Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 26 از 76 نخستنخست ... 16242526272836 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 376 تا 390 , از مجموع 1128

موضوع: طنز

  1. #376
    Registered User سهیل480 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2008
    محل سکونت
    gilan
    نگارشها
    1,766

    پاسخ : طنز

    پرسپولیس را خدا آزاد کرد‎


    حمید استیلی استعفا داد !


    از پرسپولیسیه میپرسن بهترین روز زندگیت کی بود؟ میگه روزی که تو جام ولایت مساوی کردیم!



    پرسپولیس: ما 6تا زدیم
    استقلال: ما رفت و برگشت بردیمتون
    پرسپولیس: خب ما 6تا زدیم
    استقلال: علی سامره ثانیه 30 بهتون گل زد
    پرسپولیس: ما 6تا زدیم
    استقلال: ما دوبار قهرمان آسیا شدیم شما حتی یک بارم به نیمه نهایی نرسیدین
    پرسپولیس: ما 6 تا زدیم
    استقلال: ما از الغرافه 5 تا نخوردیم
    پرسپولیس: ما 6تا زدیم
    استقلال: ما زودترین گل تاریخ لیگ برتر و تو ثانیه 8 اونم از مس سرچشمه نخوردیم
    پرسپولیس: ما 6تا زدیم
    استقلال: ما پرافتخارترین تیم آسیا هستیم
    پرسپولیس: ما هم 6تا زدیم
    استقلال: خوبی؟
    پرسپولیس: ما که 6 تازدیم...!!



    پرسپولیس: حالا سه تا زدی که زدی !!!! لازمه ذکر کنم که استقلال سال ۵۲ شیش‌تا خورده !!!
    دلار هفت تومن هم که حساب کنی 40-50 تای الان می ارزه ! میگی نه بشین حساب کن ! اون موقع شیش‌تا خیلی بود....
    الان سال ۹۰ـه که سه تا به پرسپولیس زده به حساب سال 52 انگار پرسپولیس یک - هیچ برده. پس خیلی ادعا نکنین بردین!!!

    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ


    این معده ایرانیا هر چی تو ماه رمضون استراحت میکنه تو محرم پدرش و پدربزرگش و پدرِ پدربزرگشم در میاد!! آذوقه یک ماهشون رو هم ذخیره میکنن





    ﺗﺎ ﺩﻩ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﺮﻡ
    ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﭼﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ؟.. ﻗﯿﻤﻪ
    .
    ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺷﺎﻡ ﭼﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ... ؟ ﻗﯿﻤﻪ
    .
    ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ... ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﻭﻥ ﻗﯿﻤﻪ ﺭﻭ ﺑﺪﻩ ﺑﻤﺎﻟﻢ ﺭﻭ ﻧﻮﻥ... ﺩﯾﺮﻡ ﺷﺪ!...




    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ






    حالا این که خوبه. یارو واسه عاشورا نمیدونست پشت ماشینش چی بنویسه، نوشت: "یزید واقعاً ازت انتظار نداشتم!"







    ـــــــــــــــــــــــــ ــــــ

    سربازان انگلیسی لشگر عمرسعد در تعزیه بروجرد





    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــ


    توی دانشگاه یکی از هم کلاسیها از یه دختره خوشش اومده بود، رفته بود کشیده بودش کنار با اعتماد به نفس کامل بهش گفته بود: دیگه وقتشه که سایه ی یه مرد بالا سرت باشه…


    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــ

    یعنی می خوامت دوربین مدار بسته گذاشتی واسه باقالیات....
    اینجا ایرانه .. شهسوار


    ــــــــــــــ

    همسایه طبقه پایینی‌مون نذری میداد. کلی صف کشیده بودن دمه خونمون می‌خواستم برم بالا رفتم سمت در. یارو از ته صدا زد: کجا میری ته صف اینوره‌ها! می‌گم خونه‌مون اینجاست! میگه واسه ما فیلم بازی نکن! کم مونده بود دسته جمعی بریزن سرم. مجبور شدم واسه اینکه کتک نخورم برم تو صف وایسم که برم خونه

    ــــــــــــــــــــــــ

    قدیما ظرف یکبار مصرف نبود، دختر همسایه دوبار میومد،
    یه بار نذری میاورد، یه بار میومد واسه ظرفش، آدم فرصت فکر کردن و تصمیم گیری داشت. بعد میگن چرا آمار ازدواج کم شده
    شما دارین فرصتها رو از جوونا میگیرین... والا

    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــ



    طرف لکنت زبان داشته، زنگ میزنه اورژانس که بیاد جنازه همسیاشونو که مرده ببره... میگه: اااالو اااوورجانس؟ این ههههمسایمون ممممرده یه آمبولانس بفرستین !
    طرف میگه آدرستون؟! یارو تا میاد آدرسو بگه زبونش بند میاد میگه ظظظظظ....
    طرف میگه خیابون ظفر منظورته؟ میگه ننننننننه، طرف فکر میکنه سرکاره قطع میکنه ! ۲هفته بعد همین اتفاق میوفته بازم طرف میگه آدرستون؟
    باز زبونه یارو بند میاد میگه ظظظظ... طرف میگه ظفر؟ میگه ننننه ...، باز مامور اورژانس فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!
    ۳ ماه میگذره... باز طرف زنگ میزنه میگه اااااووووورژانس، این هههمسایمون ممممرده محلللمون بوی گند گگگرفته یه آمبولانس بببفرستین !
    طرف میگه آدرستون؟! باز زبونه یارو بند میاد میگه ظظظظ... از اونور میگن آقا منظورت خیابون ظفره؟
    طرف میگه آآآآره بببیناموس کککشوندم آوردمش ظفر ببببییا بببرش


    ـــــــــــــــــــــــ

    داورو بايد اينجوري خرش كرد


    Anime Spoilerمتن پنهان: 480:










    وقتي دندون هاي کسي رو ديدي مطمئن نباش که داره مي خنده، شايد بخواد گاز بگيره!


  2. 14 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  3. #377
    مدیر بخش مترجمان slimshady21 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    هرجا
    نگارشها
    1,629

    پاسخ : طنز

    ایرانی کیست ؟

    موجودیست فوق العاده جو گیر چرا که :

    وقتی روح الله داداشی رو کشتن همه عکس های پروفایلشونو عوض میکنن میگن قاتلشو باید اعدام کنید بعد که اعدام کردن میان میگن چرا مـردم رفتن برای دیدن صحنه اعدام !!!!!

    وقتی استیو جابز میمره همه عکس های پروفایلشونو تا 40ش عوض میکنن بعد اگــه ازش بپرسی 2 تا از کارهای مهمشو بگو بلد نیست !!

    میان تیکه کلام پـَـَـ نــه پـَـَــــ رو ترویج میدن بعد که خوب جا افتاد میگن این تیکه کلام بدی و باید از بین بره بعد میان پیج پـَـَـ نــه پـَـَــــ کوفت و زهر مار میسازن !!

    فوتبالیستاشون یه کاری میکنن 15 دقیقه بعد کل پیج ها عکسشو + کلی بـــد بیرا پخش میکنن قشنگ که آبروشونو بردن میگن اینا اسطوره فوتبالنو باید هواشونو داشت و طرفدار جنبش سبزنو از این حرفا !!


    یوسفی: آقای استیلی خسته نباشید.
    استیلی: از مردم عذرخواهی میکنم.
    یوسفی: آقای استیلی بازی چطور بود؟
    استیلی: من از مردم عذرخواهی میکنم!
    - هواداران چی میگن؟
    _ من از مردم عذرخواهی میکنم.
    - تیمتون مصدوم و محروم داشت؟
    _ من از مردم عذرخواهی میکنم.
    - با پرسپولیس ادامه میدید؟
    _ من از مردم عذرخواهی میکنم..!!!
    ... آقا حمید از مردم عذرخواهی کرد و رفت... هرچند که اومدنش هم اشتباه بود...

    really?

  4. 15 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  5. #378
    مدیر بخش مترجمان slimshady21 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    هرجا
    نگارشها
    1,629

    پاسخ : طنز

    برتولت برشت

    قاضی: اسم؟
    برشت: شما خودتون می دونین
    قاضی: می‌دونیم اما شما خودت باید بگی.
    برشت: خب. من رو به خاطر برتولت برشت بودن محاکمه می‌کنین. دیگه چرا باید اسمم رو بگم؟
    قاضی: با این حال باید اسمتون رو بگین. اسم؟
    برشت: من که گفتم. برشت هستم.
    قاضی: ازدواج کرده اید؟
    برشت : بعله
    قاضی: با چه کسی؟
    برشت: با یک زن.
    خنده حضار در دادگاه
    قاضی: شما دادگاه رو مسخره می‌کنید؟
    برشت: نه این طور نیست.
    قاضی: پس چرا می‌گویید با یک زن ازدواج کرده‌اید؟
    برشت: چون واقعا با یک زن ازدواج کرده‌ام!
    قاضی: کسی را دیده‌اید با یک مرد ازدواج کند؟
    برشت: بعله!
    قاضی: چه کسی؟
    برشت: همسر من. او با یک مرد ازدواج کرده است .
    خنده حضار در دادگاه



  6. 15 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  7. #379
    مدیر بخش مترجمان slimshady21 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    هرجا
    نگارشها
    1,629

    پاسخ : طنز

    میتی کمان کجایی؟

    میتی کمان نمی نشست تا به نزد او شکایت بیاورند خودش شهر به شهر و روستا به روستا می رفت تا با مفسدانی که خون مردم را در شیشه می کنند مبارزه کند..

    میتی کمان مدام سخنرانی نمی کرد در باب لزوم برخورد جدی با مفاسد اقتصادی ...
    میتی کمان مامور مخصوص حاکم بزرگ بود کسی نمی دونست حاکم بزرگ کیه ولی هرکی که به بود میتی کمان مامور مخصوص خوبی بود احتمال خیلی زیاد مامور مخصوص مبارزه با مفاسد اقتصادی بود.
    میتی کمان دستگاه عریض و طویلی برای مبارزه با فساد نداشت یه داداش کایکوی نیرومند و یه تسوکه براش کافی بود..
    خلافکارها وقتی علامت مخصوص حاکم بزرگ را می دیدند آن قدر دچار رعب و وحشت می شدند که ناچار سر تسلیم فرو می آوردند و اگر هم تسلیم نمی شدند توسط کایکو و تسوکه نفله می شدند.
    میتی کمان .....
    میتی کمان کجایی که یادت بخیر. یه سری هم به ما بزن حاجی!

  8. 14 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  9. #380
    مدیر بخش مترجمان slimshady21 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    هرجا
    نگارشها
    1,629

    پاسخ : طنز

    شیخ و مریدان در بازی داربی

    نقل است روزی شیخ و مریدان در جایگاه ویژه استادیوم آزادی بازی آبی‌ و قرمز را به نظاره بنشسته بودند
    که ناگاه بادی عظیم وزیدن گرفت و جمله مریدان حامی تیم قرمز را با خود ببُرد.
    مریدان آبی دوست را دیدن این صحنه بسیار خوش آمد.
    پس شیخ را پرسیدند: یا شیخ، حکمت چیست که این باد، قرمزان با خود بِبُرد و ما بر جای خویشتن استوار مانده ایم؟
    آیا جز این است که ما حقیم و آنان باطل؟
    فرمود: ‌ای غافلان، شاد مشوید و دل‌ خوش مدارید که شما خود سوراخید و باد از میان سوراخ‌هایتان عبور همی‌ کند و این گونه است که بر جای ماندید ولی قرمزان همانا استوارانند ... و مریدان نعره‌ها زدند و شیر سماور را به اندرون خشتک داور متصل نمودند.


    ماجرای غضنفر و اسیر عراقی

    غضنفر سر مرز یه عراقیه رو اسیر میگیره.
    همینجور كه داشته میبردتش، یه دفعه یه خمپاره میخوره بغلشون دست عراقیه كنده میشه.
    عراقیه میگه: بگذار من این دستمو بندازم تو كشور خودم. غضنفر دلش میسوزه، میگه باشه.
    یكم دیگه میرن، دوباره یه خمپاره میخوره اون یكی دست عراقیه هم كنده میشه.
    باز عراقیه میگه بگذار من این دستم رو هم بندازم تو وطن خودم، غضنفر هم میگه باشه.
    بعد یه تركش دیگه میخوره پای عراقیه هم كنده میشه، ورش میداره میندازه اونور مرز.
    یه دفعه غضنفر تفنگ رو میذاره رو شقیقه یارو میگه: هوی یارو! فكر نكن من خرم نمیفهمم، كم‌ كم داری فرار میكنی ‌ها !!!

  10. 13 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  11. #381
    Registered User سهیل480 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2008
    محل سکونت
    gilan
    نگارشها
    1,766

    پاسخ : طنز

    قانون صف:
    اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.


    قانون تلفن:
    اگر شما شماره‌ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.


    قانون تعمیر:
    بعد از این که دست‌تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.



    قانون کارگاه:
    اگر چیزی از دست‌تان افتاد، قطعاً به پرت‌ترین گوشه ممکن خواهد خزید.


    قانون معذوریت:
    اگر بهانه‌تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین‌تان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین‌تان، دیرتان خواهد شد.


    قانون حمام:
    وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.



    قانون روبرو شدن:
    احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش می‌یابد.


    قانون نتیجه:
    وقتی می‌خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی‌کند، کار خواهد کرد.


    قانون بیومکانیک:
    نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.



    قانون تئاتر:
    کسانی که صندلی آنها از راه‌روها دورتر است دیرتر می‌آیند.


    قانون قهوه:
    قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیس‌تان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.

  12. 12 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  13. #382
    Registered User سهیل480 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2008
    محل سکونت
    gilan
    نگارشها
    1,766

    پاسخ : طنز

    یارو 10 کالری از خوردن یه رانی وارد بدنش میشه ، 12 تا میسوزونه اون دو تا تیکه میوه باقیمونده ته قوطی و در بیاره



    هيچ کادوي زشت و به درد نخوري دور انداخته نميشود !
    فقط از خانه اي به خانه ديگر و از شخصي به شخص ديگر منتقل ميشود !


    هروقت پيش خودت گفتي اين ديگه با بقيه فرق داره بدون اونم پيش خودش گفته اينم يه خريه مثل بقيه..!!


    من نميدونم اين مامانا که وسايل خودشون رو يه جايي ميزارن,
    بعد خودشونم يادشون ميره کجاس ... چه جوريه که تو پيدا کردن وسايلي
    که ما به اصطلاح تو 7 تا سوراخ موش قايم ميکنيم تبحر خاصي دارن




    ناخن مصنوعي، مژه مصنوعي، مـوي سر مصنوعي، دماغ عملي، گونه ها تزريقي، لب ها تزريقي، ابروها تاتوي، رنگ پوست غير واقعي و….
    اما هنوز بانوهاي دوست داشتني ولي غيرقابل تحمل! در شگفت و شکايتند که چرا "مرد واقعي" پيدا نمي شود!....؟


    دختراي عزيزي که ميگن پسرا همه مثله همن......کسي مجبورتون نکرده بود همه رو امتحان کنين


    دختره 4000تا دوست تو صفحه فیس بوکش داره که 3990 تاش پسرن..
    ( مدلاي مختلف کچل کوتوله چاق لاغر يه وري)
    بعد تو پروفايلش نوشته:
    من ان گلبرگ مغرورم که ميميرم ز بي آبي ولي با خفت و خاري پي شبنم نميگردم
    .... فکر کنم فقط پي "شبنم" نميگرده..لامصب


    چیزی لذت بخش تر از زدنِ بچه مهمون، دور از چش ننه باباش نیست



    خدايا لطفا برو و به بعضي از آنهاييکه ايمان آورده اند يادآوري کن که تو خدا هستي نه آنها !!


    راز موفقيت چيست؟ "تصميم گيري درست".
    تصميم گيري درست از چه ناشي ميشود؟ "از تجربه"
    تجربه از چه بدست مي آيد؟ "از تصميم گيري هاي غلط !!


    اينايي که هميشه کليد دارن اما زنگ ميزنن آسايش آدمو بهم ميزنن همونائين که هر سري ميرن حموم ميگن حوله !!!!!!!



    خدايا
    گناهانم را ناديده بگير
    همانگونه که دعاهايم را نشنيده مي گيري … !


    مرد ترين آدمهايي که تو زندگيم ديدم اونايي بودن که بعد اشتباهشون گفتند : گه خوردم، معذرت ميخوام




    توي شبکه پنج برنامه ي به خانه برميگرديم،
    يه بخشي وجود داره به نام "اينجا و اونجا"!
    اونوقت خانوم مجري برنامه ميگه:
    به اينجا و اونجاي ما خوش آمديد ...!


    گوگل: من صاحب همه چيم.
    ويکي پديا: من همه چيو مي‌دونم.
    فيسبوک: من همرو ميشناسم.
    اينترنت: من نباشم شماها هيچين.
    برق: گه اضافي نخوريد



    يه وقتايي ام که تو دستشويي ام و يکي به شدت منتظره که بيام بيرون, الکي طولش ميدم!!! آدم احساس قدرت مي کنه, انگار تو اون لحظه زندگي اوني که بيرونه توي دستاته


    تا حالا دقت کردين کردين تو سريال هاي ايراني هيچوقت خانوم ها نه دستشويي مي رن نه حموم...!




    فقط يه ايراني ميتونه شامپو رو تو يه هفته تموم کنه و تهش رو با آب قاطي‌ کنه و يک ماه بيشتر استفاده کنه


    امروز داشتم کتاب ميخوندم يه جمله خيلي قشنگ توش ديدم... خواستم لايک بزنم که يهو يادم افتاد کتاب نه فيسبوک...

    هميشه که خر به تورت نمي خوره !
    يه بارم گرگ ميخوره به پُستت ، جرواجرت ميکنه !
    از ما گفتن بود


    وقتی حـــاجــــی میشی که هفت بار خدا رو دور زده باشی


    ميازار موري كه دانه كش است "
    .اين شعر نشون ميده كه ما ايراني ها از قديم يه جورايي كرم داشتيم...والا به خدا...





    خدا نگذره از كساني كه شير حموم رو روي وضعيت دوش مي‌بندن و از حموم خارج مي‌شن!


    عمه ي توماس اديسون مجددا در بيانيه اي به مردم شريف ايران اعلام کرد:
    توماس فقط برق را اختراع کرده است لطفا به خاطر قبضش ما را مورد عنايت قرار ندهيد
    !!!!! والاااااااا چه کاريه..


    تا حالا دقت کردين سر سفره وقتي به طرفت ميگي نمکدون و بده ...اول خودش نمک ميريزه رو غذاش بعد ميدن بهت



    بعد از يک عمر، بالاخره نفهميدم که هنگام روبوسي بايد دو بار صورت طرف مقابل رو ببوسم يا سه بار، تا هر دو نفر ضايع نشيم


    پدر بزرگ رو به نوه:
    بدو برو قایم شو
    امروز مدرسه رو پیچوندی معلمت اومده دنبالت
    نوه: نـــــــه، شما باید قایم شی، ... من بش گفتم نمیام چون شما فوت کردین!!!





    لره داشته قنوت مي خونده. مدام دستهاشو بالا و پايين و چپ رو راست مي برده. ازش مي پرسن چرا اينجوري مي كني؟ميگه: آخه آنتن نمي ده


    ديــکتــاتــور کيــست؟
    ديــکتــاتــور اون بچّه ي دو سالـــست که بيست نــفــر مجبورند به خاطــر اون کــارتون نــگاه کنــنــد


    يکي از ترس ناک ترين جملات دوران مدرسه ،اين بود که : "يه برگه از کيفتون بياريد بيرون"


  14. 15 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  15. #383
    مدیر بخش مترجمان slimshady21 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    هرجا
    نگارشها
    1,629

    پاسخ : طنز

    بررسی ابعاد ادبی شعر یه توپ ‌دارم‌ قلقلیه




    یه توپ دارم قلقلیه

    سرخ و سفید و آبیه

    می‌زنم زمین، هوا می‌ره

    نمی‌دونی تا کجا می‌ره

    من این توپو نداشتم

    مشقامو خوب نوشتم

    بابام بهم عیدی داد

    یه توپ قلقلی داد


    یه توپ دارم قلقلیه :
    از آنجا که همه‌ی توپها قلقلی هستند؛ این مصرع نشان حماقت شاعر است. یا بیانگر این موضوع است که شاعر توپ‌های مثلثی و مربعی و لوزی هم داشته ولی حالا فقط می‌خواهد در مورد آن توپش که قلقلی است، صحبت کند. در هر صورت می‌توان این فرضیه را هم در نظر گرفت که شاعر می‌خواسته در لفافه و با استفاده از آرایه‌های ادبی نظیر تشبیه و استعاره، به گردی زمین که مرحوم گالیور (!) آن را به اثبات رساند، تاکید کند.

    سرخ و سفید و آبیه:
    این سه رنگ که نماد پرچم فرانسه است، نشان‌ دهنده‌ی فرانسوی بودن توپ مورد نظر است. حالا چرا فرانسه؟ خدا می‌داند!

    می‌زنم زمین هوا می‌ره/ نمی‌دونی تا کجا می‌ره:
    این مصراع گویای مکان سروده شدن شعر است. جایی بیرون از جو زمین. چون این مصراع بحث جاذبه‌ی زمین را نقض می‌کند و در ادامه به لایتناهی بودن دنیا اشاره دارد که مسلماً به من و شما هیچ ربطی ندارد.

    من این توپو نداشتم/ مشقامو خوب نوشتم:
    فقر! نداشتن توپ و آتاری و پلی استیشن و … باعث شده که شاعر از درد نداری و بدبختی بنشیند و درس بخواند و مشق‌هایش را خوب بنویسد. برای مثال اکثر فوتبالیست‌ها که همیشه با توپ سر و کار دارند، وضعیت درسی مساعدی ندارند.

    بابام بهم عیدی داد / یه توپ قلقلی داد:
    این مصراع هیچ تفسیر خاصی ندارد! جز اینکه شاعر از آرایه‌ی مبالغه استفاده کرده است.

  16. 12 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  17. #384
    همکار بازنشسته فروم katsura آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    ~ * Sweet Amoris High school*~
    نگارشها
    636

    پاسخ : طنز

    اینم یه جورشه



    I got the point that i should leave you alone...but we both know that I'm not that strong

  18. 11 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  19. #385
    Registered User Elva آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    جايي كه پياده رو تموم مي شه
    نگارشها
    230

    پاسخ : طنز

    .
    همه ما میدونیم علائم راهنمایی و رانندگانی علائمی بین المللی هستند و از امریکا گرفته تا ته قبائل آفریقا ، این علائم یه معنی مشترک میدهند. اما همه ما یه چیز دیگه هم میدونیم و اون هم اینکه این علائم شامل ایران نمیشه و علائم راهنمایی و رانندگی برای ما یه معنی خاص دیگه ای میده.من امروز تصمیم گرفتم این علائم رو به صورت موشکافانه ای براتون بررسی کنم تا از این به بعد با خیال راحت تری به رانندگی در خیابان های کشورمون بپردازید ...


    1.چراغ راهنمایی و رانندگی

    در سایر نقاط دنیا:
    چراغ سبز: حق تقدم با شماست حرکت کنید
    چراغ زرد:احتیاط کنید. سریعتر از چهار راه خارج شوید
    چراغ قرمز:ایست

    در ایران:
    چراغ سبز:ببین داداش تو که از چهار راه رد میشی.پس تا میتونی آروم تر حرکت کن که اون عقبیا بمونن پشت چراغ قرمز تا حالشون گرفته شه!
    چراغ زرد:اهوی اسکول پاتو بذار رو گاز! نکنه میخوای کلی پشت چراغ علاف شی؟بدو دیگه!سریعتر گازشو بگیر و برو، بزغاله!!!
    چراغ قرمز:حق تقدم عبور با شماست!



    2.چراغ راهنمای ماشین:


    در سایر نقاط دنیا:
    یعنی ماشینی که پارک کرده است یا در لاین بغلی شماست قصد تعویض لاین خود را دارد سرعت خود را کم کنید و به او اجازه بدهید تا لاین خود را عوض کند

    در ایران:
    اوهوی گوسفند!مگه نمیبینی میخواد بپیچه جولوت؟اون گاز لامسبو فشار بده و نذار بیاد جلو راهتو بگیره.از حق خودت دفاع کن بدبخت!!!


    3.گذرگاه عابر پیاده


    در سایر نقاط دنیا:
    یعنی عابران میتوانند با خیال راحت و به دور از هرگونه خطر از محلی که این تابلونصب شده است عبور کنند و خود را به پیاده رو طرف دیگر خیابان برسانند. درجایی که این تابلو نصب شده است حق تقدم با عابر پیاده است.


    در ایران:
    رانندگان محترم اگر به هر کدام از اهداف متحرکی که مشاهده میکنید تصادم نمایید به مرحله بعد صعود میکنید و در صورتی که وی را به صورت فجیعی له نمایید امتیاز ویژه نیز دریافت خواهید کرد.


    4.محل عبور اطفال:


    در سایر نقاط دنیا:
    یعنی نزدیک مدرسه یا زمین بازی بچه ها هستید و ممکن است کودکان از آنجا عبور کنند. رانندگان با دیدن با دیدن این تابلو باید سرعت خود راکم کنند وبا احتیاط به حرکت خود ادامه دهند.


    در ایران:
    رانندگان محترم.مانند مورد بالا باید باید اهداف متحرک را نشانه بگیرید.فقط فرق این اهداف با مورد قبلی این است که اینها کمی سایزشان کوچکتر است و به طبع امتیاز کمتری نصیب شما میشود!



    5.عبور ممنوع:


    در سایر نقاط دنیا:
    این تابلو به رانندگان وسایل نقلیه موتوری اعلام می کند از جهتی که تابلو نشان می دهد عبور نکنند و تنها عابرین پیاده اجازه دارند که در این جهت رفت و آمد کنند.


    ایران:
    الاغ! مگه نمی بینی اگه از اینجا بری راهت کلی نزدیکتر میشه؟!پس همین راهو برو!



    6.ایستگاه اوتوبوس


    در سایر نقاط دنیا:
    این تابلو در جایی نصب می شود که اتوبوسها برای سوار و پیاده کردن مسافرها توقف می کنند .

    در ایران:
    پارکینگ!!!



    7.حداکثر سرعت مجاز 70 کیلومتر بر ساعت


    سایر نقاط دنیا:
    در صورتی که با سرعتی بیش از 70 کیلومتر در ساعت برانید علاوه بر اینکه جان خود و سایرین را به خطر انداخته اید ،تخلف کرده اید و مشمول جریمه می شوید.زیرا در این مسیر حداکثر سرعت 70 کیلومتر در ساعت است.


    ایران:
    کاری به تابلو نداشته باش.واسه قشنگیه! اگه زیر 110 تا بری اینقدی واست چراغ و بوق میزنند تا خودت شرمنده شی!پس مثل یچه آدم پدال گازو ته ته فشار بده.



    8.بوق زدن ممنوع


    سایر نقاط دنیا:
    در این محل بوق زدن ممنوع است


    ایران:
    اوه عجب جای ساکتی.مثل قبرستون میمونه.یه کم بوق بزن حالشو ببریم!
    Don't you dare look out your window
    Darling, everything's on fire
    The war outside our door keeps raging on

  20. 14 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  21. #386
    Registered User سهیل480 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2008
    محل سکونت
    gilan
    نگارشها
    1,766

    پاسخ : طنز

    رتبه اول سوانح رانندگی دنیا رو داریم ولی تا سپر 2تا ماشین میخوره به هم 2000 نفر جمع میشن با تعجب نگاه میکنن!!!

    \بعد از تصادف پليس مياد مى پرسه تقصير كى بود!!
    هر دو راننده به هم نگاه مى كنن
    يكيشون مى گه والا من كه خواب بودم نديدم




    ـــــــــــــــــــــــــ ـــ
    دختر : ساعت چنده ؟
    پسر : ساعت چنده ؟
    دختر : دیوونه شدی ؟
    پسر : دیوونه شدی ؟
    دختر : چرا هر چی میگم تکرار میکنی ؟
    پسر : چرا هر چی میگم تکرار میکنی ؟
    دختر : دوستت دارم عزیزم
    پسر : ساعت هفت و چهل و پنج دقیقه




    ـــــــــــــــــــــــــ ــــــ

    خدا جونم یه سواله فنی!
    نمیشد یه حرکت میزدی اونهمه خاصیت که تو شلغمه تو چیپس و پفک باشه آیا؟؟
    ـــــــــــــــــــــــــ ـ


    یه يخچال نو خريدم، يخچال قديميه رو گذاشتم دم در روش نوشتم: رايگان! هركسي خواست، ببره.
    هر روز ميومدم مي ديدم يخچال سر جاشه!
    دو سه روز گذشت ديدم اينطوريه رو يخچال نوشتم: براي فروش، 50000 تومان!
    فردا صبحش اومدم ديدم يخچال رو دزديدن!
    دزدیدن جنس مجانی که صفا نداره



    ـــــــــــــــــــــــ


    بابام داشت روزنامه ورزشی میخوند یهو دیدم بغضش ترکید، گفتم چی شده؟ گفت: داشتم روزنامه میخوندم دیدم نوشته «سردار رویانیان به همراه سردار زارع برای صحبت کردن رفتن پیش سردار عزیز محمدی»، یهو یاد عملیات فتح المبین افتادم!

    تازه سردار آجرلو (مدیرعامل استیل آذین) و سردار جعفری (مدیر عامل تراکتور) و سردار اولیایی (مدیرعامل پاس) پشت خاکریز گیر افتاده بودن و به جلسه نرسیدن!!!!!

    جالب است هواپيمای جاسوسی آمريکا با اين همه سيستم رادار گريز و... شناسايی و شکار می‌شود ولی کاروان مواد مخدر وارد کشور می‌شود...
    [روزنامه خراسان - ستون حرف مردم]

    ـــــــــــــــــــــــــ ــ


    از اینایی که هواپیمای بدون سرنشینو سالم مینشونن تقاضا داریم بی زحمت سرنشین داراشم سالم بنشونن


    ـــــــــــــــــــــ


    اگه تو این سن و سال بفهمم همه راهُ اشتباه رفتم یه کاریش می‌کنم
    اما اینکه می‌بینم مغز تخمه آفتابگردونایی که می‌گیرم، می‌افته زیر مبل و پیدا نمیشه
    حس می‌کنم تمام زحماتم رو به باد دادم
    ـــــــــــــــــــ

    یکی تعریف میکرد:
    رفته بودیم یه جا مهمونی، صاحب خونه یه دختر ملوس داشت، 3،4سالش بود، دیوار راستو میرفت بالا!
    نازش کردم، بوسیدمش و بهش با لحن بچه گونه گفتم:
    خاله دون، جن سالته عجیییجم؟ اسمتو بهم میگی خانومه خوججل؟
    چند ثانیه تو چشام نگاه کرد، بعدش خیلی جدی گفت:
    احمق، مثل آدم حرف بزن ببینم چی میگی ..!



    ـــــــــــــــــــــــــ ـ


    زمانى كه ما مدرسه مى رفتيم، يك نوع املاء بود به نام 'املاء پاتخته اى' ، در نوع خودش عذابى بود اليم! براى كسى كه پاى تخته مى رفت يه حسى داشت تو مايه هاى اعدام در ملاءعام.. و براى همكلاسى هاى تماشاچى چيزى بود مصداق تفريح سالم..


    ـــــــــــــــــــــــــ ــ

    ما همه مون یه جورایی یه زمانی جز اقلیت های هندی بودیم ؛
    .
    .
    .
    چون همه مون یه گاوی رو یه روزی به عنوان عشق می پرستیدیم !!!
    ما همون گاوم گیرمون نیومد...
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــ












  22. 12 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  23. #387
    همکار بازنشسته فروم katsura آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    ~ * Sweet Amoris High school*~
    نگارشها
    636

    پاسخ : طنز

    نیگا شباهت تو رو خدا


  24. 11 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  25. #388
    کاربر افتخاری فروم
    Graphic
    Alice آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    Library
    نگارشها
    2,044

    پاسخ : طنز





    چوپانی مشغول چراندن گله گوسفندان خود در یک مرغزار دورافتاده بود. ناگهان سروکله‏ی یک اتومبیل جدید کروکی از میان گرد و غبار جاده‏های خاکی پیدا می‏شود. رانندهی آن اتومبیل که یک مرد جوان با لباس شیک ، کفشهای Gucci ، عینک Ray-Ban و کراوات YSL بود، سرش را از پنجره اتومبیل بیرون آورد و پرسید: اگر من به تو بگویم که دقیقا چند راس گوسفند داری، یکی از آنها را به من خواهی داد؟

    چوپان نگاهی به جوان تازه به دورانرسیده و نگاهی به رمهاش که به آرامی در حال چریدن بود، انداخت و با وقار خاصی جواب مثبت داد.

    جوان، ماشین خود را در گوشه‏ای پارک کرد و کامپیوتر Notebook خود را به سرعت از ماشین بیرون آورد، آن را به یک تلفن راه دور وصل کرد، وارد صفحه‏ی NASA روی اینترنت، جایی که می‏توانست سیستم جستجوی ماهواره‏ای ( GPS ) را فعال کند، شد. منطقهی چراگاه را مشخص کرد، یک بانک اطلاعاتی با 60 صفحهی کاربرگ Excel را به وجود آورد و فرمول پیچیده‏ی عملیاتی را وارد کامپیوتر کرد.

    بالاخره 150 صفحه‏ی اطلاعات خروجی سیستم را توسط یک چاپگر مینیاتوری همراهش چاپ کرد و آنگاه در حالی که آنها را به چوپان می‏داد، گفت:....
    شما در اینجا دقیقا 1586 گوسفند داری.

    چوپان گفت: درست است. حالا همین‏طور که قبلا توافق کردیم، می‏توانی یکی از گوسفندها را ببری.

    آنگاه به نظارهی مرد جوان که مشغول انتخاب کردن و قرار دادن آن گوسفند در داخل اتومبیلش بود، پرداخت. وقتی کار انتخاب آن مرد تمام شد، چوپان رو به او کرد و گفت: اگر من دقیقا به تو بگویم که چه کاره هستی، گوسفند مرا پس خواهی داد؟

    مرد جوان پاسخ داد: آری، چرا که نه!

    چوپان گفت: تو یک مشاور هستی.

    مرد جوان گفت: راست می‏گویی، اما به من بگو که این را از کجا حدس زدی؟

    چوپان پاسخ داد: کار ساده‏ای است. بدون اینکه کسی از تو خواسته باشد، به اینجا آمدی. برای پاسخ دادن به سوالی که خود من جواب آن را از قبل می‏دانستم، مزد خواستی. مضافا، اینکه هیچ چیز راجع به کسب و کار من نمی‏دانی، چون به جای گوسفند، سگ مرا برداشتی



    دختر که نمی رسد به بیست!

    کی گفته طراحی و نشر جمله معروف" دختر که رسید به بیست، باید به حالش گریست"، یک توطئه بی شرمانه استکباری نیست؟!
    احتمالا این جمله را جوانی ساخته که می خواسته محبوب نوزده ساله را به ازدواج با خودش ترغیب کند، یا زن بابایی که می خواسته متلکی به دختر شوهرش بیندازد، چون اگر واقعا از روی دلسوزی می خواسته برای او بگرید، آیا سزاوارتر نبود به جای انداختن متلک، خود دختر را بیندازد به کسی؟!
    بی تردید، هرجمله را کسی می سازد که ازگفتن آن نفعی می برد، بنابراین ما هم ورژن خودمان را ارائه می دهیم تا با به کارگیری آن توسط دوستان، کم کم آن را جایگزین جمله توطئه آمیز فوق گردانیم.
    ممکن است شما با هرکدام از این جملات به شدت مخالف باشید، اما گفتم که، هرجمله را کسی می سازد که ازگفتن آن نفعی می برد، شما هم بروید ورژن خودتان را بسازید!

    دختر که رسید به بیست ، هنوز وقت ازدواجش نیست!
    دختر که رسید به بیست و یک، کم کم دور و برش بپلک!
    دختر که رسید به بیست و دو ، دیگه دنبالش بدو!
    دختر که رسید به بیست و سه، منتظر مهندسه!
    دختر که رسید به بیست و چار، دست مامانت رو بگیر و بیار!
    دختر که رسید به بیست و پنج، درست شده شبیه گنج!
    دختر که رسید به بیست و شش، بیشتر بهش داری کشش!
    دختر که رسید به بیست و هفت، یه وقت دیدی از کفت رفت!
    دختر که رسید به بیست و هشت، نباید دنبال case دیگه ای گشت!
    دختر که رسید به بیست و نه، هنوز نگرفتیش بی عرضهء ...؟!!
    دختر که رسید به سی، شاید بهش برسی!
    دختر که رسید به سی و یک، خر نمی شه با پول و چک!
    دختر که رسید به سی و دو، به این راحتی ها نمی شه همسر تو!
    دختر که رسید به سی وسه، دیگه دستت بهش نمی رسه!


    چون اگر می خواست،‌ تا الان ازدواج کرده بود!...

  26. 11 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  27. #389
    مدیر بخش مترجمان slimshady21 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    هرجا
    نگارشها
    1,629

    پاسخ : طنز

    دوست دختر



    دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم؟
    پسر: آره عزیز دلم
    دختر: منتظرم میمونی؟
    پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند
    پسر: منتظرت میمونم عشقم
    ... ... دختر: خیلی دوستت دارم
    پسر: عاشقتم عزیزم

    ... ... ... ... ... ...

    بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت هوشیاری خود را به دست می آورد
    به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد
    پرستار: آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی
    دختر: ولی اون کجاست؟ گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت
    پرستار: در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت: میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده؟
    دختر: بی درنگ که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد: آخه چرا؟؟؟؟؟؟ چرا به من کسی چیزی نگفته بود
    و بی امان گریه میکرد
    پرستار: شوخی کردم بابا !
    رفته دستشویی الان میآد!!!


    انسان و الاغ

    انسان = خواب + خوراک + کار+ تفريح
    الاغ = خواب + خوراک

    پس
    انسان = الاغ + کار + تفريح

    وبنابرين
    تفريح – انسان = الاغ + کار

    بعبارت ديگر
    انساني که تفريح ندارد = الاغي که فقط کار مي کند

    *****
    معادله ۲

    مرد = خواب + خوراک + درآمد
    الاغ = خواب + خوراک

    پس
    مرد = الاغ + درآمد

    و بنابرين
    درآمد – مرد = الاغ

    بعبارت ديگر
    مردي که درآمد ندارد = الاغ

    *****

    معادله ۳

    زن = خواب + خوراک + خرج پول
    الاغ = خواب + خوراک

    پس
    زن = الاغ + خرج پول

    وبنابرين
    خرج پول – زن= الاغ

    بعبارت ديگر
    زني که پول خرج نمي کند = الاغ

    *****





    ویرایش توسط slimshady21 : 12-15-2011 در ساعت 11:49 PM

  28. 11 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  29. #390
    مدیر بخش مترجمان slimshady21 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    هرجا
    نگارشها
    1,629

    پاسخ : طنز

    تصاویری از پیری شخصیت های کارتونی


    Anime Spoilerمتن پنهان: 21:




    thor



    سوپر من


    باربی


    batman



    hulk


    spider man


    توییتی

  30. 12 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ