Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 16 تا 30 , از مجموع 91

موضوع: نوشته هایی تکرار ناشدنی از کتابهایی که خوانده اید

  1. #16
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : نوشته هایی تکرار ناشدنی از کتابهایی که خوانده اید

    هاون ! رکسانا جون ممنونم بابت این همه متن های قشنگی که میذاری
    !
    (نکته داشت حرفم ! لول ! یعنی اینکه خوش به حالت ! چقدر کتاب های خوب خوب خوندی !)


    منم اینو تو 1مقاله راجع به انسانیت خوندم ... نمیدونم تو کتابی هم هست یا نه !

    Anime Spoilerمتن پنهان: جالب هست ...:


    اول به سراغ یهودی*ها رفتند،
    من یهودی نبودم، اعتراضی نکردم.
    پس از آن به لهستانی*ها حمله بردند،
    من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم.
    آن*گاه به لیبرال*ها فشار آوردند،
    من لیبرال نبودم، اعتراض نکردم.
    سپس نوبت به کمونیست*ها رسید،
    کمونیست نبودم، بنابراین اعتراضی نکردم.
    سرانجام به سراغ من آمدند،
    هر چه فریاد زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند!
    از برتولت برشت

    vi veri veniversum vivus vici
    به قدرت حقیقت ، من جهان هستی رو فتح میکنم

  2. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  3. #17
    مدیر بازنشسته بخش فرهنگ Roksana آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    841

    پاسخ : نوشته هایی تکرار ناشدنی از کتابهایی که خوانده اید

    اگر راست است که هر کسی یک ستاره روی آسمان دارد، ستارهٔ من باید دور، تاریک و بی‌معنی باشد-شاید من اصلاً ستاره نداشته‌ام.

    با اینکه کمی دیر شده اما،سالروز پرواز صادق هدایت گرامی باد
    19 فروردین1330
    دلگشا . آینده روزی هست پیدا ، بی گمان با او.
    گَرَم یاد آوری یا نه ، من از یادت نمیکاهم .
    ترا من چشم در راهم...

  4. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  5. #18
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : نوشته هایی تکرار ناشدنی از کتابهایی که خوانده اید

    اسم این متن ((شوخی شوخی)) هست !



    بچه ها شوخی شوخی به گنجشکها سنگ می زنند.... و
    گنجشکها جدی جدی میمیرند.... آدم ها

    شوخی شوخی زخم می زنند.... و قلبها جدی جدی می شکنند....

    شوخی شوخی لبخند می زنی و من جدی جدی عاشق می شوم....

  6. 6 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  7. #19
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : نوشته هایی تکرار ناشدنی از کتابهایی که خوانده اید

    1داستان خیلی قشنگ ... این رو چند وقت پیش تو 1مقاله خوندم ... ;)
    خیلی خیلی روم تاثیر داشت


    آموخته ام…


    آموخته ام… با پول می شود: خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه، دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه، می توان قلب خرید، ولی عشق را نه.

    آموخته ام … تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی

    آموخته ام … مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است

    آموخته ام … هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت

    آموخته ام … همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم

    آموخته ام … مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم

    آموخته ام … گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی

    آموخته ام … راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است

    آموخته ام … زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند

    آموخته ام … پول شخصیت نمی خرد

    آموخته ام … تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند

    آموخته ام … خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم

    آموخته ام … چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد

    آموخته ام … این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان

    آموخته ام … وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد

    آموخته ام … هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم

    آموخته ام … زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم

    آموخته ام … فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد

    آموخته ام … لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد

    چارلی چاپلین

  8. 6 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  9. #20
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : نوشته هایی تکرار ناشدنی از کتابهایی که خوانده اید

    همیشه بهترین راه را برای پیمودن می بینیم اما فقط راهی را می پیماییم که به آن عادت کرده ایم

    " پائولو کوئلیو"

  10. 6 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  11. #21
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : نوشته هایی تکرار ناشدنی از کتابهایی که خوانده اید

    سلام به همه ، این روزا تعداد مقاله ها زیاد شده برا همین بیشتر پست میزنم اینجا (فعلا کتاب تعطیله و مقاله میخونم و داستان های زیبا و جملات قشنگ هم کم نیستن خوشبختانه ! ! لول



    دنيا آنقدر وسيع است كه براي همه مخلوقات جايي هست ، به جاي آنكه جاي كسي را

    بگيريد تلاش كنيد جاي واقعي خود را پيدا كنيد

  12. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  13. #22
    مدیر بازنشسته بخش فرهنگ Roksana آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    841

    پاسخ : نوشته هایی تکرار ناشدنی از کتابهایی که خوانده اید

    هفت جا نفس خود را حقير ديدم ***
    * *

    *نخست : هنگاميکه به پستي تن مي داد تا بلندي يابد،*
    * *
    *دوم : آنگاه که در برابر از پاافتادگان مي‌پريد،*
    * *
    *سوم : آنگاه که ميان آساني و دشوار مختار شد و آسان را برگزيد،*
    * *
    *چهارم : آنکه گناهي مرتکب شد و با يادآوري اينکه ديگران نيز همچون او دست به
    گناه ميزنند ، خود را دلداري داد،*
    * *
    *پنجم : آنگاه که از ناچاري، تحميل شده‌اي را پذيرفت و شکيبايي‌اش را ناشي از
    توانايي دانست،*
    * *
    *ششم : آنگاه که زشتي چهره‌اي را نکوهش کرد، حال آن که يکي از نقاب‌هاي خودش
    بود،*
    * *
    *هفتم : آنگاه که آواي ثنا سرداد و آن را فضيلت پنداشت.*
    * *
    *جبران خليل جبران***

  14. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  15. #23
    مدیر بازنشسته بخش فرهنگ Roksana آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    841

    پاسخ : نوشته هایی تکرار ناشدنی از کتابهایی که خوانده اید

    عشق همه چیزرا نجات میدهد.عشق مانند گنجینه گرانبهایی است که میتوانی همه دنیا را با آن خریداری کنی. ونه تنها گناهان خودت را بلکه گناهان سایرین را نیز باز خرید.اگر بنده گناهکاری نسبت به توترحم میکند،خدا هم به تو رحم خواهد کرد.

    برادران کارامازوف : فئودور داستایوسکی

  16. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  17. #24
    مدیر بازنشسته بخش فرهنگ Roksana آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    841

    پاسخ : نوشته هایی تکرار ناشدنی از کتابهایی که خوانده اید

    یک بار عمومی تنها جای خصوصی است که وجود دارد.

    ارنست همینگوی: شب قبل از نبرد

  18. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  19. #25
    Registered User Shahab_Mir آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    محل سکونت
    Mashhad
    نگارشها
    105

    پاسخ : نوشته هایی تکرار ناشدنی از کتابهایی که خوانده اید

    1- اگر با وعده آنچه هنوز نداری آغاز کنی، اشتیاقت را برای دست یابی به آن از دست میدهی.
    2- گاهی بهتر است بگذاریم همه چیز همان طور که هست بماند.
    3- هنگامی که همه روز ها یکسان باشد معنایش این است که آدم دیگر نمیتواند رخ دادهای نیکی را که با هر گردش خورشید در آسمان در زندگیش رخ می دهند درک کند.
    4- آدم ها دنیا را به همان صورتی می بینند که دوست دارند باشد نه به همان صورتی که هست.
    5- وقتی که می کوشیم از آنچه که هستیم بهتر باشیم همه چیز در پیرامون ما نیز بهتر می شود.


    کیمیاگر اثر پائولو کوئلیو
    14th Noah

  20. 9 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  21. #26
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : نوشته هایی تکرار ناشدنی از کتابهایی که خوانده اید

    وقتي ناراحتيد از اينكه به چيزي كه مي خواستيد نرسيديد ، محكم باشيد و خوشحال....

    خداوند در فكر چيز بهتري براي شماست

  22. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  23. #27
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : نوشته هایی تکرار ناشدنی از کتابهایی که خوانده اید

    چه بسيارند كساني كه به هنگام غروب ، از غصه ناپديد شدن آفتاب چنان مي گريند كه ريزش اشك ها مانع از ديدن ستارگان مي شود ...

  24. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  25. #28
    نویسنده Piroz آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2008
    محل سکونت
    Here & There
    نگارشها
    404
    Piroz's: mangaka

    پاسخ : نوشته هایی تکرار ناشدنی از کتابهایی که خوانده اید

    وقتی نیچه گریست

    اگر نتوانیم تنهاییمان را در آغوش کشیم، از دیگری به عنوان سپری در برابر انزوا سود خواهیم جست

    باید طوری زندگی کنیم که انگار آزادیم. گرچه نمی توانیم از سرنوشت بگریزیم. ولی باید با آن درگیر شویم. باید پیشامد سرنوشت مان را اراده کنیم. باید به تقدیرمان عشق بورزیم


  26. 9 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  27. #29
    **** مدیر ارشد ****
    Shaparak
    Shaparak آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    محل سکونت
    هر کجا که دلم خوش باشه ;-)
    نگارشها
    4,120
    Blog Entries
    128

    پاسخ : نوشته هایی تکرار ناشدنی از کتابهایی که خوانده اید

    آرزو مکن که خدا را در جایی جز همه جا بیابی. هر مخلوقی نشانی از خداست و هیچ مخلوقی او را هویدا نمی سازد.
    ناتانائیل! ای کاش عظمت در نگاه تو باشد؛ نه در چیزی که به آن می نگری...

    آندره ژید: مائده های زمینی.




  28. 10 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  29. #30
    مدیر بازنشسته بخش فرهنگ Roksana آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    841

    پاسخ : نوشته هایی تکرار ناشدنی از کتابهایی که خوانده اید

    آزادی چیزی نیست که آن را به کسی هدیه کنند. می‌توان در یک کشور دیکتاتوری زندگی کرد و آزاد بود. فقط کافی‌ست تا علیه دیکتاتور مبارزه کرد. مردی که با مغز خودش فکر می‌کند آزاد است. مردی که بخاطر آنچه که بر حق می‌داند مبارزه می‌کند آزاد است. برعکس می‌توان در آزادترین کشورها زندگی کرد و با این وصف اگر آدم باطنا منفی‌باف و پست و بنده‌ی منش باشد آزاد نیست و با وجود فقدان هرگونه اجبار و زور باز هم برده است...

    نان و شراب / اینیاتسیو سیلونه/ ترجمه محمد قاضی

  30. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ