Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: آیا شما کتاب شاهنامه ی فردوسی را دارید ؟؟

رأی دهندگان
44. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
  • بله

    28 63.64%
  • خیر

    16 36.36%
صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 36 , از مجموع 36

موضوع: شاهنامه ( تایپیک کلی )

  1. #31
    کاربر افتخاری فروم Madman آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نگارشها
    4,849

    پاسخ : شاهنامه ( تایپیک کلی )

    ول اینکه رستم واقعا ادم خوبی نیست
    همینش خوبه چون نشون میده که اون هم مثل من و تو آدمه نه خدا
    تازه خیلی جا هم به زن ها توهین شده و اون ها رو حقیر شمرده
    یک مثال بی زحمت بگید

  2. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  3. #32
    Registered User sasuke.sama آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    محل سکونت
    تو آسمون، زل میزنم به شما
    نگارشها
    508

    پاسخ : شاهنامه ( تایپیک کلی )

    نقل قول نوشته اصلی توسط Madman نمایش پست ها
    همینش خوبه چون نشون میده که اون هم مثل من و تو آدمه نه خدا

    یک مثال بی زحمت بگید
    من هر چی گشتم توهین به خانوم ها نشده بود بلکه کلی هم اونا رو تعریف نموده
    اشوزرتشت احترام زن را از واجبات شمرده و توهين به وي را بر خلاف عقل دانسته است
    یا
    Anime Spoilerمتن پنهان: مقدمه يي بر زمينه تاريخي حقوق و مقام زن در شاهنامه:
    ايرانيان كه از ديرترين روزگار به اصول اخلاقي معتقد بوده و بنا به دستور پيامبر باستاني خود از انديشه نيك ، گفتار و كردار نيك پيروي مي كردند و حتي با ملل غير ايراني رفتاري به عدل و انصاف داشتند و دادگري ، آزادمنشي ، مهرباني ، جوانمردي و بخشندگي را بزرگ ترين فضيلت انسان مي شمردند ، بديهي است با زنان هم بر مبناي اين اصول به عدل و انصاف رفتار مي كردند و حقوق و مقام ايشان را چه در ميان افراد خانواده و چه در اجتماع ، آن چنان كه سزاوار شخصيت انساني و فضايل اخلاقي و معنوي خودشان بود گرامي و محترم مي داشتند .

    در دورة مادرشاهي زن در ايران نسبت به مرد مقامي برتر داشت . در اين دوره زن امور قبيله را اداره مي كرد و به مقام روحانيت مي رسيد . سلسله انساب خانواده به نام او بود . زيرا زن ناقل خون قبيله به خالص ترين شكل خود دانسته مي شد . در اين دوره زنان در فعاليت كشاورزي و اقتصادي سهم بيشتري داشتند . بدين جهت مردان براي زنان ارزش و مقامي بزرگ قايل بودند و زنان را مظهر نعمت و فراواني مي دانستند . در اين اجتماعات قبيله يي زنان و مردان با حق مساوي رؤساي خود را انتخاب مي كردند و دربارة جنگ يا صلح تصميم مي گرفتند . در اين دوره بود كه زن در فلات ايران به راز حاصلخيزي پي برد و گندم كاشت و درويد و خانه ساخت و كارهاي دستي و صنايع ابتدايي را ايجاد كرد .

    بنا به اعتقاد ايرانيان عهد باستان زن و مرد را اهورامزدا آزاد و يكسان و محترم بيافريد . هر دو در يك نطفه تكوين يافته و با هم سر از زمين برداشته و تكامل جسته و يكسان به صورت آدمي درآمده اند و اهورامزدا با آن دو به يك زبان سخن گفته و قانون و دستور يك ساني را براي زندگي شان مقرر داشته و به آنان گفته : « شما پدر و مادر مردمان جهانيد . من شما را پاك و رسا بيافريدم . با پارسايي داد به كار بنديد . نيك انديش ، نيك گفتار و نيك كردار باشيد و نخستين چيز كه آن نخستين زن و مرد انديشيدند اين بود كه هر يك از ما بايد خشنودي و دوستي ديگري را فراهم آوريم .

    مطابق اوستا ، مقام زن در دين باستاني ايرانيان برابر مرد بوده و همه جا هم نام اين و هم نام آن در يك رديف ذكر شده ، سن بلوغ براي زن و مرد يك سان مي باشد تا هر دو در اداي فرايض ديني و انجام وظايف اجتماعي در يك مرحله واحد سني احساس مسئوليت كنند . همه جا در اوستا ، زنان و مردان پارسا من باب تقديس با هم ياد شده و در اعمال مذهبي و ادعيه نيز برابر شمرده شده اند . اشوزرتشت ، احترام زن را از واجبات شمرده و توهين به وي را بر خلاف عقل دانسته است .

    در آغاز دوران زندگي اجتماعي بشر ، زن نسبت به مرد ، در سراسر روي زمين بطور اعم و در ميان مردمان ايران بطور اخص داراي مقام برتر و احترام فوق العاده يي بوده است و در اين دوره ( از اواخر عصر حجر كه به شش يا هفت هزار سال قبل از ميلاد مي رسد تا عصر مفرغ و برنز و حتي اوايل عصر آهن كه به دوره مادرشاهي معروف مي باشد ) شخصيت زن به خاطر امتيازات اقتصادي و اجتماعي و حتي قضاوت و حكميت در حل و فصل مسايل قومي و فراهم آوردن رفاه و فراواني ، ‌به صورت ربه ‌النوع هاي گوناگون مجسم شده است .

    گيرشمن دراين باره مي نويسد : « مردم ايران در ماقبل تاريخ براي توجيه فكر كنجكاو خود در مقابل اين پرسش كه خالق اول انسان چه كسي و چگونه بوده ، زن را كه علاوه بر داشتن اشتراك مساعي با مرد در تمام امور ، داراي امتياز زايندگي است و نخستين زن را كه مادر تمام زندگان است به صورت خدا مجسم مي كنند و تصور خود را از او به وسيله بت متجلي مي سازند . مجسمه هايي كه به فراواني از راه حفريات باستان شناسان از نواحي ماقبل تاريخ به دست آمده و زن را به صورت الهه هاي گوناگون نشان مي دهد گواه اين حقيقت است » .

    از آثاري كه طي حفاري هاي شوش پيدا شده و نيز تحقيقاتي كه از روي قراين تاريخي و اسناد و سنگ هاي منقوش و منقور دورة ‌ايلاميان به عمل آمده معلوم گشته كه زن در آن عهد به صورت ربه النوع مجسم و مورد ستايش قرار مي گرفته و از لحاظ اجتماعي هم مقامي ارجمند داشته است . در هزارة سوم و دوم قبل از ميلاد نقش زنان در جامعه كهن ايلام نسبت به مرد برتر بوده و حتي رسيدن به پادشاهي از طريق مادر انتقال مي يافته است . چنان كه در اوستا و شاهنامه هم اشاراتي در اين باره ديده مي شود ، مانند پدیدآمدن منوچهر از دختر همسر ايرج .

    در هزار و پانصدسال قبل از ميلاد كه ايلاميان به مرحله تمدن شهرنشيني رسيدند ، باز مقام زن از لحاظ معنوي ، در همان مرتبه ادوار گذشته باقي بود و مجسمه ربه النوع ها مورد ستايش قرار داشت . اين زمان كه دوره سلطنت اونتاشكال و همسر او ناپيراسو بوده ، يكي از درخشان ترين ادوار تاريخ ايلام به شمار مي رود و اين ملكه قدرتي بس عظيم داشته است .

    جوامع مادي ، در دوران ماقبل تاريخ همچون قاعده كلي رايج در ميان جوامع ديگر آن دوران ، بر اصل سيستم اقتصاد مادرشاهي مبتني بوده ، اولا ربه النوع هايي به صورت زن تجسم و مورد پرستش قرارداشته ، ثانيا زن در اجتماع داراي شخصيتي برتر و بالاتر از مرد بوده ، سوم آن كه در كليه امور اجتماعي و اقتصادي با مرد مشاركت و همكاري مي كرده واز حق قضاوت وحق انتخاب رئيس قبيله و حقوق كامل برخوردار بوده است .

    دياكونوف مي نويسد : « آن دوره يي كه شهرها و دژها با حصارهاي سنگي بوجود آمد و پيشه ها تقسيم شد و مراتب منصب ها معمول گرديد ، پايان دوران ماقبل تاريخ و مرحله انتقال به دوره وحدت زوج با زوجه شناخته شده است . در نتيجه آغاز يك دوره جديد از تحول تاريخي به وجود آمد و به برتري دوره زن بر مرد پايان داد . اين مرحله يي بوده بينابين دوره مادرشاهي و آغاز دوره پدرشاهي كه پس از آن به تدريج معمول مي گردد . از اين پس هم در جوامع مادي مقام خانوادگي و حق مقام اجتماعي زن همچنان محفوظ ماند و فقط تا حدي از حقوق و اختيارات ديرين او كاسته شد .

    آثار اين تساوي حقوق زن و مرد را در تمام شئون ، حتي در حق ارث بردن از سلطنت پدر در اواخر دوره شاهنشاهي مادها ، مي توان ملاحظه كرد . در اين دوره زنان هيچ پوشيدگي سر و روي نداشتند و در تمام كارهاي زندگي با مرد همكاري و هم پشتي مي كردند و در مجالس عمومي شركت مي جستند .

    در دوره هخامنشي ها ، اگر چه مقام و موقعيت اجتماعي زن به پايه گذشته نمي رسيد و همچنين حقوق و امكانات او در خارج از خانه و اجتماع از بعض جهات با مرد نمي توانست قابل مقايسه باشد ولي آنچه به تحقيق دانسته شده تاحد زيادي انساني و عادلانه بوده بطوري كه زمينه اجتماعي آن تا دوره اشكانيان و آخر دوره ساسانيان و حتي در متن اجتماعي دوره هاي بعد از آن هم باقي ماند .

    زنان در دوره هخامنشي ها مانند دوره پيش از ظهور زرتشت با روي گشاده ، همه جا رفت و آمد مي كردندو شهبانو همچون پادشاه تاج بر سر مي نهاده و بر تخت شاهي تكيه مي زده و به طور كلي زنان در امور سياسي مداخله مي كردند .

    پلوتارك مي نويسد : « اراده شاه و ملكه در زمان هخامنشي ها در رديف هم بوده و زنان دربار داراي نفوذ فراوان بودند و پادشاهان از ايشان حرف شنوي داشتند » .

    مقام زن از نظر كورش بدان پايه محترم و عالي بود كه به پسران خود وصيت كرد كه در انجام هر كار از مادر خود فرمانبرداري كنند . داريوش كبير هميشه از همسر خود كمك هاي مؤثري مي گرفت . چه در آغاز كار و جنگ هاي اول سلطنت ، چه در سال هاي سازندگي ، ملكه آتوسا در همه مسئوليت ها و در همه دشواري هاي زندگي شاهنشاه سهيم بود .

    آتوسا با به كار انداختن نفوذ خود در ميان نجبا و اركان دولت شاهنشاهي ايران و جلب همكاري و رأي كساني نظير « ارته سوراس » سردار مادي و « هزاربد » ‌صدراعظم داريوش توانست پسر خود خشايارشا را به تخت سلطنت برساند .

    در اين دوره هفتاد درصد زنان در كارهاي توليدي و كارگري دوش به دوش مردان فعاليت مي كردند و مزدي تقريبا به اندازه هر يك از آنان دريافت مي داشتند . در امور لشگركشي و در صحنه هاي پيكار ظاهر مي شدند و با دشمن مي جنگيدند . در انتخاب وليعهد دخيل بوده و نقش تعيين كننده داشتند . مرد نمي توانست اراده خود را به او تحميل كند .

    مقام و حقوق زن در دوره‌ اشكانيان به پايه دوره مادي ها و هخامنشي ها نمي رسد . آنچه مورخين دربارة ‌محدوديت زن در دوره اشكانيان نوشته اند ، غالبا درباره طبقات عالي جوامع آن عهد مي تواند باشد و اين هم از نظر عزت و ارزشي بوده كه زنان داشته اند ولي اين قاعده در ميان طبقات پائين كه پيوسته در بند رفع حوايج عادي زندگي بوده اند نمي تواند صادق باشد . زيرا مردم عادي در آن دوره همچنان در شرايطي بودند كه امكان نداشت در موقع آن محدوديت هاي طبقات بالا قرار بگيرند . از اين روي در طبقات پائين كه فارغ از جريان كلي مقتضيات طبقات بالا زندگي مي كردند هيچ علتي وجود نداشته كه سبب بروز تغييري در مناسبات زنان با مردان نسبت به عهد هخامنشيان گردد تا زنان مردم عادي را كه نيمي از نفوس مملكت را تشكيل مي دادند و با فعاليت هاي توليدي و اقتصادي خود اساس زندگي و پايه هاي قدرت اشراف و طبقات حاكمه را تشكيل مي دادند به زيان خود گرفتار قيد و بندهاي خودپرستانه اشرافي سازند .

    در اين دوره هم ربه النوع هايي به صورت زن مورد ستايش قرار داشتند . به خصوص آناهيتا كه ربه النوعي عظيم الشأن و مورد توجه عموم بوده و اين خود همچنان دليل بر احترام و مقام عمومي بانوان دوره اشكانيان مي تواند باشد .

    در اين عصر پادشاه در امور مملكت نظريات ملكه را تأمين مي كرده و كسي حق توهين به زن را نداشته و بعض امور مهم مملكتي به زن ها ارجاع مي شده است . برجسته ترين نمونه از تشريك مساعي زن با مرد را در اين دوره در زمان سلطنت فرهاد چهارم و فرهاد پنجم كه دوره ملكه موزا بوده مي توان دانست . ملكه موزا حداكثر قدرت خود را در اداره امور مملكت اعمال مي كرد و در زمان فرهاد پنجم كليه امور كشور را در دست خود گرفته بود . فرهاد پنجم مقام اين بانو را تا درجه اولوهيت بالا برد و با او به تخت سلطنت نشست و صورت او را مانند زمان پدرش بر روي سكه نقش زد .

    در زمان ساسانيان هم نقش آناهيتا را در كنار نقش اهورامزدا ، براي فرخندگي در مجالس تاجگذاري شاهان بر روي نقش سنگ هاي طاق بستان و نقش رستم مي بينيم كه اين خود اعتبار سنت ديرينه احترام به زن را در وجود اين ربه النوع متجلي مي سازد ، بخصوص كه ساسانيان از بركت خدمت در معبد آناهيتا به شاهنشاهي رسيدند . در اين دوره نيز زنان در مجالس با مردان شركت مي جستند كسي خودسرانه نمي توانسته زن خود را تنبيه كند . به اصل و نسب فرزند از طرف مادر اهميت مي دادند .

    زن در دين ماني مطابق اوضاع زمان برابر مرد شمرده مي شده و در رديــف پيشوايان ديني در مي آمده است .

    چهره زن را در اين دوره بر روي سكه نقش مي زدند . دختر را آنقدر عزيز و گرامي مي داشتند كه او را به غير ايراني نمي دادند . زن به مقام نيابت سلطنت مي رسيد و همچنين منشاء تحولاتي در كشور مي گرديد و در جنگ شركت مي جست و مي توانست همچون « كرديه » خواهر بهرام چوبينه سپاه سالاري ارتش را در كف با كفايت خود بگيرد . حتي زناني مانند « ديناك » ، «پوراندخت » و « آذرميدخت » به مقام پادشاهي نايل شدند و هر يك مدتي بر ايران سلطنت كردند.

    كريستن سن درباره اين دوره مي نويسد : « رفتار مردان نسبت به زنان به قدري از روي احترام و مبادي بر آداب بوده كه انسان را به جاي چنان دوران دور به ياد رفتار نزاكت آميز قرن هيجدهم مي اندازد . دوشيزگان نه تنها با وظايف خانوادگي آشنا مي شدند ، بلكه اصول اخلاقي و قوانين مذهبي اوستا را نيز فرا مي گرفتند . آنان چه در زندگي خصوصي خانوادگي و چه در اجتماع از آزادي عمل برخوردار بودند » .

    دربارة حقوق و مقام زن در دوره ساسانيان در كتاب ماتيكان هزارداستان آمده كه زن در اين دوره از احترام و مقامي بس ارجمند برخوردار و تقريبا با مرد برابر بوده چنان كه به امور قضاوت مي پرداخته و بزرگترين حقوق دان ها را در مباحثه مجاب مي كرده است .

    در اين دوره پدر خانواده نمي توانسته دختر خود را بدون رضاي او مجبور به ازدواج كند . دختر مي توانسته بدون اجازه پدر و حتي بر خلاف ميل او شوهر كند. پدر هم ناگزير بوده اگر دختر درآمدي نداشته هزينه او را بپردازد . سهم زن و دختر از دارائي خانواده مصون از تعرض بوده زن حق اعتراض داشت و مي توانست در محكمه حاضر شود و از اتهام يا دعوي عليه خود دفاع كند . زن مي توانست در محكمه قول رئيس خانواده يا شوهر را نپذيرد . زن مي توانست معامله كند . زن حق مالكيت داشت و مي توانست دارائي خود را اداره كند . زن مي توانست از روي قانون از طرف شوهر خود داخل محاكمات شود و به نام شوهر امور شخصي را اداره كند . زن حتي مي توانست در برخي مواقع به جاي موبدان مراسم ديني به جاي آورد .

    ايرانيان باستان براي ازدواج اهميتي فوق العاده قايل بودند . چه اعتقاد داشتند كه جامعه بر خانواده و خانواده بر ازدواج بنيان مي يابد و چنانچه اساس زندگي زناشوئي برقرارداد و اصول شرعي محكم و استواري مبتني باشد در نتيجه روابط صحيح و خردمندانه يي در خانواده به وجود مي آيد و پدر و مادر در تربيت فرزند موفق و كامياب مي گردند و افراد سالم و با ارزشي تحويل جامعه خواهند داد . از اين جهات بوده كه ازدواج در دين باستاني ايرانيان امري مقدس و فوق العاده مهم شمرده مي شده است .

    مطابق دين زرتشت ، پيوند زناشويي نه تنها در جسم ، بلكه در روان زن و شوهر هم بسته مي شود . زن و شوهر در طول زندگي بستگي جدائي ناپذيري نسبت به هم دارند وهم پس از درگذشت در دنياي ديگر ، مرد فقط در چند مورد مي توانسته زن خود را طلاق دهد . در صورتي كه مرتكب زنا مي شد ، به جادوگري مي پرداخت يا نازا بود .

    با تحقيقات و مطالعاتي كه توسط دانشمندان ديرين شناس در آثار زندگي و مناسبات اجتماعي و وضع حقوقي مردم يكايك كشورهاي دوره باستان به عمل آمده ، معلوم شده كه اصول زندگي اجتماعي ايرانيان از لحاظ دادگري و احترام به حيثيت انسان ، پايه يي چنان ارجمند داشته كه سرمشق ديگر ملل جهان قرار گرفته است .

    احترام به شخصيت زن كه از خصايص آزادمنشي و فضايل اخلاقي و شرافت انساني ناشي مي شود ، از ديرباز در ميان مردم اين مرز و بوم متداول بوده است . همانطور كه به پدر و برادر و پسر خود احترام مي گذاشتند و حقوق آنان را رعايت مي كردند ، براي مادر و خواهر و دختر خود نيز ارج و حقوق قايل بودند .

    زمينه اجتماعي شاهنامه فردوسي ، دربارة حقوق و مقام زن براساس واقعيات تاريخ و تمدن و فرهنگ ملت ايران بنيان يافته و نمايشگر رابطه انساني ميان زن و مرد در دوره باستان است . بي سبب نيست كه در شاهنامه آن همه دربارة دادگري و مردمي سخن رفته و اين دادگري بي گمان همان خصيصه يي بوده كه بطور يكسان بر مرد و زن اشتمال داشته است .

    http://www.micro-source.ir


  4. 6 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  5. #33
    همکار بازنشسته فروم katsura آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    ~ * Sweet Amoris High school*~
    نگارشها
    636

    پاسخ : شاهنامه ( تایپیک کلی )

    نقل قول نوشته اصلی توسط Madman نمایش پست ها
    همینش خوبه چون نشون میده که اون هم مثل من و تو آدمه نه خدا
    آفرین کاملا درسته با این که رستم یکی از کاراکتر های اصلی داستان ولی انسان کاملی نیست ....نمونه ی بارزش همین غم نامه ی رستم وسهراب نشون میده که رستم بعضی وقتا مقصر اصلی ویا .....(خیلی تاپیک خوفیه من عاشق شاهنامه ام)
    I got the point that i should leave you alone...but we both know that I'm not that strong

  6. 5 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  7. #34
    همکار بازنشسته فروم katsura آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    ~ * Sweet Amoris High school*~
    نگارشها
    636

    پاسخ : شاهنامه ( تایپیک کلی )

    [QUOTE=yuki;375533]تازه خیلی جا هم به زن ها توهین شده و اون ها رو حقیر شمرده
    [QUOTE]
    ببخشید مگه خانم کرد آفرین یکی از قهرمانان شاهنامه نبودن؟؟ تازه این یه نمونه بود که من میشناختم

  8. 5 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  9. #35
    Registered User sasuke.sama آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    محل سکونت
    تو آسمون، زل میزنم به شما
    نگارشها
    508

    پاسخ : شاهنامه ( تایپیک کلی )

    [QUOTE=katsura;416087][QUOTE=yuki;375533]تازه خیلی جا هم به زن ها توهین شده و اون ها رو حقیر شمرده
    ببخشید مگه خانم کرد آفرین یکی از قهرمانان شاهنامه نبودن؟؟ تازه این یه نمونه بود که من میشناختم
    منم دقیقا همینو میگم
    Anime Spoilerمتن پنهان: زنان شاهنامه:



    مقدمه
    زن در نگاه فردوسی
    زنان دوره پیشدادی
    زنان دوره كیانی
    كلام آخر
    مقدمه :
    شاید در محدوده ملل فارسی زبان ( ایرانی ، تاجیك و افغان ) و آنان كه با زبان و ادب فارسی انسی دیرینه دارند ، همگان بر این امر اتفاق نظر داشته باشند كه شاهنامه فردوسی یكی از درخشانترین و اثرگذارترین آثار ادب فارسی است ، به ویژه قالب حماسی آن ، بر میزان تاثیر، می افزاید، چرا كه مخاطب این اشعار و ابیات، مردمی هستند كه پهلوانی و جوانمردی را یكی از ارزشمندترین خصلت های اخلاقی برمی شمارند. قالب حماسی و اسطوره ای شاهنامه سبب شده است كه قریب به اتفاق چهره هایی كه از این كتاب ارزشمند به خاطر می ماند، از میان مردان بوده، زنان را راهی به آن نباشد. ولی آیا به راستی شاهنامه كتابی مردانه است ؟ آیا رد پایی از زنان نام آور ، جنگاور، شجاع دل، فداكار، با ایمان و یا شیدا و عاشق نمی توان در آن یافت؟

    متاسفانه در سالیان اخیر شاهنامه فردوسی به زاویه رانده شده و شمار اندكی از جوانان اهل مطالعه ( كه تعداد هم آنها نیز در میان جوانان- به طور عام- بسیار اندك است ) این كتاب سترگ را خوانده اند. ولی اگر از آنان كه این اثر حماسی را خوانده اند، بخواهید شماری چند از شخصیت های شاهنامه را نام ببرند بی گمان این اسامی در صدر فهرست آنان جای خواهد داشت: رستم و سهراب، ضحاك و فریدون، سیاوش و اسفندیار و... و اگر بخواهید شماری چند از زنان این كتاب را نام ببرند شاید تنها به سودابه اشاره كنند كه آن هم شاید به دلیل پر رنگ بون نقش اغواگرانه وی در برابر سیاوش باشد. دراین مقاله در صدد هستیم برخی از صفات برجسته زنان شاهنامه را بررسی كرده و مابقی را به علاقمندی و جستجوگری خواننده بسپاریم. شاهنامه فردوسی به دوره هایی تفكیك شده كه به ترتیب عبارتند از : دوره فرمانروایان پیشدادی و پهلوانی، كیانی، ذكری كوتاه از دوره اشكانی و درنهایت دوره ساسانی.

    به جز دو دوره آخر، هیچ مستنداتی مرز میان داستان، افسانه و تاریخ را روشن نمی سازد و چنانكه می یابید در این دوره ها اثر و نامی از مادها و هخامنشیان در میان نیست، لذا نمی توان میان زنان شاهنامه( در دو دوره نخست ) و وضعیت زنان در دوره باستان هیچ نوع بررسی تطبیقی انجام داد. لذا ما در این نوشتار صرفاً به ذكر نام زنان و اشا ره ای كوتاه به عملكرد آنان اكتفا می كنیم و برای احتراز از طولانی شدن مقاله تنها به بخش های افسانه ای شاهنامه خواهیم پرداخت. (برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره فردوسی ، خاستگاه وی و وضعیت زبان فارسی در زمان سرایش شاهنامه می توانید به مقاله " سخن ماندگار " مراجعه كنید )
    زن در نگاه فردوسی :
    درابتدا و پیش از آنكه به " زنان " شاهنامه بپردازیم لازم است ببینیم كه فردوسی خود به زنان چگونه می نگریسته و در نظرگاه وی زن از چه جایگاهی برخوردار بوده است. نگرش فردوسی به زنان را می توان در چند مورد معدود در شاهنامه یافت .

    در آغاز داستان ضحاك ماردوش آنگاه كه وی با هدایت اهریمن به كشتن پدر(مرداس ) دست برد، فردوسی چنین می سراید :

    " به خون پدر گشت همداستان

    زدانا شنیدم من این داستان


    كه فرزند بد گر شود نره شیر

    به خون پدر هم نباشد دلیر


    مگر در نهانش سخن دیگرست

    پژوهنده را راز با مادر است "(شاهنامه ج 1 ص 46 )


    چنین بر می آید كه فردوسی بدگهری و كژنهادی ضحاك را تنها بر عهده مادر وی می نهد، چنانكه گویی این مادر بوده است كه وی را به چنین عمل شنیعی ره نموده است. البته می توان این ابیات را از زاویه ای دیگرنیز نگریست و چنین استنباط كرد كه شاید فردوسی نقش مادر در تربیت، پرورش و شكوفایی اخلاق در فرزند را گوشزد كرده است.

    در داستان پادشاهی فریدون می خوانیم كه وی دختران شاه یمن را برای همسری پسران خود (ایرج و سلم و تور ) برگزید و شاه یمن نیز به خاطر اضطرار و ترس از شاه ایران حاضر به این وصلت شد، ولی از بخت نامساعد خود كه سه دختر نصیب او ساخته، شكوه كرد و نالید؛ فردوسی در این جا چنین می سراید:



    " خروشید و بار غریبان ببست

    ابر پشت شرزه هیونان(1)مست


    زگوهر یمن گشته افروخته

    عماری یك اندردگر دوخته


    چو فرزند را باشد آیین و فر

    گرامی بدل برچه ماده چه نر " ( همان ج 1 ص 90)


    در جایی دیگر در داستان پادشاهی كیكاوس آنجا كه سیاوش برای اثبات پاكدامنی خود گذر از آتش را بر گزید، فردوسی می گوید :

    " نهادند هیزم دو كوه بلند

    شمارش گذر كرد بر چون و چند


    ز دور از دو فرسنگ هركش بدید

    چنین جست و جوی بلا را كلید


    همی خواست دیدن در راستی

    ز كار زن آید همی كاستی "( همان ج 3 ص 35 )


    آیا به راستی شاهنامه كتابی مردانه است ؟ آیا رد پایی از زنان نام آور ، جنگاور، شجاع دل، فداكار، با ایمان و یا شیدا و عاشق نمی توان در آن یافت؟


    كه فردوسی دراین ابیات به نقش اغواگرانه سودابه در رانده شدن سیاوش از دربار پدرش كیكاوس اشاره دارد. فردوسی دراین ابیات برای اثبات نابكاری و بدنهادی زنان از رفتار سودابه سود می جوید، ولی نباید از یاد برد كه همین سودابه كه برخی او را نماد بد طینتی زن در ادبیات فارسی قلمداد می كنند، زنی وفادار است و برای اثبات وفاداری خویش به همسر، رنج زندان را نیز بر خود هموار می سازد .

    در ادامه همین داستان، فردوسی با اشعاری دیگر نگرش خود نسبت به زن را آشكار می كند :

    " چنین است كردار گردان سپهر

    نخواهد گشادن همی برتو چهر


    برین داستان زد یكی رهنمون

    كه مهری فزون نیست از مهر خون


    چو فرزند شایسته آمد پدید

    ز مهر زنان دل بباید برید" (همان ج 3 ص 39 )


    این چهار قطعه كه از سه بخش مجزا در شاهنامه روایت شد، گویای نوع اندیشه و نگرش فردوسی به زن است، و زن را ابزاری جهت فرزند آوری می داند كه البته آثار این نوع نگرش را كه حاصل جامعه مردسالار است، هنوز می توان در جامعه سراغ گرفت. ولی با این حال فردوسی میان زن در مقام "همسر" و زن در مقام "فرزند" اندك تفاوتی قائل می شود.
    سایت تبیان- فریبا كاظم نیا
    پی نوشت:

    1- هیون: در اصل واژه ای یونانی است به معنای شتر، یا حیوان بزرگ، اسب.

  10. 5 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  11. #36
    Registered User Sasuke-Naruto آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    محل سکونت
    دهکده کونوها (تهران)
    نگارشها
    1,124

    Wink پاسخ : شاهنامه ( تایپیک کلی )

    کرد آفرین


    درستش گرد آفرین هست
    سلسله موي دوست حلقه دام بلاست*هر كه در اين حلقه نيست فارغ از اين ماجراست


  12. 2 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ