با سلام
دوستان دور جدید کتابخوانی شروع شد
کتاب دی ماه رو اغاز می کنیم
این کتاب طبق رای خود شما در نظر سنجی قبل انتخاب شده
در کنار این رمان کتاب دیگری را هم به موازات این خواهیم خواند:انجمن شاعران مرده
اگر دوست داشتید در اون هم شرکت کنید
موفق باشید بینکی
لینک دانلود کتاب
لینک دانلود فیلم(اگه بچه ها لطف کنن پیدا کنن اینجا میزارم چون میدونم فیلمشم ساخته شده زیر نویس فارسی هم شده بد نمی شه پس از دیدن کتاب فیلمشم ببینیم )
----------------------------------
کوری
کوری (به پرتغالی: Ensaio sobre a Cegueira) رمانی از ژوزه ساراماگو که نخستین بار در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. ساراماگو در این رمان از کوری آدمها نوشته است. در این رمان هالهای سفید رنگ بعد از کور شدن افراد مقابل چشمانشان ظاهر میشود. ساراماگو از تلمیح در این رمان استفاده کرده و با اشاره به نوشتههای قدیمی اثرش را زیباتر و تأثیرگذارتر کرده است.
سبک ساراماگو در رمان کوری
ساراماگو در رمان کوری برای شخصیتها اسم انتخاب نکرده است. با وجود این پیچیدگی در رمان ایجاد نشده و خواننده به راحتی میتواند با شخصیتهای رمان ارتباط ذهنی برقرار کند. ویژگی دیگر این رمان در بازگشتهای زمانی به گذشته و آینده در خیال شخصیتهای رمان است که به زیبایی و جذابیت آن افزوده است.
در زبان فارسی
تاکنون سه ترجمه از این رمان به فارسی منتشر شده است. مینو مشیری (چاپ اول خرداد ۱۳۷۸ - چاپ سیزدهم ۱۳۸۷)[۱]، اسدالله امرایی، مهدی غبرایی.
نمونهیی از ترجمه مینو مشیری
ژوزه ساراماگو و کوری ترجمهٔ مینو مشیری. جشنواره سن سباستین، سپتامبر ۲۰۰۶
«به مرد کوری بگویید آزاد هستی، دری را که از دنیای خارج جدایش میکند باز کنید، بار دیگر به او میگوییم آزادی، برو، و او نمیرود، همانجا وسط جاده با سایر همراهانش ایستاده، میترسند، نمیدانند کجا بروند، واقعیت اینست که زندگی در یک هزارتوی منطقی، که توصیف تیمارستان است، قابل قیاس نیست با قدم بیرون گذاشتن از آن بدون مدد یک دست راهنما یا قلادهٔ یک سگ راهنما برای ورود به هزارتوی شهری آشوب زده که حافظه نیز در آن به هیچ دردی نمیخورد، چون حافظه قادر است یادآور تصاویر محلهها شود، نه راههای رسیدن به آنها.»
بهتر است کمی هم با نویسنده اشنا شویم
ژوزه ساراماگو
ژوزه ساراماگو (به پرتغالی: José de Sousa Saramago) نویسندهٔ پرتغالی (زادهٔ ۱۶ نوامبر ۱۹۲۲ و درگذشته ۱۸ ژوئن ۲۰۱۰) برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۸ میلادی است.
او گرچه از سال ۱۹۶۹ به حزب کمونیست پرتغال پیوست و همچنان به آرمانهای آن وفادار بودهاست اما هیچگاه ادبیات را به خدمت ایدئولوژی در نیاوردهاست.
زندگینامه
ساراماگو در دهکدهای کوچک در شمال لیسبون در خانوادهای کشاورز به دنیا آمد، او دو سال بعد به همراه خانواده به لیسبون رفت و تحصیلات دبیرستانی خود را برای امرار معاش نیمه تمام گذاشت و به شغلهای مختلفی نظیر آهنگری، مکانیکی و کارگری روزمزدی پرداخت. پس از مدتی نیز به مترجمی و نویسندگی در روزنامه ارگان حزب کمونیست پرتغال مشغول شد. اگرچه اولین رمان او به نام کشورگناه در ۱۹۴۷ به چاپ رسید ولی ناکامی او برای کسب رضایت ناشر برای چاپ کتاب دومش موجب شد رمان نویسی را کناربگذارد، تا این که با انتشار کتاب بالتازار و بلموندا در سال ۱۹۸۲ و ترجمه آن به انگلیسی در ۱۹۸۸ شهرت به سراغ او آمد، رمانی تاریخی که به انحطاط دربار پرتغال در قرن شانزدهم میپردازد.
سبک ادبی
منحصربه فردترین ویژگی آثار ساراماگو عدم کاربرد نشانگان سجاوندی به صورت متداول و استفاده از جملات بسیار طولانی است، که گاه در درون آن زمان نیز تغییر میکند. او از میان علائم نگارشی تنها از نقطه و ویرگول استفاده میکند و از سایر علامات که مثلاً جمله سئوالی را مشخص میکند یا آن را در گیومه میگذارد و... مطلقا میپرهیزد. گفتگوهای شخصیتهای داستان را پشت سرهم مینویسد و مشخص نمیکند که کدام جمله را چه کسی گفته و به ندرت یک پاراگراف را تمام میکند.
اگرچه بسیاری از منتقدان ادبی[کدام منتقدان؟] ساراماگو در ردیف نویسندگان پیرو سبک رئالیسم جادویی قرار داده وآثار او را با نویسندگان اسپانیایی زبان آمریکای لاتین مقایسه میکنند اما او خود را ادامه دهنده ادبیات اروپا و تأثیر پذیری خود را بیشتر از گوگول و سروانتس میداند.
ساراماگو گاه در دل داستانهای خود از جملات طعنه آمیزی استفاده میکند که ذهن خواننده را از حوادث تخیلی و غالبا تاریخی داستان خود به واقعیتهای جامعه امروز معطوف میکند. نوک پیکان کنایههای ساراماگو معمولاً مقدسات مذهبی، حکومتهای خودکامه و نابرابریهای اجتماعی است. رویکرد ساراماگو علیه مذهب آنچنان در رمانها و مقالات او آشکار است که وزیر کشور پرتغال در سال ۱۹۹۲ در پی انتشار کتاب انجیل به روایت عیسی مسیح نام او را از لیست نامزدهای جایزه ادبی اروپا حذف کرد و این کتاب را توهینی به جامعه کاتولیک پرتغال خواند، ساراماگو پس از آن به همراه همسر اسپانیاییاش به تبعیدی خودخواسته به لانساروت جزیرهای آتشفشانی در جزایر قناری در اقیانوس اطلس رفت و تا آخر عمر در آنجا اقامت گزید.اعلام نام او به عنوان برنده جایزه نوبل در سال ۱۹۹۸ نیز خشم واتیکان را برانگیخت.[نیازمند منبع]
علی رغم تمام انتقاداتی که از نگرش بدبینانه ساراماگو به دنیا میشود، اثار او چه در سطح عامه مردم و چه در میان نویسندگان و خوانندگان حرفهای مورد اقبال زیادی واقع شدهاست. هارولد بلوم او را خوش ذوقترین نویسنده زنده دنیا میداند[نیازمند منبع] و فدریکو فلینی کتاب کوری را زیباترین رمانی که خوانده توصیف کردهاست[نیازمند منبع]. شهرت ساراماگو در ایران با ترجمه فارسی همین کتاب در سال ۱۳۷۸ آغاز شد، تاکنون سه ترجمه مختلف از کوری صورت گرفته و آن را یکی از محبوبترین نمونههای ادبیات داستانی روز دنیا در ایران ساختهاست.[نیازمند منبع]
ساراماگو به همراه ژان مورو عضو هیئت داوران پنجاه و چهارمین دورهٔ جشنواره بینالمللی فیلم سن سباستین بود.
آثار
* ۱۹۸۲ - بالتازار و بلموندا (به پرتغالی: Memorial do Convento) - ترجمه فارسی: ۱۳۸۰ انتشارات نیلوفر - مصطفی اسلامیه
* ۱۹۸۶ - سال مرگ ریکاردو ریس (به پرتغالی: O Ano da Morte de Ricardo Reis) - ترجمه فارسی: ۱۳۷۹ انتشارات هاشمی - عباس پژمان
* ۱۹۸۶ - بلم سنگی (به پرتغالی: A Jangada de Pedra)، ترجمه فارسی: ۱۳۷۹ انتشارات هاشمی - مهدی غبرایی
* ۱۹۸۹ – تاریخ محاصره لیسبون (به پرتغالی: História do Cerco de Lisboa)
* ۱۹۹۱ – انجیل به روایت عیسی مسیح، (به پرتغالی: O Evangelho Segundo Jesus Cristo)
* ۱۹۹۵ – کوری (به پرتغالی: Ensaio sobre a Cegueira) ، سه ترجمه به فارسی از: مینو مشیری، اسدالله امرایی، مهدی غبرایی
* ۱۹۹۷ - همه نامها (به پرتغالی: Todos os Nomes)، ترجمه فارسی: عباس پژمان، انتشارات هاشمی
* ۲۰۰۱ – غار (به پرتغالی: A Caverna)
* ۲۰۰۴ - بینایی (به پرتغالی: Ensaio sobre a Lucidez)
منبع:ویکی پدیای فارسی
علاقه مندی ها (Bookmarks)