Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 1 از 76 1231151 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 15 , از مجموع 1128

موضوع: طنز

  1. #1
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    طنز

    بعضی اوقات نوشته های طنزی به چشم ما می خورن که مارو خیلی می خندون حال و هوامونو عوض می کنن
    این تاپیک برای اینه که با هم بخندیم

  2. 10 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  3. #2
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    رفتیم بلیت کانادا بگیریم زنه میگه سیاحتیه؟
    میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ زیارتیه میخوام برم امامزاده سید ریچارد


    رفتیم سر خاک یکی از فامیلامون ساکت نشستیم پسر خاله ام میگه ساکتی!!! پــــ نه پـــــــ بلند شم برات سیا نرمه نرمه رو بخونم


    يارو عکسمو ديده ميگه:اااا دماغ خودته اين؟
    پـَـَــــ نــه پـَـَــــ دماغ اجدادمه که بيني به بيني، نسل به نسل منتقل شده الان رسيده به من!!!!


    با دوستم رفتيم تو يه مغازه ي شلوغ که عسل طبيعي ميفروشه؛ نوبت ما که ميشه طرف ميگه:شمام عسل ميخواين!؟ ، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوريم اومديم استخدام شيم تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم. یه ادم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه. بعد میگه دنبال قبر کسی می گردین؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زود تر از موقع نمرده باشهزنگِ خونه رو میزنم مامانم میپرسه میخای‌ بیایی تو ؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می‌خوام ببینم اف اف سالمه یا نه

    صبح رفتم کنکور بدم .مراقب میگه تو هم اومدی کنکور بدی؟ پـَـَـ نه پـَـَـ اومدم اینجا برم دسشویی


    ماشینم بنزین تموم کرد وسط جاده, واستادم دم جاده یکی 2 لیتر بنزین از ماشینش بهم بده که فقط خودمو برسونم به یه پمپ بنزینی, یکی زد بقل گفت آقا بنزین برای ماشینت می‌خوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام باهاش خودمو آتیش بزنم!


    رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟پـــ نه پــ ما پشه ایم اومدیم مهمونی...!!!


    ساعت 5-4 صبح زنگ زده..گوشی رو برداشتم به زور دارم جواب میدم..میگه خواب بودی؟؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم سر گلدسته ی مسجد محلمون اذان میگفتم صدام گرفته خونمون رو عوض کردیم به بابام میگم کی واسه خونه خط میگیری؟
    میگه خط تلفن؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــــ خط نستعلیق روزی دوبار هم از روش بنویسیم


    برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری طرف می گه از کسی شکایت دارین ؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــــ
    اومدم فرار مایکل اسکافیلد رو از فاکس ریور گزارش کنم


    تو این گرما که سگ تب میکنه رفتم سوپر مارکت میگم یه ایستک بدید یارو میگه خنک باشه؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــــ گرم بده میریزم تو نعلبکی خنک بشه!میگه امتحانِ چی داری؟؟؟میگم وصایا,,,میپرسه وصایای امام؟؟؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــ... وصایای الیزابت تیلور ...


    بعد از چهار ساعت از کنکور تو هوا 40 درجه اومدم خونه خواهرم میگه خسته ای؟ اگه نیستی منو ببر یه جایی میخوام خرید کنم.
    پـَـَـ نــه پـَـَــ. نه خسته نیستم تو جلسه کنکور لحاف دشک انداخته بودم داشتم قلیون میکشیدمداریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرت.
    همسایمون میگه دارید میرید مسافرت؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــــ قراره از امشب توی ماشین زندگی کنیم!


    به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری ؟!
    پــَ نه پــــــَ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!!!!!


    رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟
    میگه برا کباب؟
    پ ن پ برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم می خوامکارت سوخت ماشینو برداشتم دارم میرم بابام میگه میری بنزین بزنی؟؟؟ . . .پـَـَـ نــه پـَـَــ میرم آب هویچ بریزم تو باکش نور چراغاش زیاد شهمرغ عشقم مرده و درحالي كه پاهاش روبه بالاس افتاده كف قفس. دوستم اومده مي گه : اِ مرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ كمر درد داشته دكتر گفته بايد طاق باز دراز بكشه كف قفسماشین رو بردم سرویس ، میگم فـــیلترش هم بذار ، میگه فیـــلتر هوا؟
    پ نه پ فیلتــر شکن بذار ماشین شبا بتونه بیاد فیسبوک


    یارو تو مترو داره چراغ قوه میفروشه، صداش کردم اومده میگه چراغ قوه میخوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه لقمه میرزاقاسمی آوردم واسه ناهارم تنهایی نمی چسبید گفتن بیای باهم بخوریم


    داداشم گفت چرا بال بال میزنی؟چیزی پرید تو گلوت؟گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم خودم رو آماده پروار میکنم


    به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن.مامان اومده میگه چیزی شکوندی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ شیشه ی نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین


    بنده خدا چاقو خورده در حد بنز داره ازش خون میره بردیمش اورژانس پرستار میگه آوردین بستری کنین؟
    میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ آوردیم خون بده بریم


    کله صبحی رفیقم میخواست بیاد درس بخونیم بهش زنگ زدم گفتم دوتا نونم بگیر بیار
    گفت واسه صبونه؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــــ واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون


    خواهرم از بیرون میاد خونه..میبینه پشت سیستمم...میگه کامپیوتر روشن کردی؟؟؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه...!
    ميري مسجد وضو بگيري تا نماز بخوني ميبيني يه آقايي ميرسه ميگه پسر جان وضو ميگيري ميگي پـَـَـ نــه پـَـَــــ ميخوام قزل آلا صيد كنم


    نون بربری خریدم همسایمون منو دیده میگه نون بربریه؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــــ ماشین جدیدمه طرح بربری تولید شده
    تو لباس فرم منو دیده، میگه سربازی؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــ عضو سیاه لشگر سریال مختارم محل فیلم برداری رو گم کردمساعت 7 صبح رفتم برا امتحان دانشگاه، نگهبانه میپرسه امتحان داری؟ میگم پــَ نه پــَ اومدم خمیر بگیرم بدم دست نونوادر پارکینگ و باز کردم برم تو یارو اومده جلوش پارک کرده میگه می خوای بری تو؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ درو باز کردم هوای کوچه عوض شه

    تو هواپیما نشستم دارم دعا می خونم بغل دستیم می گه دعا می کنی سالم برسی؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــــ دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا می کنم سقوط کنیماز بالا در دارم میام تو خونه بابام از راه رسید میگه باز تو کلید یادت رفت؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم آمادگی جسمانیمو تست میکنم امشب میخوایم بریم سرقت!!!یکی‌ زنگ زده میگه شما فرشادین میگم نه میگه پس اشتباه گرفتم؟ پـَـَـ نــه پـَـَـــ من فرشادم صدای تورو شنیدم آلزایمرگرفتم یادم نیست !!!زنه شیکمش اومده جلو ، رفیق ما میپرسه این حامله س؟؟ پـَـَـ نــه پـَـَـ این زن آقا گرگه اس، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده شوهرش


    تا کمر رفتم تو موتور ماشینم که ببینم چه مرگشه ، رفیقم اومده میگه داری تعمیرش میکنی ؟
    پــــ نه پـــــ دارم با گِیج روغن درد و دل میکنم !!


    اومده از خواب بیدارم کرده میگه خوابی ؟
    پـــــ نه پــــ دوستم چشم گذاشته منم رفتم زیر پتو قایم شدم نصف شبی


    حسینی بایه دست پسره رو گرفته میگه با یاد چی میری کنکور بدی؟پسره میگه با یاد خدا.....پـَـَـ نــه پـَـَــــ بگه به یاد دوست دخترم میرم سر جلسه


    با دوستم رفتیم دکتر واسه عمل بینیش دکتر میگه میخوای بینیتو کوچیک کنی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم بکوبیمش 3 طبقه بسازی!!!
    کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده:
    آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم نور چشام

  4. 11 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  5. #3
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    - يقه اولين خواستگار رو بچسبيد كه شايد تنها شتر بخت شما باشه.
    2- ناز و لفت و ليس رو بذاريد كنار.

    3- در معرض ديد باشيد، گذشت اون زمان كه مي*گفتن: من اون دختر نارنج و ترنجم كه از آفتاب و از سايه مي رنجم.
    4- سن ازدواج رو بيارين پايين، همون 17 يا 18 خوبه. بالاتر كه برين همچين بگي نگي از دهن مي*افتين.
    5-دانشگاه رفتن هیچ فایده ای براتون نداره چون که بجای شوهر یه عینک ته استکانی و یه مشت چین و چروک گیرتون میاد
    6- دعاي باز شدن بخت رو دور گردنتون آويزون كنيد، يه وقت كتابشو دور گردنتون آويزون نكنيد كه گردن لطيفتون كج مي*شه.
    7- پسر*هاي فاميل بهترين و در دسترس*ترين طعمه*ها هستند، رو هوا بقاپيدشون.
    8- رو شكل و شمايل ظاهري پسرها زياد حساسيت به خرج نديد، پسرهاي خوشگل، هستن دچار مشكل...!
    9- توي اجتماع بر بخوريد، با مردم قاطي شيد، با ننه صغرا و بي*بي عذرا نشست و برخاست كنيد، همينا هستن كه شادوماد مي*سازن واستون.
    10- يه كم به خودتون برسيد، منظورم آرايش و برداشتن زير ابرو و ريمل و پودر و سايه و كرم شب و روز و ماسك خيار و فر مژه و خط لب و خط چشم و... نيست. حداقل قيافه يه آدم رو داشته باشيد.
    11- در پوشش دقت كنيد، لباس چسب و كوتاه فقط آدماي بوالهوس رو دورتون جمع مي كنه، يه پوشش سنگين و اندكي رنگين با حفظ معيارهاي دوماد پسند بهترينه.
    12- مهمون كه مياد قايم نشيد، چاي ببريد، پذيرايي كنيد، خلاصه يه چشمه بياين كه بعله ما هم هستيم.
    13- سعي كنين از هر انگشتتون هفت نوع هنر بباره كه مامانه بتونه جلوي در و همسايه قر و قميش بياد كه دخترم قربونش برم اينجوريه و اونجوريه...
    14- تا مامانه و باباهه مي*گن دخترمون ديگه وقته عروسيشه مثل لبوي نپخته سرخ نشين و در بريد، در حركات و سكناتتون اين نظر رو تاييد كنيد و دنبالشو بگيريد.
    15- بلاخره اگه خداي نكرده مي*خواين جزو اون يك ميليون و هفت صد هزار دختر بي شوهر نباشيد (تازه اگه همه پسراي اين مملكت دوماد شن، كه نمي شن) هر چي داريد، رو كنيد، منظورم اعضا و جوارحتون نيست منظورم كمالات و هنر مندياتتونه.
    16- و اينو بگم كه از هيچ دوره زندگيتون به اندازه وقتي كه با نامزد محبوبتون زير سايه درخت توي يه پارك خلوت داريد معاشقه مي كنيد لذت نخواهيد برد، حالا به بعدنش كار ندارم.
    17- ...و آخرين توصيه اينكه عوض اينكه توي جريانات عشقي خيابوني و زودگذر غرق
    بشيد و مثل كبك سرتونو زير برف كنيد يه خورده به فكر زندگي آينده*تون باشید

  6. 9 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  7. #4
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    شهر هرت کجاست
    شهر هرت جایی است که توی فرودگاه برادر و پدرتو می تونی ببوسی اما همسرتو نه...
    شهر هرت جایی است که همه با هم خواهر برادرن اما این برادرا خواهرا رو که نگاه می کنن یاد تختخواب می افتن
    شهر هرت جایی است که مردم سوار تاکسی می شن زود برسن سر کار تا کار کنن وپول تاکسیشونو در بیارن
    شهر هرت جایی است که رنگهای رنگین کمان مکروهند و رنگ سیاه مستحب
    شهر هرت جایی است که اول ازدواج می کنند بعد همدیگه رو می شناسن
    شهر هرت جایی است که همه بَدَن مگر اینکه خلافش ثابت بشه
    شهر هرت جایی است که دوست بعد از شنیدن حرفات بهت می گه:* دوباره لاف زدی؟؟
    شهر هرت جایی است که بهشتش زیر پای مادرانی است که حقی از زندگی و فرزند و همسر ندارند
    شهر هرت جایی است که درختا علل اصلی ترافیک اند و بریده می شوند تا ماشینها راحت تر برانند
    شهر هرت جایی است که کودکان زاده می شوند تا عقده های پدرها و مادرهاشان را درمان کنند
    شهر هرت جایی است که شوهر ها انگشتر الماس برای زنانشان می خرند اما حوصله 5 دقیقه قدم زدن را با همسران ندارند
    شهر هرت جایی است که همه با هم مساویند و بعضی ها مساوی تر
    شهر هرت جایی است که برای مریض شدن و پیش دکتر رفتن حتماْ باید پارتی داشت
    شهر هرت جایی است که با میلیاردها پول بعد از ماهها فقط می توان برای مردم مصیبت دیده چند چادر برپا کرد
    شهر هرت جایی است که خنده عقل را زائل می کند
    شهر هرت جایی است که زن باید گوشه خونه باشه و البته اون گوشه که آشپزخونه است و بهش می گن مروارید در صدف
    شهر هرت جایی است که 33 بچه کشته می شن و مامورای امنیت شهر می گن: به ما چه. مادر پدرا می خواستند مواظب بچه هاشون باشند
    شهر هرت جاییه که نصف مردمش زیر خط فقرن اما سریالای تلویزیونیشو توی کاخها می سازن
    شهر هرت جایی است که 2 سال باید بری سربازی تا بلیط پاره کردن یاد بگیری
    شهر هرت جاییه که موسیقی حرام است حرام
    شهر هرت جایی است که گریه محترم و خنده محکومه
    شهر هرت جایی است که وطن هرگز مفهومی نداره و باعث ننگه
    شهر هرت جایی است که هرگز آنچه را بلدی نباید به دیگری بیاموزی
    شهر هرت جایی است که همه شغلها پست و بی ارزشند مگر چند مورد انگشت شمار
    شهر هرت جایی است که وقتی می ری مدرسه کیفتو می گردن مبادا آینه داشته باشی
    شهر هرت جایی است که دوست داشتن و دوست داشته شدن احمقانه، ابلهانه و ... است
    شهر هرت جایی است که وقتی از دختر می پرسن می خوای با این آقا زندگی کنی می گه: نمی دونم هر چی بابام بگه
    شهر هرت جایی است که وقتی می خوای ازدواج کنی 500 نفر رو دعوت می کنی و شام می دی تا برن و از بدی و زشتی و نفهمی و بی کلاسی تو کلی حرف بزنن
    شهر هرت جایی است که هرگز نمی شه تو پشت بومش رفت مگر اینکه از یک طرفش بیفتی..
    شهر هرت جایی است که .......

  8. 10 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  9. #5
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    دانشگاه....
    با سلام خدمت باباي عزيزم، نمي دانيد چقدر دلم برايتان تنگ شده است. اگر از احوالات اينجانب جويا باشيد بايد بگويم كه اينجا به ما خيلي خوش مي گذرد و ملالي نيست جز دوري شما و ننه جان.

    بابا جان! ما در دانشگاه خيلي امكانات زيادي داريم كه در پادگان ها اصلا موجود نمي باشد. اينجا ما مجبور نيستيم موهايمان را كچل كنيم. تازه بعضي ها در اينجا موهايشان از گيس هاي دختر مشهدي زينل نيز بلندتر مي باشد. راستي به دختر مشهدي زينل بگوييد كه به برادرش سلام برساند.

    بابا جان! در اينجا به دانشجو ها وام مي دهند تا براي خودشان چيز بخرند. ولي جمشيد آقا كه ارشد اتاق ما مي باشد مي گويد: « وامشان هم مثل بن كتابشونه. اول دير مي دهند و بعد قطعش مي كنند.**»من مي دانم بن كتاب چيست ولي يك بار دختر مشهدي زينل مي گفت كه بن پايتخت كشور آلمان مي باشد ولي من هيچ وقت او را به آنجا نمي برم . چون اروپا داراي بد آموزي مي باشد.

    بابا جان ! ما در اينجا درسهاي زيادي داريم كه من همه را مي خوانم ولي نمي دانم چرا نمره هاي من خيلي بالا نمي باشد. جمشيد آقا مي گويد:« برو با پاچه خوري نمره بگير» و من به او مي گويم پاچه گرفتن كار سگ ها مي باشد. ولي من فكر مي كنم اينجا سگ زياد دارد و به اين دليل، همه پاچه هايشان را بالا مي زنند. راستي به دختر مشهدي زينل بگوييد پاچه هاي خود را بالا نزند چون محله ما سگ ندارد.

    دانشگاه ما يك جايي دارد كه به آن آموزش مي گويند. جمشيد آقا مي گويد:« آموزش در موقع انتخاب واحد ما را سرويس مي نمايد. البته خدا خيرشان بدهد كه به فكر دانشجويان مي باشند و آنها را رايگان سرويس مي كنند.

    بابا جان! بعضي وقت ها اينجا دخترها و پسرها خيلي با هم صحبت مي كنند. من يك بار از جمشيد آقا پرسيدم اينها چه كار مي كنند؟ جمشيد آقا به من گفت: «خنگه تو هم برو مخ بزن» ولي من هيچ وقت اين كار را انجام نمي دهم چون ممكن است بر اثر كوبيدن مخ هايمان به هم دچار سر درد و سرگيجه بشويم. بابا جان! به ننه جان بگو در آشپزخانه دانشگاه يك غذايي به ما مي دهند كه با چمن درست مي نمايند و خيلي شبيه قورمه سبزي مي باشد و مزه خشت خام مي دهد. آقايي كه مسئول غذا مي باشد و من به چشم برادري به او نگاه مي كنم مي گويد فسنجان است ولي جمشيد آقا مي گويد:« يك چيز بد مي باشد» جمشيد آقا اين روزها خيلي بددهن شده است و من مي خواهم با او قهر نمايم. به دختر مشهدي زينل بگوييد نگران نباشد چون من بد دهن نشده ام و باباجان! اينجا وقتي آقا معلم وارد كلاس مي شود كسي برپا نمي گويد . يك مرتبه من برپا گفتم و آقا معلممون من را از كلاس بيرون نمود. من نمي دانم دليل اين كار چه مي باشد ولي حتما به اين خاطر مي باشد كه آقا معلممان انساني خاكي و فروتن مي باشد و دوست ندارد كسي به خاطر او از سرجايش بلند شود. بابا جان! اينجا آقا معلم ها و خانم معلم هايمان خيلی خوب مي باشند زيرا ما وقتي گلاب به رويتان براي يك كاري به بيرون برويم اصلا نمي خواهد از آنها اجازه بگيريم. تازه نمره انضباط هم نداريم. ولي يك جايي مي باشد كه به آن كميته انضباطي مي گويند. يك بار من از جمشيد آقا پرسيدم كميته انضباطي چيست؟ جمشيد آقا در جواب سه مرتبه سرش را محكم به ديوار كوبيد كه من دليلش را نفهميدم و از من خواست ديگر اسم آن مكان خفن را نياورم.

    خب پدر جان!ديگر مزاحم وقت شما نمي شوم. ننه جان را سلام برسانيد. به دختر مشهدي زينل نيز بگوييد زياد روي من حساب ننمايد و به من فرصت بدهد تصميم بگيرم چون من دارم ليسانس مي گيرم.
    پسرت صفدر

  10. 10 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  11. #6
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    دخترها

    صبح ساعت 6 از خواب پا میشن
    تخت خوابشون رو مرتب می کنن ،
    به پدر و مادر سلام می کنن ،
    صورتشون رو می شورن ،
    مسواک می زنن ،
    صورتشون رو خشک می کنن و بعد می رن سر میز صبحانه صبحانشون رو می خورن
    و بعد از مادرشون به خاطر صبحانه ی مفصلی که آماده کرده بود تشکر می کنن
    بعد می رن تو اطاقشون و لباسشون رو می پوشن
    و خودشون رو تو آینه نگاه می کنن و مقنعه شون رو صاف می کنن
    کیفشون رو بر می دارن
    دوستشون می یاد دنبالشون و با هم می رن مدرسه
    سر ساعت 30 : 7 به مدرسه می رسن
    آخی چقدر این دخترا مرتب هستن

    پسرها

    صبح ساعت 30 : 7 از خواب مادرشون با لگد بیدارشون می کنه
    5 دقیقه ی بعد از جاشون بلند می شن
    یه نگاه به تخت خواب می کنن انگار توش جنگ جهانی سوم بر پا بوده می گن ولش کن مامانم مرتبش می کنه
    پدر و مادر بهشون سلام می کنه یواش می گن سلام
    می رن که صورتشون رو بشورن می گن ولش کن تمیزه چشه به این قشنگیه
    اسم مسواک تا حالا به گوششون نخورده
    می رن سر میز بشینن یه نگاه به ساعت می کنن می بینن دیرشون شده سریع یه لیوان چایی می خورن می رن تو اطاقشون دنبال شلوارشون می گردن بعد بالای کمد پیداش می کنن
    پیرهنشونم که افتاده تو سطل زباله
    حالا نوبت جورابه وای وای وای مامان دوباره این جوراب من رو کجا انداختی از دست تو آخه مگه این جورابا چکارت دارن بعد از نیم ساعت جورابشون رو لای کتاب ریاضی پیدا میکنن حالا تازه اولشه این یه لنگش بود از اینور به اونور اطاق می رن و هی فحش میدن ساعت شده 50 : 7 اون یکی لنگه ی جورابشون رو توی آشپز خونه تو یخچال پیداش می کنن .
    جورابا که پیدا شد از بوی خوشش یک دقیقه سرشون گیج میره بعد که به خودشون میان تازه باید کتاباشون رو برای امروز آماده کنن
    دوستشون زنگ می زنه بهش میگن 2 دقیقه وایسی سیم ثانیه اومدم ساعت 5 : 8 کتابها رو یکی یکی از تو جا نونی ، زیر مبل ، تو گلدون ، و جاهای متفاوت خونه پیدا میکنن
    دوستشون نیم ساعته که دم در منتظره زنگ می زنه می گه من رفتم خودت تنها بیا و چندتا فحش آب کشیده و نکشیده به هم میدن و خداحافظی میکنن
    ساعت شده 35 : 8 میرن جلوی آینه سرشون رو پر ژل و روغن ترمز و واسگازین میکنن
    به مدل موی مورد علاقشون که رسید تازه یادشون میفته که امروز بعد از مدرسه با دوست دخترشون قرار دارن شروع می کنن به شستن سر و صورت و مسواک زدن
    دوباره می رن تو اطاق تا ادکلن به خودشون بزنن ادکلون رو که می زنن سرشون گیج میره به ادکلن نگاه می کنن می بینن که به جای ادکلن حشره کش به خودشون زدن بعد کل ادکلن رو روی لباسشون خالی می کنن تا بوی حشره کش از بین بره
    به ساعت نگاه می کنن 45 : 8 شده می گن وای امروزم دیر میرسم مدرسه دوباره ناظممون برامون کسر انضباط منظور میکنه
    سریع می دون کفششون رو می پوشن می دون که برن مدرسه دم در با سر میرن تو باغچه پا میشن 4 تا فحش میدن یه نگاه به کفششون می کنن می بینن که بنداش رو تا به تا بستن
    بعد کفششون رو درست می پوشن و میرن به طرف مدرسه و ساعت 9 به مدرسه می رسن و یک کسر انضباط به اونای دیگشون اضافه می شه .

  12. 11 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  13. #7
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    بدينوســيله ما مردان محــترم كره زمين و حومه كه از قوانين و مقـررات و آيين*ها و اين كارو بكن، اين كارو نكن*هائي كه نامردانه از سوي جامعه نامرد زنان بر ما تحميل گرديده و بدجوري حالمان را گرفــته به تنگ آمده*ايم،* بر آن شــديم كه از سوي هيئت مردان كره زمين و حومه، حرفها و نظــرات خود را توسط اين اعلانيه به گوش زناني كه حقوق ما مردان را پايمال ميكنند برسانيم. و از آنجا كه كليه موارد زير در يك درجه اولويت قــرار دارند، شماره موارد، همه «1» خواهد بود:

    1- درست است كه ما بعضي مواقع به شما فكر نميكنيم، ولي دنيا كه به آخر نميرسه؟ چرا اينو درك نميكنين بابا؟

    1- وقـتي جايي داريم ميريم، به پير، به پيغمبر، هرچي ميپوشين قشنگه و بهتون مياد! اينقــدر سئوال نكنيد!

    1- چپ ميريم*، راست ميريم،* آبغوره ميگيري، به جون خودم وخودت يه كارخونه آبغوره*گيري بزن پول توشـه!

    1- بابا هرچي ميخواين رو راست بگين! چرا طفـــره ميرين؟ به ما چه كه شوهرخواهرت براي خواهرت گردنبند مرواريد خريده؟ منظورتون چيه؟!

    1- حواس ندارم خب! چرا قهر ميكني؟! خب آدميزاد يادش ميره تولدت و سالگرد ازدواجمون كي بوده! دو روز قبلش بهم يادآوري كني ميميري؟

    1- بابا ! من نوكرتم! شما فقط هم با «آره» و «نــه»* جوابمو بدي كافــيه! دليل و برهان و اين چيزا نميخواد ديگه!

    1- وقـتي مشـكلي داري كه ميتونم حلش كنم، بيا نوكرتم هسـتم. ولي اگه فـقط ميخواي درد دل كني و خودتو لوس كني، من نوكرتم! دست از سر ما ور دار! برو به دوســتات تلفن كن!*

    1- اگه ميگي 17 ماهه كه سردردي داري و نميشـه بهت نزديك شد،* پس قضــيه جديه! برو پيش دكـتر خب!

    1- بابا! بنزين زدن كه كاري نداره!! جون مادرت خودت بزن!*

    1- اگه يه چيزي گفـتيم كه ازش دو جور برداشت كرد، به خدا منظـور ما اون برداشـت خوبه بوده!* آتيش به پا نكن!

    1- حسودي نكن نوكرتم! بهـت هم بر نخوره! خدا چشم داده براي ديدن و لذت بردن از زيبائي*ها!

    1- آخه من نوكرتم! تمام زندگيمون كه نميتونه مثل اون سه چهار هـفـته اول باشـه! چرا نميفهــمي؟

    1- بابا! من كه علم غيب ندارم، از اونچه كه تو كله سركار خانوم هم ميگذره خبر ندارم! از روي چشمات هم نميفـهمم چــته! زبون كه داري ماشــالله! خودت بگو دردت چيه!

    1- وقـتي ميپرسم «چه شـده؟» و تو ميگي «هيچي!»، ما كه ميدونيم داري دروغ ميگي و «يه چيزي شـده!» ولي به روي خودمون نمياريم كه درگير عواقب وخيم بعــدي*اش نشــيم!
    ... همين!

  14. 9 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  15. #8
    مدیر بخش مترجمان slimshady21 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    هرجا
    نگارشها
    1,629

    پاسخ : طنز

    نمیدونم چه صیغه ایه

    نمیدونم چه صیغه ایه؛ بلا که نازل میشه همزمان چندتا با هم از زوایای مختلف جیگرتو حال میارن
    نمیدونم چه صیغه ایه ؛ هروقت یادت میره در دستشویی رو قفل کنی یکی درو باز میکنه
    نمیدونم چه صیغه ایه این دنیا؛ نه اومدنش دست خودمونه، نه رفتنش
    نمیدونم چه صیغه ایه؛ بعد یه سفر طولانی دستشویی خونه خود آدم یه صیغه دیگه ست
    نمیدنم چه صیغه ایه؛ یه مشت بادوم میخوریم آخریش تلخ از آب درمیاد، مزه خوب دهنو عوض میکنه
    نمیدنم چه صیغه ایه؛ هر موقع میخوای شیک صحبت کنی توپق میزنی
    نمیدنم چه صیغه ایه؛ هر چيز خوب تو زندگي يا غير قانونيه و يا غير اخلاقي و يا چاق کننده
    نمیدونم چه صیغه ایه؛ فرو کردن نی اونجای ساندیس که نوشته " از اين قسمت باز کنيد" سخت تره و از تهش آسونتر
    نمیدونم چه صیغه ایه؛ همیشه کلید آخری توی دسته کلید درو باز میکنه
    نمیدونم چه صیغه ایه؛ تو سر برگ امتحان هميشه جلوي نام اسم و فاميلو كامل مينوشتیم بعد تازه ميدیدم پايينش نوشته نام خانوادگي
    نمیدونم چه صیغه ایه؛ وقتی مردم بهت میگن احمق! در واقع داری راه درست رو میری
    نمیدونم چه صیغه ایه؛ دست تو کیفت میکنی همه چی دستت میاد جز اونی که دنبالشی
    نمیدونم چه صیغه ایه؛ از هر طرف تو ترافیک برم اگزوز خاور تو پنجره ست
    نمیدونم چه صیغه ایه؛ خلال دندون هم لای دندون آدم گیر میکنه
    نمیدونم چه صیغه ایه؛ آدم تا یه تصمیم خوب میگیره همش دوست داره از شنبه شروع کنه
    نمیدونم چه صیغه شده ؛ ملت حرفه دروغ رو باور میکنند ولی حرف راست رو نه
    نمیدنم چه صیغه ایه...یه چیزیو چند وقت استفاده نمیکنی تا میندازیش دور بهش احتیاج پیدا میکنی

    really?

  16. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  17. #9
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    اولین تفاوت بین این دو ، انتخاب بازی است که معمولا پسران به دنبال بازی های اکشن و ترسناک هستند اما دخترها به دنبال بازی های رمانتیک و عشقولانه هستند،در نتیجه بیخیال بازی کردن می شوند.
    تفاوت بعدی بین دخترها و پسرها در نوع بازی کردن آنهاست که پسران در بازیها با قدرت تفکر خود بازی میکنند،اما دختران فقط دسته را در دست گرفته و شروع به زدن دکمه ها می کنند و هر دکمه ای را که بر روی دسته ببینند فکر می کنند باید فشار دهند تا برنده شوند.
    اما یکی دیگر از تفاوتها،تمامی پسران در هنگام بازی کردن وقتی دربازی شکست می خورند بازی را دوباره شروع کرده آنقدر بازی می کنند تا بتوانند در بازی پیروز شوند،اما دخترها اگر در بازی شکست بخورند تنها کاری که میکنند گریه کردن است که وای من باختم خاک به سرم شد حالا چیکار کنم.
    اما تفاوت بعدی دلیل انتخاب بازی است که پسران برای سرگرمی بازی میکنند اما اگه دختری پلی استیشن بازی کنه اطمینان داشته باشید که از روی چشم وهم چشمی که دختر همسایه پلی استیشن بازی می کنه اینم رفته داره پلی استیشن بازی میکنه.
    تمامی پسران اگر بازی ای را بازی کنند به 2 ساعت نمی کشه که در آن بازی حرفه ای می شوند و هیچ کس حریف آنها نمی شود،اما اگر دختری بازی ای را شروع کند فقط 4 ساعت طول میکشه تا بخواهد 1 مرحله از بازی را با موفقیت به پایان برساند حالا چه برسه به اینکه بخواهد در بازی حرفه ای شوند حتما اگر بخوان حرفه ای بشن باید 5روز بازی کنند تازه شایدم بیشتر البته بین هر 1000تا دختر شاید یک نفر پیدا بشه که بتونه تو4روز یا3روز حرفه ای بشه که تو این مدت پسرا تا آخر بازی می روند و حتی شاید بازی را دوباره شروع کرده و برای دومین یا سومین بار تا آخر بازی بروند.
    حالا به نظر شما پسرا بهتر بازی میکنند یا دخترا ؟
    جواب این سوال حتما خیلی سخت است،به هر حال مهم این است که بازی میکنند حالا می برند یا می بازند مهم نیست،مهم این است که دخترا همیشه می بازند و پسرها همیشه می برند،البته همین جا باید بگم که بهتره دخترا تا بیشتر از این نباختند برن حرفه ای بشن یااصلا بی خیال بازی کردن بشن به هر حال تصمیم گیری با خودتونه.
    البته یک راه دیکه هم وجود داره و آن هم این است که به دوست پسراشون بگن بازی کردن بهشون یاد بده.

  18. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  19. #10
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    1-دختر ها خیلی دوست دارند جای پسر ها باشند اما پسر ها اصلاً دوست ندارند جای دختر ها باشند

    2-اگر یه دختر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه از خونه فرار میکنه اما یه پسر اگر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو از خونه فراری میده!

    3-یه دختر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه خودکشی میکنه اما یه پسر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو میکشه

    4-یه پسر اگر 3 تا مشکل غیر قابل حل داشته یه هفته افسرده میشه بعد با 3 تا مشکل کنار میاد و زندگیش رو میکنه اما تا کنون دختری که 3 تا مشکل داشته باشه دیده نشده چون همشون در مرحله دو تا مشکل خودکشی میکنند و به سه تا نمیرسه مشکلاتشون!!!

    5-دخترا از پسرا موهاشون کوتاهتره!

    6-دخترا می خوان سر پسرا کلاس بزارن اما در نهایت سر خودشون کلاه میره ولی پسرا می خوان سر هر موجود زنده ای که میبینن کلاه بزارن و در نهایت موفق میشن

    7-اگر به یه دختر بگی دوست دارم فکر میکنه تو چقدر خوبی و عاشقت میشه اما اگر به یه پسر بگی دوست دارم فکر میکنه تو چقدر بی جنبه و جوات هستی دست به هر کاری میزنه تا از شرت خلاص شه!

    8-نقطه قوت پسرا چشماشونه اما نقطه قوت دخترا چشم و گوش ابرو و دماغ و دهن و .........هست.

    9-دخترا با اینکه بیشتر از پسرا قوانین راهنمایی و رانندگی رو رعایت میکنن اما خیلی بیشتر از پسرا تصادف میکنن و در هر تصادف رد پای یک دختر به چشم می خوره.

    10-دخترا فکر می کنن بهترین راه برای بهترین راه برای داشتن یک رابطه خوب و مداوم صداقت و راستگویی هستش ولی پسرا مطمئن هستند بهترین راه دروغگویی و گرفتن سوتی از طرف مقابله!

    11-دختر ها از درس و مدرسه بیزارند ولی پسر ها از درس و مدرسه فراری هستند!

    12- پسر ها به هم حسودی نمی کنن اما دخترا به هم حسودی می کنن.

    13-اگر برادرتون دوست دختر داشته باشه شما سعی می کنید با اون دختر آشنا بشید ولی اگر خواهرتون دوست پسر داشته باشه شما قسم می خورید! که هم پسره و هم خواهرتون رو سر به نیست کنید.

    14-دختر ها زیر بار حرف زور میرن اما پسر ها خودشون حرف زور میزنن

    ۱۵- شرمنده . شماره ۱۵ خیلی ..........هست و اگه بنویسم وب فیلتر میشه !

    16-اگر یک دختر در یک جمع سوتی بده تا آخر دیگه هیچ حرفی نمیزنه اما پسر ها در یک چمع فقط سوتی میدن!

    17-یک دختر اگر 24 ساعت با دوست پسرش صحبت نکنه افسرده میشه اما یک پسر اگر 24 ساعت با دوست دخترش صحبت نکنه با اون یکی دوست دخترش صحبت میکنه.

    18-پسر ها میدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین ازش متنفرن ولی دختر ها نمیدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین طرفدارشن!

    19-یک دختر اگر با دوست پسرش به هم بزنه دیگه با هیچ پسری دوست نمیشه اما یه پسر اگر با دوست دخترش به هم بزنه با 3-4 تا دختر دیگه دوست میشه!

    20-یک دختر اگر توی خیابون پسری ازش بپرسه ساعت چنده میگه:ساعت 7.اما یه پسر اگر یه دختر ازش ساعت بپرسه میگه :ساعت 7 و 2 دقیقه و 24 ثانیه,اینم شماره تلفن من ..... سر ساعت 9 منتظر تماستم!

    21-اگر یه دختر به یه پسر نگاه کنه , پسره فکر می کنه که خیلی خوش تیپه ولی اگر یه پسر به یه دختر نگاه کنه دختره فکر میکنه که پسره چقدر بی چشم و رو هستش!

    22-دختر ترشیده میشه اما پسر نه!!!!

    23- بعد از خوندن این مطلب پسرا اول 2 دقیقه فکر میکنن تا مفهوم مطلب رو بفهمند و چون بعد از دو دقیقه نمی فهمند می زنن زیر خنده و میگن خیلی باهال بود اما دخترا بعد از خوندن این مطلب 2 ساعت حرص می خورن و فکر میکنن به شخصیت دخترای ایرونی توهین شده و در نهایت چون مفهوم این مطلب رو نفهمیدن به نویسنده اش میل میزنن و فحش میدن!!!

  20. 9 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  21. #11
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    اینو بخونید جالبه



  22. 9 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  23. #12
    همکار بازنشسته فروم Siavash آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    paradise
    نگارشها
    1,841

    پاسخ : طنز

    نقل قول نوشته اصلی توسط nasha73 نمایش پست ها
    اینو بخونید جالبه


    اگه بخش قبلی چتشون رو هم میذاشتی خنده دار تر میشد..

  24. 6 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  25. #13
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    دختر خانم ها :

    بعضی از اونا واقعاً می خونند وقتی میرن سر کتاب تا یکی دو ساعت دیگه کلشونو از کتاب بر نمی دارند . عادت دارند زیر مطالب کتاب خط بکشند که بعدا بخونند

    بعضی هاشون هم که مثلا درس می خونند کتاب جلوشونه چشمشون هم روی کتابه ولی حواسشون یه جای دیگست …

    یه عده ای هم هستند که به بهونه اینکه مشکل دارن زنگ میزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود یک ساعت و اندی به طوری که اشک و دود تلفن در میاد برای هم قصه بی بی چساره تعریف می کنند.





    آقا پسر ها :

    یا درس نمی خونند یا وقتی می خواند بخونند باید حسش بیاد. وقتی حسش میاد که شب امتحانه …

    یه کم که درس خوندند یه موردی پیش میاد و بهش خیره می شوند

    و به یه چیزی فکر می کنند بعد انگار که درس خوندند بلند میشند میرن استراحت می کنند بعد از یک ساعت استراحت دوباره میرند میشینند فکر می کنند . وقتی فکرشون تموم شد کتاب را ورق میزنند یه کم براندازش میکنند وزنش می کنند استخاره می کنند برای خودشون تقسیمش می کنند میگند تا ساعت فلان اینقدر می خونم تا ساعت فلان اینقدر بعد میرن استراحت کنند . حین استراحت حسشون تموم میشه

    حال ندارند برند بخونند ولی چون می دونند فردا امتحان دارند پا میشند میرند سر کتابشون.

    همینجور که می خونند هیچی حالیشون نیست چون جای دیگه فکر می کنند(لازم به ذکر است که هیچ وقت در هیچ موقعیتی فکر نمی کنند فقط موقع درس خوندن فکرشون میاد) بعد از نیم ساعت دوباره میرن استراحت، بعد سه ربع استراحت می بینند خیلی دیر شده .دوباره میرنند درس بخونند این بار می خونند یه چیزایی هم یاد میگیرند ولی چیزایی که یاد نمی گیرند را میذارند که فردا از دوستاش بپرسند یه کم به معلمشون فحش میدند می گند اینارو درس نداده . خلاصه آخرش نمیرسند کتاب را تموم کنند فردا میرند میبینند که دوستاشون یه چیزایی می گند که تا حالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خرد میشه اونایی هم که خونده بودند یادشون میره ...

  26. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  27. #14
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    » تفاوت مديريت در ايران و اروپا

    اروپا: موفقيت مدير بر اساس پيشرفت مجموعه تحت مديريتش سنجيده ميشود
    ايران: موفقيت مدير سنجيده نميشود، خود مدير بودن نشانه موفقيت است
    اروپا: مديران بعضي وقتها استعفا ميدهند
    ايران: عشق به خدمت مانع از استعفا ميشود
    اروپا: افراد از مشاغل پايين شروع ميکنند و به تدريج ممکن است مدير شوند
    ايران: افراد مدير مادرزادي هستند و اولين شغلشان در بيست سالگي مديريت است
    اروپا: براي يک پست مديريت، دنبال مدير ميگردند
    ايران: براي يک فرد، دنبال پست مديريت ميگردند و در صورت لزوم اين پست ساخته ميشود
    اروپا: يک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدير شود
    ايران: يک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حاليکه مديرش سه بار عوض شده
    اروپا: اگر بخواهند از دانش و تجربه کسي حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مديريت ميکنند
    ايران: اگر بخواهند از کسي هيچ استفاده اي نکنند، او را مشاور مديريت ميکنند
    اروپا: اگر کسي از کار برکنار شود، عذرخواهي ميکند و حتي ممکن است محاکمه شود
    ايران: اگر کسي از کار برکنار شود، طي مراسم باشکوهي از او تقدير ميشود و پست مديريت جديد ميگيرد
    اروپا: مديران بصورت مستقل استخدام و برکنار ميشوند، ولي بصورت گروهي و هماهنگ کار ميکنند
    ايران: مديران بصورت مستقل و غيرهماهنگ کار ميکنند، ولي بصورت گروهي استخدام و برکنار ميشوند
    اروپا: براي استخدام مدير، در روزنامه آگهي ميدهند و با برخي مصاحبه ميکنند
    ايران: براي استخدام مدير، به فرد مورد نظر تلفن ميکنند
    اروپا: زمان پايان کار يک مدير و شروع کار مدير بعدي از قبل مشخص است
    ايران: مديران در همان روز حکم مديريت يا برکناريشان را ميگيرند
    اروپا: همه ميدانند درآمد قانوني يک مدير زياد است
    ايران: مديران انسانهاي ساده زيستي هستند که درآمدشان به کسي ربطي ندارد
    اروپا: شما مديرتان را با اسم کوچک صدا ميزنيد
    ايران: شما مديرتان را صدا نميزنيد، چون اصلاً به شما وقت ملاقات نميدهد
    اروپا: براي مديريت، سابقه کار مفيد و لياقت لازم است
    ايران: براي مديريت، مورد اعتماد بودن کفايت ميکند


  28. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  29. #15
    Registered User nasha73 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    در سرزمین جادو
    نگارشها
    241

    پاسخ : طنز

    خواندنی از اکبر اکسیر، طنزپرداز معاصر
    ازآجیل سفره عید
    چند پسته لال مانده است
    آنها که لب گشودند؛خورده شدند
    آنها که لال مانده اند ؛می شکنند
    دندانساز راست می گفت:
    پسته لال؛ سکوت دندان شکن است !
    ------------------------------------------------
    من تعجب می کنم
    چطور روز روشن
    دو ئیدروژن
    با یک اکسیژن؛ ترکیب می شوند
    وآب ازآب تکان نمی خورد!

    ----------------------------------------------------
    پزشکان اصطلاحاتی دارند
    که ما نمی فهمیم
    ما دردهای داریم که آنها نمی فهمند
    نفهمی بد دردی است
    خوش به حال دامپزشکان!

    ---------------------------------------------------
    بهزیستی نوشته بود:
    شیر مادر، مهرمادر، جانشین ندارد
    شیرمادرنخورده، مهرمادرپرداخت شد
    پدریک گاو خرید
    و من بزرگ شدم
    اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت
    جز معلم عزیز ریاضی ام
    که همیشه میگفت:
    «گوساله، بتمرگ!»

    --------------------------------------------------------
    شيرمادر، بوي ادكلن مي*داد
    دست پدر، بوي عرق
    (گفتم بچه*ام نمي*فهمم)
    نان، بوي نفت مي*داد
    زندگي، بوي گند
    (گفتم جوانم نمي*فهمم)
    حالا كه بازنشسته* شده*ام
    هر چيز، بوي هر چيز مي*دهد، بدهد
    فقط پارك، بوي گورستان
    و شانه تخم مرغ، بوي كتاب ندهد!

    ----------------------------------------------------
    با اجازه محیط زیست
    دریا، دریا دکل می*کاریم
    ماهی*ها به جهنم!
    کندوها پر از قیر شده*اند
    زنبورهای کارگر به عسلویه رفته*اند
    تا پشت بام ملکه را آسفالت کنند
    چه سعادتی!
    داریوش به پارس می*نازید
    ما به پارس جنوبی!


  30. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ