مشاعره با اشعار حافظ (لسان الغیب) ^-_-^

[sasuke.sama]

سلام به همه
خوب فکر نمی کنم نیازی به توضیح دادن باشه از عنوان معلومه که باید چی کار کنیم

[sasuke.sama]

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

[slimshady21]

تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت ****** تا باز چه اندیشه کند رای صوابت

[sasuke.sama]

تا ز میخانه می و نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

[slimshady21]

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس **** کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

[lio_polo]

آن کيست که از راه کرم با چون مني ياري کند...
بر جان بدکاري چو من يکدم نکوکاري کند..

[misha]

دوش میگفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا ! که پشیمان نشود

[lio_polo]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند...
وندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند...

[misha]

دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود

[slimshady21]

در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست **** مست از می و میخواران از نرگس مستش مست

[misha]

تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای ثوابت

[slimshady21]

تاب بنفشه می​دهد طره مشک سای تو ///@\\\ پرده غنچه می​درد خنده دلگشای تو

[lio_polo]

وصل تو اجل را ز سرم دور همي داشت...
از دولت هجر تو کنون دور نماندست.....

[slimshady21]

تا معطر کنم از لطف نسیم تو مشام ///@\\\ شمه​ای از نفحات نفس یار بیار

[misha]

رواق منظر چشم من آشیانه تست
کرم نما و فرودآ که خانه خانه تست
*
*
*
تنت بناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد