Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 12 , از مجموع 12

موضوع: خلیل جوادی

  1. #1
    Registered User Sasuke-Naruto آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    محل سکونت
    دهکده کونوها (تهران)
    نگارشها
    1,124

    Naruto خلیل جوادی

    بهترین شهر خلیل جوادی با عنوان محکمه الهی هست که قیامت رو با زبانی طنز مانن بیا میکند.

    دانلود شعر بصورت فایلWMA
    کسانی که حوصله دانلود ندارن بیان تو این سایت که متنشو ببینن: کلیک کنید

    خودمم حوصله نوشتنشو ندارم

    در باره خلیل جوادی و شعر هاش بازم می نویسم
    سلسله موي دوست حلقه دام بلاست*هر كه در اين حلقه نيست فارغ از اين ماجراست


  2. 6 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  3. #2
    Registered User Sasuke-Naruto آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    محل سکونت
    دهکده کونوها (تهران)
    نگارشها
    1,124

    پاسخ : خلیل جوادی

    خلیل جوادی (1353) اشاعر، ترانه سرا و طنز پرداز ایرانی متولد زنجان است. آثار او در زمینه شعر طنز و ترانه منتشر شده است
    و اغلب اشعار او در زمینه های اجتماعی است.
    معروفترین شعر او "محکمه الهی" نام دارد که روز قیا مت را با بیانی شیرین و طنز آمیز تو صیف میکند.

    کتاب های شعری از جوادی با عنوان خیابان خواب ها و سمفونی جیر جیرک ها منتشر شده است.

  4. 5 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  5. #3
    Registered User Sasuke-Naruto آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    محل سکونت
    دهکده کونوها (تهران)
    نگارشها
    1,124

    پاسخ : خلیل جوادی

    سلام این شعر از خلیل جوادی:

    دعا نویس

    یکی خراب ریشه
    یکی خراب دیشه

    تو این همه خرابی
    تکلیف مون چی میشه

    یکی به جای دستاش
    پینه رو پینه رو پیشونیشه

    بدون کار و زحمت
    جیباش پره همیشه

    یکی کوپن فروشه
    یکی دعا نویسه

    یکی تو کار گریه س
    نونش تو چشم خیسه

    یه عدّه غرق پولو
    یه عدّه آس و پاسن

    ریشه مونو سوزوندن
    نمی دونیم چی هستیم

    کاشکی نمیشد بفهمیم
    کی بودیم و کی هستیم

  6. 5 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  7. #4
    Registered User Sasuke-Naruto آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    محل سکونت
    دهکده کونوها (تهران)
    نگارشها
    1,124

    پاسخ : خلیل جوادی

    اینم شعر خیابان حوابها که از آلبوم عشق الهی انتخاب کردم:
    خیابان خواب‌ها


    باز بـــوی باورم خـــــاکستریست / واژه هـــای دفتــرم خاکستریست
    پیش از ایــنها حـــال دیگر داشـتم / هرچــه میگفتند بـــــاور داشــتم
    مــا به رنگی ساده عادت داشتیم / ریشـــه در گنـــج قناعت داشتیم

    پیرهـا زهــر هـلاهــل خـورده انــد / عشق ورزان مـهر باطل خـورده اند
    باز هم بحث عقیل و مـرتضی ست / آهن تفتــیده ی مــولا کجـــــاست

    نه فقط حرفی از آهن مانده است / شمع بیت المال روشن مانده است
    با خــــودم گفتم تو عاشق نیستی / آگـــــه از ســــرّ شقـــایق نیستی

    غــرق در دریــا شدن کار تو نیست / شیعه مـــولا شــدن کــارتو نیست
    بین جــمع ایســـــتاده بـر نمـــــاز / ابن ملجــــم هـــــا فـــراوانند بــاز

    خواستم چیزی بگویم د یــــر شد / واژه هایم طعــمه ی تکفیــر شـد
    قصه ی نـــا گفته بسیار است باز / دردهـــا خـروار خــروار است بـــاز

    دستهارا باز در شبـــهای ســـرد / هــــــا کنید ای کودکان دوره گـرد
    مژدگــانی ای خیابان خوابــــــــها / می رسد ته مانده ی بشقابــــها

    سر به لاک خویش بردیم ای دریغ / نان به نرخ روز خوردیم ای دریــــغ
    قصّـه هــای خوب رفت از یادهـــا / بی خبر مـــاند یم از بـــنیادهــــا

    صحبت از عدل و عدالت نابجاست / ســــود در بازار ابن الو قــتهاست
    گفته ام من دردهـــا را بارهـــــــا / خسته ام خسته از این تکرارهـــا

    ای کــــه می آیدصدای گــریه ات / نیمه شـــبها از پس د یوار هـــــا
    گــــیر خواهد کــــرد روزی روزیت / در گلـــوی مــال مـردم خوارهـــا

    من بــه در گفتم ولیکن بشنوند / نکته هـــا را مـو به مو دیوارهــــا
    ::#13::#13

  8. 5 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  9. #5
    Registered User Sasuke-Naruto آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    محل سکونت
    دهکده کونوها (تهران)
    نگارشها
    1,124

    پاسخ : خلیل جوادی

    لیسانس:
    بعد 4 سال پشت کنکوری...........................................قبول شدی یه جای دور بازور
    آخر سر گرفتی با هنّ و هن.........................................لیسانس درهّ تپهّ از رود هن

    نشستی خونه گل لگد می کنی.................................خواستگارای خوبو رد می کنی
    به خاطر اینکه لیسانس داری.....................................بی خودو بی جهت کلاس میزاری

    چرا باید تو که لیسانسه مون؟....................................از رو کتاب متنو غلط بخونی؟
    یه نکته هم بگم که یادت نره.......................................لیسانس خوبه، ولی سواد بهتره

    میگی فلانی که باباش وزیره.....................................روزی هزار دفعه برات می میره
    برای سر کار که بابات عوامه......................................فکرای اینجوری خیال خامه

    آخه بابا اونکه باباش وزیره.........................................مگه خله بیاد تو رو بگیره
    هرجا میری کلّی طلا باهاته......................................تمام دغدغت النگوهاته

    توی طلا فرو شیا پلاسی........................................به این میگن آخر بی کلاسی
    می خوای مثّ عروس قصه ها شی..........................کل نداشته هاتو داشته باشی

    هزار امید و آرزو باهاته.............................................اینا امید نیست, ععقده هاته
    شوهر بیچاره که کارمنده...........................................چی میدونه قیمت بنز چنده

    فرشای شوهرت که زیر پاته......................................بعض گلیم پاره باباته
    صبر اونم یه دفعه ای سر میاد....................................صدای آژیر خطر در میاد

    وقتی ببینه زندگیش سیاهه......................................چهره کار توی دادگاهه


  10. 5 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  11. #6
    Registered User Sasuke-Naruto آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    محل سکونت
    دهکده کونوها (تهران)
    نگارشها
    1,124

    پاسخ : خلیل جوادی

    سلام این دفعه می خوام چند تا جلمه حکیمانه از خلیل جوادی که به صورت شعر هستش رو براتون بنویسم



    الهی ! اشک چشمی، سوز آهی
    فروزان خاطــری، روشن نگاهــــی
    زهرسو بسته شـــــد درهای امید
    کلیدی ، رخنه ئی ، راهی پناهی
    *********************
    زندگي در بردگي شرمندگي است
    معنــي آزاد بودن زندگــي است
    ســر كه خـــم گردد به پاي ديگــران
    بر تن مــــردان بــود بــار گــران
    بندة حق در جهـــان آزاده اســت
    مســت وي فارغ زجام و باده است
    *********************


    کشتند بشر را که سیاست این است
    کردند جهان تبه که حکمت این اسـت
    در کســوت خـــیرخواهی نــوع بشـــر
    زادند چه فتنه ها که مهارت این است
    *********************


    ای غره به اینکه دهر فرمانبر توســت
    وین ماه و ستاره و فلک چاکر توست
    ترســــم کــــــه ترا چــاکـر خود پندارد
    آن مورچگان که رزقشان پیکر توست
    *********************
    با خلق نکو بزی که زیور این است
    در آیینه جمال ، جوهـر این اســت
    آن قطرهء اشـکی که بریزد بر خاک
    بردار که گنج لعل و گوهر این است
    *********************


  12. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  13. #7
    Registered User Sasuke-Naruto آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    محل سکونت
    دهکده کونوها (تهران)
    نگارشها
    1,124

    rolleyessmileyanim پاسخ : خلیل جوادی

    زندگی نامه خلیل جوادی

    خلیل‌الله خلیلی در سال ۱۲۸۶ خورشیدی(۱۹۱۰ میلادی) در باغ جهان‌آرای کابل دیده به جهان گشود و در بهار ۱۳۶۶ خورشیدی در هشتاد و سه سالگى در شهر اسلام‌آباد کشور پاکستان چشم از جهان فرو بست.
    استاد خلیلی از طرف مقامات دانشگاهی و ادبی دوبار در طی سالهای ۱۳۳۵ و ۱۳۴۰ به ایران دعوت شدند.
    خلیلی در هفت سالگی مادرش را از دست داد و پدرش محمد حسین مستوفى الممالک که از رجال دانشمند کشور خویش بود در فتنه‏هاى محلى به دست حکام ستم پیشه کشته می شود و خلیل الله در یازده سالگی یتیم می شود:
    اشک یار کودکیهاى من است
    غمگسار بیکسیهاى من است
    در یتیمى راز دارم بوده است
    مؤنس شــبهاى تــارم بـوده است
    اشگ در زندان به من همخانه بود
    یار با زنجیر و بازو لانه بود

    خلیلی در اوایل دههٔ بیست خورشیدی به عنوان معاون دانشگاه کابل به منصوب شد. در سال ۱۳۳۰ ریاست مستقل مطبوعات را به‌عهده گرفت و در سال ۱۳۳۲ به‌عنوان مشاور عالی سلطنتی در دربار محمد ظاهر شاه خدمت کرد و نیز مدتی نماینده مجلس بود و در سالهای نخستین دههٔ ۵۰ به‌عنوان سفیر کبیر مدتی در عربستان سعودی و سپس در عراق مشغول به‌کار بود.
    خلیلی در مجموع ۶۲ اثر منظوم و منثور در عرصه‌های مختلف هنر، ادب، سیاست، فلسفه و عرفان دارد.

    ویرایش توسط Sasuke-Naruto : 04-02-2011 در ساعت 12:34 AM

  14. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  15. #8
    Registered User Sasuke-Naruto آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    محل سکونت
    دهکده کونوها (تهران)
    نگارشها
    1,124

    پاسخ : خلیل جوادی

    بداغ نامــرادی ســـوختــم ای اشـــک طوفانــــی
    به تنگ آمد دلــــــم زين زندگی ای مرگ جولانی

    در اين مکـــتب نميـــدانم چــه رمز مهملم يــارب
    که نی معنی شدم، نی نامه و نی زيب عنوانی

    از اين آزادگـــــی بهتر بود صد ره به چشــــم من
    صــــدای شـــــيون زنجـــير و قــــيد کنج زندانــی

    به هر وضعيکه گردون گشت کام من نشد حاصل
    مگر اين شــــام غم را مرگ ســــازد صبح پايانی

    جوانی سلب گشــت و حيف کآمال جوانی هــم
    يکــــايک محو شــــد مانـــند اعـــلام پريشــــانی

    زيک جو مــنت ايـــن ناکســـــان بردن بود بهــــتر
    که بشکافم بمشکل صخره ســـنگی را بمژگانی

    گناهــــم چيسـت، گردونم چــــــرا آزرده مـــيدارد
    ازين کاســه گدا ديگر چه جســتم جز لب نانــی

  16. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  17. #9
    Registered User sasuke.sama آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    محل سکونت
    تو آسمون، زل میزنم به شما
    نگارشها
    508

    پاسخ : خلیل جوادی

    چقدر اشعار باحالی داره حتما خیلی شوخ طبع هست درسته؟

    راستی یادم رفت بگم سلام امید وارم همیشه خوشحال باشی
    http://www.micro-source.ir


  18. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  19. #10
    Registered User Sasuke-Naruto آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    محل سکونت
    دهکده کونوها (تهران)
    نگارشها
    1,124

    پاسخ : خلیل جوادی

    نقل قول نوشته اصلی توسط sasuke.sama نمایش پست ها
    چقدر اشعار باحالی داره حتما خیلی شوخ طبع هست درسته؟

    راستی یادم رفت بگم سلام امید وارم همیشه خوشحال باشی

    سلام محمد مرسی امید وارم تو هم همیشه خوش حال باشی.
    آره آدم شوخ طبعی هست ولی نه زیاد

  20. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  21. #11
    Registered User sasuke.sama آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    محل سکونت
    تو آسمون، زل میزنم به شما
    نگارشها
    508

    پاسخ : خلیل جوادی

    اونـــا کــه میــمیرن مـیرن تــــو بــرزخ

    قـاطـی میشـن اهــل بهشت و دوزخ



    کـــار همـــــه اونجــــا بخـور بخـــوابــه

    تــــا روز آخــــر ، کــه حساب کتــابــه



    اونجــــــا یـــــــه سـیستم اداری داره

    واســــــه خودش ســاعت کاری داره



    سیـستِم اونجــــارو میگـــن عــالیــه

    کـــلِّ لـــــــوازمــــش دیجـیـتــا لـیــــه

    فــرشتــه ای هست کـه کارش اینه

    صُب تـــاشـب اونجـا بگیـــره بشینه



    کـارکـه نباشه حــوصله ش سرمیره

    میشـینه بـا کــــامـپیــوتــــر ور مـیره



    مـیخواس تــــوی کـامپـــیوتـر بگــرده

    رف تـــو پــــروفـــایل یــه پیره مــرده



    کــــامپیوتــر یکی دو دفه گف: دینگ

    پـــرید توی گــزینه ی ” دیپورتینگ “



    فرشته هه دسپاچه شد کلیک کــــرد

    کامپیوتر بدجوری جیکّ وجـیک کـــــرد



    یهــــو در یـــــــه قــبر کهــنــــه وا شد

    یـــــه پیــــره مـرد بـــــــا شکـوه پا شد



    ازش ســـوال کـــــــردن اسـمت چیـــه

    گفـت: ابــوالقــــــــــاسم فـــردوسیـــه



    یکـی دوروز نشس تـــــوی یــــه میدون

    دیـد نمیشه پـــا شـد اومــد تـــو تهرون



    زمـین نفس کشـــید و بــرفــا آب شــد

    بهـــــــار اومـد دوبـــــــاره انقــلاب شـد



    هـــوای تهــــرون یــه نمه ملــس بــــود

    مــزّه ی زنـــدگی حســابی گــــس بود



    باز شب عــید اومــد و رختــا نـــــو شد

    فصـــل شلــــوغــی و بـــدو بــدو شــد



    شاعر شـــــــاهنــامه خوشحـــال شد

    دستـای اون رو شـونه هاش بــال شد



    بعــد هـــــــزار و چــند ســـــــال دوری

    اومده بود چهـــــار شنــبه ســــــــوری



    آتــیـش روشــن جـــوونهـــــارو دیـــد

    اونم یه بــــار از روی آتیــــش پـــــریــد



    مـــامـــورا اومـدن بهـش گیــــر دادن

    چن نفـــری دور و ورش واســتــــادن



    بــا حـرفاشـون کلی بهش نیــش زدن

    گـــــرفــتــنــو ریشــــشو آتـیـش زدن



    شاعــر شاهنـــــــــامه بـــا حــــال بــد

    رفت و نشــس ریشـــشو بــــا تـیــغ زد



    خـلاصــــــه، تصـمیـــم گـرف نــــو بشه

    صــاحب کت شلـــــوار و پالتـــــو بشـه



    رف جلـــــو مغـــــازه پشـت ویتــریـــــن

    دیـد همه ی لبـــاسا هَـس میـدین چین



    مـو بـه تنـش همـون دقیقه سیــخ شد

    یـه خورده واستاد به لبـاســـا میخ شد



    مغــــازه داره گفــت : عــزّت زیـــــــــاد

    دایــی ، بــــرو کنــــار بذار بــــاد بیــــاد



    بـــــا اینــکه چــرت و پـرت گفت یــــارو

    شـاعـر شاهنـــــــامه رفـت اون تــــــو



    بــــه قـول مــا یـه خورده پالتار خریـــــد

    شــال و کـلاه و کـت و شلـوار خریــــد



    دستــشـو تـــو جیب بغـل فـــرو کــــرد

    اشــــرفــی قـــــــرن چهــارو رو کــــرد



    شـــــاعـــر مــــــا بعد خـــــرید هنگفت

    به شیوه ی خودش به اون جوون گفت:

    شمـا را چه رفته ست کاینسان خـُلید؟



    چــــــرا جــمــلـــه ژولـــیده و بُنجـُلید؟



    چــــرا سیــخ سیـخــی شــده مویتان؟

    چـــــرا مــثل زنهـــاست ابـــــرویتـــان؟



    تـو مردی اگــــر، چیست آن موی مِش؟

    بـــرو از سیــــــاوش خجــــالت بکـــش



    هــــزاران چــو تــــو لندهــــــــــور پلیـد

    نیرزد بــه یک مــــــــوی گـــُرد آفــریـــد



    اگــــر لشکــــر انگیـــــزد اسفنـدیـــــار

    دگـــر مـــــوی مِش کرده نــاید به کــار



    تــورا پــــاردم گــــردد آنگـــــه عِنـــــان

    همی می کنی پشـت بــــر دشمنــان



    تــــویی کـــه بـــــه مـن تکّه انداخــتی

    گمـــــــانم مــــــرا خــــــوب نشناختی



    ابـــوالقــــــــــــاسمم بنده ، فردوسیََم

    حکیـــــــــــم زبــــــان آور طــــــوسیَم



    کنون زیـــــــــــر این گنبد نیـل فــــــام

    همــــه مــر مـــرا می شناسند نــــام



    یــــه لحظـــه بعــــدِ اون صـدای کلفت

    مــــرد فروشنده بــه فــردوسی گفت:



    خودت که نـــــه، میدونتــو میشناسـم

    از تـــو کسی چیـــزی نگفتــه واســم



    ببینمت، تــــــو شاعــری راس راسی؟

    “مــــریم حیـدر زاده” رو میشنـــاسی؟



    راستی یه چی بخوام، ازت بر میـــــاد؟

    ترانـــــه ی رپ از کارات در میـــــاد؟



    پسر خالـه م میخواد کاست جم کنــه

    یه چیزایی میخواد سر هـــــــــم کنــه



    میخوام بـــــراش چیــزای مشتی بگی

    هفش تـا شعـر شیش و هشتی بگی



    بیـــــا ، اینم یـــه کـــاغذ و یـه خودکــار

    یــــه چی بگوتومایه های ” شاهکــــار”



    امّـــا تــورو جـــون مـــامــانت استـــــاد

    چیزی نگی که گیــــر بــدن تو ارشـــاد



    شاعــر شاهنــــامه ســر تکـون داد

    هیچّی نگف، فقــط پـــا شد راه افتـاد



    دید نمیتـونـه بـــــا همــــه بجنگــــــه

    هرجـــا کـــــه میره آسمـون یــه رنگه



    بنـده خـــدا دلش میخواس خیلی زود

    دوبــــــــاره بــــرگـرده همونجــا که بود



    طفلی نشس همینجوری غصّه خورد

    یه روز نوشتند ، کــه دق کـــرد و مـرد





    …خلیل جوادی…

  22. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  23. #12
    naruto3
    Guest

    پاسخ : شعر طنز جدید خلیل جوادی (رژیم نگیر الان که شیر تو شیره!)

    بشین که حرفای زیادی دارم/ برای تو پیشنهادی دارم/

    اگه یه کم چاقی و تیپت بده/ پولتو بی‌خودی به دکتر نده/

    لُپای ابطحی رو دیده بودی؟/ قصه‌ی چاقی‌شو شنیده بودی؟/

    یهو گرفتنش با هیکل بد/ رف تو اوین آلن دلون شد اومد /

    نگو کسی براش غذا نبرده/ شک ندارم تا می‌تونسته خورده/

    رژیم نگیر الان که شیر تو شیره/ بذار رژیم بیاد تورو بگیره/

    معجزه‌ی اوین یکی دو تا نیست/ کلّشو بنویسم تو صفحه جا نیست/

    یه جایی‌ام هس که تو دنیا تکه/ شنیدم اسم اونجا کهریزکه/

    میگن یکی که حاشیه نورده/ رفته و کهریزکو کشف کرده/

    کشف اونه که صدا کنه مثل بُمب/ درس مث کشف کریستف کلُمب/

    اونجا یه جاییه که «این» «اون» میشه/ کافر اگه بره مسلمون میشه/

    فضای اونجا خیلی روحانیه/ پات برسه عوض شدن آنیه/

    کشف و شهودی که میگن همینه/ آدم فقط باید بره ببینه/

    فک نکنی دارم دروغ میگم هاااا/ کلیپشو نشون دادن تو سیما/

    بنده میخوام از سر خیرخواهی/ فرا جناحی و خدا گواهی/

    نامه بدم به سازمان ملل/ یه نامه‌ی منطقی و مُستدل/

    بگم جناب «بان کی مون» هاو آر یو/ بنده ام از ولایت ابر قو/

    سران کشورا که جمعن اونجا/ از آسیا گرفته تا اروپا/

    کُلّهم اجمعین بخوان یا نخوان/ با «تُوپولُف» همّه رو بفرس بیان/

    بگو که سالم برسن به این سر/ یا اگه مُردن فبها، چه بهتر/

    میخوایم از اینا اعتراف بگیریم/ ما توی اینجورکارا بی‌نظیریم/

    فریب انگلیسیا رو خوردیم/ دنیارو دست کافرا سپردیم/

    یکیش «حسین باراک اوباما»ی بد/ این آدم سیاه‌روی مرتد /

    من نمی‌فهمم مگه دینش چشه/ که ول کنه بره مسیحی بشه/

    به فرض اگه یه روز همین «جرج بوش»/ بیاد بره اوین میشه مثل موش/

    همون کسی که طالبانو می‌کشت/ ریششو اندازه می‌گیره با مشت/

    ما دلمون میخواد همه خوب بشن/ هیکلای تُپل مث چوب بشن/

  24. سپاس


علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ