Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 3 از 76 نخستنخست 123451353 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 45 , از مجموع 1128

موضوع: طنز

  1. #31
    مدیر بخش مترجمان slimshady21 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    هرجا
    نگارشها
    1,629

    پاسخ : طنز

    قاطی پاتی!


    كامل‌ترين كامپيوتر مشابه مغز انسان ساخته شد

    اين كامپيوتر اشتباه مي‌كنه و اشتباهش رو مي‌ندازه گردن بقيه كامپيوترا...!! ـ

    آیا می‌دانستید که انسانها به جز کودکِ درون، یک عدد خر درون هم دارند که گاهی زمام امور را به دست می‌گیرد؟

    فقط یه زن ایرانی میتونه به شوهرش بگه: من پنج دقیقه میرم خونه همسایه تو نیم ساعت یک بار غذا رو هم بزن

    مرغ رو از فریزر در آوردم میگه می خوای غذا درست کنی ؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــــ خانوادش اومدن میخوان از سردخونه ببرن خاکش کنن.... ـ

    نفس نفس زنون خودم رو رسوندم به اتوبوس
    راننده میگه می خوای سوار شی؟
    پَ نه پَ اومدم سفر خوشی رو براتون آرزو کنم

    لوله ترکیده، یارو ماشینشو آورده سطل آب بر میداره میپاشه رو ماشینش بش میگه حال کن سه ساله نشستمت! آبه مفته! مال دولته بايد چاپيد قاپيد!!

    عروسی دعوت بودیم. توی اون خیابون 2تا عروسی بود. ما عروسی ته کوچه بودیم. دایی عروس رفته تو همون عروسی که اول خیابون بود نشسته، شام هم تا آخر خورده بعد اومده بیرون زنگ زده که بابا پس شماها کجایید. ما شام هم خوردیم. زود بیاین زشته. از فامیل های ما هنوز هیشکی نیومده

    مامانم ساعت هفت تا نه فارسی وان میبینه، نه تا یازده ام بی سی پرشیا، ساعت ده که میشه بدو بدو فلاششو بر میداره میبره وصل میکنه به رسیور اتاق خودشون که سریال پی ام سی رو ضبط کنه ساعت یازده که ام بی سی پرشیا تموم شد اونو ببینه تا دوازده، دوزاده میخوابه، صبح پا میشه تکرار سریالایی که ندیده رو میبینه، تا پنج اینا، پنج که میشه میگه خب من دیگه تا هفت مرخصی ام

    تو تاکسی موبایلم زنگ خورده٬ راننده صدای ضبطو زیاد میکنه تو آینه منو نگاه میکنه میخنده

    زنبوره اومده نزدیک دختر خالم که 10 سالشه دختر خالم برگشته میگه تورو خدا منو نیش نزن من محصولات شمارو خیلی دوست دارم

    نشستیم با فک و فامیل اسم فامیل بازی میکنیم داییم میوه از 'ی' نوشته یه کیلو خیار
    هیچ جوریم زیر بار نمیره که قبول نیست

    تولدم بود شروع کردم باز کردن کادوها به کادو مامانم رسیدم دیدم یه پاکته بازش کردم دیدم نوشته هفتاد هزار تومنی که دو ماه پیش قرض گرفتی نمیخواد برگردونی

    داشتم از خونه میرفتم بیرون مامانم پرسید کجا؟؟! .....گفتم بیرون ...برگشته میگه.....خوب جای دیگه نریا ..؟؟!!! ـ

    امروز رفتم دانشگاه، حراست جلوم گرفته میگه: آقا کجا !؟ میگم: اومدم با استادم کار دارم ! میگه: نمی بینی تابلو رو ، امروز زنونه هست . برو فردا بیا که مردونه هست ! ...(خاطرات یک دانشجو در آینده نه چندان دور)

    really?

  2. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  3. #32
    مدیر بخش مترجمان slimshady21 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    هرجا
    نگارشها
    1,629

    پاسخ : طنز

    مامانم پشت در حموم : مهدی
    من تو حموم : بله
    حمومی؟
    نه تو ترافیک ِ همت ام
    مسخره منظورم اینه داری دوش میگیری؟
    نه دارم رانندگی میکنم
    زهر مار

  4. 10 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  5. #33
    مدیر بخش مترجمان slimshady21 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    هرجا
    نگارشها
    1,629

    پاسخ : طنز

    قوانین فان

    - تقلب کردن در مدارس بنگلادش غیر قانونی است و افراد بالای 15 برای تقلب به زندان فرستاده می‌شوند.

    - مشاهده فیلم‌های کاراته‌ای تا سال 79 در عراق ممنوع بود.

    - در دانمارک روشن کردن ماشین قبل از چک کردن اینکه بچه ای زیر آن خوابیده است یا نه، ممنوع است.

    - در تایلند انداختن آدامس جویده شده تان 500 دلار جریمه دارد.

    - در سال 1888 در بریتانیا قانونی تصویب شده که دوچرخه سواران را موظف می‌کرد تا زمان رد شدن ماشین از کنارشان، زنگ دوچرخه هایشان را بطور پیوسته به صدا درآورند.

    - در قرن 16 و 17 میلادی نوشیدن قهوه در ترکیه ممنوع بود و اگر کسی در حین خوردن قهوه دستگیر میشد، به اعدام محکوم میشد.

    - در فنلاند زمانی پخش کارتون دونالد داک به علت شلوار نپوشیدن شخصیت اصلی سریال ممنوع بود.

    - در بِرمه دسترسی به اینترنت غیر قانونی است. اگر فردی با اتهام داشتن مودم دستگیر شود، به زندان محکوم می‌شود.

    - اتریش اولین کشوری بود که مجازات مرگ را در سال 1787 حذف کرد.

    - در انگلستان، سر لاشه هر نهنگی که پیدا شود متعلق به پادشاه است و دم آن متعلق به ملکه.

    - در ویکتوریای استرالیا، تنها متخصصان برق اجازه تعویض لامپ برق را دارند.

    - در انگلستان چسباندن برعکس تمبر حاوی عکس ملکه، نشانگر خیانت و پیمان شکنی با سلطنت است.

    - در ورمونت، زنان تنها با اجازه کتبی همسرانشان حق استفاده از دندان مصنوعی را دارند.

    - در واشنگتون، وانمود کردن به داشتن خانواده پولدار ممنوع است.

    - در میامی آمریکا، تقلید کردن رفتار جانواران ممنوع است.

    - زمانی در کشور سوئیس، محکم بستن در خودرو جرم به حساب می آمد.

    - در لینوئیس آمریکا دادن سیگار روشن به حیوانات ممنوع است.

  6. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  7. #34
    مدیر بخش مترجمان slimshady21 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    هرجا
    نگارشها
    1,629

    پاسخ : طنز

    ایران 90

    · هر روز تو دانشگاه میبینیم ۱۰۰ تا دختر مدرسه ای رو به صف کردن، معلمشونم جلو، آوردن بازدید از دانشگاه، مگه باغ وحشه اینا رو هر روز میارین بازدید!!

    · اینم از مجلس ختم، با کفش رفتیم با دمپایی برگشتیم!!

    · یارو رو آوردن تو تلویزیون، زیر اسمش نوشته: "کارشناس مسائل یمن"، من موندم این بنده خدا تو این ۴۰ سال از چه راهی نون در میآورده!!

    · پارسال همت مضاعف رو فقط عزرائیل فهمید، امسال هم جهاد اقتصادی رو فقط ربع سکه!!

    · قبلاً برق میرفت بابامون فحش رو میکشید به اداره برق، الان برق میره خوشحال هم میشه!!

    · خانومه ناراحت توی تاکسی: به فاصله چند روز هم شوهرم بهم خیانت کرد هم دوست پسرم!!

    · فدراسیون فوتبال فقط تو 6 ماه، نیم میلیارد تومن از فحاشی فوتبالیستها درآمد داشته. یعنی به عبارتی قیمت فحش از قیمت طلا زده بالاتر!!

    · طرف رفته خواستگاری، دختره بهش گفته شهید مورد علاقه شما کیه؟!!

    · واسه دوست دخترت شارژ می فرستی، بعد میگه تو بزنگ!!

    · واسه داداشمون رفتیم خواستگاری، ننه جون طرف در اومده میگه ۲۰۱۲ تا سکه مهریه به نیت المپیک لندن!!

    · هر بار که صفحه ی فیلترینگ رو دیدم یه صلوات فرستادم. مامانم میگه همینطور ادامه بدی جات تو بهشته!!

    · میگه به خدا راست میگم. طرف میگه نه، اگه راست میگی بگو به جون مامانم!!

    · یه عمر رفتیم سینما آخر نفهمیدیم دسته های صندلیش ماله خودمونه یا بغل دستیمون!!

    · ایران که هستیم توی سوپرمارکت دنبال جنس خارجی میگردیم، بعد خارج که میریم میافتیم دنبال جنس ایرانی!!

    · یارو گیتار الکتریک تو اتاقم دیده میگه تو هم شیطان پرست شدی!!

    · جشن میگیرن گوسفند میکشن، عزاداریه گوسفند میکشن، ماشین میخرن گوسفند میکشن، پسر اقدس خانوم رو ختنه میکنن گوسفند میکشن، بعد به گاوبازای اسپانیایی فحش میدن!!

    · برنامه احکام گذاشتن، ملت زنگ میزنن، یکی میگه من رکعت اول، توی رکوع یادم افتاد سجده نرفتم! حکمش چیه؟!!

    · سریال ستایش زنه به شوهرش میگه: باردارم! شوهره بجای اینکه بغلش کنه میره بیرون، رو به بقاله داد میزنه هووووراااا!!

    · طرف سوار اسب شده، عکسشو گذاشته فیس بوک، میگه اون بالاییه منم!!

    · تبلیغ پارک آبی نشون میدن یارو با شلوار لی و پیراهن مردونه سر میخوره رو سرسره های پارک آبی!!

    · رفتم سوپر مارکت میگم آقا کرم کارامل دارین؟ میگه کرم فقط ساویز داریم!!

    · سالای پیش جایزه بانک ملت یه منزل مسکونی بود، امسال شده ۶۰ لیتر بنزین، سال دیگه میشه یه شونه تخم مرغ، سال بعدشم دوتا تافتون یه بربری هم وسطش!!

    · غار علیصدر به قندیلاش معروفه، اونوقت ملت میرن قندیلاشو میکنن یادگاری میبرن با خودشون! یکی نیست بگه آخه با اون قندیل میخای چیکار کنی؟!!

    · میری از خودپرداز پول بگیری، رمزتو میزنی پول بر میداری، بار دوم کارتو میذاری، رمز رو اشتباه میزنی، یکی از پشت میگه: آقا رمزتو اشتباه زدیها!!

    · بابام نشسته یه میزگرد به زبون آلمانی میبینه، میگم مگه میفهمی چی میگن؟ میگه قیافه هاشونو که میبینم میفهمم در مورد چی حرف میزنن!!

    · سربازه اومده مقابل دبیرستان دخترونه کشیک بده مزاحمت ایجاد نشه، خودش چشمک میزنه به ملت! خدا هم که فقط نشسته با ابی چای مینوشه!!

    · رفتیم باغمون، دیدم جا نیست برای خودمون که بشینیم! !!

    · بغل دستیمون توی هواپيما از اول تا آخر به اسلام فحش میداد، وسطهای پرواز هواپیما یه تکون خورد، گفت «يا ابالفضل»!!

    · خبرنگار رفته تو یه روستا سوال میکنه با یارانه تون چیکار کردین؟ مرده میگه: قبض هامونو پرداخت کردیم، چندتا قسط دادیم، شهریه دانشگاه دخترمو دادیم، یه تراکتور هم خریدیم! تازه یه مقداری هم پس انداز کردیم!!

    · پسورد اینترنت وایرلسم رو عوض کردم، همسایمون زنگ زده میگه پسوردتو عوض کردی؟ میگم نه! میگه آخه قبلاً شماره موبایلت بود، الان هرچی میزنم کانکت نمیشم!!

    · رفتم شلوار جین بخرم، اولی رو پرو کردم یه کم تنگ بود. فروشنده گفت: یه دوبار بپوشی جا باز می‌کنه! دومی رو پوشیدم یه کم گشاد بود. فروشنده گفت: چیزی نیست یه دو بار آب بخوره تنگ میشه!!

    · کاردار سوئیس رو احضار کردن که بره به آمریکا بگه چرا عربستان نیروهاشو فرستاده بحرین!!

    · میری آدامس اوربیت بخری، بقاله به جای بقیه پول، بهت آدامس شیک میده!!

    · یه تی شرت خریدم کلی مارک نایک روشه بعد رو یقه‌ش نوشته تولیدی برادران عباس‌پور!!

    · رفیقم زنگ زده میگه ویسکی سراغ نداری؟ میگم برای چی میخوای؟ میگه بابام امشب از کربلا میاد کلی مهمون داریم!!

  8. 10 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  9. #35
    Registered User fati_q8 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2009
    محل سکونت
    کویت
    نگارشها
    198

    پاسخ : طنز

    امتحان گرفتن مادر زن .....



    زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.

    یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه ای که دامادهایش به او دارند را ارزیابی کند.

    یکی از دامادها را به خانه اش دعوت کرد و در حالی که در کنار استخر قدم میزدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.

    دامادش فوراً شیرجه رفت توی آب و او را نجات داد.

    فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠۶ نو جلوی پارکینگ خانه داماد بود و روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»

    زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توی آب و جان زن را نجات داد.

    داماد دوم هم فردای آن روز یک ماشین پژو ٢٠۶ نو هدیه گرفت که روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»

    نوبت به داماد آخری رسید.

    زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.

    اما داماد از جایش تکان نخورد.

    او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم؟

    همین طور ایستاد تا مادر زنش در آب غرق شد و مرد.

    فردا صبح یک ماشین بی ام ‌و آخرین مدل جلوی پارکینگ خانه داماد سوم بود که روی شیشه اش نوشته بود:«متشکرم! ازطرف پدر زنت»
    No one important to me in this life unsuccessful

  10. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  11. #36
    Registered User fati_q8 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2009
    محل سکونت
    کویت
    نگارشها
    198

    پاسخ : طنز

    امان از بچه های اصفهانی (البته به دوستانی که اصفهانی هستن بر نخوره)


    یه شخصی از خیابون رد میشده ، میبینه یه بچه اصفهانی نشسته كنار خیابون گریه میكنه.
    جلو میره و میگه چی شده عزیزم ،
    پسر بچه میگه سكه ۲۵ تومانی ام را گم كرده ام.
    مرد میگه اینكه گریه نداره بیا این۲۵ تومانی مال تو!
    باز هم به گریه كردن ادامه میده ،
    مرد میپرسه دیگه چیه ؟
    بچه میگه اگه اون سكه را گم نكرده بودم الان ۵۰ تومن پول داشتم

  12. 6 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  13. #37
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    چرا مرغ از خيابان رد شد؟ [/size]

    ارسطو : طبيعت مرغ اينست که از خيابان رد شود .

    موسي : و آنگاه پروردگار از آسمان به زمين آمد و به مرغ گفت «به آن سوي خيابان برو» و مرغ چنين کرد و پروردگار خشنود همي گشت .

    مارکس : مرغ بايد از خيابان رد ميشد. اين از نظر تاريخي اجتناب*ناپذير بود.

    خاتمي: چون مي*خواست با مرغهاي آن طرف خيابان گفتگوي تمدنها بکند .

    رياضيدان : مرغ را چگونه تعريف ميکنيد؟

    شاگرد تنبل : والا آقا به خدا همين الآن ميدونستيم ها... آقا يه دقه...

    نيچه: چرا که نه؟

    فرويد: اصولاً مشغول شدن ذهن شما با اين سؤال نشان ميدهد که به نوعي عدم اطمينان جنسي دچار هستيد. آيا در بچگي شصت خود را مي مکيديد؟

    داروين: طبيعت با گذشت زمان مرغ را براي اين توانمندي رد شدن از خيابان انتخاب کرده است .

    همينگوي : براي مردن. در زير باران .

    اينشتين : رابطهء مرغ و خيابان نسبي است.

    سيمون دوبوار: مرغ نماد زن و هويت پايمال*شدهء اوست. رد شدن از خيابان در واقع کوشش بيهودهء او در فرار از سنتها و ارزشهاي مردسالارانه را نشان ميدهد.

    پاپ اعظم: بايد بدانيم که هر روز ميليونها مرغ در مرغداني ميمانند و از خيابان رد نميشوند. توجه ما بايد به آنها معطوف باشد. چرا هميشه فقط بايد دربارهء مرغي صحبت کنيم که از خيابان رد ميشود؟

    صادق هدايت: از دست آدمها به آن سوي خيابان فرار کرده بود، غافل از اينکه آن طرف هم مثل همين طرف است، بلکه بدتر .

    خوانندهء آهنگهاي آبدوغ*خياري: چرا رفتي مرغ جونم، دوستت دارم، دوستت دارم ...

    روانشناس : آيا هر کدام از ما در درون خود يک مرغ نيست که ميخواهد از خيابان رد شود؟

    نيل آرمسترانگ : يک قدم کوچک براي مرغ، و يک قدم بزرگ براي مرغها.

    حافظ: عيب مرغان مکن اي زاهد پاکيزه سرشت، که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت .

    کافکا : ک. به آن سوي خيابان کثيف رفت. مرغ اين را ديد و به سوي ديگر خيابان فرار کرد، ضمن اينکه به ک. نگاهي بي*توجه و وحشتزده انداخت. اين ک. را مجبور کرد که دوباره به سوي ديگر خيابان برود، تا مرغ را با حضور فيزيکي خود مواجه کند و دست*کم او را به احترامي وادارد که باعث گريختن مجدد او شود، کاري که براي مرغ دست کم از نظر اندازهء کوچک جثه*اش دشوارتر مينمود .

  14. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  15. #38
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    ]:::تفاوت بین مادرها و پدرها!!!::: [/SIZE]

    مامان
    - بعله ؟
    - من مي خوام به دنيا بيام ...
    - باشه .
    - مامان
    - بعله ؟
    - من شير مي خوام
    - باشه
    - مامان
    - بعله ؟
    - من جيش دارم
    - خب
    - مامان
    - بعله ؟
    - من سوپ خرچنگ مي خوام
    - چشم
    - مامان
    - بعله ؟
    - من ازون لباس خلبانيا مي خوام
    - باشه
    - مامان
    - بعله؟
    - من بوس مي خوام
    - قربونت بشم :P
    - مامان
    - جونم ؟
    - من شوکولات آناناسي مي خوام
    - باشه
    - مامان
    - بعله ؟
    - من دوست مي خوام
    - خب
    - مامان
    - بعله ؟
    - من يه خط موبايل مي خوام با گوشي سوني
    - چشم
    - مامان
    - بعله ؟
    - من يه مهموني باحال مي خوام
    - باشه عزيزم
    - مامان
    - بعله ؟
    - من زن مي خوام
    - باشه عزيز دلم
    - مامان
    - بعله ؟
    - من ديگه زن نمي خوام
    - اوا ... باشه
    - مامان
    - .. بعله
    - من کوفته تبريزي مي خوام
    - چشم
    - مامان
    - بعله ؟
    - من بغل مي خوام
    - بيا عزيزم
    - مامان
    - بعله ؟
    - مامان
    - بعله
    - مامان
    - ... جونم ؟
    - مامان حالت خوبه
    - آره
    - مامان ؟
    - چي مي خواي عزيزم
    - تو رو مي خوام .. خيلي
    - ... :x 8) :P
    ***

    - بابا
    - بعله ؟
    - من مي خوام به دنيا بيام
    - به من چه بچه .. به مامانت بگو
    - بابا
    - هان؟
    - من شير مي خوام
    - لا اله الا الله
    - بابا
    - چته ؟
    - من ازون ماشين کوکي هاي قرمز مي خوام
    - آروم بگير بچه
    - بابا
    - اههههه :evil:
    - من پول مي خوام
    - چي ؟؟؟؟ !!!
    - بابا
    - اوهوم ؟
    - منو مي بري پارک ؟
    - من ماشينمو نمي برم تو پارک تو رو ببرم ؟
    - بابا
    - هان ؟
    - من زن مي خوام
    - اي بچه پررو .. دهنت بو شير مي ده هنوز
    - بابا :cry:
    - ....
    - من جيش دارم
    - پوففف
    - بابا
    - درد
    - من زن نمي خوام
    - به درک
    - بابا
    - بلا
    - بابا
    - زهرمار 8O
    - من يه اتاق شخصي مي خوام
    - بشين بچه
    - بابا
    - مرض
    - منو دوس داري
    - ها ؟
    - بابا
    - ...
    - بابا
    - خررر پفففف
    - بابا
    - خفه :evil:
    - بابا
    - ديگه چته ؟
    - من مامانمو مي خوام
    - از اول همينو بگو ... جونت در بياد
    ببخشید :twisted: :?: :!:

  16. 5 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  17. #39
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    . دائما به شوهرتان بگوييد : ولي خودمونيم ها ، تو بيريخت ترين خواستگارم بودي !

    . غذاي شور و سوخته جلوي شوهرتان بگذاريد و قبل از اينکه به غذا لب بزند بگوييد : اينقدر بدم مياد از مردايي که از غذاي زنشون ايراد مي گيرن !

    . هروقت شوهرتان براي شما دسته گل خريد ، بگوييد : اِ ، باغچه همسايه چه گلهاي قشنگي داره ! چرا کنديشون ؟!

    . هر وقت شوهرتان براي شما حرفاي عشقولانه زد ، به طرز فجيعي از ته حلق بگوييد : هوووووووووووووووووق !

    . هر وقت مادر شوهرتان منزل شما دعوت بود ، به او محل نگذاريد و برويد توي اتاقتان روزنامه بخوانيد !

    هر وقت ديديد شوهرتان مشغول تماشاي مسابقه فوتبال مي باشد ، به بهانه تماشاي عمو پورنگ ، سريع کانال را عوض نماييد !

    دائماً در حضور شوهرتان ، از عرضه و توانايي هاي مردان ديگر تعريف کنيد !

    براي تولد شوهرتان ، مسواک وخمير دندان کادو بگيريد و بگوييد که عزيزم اميدوارم صد سال زنده باشي و ديگه هيچوقت دهنت بوي گند نده !

    اگه شوهرتان با کلي قرض و قوله و وام گرفتن ، براي کادوي تولدتان يک عدد پژو 206 آلبالويي خريد ، با دلخوري بگوييد : اگه با خواستگار قبليم ازدواج مي کردم حتما برام يه ماکسيما مي خريد !

    هر وقت ديديد که شوهرتان با خيال راحت خوابيده است ، براي ضد حال زدن به او بگوييد : عزيزم ميدوني اگه الان مهريم رو مطالبه کنم بايد بري گوشه زندان بخوابي ؟!

    هر 5 دقيقه يکبار به محل کار شوهرتان زنگ بزنيد و بگوييد : عزيزم فقط مي خواستم مطمئن بشم که تلفنت مشغول نيست و حواست جمع کارته !

    هر سال در سالگرد ازدواجتان به همسرتان بگوييد : عزيزم ، انگار همين چند سال پيش بود که در يک لحظه خر شدم و بله رو گفتم !

    از همسرتان معناي عشق را بپرسيد و بعد از اينکه 2 ساعت عشق را تفسير کرد و برايتان داستان هاي عشقي تعريف کرد ، به او بگوييد : ابله ! عشق يه چيزي مثل کشک و دوغه ، دروغه خُله ، دروغه !

    هر وقت ، شوهرتان رازي را برايتان گفت و از شما خواست که پيش خودتان بماند و به کسي نگوييد ، سعي کنيد ، کسي از دوستان ، فاميل و همسايه ها نماند که اين راز به گوشش نرسد !

    و هر وقت به دليل عمل به توصيه هاي بالا ، شوهرتان تصميم به طلاق دادن شما گرفت ، با توجه به قحطي شوهر در جامعه ، با چشماني پر از اشک به او بگوييد : منو ببخش عزيزم. و بعد از اينکه کاملا خر شد ، عمل به توصيه هاي بالا را از نو تکرار نماييد !!!
    __________________

  18. 3 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  19. #40
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    شوهر شناسي سنتي و مدرن:::[/size]

    اگر آقايتان شبها دير به منزل مي آيد، لابد کار دارد که دير مي آيد! اگر شما بيرون کار مي کرديد که ممکن بود اصلاً همان آخر شب هم به منزل نيائيد!!
    - اگر آقايتان انتظار دارد وقتي به منزل مي آيد براي او چاي بياوريد، بدون حرف اضافي اين کار را انجام دهيد، وگرنه ممکن است اگر آقايتان اجازه نمي دهد هر کجا که مي خواهيد برويد، خدا را شکر کنيد که اجازه مي دهد نفس بکشيد!!
    - اگر آقايتان به شما خرجي نمي دهد، لابد خرجهاي مهمتر از منزل دارد، جيکتان هم در نيايد!!
    - اگر آقايتان اجازه نمي دهد سر کار برويد، سپاسگزارش باشيد
    - اگر آقايتان اجازه مي دهد که بيرون از منزل هم کار کنيد، از اينکه شما را قابل دانسته تا هم در منزل و هم بيرون از منزل کار کنيد، از او تشکر کنيد!!!
    - اگر آقايتان به کوچکترين حقوق زنان بي توجه است، حقتان است اگر تحويلتان هم بگيرد شما به او مي گوئيد زن ذليل!!!
    -
    -- اگر آقايتان براي شما هديه نمي خرد، رويتان را زياد نکنيد! او خودش براي شما بزرگترين هديه است! و يا لااقل بزرگترين هديه که شما را هميشه تحمل مي کند!!!!

    زي زي لوژي (شوهرشناسي مدرن) :

    - اگر شوهرتان شبها دير به منزل مي آيد، درب را به رويش باز نکنيد!! مبلغ مهريه را هم به او يادآوري کنيد تا کامروا شويد!!
    - آگر شوهرتان از شما انتظار پذيرائي دارد، يک هفته او را ترک کنيد!!! از هفته آينده خودش هر شب برايتان کاپوچينو درست خواهد کرد!!!
    - اگر شوهرتان موافق نيست که شماهر جايي مي خواهيد برويد، مگر شما منتظر اجازه او بوديد؟!! خوب برويد!! تازه بعد هم غر بزنيد که از اين زندگي خسته شدين
    - اگر شوهرتان به شما پول نمي دهد، شما هم به او روندين!!! دو سه روز کم محلي هم بي اثر نيست!!!
    - اگر شوهرتان موافق کار کردن شما در بيرون از منزل نيست، خانه را به گند بکشيد بي حوصلگي به را بيندازيد افسرده باشيد تا شما را به کار بيرون از منزل تشويق کند!!!
    - اگر شوهرتان موافق کار کردن شما در بيرون از منزل هست،از زير کار کردن در بريد وانمود کنيد که دوست نداريد نحوه جارو کردن و ظرف شستن و..... را به او آموزش دهيد!! هرجند اقايون همه بلد هستن
    - اگر شوهر شما فمينيست نيست،زن ذليل که هست
    - اگر شوهرتان به مسائل شما بي اعتناست شما بي اعتنا تر باشي ازصبح تا امدن او با دوستان گپ بزنيد تا چشمتون به او افتاد قيافه بگيزريد که ناراحت هستيد
    اگر شوهرتان هوس تجديد فراش کرد، بدانيد که بيچاره حق دارههههههههههههههههه
    -

    نتيجه گيري اخلاقي:
    ۱- زنان سنتي هر چه سرشان بيايد حقشان است!! لياقت شوهر مهربان و به قول خودشان زي زي را ندارند!!
    ۲- زنان مدرن لياقت هيچ چيز را ندارند!! چون از زي زي بودن شوهرانشان سوء استفاده مي کنند!!
    ۳- هر چه به سر مردا مايد از زي زي بودنشونه با با بسه ديگه

    نتيجه گيري غيراخلاقي!! :
    تو رو خدا. بازم زن بگيريد تا روخانمها روکم کنيد

    شرمنده!! من بي تقصيرم!!!

    ...

  20. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  21. #41
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    <STRONG>شوهر شناسي سنتي و مدرن:::</STRONG>[/SIZE]<BR><BR>اگر آقايتان شبها دير به منزل مي آيد، لابد کار دارد که دير مي آيد! اگر شما بيرون کار مي کرديد که ممکن بود اصلاً همان آخر شب هم به منزل نيائيد!! <BR>- اگر آقايتان انتظار دارد وقتي به منزل مي آيد براي او چاي بياوريد، بدون حرف اضافي اين کار را انجام دهيد، وگرنه ممکن است اگر آقايتان اجازه نمي دهد هر کجا که مي خواهيد برويد، خدا را شکر کنيد که اجازه مي دهد نفس بکشيد!! <BR>- اگر آقايتان به شما خرجي نمي دهد، لابد خرجهاي مهمتر از منزل دارد، جيکتان هم در نيايد!! <BR>- اگر آقايتان اجازه نمي دهد سر کار برويد، سپاسگزارش باشيد <BR>- اگر آقايتان اجازه مي دهد که بيرون از منزل هم کار کنيد، از اينکه شما را قابل دانسته تا هم در منزل و هم بيرون از منزل کار کنيد، از او تشکر کنيد!!! <BR>- اگر آقايتان به کوچکترين حقوق زنان بي توجه است، حقتان است اگر تحويلتان هم بگيرد شما به او مي گوئيد زن ذليل!!! <BR>- <BR>-- اگر آقايتان براي شما هديه نمي خرد، رويتان را زياد نکنيد! او خودش براي شما بزرگترين هديه است! و يا لااقل بزرگترين هديه که شما را هميشه تحمل مي کند!!!! <BR><BR><B>زي زي لوژي (شوهرشناسي مدرن) : </B><BR><BR>- اگر شوهرتان شبها دير به منزل مي آيد، درب را به رويش باز نکنيد!! مبلغ مهريه را هم به او يادآوري کنيد تا کامروا شويد!! <BR>- آگر شوهرتان از شما انتظار پذيرائي دارد، يک هفته او را ترک کنيد!!! از هفته آينده خودش هر شب برايتان کاپوچينو درست خواهد کرد!!! <BR>- اگر شوهرتان موافق نيست که شماهر جايي مي خواهيد برويد، مگر شما منتظر اجازه او بوديد؟!! خوب برويد!! تازه بعد هم غر بزنيد که از اين زندگي خسته شدين<BR>- اگر شوهرتان به شما پول نمي دهد، شما هم به او روندين!!! دو سه روز کم محلي هم بي اثر نيست!!! <BR>- اگر شوهرتان موافق کار کردن شما در بيرون از منزل نيست، خانه را به گند بکشيد بي حوصلگي به را بيندازيد افسرده باشيد تا شما را به کار بيرون از منزل تشويق کند!!! <BR>- اگر شوهرتان موافق کار کردن شما در بيرون از منزل هست،از زير کار کردن در بريد وانمود کنيد که دوست نداريد نحوه جارو کردن و ظرف شستن و..... را به او آموزش دهيد!! هرجند اقايون همه بلد هستن <BR>- اگر شوهر شما فمينيست نيست،زن ذليل که هست <BR>- اگر شوهرتان به مسائل شما بي اعتناست شما بي اعتنا تر باشي ازصبح تا امدن او با دوستان گپ بزنيد تا چشمتون به او افتاد قيافه بگيزريد که ناراحت هستيد <BR>اگر شوهرتان هوس تجديد فراش کرد، بدانيد که بيچاره حق دارههههههههههههههههه<BR>- <BR><BR>نتيجه گيري اخلاقي: <BR>۱- زنان سنتي هر چه سرشان بيايد حقشان است!! لياقت شوهر مهربان و به قول خودشان زي زي را ندارند!! <BR>۲- زنان مدرن لياقت هيچ چيز را ندارند!! چون از زي زي بودن شوهرانشان سوء استفاده مي کنند!! <BR>۳- هر چه به سر مردا مايد از زي زي بودنشونه با با بسه ديگه <BR><BR>نتيجه گيري غيراخلاقي!! : <BR>تو رو خدا. بازم زن بگيريد تا روخانمها روکم کنيد<BR><BR>شرمنده!! من بي تقصيرم!!!<BR><BR>... <BR><!-- / message -->

  22. 3 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  23. #42
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    يك هفته پس از خلقت آدم:
    چون حوا بدون پدر و مادر بود آدم اصلا مشكلي نداشت و چاي داغ را روي خودش نريخت.


    پانصد سال پس از خلقت آدم:
    با يه دونه دامن از اون چيني خال پلنگي ها ميري توي غار طرف.بلند داد مي زني:هاكومبازانومبا(يعني من موقع زنمه(
    بعد ميري توي غار پدر و مادر دختره. با دامن چين چيني جلوت نشسته اند و مي گن:از خودت غار داري؟دايناسور آخرين مدل داري؟بلدي كروكديل شكار كني؟خدمت جنگ عليه قبيله ادم خوارها رو انجام دادي؟بعد عروس خانم كه اون هم از اين دامناي چين چيني پوشيده با ظرفي كه از جمجمه سر بچه دايناسور ساخته شده برات چاي مياره و تو مي ريزي روي خودت.



    دو هزار و پانصد سال بعد از اختراع آدم:
    انسان تازه كشاورزي را آموخته.وقتي داري توي مزرعه به عنوان شخم زدن زمين عمل مي كني با ديدن يه دختر متوجه ميشي كه بايد ازدواج كني.براي همين با مقدار زيادي گندم به مزرعه پدر دختره ميري .اونجا از تو مي پرسند:جز خوت كه اومدي خواستگاري چند تا خر ديگه داري؟ چند متر زمين داري؟چند تا خوشه گندم برداشت مي كني؟ آيا خدمت در لشگر پادشاه رو به انجام رسانده اي؟
    بعد عروس خانم با كوزه چاي وارد ميشه و شما هم واسه اينكه نشون بدي خيلي هول شديد تمام كوزه رو روي سرتون خالي مي كنيد.



    ده سال قبل:

    شما پس از اتمام خدمت مقدس سربازي به اين نتيجه مي رسيد كه بايد ازدواج كنيد و از مادرتان مي خواهيد كه دختري را برايتان انتخاب كند.در اينجا اصلا نيازي نيست كه شما دختر را بشناسيد چون پس از ازدواج به اندازه كافي فرصت براي شناخت وجود دارد.در ضمن سنت چاي ريزون كماكان پا بر جاست.



    هم اكنون:

    به دليل پيشرفت تكنولوژي در حال حاضر شما به آخرين نسخه ياهو مسنجر احتياج داريد.البته از"ام اس ان" يا "آي سي كيو"هم مي توانيد استفاده كنيد ولي انها آيكنهاي لازم براي خواستگاري را دارا نمي باشند . پس از نصب ياهو مسنجر به يك روم شلوغ رفته هر اسمي كه به نظرتان زيباست "اد" مي كنيد و با استفاده از آيكنهاي مربوطه خواستگاري را انجام مي دهيد . البته ياهو قول داده كه نسخه جديد داراي امكانات ازدواج و زندگي مشترك نيز باشد

  24. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  25. #43
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    آب مایع حیات است::[/size]


    این روزا هرجا که میریم و هر روزنامه ایی که میخونیم و هر برنامه ی تلوزیونی رو که میبینیم بهمون میگن که آقا در مصرف آب صرفه جویی کنید.اقا اب نخور..آقا حموم نرو..و و و.. منم در همین راستا چند روش جهت صرفه جویی در مصرف آب رو پیشنهاد میکنم. پس شما هم بخونید و عمل کنید ...
    از این به بعد ماهی یه بار میرید حموم اونم فقط در حد یه دوش گرفتن ساده. اصلا چه لزومی داره که هرروز برید حموم ؟ آبتونو که از سر راه نیاوردید که الکی بخواید با این کارا حرومش کنید. خوب حالا واسه اینکه شما کمتر برید حموم من چندتا نکته رو بهتون میگم که باید از انجام دادنشون بپرهیزید. از این به بعد هرکاری که عرق شما رو در بیاره کنار میذارید. ورزش کردن رو میذارید کنار، سعی کنید که خیلی هیجان زده نشید، نرقصید، چیزای سنگین ور ندارید، کارای خونه رو انجام ندید,,,.خوب تا همین جا کافیه و....
    نتیجه گیری اخلاقی : افسردگی شدید جامعه رو فرا میگیره


    2) از این به بعد هر ۲۴ ساعت فقط یه نصف لیوان آب میخورید. اینجوری گلاب به روتون دسشویی رفتنتونم کمتر میشه و در حقیقت با یه تیر دو نشون زدید ! بابا خدا آب دهان رو واسه یه همچین روزایی آفریده دیگه ! هروقت تشنه تون شد آب دهنتونو قورت بدید و هزار بار خدا رو به خاطر این نعمتش شکر کنید. مسواک زدن اکیدا ممنوع (حتی شما دوست عزیز)

    نتیجه گیری اخلاقی : بیشتر به خدا نزدیک میشیم
    3) از این به بعد کسی حق رفتن به دسشویی خونشو نداره ، پس کوچه رو واسه چی درست کردن ؟ واسه همچین مواقعی که اگه گلاب به روتون کسی کار واجبی داشت بره یه گوشه بشینه و... اون سنگ و کلوخ های کوچه بالاخره باید یه روزی ازشون استفاده کرد. واسه جامعه ی مگسیت(مگس) هم خوبه آ !


    نتیجه گیری اخلاقی: کثافت جامعه رو در برمیگیره

    نتیجه گیری مهم: در این مواقع(مواقعی که به کوچه میرید) حتما یکی از فامیلای درجه اولتونو با خودتون ببرید ! واسه اینکه اون نگهبانی بده تا کسی دزدکی شما رو نگاه نکنه، بعدشم احتمال داره که فیلم حریم خصوصیتون پخش بشه. نگید نگفتی.

    نتیجه گیری مودبانه: اگه روش سه رو یه کم غیر مودبانه نوشتم شما به روی خودتون نیارید و به خوندنتون ادامه بدید. موقع خوندن سوت هم بزنی بد نیست




    5) از این به بعد یه سری کارای بیهوده رو کنار بذارید. مثل شستن میوه و سبزیجات، شستن لباس، شستن ظرف، شستن دست و صورت و... شما میتونید از لباسا و ظرفای یکبار مصرف استفاده کنید. میوه و سبزی هم خیلی مهم نیست که شسته بشن یا نه، آبمون مهم تره تا
    سلامتی مون. نتیجه گیری بهداشتی: دوباره وبا تو کشور شایع میشه
    نتیجه گیری منطقی: میوه و سبزی نخورید به نفعتونه. از خیر خوردن میوه و سبزی بگذرید
    خوب این آخرین روشه. این روش ربطی به صرفه جویی در مصرف آب نداره ولی میتونه آب کشور رو به مقدار چشم گیری افزایش بده. میرید یه وضوی درست حسابی میگرید بعدش میرید یه دو رکعت نماز بارون میخونید. انقد خدا رو التماس میکنید که بالاخره بارون بباره. اگه این کار رو بکنید من خودم بهتون قول میدم که سیل هم بیاد چه برسه به بارون ! فقط خواهشا با جون و دل نمازه رو بخونید
    نتیجه گیری اخلاقی: ایضا به خدا بیشتر نزدیک میشیم و رابطه مون با خدا بهتر میش

  26. 6 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  27. #44
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    ]::دهقان فناکار::[/size]

    يكي بود يكي نبود. يكي از روزهاي گرم تيرماه بود. يك دهقان فداكاري بود كه ريزاحمد نام داشت و خيلي به شدت احساس فداكارآلودگي مي*كرد و تصميم گرفته بود پوز پترس فداكار اجنبي را بزند. يكي از همان شب*هاي تيرماه كه ريزاحمد خسته و كوفته از سر كار به خانه برمي*گشت و در حال خواندن يك ترانه*ي محلي گرمساري روي ريل*ها بود (معلوم نبود بالاخره اون شب بارون مي*اومد يا نمي*اومد. به من و شما مربوط نيست قصه را بچسبيد و درس*تان را بخوانيد) بله اون شب كه بارون *اومد... يارم لب بون اومد... نه اين مربوط به درس نبود. حواس نمي*گذاريد براي آدم. بله اون شب كه بارون مي*اومد ريزاحمد روي ريل قطار داشت مي*رفت كه ديد كوه ريزش كرده و سنگ*هاي بزرگ*ناكي افتاده*اند روي ريل به چه درشت*جاتي.
    ريزاحمد پيش خود فكر كرد: ياپيغمبر! الان قطار مي*آيد و همه*ي مسافرها خاكشير مي*شوند و آبرويمان پيش بين*الملل و سرخه صليب مي*رود. اتفاقاً قطار آن شب قطار اصلاح*آلات و بارش پر از ماشين اصلاح بود كه براي زدن پشم و پيله* به كار مي*رفت.
    ريزاحمد كه ديد كوه ريزش كرده به ذن فرو رفت و پس از دقايقي رفتن به عوالم روحاني و مديتيشن اي*كيوساني، فكر بكر و منطقي خوبي به كله*اش رسيد و تصميم گرفت براي اين كه قطار به سنگ*ها نخورد و از خط خارج نشود خودش قبلاً آن را منفجر كند! اين كه چطور اين فكر بكر به مخ احمدك ما رسيد به شما مربوط نيست، درس*تان را بخوانيد.
    بله ريزاحمد با اين فكر چند ديناميت از جيبش در آورد و آن را به ريل قطار بست. همين كه قطار نزديك شد ريزاحمد ديناميت*ها را روشن كرد. (البته براي دماغ*سوخته كردن مستندسازان فضول او به دليل بارندگي به جاي كبريت از فندك المنتي استفاده كرد). بعد از چند ثانيه ديناميت*ها گرومپي منفجر شدند و قطار با صداي وحشت*انگيزناكي از ريل خارج شد و سر و كله*ي مسافران و لوكوموتيوران را هم شكست و پدر صاحب بچه*ي همه*شان را درآورد. لوكوموتيوران زخمي و عصباني از قطار چپ شده خودش را كشيد بيرون و به قصد كشت دنبال ريزاحمد گذاشت. ريزاحمد بي*گناه و معصوم هم كه ديد هوا پس است پا گذاشت به فرار و حالا ندو كي بدو. لوكوموتيوران هم پشت سرش با مشت*هاي گره كرده و فحش*هاي هجده سال به بالا و كمر به پايين همچنان مي*دويد تا رسيدند به نقطه و محل ريزش كوه. و آنجا بود كه لوكوموتيوران خشكش زد.
    لوكوموتيوران كه ديد كوه ريزش كرده و فهميد ريز احمد چه فداكاري بزرگي كرده اشك در چشم*هايش جمع شد. ريزاحمد را بغل كرد و هاي هاي شروع كرد به گريستن. بقيه مسافران و خبرنگاران بين*المللي و روساي ايستگاه*هاي قطار هم با فهميدن حادثه به محل آمده دور آنها جمع شدند و صحنه*ي ملودرام هندي*ناك و باليوودآسايي به وجود آمده بود كه اشك از مشك قورباغه در مي*آورد. عكاسان كليك كليك عكس مي*گرفتند و بقيه در دستمال*شان فين مي*كردند و توليد آب دماغ در آن سال از همين جا فراوان شد.
    به زودي عكس ريزاحمد را به عنوان دهقان فداكار در تمام كتاب*هاي دبستاني و دانشگاهي و روي جلد مجله تايم زدند و تفاسير متعددي از روش* فداكارانه ريزاحمد و ذكاوت او در دنيا انجام شد. حادثه*ي آن شب فراموش ناشدني به عنوان درس عبرت و الگويي براي فرزندان خاك عالم شد.
    هنوز كنار ريل*ها، قطار از خط خارج شده*ي زنگ*زده*اي وجود دارد كه به عنوان يادبود عكس ريزاحمد فداكار را در حالي كه نيش*اش تا بناگوش باز است روي آن زده*اند و زير آن نوشته: ما اينيم.

  28. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  29. #45
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    روش هاي شناسايي ايراني ها در خارج






    1-شلوار لي با پيرهن و کفش اسپرت ميپوشند.

    ۲- موقع حرف زدن S را “اس” تلفظ ميکنند.

    ۳- جمله هاي کوتاه مثل How is going on را با accent نزديک به انگليسي تلفظ ميکنند اما اگر جمله از 5 کلمه بيشتر شود انگليسي را فارسي صحبت ميکنند.

    ۴- در هر 10 کلمه یکبار از لغت Actually استفاده ميکنند. در 10 کلمه بعدي از to be honest .

    ۵- در ايران ماهي يکبار به زور حمام ميرفتن اما در خارج هر روز دوش ميگيرند و اگر کسي بوي بد دهد انتقاد ميکنند.

    ۶- به ظاهر وانمود ميکنند که مثل خارجي ها Care نميکنن اما زير چشمي فضولي ميکنند.

    ۷- اگر لغت يا اصطلاح جديد انگليسي ياد بگيرند در اولين فرصت ممکن جلوي دوستان ازش استفاده ميکنند.

    ۸- وقتي ايراني جديد مياد با هيجان فرد جديد الورود را به shopping centre برده و طوري با هيجان توضيح ميدهند که انگار 100 سال اينجا بودن و همه اينها را خودشان ايجاد کرده اند.

    ۹- اگر به يک هندي يا پاکستاني توهين شود از او حمايت ميکنند و صحبت از Discrimination و Racism ميکنند اما اگر همين اتفاق براي يک ايراني غريبه بیافتد خارجي ميشوند و care نميکنند.

    ۱۰- هميشه در حال sue کردن هستند.



    ۱۱- توي ايران اگر خواهرشون دوست پسر داشت تيکه پارش ميکردن اما اينجا روشن فکر هستن و مشکلي با اين موضوع ندارن.

    ۱۲- موقعي که ايران ميرن کارت شهروندي يا گواهينامه رانندگي خارجي جلوي ديگران همش از جيبشون مي افته بيرون و ميگن oh shoot (shit) و برش ميدارن.

    ۱۳- همه چيز تو ايران مفته.

    ۱۴- انجا که بودن (يعني خارج) فلان چيز بود اما اينجا نيست (ايران)

    ۱۵- توي line (queue) منظم واي ميسن اگه صف بانک خارجي باشه یا صف هواپيمايي BA, AF, AC اما صف ايران نيازي نيست نوبت را رعايت کنن.

    ۱۶- تو ايران سوار ماشينت ميشن و کافيه فقط يک ويراژ کوچولو بدي وانمود ميکنن که از ترس دارن ميميرن.

    ۱۷- 4 سال همش از ايران خارج شدن اما نميدونن تو ايران چجوري زندگي ميکنن.

    ۱۸- رفيق Native شون را هفته اي 100 بار ميبرن رستوران ايراني و در مورد تاريخ 10000 ساله ايران توضيح ميدن.

    ۱۹- اگر خارجيها در مورد برخي از اداب زشت ايرانيها ازشون سوال کنن اولا شهروند ايراني نيستن ثانيا تقصير احمدي نژاده.

    ۲۰- دائم دنبال گرفتن انواع و اقسام credit card ها هستن 20,000 دلار Line of Credit دارن و 10 نوع کارت اعتباري. در حاليکه در مجموع ماهي 500 دلار هم به زور ميتونن خرج کنن.

  30. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ