تا از چه گلي كه از تو خالي
در عالم آب و گل دلي نيست
در دائره جهان محدث
چون حادثه تو مشكلي نيست
تا از چه گلي كه از تو خالي
در عالم آب و گل دلي نيست
در دائره جهان محدث
چون حادثه تو مشكلي نيست
آنچه امروز هستی ، حاصل دیروز توست. قدر امروز را بدانیم و انسانی بهتر برای فردا شویم.
تا سرزلف تو در دست نسيم افتاده است
دل سودا زده از قصه دونيم افتاده است
( حافظ)
تو شادمانه جاي دگر بر مراد خويش
وينجابه جان رسيده ز عشق و تو كار من
تا از كنار من تو كرانه گرفته اي
بي خون دل نبود زماني كنار من
نك ناز من و نياز از عشق
قبله منم ونماز از عشق
( ولي خودمونيم شاعر ش چقد خودشو.. )
قمار خانه دل را هميشه در بازست
نكرد هيچ كس اين در به روي خلق فراز
به برده شاد مباش و ز مانده طيره مشو
برو بباز بيار و همي به يار بباز
ز خورشيد جمال تو جهاني نور مي يابد
تو سلطاني بحسن امروز و مهرويان گداي تو
ندارم دستا ز دامن اگر سر ميرود در سر
كشم بارهمه عالم براي كه ؟ براي تو
و اکنون که گلش رحیل یابست
این قطره که ماند از و گلابست
من نیز بدان گلاب خوشبو
خوش میکنم آب خود درین جوی
-------لیلی و مجنون-----------
As soon as we are born the return begins
at once the setting forth and the coming back
we die in every moment
یک جرعه مِی کهن ز ملکی به
........................................ وز هر چه نه می طریق بیرون شو به
در دست به از تخت فریدون صد بار
........................................ خشت سر خُم ز ملک کیخسرو به
================================= خیام ======================================
عشق است b_s چی بگم T__M
چگونه شرح دهم لحظه لحظه خود را <><><> برای اين همه ناباور خيال پرست؟
هرگز مپرس از راز من زين ره مشو دمساز من
گر مهربان خواهي مرا،حيران بيا حيران برو
در پاي عشقم جان بده، جان چيست ؟ بيش از ان بده
گر بنده ي فرمانبري از جان پي فرمان برو
وا فريادا زعشق وا فريادا
كارم به يكي طرفه نگار افتادا
گر داد من شكسته دادا دادا
ورنه من و عشق.. هرچه باد آبادا..
( ابي الخير)
ارتقاء ما ميسر مي شود با سوختن
بر فراز مجمر گيتي چو اسفنديم ما
اي گلفروش دختر زيبا كه ميزني
هر دم چو بلبلان بهاري صداي گل
نرم وسبك بجامه گلدوز زرنگار
پروانه وار ميخزي از لابلاي گل
حقا كه همنشين گلي اي بنفشه مو
سيماي شرمگين تو دارد صفاي گل(شهريار)
اي واي براسيري كز ياد رفته باشد
در دام مانده باشد صياد رفته باشد
آواي تيشه امشب از بيستون نيامد
گويا به خواب شيرين فرهاد رفته باشد...
( حزين لاهيجي)
در پاسخ به پست 1364 مانيوشاي عزيز
در راه مراد تاختن كن
اسبان نشاط گام زن دار
از عشق وصال روي آن بت
در خدمت پشت چون شمن دار
|
علاقه مندی ها (Bookmarks)