در تجديد و تجدد وا شد
ادبيات شلم شوربا شد
مي كنم قافيه ها را پس و پيش
تا شوم نابغه دوره خويش
ايرج ميرزا
در تجديد و تجدد وا شد
ادبيات شلم شوربا شد
مي كنم قافيه ها را پس و پيش
تا شوم نابغه دوره خويش
ايرج ميرزا
مجازی هستیم اما ! دلمان که مجازی نیست !!! می شکند !
مراقب تایپ کردنمان باشیم . . .
شاخ نهال سدره ای
خار خس چمن مشو
منکر او اگر شدی
منکر خویشتن مشو
وفا مجوی زکس ور سخن نمی شنوی
بهر طالب سیمرغ و کیمیا می باش
(حافظ)
شکسته است در اینجا هزار کشتی نوح محیط عشق چه جای سفینه غزل است
تنها نبود شرط محبت، گفتن
يك مرتبه هم عمل نشان بايد داد
دوستي آن است كه بلبل با رخ گل مي كند
صد جفا از خار مي بيند تحمل مي كند
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت ...
در دهر هرآنكه نيم ناني دارد
از بهر نشست، آشياني دارد
نه خادم كس بود نه مخدوم كسي
گو شاد بزي كه خوش جهاني دارد
دل دادمش به مژده خجلت همي برم
زين نقد قلب خويش كه كردم نثار دوست
تحول، تكامل پديد آورد
ز بي دانشي كي تحول سزد؟
دود اگر بالا نشيند كسر شأن شعله نيست
جاي چشم ابرو نگير گر چه او بالاتر است
( مي بينم كه بچه ها تو مشاعره فعالند)
تو یک ساعت چو افریدون به میدان باش تا زان پس
به هر جانب که روی آری درفش کاویان بینی
توی تاریکی زندگی روشنی راه ، دیدن انیمه است .
یه کمیک استریپ که اشکتو در میاره «عروسک پشت پرده»
معرفی کاریکاتوریست های ایرانی کاریکاتور چهره
فتوکاتور ببین و بخند
يار دارد عزم صيد دل حافظ ياران
شاهبازي يه شكار مگسي مي آيد..!
دفتر دلهاي ما بگشاي تا در فصل خون
ناله خيزد از درون تربت آرام تو
و عشق را
كنار تيرك راهبند
تازيانه مي زنند.
عشق را در پستوي خانه نهان بايد كرد.
در اين ُُبن بست كج و پيچ و سرما
آتش را
به سوختبار سرود و شعر
فروزان مي دارند.
به انديشيدن خطر مكن.
روزگار غريبي ست، نازنين!
نخفته ام زخيالي كه ميپزد دل من
خمار صدشبه دارم شرابخانه كجاست
صلاي عشق تو ديشب دراندرون دادند
فضاي سينه حافظ هنوز پر زصداست...!
|
علاقه مندی ها (Bookmarks)