سفر خون و زنگار در حافظه ی آبهای جوشان!
سفر خون و زنگار در حافظه ی آبهای جوشان!
ویرایش توسط Shaparak : 02-25-2015 در ساعت 10:38 PM دلیل: ایجاد پست آغازین
........
ویرایش توسط Yu-chhiang : 01-13-2017 در ساعت 06:23 AM
Alice, ali_sh, anita_78, classi, Crown Clown, darren shan9, divan, DivineBlade, Dr_of_Love, katsura, Kaveh, loony, rick, Roksana, Shaparak, Sh_shlove6, مایکی, Yotsubato
لول چه شعرِ شیرین مزه ای بود!
حتی تصورش هم خوشمزه بود. دوست داشتم.
مرسی ;-)
Alice, ali_sh, anita_78, classi, Crown Clown, darren shan9, divan, DivineBlade, Dr_of_Love, katsura, Kaveh, loony, rick, Roksana, Sh_shlove6, مایکی, Yotsubato, Yu-chhiang
......................
ویرایش توسط Yu-chhiang : 03-12-2019 در ساعت 07:21 AM
اوه! چقدر خوشمزه!
مخصوصا بخش دومش؛ خصوصا این قسمت:
من واقعا به ندرت جلب اشعار غیر کلاسیک میشم.ای راز های بر ملا شده ی شعبده
هیچ سرگرمم نمی کنید.
مرسی ;-)
ویرایش توسط Shaparak : 04-26-2014 در ساعت 01:39 AM
خواهش می کنم . واقعا نظر لطفتونه :-)
.........
ویرایش توسط Yu-chhiang : 06-07-2017 در ساعت 03:22 PM
آب که سیال است و محبوس محدود تر از خود. که پروازش ناگریز سقوط است. که تقریبا مجرد است. نوایی ست شاید، نه حتی حنجره، نه حتی صدا. که بی خود از خود است. عنانش در دست دگیری ست.
و سپس، لحظه ی زایش، جهش غوک باشو در برکه «فوران نهال از دل دانه؛ به لحظه ای چگال» و باز تولد دهکده و سرشته شدن تاریخ از زخم گمان و اصالت و جعل- حقیقت، که پیش از این تاریخ بی نقش بود و برهنه و هیچ نبود. این بارداری تصویر اول هم آیا خود آگاه نبود؟خود، درد زایش نبود؟ و آب آیا، همچون گل سرخ لورکا ایستاده به جانب آسمان در پی چیزی دیگر نبود؟
و تمام این ها –مستندی به زبان خیال! متشکرم. حقیقتا لذت بردم. اگرچه کمی با غم آمیخته بود چون از Werner Herzog مستندی ندیده ام تنها تصوری مبهم از تصویر ذهنی که تو می بایست در سر داشته باشی برایم ممکن بود.
مرسی. چقدر زیبا نوشتی و توضیح دادی. در مورد خوداگاه بودن بارداری تصویر اول و درد زایش و باز تولد دهکده به اصل ایده رسیدی.
فکر می کنم باید یه توضیح ویکی پدیایی اضافه کنم. حالا که بی واسطه انقدر خوب ارتباط برقرار کردین :-)
La Soufrière – Warten auf eine unausweichliche Katastrophe ("La Soufrière – Waiting for an Inevitable Disaster") is a 1977 West German documentary film in which German director Werner Herzog visits an island on which a volcano is predicted to erupt. The pretext of this film was provided when Herzog "heard about the impending volcanic eruption, that the island of Guadeloupe had been evacuated and that one peasant had refused to leave, [he] knew [he] wanted to go talk to him and find out what kind of relationship towards death he had" (Cronin). Herzog explores the deserted streets of the towns on the island. The crew of three treks up to the caldera, where clouds of sulfurous steam and smoke shift drift like "harbingers of death" (Peucker), an example of the sublime Herzog seeks to conjure in his films. Herzog converses in French with three different men he finds remaining on the island: one says he is waiting for death, and demonstrates his posture for doing so; another says he has stayed to look after the animals. In the end, the volcano did not erupt, thus sparing the lives of those who had remained on the island, including Herzog and his crew.
فکر می کنم کیارستمی هم واسه ساختن "باد مارا خواهد برد" از همین مستند ایده گرفته باشه . مرگ و زندگی در همه ی لحظه های طبیعت جاری اند.حافظه ی تاریخی فقط لحظه های چگال رو ثبت می کنه.و از نگاه Herzog آتشفشان فوران کرده بود.اگر چه دوربین های کسل و کساد جمع شدند و رفتند ^_^
ویرایش توسط Yu-chhiang : 05-08-2014 در ساعت 06:18 PM
............
ویرایش توسط Yu-chhiang : 02-04-2017 در ساعت 08:06 AM
...........
ویرایش توسط Yu-chhiang : 07-14-2016 در ساعت 03:57 PM
...........
ویرایش توسط Yu-chhiang : 07-14-2016 در ساعت 03:57 PM
.......
ویرایش توسط Yu-chhiang : 12-26-2015 در ساعت 05:21 AM
..........
ویرایش توسط Yu-chhiang : 07-14-2016 در ساعت 03:57 PM
.......
ویرایش توسط Yu-chhiang : 07-14-2016 در ساعت 03:57 PM
|
علاقه مندی ها (Bookmarks)