روزی روزگاری در شهر ((دری)) که اشباح در آن رفت و آمد میکردند، چهار پسر بچه دست به عملی شجاعانه زدند و شانه به شانه ی یکدیگر پسرک عقب مانده ای را از چنگال مشتی قلدر ضعیف کش نجات دادند. کاری که بی انکه خود بدانند آنان را دگرگون کرد
بیست و پنج سال پس از این واقعه بیو، هنری ، پت و جونزی (همان پسر بچه ها)که اینک هر یک مردی شده اند و زندگی ، مشکلات و خل و خوی متفاوتی دارند به عادت هر ساله برای شکار فصلی در جنگلی در حومه ی شهر مین گرد می آیند.اما هنگامی که بیگانه ای تلو تلو خوران پا به کلبه ی شکار آنان می نهد و در عین سرگردانی با کلماتی بریده بریده و نا مفهوم از اجسام نورانی که در آسمان دیده سخن میگوید ، اوضاع پاک به هم می ریزد و آرامش از آن جمع رخت می بندد و خیلی زود چهار رفیق شفیق تا خرخره درگیر مبارزه ای هولناک با موجوداتی از جهان دیگر می شوند.تنها راه رهایی آنان و بقایشان در این است که بتوانند خود را در گذشته ای
مشترک که پسرک عقب مانده نیز بخشی از آن است محبوس سازند و به این گونه شکارچی رویاهایشان شوند.
این کتاب توسط نشر روشنگران و با ترجمه پرویز کریمی ناصری چاپ و ترجمه شده است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)