سلام این دفعه می خوام چند تا جلمه حکیمانه از خلیل جوادی که به صورت شعر هستش رو براتون بنویسم
الهی ! اشک چشمی، سوز آهی
فروزان خاطــری، روشن نگاهــــی
زهرسو بسته شـــــد درهای امید
کلیدی ، رخنه ئی ، راهی پناهی
*********************
زندگي در بردگي شرمندگي است
معنــي آزاد بودن زندگــي است
ســر كه خـــم گردد به پاي ديگــران
بر تن مــــردان بــود بــار گــران
بندة حق در جهـــان آزاده اســت
مســت وي فارغ زجام و باده است
*********************
کشتند بشر را که سیاست این است
کردند جهان تبه که حکمت این اسـت
در کســوت خـــیرخواهی نــوع بشـــر
زادند چه فتنه ها که مهارت این است
*********************
ای غره به اینکه دهر فرمانبر توســت
وین ماه و ستاره و فلک چاکر توست
ترســــم کــــــه ترا چــاکـر خود پندارد
آن مورچگان که رزقشان پیکر توست
*********************
با خلق نکو بزی که زیور این است
در آیینه جمال ، جوهـر این اســت
آن قطرهء اشـکی که بریزد بر خاک
بردار که گنج لعل و گوهر این است
*********************
علاقه مندی ها (Bookmarks)