خب فکر کم همه داستان دیو و دلبر رو میدونن * نمیدونی .!؟ خب بدون ... !!* اینم همونه اما تو ایران ...* چیه خیلی عجیبه یه نویسنده خارجی یه داستان ایرانی بنویسه!*
توی خیلی از کتاب ها می گن که این داستان متعلق به فرانسه بید اما از نظر نویسنده این داستان برای ایران بید!!
.... زمان بعد از اسلام... وقتی شاهزاده ایران ، شاهزاده اوراسمین و خدمت کارش اشتباهی نابخشودنی انجام میدن یکی از سنت ها و بکی از قواعد دینشون رو ( اسلام!) زیر پا میگذارن و با قربانی کردن شتری که زخمی به کوهان داشت کینه ی شتری حامیه شتره( که یه جنه!) رو بر می انگیزن و در نتیجه شاهزاده اوراسمین نفرین میشه تا بدست پدر خودش کشته شه ... چه جوری ... با تبدیل شدن به شیر در روز شکار....#5
خب داستان که تکراریه اما از این مدلش رو خودم به شخصه ندیده بودم ... فکرم نمیکنم این مدلی شنیده باشین ... یعنی با دیدن اتفاقا از دید دیو !! و اونم با محیط اسلامی!!!! درنتیجه خیلی هم تکراری نبید!
بعضی جاهای داستان منطق داستان ..... ام..... چرته ( کلمه بهتر پیدا نکردم! >__<") ... مثلا ... یه شیر یه عالمه راه میره تا فرانسه هیچکی نمیفهمه ... بعد تو فرانسه میره تو کاخ متروکه بازم هیچکی نمیفهمه میره دزدی اونم خیلی وقتاشو نمی فهمه کسی .... خب زرشک ... به شخصه احساس کردم به شعورم بی احترامی شد!!
اهان یه چیز این چه رسمیه یعضی داستانارو نویسنده ها اخرهاش رو ول میکنن !! * حتی هری پاتر!!* پایان داستان خیلی بد بود ... جای کار داشت ....
"هر دو به خداوند بخشنده تعظیم میکنیم و درمیان این باغ ، با اشک هایمان برکه ای می سازیم . برکه ای به احترام خداوند..."
مگه فیلم هندیه ! جمع کن این بساط رو خانم محترم ! چرا با عصاب ملت بازی میکنی ...مگه ملت از تو جوب اب اعصاب پیدا کردن!
ولی در کل دیدگاه جالبی به این داستان بود این جوریشو تاحالا ندیده بودم ! بد نیست برا یه بار خوندن
نویسندش دُنا جو ناپُلی هست ترجمه اقای حسین ابراهیمی( الوند) انتشارات پیدایش
( نکته !!: توی ترجمه اسم این کتاب شده شاهزاده شیر و راز گل سرخ!
)
علاقه مندی ها (Bookmarks)