Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: کتابخوانی گروهی سووشون

  1. #1
    کاربر افتخاری فروم Madman آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نگارشها
    4,849

    کتابخوانی گروهی سووشون

    درود
    دوستان برای این سری کتابخوانی گروهی کتاب سووشون رو از خانم سیمین دانشور انتخاب کردیم
    امیدوارم از خواندن یا بهتر بگم شنیدن این کتاب لذت ببرید
    لینک دانلود کتاب
    اخطار : محتوای ویژه کاربران
    برای دیدن این محتوا باید وارد سایت شوید یا ثبت نام نمایید.

    درباره کتاب
    سووشون نام رمانی از سیمین دانشور نویسنده نامدار چند دهه گذشته ایران است. نویسنده در این رمان زندگی فئودالی در زمان اشغال ایران از سوی انگلیسی‌ها را به زیبایی به نگارش درآورده است. کاربرد برخی واژه‌های عامیانه شیرازی در متن گیرایی داستان را صد چندان کرده است. یکی از ویژگی‌های سووشون ساختار ساده و بیان روان آن است.

    خلاصه داستان


    زری و یوسف در میهمانی عقدکنان دختر حاکم شرکت می کنند. از ورای چند و چون عروسی خواننده با فضای اجتماعی سالهای ۱۳۲۰ آشنا می شود. سالهایی که انگلیس در فارس نیرو پیاده کرده و جنگ ناخواسته با خود گرسنگی و بیماری آورده است. حاکم دست نشانده با فروش آذوقهٔ مردم به ارتش بیگانه به قحطی دامن می زند. یوسف، خان روشنفکر و متکی به ارزش‌های بومی، حاضر به فروش آذوقهٔ مردم به ارتش بیگانه نیست و می خواهد از مردم پشتیبانی کند. اما زری، همچون همه زنان سووشون، حتی چهره‌های منفی چون عزت‌الدوله، که هریک به نوعی وجوه گوناگون ستمدیدگی، بی‌پناهی، ناکامی، فداکاری و تحمل زن ایرانی را به نمایش می‌گذارند، مسالمت‌جویانه، می‌کوشد او را آرام کند.

    دو خان قشقایی، ملک رستم و ملک سهراب خان‌ها که از سوی اشغالگران اغوا شده‌اند، برای خرید آذوقه نزد یوسف می‌آیند تا با فروش آن به انگلیسی‌ها اسلحه بخرند و با ارتش ایران بجنگند. اما یوسف قبول نمی‌کند.

    از خانه حاکم می‌آیند تا اسب خسرو، پسر یوسف، را برای دختر حاکم ببرند. عمه خانم، خواهر یوسف، و زری برای پس گرفتن اسب از عزت‌الدوله کمک می‌خواهند. رفتن زری به شهر نمایی از چهره شهر درگیر تیفوس، ناامنی و فحشا را در ذهن خواننده به تصویر می کشد. گشتی در دیوانه خانه و زندان ما را با فجایعی که زندگی مردم را سیاه کرده از نزدیک آشنا می‌کند. زری با سرزنش یوسف درس ایستادگی می گیرد و بزودی با خواسته عزت‌الدوله مخالفت می کند.

    عاقبت روزی جسد یوسف را می‌آورند: اشغالگران این نماد مقاومت را از پای درآورده‌اند. مرگ یوسف وجود زری را از تردیدها می‌پیراید و دید او را نسبت به زندگی دگرگون می‌کند. «می‌خواستم بچه‌هایم را با محبت و در محیط آرام بزرگ کنم. اما حالا با کینه بزرگ می‌کنم.» وقتی دکتر عبدالله‌خان، پیرمرد آگاه، در گفتگویی به زری می‌گوید: «بدن آدمیزاد شکننده است، اما هیچ نیرویی در این دنیا، به قدرت نیروی روحی او نمی‌رسد، به شرطی که اراده و وقوف داشته باشد»، دگرگونی او کامل می‌شود. «نه یک ستاره، هزار ستاره در ذهنش روشن شد. دیگر می‌دانست که از هیچ‌کس و هیچ‌چیز در این دنیا نخواهد ترسید.» سفر درونی زری، در برخوردهای او با جامعه، به آگاهی می‌انجامد. او که می‌کوشید در حاشیه رنج‌های مردم بماند، به میان ماجراها کشانده می‌شود.

    بوی عشق و دشتهای زیبای فارس، رمان سیمین دانشور را عطرآگین می‌کند. زری زنی ایلاتی را به یاد می‌آورد که برایش از مراسم سووشون (سوگ سیاوش) گفته بود. گویی یوسف، سیاوشی است تنها در محاصره انبوه دشمنان. آخرین فصل رمان، توصیفی قوی از تشییع جنازه یوسف و یکی از مؤثرترین وصف‌های حرکت مردم در ادبیات معاصر ایران است. تشییع جنازه به تظاهرات ضداستعماری مردم و درگیری آنان با نیروهای امنیتی مبدل می‌شود. جنازه یوسف را شبانه به خاک می‌سپارند و مک ماهون در تسلیتی امیدبخش به زری می‌نویسد: «گریه نکن خواهرم، در خانه‌ات درختی خواهد رویید و درخت‌هایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت. و باد پیغام هردرختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درخت‌ها از باد خواهند پرسید: در راه که می‌آمدی سحر را ندیدی؟»
    منبع : ویکی

    اگه کسی از بین دوستان لینک کتاب به صورت PDF و یا برای گوشی رو داشت همینجا بگذاره
    ممنون

  2. 13 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  3. #2
    مدیر بازنشسته بخش فرهنگ Roksana آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    841

    پاسخ : کتابخوانی گروهی سووشون

    کتاب سووشون به معنی سوگواری است و یا سوگ سیاووش .

    خانم دانشور این کتاب را بعد از مرگ همسرش جلال آل احمد نوشت و ابتدای کتاب این اثر با ارزش را به ایشان تقدیم میکند با نوشتن این جمله :

    به یاد دوست ،
    که جلال زندگیم بود و در سوگش به سووشون نشسته ام.
    سیمین


    در این کتاب دلمشغولی های یک زن و تلاش او برای حفظ خانواده و همسرش ، تغییر دیدگاهش با مرگ شوهر و در نهایت شریک شدن در آرمان همسرش ، به زیبایی به تصویر کشیده میشود.


    ( باید شجاع بود ، همه کارهایی را که میخواهید بکنید همین امروز انجام دهید . اگر حالا نه دیگر هیچ وقت فرصت نیست . امروز به این نتیجه رسیده ام که در زندگی و برای زنده ها باید شجاع بود....اما حیف که دیر به این فکر افتادم. بگذارید به جبران این نادانی ، در مرگ شجاعها خوب گریه کنیم.)
    دلگشا . آینده روزی هست پیدا ، بی گمان با او.
    گَرَم یاد آوری یا نه ، من از یادت نمیکاهم .
    ترا من چشم در راهم...

  4. 6 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  5. #3
    مدیر بازنشسته بخش فرهنگ Roksana آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    841

    پاسخ : کتابخوانی گروهی سووشون

    حس امیدی که در پایان کتاب و با گفتن مطلب زیر موج میزند به ما یاد آور میشود که : انسان به امید زنده است.

    گریه نکن خواهرم . در خانه ات درختی خواهد رویید و درختهایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت. و باد پیغام هر درخت را به درختی دیگر خواهد رسانید و درختها از باد خواهند پرسید : در راه که می آمدی سحر را ندیدی.

  6. 6 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  7. #4
    مدیر بخش هنر داستان نویسی نویسنده برتر hamed 128 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    خونمون
    نگارشها
    515

    پاسخ : کتابخوانی گروهی سووشون

    اگه میشه لینک موبایلشم بزارین...با تشکر


    You hold your every breath
    but life is for the living, in the water
    You feel that you should run, but where are you to hide
    in the water

  8. 2 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ