I got the point that i should leave you alone...but we both know that I'm not that strong
هاااا امروز رو مــــــــوووود عکس گزاشتن بیدم
راههاي مقابله با زلزله!
با توجه به اينكه ما درست روي كمربند زلزله قرار داريم و اگر اين كمربند نبود به مراتب اتفاقات بدتري رخ ميداد، لازم است براي مقابله با اين پديده نكاتي را به شما گوشزد كنيم.
1- «نترسيد، نترسيد، ما همه با هم از زلزله ميترسيم»؛ اين جمله را پس از زلزله تكرار كنيد و مطمئن باشيد كه زلزله ميترسد، حتي اگر به روي خودش نياورد. اگر اين جمله جواب نداد مي توانيد از شعار«توپ، تانك، زلزله، ديگر اثر ندارد» استفاده كنيد. اين يكي حتما جواب ميدهد!
2- لباس گرم بپوشيد.
3- از همسايه طبقه پايين به خاطر اينكه بدموقع مزاحم شديد عذرخواهي كنيد.
4- هنگام ورود يا همان سقوط به طبقه پايين حتما ياا... بگوييد!
5- به زلزله بگوييد كار داريد، بعدا بيايد و بلافاصله خود را مشغول انجام دادن كار مهمي نشان بدهيد.
6- خدا را شكر كنيد كه روي كمربند قرار داريد!
7- كمربندتان را هميشه بسته نگه داريد،مگر آنكه براي باز كردن آن دليل موجهي داشته باشيد؛ چون باز كردن كمربند هم عاقبت خوشي ندارد، هم جريمه دارد!!
8- مراتب را بلافاصله به مقامات بالاتر گزارش بدهيد. چون اين بندههاي خدا آنقدر مشغول خدمت كردن هستند كه متوجه اتفاقات روي زمين نميشوند!
مبارزه با بلاياي طبيعي
با توجه به اينكه شهردار شهر مسكو به مردم كشورش قول داده است كه امسال برف نبارد(!)، به مسئولان كشورمان توصيه ميكنيم بهجاي خريد توپولف، كمي هم تكنولوژي 30سال اخير را با خود از روسيه بياورند تا پس از گذشت اين همه سال لازم نباشد به ما قول سهام عدالت مجاني(!) يا افتتاح بزرگراه تهران-شمال را بدهند!
از آنجايي كه تكنولوژيهاي كشورهاي همسايه معمولا با 50سال تاخير وارد كشورمان ميشود، از مسئولان عزيز خواهشمنديم براي مهرورزي به ايتام روسيه ما را يتيم نكرده و اين فنآوري را در فصل خشكسالي استفاده نكنند! نه اينكه بخواهيم خدايناكرده بگوييم مسئولان ما توانايي انجام چنين كارهايي را ندارندها، اما اين بندههاي خدا آن قدر فعاليت دارند كه معمولا روزها را به استراحت ميپردازند؛ هرچند كه اين خستگيها بيشتر مربوط به استراحت زياد است!
يكي ديگر از دغدغههايي كه ما داريم اين است كه با توجه به حجم وسيع وعدههاي انجام نشده، مسئولان وعدهها را با هم قاطي كرده و به طور مثال به جاي آوردن نفت سر سفرههايمان و جلوگيري از آمدن زلزله، يكهو زلزله را سر سفرههاي ما بياورند! البته هنوز تا اين تكنولوژي از رده خارج و به كشور ما وارد شود 50سال زمان داريم و ميتوانيم از 40سال ديگر با دقت بيشتري در مورد جلوگيري از بارش برف يا جلوگيري از ايجاد زلزله با هم تبادل نظر كنيم، فعلا در حد برق و آب مجاني در خدمت شما هستيم!
really?
اگه زنها رو راه بدن استادیوم
اگر ویندوز مال ایرانیها بود !
همين طوري!!
Alice, ARSHIVA, Dr_of_Love, Elva, Jiraiya, katsura, Madman, maryam_hinata, Roksana, sarime64, Sh_shlove6, tima, yabini, سهیل480
من گوسـاله
متن پنهان: 21:
کاملشو دارم بعدا اپلود میکنم
Alice, ARSHIVA, Dr_of_Love, Elva, katsura, Madman, maryam_hinata, Roksana, sarehgol, sarime64, Sh_shlove6, tima, yabini, سهیل480
ديـشب يه پشه اومد منو
گزيد.
افتادم دنبالش.
گوشه اتاق خـفتش كردم.
اومدم بـكشمش.
بهم گفت بابا...
راسـت مي گفت. من باباش
بودم .
خون من تو رگاش بود .
بغلش كردم تا صبح 2 نفره
گـريه مي كرديم...
وای چقدر باحال بود
ـــــــــــــــــــــــــ ـــ
*زن با عصبانیت پای تلفن : "این موقع شب کدوم گوری هستی تو؟!"
مرد : "عزیزم ، اون فروشگاه طلافروشی رو یادته که از یه انگشتر الماس نشان ش
خوشت اومده بود و گفتی برات بخرم، اما من اون روز پول نداشتم ولی بهت گفتم که
روزی حتما این انگشتر مال تو میشه عزیزم...؟! "
...
زن با صدای ملایم و خوشحالی بسیار : " بله عشقم..."
مرد : "من تو رستوران بغل دستیش دارم شام میخورم!"*
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــ
دیروز خونه مهمون
داشتیم
پرسیدن بچتون کجاست ؟؟؟
مامانم گفت : تو فیسبوک
پرسیدن فیس بوک کجاست ؟
مامانم گفت : جایی که
اگه خبر مرگشم توش
بنویسه لایک میزنن
وقتي دندون هاي کسي رو ديدي مطمئن نباش که داره مي خنده، شايد بخواد گاز بگيره!
هر عضوي در بدن انسان وظيفه مشخصي دارد...
وظيفه انگشت كوچك پا اين است كه...
با لبه ديوار، پايه مبل يا صندلي برخورد كند و اشك ما را در بياورد !
تا سطح كره چشممان پاكيزه شود !!!
وهمانا پاكيزگي وظيفه هر مومن است !!!
در تمام دنيا ملت يا بي حجابند يا با حجاب ...! فقط در ايران است كه ملت بد حجابند ...!
در مواردی شُل حجاب هم دیده شده!
دوستم رفته بود مکزیک برای گردش، میگفت کل این کشور و گشتم دنبال "ذرت مکزیکی" اصلا همچین چیزی وجود نداشت!!! ایرانیا اینو از کجا آوردن نمیدونم
مثل اينه كه بري ژاپن دنبال تخمه ژاپني بگردي یا بری دانمارک دنبال شیرینی دانمارکی
- آقا این نون ها چنده ؟
- سه هزار تومن!
- از اینا سایز medium هم دارید ؟
- نه فقط xlarge!
- باشه یه چند جا دیگه قیمت کنیم ، مزاحمتون میشیم دوباره ...!
به دختر داييم زنگ زدم ميگم:سلام!
ميگه: سلام کردنت تو حلقم!!
ميگم: خوبي؟؟
ميگه: احوال پرسيت تو حلقم!!
ميگم: چه خبر؟؟
ميگه: خبر پرسيدنت تو حلقم!!!
ميگم: بسه ديگه لوس بيشعور بي مزه!!
ميگه: عصبانيتت تو حلقم!!!
گوشي رو از عصبانيت قطع کردم اس ام اس داده ميگه: قطع کردنت تو حلقم
باید میگفت من برم جیش کنم
دارم بازی کامپیوتری میکنم جونم داشت تموم میشد میگم جونم کمه ! مامانم میگه بیا یه کم غذا بخور جون بگیری دیشبم که چیزی نخوردی!
یک ضرب المثل بین مداحها هست که میگه:
اگر آخر محرم نتونی خونه بخری، مداح نیستی!
یه همسایه داشتیم به خانمش میگفت منزل. خانمش خونه ما بود. اومد دنبالش . برادرم درو باز کرد. آقاهه گفت منزل ما اینجاست. برادرم گفت نه. منزل شما ته کوچه است. بنده خدا در همه خونه هارو زده بود تا منزلشو پیدا کنه. چه برادر باحالی دارم
سال 81 پسر خالم بکوب نشست درس خوند واسه کنکور موعد کنکور که رسید از قضا خورد به جام جهانی 2002 بازی آرژانتین-انگلیس...! همه رفتن امتحان.. این آقا موند خونه!
ازش پرسیدیم چرا نیومدی؟ میگه: کنکور هرساله برگزار میشه ولی جام جهانی هر 4 سال یکبار برگزار میشه... سقراطی بود واسه خودش... پسره ی بوشوگ منش
همه پیرزنا مث برف پاک کن میرقصن؟ یا مادربزرگ من اینجوریه فقط ؟
براي اينکه تشخيص دهيد کارمندان جديد را بهتر است در کدام بخش به کار بگماريد، مي توانيد به ترتيب زير عمل کنيد:
400 عدد آجر در اتاقي بگذاريد و کارمندان جديد را به آن اتاق هدايت نماييد.
آنها را ترک کنيد و بعد از 6 ساعت بازگرديد.
سپس موقعيت ها را تجزيه و تحليل کنيد:
* اگر دارند آجرها را مي شمرند، آنها را در بخش حسابداري بگذاريد.
* اگر از نو (براي بار دوم) دارند آجرها را مي شمرند، آنها را در بخش مميزي بگذاريد.
* اگر همه اتاق را با آجرها آشفته کرده اند، آنها را در بخش مهندسي بگذاريد.
* اگر آجرها را به طرزي فوق العاده مرتب کرده اند، آنها را در بخش برنامه ريزي بگذاريد.
* اگر آجرها را به يکديگر پرتاب مي کنند، آنها را در بخش اداري بگذاريد.
* اگر در حال چرت زدن هستند، آنها را در بخش حراست بگذاريد.
* اگر آجرها را تکه تکه کرده اند، آنها را در قسمت فناوري اطلاعات بگذاريد.
* اگر بيکار نشسته اند، آنها را در قسمت نيروي انساني بگذاريد..
* اگر سعي مي کنند آجرها ترکيب هاي مختلفي داشته باشند و مدام جستجوي بيشتري مي کنند و هنوز يک آجر هم تکان نداده اند، آنها را در قسمت حقوق و دستمزد بگذاريد.
* اگر اتاق را ترک کرده اند، آنها را در قسمت بازاريابي بگذاريد .
* اگر به بيرون پنچره خيره شده اند، آنها را در قسمت برنامه ريزي استراتژيک بگذاريد.
* اگر بدون هيچ نشانه اي از تکان خوردن آجرها با يکديگر در حال حرف زدن هستند، به آنها تبريک بگوييد و آنها را در قسمت مديريت قرار دهيد!
Don't you dare look out your window
Darling, everything's on fire
The war outside our door keeps raging on
من گوسـاله ام
متن پنهان: 21:
ویرایش توسط slimshady21 : 12-09-2011 در ساعت 12:38 AM
خاطره ها
یادمه چند سال پیش داخل خونه بنایی داشتیم منم کمک می کردم و لباس کار پوشیده بودم.مامانم یکم خرید لازم داشت منم با همون لباسای کهنه و کثیف بلند شدم رفتم دم مغازه(شده بودم عین این گداها).از قضا پام هم پیچ خورده بود و لنگان لنگان راه میرفتم.همون جوری که داشتم میرفتم یه آقای از عقب اومد یه هزار تومنی بهم داد.منم با عصبانیت گفتم ببخشید آقا من گدا نیستم.اونم برداشت گفت برو بچه این پول خودت بود از جیبت افتاد...منم موندم چی بگم بهش!!!خلاصه تا الان هر وقت بهش فکر می کنم خنده ام میگیره.
یادش بخیر بچه که بودم هر سال که بازی fifa میومَد من واسش یک لیگ درست میکردم.یعنی 20 تا تیم رُ انتخاب میکردم بعد میذاشتم مثل یک لیگ واقعی با هم رفت و برگشت بازی کنن.خود من هم میشستم همه ی این بازیها رُ نگا میکردم و تو دفتر نتایج و گلزنان و مصدومین و ......... رُ یادداشت میکردم
دیگه اینقدر این کارم صدا کرده بود که هر جا میرفتم میپرسیدن چه خبر از لیگت؟کی اوله,کی دومه؟ :دی
اعتراف می کنم : دوتا همستر داشتم که یک روز می خواستم ببینم چه عکس العملی در مقابل فلفل قرمز دارن ..... در نتیجه وسط یه برگه کاهو تازه فلفل ریختم دادم خورد ...... آخی حیوونی تا 40 دقیقه تو قفس خودشو به درو دیوار میزد و زبونشو با دستاش پاک میکرد
با خاله ام و پسر خاله ام بعد از نماز صبح از حرم امام رضا داشتیم بر میگشتیم که فرشهای توی صحن رو داشتن جمع می کردن یه دفعه خاله ام به ما گفت : برین نفری ده تا فرش از تو صحن جمع کنین گفتیم چرا؟!!! خاله ام گفت : الان نذر کردم که شما برین نفری 10تا فرش جمع کنین. ما هم با چشمان خواب آلود رفتیم نفری 10تا فرش جمع کردیم. یکی نیست بگه آخه خاله تو نذر کردی به ما چه!!!
چند سال پیش دوست عزیز من دانشگاه همدان قبول شد.کلی به ما اصرار می کرد که بیاین چند روز دور هم باشیم.خلاصه ما راهی شدیم.حالا مونده بودیم که کادو چی بگیریم.سر راهمون یه چیزی رو دیدم که خیلی جالب اومد به نظرم.خلاصه خریداری کردیم و توی یه جعبه خالی که مال سماور بود جا دادیم وکادو پیچ کردیم.رسیدیم خونش دوست دخترش هم اونجا بود گیر داد که حتما باز بشه که سلیقه ما رو مشاهده کنه:).بازش کرد.حالا خودتون چهره یه دختر امروزی رو وقتی که یک افتابه قرمز متالیک رو میبینه تصور کنید و همچنین چهره من خجالت زده رو))
سوم راهنمایی بودم چون میرفتم فوتبال کم میرفتم مدرسه . بعد بابام واسم معلم خصوصی گرفته بود . امتحان ریاضی گرفتم 9/5 . بعد من به خانوادم نمیگفتم که گیر ندن واسه فوتبالم . یه روز دوربین بردم مدرسه که از رفیقام فیلم بگیرم بعد دوربین رو دادم دوستم . داشت فیلم میگرفت . اومدم خونه شاد و خندان بابام گفت فیلم رو بزار . ما هم فیلم رو گذاشتیم وسطای فیلم بود که دوست بیشعورم تو فیلم گفت اقای امیری علی امتحان ریاضی گرفته 9/5 =)))))9 بابام نمیدونست بخنده یا با من دعوا کنه =))
ای تو روحت رفیق
این اعترافم خیلی باحاله و ضد حاله:دی
من تو کوچیکیام تولد گرفتم و دوستام رو دعوت کردم و خواهرم برام فیلم گرفت ، بعدش خواهرم به خاطر اینکه کیک رو ندادم بهش کل فیلمم رو پاک کرد ، منم گفتم دارم برات ،
خلاصه گذشت و ما هم بزرگ شدیم ولی مگه یادمون رفته بود
خواهرم عقد کرد و به من گفت بیا فیلم بگیر ، گفتم آهان خوب موقعی هست ، کل فیلمش یا صدای خودم بود یا در و دیوار بود
بعدش که فیلم رو دید گفتم یادته تولدم رو:دی
انقدر حال کردم
یک بار رفتم کلینیک لیزر برای برای کارهای پاک سازی پوست . خانم منشی بهم گفت برو توی دستشویی صورتت رو کامل بشور آرایشت رو پاک کن . رفتم داخل دستشویی . وای جاتون خالی چه دستشویی . از اونایی که دلش میخاد یه تشک متکا ببره بشه اتاق خوابش .توالت فرنگی و ست دستشویی و خلاصه همه چی از رنگ و جنس برنزو کنار توالت فرنگی چند تا دکمه لمسی بود من دوتاش رو دیده بودم اما این تعداد ندیده بودم وسوسه شدم امتحانشون کنم . اولی رو که زدم آب با فشار زیاد رفت خورد به سقف توالت . دومی رو که زدم آب مث دوش ریخت تو صورت خودم حقیقت دیگه ترسیدم بقیه رو بزنم رفتم سراغ صورت شستن دیدم کنار دستشویی خوشگلشون یه تعداد پارچه که وسطشون سوراخ بو دو جنس پارچه ی یکبار مصرف آویزوونه . گفتم اینا حتما برا صورت شستنه دیگه یکیشو انداختم گردنم . حالا با صورت خیس و کف خورده هر چی این و بالا پایین میکنم که بندازم دور صورتم میبینم نمیشه . هی با خودم فکر میکنم میگم این باید قالب صورت در بیاد پس چرا اینقدر گشااااااده .کفو از صورتم شستم پارچه ر و از گردنم در آوردم گرفتم روبروم . دیدم بله . کاور توالت فرنگی بوده ))))))))))
والا بخدا 30 سال از خدا عمر گرفتم همه جور سفری هم رفتم اما تا حالا کاور توالت فرنگی ندیده بودم ))))))) :دی
داستان غم انگیز
یک دانشجوی عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود
بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد
.
.
.
اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.
بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه
روزها ازپی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت " من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت
"اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن.
.
.
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد.
.
.
چهار سال آزگار کذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!!
.
.
نتیجه اخلاقی این ماجرا. .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.!!
مکالمات دو دانشجو
پسر :
میتونم جزوه تونو واسه کپی بگیرم ؟
دختر :
از این مسخره بازیا خوشم نمیاد, حرفتو رک بگو !
پسر :
من نمیومدم سر کلاس حقیقتش , اینه که دست به دامن شما شدم
دختر :
بهتر نیست منو دعوت به یه قهوه بکنید؟
پسر :
واسه چی؟ خوب الان کپی میگیرم میدم , زیاد طول نمیکشه
دختر :
خوب باشه , قبول می کنم
پسر :
حالا میشه جزوه تونو بدید کپی بگیرم؟
دختر :
من که قبول کردم دیگه , نمی خواد سر این لوس بازیا بیفتی تو خرج
و بدین سان دانشجوی پسر آن درس سه واحدی رو افتاد.
خسته نباشید
نزدیک ترین معنای "استاد خسته نباشید" کدام است؟
1 -جمع کن بابا کار و زندگی داریم
2 - استاد به روح اعتقاد داری ؟؟؟؟
3- جمع کن بابا قلـــــــیون دیر شد
4 -خفه میشی یا بیام خفه ات کنم
5 - جون مادرت درس بسه
6 - استــــــــــــاد قرار دارم دم بوفه! ولمون کن
7 - برو بیرون دیگه ...
8 - با خداحافظیت خوشحالمون کن
9 - بس کن دیگه صدات رو نروه
10 - استاد ساعت نداری تقویم هستا !
11 - استاد تیتراژ رفت
|
علاقه مندی ها (Bookmarks)