Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 3 از 13 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 45 , از مجموع 193

موضوع: یک شعر به نفر قبلی هدیه کن

  1. #31
    مدیر بازنشسته بخش فرهنگ Roksana آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    841

    پاسخ : یک شعر به نفر قبلی هدیه کن

    ای ستاره که پیش دیده منی
    باورت نمیشود که در زمین،
    هر کجا به هر که میرسی ،
    خنجری میان مشت خود نهفته است .
    پشت هر شکوفه تبسمی ،
    خار جانگزای حیله ای شکفته است.
    دلگشا . آینده روزی هست پیدا ، بی گمان با او.
    گَرَم یاد آوری یا نه ، من از یادت نمیکاهم .
    ترا من چشم در راهم...

  2. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  3. #32
    Registered User lio_polo آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    سايبر
    نگارشها
    342

    پاسخ : یک شعر به نفر قبلی هدیه کن

    نيمه شب پي گم کنان تا کوي جانان آمديم...
    همچو جان بي سايه همچون سايه بيجان آمديم..

  4. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  5. #33
    Registered User Sasuke-Naruto آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    محل سکونت
    دهکده کونوها (تهران)
    نگارشها
    1,124

    پاسخ : یک شعر به نفر قبلی هدیه کن

    در نهان خانه ي جانم گهي ياد تو درخشيد
    عشق صد خاطره پيچيد
    باع صد خاطره خنديد
    يادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم
    پر گشوديم در آن خلوت دلخواسته گشتيم
    سلسله موي دوست حلقه دام بلاست*هر كه در اين حلقه نيست فارغ از اين ماجراست


  6. 5 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  7. #34
    Registered User lio_polo آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    سايبر
    نگارشها
    342

    پاسخ : یک شعر به نفر قبلی هدیه کن

    آن کيست که از راه کرم با چون مني ياري کند
    بر جاي بد کاري چو من يکدم نکوکاري کند...

    اول به بانگ ناي و ني آرد بدل پيغام وي
    وانگه به يک پيمانه مي با من وفاداري کند...

  8. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  9. #35
    مدیر بازنشسته بخش فرهنگ Roksana آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    841

    پاسخ : یک شعر به نفر قبلی هدیه کن

    خوشتر از شبهای مهتاب بهار
    عالمی دیگر کجا دارد خدا؟
    عالم عشق و امید و آرزوست
    عالم تنهایی و اندیشه ها

    در فضایی روشن و بی انتها
    راه ، سوی آسمان ها باز بود
    چشمه نور و صفای مهتاب
    روح من دیوانه پرواز بود.

  10. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  11. #36
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : یک شعر به نفر قبلی هدیه کن

    چشاتو وا نکن اينجا ، هيچ چي ديدن نداره

    صدای ِ سکوت ِ لحظه ها ، شنیدن نـداره

    توي آسموني که کرکسا پرواز مي‌کنن

    ديگه هيچ شاپرکي ، حس ِ پريدن نداره

    دستاي نجيب ِ باغچه ، خيلي وقته خاليه

    از تو گلدون ، گلاي کاغذي چيدن نداره

    بذا باد بياد ، تموم ِ دنيا زير و رو بشه

    قلباي آهني که ، ديگه تپيدن نداره

    خيلي وقته ، قصه ی اسب ِ سفيد ، کهنه شده

    وقتي که آخر ِ جاده‌ها رسيدن نداره
    نقض ِ قانون ِ آدم‌بزرگا جـُرمه ، عزيزم

    چشاتو وا نکن ، اينجا هيچ چي ديدن نداره
    vi veri veniversum vivus vici
    به قدرت حقیقت ، من جهان هستی رو فتح میکنم

  12. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  13. #37
    مدیر بازنشسته بخش فرهنگ Roksana آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    841

    پاسخ : یک شعر به نفر قبلی هدیه کن

    ای ستاره ، ما سلام مان بهانه است
    عشق مان دروغ جاودانه است .
    در زمین ، زبان حق بریده اند ،
    حق ، زبان تازیانه است .
    وانکه با تو صادقانه درد دل کند
    های های گریه شبانه است.
    ویرایش توسط Roksana : 07-10-2011 در ساعت 11:44 AM

  14. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  15. #38
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : یک شعر به نفر قبلی هدیه کن

    خوش بود ياري و ياري بر کنار سبزه زاري




    گو غنيمت دان که ديگر دير دير افتد شکاري

    هر که را با دلستاني عيش مي‌افتد زماني




    عين درمانست گفتن درد دل با غمگساري

    راحت جانست رفتن با دلارامي به صحرا




    اختيار اينست درياب اي که داري اختياري

    هر که منظوري ندارد عمر ضايع مي‌گذارد




    گر نه گل بودي نخواندي بلبلي بر شاخساري

    عيش در عالم نبودي گر نبودي روي زيبا




    آخر اي بي رحم باري از دلي برگير باري

    بار بي اندازه دارم بر دل از سوداي جانان




    تا تو را ننشيند از من بر دل نازک غباري

    داني از بهر چه معني خاک پايت مي‌نباشم




    بر سر راهت بيفتم تا کني بر من گذاري

    ور تو را با خاکساري سر به صحبت درنيايد




    گر دري خواهد گشودن سهل باشد انتظاري

    زندگاني صرف کردن در طلب حيفي نباشد




    گر بنالد دردمندي يا بگريد بي‌قراري

    دوستان معذور دارند از جوانمردي و رحمت




    با چنين حسن و لطافت چون کند پرهيزگاري

    رفتنش دل مي‌ربايد گفتنش جان مي‌فزايد




    کو نخواهد ماند بي شک وين بماند يادگاري

    عمر سعدي گر سر آيد در حديث عشق شايد

  16. 3 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  17. #39
    مدیر بازنشسته بخش فرهنگ Roksana آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    841

    پاسخ : یک شعر به نفر قبلی هدیه کن

    ترا من زهر شیرینت خوانم ای عشق ،
    که نامی خوشتر از اینت ندانم.
    وگر هر لحظه رنگی تازه گیری ،
    به غیر از زهر شیرینت نخوانم.

  18. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  19. #40
    Registered User Sasuke-Naruto آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    محل سکونت
    دهکده کونوها (تهران)
    نگارشها
    1,124

    پاسخ : یک شعر به نفر قبلی هدیه کن

    و خدا سیب نینداخت از آن بالاها

    که در عمق کم حرف نیوتن غرق شویم

    و چنین با تقدیس

    و چنین با اجبار

    جسم او در خودمان دفن کنیم

    یادمان باشد سیب

    با هزاران امید

    به امید لب و دندان کسی می آید

    که به ایمان و یقین

    سیب را می فهمد

    سیب را می نوشد

    و به حرف نیوتن می خندد

    با خودش می گوید :

    " آسمان جاذبه دارد نه زمین

  20. 5 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  21. #41
    مدیر بخش هنر داستان نویسی نویسنده برتر hamed 128 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    خونمون
    نگارشها
    515

    پاسخ : یک شعر به نفر قبلی هدیه کن

    چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم


    تمام عمر قفس می ساخت ولی به فکر پریدن بود


    You hold your every breath
    but life is for the living, in the water
    You feel that you should run, but where are you to hide
    in the water

  22. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  23. #42
    مدیر بازنشسته بخش فرهنگ Roksana آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    841

    پاسخ : یک شعر به نفر قبلی هدیه کن

    نغمه خاطر نواز مرغ شب ،
    کاروان ماه را همراه بود .
    نیمه شب ها ، آسمان را عالمی است .
    آه اگر این آسمان بی ماه بود.

    از جهان آرزوها ، بوی جان
    بر فراز باغ دامن میکشید
    از بهشت نسترن ها میگذشت
    بال خود بر گونه من می کشید.

  24. 3 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  25. #43
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : یک شعر به نفر قبلی هدیه کن

    نرم نرمک سوي رخسارش نگر




    صد هزاران دل گرفتارش نگر

    چون بخندد آن عقيق قيمتي




    کار و بار و بخت بيدارش نگر

    سر برآر از مستي و بيدار شو




    ميوه شيرين بسيارش نگر

    اندرآ در باغ بي‌پايان دل




    لطف آن گل‌هاي بي‌خارش نگر

    شاخه‌هاي سبز رقصانش ببين




    بازگرد و سوي اسرارش نگر

    چند بيني صورت نقش جهان




    بعد از آن سيري و ايثارش نگر

    حرص بين در طبع حيوان و نبات




    گر نديدي عشق را کارش نگر

    حرص و سيري صنعت عشقست و بس




    رنگ روي عاشق زارش نگر

    گر نديدي عشق رنگ آميز را




    با زر و بي‌زر خريدارش نگر

  26. 3 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  27. #44
    Registered User sasuke.sama آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    محل سکونت
    تو آسمون، زل میزنم به شما
    نگارشها
    508

    Cool پاسخ : یک شعر به نفر قبلی هدیه کن

    کیست آن لعبت خندان که پری وار برفت

    که قرار از دل دیوانه به یک بار برفت

    باد بوی گل رویش به گلستان آورد

    آب گلزار بشد رونق عطار برفت

    صورت یوسف نادیده صفت میکردیم

    چون بدیدیم زبان سخن از کار برفت
    http://www.micro-source.ir


  28. 2 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  29. #45
    مدیر بازنشسته بخش فرهنگ Roksana آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    841

    پاسخ : یک شعر به نفر قبلی هدیه کن


    در راه...

    آن چه من می بینم

    ماندن دریاست،

    رستن و از نورستن باغ است،

    کشتن شب به سوی روز است،

    گذرابودن موج و گل و شبنم نیست،

    گرچه ما می گذریم،

    راه می ماند.

    غم نیست.

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ