خسرو شاهانیاين كه شخصي را مردم كشوري بيگانه بشناسند و همشهريان وي، حتي نامي از او نشنيده باشند، اتفاق نادر و البته جالبي است و جالب بودن قضيه زماني دو چندان ميگردد كه آن فرد همشهري خود ما باشد. خسرو شاهاني طنز نويسي است كه داستانهاي وي در شوروي و كشورهاي اردوگاه شرق بارها و بارها به چاپ رسيده است. از سال 1346 آثارش در جمهوريهاي شوروي سابق توسط جهانگير دري - استاد كرسي ادبيات فارسي دانشگاه مسكو - در تيراژهاي پنجاه هزار، صد هزار و چهار صد هزار در مجلات ستاره سرخ، جوانان شوروي و آسيا و آفريقاي امروز به چاپ رسيده است.
خسرو شاهاني دهم دي ماه 1308 در نيشابور متولد شد. در 14 سالگي پدرش زير ماشين يكي از متفقين رفت و اين مسبب آن شد كه وي درس را رها كند. دايياش پيشكار دارايي مشهد بود، دايي او را در اداره دارايي مشهد مشغول به كار كرد. از سال 1326 تا 1329 به اداره دارايي زاهدان منتقل شد.
شاهاني خود در اين باره ميگويد: « همان جا با نداي زاهدان و پيام سيروس شروع كردم به همكاري. مطالب سياسي مينوشتم. از سال 1329 برگشتم به مشهد و تا سال 1336 در مشهد زندگي كردم. از سال 1334 تا 1336 با روزنامه خراسان همكاري كردم...
در روزنامه خراسان يك ستون داشتم با عنوان شوخي و خنده كه خيلي گل كرد. در آن زمان علي شريعتي هم با روزنامه خراسان همكاري ميكرد.
علي شريعتي ميگفت: هر روز، پنج صبح، روزنامه به منزل ما ميرسد و پدرم ( كه منظورش محمد تقي شريعتي بود) ميگويد: روزنامه را بيار ببينم اين بچه خراساني چي نوشته تا قبل از نماز كمي بخنديم.
علي شريعتي در آن زمان دانشجوي دانشگاه مشهد بود و مقالههاي مذهبي يا تاريخي مينوشت و حقوق بگير روزنامه نبود. تيراژ خراسان آن موقع بين 15 تا 30 هزار نسخه در نوسان بود. بالاخره صادق بهداد، وكيل پايه يك دادگستري و مدير روزنامه جهان، چاپ تهران، در سفري كه به مشهد كرده بود، مطالب مرا در روزنامه خراسان ديد و به وسيله »مجيد فياضي« سر دبير نشريه هيرمند با من ملاقات كرد و گفت: ميآيي تهران؟ گفتم: بيام تهران چه كنم؟ من زن دارم، بچه دارم، گفت: مگر كساني كه در تهرانند زن و بچه ندارند؟ گفتم: بالاخره آنها قوم و خويشي دارند كه به خانه آنها بروند. من هيچ كجا را ندارم. خلاصه دم سينما فردوسي مشهد راضي شدم كه مشهد را ترك كنم و راهي تهران شوم. اوايل سكونت در تهران شبگردي داشتم و يك شب با اخوان ثالث آشنا شدم اين آشنايي به دوستي صميمانهاي رسيد.
صبحها كيهان كار ميكردم و بعد از ظهرها در جهان. بعدها با راديو هم همكاري كردم. از سال 1351 تا 1355 برنامه سير و سفر را در راديو مينوشتم. در پست تهران، سپيد و سياه، روشنفكر و توفيق هم كار ميكردم. ستوني متفاوت با آن چه در روزنامههاي آن روز مينوشتند، در روزنامه جهان داشتم، «از هر دري سخني» عنوان آن ستون بود، از اول فروردين 1338 رسما در كيهان مستقر شدم و تا خرداد 1358 كه به اتفاق 53 نفر ديگر كه خودمان را باز خريد كرديم دركيهان بودم.
در كيهان، به عنوان خبرنگار پارلماني، اخبار مجلس را به شيوه خودم مينوشتم. سالهاي 1342 تا 45 يك صفحه طنز آميز به صورت داستان و مقاله مينوشتم زير عنوان «جنجال براي هيچ» كه بعدها به دلايلي تغيير نام داد و شد «بين دو سنگ آسيا» و «مسافرت بدون گذرنامه» مدتي بعد اين ستونها به كلي تعطيل شد، ولي همكاريام با كيهان ادامه داشت.
از اول مهر 1341 تا اول خرداد 1358 هفتهاي دو شماره و در هر شماره سه يا چهار صفحه تحت عنوان «در كارگاه نمد مالي» را در خواندنيها مينوشتم. از پايه گذاران سنديكاي نويسندگان و خبرنگاران مطبوعات بودم. يك بار هم جايزه گرفتم. در سال 1343 سنديكاي نويسندگان و خبرنگاران مطبوعات مسابقهاي ترتيب داد و داستان طنز «كور لعنتي» برنده شد و جايزه پر رزين سنديكا به آن تعلق گرفت.
از خاطرات خوشم رفتن به شيراز و ديدار با فريدون توللي است.
توللي با لهجه شيرازياش ميگفت: شاهاني دو جور فكر نميكند، يك جور فكر ميكند و همون جوري مينويسد، كاري نداره به نفع كي تموم ميشه يا به ضرر كي.
تا پايان سال هشتاد توان داشتم و از دور با بعضي نشريات همكاري ميكردم ولي از 81 قادر به نوشتن نيستم...طنز مثل سيل به راه خودش ميرود، بعضيهاش به دل مينشيند، بعضي گلها قشنگاند اما بو ندارند، بعضي نه رنگ دارند و نه بو. طنز امروز و ديروز نداريم.
رهي معيري ميگفت: زندگي قصه تلخي است كه از آغازش – بس كه آزرده شدم چشم به پايان دارم. من ميگويم زندگي قصه تلخي است كه من از اين قصهها، افسانههاي شيرين ساختم.»
سيد ابراهيم نبوي، طنز نويس قهار ايراني معتقد است شاهاني در جرگه نويسندگاني است كه همه چيز مينويسد و طنز وجه مشترك اكثر آثار اوست. نبوي مشخصات زير را در داستانهاي همشهري ما يافته است:
1- طرح: داستانهاي شاهاني از ساختمان داستاني درستي برخوردار است و طرح اصلي، قرباني خوشمزگيها يا شوخيهاي كلامي نميشود.
2- فضا سازي: نقش مهمي در داستانهاي شاهاني دارد، او قهرمان داستانهايش را بي جغرافيا و سر گذشت رها نميكند. خواننده را به فضاي داستان ميبرد و رنگ و بو و شكل و شمايل فضار را به كلام ميكشد. شايد به همين دليل آثارش در ذهن خواننده ميماند و چه بسا ادامه مييابد. داستانهاي شاهاني از فضا سازي مناسب برخوردار است و لذا نيازمند ديالوگ نويسي و يا شخصيت سازيهاي عجيب و غريب و اغراق شده نيست.
3- كمدي در موقعيت: اكثر آثار طنز شاهاني از ساختمان داستانهاي كمدي موقعيت برخوردارند و معمولا اتفاق كمدي نه به دليل شوخيهاي كلامي و تصويري و يا شخصيت، بلكه به دليل موقعيت افراد رخ ميدهد.
4- آغاز و پايان: داستانهاي شاهاني از خصوصيت جذب كنندگي در آغاز داستان و ضربه زدن در پايان داستان برخوردارند و همين باعث ميشود تا خواننده عادي با اشتياق آثار شاهاني را بخواند و به خاندن مجدد آنها راغب شود.
5- شاهاني گاه از پيشبرد داستان عاجز ميشود- سوژهاي را بسيار خوب آغاز ميكند اما در كمركش گذار از حوادث توفيق نمييابد و نميتواند به خوبي پيش برود.
سيد محمد علي جمالزاده، نويسنده معروف، درباره داستانهاي شاهاني و شيوه نگارش او اين گونه مينويسد:
«اين طرز و سبك چيز نويسي خيلي چيزها لازم دارد كه مهمترين آنها چشم بينا و نيروي سنجش و خاطربشاش و قلم تواناي تفريح انگيز و شهامت لازم دارد. شاهاني اين صفات را در خود جمع آورده است و از همه اينها گذشته فارسي را درست و روان و سليس و فصيح مينويسد و مقلد فرنگيها و و فرنگي مآبها نيست. فارسي نويس است . براي فارسي زبانها چيز مينويسد و از تقليدهاي بچه گانه كه بوي متعفن خود رايي دارد به دور است. خسرو شاهاني امروز يكتا فكاهي نويس بزرگ ما به شمار ميآيد.»
قسمتي از اظهار نظر جمالزاده بود كه در 30 بهمن 49 خورشيدي نوشته شده است. از شاهاني حدود 25 جلد كتاب منتشر شده است. كور لعنتي، پهلوان محله، كمدي افتتاح، وحشت آباد، آدم عوضي، بالاروديها و پايين روديها، امضاي يادگاري،الكي خوشها، تفنگ بادي، گره كور، قهرمان ملي، فولكس دكتر بقراط، شي مرموز، باز نشسته، تافته جدا بافته (شعر)، سفر با سفر نامهها، گنج باد آورده، آيين شوهر داري، در كارگاه نمد مالي (3 جلد، ستونهاي طنز مجله خواندنيها) مملكت ناراضيها از جمله كتابهاي وي هستند. شاهاني 20 ارديبهشت 1381 خاموش شد و در قطعه 88 رديف 53 شماره 11 بهشت رضا آرميد.
منابع:
1- تاريخ شفاهي مطبوعات ايران، فريد قاسمي.
2- كاوشي در طنز ايران (جلد اول) سيد ابراهيم نبوي.
3- گره كور، خسرو شاهاني (با استفاده از مقدمه كتاب)
4- در كارگاه نمد مالي (جلد اول) (با استفاده از مقدمه كتاب)
منبع
علاقه مندی ها (Bookmarks)