Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 16 تا 28 , از مجموع 28

موضوع: معانی نام‌های ایرانی و ایرانی تبار

  1. #16
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : معانی نام‌های ایرانی و ایرانی تبار

    ش


    شاپرک: پروانه

    شادی: شادمانی، خوشحالی، شور شادان: شادمان

    شادمهر: مهربان، با محبت

    شایان: بسیار بزرگ

    شاران: گردنبند درست شده از بادام - نامی کردی

    شاهپور: پسر شاه، شاهزاده - نام چند تن از شاهان ساسانی

    شاهدخت: دختر شاه، شاهزاده خانم

    شاهرخ: شاه منظر، کسی که رخساری همچون شاه دارد

    شاهو: نام یکی از رشته کوه‌های مهم در منطقه کردستان ایران

    شاهین: پرنده‌ای شکاری

    شاهیندخت: دخت شاهین

    شایسته: سزاوار، لایق

    شباهنگ: بلبل، ستاره کاروان کش

    شب بو: نام گلی است که شب هنگام باز می‌شود

    شبدیز: سیه فام، سیه چرده، نام اسب خسروپرویز

    شبنم: رطوبتی که شب هنگام روی گلها می‌نشیند

    شراره: جرقه آتش، گرمای سوزان، عشق فراوان، نامی کردی

    شرمین: شرمسار، خجل

    شروین: یکی از سرداران معاصر شاپورذوالاکتاف ساسانی

    شکوفه: گل درختان میوه دار، شکفته

    شکفته: خندان، بشاش

    شمشاد: درختی زینتی و تقریبا همیشه سبزکه دستمایه بسیاری از شاعران است

    شمین: خوشبو، خوش عطر

    شوان: شبان، چوپان - نامی کردی[ ش ُ / ش َ ] (اِ)بمعنی شبان که چوپان و نگاه دارنده ٔ گوسفند باشد. .نام پسر علیداد خان از پارسی گویان هند است

    [ ش ُ ] (اِخ ) تیره ای از ایل کَلهُر. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 61). رجوع به ایل کلهر شود [ ش َ ] (اِخ ) کوهی است در نزدیکی بستان ابن عامر. در اینجا کوه دیگری موسوم به شوانان نیز هست شمیلا: از نامهای ارمنی ایرانی به معنی بانوی بزرگوار

    شورانگیز: فتنه انگیز، ایجاد کننده شور و شوق

    شوری: خوش قیافه، قد بلند- نامی کردی

    شهاب: شعله آتش، سنگ آسمانی، ستاره دنباله دار

    شهبار: درخورشاه، لایق شاه

    شهباز: باز سفید رنگ، شاه باز

    شهبال: پر بزرگ پرندگان

    شهپر: پرشاهانه

    شهداد: شاه عادل (شه=شاه، داد= عدل)

    شهرآرا: آنکه به زیبایی مایه آرایش شهراست، آرایش دهنده شهر

    شهرام: = شاهرام، «شه» به معنای «شاه» و والا مرتبه و «رام» نام فارسی فرشته‌ای موکول بر سعادت و روزی است، «شهرام» معادل فارسی «میکائیل» است

    شهربانو: = شه بانو (همسر شاه)، ملکه، همسر امام حسین و مادر امام سجاد

    شهرزاد: یا «شهزاد» به معنی شاهزاده - نقال قصه‌های هزار و یک شب

    شهرناز: خواهر جمشید و همسر ضحاک ماردوش

    شهرنوش: شیرینی شهر

    شهروز: شاهروز - روز شاهان - شهرود نام سازی باستانی نیز بوده‌است.

    شهره: مشهور و نامی

    شهریار: پادشاه، یارشهر، نام پسر برزوپسر سهراب

    شهلا: زن سیه چشم

    شهناز: شاه ناز - دختری بود از خاندان آل بویه

    شهنواز: نوازش شده شاه

    شهین: منسوب به شاه

    شیبا: نسیم شبانه - نامی کردی

    شیدا: آشفته و عاشق

    شیده: خورشید، درخشان

    شیردل: پهلوان و دلاور

    شیرزاد: شیر بچه، همچون شیر

    شیرنگ: به رنگ شیر، مانند شیر

    شیرو: پهلوان معاصر با گشتاسب، نام سردار فریدون

    شیرین دخت: دختر شیرین

    شیما: دخترانه، نامی کردی

    شینا: قدرتمند، توانا - نامی کردی

    شیرین: مطبوع و گوارا، معشوقه خسرو پرویز

    شیوا: شیرین بیان، خوش زبان، ایزد بزرگ هندیان باستان

    شیوانا: از مصدر شیوانیدن، فریبنده، مسحورکننده - فرهنگ عمید
    vi veri veniversum vivus vici
    به قدرت حقیقت ، من جهان هستی رو فتح میکنم

  2. 14 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  3. #17
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : معانی نام‌های ایرانی و ایرانی تبار

    ط

    طوس: فرزند نوذر پهلوان ایرانی شاهنامه

    طوطی: پرنده سبز رنگ و سخنگوست و نام برخی زنان در فارسی دری است - طوطی تازی شده توتی است یعنی پرنده​ای که توت می​خورد

    طهماسب: دارای اسب قوی - نام پسر منوچهر

    طهمورث: روباه تیزرو و قوی، پادشاه پیشدادیان و پدر جمشید

    طرلان: باز شکاری - نامی ترکی است

    طوطیا: مانند طوطی

    طناز: تن​ناز - طناز تازی شده​ تن​ناز است

  4. 12 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  5. #18
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : معانی نام‌های ایرانی و ایرانی تبار

    غ

    غوغا: آشوب، هیاهو

    غنچه: گل نشکفته، کنایه از دهان معشوق

  6. 12 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  7. #19
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : معانی نام‌های ایرانی و ایرانی تبار

    ف


    فرابرز: نام یکی از سرداران داریوش کبیر، به تعبیر دهخدا شاید همان فرامرز باشد، بلند بالا

    فراز: بلندی و شکوه

    فرامرز: شکوه مرزداری - نام پسر رستم دستان

    فرانک: سیاه گوش، نام مادر فریدون، نام همسر بهرام گور ساسانی

    فراهان: محل شکوه و جلال

    فربد: مناعت، بزرگی

    فربغ: شکوه خداوند

    فرجاد: دانشمند و فاضل

    فرخ: تابان و زیبا - نام یکی از امیران سیستان در عهد سلجوقیان

    فرخ پی: نیک پی و نیک قدم

    فرخ داد: مبارک آفریده شده

    فرخ رو: دارای صورت زیب

    فرخ زاد: مبارک زاد، خجسته زاد، رستم فرخزاد سردار معروف ساسانیان است

    فرخ لقا: درای چهره زیبا، خوشگل

    فرخ مهر: زیبا چون خورشید

    فرداد: داده شکوه وزیبائی

    فردیس: بهشت، بوستان

    فردین: یگانه، شکوه دین، مخفف فروردین ماه اول بهار

    فرزاد: زاده فرو شکوه

    فرزام: شایسته و لایق

    فرزان: عاقل، حکیم، دانشمند

    فرزانه: دانشمند، عاقل و عالم

    فرزین: عالم، وزیر دربار

    فرشاد: شا دمان، مسرور، خوشحال

    فرشته: فرستاده الهی و آسمانی

    فرشید: درخشانتر، نام برادر پیران ویسه

    فرمان: دستور، حکم

    فرناز: داری ناز فراوان

    فرناد: صدای باشکوه

    فرنگیس (فری گیس): نام دختر افراسیاب و همسر دوم سیاوش

    فرنود: دلیل و برهان

    فرنوش: شکوه، نام پادشاه باستانی ماد

    فرنیا: (فر) در فارسی یعنی دارای جلال و شکوه و (نیا) یعنی جد و پدربزرگ و در کل (فرنیا) یعنی (دارنده اصل و نسب و نیاکان بزرگ) و این اسم برای دختران مورد استفاده قرار میگیرد

    فروتن: افتاده حال، متواضع

    فرود: پائین - نام پسر سیاوش، نام پسر کیخسرو نام پسر خسرو پرویزو شیرین

    فروز: روشنائی، روشنی

    فروزان: تابان، درخشان

    فروزش: روشنی، تابناک

    فروزنده: درخشان، درخشنده

    فروغ: روشنائی، تابش

    فرهاد: عاشق افسانه‌ای شیرین

    فرهنگ: شکوه، ادب، تربیت

    فرهود: صداقت و راستی در دین

    فربار: همراه خوب و شایسته

    فریا: فریاد و آواز بلند، نام کردی، دختر؛

    فریان:آزاده، آزادگی(نام پسر)؛ زبان سانسکریت (feryan)

    فریبا: زیبا و فریبنده

    فرید: بی همتا

    فریداد: هدیه خدا، داده خدا

    فریدخت: دختر خجسته

    فریدون: دارای شکوهی اینچنین، پادشاه پیشداری که بر ضحاک ماردوش غلبه کرد

    فریمان: فر و شکوه ایمان

    فریناز: عشوه گر، پریناز

    فرینوش: شکوه شیرین

    فریوش: زنگ، همان پریوش هم هست

    فیدان: غنچه- نامی ترکی برای دختران

    فیروز: پیروز و مظفر

    فیروزه: سنگی گرانبها با رنگ فیروزه‌ای

    فرزیب: فراتر از زیبایی، شکوه زیبایی

  8. 12 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  9. #20
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : معانی نام‌های ایرانی و ایرانی تبار

    ق

    قابوس: معرب کاووس است

    قباد: سرور گرامی، شاه محبوب، پدر کیکاوس از پادشاهان کیانی

    قدسی: بهشتی، روحانی

    قزل ارسلان: شیر سرخ - نام دوتن ازاتابکان آذربایجان - نامی ترکی

  10. 11 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  11. #21
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : معانی نام‌های ایرانی و ایرانی تبار

    ک

    کابان: کدبانو، نامی کردی برای دختران

    کابوک: کبوتر، نامی کردی برای دختران

    کارا: فعال و کوش

    کارَن: شجاع و دلیر، نام فرزند کاوهٔ آهنگر

    کارو: نوید دهنده- نامی ارمنی برای پسران

    کاراکو: نام یکی از سرداران ماد

    کاساندا: نام همسر کوروش بزرگ

    کامبخت: کسی که بخت به کام اوست

    کامبخش: آرزو دهنده، مراد بخش

    کامبیز: صورت فرانسوی ((کمبوجیه)) پسر کورش است

    کامجو: کامجوینده

    کامدین: یکی از دانایان دین زردشت

    کامران: سعادتمند و خوشبخت

    کامراوا: به مقصود و مراد رسیدن

    کامک: آرزو و خواهش کوچک

    کامنوش: کامروا، خوشبخت

    کامیار: کامروا و پیروز

    کانیار: معدن شانس، نامی کردی

    کانی: چشمه، نام کردی، دختر

    کاوان:صخره سنگی-انقلاب کبیر-[کوردی]-پسر

    کاووس: پادشاه توانا - از پادشاهان کیانی و پسر کیقباد

    کاوه: آهنگر معروف ایران باستان که علیه ضحاک قیام کرد

    کتایون: جهان بانو، دختر قیصر روم و مادر اسفندیار

    کرشمه: ناز و غمزه

    کسری: معرب خسرو است

    کلاله: موی پیچیده، دختری با موهای مجعد

    کمبوجیه: نام پسر کورش کمبوجیه‌است

    کوشا: کوشنده، ساعی

    کوروش: پادشاه نامی ایرانی، موسس سلسلهٔ هخامنشیان

    کهبد: خداوند کوه، عابد

    کهرام: رام شده کوه نام برادر و سردار افراسیاب

    کهزاد: زاده کوه، کسی که در کوه زائیده شده‌است

    کیارش: شهریار بزرگ

    کیان: پادشاه (نامی آرامی)

    کیانا: فرستاده (نامی آرامی)

    کیانچهر: دارای چهره پادشاهان

    کیاندخت: شاهدخت، دختر شاه

    کیانوش: بسیار شیرین، نام یکی از دو برادر فریدون در شاهنامه

    کیاوش: بزرگوار - نام پدر کیقباد

    کیخسرو: پادشاه نیکنام، نام پسر سیاوش و سومین پادشاه کیانیان

    کیقباد: پادشاه محبوب - پدر کیکاوس و سر سلسله کیانیان

    کیکاووس: سیاه چرده، سبزه، نام پسر کیقباد و پدر کیاوش

    کیمیا:همچون نقره، نقره فام(نامی مصری)

    کیوان: سیاره زحل و دومین سیاره منظومه شمسی پس از مشتری است.

    کیوان دخت: دختر سیاره کیوان

    کیومرث: نخستین انسان، و به گفته شاهنامه نخستین پادشاه

    کیهان: جهان و گیتی

    کیاندخت: دختر گیتی

    کیهانه: جهان کوچک

  12. 10 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  13. #22
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : معانی نام‌های ایرانی و ایرانی تبار

    گ

    گابان: یکی از یاران کرد پیامبر اسلام (ص) که به استقبال اسلام رفت

    گئومات: نام موبدی بلند پایه در زمان پادشاهی کمبوجیه، پسر کورش بزرگ.

    گرد آفرید: پهلوان زاده شده

    گردان: پهلوانان، یلان

    گرشا: به ر وایت شاهنامه همان کیومرث اولین پادشاه است

    گرشاسب: صاحب اسب لاغر، پهلوان ایرانی و جد رستم

    گرشین: شعله آبی، نامی کردی برای دختران

    گرگین: منسوب به گرگ، پسر میلاد از پهلوانان زمان کیخسرو

    گزل: زیبا، نامی ترکمنی است

    گشتاسب: صاحب اسب رمنده، پدر داریوش هخامنشی

    گشسب: دارنده اسب نر

    گشسب بانو: دختر رستم و زن گیو

    گل: گیاهان رنگی کوچک که دستمایه شاعرانند

    گل آذین: حالت قرار گرفتن گلها روی شاخه ه

    گل آرا: آراینده گل

    گلاره: تخم چشم، نامی کردی

    گلاویژ: ستاره شمالی (قطبی)، نام کردی، دختر

    گل افروز: فروزنده گل

    گلاله: دسته گل

    گل اندام: آنکه اندامش مانند گل است

    گلاویز: گیاهی برای زینت گل

    گلباد: داری بوی گل

    گلبار: پرگل، گل افشان

    گلبام: گلبانگ

    گلبان: نگهدارنده گل

    گلبانو: بانوی چون گل

    گلبرگ: هر یک از برگهای یک گل، مثل برگ گل

    گلبو: معطر، خوشبو

    گلبهار: مثل گل بهاری

    گلبیز: گل افشان

    گلپاره: تکه گل، پاره‌ای از گل

    گلپر: برگ گل، پر گل

    گلپری: پری همچون گل

    گلپوش: پرازگل، پوشیده از گل

    گل پونه: کسی که چهره اش به لطافت گل است

    گلچین: باغبان، عاشق گل، کسی که گل می‌چیند.

    گلچهر: به زیبایی گل، شبیه گل

    گلدخت: دختر گل

    گلدیس: به رنگ گل، مانند گل

    گلربا: رباینده گل

    گلرخ: بسیار زیبا همچون گل

    گلرنگ: به رنگ گل، شرابی رنگ

    گلرو: زیبا و سرخ رو

    گلشن: گلزار و گلستان

    گلریز: ریزنده گل

    گلزاد: زائیده گل

    گلزار: گلستان، جای پرگل

    گلسا: مثل گل

    گلشید: درخشان چون گل

    گلشیفته: شیفتهٔ گل

    گلنار: گل انار، شکوفه انار

    گلناز: کسی که ناز و غمزه اش مثل گل است

    گلنسا: گل بانو، خانم گل

    گلنواز: نوازش شده گل

    گلنوش: شیرین مثل گل

    گلی: مانند گل، قرمز رنگ

    گودرز: از پهلوانان عهد کاوس وکیخسرو و یکی از پادشاهان معروف اشکانی

    گوماتو: انقلابی زمان مادها که برای براندازی مادها و هخامنشیان قیام کرد

    گهر چهر: آنکه چهره اش همچون گوهر است

    گوهر ناز: کسی که همچون گوهر نازش گرانبهاست

    گیتی: دنیا، جهان، عالم

    گیسو: موی بلند زنان

    گیلدا: طلا (اسپانیایی)، دختری از تبار گیلک (؟)، بخند (به زبان ترکی)

    گیلزاد: زادهٔ گیلان

    گیو: پهلوان نامی شاهنامه و پدر بیژن

  14. 10 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  15. #23
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : معانی نام‌های ایرانی و ایرانی تبار

    ل

    لادن: گلی به رنگهای زرد و نارنجی (اسم لاتینی)

    لاله: گلی که رنگهای گوناگون دارد و معروفترین آن لاله سرخ و صحرائی است

    لاله رخ: کسی که روی همچون لاله دارد

    لاله دخت: دختر لاله

    لبخند: تبسم

    لقاء: چهره، سیم

    لومانا: نام محلی در کردستان، نامی کردی برای دختران

    لهراسب: دارای اسب تندرو، از پادشاهای کیانی و پدر گشتاسب

    لیدا:محبوب همه (اسم یونانی)

  16. 10 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  17. #24
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : معانی نام‌های ایرانی و ایرانی تبار

    م

    ماتان: سفیدوزیبا- نامی ترکی برای دختران

    مارال: آهو، غزال، زیبا- نامی ترکی برای دختران

    ماری: کبک ماده، نامی کردی

    مازیار: اورا مزدایار - پسر قارون فرمانروای طبرستان

    مازستا: خوب، بهتر، مهتر (نام پسر داریوش اول)

    ماکان: شجاعت - نامی دیلمی برای پسران

    ماردین: نام کردی، پسر

    مامک: مادر کوچک و مهربان

    ماننا: نام یکی از اقوام باستانی آذربایجان- نامی ترکی برای دختران

    ماندانا: دختر آژدهاک و مادر کورش هخامنشی

    مانوش: کوهی که منوچهردربالای آن متولد شده‌است

    مانی: پیامبر ایرانی در زمان شاپور ساسانی

    مانیا: خسته شده، نامی کردی

    ماهان: منسوب به ماه

    ماهاندخت: دختر ماهان

    ماه برزین: یکی از بزرگان دولت ساسانیان

    ماه جهان: زیبای جهان

    ماهچهر: زیبا رو، قشنگ

    ماهدخت: دختر ماه

    ماهرخ: آنکه صورتی چون ماه زیبا دارد

    ماهزاد: زاده ماه

    ماهنی: آهنگ، ترانه- نامی ترکی برای دختران

    مایسا: مثل مادر

    مردآویز: جنگنده و دلاور

    مرجان: گیاهی دریایی

    مرداس: مرد آسمانی - نام پدر ضحاک که مرد نیکی بود و بدست پسرش کشته شد

    مرزبان: مرزدار - مرزبان بن رستم نویسنده کتاب مرزبان نامه

    مرمر: ازسنگهای آهکی که صیقلی و جلا پذیر است، سنگ مرمر

    مریم: نام مادر عیسی

    مزدک: خردمند کوچک - مردی که در زمان ساسانیان ادعای پیغمبری کرد اما کشته شد

    مژده: نوید، بشارت

    مژان: غنچه گل نرگس

    مژگان: مژه‌ها

    مستان: شادان، شادمان

    مستانه: خوشحال، مانند مست

    مسیح: لقب عیسی، به معنی مسح شده، نامی برای پسران

    مسیحا: انسان رهائی بخش، روح قدسی، زن آسمانی

    مشکاندخت: دختر خوشبو

    مشکناز: مشک ناز دار

    مشکین دخت: دختر مشک آلود و معطر

    منیژه: پاک و سفید روی - نام دختر افراسیاب

    منوچهر: کسی که چهره بهشتی دارد - از پادشاهان پیشدادی

    مهان:منسوب به ماه است

    مهبانو: بانوی بزرگ، بانوی همچون ماه

    مهبُد: کنایه از زیباتر از ماه، نام یکی از وزیران انوشیروان ساسانی، پسوند «بُد» به معنای صاحب یا حافظ مه داد: از فرماندهان نظامی پارسیان ویکی از نامهای دوران هخامنشی

    مهتاب: ماه تابان، ماه تابناک

    مهدیس: ماهرو، زیبا، خوشگل

    مه جبین: انکه پیشانیش مانند ماه درخشان است

    مه دخت: ماه دخت، دختر ماه

    مهر آذر: یکی از موبدان پارس در زمان انوشیروان - خورشید آذر

    مهر آرا: آرایش دهنده مهر

    مهر آسا: همچون خورشید زیبا روی

    مهر آفاق: خورشید افقه

    مهر افرین: عشق آفرین، آفریننده عشق

    مهر آیین: دارای آیین و کیش خورشید

    مهرآب: کسی که فروغ خورشید دارد - نام جد مادری رستم

    مهرداد: داده خورشید

    مهر افزون: بالا برنده عشق و محبت

    مهرام: رام شده ماه

    مهران: منسوب به مهر است و یکی از خاندانهای عصر ساسانی

    مهراندخت: دختر مهر و محبت

    مهراندیش: دارای اندیشه با مهر و محبت

    مهرانفر: شکوه

    مهرانگیز: ایجاد کننده مهر و محبت و عشق مهرپویا: پوینده مهر

    مهرداد: داده خورشید - نام چند تن از پادشاهان اشکانی

    مهر دخت: دختر آفتاب

    مهرزاده: زاده خورشید، زیبا روی

    مهرناز: ناز خورشید

    مهرنوش: خورشید جاویدان - یکی از پسران اسفندیار که بدست فرامرز کشته شد

    مهرنکار: آرایش دهنده خورشید، مهر آرا- نام یزدگرد

    مهرنیا: ازنژاد مهر

    مهروز: آنکه روزی چون خورشید دارد

    مهری: منسوب به مهر، منسوب به خورشید

    مهریار: دوست خورشید

    مهسا: مانند ماه زیبا روی

    مهستی: ماه هستی، ماه روزگار، گرانبهاترین

    مه سیما: آنکه صورتی چون ماه دارد

    مهشاد: ماه شادمان

    مهشید: پرتوماه

    مهنام: آنکه نامش چون ماه است

    مهناز: نازماه

    مهنوش: ماه همیشگی، جاودان

    مهوش: مانند ماه

    مهیار: فرمانده ای دوران هخامنشیان، نام پهلوانی در شاهنامه

    مهین: ماه زیبا رو

    مهین دخت: دختر بزرگ

    میترا: دوستی و محبت و مهر. نام همسر رامسس دوم (فراعنه مصر)

    میخک: گلی زیبا به رنگهای قرمز، سفید، صورتی وزرد

    میلاد: دانش آموز، شاگرد - نامی کردی

    مینا: گلی کوچک و زینتی، گردنبند

    مینا دخت: دختر مین

    مینو: بهشت، جنت

    مینودخت: دختر بهشت، دختر پاک

    مینوسا: مانند بهشت

    مینو فر: دارای شکوه بهشتی مذگان: فروتنی، برگرفته ازسپندارمذ و اسفندگان.نشاندهندهٔ عشق مادری

  18. 10 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  19. #25
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : معانی نام‌های ایرانی و ایرانی تبار

    ن


    نادر: کمیاب، بی همتا

    نادیا: امید

    ناز آفرین: معشوقی که ناز فراوان می‌کند

    نازبانو: بانوی ناز دار

    نازپرور: پرورش یافته در ناز

    نازچهر: کشی که چهره ناز دارد

    نازفر: دارای شکوه

    نازلی: پرناز و غمزه - نامی ترکی برای دختران

    نازی: با ناز، اهل ناز

    نازیدخت: دختر ناز

    نامور: مشهور، ارزنده

    ناهید: پاک و بی آلایش - نام مادر اسفندیار و مادر اسکندر

    ناهیرا: معشوقهٔ پسر داریوش

    نجمه: ستاره، کوکب (نام دختر)

    نائیریکا: در فرهنگ ایران باستان دختری زیبا و دانا که پس از مرگ برشخص نیک گفتار و نیک کردار و نیک پندار ظاهر شده و او را از پل چینوت (صراط) می‌گذراند.

    ندا: آواز، بانگ، فریاد

    نرسی: فرشته وحی در اوستا - نام پسر شاپور نوه اردشیر بابکان

    نرگس: گلی خوشبو و زیبا(نامی یونانی)

    نریمان: پهلوان، دلیر - نام پدر سام

    نسترن: گلی سفید و زیبا از گونه‌های نرگس

    نسرین: گلی سفید و پر برگ

    نسرین دخت: دختر نسرین

    نسرین نوش: نام همسر بهرام گور

    نسیم: بوی خوش و باد ملایم

    نشاط:شادمانی، شادی-نام دختر

    نصرت: یاری

    نکیسا: نوازنده و خواننده دربار خسرو پرویز ساسانی

    نگار: نقش، بت، صنم

    نگاره: شکل دارای نقش و نگار

    نگارین: نقاشی شده

    نگین: گوهر قیمتی

    نوا: ناله، آواز

    نوژا: مثل درخت صنوبر همیشه سبز

    نوش (انوش): زندگی جاوید

    نوش آذر: آتش جاویدان - از آتشکده‌های عصر ساسانی

    نوش آور: چیزی که زندگی و حیات می‌آورد

    نوشا: نوشنده، آشامنده

    نوش آفرین: افریننده شادی و شیرینی

    نوشدخت: دختر شاد

    نوشروان (انوشیروان): جاویدان، اولین خسرو ساسانی

    نوشفر: شکوه جاوید

    نوشناز: دارای ناز و ادای شیرین

    نوشین: گوارا و شیرین

    نوید: مژده و بشارت

    نوین: تازه، جدید

    نوین دخت: دختر تازه به دنیا آمده

    نیک بین: خوش بین

    نیک پی: پاک نژاد

    نیکتا: بی همتا کسی که در نیکی همتا ندارد

    نیک چهر: خوشگل و زیب

    نیک خواه: شخص خیر خواه و خیراندیش

    نیکداد: بخشنده نیکی

    نیکدخت: دختر پاک و نیکو

    نیکدل: دل پاک

    نیکزاد: زاده نیکی و پاکی

    نیلوفر: گل پیچک و زینتی به رنگهای سفید و سرخ وآبی

    نیما:کمان - نامی مازندرانی برای پسران

    نیوشا: شنونده

  20. 10 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  21. #26
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : معانی نام‌های ایرانی و ایرانی تبار

    و

    وارلی:ثروتمند، دارا - نامی ترکی برای پسران

    واحد: یگانه، یکتا، بی همتا

    وامق: دوست دارنده، عاشق - عاشق عذر

    ورجاوند: ارجمند - به اعتقاد زردشتیان کسی که درآخر زمان ایران را آباد می‌کند

    وریا: بیدار، آگاه - نامی محبوب برای پسران در میان کردها

    وشمگیر: شکارچی بلدرچین - نامی دیلمی برای پسران

    وهرز: نام مرزبان کشور یمن درعهد انوشیروان

    وهسودان: نیک آسوده و آرام - عنوان یکی از سلاطین آذربایجان

    ویدا: آموزنده و تعلیم دهنده

    ویس: نام معشوق رامین در داستان ویس و رامین

    ویشتاسب: صاحب اسبان فراوان

    ویگن: جهش و پرش - نامی ارمنی برای پسران

    ونداد: امید، آرزو، نام سردار ایرانی، بشارت پیروزی

  22. 10 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  23. #27
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : معانی نام‌های ایرانی و ایرانی تبار

    ه


    هژیر: خوب چهره، نام یکی از پسران گودرز که بدست سهراب کشته شد

    هخامنش: دوستار اندیشه - نام جد کورش کبیر

    هربد(هیربد): حاکم آتشکده، موبد موبدان

    هرمز: اهورمزدا، خدای بزرگ ایرانیان - نام پسر بهمن و نام پسر انوشروان

    همایون: مبارک، خجسته - نام تنی چند از پادشاهان هندوستان

    هما: فرخنده، مبارک، مرغ سعادت - نام دختر گشتاسب و خواهر اسفندیار

    همادخت: دختر مبارک و فرخنده بخت

    همدم: رفیق و مونس و همزبان

    همراز: محرم اسرار

    همراه: دوست و یار موافق

    هلاله: هلال ماه - گل لاله

    هنگامه: غوغا، شلوغی، دادوفریاد

    هوتن: خوش اندام، نام یکی از متحدان داریوش درحمله به مغان

    هور: خورشید، آفتاب

    هورتاش: همچون خورشید

    هورچهر: تابان روی، زیب

    هورداد: فرستاده و داده خورشید

    هوردخت: دختر خورشید

    هورزاد: زاده خورشید

    هورمند: شبیه خورشید

    هوروش: خورشید مانند، مثل خورشید

    هوشنگ: هوش و درایت - نام یکی از سلاطین پیشدادی و فرزند سیامک -یا خوش صورت= (هو=صورت و شنگ=شادوخوش)

    هوشیار: با هوش و آگاه

    هومان: نیک اندیش، نام یکی از سرداران افراسیاب و نیز نام برادر پیران ویسه

    هومن: نیک منش

    هونام: خوشنام، نیکنام

    هویدا: آشکار و نمایان

    هیتاسب: صاحب اسب بسته شده

    هیرمند: یکی از القاب گستاسب، آتش پرست

    هیوا: میوه به - نامی ترکی برای دختران

    هیوا: امید وآرزو - نامی کردی برای دختران و پسران

    هورام: اسم قدیمی سرزمین هورامان (اورامان)

    هاوژین: همدم و یار زندگی(ژین =زندگی)، نام کردی دختر

    هاوین: خورشید، تابستان، نام کردی، دختر

  24. 10 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  25. #28
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : معانی نام‌های ایرانی و ایرانی تبار

    ی


    یادگار: آنچه از انسان بجای ماند - پسر پادشاه گرجستان

    یاسمن (یاسمین): گل زیبائی به رنگ سفید و زرد و کبود

    یاشار: جاوید- نامی ترکی برای پسران

    یاور: کمک و همدست و یار

    یزدان: خداوند، آفریدگار هستی

    یگانه: بی نظیر، بی مانند

    یوتاب: سردار زن ایرانی که خواهر اریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشــــــاهی داریوش سوم بوده‌است. وی در نبرد با اسکندر گجــستک همراه آریوبرزن فرماندهی بخشی از ارتش را بر عهده داشت

    یوشع: نام پسر نوح پیغمبر

    ییلماز: بی باک، شجاع- نامی ترکی برای پسران

    یسنا:نماز و ستایش و پرستش

    یسان: سزاوار ولایق

  26. 9 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ