آمریکایی به [pajamas] بدل گشته است. این واژه از انگلیسی به بسیاری از زبان‌های دنیا از جمله ژاپنی راه پیدا کرده است و ما ایرانی‌ها نیز آن را با تلفظ “پیژامه” از زبان فرانسه وام گرفته‌ایم.
    (pirafu (ピラフ “نوعی غذا با برنج و گوشت و سبزیجات”
    ریشه این کلمه، واژه فارسی “پلو” است. در تعریف پلو در دهخدا آمده است: “طعامی است که از برنج کنند و در آن گوشت و کشمش و خرما و مانند آن با ادویه کنند و آن را اقسام است”. پلوی فارسی با تلفظ قدیمی [pilaw] در دوران عثمانی وارد زبان ترکی [pilav] شده است و از آنجا به زبان‌های اروپایی از جمله انگلیسی [pilaf] و فرانسه [pilaf] راه یافته است. [pirafu] امروز به عنوان غذایی خاورمیانه‌ای در ژاپن شناخته می‌شود.
    (tafuta (タフタ “تافته، نوعی پارچه نازک براق”
    از [tafuta] برای دوخت لباس‌های زنانه و همچنین تهیه روبان استفاده می‌شود. واژه فارسی تافته [ta:fta] از طریق زبان ایتالیایی [taffeta] وارد زبان فرانسه [taffetas] شده و از آنجا به انگلیسی [taffeta] نیز راه یافته است. اما ظاهراً ژاپنی‌ها این واژه را از زبان فرانسه وام گرفته اند. این کلمه در زمان‌های مختلف و در زبان‌های گوناگون، برای اطلاق به انواع متفاوتی از پارچه به کار رفته است.
    (jasumin (ジャスミン “گل یاسمن یا عصاره آن”
    از کلمه فارسی [yasmin] که به عربی [yas(a)min] راه یافته و از آنجا وارد زبان فرانسه میانه [jessemin] شده و از فرانسه [jasmin] در سال ۱۵۷۸، به انگلیسی [jasmine] راه یافته است. چینی‌ها نیز این کلمه را [ye xi meng] تلفظ می‌کنند و با نگاره‌های (耶悉茗) می‌نویسند. ژاپنی‌ها تا پیش از ورود [jasmine] از انگلیسی، برای نوشتن این کلمه از این سه نگاره چینی استفاده می‌کردند.
    (kyabia (キャビア “خاویار”
    این کلمه را ژاپنی‌ها احتمالاً از زبان ایتالیایی [caviare] گرفته‌اند که ظاهراً از زبان ترکی به ایتالیایی راه یافته است. نیز این واژه از ایتالیایی وارد فرانسه [caviar] و در سال ۱۵۶۰، وارد انگلیسی [caviar] شده است. خاویار در فارسی با [kha:ya] و فارسی میانه [khayag] به معنی تخم هم‌خانواده است. محتملاً ریشه این کلمه در فارسی باستان [qvyaka*] بوده است که زبان‌شناسان تاریخی معتقدند از صورت‌های [owyo*] یا [oyyo*] در هند و اروپایی مادر به معنی تخم، به فارسی به ارث رسیده است.

    پی‌نوشت:
    الف) دو واژه اخیر با تذکر ارزش‌مند دوست بزرگوارم آقای دکتر سهراب آذرپرند به این مجموعه اضافه شد.
    ب) وجود علامت * در کنار یک صورت تاریخی بدین معناست که آن صورت در متون تاریخی موجود نیست و متخصصان زبان‌شناسی تاریخی-تطبیقی، با بازسازی تاریخی دست به ساخت آن زده اند.
    ج) در واج‌نویسی این مقاله، از [x] برای نشان دادن همخوان سایشی کامی در چینی استفاده شده است که به لحاظ ادراکی به صدای “ش” در فارسی شبیه است. برای جلوگیری از ابهام، صدای “خ” فارسی، با [kh] نشان داده شده است.
    برخی از منابع و مآخذ

    [۱] Alan S. Kaye (2004). “Persian loanwords in English”. English Today, 20 , pp 20-24
    [2] Feng Zhiwei, (2004) “The Semantic Loanwords and Phonemic Loanwords in Chinese Language”, Proceedings for 11th International Symposium, The National Institute for Japanese Language, pp. 200-229, 2004, Tokyo.
    [3] Klein, Ernest. (1971) A Comprehensive Etymological Dictionary of the English Language, Amsterdam: Elsevier Scientific Publishing Co.
    [4] Moghaddamkiya Reza, Hosseini Seyed Ayat, Jahedzadeh Behnam. (2009). “A statistical-analytical survey of publications on Japanese studies in iran”. The Journal of Iranian Studies (Iran Kenkyu). Vol.5 Osaka University
    [5] Weekley Ernest. (1967). An Etymological Dictionary Of Modern English. Dover Publications
    [6] 新村出、(۱۹۹۸)「広辞苑 第五版」、電子版、岩波書店
    [۷] 那須 清、(۱۹۸۸)、中国語の中の 外来語、「語学研究」۱۰: ۷۹-۹۱
    [۸] سفرنامه تشرّف به مکه معظمه از طریق چین، ژاپن و امریکا (تهران ۱۳۲۳ ش)
    [۹] سفرنامه صحاف‏باشی (نشر شرکت مؤلفان و مترجمان، تهران ۱۳۵۷)
    [۱۰] پایگاه اینترتی لغتنامه دهخدا
    http://www.loghatnaameh.com/
    ارتباط با نویسنده: ayatto AT gmail DOT com
    ——————————
    - کلیه حقوق مادی و معنوی نوشتارهای منتشر شده در این سایت متعلق به مرکز مجازی مطالعات ژاپن japanstudies.ir است.
    باز تولید مطالب سایت و یا هرگونه تکثیر، توزیع و انتشار آن‌ها به منظور «استفاده تجاری» به هر شکلی، اعم از الکترونیکی، چاپی و غیره نیازمند رعایت حقوق مادی و اجازه کتبی از مدیر سایت است.
    - استفاده از مطالب این سایت در سایر رسانه‌ها اعم از الکترونیکی و چاپی و غیره با ذکر منبع به صورت کامل و واضح (عنوان «مرکز مطالعات ژاپن») آزاد است

  14. #42
    کاربر افتخاری فروم alitopol آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    در سفر
    نگارشها
    4,065

    داستان های تلفنی(موبایلی) در ژاپن

    رین” یک دختر بیست و یک ساله ژاپنی است که هرگز فکر نمی کرد روزی داستان نویس شود، ولی محبوب ترین سرگرمی او نوشتن حکایت عشق فجیع دو نوجوان روی تلفن همراهش بود که پاره به پاره به یک تارنما منتقل می شد و از آن جا به تلفن های همراه مشتری های تارنما می رسید. او وقتی نقطه نهایی آخرین بخش از داستانش را گذاشت و آن را به تارنما تحویل داد، به مادرش گفت که داستانی نوشته است. مادرش به آرزوی بلندپروازانه دخترش خندید و باورش نشد، تا زمانی که صدها هزار نسخه از کتاب “رین” با نام “اگر تو” در قفسه های کتاب فروشی ها پیدا شد.
    داستان “اگر تو” در ١۴٢ صفحه با چهارصد هزار نسخه فروش در سال ٢٠٠٧ در ردیف پنجم جدول پرفروش ترین داستان های ژاپن قرار گرفت. و در واقع، پنج عنوان از ده داستان پرفروش ژاپنی متعلق به افرادی چون “رین” بود که داستان هایشان را به همین شیوه روی تلفن های همراه خود چیده بودند.
    بازار داستان های تلفن همراه در ژاپن رونق روز افزون دارد. مثلا، در دیگر کشورهای جهان اگر کسی را ببینید که با تلفن همراهش ور می رود، به احتمال خیلی زیاد او در حال فرستادن یک پیام نوشتاری است. اما در ژاپن جوانانی که در قطار برای دقایقی طولانی به صفحه تلفنشان زل می زنند، به احتمال قوی در حال خواندن یا حتا نوشتن داستان هایی هستند که غالبا رمانتیک و عاشقانه است و گاه ترسناک و تخیلی.

    شست های چابک و خونین

    این نخستین نسل ژاپن است که با اینترنت و تلفن همراه بار آمده و برای خودش سرگرمی خاصی را اختراع کرده است. انگشت شست این جوانان چابکانه تر از انگشتان بزرگسالان روی دگمه های تلفن همراه می دود و حروف صدها صفحه داستان را می چیند.
    میانگین شمار صفحات داستان های تلفن همراه دویست تا پانصد تاست. از فرط ساییدن دگمه های تلفن همراه انگشت شست “چاکو”، یکی دیگر از داستان نویسان زن، زخمی شد و او اکنون مجبور است داستان های پرخواننده اش را روی صفحه رایانه بچیند.
    هشت سال پیش تارنمای ژاپنی “ماهو نو ای راندو” متوجه پدیده داستان نویسی کاربران اینترنت در تارنگار(وبلاگ) ها شد. این تارنما با دستکاری اندکی در نرم افزار خود امکان ارسال مستقیم داستان ها از تلفن های همراه به تارنگار ها را فراهم کرد و شمار داستان نویسان تلفنی یکباره افزایش یافت.
    دو سه سال پیش، وقتی شرکت های تلفن همراه ژاپن تصمیم گرفتند امکان ارسال تعداد نامحدود پیام های نوشتاری را به مشتری ها بدهند، داستان نویسی تلفنی همه گیر شد. در پایان سال میلادی گذشته شمار مشتری های “ماهو نو ای راندو” به شش میلیون تن و تعداد داستان های همراهش به یک میلیون رسید.

    سادگی، راز کامگاری

    “کی تایی شوست سو” یا داستان های تلفن همراه غالبا شیوه نگارش ساده اى دارند و از واژه های پیچیده و غیرمتداول پرهیز می کنند. بدنه داستان را غالبا مکالمه بین شخصیت ها تشکیل می دهد.
    فاصله های بزرگ میان جمله ها بدین معناست که قهرمان یا شخصیت داستان در حال فکر کردن است. نویسندگان آن نیز معمولا دختران یا زنان جوان “نانویسنده” یا غیر حرفه ای اند.
    کوئیچیرو تومیوکا، پروفسور زبان و ادب ژاپنی در دانشگاه “کانتو گاکوئین” معتقد است که داستان های همراه شیوه تازه ای برای معرفی نویسندگان است، منوط بر آن که این نویسندگان جوان و آماتور مهارت خود را صیقل بدهند تا داستان های حرفه ای هم بنویسند.
    اما در حال حاضر نویسندگان حرفه ای هستند که به کامگاری “نانویسندگان” غبطه می خورند. برای نمونه، “آسمان عشق” به قلم -هرچند در این مورد واژه “تلفن” مناسب تر از “قلم” است- زن جوانی با نام میکا، بیست میلیون خواننده تلفنی و اینترنتی داشت که رویای هر نویسنده حرفه ای است.
    داستان “آسمان عشق” مرکب از ماجراهای جنسی و تجاوز و آبستنی و ابتلا به یک بیماری بی دوای یک دختر است که بعدا به شکل کتاب منتشر شد و در صدر جدول پرفروش ترین داستان های ژاپنی سال میلادی گذشته نشست.اما آن جا هم نهایت شهرت آسمان عشق نبود و فیلمسازان ژاپنی داستان را روی پرده سینما بردند.
    سادگی، منشأ تنزل
    اما منتقدان داستان های همراه از شیفتگی ژاپنی ها به این نوع داستان ها نگران اند و می گویند ملتی که نخستین کتاب ادبی منثورش را با نام “داستان گنجی” هزار سال پیش به جهان تقدیم کرده است، نباید گرفتار دام داستان های سطحی تلفنی شود. به باور آنها کیفیت ادبی پایین داستان های همراه موجب تنزل سطح ادبیات ژاپنی خواهد شد.
    از سوی دیگر، با پیدایش داستان های همراه شمار هر چه بیشتر جوانان رو به خواندن آورده اند. در گذشته بی میلی جوانان و نوجوانان به خواندن از مشکلات عمده نسل جوان به شمار می آمد.
    موفقیت داستان نویسان تلفن همراه شمار بیشتر جوانان را به شیوه نو داستان نویسی جلب کرده است و معمولا خوانندگان آنها جوانانی هستند که هرگز داستان حرفه ای نخوانده اند و داستان های ساده تلفنی را ترجیح می دهند.
    افزون بر آن، قیمت مناسب تلفن های همراه آن را تقریبا جایگزین کتابخوان های دیجیتال گران قیمت کیندل، سونی و آیرکس کرده است.
    بدین گونه، چیزی که چهار تا پنج سال پیش یک پدیده موقتی و سرگرمی گذرای نوجوانان ژاپن محسوب می شد، اکنون در جامعه آن کشور برای خود جای پای فراخی باز کرده است.
    داریوش رجبیان-جدید آنلاین

  15. #43
    کاربر افتخاری فروم alitopol آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    در سفر
    نگارشها
    4,065

    …ان کا؛ موسیقی سنتی ژاپن

    سید آیت حسینی- دانشجوی علوم زبان و اطلاعات دانشگاه توکیو‬:


    تاریخچه ان‌کا




    کلمه «ان‌کا» (Enka) در زبان ژاپنی در دو معنا استفاده شده است. معنای نخستین آن به دوران می‌جی (۱۸۶۸-۱۹۱۲) باز می‌گردد که در آن برای اولین بار احزاب سیاسی در ژاپن تشکیل شدند در حالی‌که رهبران حزب اجازه برگزاری گردهمایی و سخنرانی نداشتند. در این دوران اعلامیه‌های سیاسی در قالب ترانه‌هایی نوشته شدند که خوانندگان آن‌ها را در جمع مردم می‌خواندند و نسخه‌هایی از آن‌ها را توزیع می‌کردند.
    در حقیقت کلمه «ان‌کا» شکل خلاصه شده کلمه «ان‌زتسوکا» (enzetsuka) است که «ان‌زتسو» (enzetsu) به معنی سخنرانی و «کا» به معنی ترانه و شعر است. اما ان‌کا امروز دیگر کارکرد سیاسی ندارد و در حقیقت صرفاً در معنی دوم خود یعنی یکی از سبک‌های موسیقی ژاپنی به کار می‌رود.
    ان‌کای مدرن (به معنی دوم کلمه) پس از جنگ دوم جهانی و با تأثیر پذیرفتن از موسیقی غربی به خصوص موسیقی کانتری آمریکا به وجود آمد اما به دلیل آن‌که مانند انکاهای دوران می‌جی در ساختار شعری ترانه به واکا (waka)، قالب شعری کهن ژاپنی وفادار بود، با نام ان‌کا مشهور شد و با همین نام ماندگار گشت.


    ویژگی موسیقایی ان‌کا

    اصلی‌ترین ویژگی موسیقایی ان‌کا، گام پنتاتونیک آن است. در گام‌های پنتاتونیک در هر اکتاو، برخلاف موسیقی کلاسیک اروپا یا موسیقی سنتی ایران، به جای هفت نت فقط پنج نت وجود دارد. گام‌های پنتاتونیک در موسیقی‌های بسیاری از اقوام دنیا از جمله موسیقی یونانی، سلتی، موسیقی کولی‌های اروپا و همچنین برخی سبک‌های جز و بلوز مدرن کاربرد دارد.
    در حقیقت گام پنتاتونیک می‌تواند ترکیب‌های مختلفی داشته باشد که در ان‌کا در هر اکتاو، نت چهارم و نت هفتم بیرون کشیده شده و حذف شده است. به همین دلیل در زبان ژاپنی به این نوع خاص از موسیقی «یونانوکی اون‌کای» (yonanuki onkai) به معنی «گام فاقد چهار و هفت» می‌گویند.
    این گام خاص، میراث موسیقی آئینی ژاپنی یعنی موسیقی سنتی شینتویی و بودایی است که به نوبه خود ریشه در موسیقی سنتی چین دارد. استفاده از همین گام پنتاتونیک «یونانوکی» در ان‌کا، عامل اصلی رنگ بوی کاملاً شرقی و ژاپنی آن است. ملودی‌هایی که در ان‌کا استفاده می‌شوند عمدتاً ملودی‌های ساده غربی هستند که شباهت بسیاری با ملودی‌های آهنگ‌های کانتری آمریکا و موسیقی «فادو» در پرتغال دارند.
    اصلی‌ترین سازهایی که در انکا شنیده می‌شوند، گیتار و سازهای ارکستری غربی است اما همیشه در کنار این سازها، از سازهای سنتی ژاپنی نظیر سازهای زهی شامی‌سن (shamisen) و کوتو (koto) و همچنین طبل تایکو (taiko) نیز استفاده می‌شود که به ایجاد فضای ژاپنی در ان‌کا بسیار کمک می‌کنند. به طور خلاصه می‌توان گفت که انکا تلفیق شگفت‌انگیز موسیقی شرقی و موسیقی غربی است که نظیر آن را در کمتر جای دنیا می‌توان مشاهده نمود.


    ان‌کا دیروز و امروز

    ان‌کا پس از جنگ دوم با الهام گرفتن از موسیقی غربی به عنوان سبک جدید موسیقی در ژاپن مطرح شد و مورد توجه قرار گرفت. سبکی که زندگی روزمره مردم وقت ژاپن را با زبانی نو حکایت می‌کرد. اما با افتادن ژاپن در سراشیبی مدرن شدن در دو دهه بعدی و با ورود نامحدود مظاهر فرهنگ و تمدن غربی به ژاپن، ان‌کا به سرعت ویژگی آوانگارد بودن خود را از دست داد به سبکی محافظه‌کار بدل شد که نماینده موسیقی سنتی ژاپن بود.
    ان‌کا در حقیقت در اواخر دهه ۱۹۷۰ و دهه ۱۹۸۰ به نقطه مقابل موسیقی پاپ ژاپنی تبدیل شد که به شدت تحت تأثیر جریان‌های موسیقی پاپ آمریکا و اروپا بود. در این سال‌ها ژاپن رتبه دوم بازار مصرف موسیقی جهان را به دست آورد و ان‌کا می‌کوشید در این بازار، به عنوان تنها ژانر زنده موسیقی سنتی، سهمی به خود اختصاص دهد.
    علاقه‌مندان انکا در دهه‌های پایانی سده بیستم، با شنیدن ان‌کا از زمانه خود جدا می‌شدند و به دورانی پرتاب می‌شدند که زندگی بسیار ساده‌تر بود و از سبک زندگی و طرز فکر غربی در ژاپن هنوز چندان خبری نبود. به همین دلیل کمتر پدیده دیگری نظیر ان‌کا حس نوستالژیک ژاپنی‌های امروز را تحریک می‌کند. امروزه ان‌کا را علاوه بر رادیو و تلویزیون می‌توان در رستوران‌ها، بار‌ها، کافه‌ها و سالن‌‌های کارائوکه (karaoke) بسیاری شنید.
    ان‌کا کاملاً در فضای ژاپنی اجرا می‌شود و خوانندگان زن تقریباً همگی لباس سنتی ژاپنی «کیمونو» به تن دارند در حالی‌که خوانندگان مرد لباس رسمی غربی و گاهی لباس سنتی ژاپنی می‌پوشند و ان‌کا را به صورت ایستاده اجرا می‌کنند. اغلب گفته می‌شود که جوانان ژاپنی علاقه‌ای به ان‌کا ندارند و طرفداران آن را عمدتاً افراد پا به سن گذاشته‌ای تشکیل می‌دهند که دوران قبل از شکوفایی اقتصادی را تجربه کرده‌اند اما به نظر می‌رسد بیشتر ژاپنی‌ها با رسیدن به سن چهل یا پنجاه سالگی به طرفداران ان‌کا تبدیل می‌شوند. گویی علاقه به انکا به صورت بالقوه در خون همه ژاپنی‌ها وجود دارد.


    مضامین ترانه‌های ان‌کا

    یکی از کلمات کلیدی ترانه‌های ان‌کا، مفهموم نوستالژیک «فوروساتو» (furusato) به معنی زادگاه و محل تولد است. بسیاری از افراد نسل‌های پا به سن گذاشته ژاپنی، روزگاری را به خاطر دارند که در مناطق دوردست ژاپن در شهرها یا روستاهای کوچک کودکی‌شان را می‌گذراندند اما بعدها جبر زمانه آن‌ها را وادار به سکونت در شهرهای مدرن بزرگ و شلوغ کرد. آنان کمبود پول و غذا را در ژاپن شکست‌خورده در جنگ تجربه کرده‌اند و روابط ساده انسانی پیش از مدرن شدن و شهرنشینی گسترده را لمس کرده اند.
    برای این نسل‌ها اشاره به کلمه «فوروساتو» کافی است که تمام آن خاطرات و تجربه‌ها به ناگاه زنده شوند. از مفاهیم دیگری که مضامین اصلی ترانه‌های ان‌کا را تشکیل می‌دهند شمالی، برف، جدایی، وداع، حسرت، تنهایی و مانند آن اشاره کرد.
    البته مضامین ترانه‌هایی که برای خوانندگان زن نوشته می‌شوند با مضامین ترانه‌هایی که خوانندگان آن‌ها مرد هستند بسیار متفاوت است و کاملاً می‌توان ان‌کاها را به دو دسته مردانه و زنانه تفکیک کرد. ترانه‌های ان‌کاهای زنانه اغلب موضوعاتی نظیر عشق‌های ناکام، باده نوشی، تنهایی، حسرت و انتظار دارند در حالی‌که در ان‌کاهای مردانه مضون‌هایی مانند سربلند زندگی کردن در شرایط مصیبت‌بار، غرور و افتخار و سرسختی و استواری بسیار دیده می‌شود. البته در ژاپن ، بسیار رایج و طبیعی است که ان‌کاهای زنانه را خوانندگان مرد بخوانند و ان‌کاهای مردانه‌ را خوانندگان زن.


    متبع

  16. #44
    کاربر افتخاری فروم alitopol آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    در سفر
    نگارشها
    4,065

    اوتاگاواها 歌川派

    قدرت الله ذاکری؛ مترجم و کارشناس فرهنگ و هنر ژاپن:
    گروه هنری اووتاگاوا یکی از گروه­های هنری نقّاشی اووکی­یو(Ukiyo)در اواخر دوره اِدو(Edo)است.دوره اِدو سوّمین سلسله از حکومت جنگجویان در ژاپن است که در سال ۱۶۰۳ در منطقه اِدو(توکیویِ کنونی)پایه­ گذاری شد و در حدود دویست و شصت سال یعنی تا سال ۱۸۶۷ به درازا کشید.



    هرچند سبک ادبی اووتاگاوا منحصر به اواخر دوره ادو و نیز اوایل دوره مِی­جی(۱۹۱۲-۱۸۶۸)است امّا سبکی بسیار تأثیرگذار بر نقّاشی ژاپن و حتّی اروپا بود.

    歌川派
    موزه هنرهای معاصر تهران در اسفند ۸۵ و فروردین ۸۶،محل نمایشگاه دوسالانه چاپ دستی ایران بود.این نمایشگاه از آثار چاپ دستی ایران و جهان شامل آثار هنرمندان مطرح جهان و هنرمندان ایرانی برگزار شد.در میان آثار به نمایش درآمده از هنرمندان غیر ایرانی چندین اثر از نقّاشان ژاپنی نیز وجود داشت.


    به جز چند تابلو که از آثار آراکاوا شووساکوو (Arakawashusaku)هنرمند معاصر پیر سبک دادائیسم و نیز چند تابلو منفرد از هنرمندان نه چندان مطرح ژاپنی وجود داشت، بقیه تابلوها از دو هنرمند بسیار مطرح و تأثیرگذار ژاپنی یعنی اوتاگاوا تویوکوونی(Utagawa toyokuni)و اوتاگاوا هی­روشی­گه(Utagawa hirishige)از نقّاشان سبک هنری موسوم به اووتاگاوا(Utagawa)بودند که در این نوشته قصد دارم به معرّفی مختصری از سبک نقّاشی آنها و نیز نقّاشان مطرح این سبک بپردازم.


    گروه هنری اووتاگاوا یکی از گروه­های هنری نقّاشی اووکی­یو(Ukiyo)در اواخر دوره اِدو(Edo)است.دوره اِدو سوّمین سلسله از حکومت جنگجویان در ژاپن است که در سال ۱۶۰۳ در منطقه اِدو(توکیویِ کنونی)پایه­گذاری شد و در حدود دویست و شصت سال یعنی تا سال ۱۸۶۷ به درازا کشید.هرچند در این دوره ژاپن عملاً با اجرای سیاست­های قطع رابطه با دنیای خارج به کشوری بسته و منزوی بدل شد امّا همین دوره خود دوره اوج شکوفایی و پیدایش سبک­های ادبی و هنری جدید است.


    اگر تا این زمان ادبیات و هنر به خاطر سطح سواد و معیشت مردم فقط در انحصار اشراف جامعه بود در دوره ادو به دلایلی چون صنعت چاپ،شکوفایی اقتصادی و گسترش سوادآموزی عمومی که در تمامی ژاپن فراگیر شد به میان مردم آمد و شاهد پیدایش سبک­ های جدیدی در ادبیات، نمایش و هنر بود. در ادبیات سبک شعری هایکو(Haiku)، داستان­ های مصوّر، رمان و…خلق شد.در نمایش شیوه ­های نمایشی جدیدی ساخته شد که معروفترین آنهاکابووکی(Kabuki)است.در نقّاشی هم سبک ­های زیادی ایجاد شد که نقْاشی اووکی­یو معروف ترین آنها بود.


    لغت«اووکی­یو»به معنای جهان فانی و گذران است.از دید دین بودایی تمام لذّت­های این دنیا را که همیشگی نیستند و از بین می­روند در برمی­گیرد. دوره ادو به خصوص از اواسط تا اواخر آن همراه است با شکوفایی اقتصادی ژاپن.بنابراین طبقات مرفّه جدیدی سوای طبقه اشراف یا جنگجویان ظاهر شدند که به شدّت خواهان لذایذ دنیوی بودند.


    دراین دوره عملاً جامعه در پی دو چیز است؛ شهوت و پول. نوعی کتاب­های داستانی جدید رایج شد با نام«اووکی­یو زوشی»که می تواند به معنای«داستان­های جهان فانی»باشد. موضوع غالب این داستان­ ها خوشگذرانی، عیّاشی و خودکشی­ های عاشقانه است. این نوع داستان­ها به شدّت در اجتماع به خصوص در شهر اوساکا طرفدار پیدا کرد و به تیراژ بالا چاپ شد. درهمه این داستان­ها یک نتیجه گرفته می­شد که جهان دمی است و باید آن را به خوشگذرانی و لذّت بردن از لذایذ گذراند که این آمیزه­ها در تضّاد کامل با آنچه تا کنون هدف ادبیات و هنر بود قرارداشت.


    هرچند در این دوره ژاپن روابطش را با تمام جهان بریده است و حتّی به کشتار وسیع ژاپنی­ هایی که مسیحی شده­اند دست زد امّا در عین حال جنبشی برای مطالعه فرهنگ و هنر غربی ایجاد شد که نتایجی غیرقابل انکاردر فرهنگ ژاپن برجای گذاشت.
    در زمینه نقّاشی هم هنرمندان ژاپنی با سبک­های غربی نقّاشی آشنا شدند و این آشنایی سبب ایجاد روش­هایی جدید در تصویرگری شد.از آنجا که روش­های جدید در تضاد با روش­های قبلی بود به این روش­ها هم همان نام«اووکی­یو»دادند که به معنی«تصویرهای جهان فانی»است.


    از قبل از دوره ادو نوعی چاپ با چوب برای خوشنویسی به کارمی­رفت که تنها از رنگ سیاه استفاده می­ کرد. امّا با ورود به دوره ادو فن چاپ با چوب پیشرفت زیاد و منحصر به فردی نمود که حتّی نمونه آن در چین و اوپا هم دیده نشده بود.استفاده از رنگ­های مختلف باعث شد تا نقّاشی­ های نقّاشان سبک جدید به تعداد زیاد بوسیله صنعت نوظهور چاپ چوب تکثیر و به فروش برسد.
    کامجویی­ های طبقات نوظهور باعث روی آوردن نقّاشانی به کشیدن تصویر از چهره­های زیبا، مناظر طبیعی، تصویر جنگجویان و… شد که در تاریخ نقّاشی ژاپن بی سابقه بود. حتّی کشیدن تصاویر تقریباً مستهجن هم رواج یافت که در طبقه نوظهور طرفداران زیادی داشت. همین باعث شد تا اینگونه نقّاشی­ها در میان هنرمندان پای­بند به سنّت­های کهن نازل پنداشته شده و با نام «نقّاشی­های جهان فانی» نام گذاری شوند.


    همچنین در این زمان تجّار و ناخدایان کشتی­ های غربی، تعدادی از این باسمه­ های چوبی را خریدند و در بازار­های غربی ارائه نمودند که باعث شد تا این گونه نقّاشی ­ها بر هنرمندان غربی نظیر تولوز لوترِک(Toulouse Lautrec)تاثیر بگذارد.
    سبک جدید«اووکی­یو»هم به زودی دچار دسته­بندی­های جدید شد که گروه هنری موسوم به اووتاگاوا از معروفترین آنها است.این گروه در اواخر دوره ادو بوسیله هنرمندی به نام اووتاگاوا تویوهاروو(Utagawa toyoharu)ایجاد شد.


    تویو هاروو در سال ۱۷۳۵ در کیوتو متولّد شد و در همین شهر در ابتدا به یادگیری روش نقّاشی ­ای موسوم به کانو(Kano)پرداخت.او بعدها به ادو(توکیویِ کنونی)آمد و سبکی منحصر به خودش و با نام خودش اووتاگاوا را پایه ­گذاری کرد.تویوهاروو در سال ۱۸۱۴ در گذشت.اما توجّه عمومی به نقّاشی سبک اووتاگاوا به خاطر فعّالیت­های شاگرد تویوهاروو با نام اووتاگاوا تویوکوونی (Utagawa toyokuni)است.او در سال ۱۸۲۵ متولّد شد.پدرش استاد کنده­کاری بر روی چوب و ساختن عروسک چوبی بود.در ابتدا به کشیدن تصویر از چهره افراد زیبا جذب شد امّا بعد از آن به تصویرسازی از بازیگران و عوامل تأتر کابووکی پرداخت که همین باعث شهرت و استحکام این گروه هنری شد.


    در فاصله سال­های ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۵ تویوکوونی مجموعه­ای از تصاویر بازیگران کابووکی را تحت عنوان«تصویرهای بازیگران کابووکی در صحنه»چاپ کرد که برای او شهرت عظیمی به ارمغان آورد.تقریباً نصفی از آثار به نمایش درآمده درنمایشگاه دوسالانه چاپ دستی ایران از همین مجموعه است.تویوکوونی که با نام تویوکوونی اوّل هم معروف است تا سال ۱۸۲۵ زنده ماند.از میان شاگردان او اووتاگاوا کوونی سادا(Utagawa kunisada:1786-1864)معروف­تر از بقیه است.او بهترین شاگرد تویو کوونی بود.به تویوکوونی دوّم هم معروف است اما به واقع تویوکوونی سوّم است.او تصویرگری­ هایی را برای رمان کمی تحریف یافته«داستان گِن­جی»که به عنوان قدیمی­ترین رمان دنیا شناخته می­شود و درحدود سال ۱۰۰۸ بوسیله بانویی درباری به نام مووراساکی شی­کی­بوو(Murasaki shikibu)نگارش یافته بود،انجام داد که در میان آنها شاهکارهای زیادی خلق شد.


    تویو هاروو مؤسّس سبک«اووتاگاوا»شاگرد دیگری داشت با نام اووتاگاوا تویوهی­رو(Utagawa toyohiro)که در زمینه سال تولّد و نیز اوایل زندگی او اطّلاعات زیادی در دست نیست.به نقّاشی از چهره­های زیبا علاقه وافری داشت.او برای کتاب­های داستان نیز تصویرهایی کشیده است.شاگرد او امّا یکی از بزرگترین نقّاشان این گروه شد.


    اووتاگاوا هی­روشی­گه(Utagawa hiroshige).
    او که در ابتدا برای یادگیری نقّاشی نزد تویوکوونی اوّل رفته بود از سوی تویوکوونی پذیرفته نشد،پس به شاگردی نزد تویو هی­رو آمد درحالی که فقط پانزده سال سن داشت.
    او بعدها کلمه«هی­رو»را از نام استادش برای اسم خود گرفت.هی­روشی­گه که در سال ۱۷۹۷ متولّد شده بود علاوه بر آموختن نزد این استاد،روش­های نقّاشی دیگری نظیرسبک موسوم به کانو و نیز سبک موسوم مارویاماشی­جو(Maruyamashijo)که از سبک­های منحصر به فرد نقّاشی ژاپنی است را فراگرفت.حتّی روش­های نقّاشی غیر ژاپنی نظیر نان­شوو(Nanshu)که روشی چینی است و برخی سبک­های نقّاشی غربی را هم آزمود.


    هنگامی که کاتسووشی­کا هو******اای(Katsushika hokusai-1760-1849)از معروفترین نقّاشان ژاپن در غرب است در سن هفتاد و دو سالگی مجموعه«سی وشش منظره از کوه فوجی»را چاپ کرد هی­روشی­گه سی و پنچ ساله را به شدّت تحت تأثیر قرارداد،این تأثیر سبب شد تا او مجموعه«مناظر توکیو»را چاپ کند و شهرتی به دست آورد.


    سه سال بعد هی­روشی­گه مجبور به سفری در جاده توکیو به کیوتو که در آن زمان بسیار پررفت وآمد بود شد.این جاده در آن زمان مملو از جنگجویانی-ساموورایی-بود که به مأموریت­های محوله در سایر شهرها می­رفتند یا در حال برگشت بودند.نیز تجّار و بازرگانان و سایر افراد معمولی.هی­رو شی­گه در جریان این سفر بهترین مجموعه خود را که«تصاویر ۵۳ منزل از توکیو به کیوتو»بود را خلق کرد که شامل تصاویری زیبا از مناظر اطراف این جاده و نیز تصویرهایی از مسافران این مسیر بود.


    این تصاویر که دربرگیرنده«ماه،برف،شکوفه» یعنی زیبایی­های چهارفصل بود،نیز سرشار از حس سفر بود جایگاه بسیار عجیبی در میان مردم پیدا کرد.قابل توجّه اینکه چندتا از آثار به نمایش در آمده درنمایشگاه دوسالانه چاپ دستی ایران از همین مجموعه است.بعد از آن هی­روشی­گه آثار زیادی که عمدتاً تصاویری از مناظر طبیعی بودند خلق کرد که مجموعه­های«هشت منظره اوومی»،«هشت منظره حومه اِدو»،«۶۹ تصویر گذرگاه درّه کی­سوو»و«صد منظره مشهور اِدو»اشاره کرد.هی­روشی­گه در سال ۱۸۵۸ در اِدو(توکیو کنونی)به قتل رسید.


    از نقّاشان مطرح دیگر این سبک می­توان به اووتاگاوا کوونی­یوشی(Utagawa kuniyoshi)و تسووکی­اوکا یوشی­توشی(Tsukioka yoshitoshi)اشاره کرد.


    هرچند سبک ادبی اووتاگاوا منحصر به اواخر دوره ادو و نیز اوایل دوره مِی­جی(۱۹۱۲-۱۸۶۸)است امّا سبکی بسیار تأثیرگذار بر نقّاشی ژاپن و حتّی اروپا بود.از نقّاشان بزرگ اروپایی که تأثیری انکارناپذیر از این سبک به خصوص کارهای هی­روشی­گه گرفته است می­توان به نقّاش هلندی ونسان ون­گوگ اشاره کرد.حتّی ون­گوگ در بعضی کارهای خود اشکالی ناخوانا شبیه حروف ژاپنی که درتابلوهای ژاپنی بود نیز استفاده کرده است.


    منیع

  17. #45
    کاربر افتخاری فروم alitopol آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    در سفر
    نگارشها
    4,065

    نسل پنجاه و سوم تبارِ شاهزادگان ساسانى در ژاپن

    استاد هاشم رجب زاده: اوایل بهار ۱۳۸۰ از رایزنى فرهنگى ایران در ژاپن آگاهم کردند که خانمى از خانواده‏هاى اصیل ژاپنى و پویا در عرصه ادب و هنر با آنها تماس گرفته و خود را از خاندانى کهن از نجباى ژاپن و از تبار شاهزادگان ساسانى که در روزگار باستان به این سرزمین آمدند شناسانده ‏و خواسته است که با یکى از ایرانیان دانشگاهى در اینجا آشنایى یابد تا مگر در کار تحقیق وى یارى‏رسان باشد، و نام و نشان مرا داده‏اند.سخنى شگفتى آور و شوق‏انگیز بود، چرا که سالیانى است که بیشتر اهل تحقیق ژاپن دنبال گرفتن این رشته پر رمز و راز را که کم و بیش ازیکصد سال پیش اذهان را به خود داشته بود و یک سر در ژرفاى پر مه و غبار تاریخ دور و دیر دارد، از دست نهاده‏اند.
    و اینک تازه شدن‏این سخن از سوى یکى از چهره‏هاى ادب و هنر سرزمین آفتاب مى‏تواند این قصّه را باز بر سرِ زبانها آوَرَد و بسا که بکوشایى شمارى ازاهل تحقیق و یارى اسناد تازه یافته داستانها و افسانه‏ها به گستره تاریخ در آید و برگى دیگر از دفتر تمدّن و فرهنگ جهانگیر ایرانزمین‏چهره از غبارِ روزگار بشوید و چشم و دلِ اهل معرفت را روشنایى دهد.
    گفتند که خانم هیروکو نیشى زاوا Hiroko Nishizawa که اکنون ۷۳ سال دارد، به گواهى اسناد خانوادگى، خود را نسل پنجاه و سوم ازتبارِ شاهزادگان ساسانى که در سده هفتم میلادى و در پىِ ویران شدن تیسفون به خاور دور آمدند، مى‏داند و کتابى هم، داستانوار، با نام”از تبارِ ایرانى” منتشر ساخته که مجلّد یکم از چند دفترى است که درباره خاندان خود در دستِ نگارش دارد. خانواده وى از دیر باز درناگونو، ایالتِ کوهستانى در میانه جزیره اصلى ژاپن، هونشوُ، مقیم بوده‏اند، اما او اکنون در شهر مرکزى توکیو زندگى مى‏کند.
    با نامه‏اى که به تاریخ ۲ آوریل ۱۳ /۲۰۰۱ فروردین ۱۳۸۰ از خانم نیشى‏زاوا رسید و نامه‏ها و دیدارِ پس از آن، تا اندازه‏اى با تاریخ‏خاندان وى به روایتِ این “شاهدختِ ساسانى” آشنا شدم. آنچه که در زیر مى‏آید حاصل پرس و جوهایم و پاسخ‏هایى است که از خانم‏نیشى‏زاوا در نامه‏هاى ۲ آوریل، ۷ و ۲۳ مه، ۶ ژوئن ۲۰۰۱ و ۲۳ ژانویه ۲۰۰۲ و نیز یک دیدار در ۳ ژوئن ۲۰۰۱ در توکیو یافته‏ام.
    شاه سخن او در نامه‏هایش اینست که براى مبادلات آینده میان ایران و ژاپن، بویژه از نظر داد و ستد تمدنى و فرهنگى و تأثیرامپراتورى شکوهمند ایران بر ژاپن ـ و اینکه تا چه اندازه اندیشه ایرانى پایه‏گذار کشور ژاپن بوده ـ مصمّم است که منابع را بر رسد ومطالب را بى‏پرده و به شیوه علمى فرانهد؛ و این اثر (یا، زندگینامه داستانوارِ خود) را که “فرزند ایران” یا “از تبارِ ایرانى” نام داده است،همچون کارنامه زندگىِ خود براى آیندگان به یادگار خواهد گذاشت.
    کتاب تازه خانم هیروکو نیشى‏زاوا، پِروُشیا ـ نو ـ سؤئه perushia ـ no ـ sue(= از تبارِ ایرانى) داستانى نمایشنامه مانند است در پنج‏پرده یا پنج فصل، که نویسنده در آن اندیشه و احساس خود را از زبان قهرمانانِ داستان با بیانى گیرا و دلنشین باز مى‏گوید. قهرمانانِ این‏داستان از شکوهمندى و شکوفائىِ ایران زمین سخن مى‏گویند.
    خانمِ آساکوْ فوُجى ساکى، از دانش آموختگان ایرانشناسى، در نوشته‏کوتاهش جاذبه این اثر را چنین وصف کرده است:
    درست است که تاریخ، نمایشنامه انسانها است؛ چنانکه مى‏گویند که زندگى خود نمایش است، و آدمیزاد بازیگر آن، تفاوت میانِ‏زندگى‏ها و افکار این بازیگران، نمایش را جالب مى‏سازد و بر شوق بیننده مى‏افزاید.
    “چرا آدمى به جنگ دل مى‏بندد؟ این پرسش بارها در این کتاب مى‏آید. آیا به گفته توموْیاسوُ، پسرِ قهرمانِ این داستان، این هوسى‏مقاومت‏ناپذیر است؟ یوْشى یاسوُ رئیس خاندان شى دوء است. او نمى‏فهمد که چرا امیران و سرداران به هر راه و وسیله براى ربودنِ‏کشور از دستِ یکدیگر مى‏کوشند، چون او با هنر زندگى مى‏کند و نمى‏خواهد که آلوده جنگ و سیاست شود. امّا از بختِ بد ناچار به این‏کار مى‏شود. از شروشورِ سرداران و رزمندگان غافل مى‏مانند تا که چند تن ازین خاندان کشته مى‏شوند. پیام این کتاب فریادى است که‏نباید هنر یا دین در راه سیاست به کار گرفته شوند.
    “براى این خاندانِ هنرمند، خون و تبار و نیاگان از هر چیز دیگر والاتر است. هنر در معانى و جاهاى گوناگون تجلّى پیدا مى‏کند،چنانکه در ساختن قصر. قصرى که در این کتاب وصف شده است فقط در شش ماه ساخته شد؛ امّا معابدِ بزرگ، چنانکه کلیساهاى‏شکوهمند، شاید که صدها سال مى‏کشید تا به انجام برسد. پس هنرمندى که شالوده چنین بنا را ریخته است نمى‏تواند عمارتِ از کار درآمده را ببیند. امّا او و دیگران کارِ خود را مى‏کنند و سهم خود را به انجام‏ مى‏رسانند.
    در فکر آنان چه مى‏گذرد؟ بنایى که استوار مى‏شود حاصلِ رنج بسیارى کسان است که خود در این جهان نمانده‏اند، امّا اثرِ کارو هنرشان جلوه دارد. مرگ یوشى یاسوُ هم ازین مقوله است. او مرگ را بر مى‏گزیند تا خاندانش بماند. مردنش هم شیوه‏اى نمادین دارد.به سنّت مردان اصیل ژاپن “هارا******ى” مى‏کند؛ امّا کالبدش بر جا مى‏ماند، آویخته بر تکدرختى تناور بر سرِ کوه. این به آئینِ گورِ زرتشتیان‏مانند است (که مردگان را بر سرِ سنگى در برجى بلند مى‏گذاشتند). به این راه، هیچ کس پروا ندارد که به سرزمین او بیاید و بجنگد، چون‏از جنازه او هم هراس دارند و نمى‏خواهند به آن نزدیک شوند. این کارى است که از کسى دیگر ساخته نیست؛ مرگى مردانه که جنگ را زیرسؤال مى‏بَرَد.
    “در این کتاب بارها از شکوهمندى و بالندگى ایران سخن مى‏آید؛ گویى که پارس هنوز عظمت چند هزار سال پیش خود را دارد. دوره‏امپراتورى پارس روزگار اعتلاىِ ایران بود، و عصر ساسانیان شاهد شکوفائى فرهنگ و هنرها و معمارى و رواج آئین زرتشت. نیاگانِ‏خاندانِ شى دوء هم از ایرانِ ساسانى به ژاپن آمدند.”
    نوشته‌ی کامل را از دکتر هاشم رجب‌زاده (دانشگاه مطالعات خارجى اوساکا) در مجله‌ی بخارای علی دهباشی بخوانید!


    منبع

Tags for this Thread

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ