Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 15 , از مجموع 22

موضوع: تاثیر آئین‌های کهن ایرانی بر آئین زرتشت

  1. #1
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    تاثیر آئین‌های کهن ایرانی بر آئین زرتشت

    سلام و شونصدتا درود ...
    اسم تاپیک بیانگر موضوع و هدف هست ...

    بعضی وقتا فک میکنم بدنیست بیشتر راجع به پیشنه هایی بدونیم که با گذرزمان و خاک هایی که از عراق میاد اینا هم دارن زیر خاک دفن میشن ... دی:
    از شوخی که بگذریم این روزها کمتر کسی از فرهنگ کهن کشورمون صحبت میکنه و از تاثیرات اون به ایین ها چیزی شنیده میشه ...
    لازم دونستم این مطالب رو اینجا بذارم ، شاید با خوندنشون ، یکمی از دفن شدن این گذشته ها جلوگیری کنم ... هرچند کم ولی بهتر از هیچی .....


    مطالبی رو که تو این موضوع قرار میگیرن خیلی خیلی بحثشون زیاده فک میکنم بالای 50-40 جلد کتاب (هرکدوم شونصد صفحه) راجع به این موضوع و زیرشاخه هاش نوشته شده ...
    من مقدار خیلی جزیی راجع به این موضوع مطالب دارم و سعی میکنم تا جایی که بشه اونارو در اختیار شما قرار بدم ...

    امیدوارم که از مطالب خوشتون بیاد ...



    سرتیتر های مطالب :


    مهاجرت آریایی‌ها به فلات ایران
    ۲ دین و فرهنگ آریایی‌ها
    ۲.۱ علل پیدایش ثنویت در مجمع ایزدان قدیم
    ۲.۱.۱ تأثیر فرهنگ‌های بومی
    ۳ آئین اقوام ایرانی‌تبار
    ۳.۱ مشابهت آئین‌های ایرانی و ودایی
    ۴ نوآوری زرتشت
    ۵ علل رشد یکتاپرستی در بین آریایی‌ها
    ۶ اقوام بومی نجد ایران
    ۷ آئین زروانی
    ۸ مهر
    ۸.۱ مهر در اوستا
    ۸.۲ مهرپرستی
    ۹ رسوم ایرانیان
    ۹.۱ جشن‌های مذهبی
    ۹.۲ جشن‌های آتش
    ۹.۳ احترام به درختان
    ۱۰ پیدایش دین زرتشتی یا مزدیسنا
    ۱۰.۱ خداوند در دین مزدیسنا
    ۱۰.۲ آئین زندگی در دین مزدیسنا
    ۱۰.۳ نقش مغان در تغییر آئین زرتشت
    ۱۰.۴ احکام دین مزدیسنا بر اساس وندیداد
    ۱۱ آئین مغان مادی
    ۱۱.۱ دو نظریهٔ متفاوت دربارهٔ دین مغان در دوران هخامنشیان
    ۱۱.۱.۱ انتساب مغان مادی به آئین زرتشتی
    ۱۱.۱.۲ مغان مادی زرتشتی نبودند
    ۱۲ سه نظریهٔ متفاوت دربارهٔ آئین هخامنشیان
    ۱۲.۱ زرتشتی دانستن هخامنشیان
    ۱۲.۲ غیرزرتشتی دانستن هخامنشیان
    ۱۲.۳ زرتشتی دانستن پادشاهان متأخر هخامنشی
    ۱۲.۳.۱ کتیبه‌های هخامنشی
    ۱۲.۳.۲ نماد خورشید بالدار
    ۱۳ آئین‌های ایرانی از دیدگاه مورخان یونانی
    ۱۳.۱ هرودوت
    ۱۳.۲ گزارش دیگر مورخان یونانی


    vi veri veniversum vivus vici
    به قدرت حقیقت ، من جهان هستی رو فتح میکنم

  2. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  3. #2
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : تاثیر آئین‌های کهن ایرانی بر آئین زرتشت

    تأثیر آئین‌های کهن ایرانی بر آئین زرتشت به آئین‌ها و عقاید اقوام ایرانی‌تبار و اقوام بومی فلات ایران در عصر مقدّم بر زرتشت و چگونگی تأثیرگذاری این آئین‌ها بر نوآوری دینی آئین زرتشت، می‌پردازد. برای شناخت دین در ایران باستان می‌توان به دو منبع اوستا و سنگ‌نبشته‌های هخامنشی استناد کرد. در اوستا چندین‌بار واژهٔ ائیریه به معنی آریائی تکرار شده‌است. ائیریه شکل باستانی ثبت شدهٔ واژهٔ آریاست که برای اشاره به مجموعهٔ اقوام ایرانی‌تبار و هندیان به‌کار می‌رود.

    دین کهن اقوام ایرانی‌تبار برگرفته از عقاید کهن‌تر آریایی‌هاست که در آن عوامل طبیعی و روان مردگان اهمیت بسزایی داشتند. در طی تکامل این عقاید، هر یک از اجزای طبیعت، به صورت خدایی درآمده‌بود و بدین‌گونه خدایان بسیاری بر سرنوشت جهان فرمانروایی ‌می‌کردند. در این رشته عقاید کهن آریایی‌ها، دو دسته از خدایان وجود داشتند که به آنان اهوره (نیروهای نیک) و دیوه (نیروهای پلید) گفته‌می‌شد. در میان این اقوام این عقیده وجود داشت که در جهان دو آئین و قانون وجود دارد، ارته و دروغ. یکی به معنی نظم و تقوا و دیگری به معنی آشوب و دروغ. اقوام هندوایرانی‌ در زمانی بسیار کهن، به خدا-پدری اعتقاد داشتند که با نام و صفت‌های گوناگونی خوانده می‌شد. همهٔ خدایان چه اهوراها و چه دیوها، فرزندان او بودند، ولی خود او در امر آفرینش و امور جهان وظیفه‌ای برعهده نداشت. این اندیشه در ایران با نام آئین زروانی معروف است. این آئین کهن هندوایرانی، در فلات ایران چندبار متحول شد. در مرحلهٔ نخست، دیوان از خدایی افتادند و به مظاهر نیروی شر تبدیل شدند. در مرحله بعد افزوده شدن یک ویژگی دیگر، یعنی وجودی با نام اهورامزدا در رأس جهان خدایان بود. اهورامزدا در نوشته‌های هندی به چشم نمی‌خورد. تحول سومی که در فلات ایران رخ داد، از اهمیت افتادن زروان در دین زرتشت بود. ساکنین و اقوام بومی ایران که قبل از ورود آریایی‌ها در نقاط مختلف فلات ایران سکونت داشتند، دارای عقاید مهرپرستی بودند. احترام به گیاهان و درختان و بطور کلی تمام رستنی‌ها و جانوران سودمند برای جهان هستی، در میان‏ ایرانیان رسم بوده‌است. همچنین از همان دوران زندگی مشترک هندوایرانیان به تدریج نوعی گاه‌شماری مشابه برای جشن‌ها و نیایش‌ها را رایج کرد. در بین جشن‌هایی فراوانی که در ایران باستان برگزار می‌شد، برخی از جشن‌ها به آتش ارتباط داشت.

    زرتشت کیش کهن آریایی را از اساس تغییر داد. او ستایش ایزدان باستان را منع کرد و ستایشگرِ خدای یگانه، یعنی اهورامزدا گردید این تغییرات در بخش گات‌های اوستا به چشم می‌خورد. اما بخش‌های دیگر اوستا (یشت‌ها و یسنا) با اینکه اصول زرتشتی دارد، ولی یادآور آئین کهن آریایی‌ها است. در این بخش‌ها گروهی از ایزدان، فرشتگان و چه‌بسا دیوان، همان پروردگاران آریایی هستند که در بین ایرانیان و هندوان مشترک بودند. وندیداد یا کتاب شرایع و احکام مزدیسنان نیز بخش دیگری از اوستاست که به مغان پیش از زمان زرتشت، اقوام و مردم بومی ایران زمین و آریایی‌های مقدم بر زمان زرتشت پرداخته است. وندیداد برای شناخت و دریافت قسمتی از باورها و مذاهب پیش از زرتشت بکار می‌آید. این بخش یا به وسیله مغان و یا با نظارت مستقیم آنان تدوین شده است. بیشتر عناوین و بندهایی که به عنوان اساس و رئوس دینی در وندیداد شمرده شده‌اند، یا در دین اصیل زرتشت رد شده و یا هیچ اشاره‌ای درباره‌شان نشده‌است. بنابراین دین زرتشت را شاید بتوان با دو عنوان مختلف معرفی کرد. یکی آئین زرتشت و دیگری آئین مزدیسنا. آنچه به نام آئین زرتشت نامیده می‌شود، مجموعه‌ای مطالب است که از گاهان و سرودهای خود زرتشت برمی‌آید.در مقابل آنچه آئین مزدیسنا خوانده می‌شود، مطالب اوستایی و پهلوی و مفاهیم گاهانی است که به عقاید ایرانیان پیش از زرتشت، آمیخته است. در واقع آئین مزدیسنا همان آئین کهن است که از صافی عقاید زرتشت گذشته، و تنها رنگ آن را پذیرفته و به عصر معاصر رسیده‌است و معمولاً از آن به اوستای نو یاد می‌کنند.

    به سبب فقدان آگاهی‌های تاریخی هنوز نمی‌توان از روی تفسیر و گزارش اوستا زمان و محل ظهور آئین زرتشت را به طور دقیق تعیین کرد و یا از چگونگی گسترش آئین مزدیسنا در ایران باستان آگاه شد. در این موارد بحث و تردید بسیار است. در مورد اینکه از چه زمانی تبلیغ آئین زرتشت در ری (که پایگاه مرکزی مغان بود) شروع به رشد کرد، قرائن و شواهد روشنی موجود نیست همچنین با وجود دستاوردهای حاصل از علوم باستان‌شناسی، زبان‌شناسی تطبیقی، زبان‌شناسی تاریخی، مردم‌شناسی و تاریخ، هنوز در مورد مذهب هخامنشیان اختلاف نظر وجود دارد. در این ناآگاهی آثار نویسندگان یونانی و رومی، در به دست آوردن تصوری از جنبش‌های مذهبی و دگرگونی و پیچیدگی و نوکیشی و دین‌آوری ایران باستان بسیار باارزش هستند.



    اتش نمادی از ارته

  4. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  5. #3
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : تاثیر آئین‌های کهن ایرانی بر آئین زرتشت

    مهاجرت آریایی‌ها به فلات ایران


    آریائی‌ها بخشی از مجموعهٔ اقوام هندواروپایی یا هندواروپایی‌زبان بودند. شایان ذکر است که مفهوم آریایی، فقط برای اشاره به ایرانیان و هندیان کاربرد دارد.

    حرکت اقوام هندوایرانی از حدود دو هزار سال پیش از مسیح آغاز شد و چنین برمی‌آید که آن‌ها در اواخر هزارهٔ دوم به آسیای میانهٔ جنوبی رسیدند. تدریجاً جدایی در شاخهٔ هندوایرانی یا آریایی‌ها از یکدیگر بیشتر شد. آریائی‌هایی که بعدها به ایران امروزی آمدند، ابتدا در آسیای میانه در کرانهٔ رود مقدس وخشو که نزد یونانیان رود اکسوس شده اقامت کردند. امروزه برخی از دانشمندان رود اکسوس را با رود جیحون یا آمودریا یکسان می‌دانند. اما برخی دیگر مانند مارکوارت، هنینگ و همچنین هومباخ، رود تجن و شعبهٔ آن هری رود را مطابق با رود اکسوس می‌دانند. آن‌ها به اقامتگاه خود نام ملی خود را داده، آن را ائیرینه‌وئجه یا ایرانویج نامیدند. واژهٔ وئجه به معنی «تخم» است و ائیرینه‌وئجه به معنی «سرزمین تخمه و نژاد ایرانی» است .


    منطقهٔ اطراف رود جیحون یا آمودریا محل احتمالی ایرانویج.


    این تصور که آریایی‌های ایرانی دارای سپاه و واحدهای نظام‌یافتهٔ بزرگی بودند، غلط است. آنان در گروه‌های قبیله‌ای کوچکی می‌زیستند که هر کدام مستقلاً در جایی مستقر شدند و سرانجام پس از گذشت قرن‌ها، شمار آنان چنان افزایش یافت که بر آن سرزمین‌ها مسلط گشتند.
    مهاجران، بصورت دسته‌های کوچ‌نشینِ کوچک و متفرق، در پهنهٔ وسیعی از فلات ایران، در پیرامون روستاها چادرهای خود را برافراشتند و به دامداری و تربیت اسب که یکی از مهم‌ترین پیشه‌های آن‌ها بود، پرداختند. رابطهٔ اینان با بومیان نسبتاً صلح‌جویانه بود و همچون هم‌تباران خود که راه هند را در پیش گرفتند، ناچار به جنگ‌های دراز با بومیان نگشتند. در آن زمان قانونی که در روم وجود داشت و به موجب آن برای ورود و شاید حق تبعیت پروانهٔ اقامتی برای بیگانگان صادر می شد در این نواحی وجود نداشت. برای بومیان قدیم ایران که دشمنی سرسخت و دیرینه چون آشوریان، در برابر خود داشتند، ورود این جنگجویان پشتیبان خوبی برای مقابله با این دشمن دیرین بود. از اینرو به آن‌ها در پیرامون روستاهای خود جای دادند. برخورد دو قوم ایرانی و بومی را می‌توان در آثار باستانی بازمانده در تپهٔ سیلکِ کاشان به خوبی دید. در آنجا دو گروه متفاوت با دو نوع آداب و رسوم و فرهنگ متمایز دیده‌می‌شود. این دسته‌های مهاجر چون سوارانی کارآزموده در جنگ بودند، کم‌کم به عنوان نیروی سپاهی، نگهبانی روستاها را برعهده گرفتند و به شکل سربازان روزمزد درآمدند. با گذشت زمان نظام و سامان امنیتی و لشکری روستاها به دست آن‌ها افتاد و در درون جامعهٔ بومی نفوذ یافتند و با ازدواج‌هایی که بین مردم بومی و مهاجران صورت گرفت، دارای زمین‌های کشاورزی و قدرت اقتصادی شده و رفته‌رفته جنگجویانی که روزگاری توسط سران روستا اجیر شده‌بودند، بجای سران بومی روستا نشستند و جانشین آن‌ها شدند. بومیان زبان و آداب و رسوم مذهبی تازه‌واردان نیرومند را پذیرفتند و مهاجران ایرانی نیز تا اندازه‌ای از رسوم و عقاید آنان تأثیر پذیرفتند. آمیختگی دو قوم ایرانی و بومیان به‌تدریج موجب استهلاک اقوام بومی در قوم ایرانی گردید و آمیختگی معیشت چوپانی ایرانیان با معیشت روستائی و کشاورزی بومیان یک زندگی اجتماعی کشاورزان گله‌پرور به وجود آورد که موجب ترقی سریع اقتصادی و مالی جامعهٔ جدید گشت.



    در نقشه منطقهٔ اقوام ایرانی تبار و مردم هندوآریایی نشان داده شده‌است.

  6. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  7. #4
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : تاثیر آئین‌های کهن ایرانی بر آئین زرتشت

    دین و فرهنگ آریایی‌ها

    آریایی‌ها از دیر باز به دو مبدأ خیر و شر قایل بودند. از یک سوی موجودات نیکوکار که به انسان خیر و رحمت می‌رسانند و دیگری موجودات زشتکار که منشأ بدی‌ها هستند و با دستهٔ اول در جنگ و ستیزند. در دنبال جدایی دو قوم، عقاید و اساطیر نیز تدریجاً در نزد هر یک مسیر جداگانه‌ای طی کرد یا می‌توان در احتمال را هم نظر گرفت که خود آغاز این اختلافات، در الزام جدایی دو قوم نقش داشته‌است.
    در بین ایرانیان اهوراها یا همان اسوراهای هندوان، در مقابل دیوها قرار گرفتند. اهورامزدا به عنوان خدای بزرگ پرستیده ‌می‌شد و در عین حال خدایان دیگر مثل میترا، آناهیتا و ورثرغنه یا بهرام نیز به عنوان خدایان بزرگ و مستقل ستوده‌ می‌شدند. تعدادی از خدایان سابق و مشترک با هندوان یعنی خدایان ودایی نیز عنوان خدایان دشمن یافتند و هر شر و عیب و نقصی را که در کاینات گیتی دیده می‌شد، مخلوق آن‌ها در نظر گرفته می‌شد. بدین‌گونه در کیش قوم ایرانی اعتقاد به نوعی ثنویت به مجمع خدایان قدیم راه یافت و آن‌ها را به دو دسته تقسیم کرد. در ایران ایندرا در نتیجهٔ یک جریان تاریخی-دینی که جزئیات آنرا دیگر نمی‌توانیم دریابیم، به درجهٔ یک اهریمن تنزل پیدا کرد. با چنین حالی بود که عنوان کاوی هم که در نزد هندوان مفهوم حکیم و عارف و شاعر داشت، در نزد ایرانیان غیر از عنوان فرمانروای کاهن گه‌گاه مفهوم سرکردهٔ دیوپرست را نیز در برگرفت.




    برروی سفالینه‌های کشف‌شده از قبرهای مهاجران آریایی در تپهٔ سیلک، نقش اسب بسیار دیده‌می‌شود و این نشان آنست که اسب در زندگی آن‌ها اهمیت بسیاری داشته‌است

  8. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  9. #5
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : تاثیر آئین‌های کهن ایرانی بر آئین زرتشت

    علل پیدایش ثنویت در مجمع ایزدان قدیم

    دربارهٔ علل پیدایش ثنویت در مجمع ایزدان قدیم و تغییر نقش اهوراها و دیوها نظرات مختلفی وجود دارد. که اگر بخوام توضیح بدم باید شونصد تا کتاب رو بیارم اینجا ردیف کنم ...
    پس میگذریم ... دی:


    تأثیر فرهنگ‌های بومی

    چه باستان‌شناسی و چه اسطوره‌شناسی نشان می‌دهد که از سند تا دریای مدیترانه تحت تأثیر یک فرهنگ بومی پیشرفته بوده‌است. مدارک باستان‌شناسی‌ای در دسترس است که از ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد این تمدن از غرب به درهٔ سند رسیده و تمدن بزرگ موهنجودارو و هرپا را به وجود آورده‌است. اینان هم مستقیم از طریق دریا و هم از طریق نجد ایران، احتمالاً توسط عیلامی‌ها‌ با بین‌النهرین مربوط بوده‌اند. از زمان‌های قدیم در بین‌النهرین عقیده به دو گروه خدایان و تفکر ثنوی رایج بوده‌است. با یاری باستان‌شناسی و تاریخ مطالعهٔ تطبیقی اساطیر ایران با اساطیر هندی و مشاهدهٔ امر تحول هر دو گروه اساطیری، می‌توان به این نتیجه رسید که اساطیر هندوایرانی در رابطه با یک فرهنگ منطقه‌ای بوده و همین باعث شده‌است که به مرور در ایران و هند علی‌رغم اساطیر هندواروپایی حتی مسئلهٔ خدای خیر و شر هم مطرح شود. از ثنویت ایزدان هندوایرانی در ریگ‌ودا اثری نیست. چند کتاب نخستین ریگ‌ودا تفکر دینی هندوایرانی (آریایی) را مشخص می‌کند بنا بر ریگ‌‌وداهای نخستین، آریایی‌ها هندوایران در آغاز دو گروه خدای خیر و شر نداشتند و پس از آمدن به هند و ایران در طی چند سد سال دارای دو گروه خدایان خیر و شر می‌گردند. هر دو گروه، تحول کیفیات واحدی را نشان می‌دهند، مسیر یکی‌است اما به علت مستقل بودن از هم، نامگذاری‌ها ناهماهنگ است. در یکی اسوراها (برابر اهوراها در ایران) شیطانی و دیوها خدایی و مظهر خیرند و در دیگری برعکس. پیش از این در دورهٔ آریائی مظهر شری وجود نداشت. ولی در برداشت تازه در بین هندیان وارونا مظهر شر می‌شود و در بین ایرانیان اهریمن چنین سمتی را پیدا می‌کند. شباهت‌های بسیار دیگری نیز میان پرجاپتی خدا-پدر نخستین اساطیر بعدی هند، در اواخر ریگ‌ودا و زروان خدا-پدر نخستین ایران وجود دارد، که نیازمند توجیه‌است. گمان می‌رود که این تحول نیز بیش از اینکه یک تحول مجزای خودبخود باشد، تحت تأثیر وام‌گیری از فرهنگ کهن بومیانِ فلات ایران و تمدن درهٔ سند به وجود آمده‌باشد .



    نقش برجسته‌ای در کامبوج که در مرکز ویشنو یکی از ایزدان آئین هندو قرار گرفته و در دو سوی او دو گروه اسوراها و دیوها به تصویر کشیده شده‌‌‎است.

  10. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  11. #6
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : تاثیر آئین‌های کهن ایرانی بر آئین زرتشت

    آئین اقوام ایرانی‌تبار


    شاخص‌های دین کهن اقوام ایرانی‌تبار، پیش از زرتشت، از بخش‌هایی در اوستای موجود بنام یشت‌ها مطالعه می‌شود. یشت‌ها بخشی از اوستاست. هستهٔ اصلی سرودهای دینی یشت‌ها گروهی از متن‌های کهن هستند که از راه تلفیق در گنجینهٔ آئین زرتشتی گنجانده‌شدند. یشت‌ها سرودهای ستایش است برای خدایان دوران آریایی پیش از زرتشت که موبدان زرتشتی هنگام گردآوری و جمع و تألیف اوستا، آن سرودها را چنان که باقی مانده بود، به دلخواه خود تدوین کرده و اهورامزدا و امشاسپندان را بر آن خدایان سروری بخشیده و در شمار بخشی از اوستا درآوردند. این متن‌های یشتی دست دوم تا اندازه‌ای از مواد عامیانهٔ کهن بهره گرفته‌اند ولی به طور‌کلی از شکل ناقصی که دارند، آشکار می‌شود که زمان واقعی سرودن یشت‌ها سپری شده بوده‌است. یشت‌ها هنگامیکه گروه بسیاری از آئین‌های دیگر جذب آئین زرتشت شدند، به اوستا افزوده شده‌است. بسیاری از این آئین‌ها را خود زرتشت هم نمی‌شناخت.

    بطورکلی شاخص‌های آئین کهن ایرانی به شرح زیر است:
    پرستش اهورامزدا به عنوان خدای برتر: از قراین چنین برمی‌آید که ایرانیان به مرور در آئین کهن آریایی‌ها تصرفاتی قایل شدند چنان‌که از وقتیکه تاریخ ایرانیان معلوم است، اهورامزدا خدای بزرگ طوایف شهرنشین و متمدن شرقی و غربی ایران محسوب می‌شده‌است. مزداپرستی قدیم‌تر از دین زرتشت است. مزدا خدای قبیله یا ملتی معین نیست و خدای عالم و پروردگار بنی‌آدم است. وابستگی میان اهورامزدا و آئین زرتشت آنچنان نزدیک است که بسیاری چنان می‌پندارند که پرستش این خدا از دین زرتشت سرچشمه گرفته‌است ولی دلایل بسیاری در دسترس است که نشان می‌دهد اهورامزدا ایزدی بسیار کهن است و زرتشت در دین‌آوری خود از این نام برای نامیدن خدای یگانه استفاده کرده‌است. لازم به یادآوری نیست که گاه اتفاق می‌افتد که آئینی نو، نام‌های کهن را مفهوم تازه می‌بخشد. نام مجرد مزدا باستانی‌تر از دین زرتشت است و حتی نقش اساسی‌ای که در مزدیسنا به عهدهٔ این ایزد محول شده‌است نیز به دوران قبل از زرتشت برمی‌گردد. می‌توان باور داشت که در اواخر هزارهٔ دوم و اوایل هزارهٔ اول پیش از میلاد که قبایل ایرانی هنوز از یکدیگر جدا نشده‌بودند، پرستش خدایی به نام اهورامزدا در میان ایشان شکل گرفته بوده‌است که مظهر خرد، عدالت و خلق بوده‌است. پس از او بخشی از خدایان کهن هندوایرانی، اهوراها، با کاهشی در خویشکاری‌‌‌های کهن‌شان، تا حدی صورت فرشتگان یافته، گروه دیگر خدایان هندوایرانی، دیوها، مظهر شر گشته‌بودند. سپس در مرحلهٔ پیشرفته‌تری از دین، در فرهنگ اوستایی شرق ایران، اهورامزدا به خدایی یکتا مورد پرستش قرار گرفته و خدایان دیگر حذف شده‌اند و اهریمن مظهر و سرور دیوان گذشته‌است، در حالی که در بخش‌های دیگر این بوم، از جمله پارس دین ایرانی بر همان اساس کهن باقی‌مانده‌است. علت عمومیت یافتن نهایی دین زرتشتی را در ایران می‌توان در همین پیشروتر بودن گاهان زرتشت نسبت به بقیه دید.
    پرستش خدایان متعدد: پرستش خدایانی چون آناهیتا، تیر، میترا، بهرام، ارته، رشن، فروشی، زامیاد و هوم.
    نداشتن پرستشگاه:امروزه می‌دانیم که در دین و آئین هندواروپایی نه پرستشگاه وجود داشته‌است، نه تندیس و پیکرهٔ خدایان.
    انجام قربانی و نوشیدن هوم: مراسم قربانی کردن گاو و نوشیدن هوم همراه با جشن‌های پرخرج و باشکوهی بود، این مراسم بدون آنکه به طبقات ثروتمند لطمه‌ای بزند، طبقات کشاورز و چوپان را ضعیف و فقیر می‌کرد و ظاهراً به همین سبب در نزد زرتشت با نظر قبول نگریسته نمی‌شد. ولی ذکر برگزاری این گونه آئین‌های قربانی در یشت‌ها (بخشی از اوستا) می‌رساند که این رسم بعد از زرتشت نیز همچنان بر جای مانده و دوام داشته‌است.
    تدفین مردگان: رسم قرار دادن نعش مردگان پیش جانوران و پرندگان به غیر از مادها به خزرها و بلخی‌ها‌ نیز نسبت داده شده‌است، چنان می‌نماید که این یکی از رسم‌های ویژهٔ قبایل ایرانی کهن باشد که در جلگه‌های شمال زندگی چادرنشینی داشتند و امری را که بنا به اقتضای وضع آب و هوا و طرز معیشت آن‌ها از ضرورت‌های زندگی بوده بصورت یک رسم مذهبی در آورده‌اند.
    چنین به نظر می‌رسد که به خاک سپردن مردگان یک آئین پارسی بوده که بعدها به تدریج متروک شده‌است. سندی در این مورد از برده‌ای ایرانی به نام اوفراتسبه دست آمده‌است. «مرا مسوزان، آتش را از برخورد تن من میالای، من پارسیم، نیاکانم نیز پارسی بودند و گناه آلودن آتش به نزد ما گران‌تر از مرگ است. مرا به خاک بسپار، مولایم، ولی برتنم، آب تطهیر نیفشان چون من آب‌ها را نیز گرامی می‌دارم.»
    مراسم برسم: مقصود از مراسم برسم، دعا خواندن و سپاس به جای آوردن، نسبت به تنعم از نباتات است که مایهٔ تغذیهٔ انسان و چهارپا و وسیلهٔ جمال طبیعت است. بر طبق این رسم مردم پیش از غذا برسم که عبارت از شاخه‌های بریده درختی مانند انار و گز و هوم بود، به دست گرفته، دعا می‌خوانده‌اند و سپاس نعمت به جای می‌آوردند. در بخش‌های مختلف اوستا از برسم یاد گردیده‌است.
    نفرت از دروغ: امیل بنونیست می‌نویسد، به غیر از کتیبه‌های بجای مانده از دوران هخامنشیان، نفرت و بیزاری ایرانیان نسبت به دروغ در بخش‌های متأخر اوستا نیز آمده‌است. این خود نشانهٔ اینست که این گونه معتقدات از ویژگی‌های و خصوصیات همیشگی و عمومی ایرانیان بوده‌است

  12. 3 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  13. #7
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : تاثیر آئین‌های کهن ایرانی بر آئین زرتشت

    مشابهت آئین‌های ایرانی و ودایی



    میترا


    یَمه پسر ویوَسونت در هند، مطابق با ییمه یا جمشید پسر ویوَهونت در ایران


    دین و اعتقادات مردم هندوایرانی در مجموعه‌ای از سرودهای باستانی هندی به نام ریگ‌ودا حفظ شده‌است. در ریگ‌ودا و یشت‌ها (بخشی از اوستا)، وجوه مشترک بسیاری که غالباً در لباسِ عبارات واحدی بیان شده‌است، وجود دارد.آئین کهن آریاییان بر پرستش قوای طبیعت و عناصر و اجرام سماوی استوار بود، با این وجود از زمان بسیار قدیم خدایان عمدهٔ طبیعت دارای خصوصیات اخلاقی و اجتماعی می‌شوند. چنین به نظر می‌رسد که قبل از جدا شدن دو تیره هندی و ایرانی از یکدیگر، تفاوتی میان دو دسته خدایان عمدهٔ آن‌ها بوده‌است. یک دسته را دیوها می‌خواندند و در راًس آن خدای جنگجوی ایندرا قرار داشت و دستهٔ دیگر را اسوراها (در ایران اهوراها) می‌گفته‌اند و در رأس آن‌ها وارونا و میترا بودند. اکثر دانشمندان بر آنند که مزدای ایرانیان که به معنی سرور دانا و بزرگترین اهور می‌باشد، همان وارونای قدیم است. که نام اصلیش در نزد اقوام ایرانی فراموش شده‌است.

    تحقیق قیاسی آئین‌های کهن ایرانی و ودایی همگونی و همانندی تصورات دینی اجداد اقوام ایرانی و هندوآریایی را ثابت نموده و مشخص گردیده که رسم و آئین و عادات این مردمان در پرستش آتش، در تهیهٔ نوشابهٔ مقدس هوم (به هندی سومه) و در اعتقاد به سخنان حکیمانه، با یکدیگر تقریباً هیچ تفاوتی نداشته‌اند و اسم بسیاری از ایزدان و قهرمانان ایرانی و هندی قدیم در کتاب‌های دینی و حماسی در هر دو زبان یکی بوده‌است. مفهوم ارته به معنی راستی و عدل و انصاف که اکثر قاعده‌های مهم دینی را معین می‌کرد، هم برای ایرانیان و هم هندوان مشترک بوده‌است. همچنین تصورات آن‌ها دربارهٔ پیدایش عالم نیز با هم خیلی نزدیک است. مثلاً در آثار قدیم هندوان و ایرانیان راجع به سه محیط کیهانی سخن می‌رود که نشانه‌های مربوط به هر یک از این سه محیط و و ایزدان منسوب به آن‌ها، از قبیل ایزدان آسمان، ایزدان باد و بوران و جنگ و ایزدان حاصل‌خیزی و نشو و نمو در میان این طایفه‌ها یکسان بوده‌اند. همچنین پژوهشگران تاریخ تمدن هندوان و ایرانیان، از آثار قدیم دینی و ادبی آن‌ها، قصه‌های مشابه اساطیری و حماسی بسیاری کشف نموده‌اند.

  14. 3 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  15. #8
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : تاثیر آئین‌های کهن ایرانی بر آئین زرتشت

    نوآوری زرتشت


    امروزه بیشتر دانشمندان بر آنند که زرتشت بین ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد، در خوارزم به دنیا آمده و می‌زیسته‌است. البته در هیچ متنی تصریح نشده‌است که ایرانویج همان خوارزم است. نخستین کسی این نظریه را مطرح کرد، مارکوارت بود. هنینگ این نظریه را گسترش داد و بر آن بود که خوارزم بزرگ تنها شامل ناحیهٔ معروف خوارزم نبوده، بلکه نواحی گسترده‌تری تا مرو و هرات را در برمی‌گرفته‌است. در یشت‌های اوستا چند بار از رود دایتی به عنوان رودی که زرتشت در کنار آن می‌زیسته، نام برده شده‌است. اسم اصلی و ایرانی این رود باید وخشو باشد صورت سانسکریت آن اوخشينت است و کلمهٔ اُکسوس (Oxus) که جغرافی‌نويسان قديم يونان و روم در مورد اين رود به کار برده‌اند، مأخوذ از همين واژهٔ ايرانی است. برخی از دانشمندان رود اکسوس را با رود جیحون یکسان دانسته‌اند اما برخی دیگر از دانشمندان مانند مارکوارت از توصیف هرودوت از رود اکسوس چنین نتیجه گرفته‌اند که این رودخانه همان رود تجن و شعبهٔ آن هری رود است. نظریهٔ دیگری که مطرح شده از آن هومباخ است. وی با تکیه بر نظر مارکوارت در مورد یکی انگاری رود اکسوس و رود تجن و قبول این نظر هنینگ که زادگاه زردشت در نواحی رود تجن بوده‌است، بر آن است که درهٔ رودخانهٔ کشف رود که شعبهٔ غربی تجن است، احتمالاً ایرانویج به شمار می‌رفته‌است. این محل در ناحیه‌ای بوده‌است که فعلاً در آنجا شهر مزداوند، در حدود ۱۰۰ کیلومتری شرق مشهد و در نیمه راه سرخس قرار داد. هومباخ نام مزداوند را مشتق از مزدا (اهورامزدا) می‌داند و می‌نویسد که مزداوند بر گردنه‌ای قرار دارد که درهٔ کشف رود را از دشت ترکمنستان جدا می‌سازد و از این رو، مرز سنتی میان ایران و توران را تشکیل می‌دهد.

    ظهور زرتشت می‌بایست بلافاصله بعد از جدایی طوایف ماد و پارس از طوایف شرقی ایرانی بوده‌باشد. هر چند زرتشت معرف عقایدی بود که از قبل در بین قبایل ایرانی رایج بوده‌است اما اصلاح‌گر‌ی‌ و نوآوری‌های زرتشت در عقاید جاری و رایج عصر بسیار بااهمیت بوده‌است. اگر برخی از عقاید و سخنان او تازه نمی‌بود، از این سخنان آئینی تازه به وجود نمی‌آمد و تعلیم او با مخالفت شدید کاویان و کرپانان، رهبران سیاسی و مذهبی زمان زرتشت هم مواجه نمی‌شد. زرتشت از گروه پروردگاران پیشین روگردان بود و جز اهورامزدا خدای دیگری نمی‌شناخت. او تنها به اینکه وجود خدایان قدیم را انکار کند، قناعت ننموده‌است، به همین نظر نام میترا، آناهیتا، فروشی‌ها، ورثرغنه و هوم هرگز در گات‌های زرتشت مذکور نیست. در میان دانشمندان نخستین کسی که گات‌ها را به عنوان تصنیف‌های احتمالی خود زرتشت از بقیهٔ اوستا جدا کرد، مارتین هائوگ آلمانی بود. این دانشمند متوجه شد که نویسندهٔ گات‌ها تنها از یک خدا نام می‌برد. او زرتشت را پیامبر یکتاپرستی معرفی کرد.

    آئین زرتشت را در گات‌ها می‌توان چنین به اختصار بیان کرد:
    در گات‌ها اهورامزدا خدای یگانه‌است که جسم یا مرکب نبوده و مینوی پاک است. امشاسپندان جلوه‌های ذات خداوندند و با او یکی‌اند. تقریباً ۲۰۰ بار در گات‌ها به کلمهٔ مزدا یا ترکیب از این واژه برمی‌خوریم. زرتشت جز از اهورامزدا، خدای دیگری نمی‌شناسد و از گروه پروردگاران پیشین رو گردان و تمام عظمت و جبروت را مختص اهورامزد می‌داند. اوست آفرینندهٔ یکتا و خداوند توانا.
    زرتشت با آنکه ثنویت را که قبل از او در نزد قوم به وجود آمده‌بود، نفی نکرد، اهورامزدا را برتر از آن می‌شناخت که اصل شر را نیز به نحوی مخلوق او نشمرد. در گات‌ها از منازعات اهورامزدا و اهریمن و جنگ و ستیز دائمی مابین این دو که مایهٔ آنهمه بحث و مجادله گردید، هیچ سخنی نرفته‌است. زرتشت اهورامزدا را سرچشمهٔ آفرینش می‌داند و در مقابل او، آفریدگار و یا فاعل شری وجود ندارد. انگره مینو و یا خرد خبیث که بعدها به مرور ایام تبدیل به اهریمن گردید و زشتی‌های جهان از قبلِ اوست در مقابل اهورامزدا نیست بلکه در مقابل سپنت مینو یا خرد مقدس است. زرتشت مسئلهٔ نیکی و بدی را از دیدگاه فلسفی بدین صورت بیان می‌کند که خلقت جهان توسط خداوند انجام می‌یابد اما دو مینوی یا دو اصل وجود دارند که از خواص ذهن آدمی هستند. او می‌گوید این دو بنیاد زادهٔ اندیشهٔ آدمی هستند و هر یک بر اندیشه و گفتار و کردار انسان اثرگذار هستند. این دو گوهر در سرشت آدمی وجود دارند و قضاوت دربارهٔ خوب و بد از این دو گوهر غیرمادی سرچشمه می‌گیرد. این ثنویت و دوگانگی در اخلاق و منش آدمی در مذاهب و مکتب‌های فلسفی دیگر نیز وجود دارند، مانند نفس اعلی و نفس اماره، نفس انسانی و نفس بهیمی و همچنین نام‌های دیگر.
    آدمی به موجب سرودهای زرتشت آزاد است و اختیار گزینش دارد. ایشان آزادند میان اشه و دروغ یکی را برگزینند.
    در گات‌های زرتشت به هیچ روی از آئین‌های دین و مراسم پرستش و آداب قربانی و اعیاد گفت‌و‌گو نیست. زرتشت اعمال قربانی و باده‌نوشی‌های دینی و بکار بردن هوم را با سختی و قاطعیت مردود دانسته‌است. پلوتارک مورخ یونانی نوشته‌است «زرتشت ایرانیان را در عبادت اهورامزدا، فقط به فدیه معنوی که نیایش و سپاس‌گزاری باشد، موعظه نمود.» زرتشت ستایش آتش را ترغیب ‌کرده‌است. آتش همچون افاده و یا رمز عدالت الهی، ارته، شناخته‌می‌شد.
    از آنجا که مردم در گزینش خویش آزادند، سرنوشت خود را خود می‌سازند. چون نیکی ورزند، بی‌مرگی و فراخی را چون پاداشی جاودانه می‌یابند. بدکرداران نیز نتیجهٔ زشتی کردار خویش را، در دوزخ می‌بینند.



    نقاشی تخیلی از زرتشت

  16. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  17. #9
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : تاثیر آئین‌های کهن ایرانی بر آئین زرتشت

    علل رشد یکتاپرستی در بین آریایی‌ها

    تا قبل از مهاجرت آریایی‌ها با وجودیکه بومیان و مخصوصاً مردم بین‌النهرین از آریایی‌ها پیشرفته‌تر بودند، یکتاپرستی در این اقوام رشد نیافته بود. آریایی‌ها به علل زیاد از جمله جوانی و متبلور نبودن عقاید دینی‌شان که تازه از عقاید عصر هندوایرانی تا حدی فراگذشته بودند، تمایلات عمومی یکتاپرستی را راحت‌تر پذیرفتند و شکل دادند و حتی به آن تعالی بخشیدند. این نتیجهٔ متبلور نشدن و متحجر نشدن ذهن است در حالی که بومیان با همهٔ تحولات ذهنی‌شان با آزادی اندیشه چندان دمساز نبودند و باورهای بسیار کهن داشتند. در این زمان شرایط یکتاپرستی فراهم آمده‌است ولی قدرت روحی پذیرش کامل آن توسط اقوام بومی که عمیقاً در فرهنگ عظیم و جا افتادهٔ‌شان غرق شده‌اند، هنوز کمال نیافته‌است. در این زمان اندیشهٔ یکتاپرستی در بین‌النهرین نیز وجود داشت به این شکل که مردوک خدای بابلیان کیفیات خدایان مختلف را در خودش جمع می‌کند و نام‌های این خدایان صفات مردوک می‌شوند ولی هنوز مردوک فقط خدای بابلی‌هاست و خدای جهانی نیست. این‌ها نشان می‌دهد که بین‌النهرین به علت تبلوری که در اندیشهٔ دینی پیدا کرده و مرکز یک تمدن سه، چهار هزار ساله شده‌است، به آسانی نمی‌تواند سرزمینی یکتاپرست شود ولی در نزد آریایی‌ها هنوز نرمی عقاید وجود دارد، عدم بت‌پرستی رایج است و در قوم نوعی فرمانروایی بر جهان دیده می‌شود و مسائل را جهانی می‌بیند

  18. 3 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  19. #10
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : تاثیر آئین‌های کهن ایرانی بر آئین زرتشت

    اقوام بومی نجد ایران

    بومیانی که قبل از مهاجرت آریایی‌ها، در فلات ایران زندگی می‌کردند، یکی از دو رکن اساسی قومیت ایرانی‌اند. جمعیت بومیان نجد ایران در اواخر هزارهٔ دوم پیش از میلاد، هنگام مهاجرت گروه‌های آریایی ایرانی به داخل نجد، زیاد نبود اما بااین وجود بومیان از نظر جمعیت بر مهاجران آریایی فزونی داشتند و اکثریت را تشکیل می‌دادند. مردم بیشتر در کناره‌های آب‌های بزرگ روان و برخی به طور متفرق و در ابعاد کوچکی در کنار چشمه‌سارها و آب‌های روان کوچک زندگی می‌کردند. بررسی‌ها نشان از مسالمت‌جویی بومیان دارد و باستان‌شناسان در گورهای آنان به ندرت به جنگ‌افزاری دست یافته‌اند و هنگام ورود آریایی‌ها هم برخلاف هندیان مقاومت چندانی نشان ندادند. سرانجام از عیلامی، کاسی‌ها، مانناییان، لولوبیان، گوتیان، کاسپی‌ها و اورارتو گرفته تا بومیان دیگر که اطلاعی از نام آن‌ها در دست نیست، در عنصر آریایی درآمیختند



    تصویر یک زن عیلامی

  20. 2 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  21. #11
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : تاثیر آئین‌های کهن ایرانی بر آئین زرتشت

    آئین زروانی


    بعضی از محققان بر آنند که آئین زروانی سنتی‌است متعلق به پیش از زرتشت اما این نظریه نیز رواج دارد که کیش زروانی در دورهٔ هخامنشی بر اثر نفوذ عقاید بابلی پیدا شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌است. در لوحه‌های بابلی مربوط به قرن پانزدهم پیش از میلاد از ایزدی به نام زروان سخن رفته‌است همچنین در قرن چهاردهم پیش از میلاد در الواح کشف‌شده در یونان، نامی به شکل زروانوس dZa-ar-va-na یافت‌ شده‌است. اسناد مستقیم دربارهٔ آئین زروانی تقریباً بدون استثنا مربوط به زمان ساسانیان هستند ولی یکی دو تا از افسانه‌های دینی زروان که به دست ما رسیده‌است، به اندازه‌ای ابتدائی هستند که باید به عنوان بازمانده‌ای از دیرینگی بسیار نگریست و احتمالاً نخستین گونهٔ باورهای زروانی را بازگو می‌کنند. در معتقدات زروانی اهورا و اهریمن از زروان پدید آمده‌اند. بدین ترتیب که خدای نخستین در مدت هزار سال قربانی کرد تا پسری برایش بیاید و نام او را اورمزد نهد اما عاقبت وی در مورد تأثیر قربانی خود به شک افتاد و این شک باعث شد که دو فرزند در بطن او پدید آید. اورمزد برای قربانی و اهریمن برای شک. زروان وعده کرد که پادشاهی زمین را به فرزندی دهد که زودتر متولد شود. اهریمن رحم مادر را شکافت و خود را بدو نمود که به علت بوی بد زروان او را به فرزندی نشناخت و گفت «تو فرزند من نیستی.» تا اینکه اورمزد با بوی خوش خود را بدو نمود که زروان او را بشناخت. اهریمن وعدهٔ پدر را به خاطر او آورد، زروان پاسخ داد که سلطنت جهان را مدت ۹ هزار سال به اهریمن و پس از انقضای مدت مزبور، برای ابد به اهرمزد خواهد سپرد. پس اهرمزد و اهریمن در کار پدید آوردن هستی‌های آفریده شدند و هرچه که اورمزد می‌کرد همه خوب بود و راست و هرچه اهریمن می‌کرد پلید و وارونه. لحن بدبینانه‌ای از افسانه‌های زروان بگوش می‌خورد. در قطعات زروانی در ادبیات پهلوی اشاره‌هایی بر اینکه اورمزد یک خدای دردکش است، کم نیست. این لحن بدبینانه با نگرش دین‌های دیگر باستانی ایران تفاوت دارد. در این افسانه‌ها، اهریمن یک خدای بسیار توانا است.البته در زمان‌های بعد آئین زروانی دین تازه‌ای در مقابل آئین مزدیسنا محسوب نمی‌شد بلکه بیشتر یک طرز تلقی دیگر از مسئلهٔ خیر و شر بود و نوعی مذهب کلامی در آئین مزدیسنا به شمار می‌آمد.

    پیکرک‌های گلی و فلزی این مادر ازلی هم در آثار به دست‌آمده از تمدن سومریان، و هم در موهن‌جو دارو و سپس در اشیاء مفرغی لرستان مربوط به پیش از قرن هفتم قبل از میلاد یافت شده‌است. این مادر-خدا در آسیای غربی و جنوبی مادر خوبی‌ها، و بدی‌ها، خوب‌ها، و بدها، خیر و شر، روشنی و تاریکی تصور می‌گردید. این نظریه مطرح است که پیش از زرتشت، اقوام ایرانی‌تبارتحت تأثیر اعتقادات بومیان قرار گرفته و هورامزدا و انگره مینو را همزادان نیک و بدی می‌دانستند که از یک منشأ متولد شده‌بودند. این حقیقت که در سرودهای گاهانی در عین رد و انکار اصول ثنوی محض، از دو مینوی همزاد به نام سپنته مینو به معنی گوهر یا خرد توانا که نوعی تجلی ذات اهورامزداست و انگره مینو یا گوهر یا خرد بدکردار سخن‌ رفته، خود دلیل آنست که باوری مشابه، پیش از زرتشت وجود داشته‌است. همچنین گمان می‌رود که پیش از زرتشت همین نقشی که زروان در غرب داشته‌است در شرق اهورامزدا عهده‌دار بوده‌است. زرتشت این باور را مردود شمرد، اما بعد از مرگ او این باور باز در اوستای نو سر به درآورد و با لقب بی‌کران، ابدی akarana وارد عقاید مزدیسنا گردید سپس مانند تمام عقاید دیگر این باور هم شاخ و برگ گرفت.



    زروان

  22. 3 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  23. #12
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : تاثیر آئین‌های کهن ایرانی بر آئین زرتشت

    مهر

    مهر یا میترا یکی از کهن‌ترین ایزدان هندوایرانی‌است زیرا نه تنها در سرودهای ودایی از او یاد شده‌است بلکه در سنگ‌نبشته میتانی مربوط به سدهٔ چهاردهم پیش از میلاد نیز نام او آمده‌است. در هند باستان این خدا که نامش به صورت میترَه به معنی دوستی یا پیمان می‌آید، معمولاً همراه با خدای دیگری به نام وارونا به معنی سخن‌راست به صورت ترکیب میتره-ورونه به یاری خوانده‌می‌شد. چنان می‌نماید که مهر بسان خدای روشنی از دیر باز با خورشید یکسان شمرده می‌شده‌است.
    قراین بی‌شماری ما را از اهمیت نقش مهر آگاه می‌کنند، این قراین عبارتند از، اسامی خاص بسیاری که از ترکیب با مهر ساخته‌ شده‌اند، اختصاص یکی از ماه‌های سال و یکی از روزهای ماه (روز شانزدهم) در گاه‌شماری ایرانی به مهر و بالاخره جشن معروف مهرگان که در سرتاسر آسیای صغیر نیز مرسوم بود




    غالباً کشتن گاو به دست میترا، به معنی عمل آفرینش تعبیر شده‌است



    مهر در اوستا


    در گات‌های زرتشت هیچ یادی از مهر نشده‌است اما یشت‌ها سرودهٔ پرستندگان مهر دانسته شده‌است و این همان سرودهایی‌است که نمونه‌هایی چند از آن که با اصول دین زرتشت تطبیق داده‌شده، در قسمت موسوم به اوستای نو تا امروز برای ما محفوظ مانده‌است. در بخش‌های جدیدتر اوستای نو او دیگر بزرگترین ایزدان به شمار نمی‌آید ولی صفات برجستهٔ او به طور مکرر ستایش شده‌است



    مهر پرستی


    ساکنین و اقوام بومی ایران که قبل از ورود آریایی‌ها در نقاط مختلف فلات ایران سکونت داشتند، دارای عقاید مهرپرستی بودند. در دورهٔ اشکانی آئین مهرپرستی دین رسمی شد و سپس به سایر نقاط جهان گسترش یافت. اینکه چگونه یکی از ستایش آمیزترین خدایان ایرانی به صورتی درآمد که یکی از محبوب‌ترین خدایان روم گردید، کشوری که دشمن اصلی ایران بود، مطلبی‌است که بسیار مورد علاقهٔ پژوهش‌گران بوده‌است. شاید محتمل‌ترین توجیه این امر به استخدام درآوردن نیروهای امدادی مهرپرست آسیای صغیر در لژیون‌های رومی باشد که بعداً در سراسر امپراتوری روم پراکنده شدند. آئین میترایی پیش از آن که به اروپا منتقل شود، با بسیاری از معتقدات بابلی و عناصر دیگر آمیخته شد و در اروپا به ویژه روم نیز عناصر یونانی و رومی بسیاری به آن افزوده شدند و در اروپا به شکل آئینی درآمد که از مهرپرستی ایرانی تنها نامی بیش نداشت. آئین مهرپرستی در سدهٔ دوم پیش از میلاد، جای خود را در روم باز کرد و تا سدهٔ چهارم میلادی دین رسمی امپراتوری روم بود .

  24. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  25. #13
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : تاثیر آئین‌های کهن ایرانی بر آئین زرتشت

    رسم و رسومات ایرانیان

    جشن‌های مذهبی :

    بسیاری از ایزدان آریایی با پدیده‌های طبیعت ارتباط داشتند و نیایش آن‌ها در همه‌جا و در هر حال با دگرگونی‌های این پدیده‌ها در روز و شب، در سرما و گرما، و در بهار و تابستان مربوط می‌گشت و این نکته سبب می‌شد که از همان دوران زندگی مشترک هندوایرانیان به تدریج نوعی گاه‌شماری مشابه برای جشن‌ها و نیایش‌ها رایج شود. نام ماه‌ها آنگونه که در کتیبه‌های هخامنشی باقی‌است، نشان می‌دهد که در نزد این دسته از آریایی‌ها فعالیت‌های کشاورزی و نیازهای ناشی از آن با مراسم دینی مربوط بوده‌است و اینهمه نقش مهمی در زندگی عامه داشته‌اند. جشن‌های پائیزی که به شادی تأثیر خجستهٔ خورشید در تابستان، افزودن حاصل و پروردن دام بود، به میترا خداوند دشت‌ها و رمه‌ها و پروردگار خورشید ارتباط داشت و مهرگان خوانده می‌شد. جشن بهار که به شادی پایان یافتن سرما و آغاز دمیدن سبزه و کشت بود، از آن‌جهت که با تجدید حیات کشتزارها بود و برای کشاوزران اهمیتی خاص داشت، نوروزش می‌خواندند.

    در بین جشن‌هایی که با نیایش عناصر الهی مربوط بود، جشن سده ارتباط با آتش داشت چنان‌که جشن تیرگان با نیایش تیشتره خدای باران مربوط می‌شد. ارتباط این مراسم با خدایان مختلف سبب شد که در گاه‌شماری زرتشتی، ماه‌ها و روزها همه جا با نام ایزدان آریایی ارتباط بیابد


    جشن‌های آتش :

    جشن‌های آتش یک رشته از جشن‌های آریایی‌است و منظور جشن‌هایی‌است که با افروختن آتش جهت سور و سرور و شادمانی آغاز و اعلام می‌شد. رقص و شادی بر گرد آتش مراسم همگانی و اشتراکی اصل شادمانی و سرور همراه با باده‌نوشی، پشته‌های بزرگ هیمه و آتش دربلندی‌ها، آتش بازی و سوزاندن جانوران موذی در آتش از موارد اشتراک این جشن‌ها بوده‌است.

    در کتاب جشن‌های یونانیان باستان شرحی از مراسم و آداب این جشن‌ها آمده‌است و ذکر شده در جشن آتش پایکوبی می‌کردند و باده می‌نوشیدند و قربانی کرده و در آتش می‌افکندند. توماس هاید نیز در کتاب تحقیق دربارهٔ دین‌های ایرانی، دربارهٔ جشن‌های آتش و همانندی آن با جشن‌های آتشی که در اروپا شایع بوده، تحقیقاتی کرده و جشن سده را با جشن شب دوازدهم در انگلستان مقایسه کرده‌است. در این جشن مردم دربلندی کوه‌ها و بام‌ها آتش افروخته و پایان شدت سرما و نزدیکی بهار را جشن می‌گرفتند و جشن همراه با شادی و پایکوبی فراوان بود. در غالب این جشن‌های آتش تصاویری از دیوان و عناصر شر و فساد را نقاشی یا تندیس کرده و در آتش می‌افکندند، بدین کنایت و تمثیل که نیروی اهریمنی و شیطانی بکاهد و نابود شود. ابوریحان بیرونی به نحوهٔ بر‌گزاری یکی از این جشن‌ها اشاره کرده‌است «سده آبان روز است از بهمن ماه و آن روز دهم بود و اندر شبش که میان روز دهم است و میان روز یازدهم آتش‌ها زنند و و برگرد آن شراب خورند و شادی کنند و نیز گروهی از آن بگذرند تا به سوزانیدن جانوران بپردازند.» از جمله جشن‌های آتش که هنوز در ایران باقی‌مانده، جشن چهارشنبه سوری و جشن سده است. از جشن‌های آتش که فراموش شده، باید از جشن آذرگان درنهم ماه آذر و جشن شهریورگان در روز چهارم ماه شهریور نام برد.


    احترام به درختان :

    احترام به گیاهان و درختان و بطور کلی تمام رستنی‌ها و جانوران سودمند برای جهان هستی، در میان‏ ایرانیان رسم بوده‌است. احترام به درختان و حتی برگزاری مراسم مخصوص به منظور ستایش از رستنی‌ها را باید به آئین عیلامیان باستان نسبت داد و ایرانیان‏ قدیم در این خصوص روش مشترکی با اقوام همسایه خود داشته‏‌اند. در عهد باستان شکستن درختان و آسیب رساندن به‏ رستنی‌ها و حتی جدا کردن میوه‏‌های نارس از درخت، خطایی‏ نابخشودنی به شمار می‏‌آمد و ایرانیان باستان عقیده داشتند که اگر کسی‏ درخت بزرگ میوه و پرشاخ و برگی را بیفکند و یا شاخه‌‏های آنرا بشکند، در همان سال یکی از خویشاوندان خود را از دست خواهد داد. سرو یکی از درختانی است که در عهد باستان جنبهٔ روحانیت و دوام فوق‌العاده داشته‌است و کاج و بلوط نیز در زمره درختان پرارج‏ بوده و به‏‌ویژه درخت انار در اعتقادهای عهد باستان از نظر دینی و پزشکی مورد استفاده بوده‌است.



    نقش سرو در سنگ‌برجسته‌های تخت جمشید

  26. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  27. #14
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : تاثیر آئین‌های کهن ایرانی بر آئین زرتشت

    پیدایش دین زرتشتی یا مزدیسنا


    از وحدت و اجتماع معنوی مزداپرستی شرق و غرب ایران اطلاعات دقیقی در دست نیست. پس از زرتشت اندیشه‌ها و اعتقادات کهن ایرانیان به آئین زرتشت راه یافت و آئین زرتشتی یا مزدیسنا که آمیخته‌ای از عقاید ایرانی و بومی بود، پا گرفت. به‌تدریج این آئین تازه انباشته از اعتقاداتی گشت که زرتشت عمری با آن‌ها جنگیده بود. علت این امر را باید در گسترش آئین زرتشت جست. آن آئین که در آغاز به میان برگزیدگان قوم راه یافته‌بود، به‌زودی به میان تودهٔ مردمی رفت که با آئین کهن و دین پدران خویش خوی گرفته‌بودند. آئین کهن هندوایرانی با عقاید و آئین‌های غیرآریایی بومی در طی سده‌هایی چند درآمیخته بود و در میان مردم پایگاهی استوار داشت. مردم دین تازه را پذیرفتند اما برای بسیاری از ایشان، مفاهیم ژرف و نوآوری‌های یکتاپرستانهٔ آن قابل درک نبود و بدین روی آوردند که پس از زرتشت امشاسپندان که همان جلوه‌های خداوند در گات‌ها هستند، به صورت فرشتگان مقرب درمی‌آیند و ایزدان دیرین ایرانی که مطرود زرتشت بودند، از نو به دین او راه می‌یابند.


    خداوند در دین مزدیسنا


    در نظر زرتشتیان خدا خیر مطلق است و چون اساساً مخالف بدی‌است، نمی‌تواند هیچ گونه ارتباطی با آن داشته‌باشد و در سراسر تاریخ در ستیز زندگی و مرگ با بدی درگیر است. خدا سرچشمهٔ همهٔ خوبی‌هاست. شر واقعیت دارد اما نیرویی‌است که در پی نابودی و فساد و آلودگی‌است و مرگ و بیماری و فقر و گناه همگی کار شیطان است که در صدد نابودی جهان ایزدی‌است. خدا وجودی خردگراست و برای هرچه می‌کند دلیلی دارد. خدا جهان را آفریده‌است که یاور او درنبرد با شر باشد. جهان می‌تواند آوردگاه میان خوب و بد باشد اما ذاتاً نیک است و مشخصات آفرینندهٔ خود را که نظم و هماهنگی‌است، می‌نمایاند. انکار بنیان نیک جهان مادی یکی از بزرگ‌ترین گناهانی‌است که یک زرتشتی می‌تواند مرتکب شود


    آئین زندگی در دین مزدیسنا


    اگر جهان به خدا تعلق دارد، پس رهبانیت یا زهد و کناره‌گیری از آن گناه است. اگر مشخصهٔ خدا آفرینندگی و افزایش بخشی‌است، پس وظیفهٔ دینی آدمیان کار برای افزایش آفرینش خوب از طریق کشاورزی و پیشه‌وری و ازدواج است. تجرد گناه است زیرا مانع آفرینش خوب است. سقط جنین و هم‌جنس‌گرایی نیز گناه به شمار می‌روند، زیرا این اعمال به گونه‌ای مؤثر مانع تحقق هدف واقعی که همان افزایش آفرینش خوب است، می‌شوند. انسان از پنج عنصر اما به صورت واحدی تشکیل شده‌است: روان، جان (اساس زندگی)، فروشی (خود آسمانی او)، وجدان و تن. بنابراین سلامت روانی و جسمی همراه هم هستند. این طرز تفکر که با فشار آوردن به بدن می‌توان به پیشرفت معنوی رسید، در دین مزدیسنا مردود شمرده‌می‌شود. از آنجا که دنیای مادی به خدا تعلق دارد موفقیت مادی که شرافتمندانه و بدون آزار رسانیدن به دیگران به دست آید و با بخشندگی همراه باشد، کمکی‌است به پیشرفت معنوی و نه مانعی برای آن. بر خلاف بسیاری از مکاتب اندیشه‌گرای آئین هندو، دین زرتشتی دارای اخلاق عملی‌است. تن پروری از آن اهریمن است و کار نمک زندگانی‌است. بدون کار زندگی بیهوده و بی‌فایده است. اهریمن]بود که جهان را دچار فقر و بدبختی کرد، بنابراین برداشت این دین از زندگی برداشتی شادمانه‌است. در روزی از ماه که به خدا اختصاص دارد، یعنی روز هرمز، روز اول ماه به مؤمنان اندرز می‌دهند که «می خور و خوش باش» البته به همان نسبت عیاشی و مستی و هرزگی نیز مذموم است زیرا همه باید تحت فرمان اعتدال آرمانی باشند. انسان که مخلوق بزرگ و متعلق به خداست، هدف خاص حمله‌های شر است و وظیفهٔ مؤمنان این است که بر این حمله‌ها غلبه یابند. در یکی از اندرزنامه‌های پهلوی به نام اندرز پوریوتکیشان آمده‌است:

    بر تردید و آرزوی نادرست با خرد چیره شوند، بر آز با خرسندی، بر خشم با آرامش، بر رشک با نیکخواهی، بر نیاز با هشیاری، بر ستیز با آشتی، بر دروغزنی با راستی.

    جهان مادی و تن و شادمانی آفریده‌های خدا هستند و وظیفهٔ دینی انسان است که از آن‌ها نگاهداری کند و آن‌ها را گسترش دهد و از آن‌ها بهره گیرد. زرتشتیان اعتقاد دارند که در پیروی از این طریق جبری در کار نیست. اختیار برای هر فرد بخشی از اساسی از دین زرتشتی‌است. گرچه انسان متحد خداست اما همهٔ آدمیان باید میان راستی و دروغ یکی را برگزینند. اعتقاد به سرنوشتی از پیش مقدر شده از دید اخلاقی زرتشتیان نکوهیده‌است زیرا این کار از عدل و نیکی خدا می‌کاهد.


    نقش مغان در تغییر آئین زرتشت


    در ادوار قدیم تاریخ دینی ایران باستان روحانیان آئین‌های گوناگون مغ نامیده شده‌اند. مغان ماد و مغان مجوسی جز از مغان میترابوده‌اند. مغان میترایی به موجب گات‌ها همان کَرَپَن‌ها هستند.

    دربارهٔ مغان جای سخن بسیار است، برخی عقیده دارند که برخلاف رأی هرودوت که مغان را طایفه‌ای از طوایف مادی معرفی می‌کند، این مغان طایفه‌ای نبوده‌اند، بلکه اینان افرادی بوده‌اند روحانی و طبقه‌ای محدود که انجام امور مذهبی به وسیلهٔ آنان صورت می‌گرفته‌است و بعدها بر اثر گسترش قدرت مذهبی‌ای که یافتند، طبقهٔ مقتدری را تشکیل دادند. اینان کاهنان آئین‌های کهن بودند که بعد از دوران اصلاح زرتشت، این طبقهٔ مقتدر برای حفظ منافع طبقاتی خود و همچنین استفاده از جریان تازه‌ای که بوی موفقیت از آن به مشام می‌رسید، و زنده نگاه داشتن آئین آریایی قدیم در کنار اصلاحات، خود را هواخوهان زرتشت نشان دادند و به این وسیله بود که موقعیت خودشان را حفظ نمودند، و هم اینان بودند که به هنگام مقتضی، عناصر قدیم را دگرباره وارد آئین تازه کردند، و چون دارای نفوذ مذهبی بین مردم بودند، در کارشان توفیق حاصل کردند و دینی را که زرتشت آورده بود و اصلاحات عمیق او را کم کم از مسیر و جریان اصلی خارج کرده و روشی را که بیشتر سودشان در آن بود، به پا کردند. توسط مغان دین زرتشت تغییر یافت و بازگشتی شد به خرافات و روش‌هایی بسیار پیچیده و دست و پاگیر که در جامعهٔ ایرانی اثراتی ناگوار نهاد

  28. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  29. #15
    Registered User ASUMA آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2010
    محل سکونت
    جهنم همینجاست به جان خودم
    نگارشها
    4,020

    پاسخ : تاثیر آئین‌های کهن ایرانی بر آئین زرتشت

    احکام دین مزدیسنا بر اساس وندیداد


    وندیداد یا کتاب شرایع و احکام مزدیسنان بخشی از اوستاست. بخش عمده‌ای از وندیداد راجع است به مغان پیش از زمان زرتشت، اقوام و مردم بومی ایران زمین و آریایی‌های مقدم بر زمان زرتشت که برای شناخت و دریافت قسمتی از باورها و مذاهب پیش از زرتشت بکار می‌آید.[۹۵] وندیداد به وسیله و یا نظارت مستقیم مغان تدوین شده و بیشتر مطالب آن در ارتباط با قوانین و احکام مردگان است. بیشتر عناوین و بندهایی که به عنوان اساس و رئوس دینی در وندیداد شمرده شده‌اند، در دین اصیل یا آنها رد شده و یا درباره‌شان هیچ اشاره‌ای نیست. هر چند که در مواردی موضوع‌های مشابه با دیگر منابع زرتشتی نیز در آن به چشم می‌خورد. برای مثال به موجب بند نهم از فرگرد نخست وندیداد، سوگواری و گریه‌و‌زاری آفریدهٔ اهریمن به شمار آمده‌است. در یَسنای هفتاد و یکم بند ۱۷ ، سوتکَرنَسک یا نخستین نسک از اوستای زمان ساسانی، ارداویراف‌نامه فصل شانزدهم ، رساله مینوی خرد فرگرد ۴۳ بند ۲۹، سد در نثر بند ۹۶ و روایات داراب هرمزدیار و جاهای دیگر نیز همین نکوهیدگی گریه و مویه و سوگواری ملاحظه می‌شود.

    در آغاز فرگرد هیجدهم وندیداد اعتراض مغان به دیگر روحانیان دین زرتشتی آمده‌است که احکام را رعایت نمی‌کنند و چنین برمی‌آید که بین روحانیان معتقد و راستین زرتشتی و مغان تعارض وجود داشته‌است. از دیدگاه مغان یک روحانی خوب، کسی است که کاملاً به اجرای آداب و رسوم دقیق طهارت، تسخیر جن و پری و دیو، کشتن حشرات و جانوران موذی، پاک کردن وجود آدمی از تسلط دیو، بستن پَنام به روی بینی و دهان، خواندن اوراد و افسون‌های مغانه بر ضد دیوان، آداب و روش فراهم کردن هوم، بستن و درست نگاه داشتن شاخه‌های برسم، آداب صحیح قربانی و زدن درست شرعی و به قاعدهٔ شلاق و تازیانهٔ گناهکاران، وارد و آگاه و بی‌گذشت و بی‌اشتباه باشد.

    در پایان فرگردهای شانزدهم و هفدهم آمده‌است در تن همهٔ مردمی که از آئین مغان، یعنی قانون ضد دیو پیروی نکنند یا بدان شک بیاورند، دیو دروج حلول کرده و ناپاک‌شان می‌کند. این کسان که مغان و احکامشان را به حقیقت و راستی باور ندارند، نجس و دیوزده و لاجرم مستحق مرگ هستند. بر اساس چنین فتوا و حکمی از سوی مغان در دوران ساسانی بسیاری از مردم و پیروان دین‌های دیگر قتل عام می‌شدند. بر اساس فرگرد ۸ بند ۱۳ یکی از رسوم و آئین‌های ویژهٔ مغان موبد این بود که ازدواج خودی را فقط جایز می‌دانستند و هر چه که پیوند ازدواج نزدیک‌تر بود، پسندیده‌تر به شمار می‌رفت. در ادبیات ویژهٔ وندیداد عدد هزار بسیار گنجانده شده‌است، برای نمونه مجازات کشتن سگ آبی از آنجهت که در ارتباط با آب بود و مقدس به شمار می‌رفت، در آغاز ۱۰ هزار تازیانهٔ اسب و سپس ۱۰ تازیانهٔ تسمه‌ای است. پس برای توبه و بازخرید گناه لازم است از جانوران موذی چون مار، وزغ آبزی، مورچه دانه‌کش (یعنی نوعی که دانه‌های غله را می‌برد.)، مورچه گزنده، و مگس هر یک ۱۰ هزار بکشد و ۱۰ هزار سوراخ و لانهٔ جانوران موذی را پر کند. هاشم رضی در این باره می‌نویسد، در دوره ساسانی این گونه احکام و شرایع و قوانین، موجب کراهت مردم واقع می‌شد و با آن همه کیفرهای جزایی و حدزنی‌های سنگین نزد مردم پذیرش نمی‌یافت.

  30. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ