Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 38 , از مجموع 38

موضوع: گذری بر افکار من ، شما و دیگران

  1. #31
    مدیر بازنشسته بخش فرهنگ Roksana آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    841

    پاسخ : گذری بر افکار من ، شما و دیگران

    مرد زندانی می خندید..
    شاید به زندانی بودن خویش،
    شاید هم به آزاد بودن ما...
    .
    ... راستی !
    زندان کدام سوی میله هاست
    ایا واقعا ما که در بیرونیم ..ازادیم!!!!!!!!
    دلگشا . آینده روزی هست پیدا ، بی گمان با او.
    گَرَم یاد آوری یا نه ، من از یادت نمیکاهم .
    ترا من چشم در راهم...

  2. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  3. #32
    مدیر بخش مترجمان slimshady21 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    هرجا
    نگارشها
    1,629

    پاسخ : گذری بر افکار من ، شما و دیگران

    ما راه مـــــــــــــــــی رفتیم . زندگی ، نشستـــــــــــــــن بود

    ما مـــــــــــــــــی دویدیم و زندگی ، راه رفتــــــــــــــــن بود

    ما مـــــــــــــــــی خوابیدیم و زندگی ، دویـــــــــــــــــــدن بود

    انســـــــــــــان هیچ گاه برای خود

    مامان خوبی نبوده اســـــــــــــــــت .


    حسین پناهی

    really?

  4. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  5. #33
    مدیر بازنشسته بخش فرهنگ Roksana آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    841

    پاسخ : گذری بر افکار من ، شما و دیگران


    اگه یه روز فرزندی داشته باشم، بیشتر از هر اسباب‌بازی دیگه‌ای براش بادکنک می‌خرم.
    بازی با بادکنک خیلی چیزا رو به بچه یاد می‌ده.
    بهش یاد می‌ده که باید بزرگ باشه اما سبک، تا بتونه بالاتر بره.
    بهش یاد می‌ده که چیزای دوست داشتنی می‌تونن توی یه لحظه، حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین برن، پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه.
    و مهمتر از همه بهش یاد می‌ده که وقتی چیزی رو دوست داره نباید اونقدر بهش نزدیک بشه و بهش فشار بیاره که راه نفس کشیدنش رو ببنده، چون ممکنه برای همیشه از دستش بده

  6. 9 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  7. #34
    مدیر بازنشسته بخش فرهنگ Roksana آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    841

    پاسخ : گذری بر افکار من ، شما و دیگران

    این روزا مردم
    یه جوری زیرآبی میرن
    که دلت میخواد بهشون بگی
    من نگاه نمیکنم
    بیا بالا
    یه نفسی بکش
    لااقل خفه نشی

  8. 9 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  9. #35
    مدیر بازنشسته بخش فرهنگ Roksana آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    841

    پاسخ : گذری بر افکار من ، شما و دیگران

    سلام...
    سلامي به روشني طلوع يك صبح پاييزي
    سلامي به گرمي يك بوسه آتشين
    سلامي به سردي يك نگاه تاريك
    و سلامي به وسعت يك جانماز كه با آن ميتوان به خدا رسيد يا از او دور شد
    امروز خوشحالم كه ميتوانم بوي زندگي را احساس كنم
    امروز خوشحالم كه ميتوانم بر روي سردي زمين يه مشت خاك گرم پيدا كنم
    امروز خوشحالم كه در كنار پنجره تنهايي يك كسي هست كه با سنگ آن را تكاني بدهد
    شايد امروز آخرين روزي باشد كه من روشني آفتاب را از پس شيشه مه گرفته ميبينم
    شايد امروز ديگر امروز نباشد
    شايد امروز هميشه باشد
    هوا سرد است و پاهايم اين سردي را خوب ميفهمد
    شايد اين سردي نشانه ايست براي تكرار روزهاي گذشته
    روزهايي كه خوشحال نبودم
    روزهايي كه اصلاً روز نبود و از شب هم تاريكتر بود
    از جايم تكاني ميخورم،به سمت در ميروم
    بايد در اين هوا روحم را آزاد كنم تا پرهاي شكسته اش را نوازش كند
    ديگر اميدي به پرواز نيست
    پس بايد دويد، تا با بهترين روز زندگي رقابت كرد
    در رسيدن يا نرسيدن..

  10. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  11. #36
    مدیر بازنشسته بخش فرهنگ Roksana آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    841

    پاسخ : گذری بر افکار من ، شما و دیگران

    کجايي کودکي؟
    ...
    بيا و ببين دارد برف مي بارد. برف مي بارد. برف مي بارد

    دلم تنگ شده است براي آن روزها که قدم هايم را جاي پاي مادر روي برف مي گذاشتم
    ... ...
    جاي پايم را با جاي پاي پر مهر مادر اندازه مي گرفتم که چقدر مانده تا بزرگ شوم! و اندازه

    مي گرفتم چند زمستان ديگر مانده تا جاي پاهايم جاي قدم هايش را روي مهرباني پرکند؟

    کجايي کودکي؟

    بيا تا براي گنجشک هاي گرسنه و سرگردان خرده هاي نان بريزيم و از هياهويشان آنقدر

    بخنديم که زمين بخوريم و آسمان دوباره در چشم هاي ما لانه کند و پرنده ها تخم بگذارند

    کجايي؟

    بيا دارد برف مي بارد! من تنها هستم و آن شادي ها را گم کرده ام! بيا کودکي! بيا برف

    مي بارد.

  12. 9 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  13. #37
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2008
    نگارشها
    1,644

    پاسخ : گذری بر افکار من ، شما و دیگران

    عجب گلستانی را بشر ساخته است
    گلهایی رنگارنگ
    کالیبر 22
    کالیبر 38
    کالیبر 45
    کالیبر 58
    کالیبر 122
    صدها کالیبر ، و میلیونها میلیون گلوله
    گلوله هایی که چون گل در سینه انسانها می شکفد
    آدمکشی هم چون باغبانی شده است
    یکی گل می کارد و یکی گلوله
    آنچه امروز هستی ، حاصل دیروز توست. قدر امروز را بدانیم و انسانی بهتر برای فردا شویم.

  14. 3 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  15. #38
    کاربر افتخاری فروم soshian آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    shiraz
    نگارشها
    1,434

    پاسخ : گذری بر افکار من ، شما و دیگران

    چرا هیچ وقت هیچ چیز همین حالا نیست ؟
    مردن چيزي نيست ، زندگي نكردن هولناكاست!

  16. 5 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ