Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: رمان وانهاده

  1. #1
    کاربر افتخاری فروم golpar آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    محل سکونت
    وطن
    نگارشها
    926

    رمان وانهاده

    وانهاده



    شناسنامه کتاب:
    نویسنده:”سیمون دوبووار”
    ترجمه:”ناهید فروغان”
    نشر” مرکز”
    چاپ نهم۱۳۶۸


    ماجرا:
    وانهاده در مورد زنی است که داستان پیرامون او بنا می شود، زنی است ساده ومعمولی؛ اگرچه با کنجکاوی می‌توان دریافت که دوبووار گوشه‌های پراکنده ای از زندگی خویش را در سرگذشت زن داستان گنجانده است. نگرانی‌های ذهنی وسرگردانی‌های عملی قهرمان، آنچنان وصف شده که گویی خود نویسنده آن راتجربه کرده ا ست؛ اما در مجموع این زن به سیمون روشنفکر هیچ شباهتی ندارد.
    داستان از منظر اول شخص وبه صورت یادداشت های روزانه نگاشته شده است. نویسنده با نوشتن داستان زنی میانسال که همسرش به او خیانت می‌کند و با بازتاب عکس‌‌العمل‌های وی، خواننده را با زوایای عمیق درون این قهرمان روبرو می کند.


    این داستان نفس گیر با کلمات صریح وعبارات روشن، ما را با لحظه لحظه‌ی فرو پاشی روانی قهرمان داستان همراه می‌کند، وخواننده را وامی دارد ،در بین این سطور به ارزیابی خودش و روابطش با دیگران بپردازد.



    ویرایش توسط Shaparak : 03-08-2014 در ساعت 04:22 PM
    آزادی آخرین کلمه ای ست که همواره در دل دارم
    آزادی من،خط قرمز من است!

    غادة السمان

  2. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  3. #2
    کاربر افتخاری فروم golpar آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    محل سکونت
    وطن
    نگارشها
    926

    پاسخ : رمان وانهاده


    زندگی نویسنده:


    بووار در یک خانواده‏ی بورژوای کاتولیک به دنیا آمد و پس از گذراندن امتحانات دورهٔ لیسانس ریاضیات و فلسفه، به تحصیل ریاضیات در Institut Catholique و زبان و ادبیات در مؤسسهٔ سنت‌مارین و پس از آن فلسفه در دانشگاه سوربن پرداخت. وی در حلقهٔ فلسفی دوستانه گروهی از دانشجویان مدرسه اکول نورمال پاریس عضو بود که ژان پل سارتر نیز در آن عضویت داشت ولی خود بووار دانشجوی این مدرسه نبود. با وجود آنکه زنان در آن دوره کمتر به تدریس فلسفه می‏پرداختند، او تصمیم گرفت مدرس فلسفه شود و در آزمونی که به این منظور گذراند، با ژان پل سارتر آشنا شد. بووار و سارتر هر دو در ۱۹۲۹ در این آزمون شرکت کردند، سارتر رتبه‏ی اول و بووار رتبه‏ی دوم را کسب کرد. با این وجود، بووار صاحب عنوان جوان‏ترین پذیرفته‏شده‏ی این آزمون تا آن زمان شد. سارتر و بووار رابطه‏ی عاطفی پیچیده‏ای داشتند و همواره بر صداقت در روابط عاطفی تاکید داشتند. با وجود تنش‏های پیاپی و روابط عاطفی متعدد، این دو در تمام عمر دوستانی جداناپذیر باقی ماندند، اما ارتباط آن‌ها، برخلاف روابط مرسوم جامعه، شامل وفاداری و تک‌همسری نبود.
    بووار به عنوان مادر فمینیسم ِ بعد از ۱۹۶۸ شناخته می‌شود. معروف‌ترین اثر وی جنس دوم (عنوان اصلی: Le Deuxième ******e) نام دارد که در سال ۱۹۴۹ نوشته شده‌است. این کتاب به تفصیل به تجزیه و تحلیل ستمی که در طول تاریخ به جنس زن شده‌است می‌پردازد. پس از آنکه این کتاب چند سال پس از چاپ فرانسه، به انگلیسی ترجمه و در آمریکا منتشر شد، به عنوان مانیفست فمینیسم شناخته شد.
    سیمون دوبووار در ۱۴ آوریل، ۱۹۸۶درسن ۷۸ سالگی به خاطر ذات‌الریه از دنیا رفت. وی در کنار ژان پل سارتر به خاک سپرده شده‌است.


    نقل از:ویکی پدیا

  4. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  5. #3
    کاربر افتخاری فروم golpar آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    محل سکونت
    وطن
    نگارشها
    926

    پاسخ : رمان وانهاده



    (تصویر: سیمون دو بووار)






    رمان را بسیاری از صاحب نظران همزاد با مدرنیته می دانند. با ظهور زندگی شهری و رشد فردیت سبکهای پیشین دیگر پاسخ گوی نیازهای موجود نبودند و این منجر به برخاستن ققنوسی از خاکستر گذشته شد . رمان سبکی شد که واقع گرایی فضاهای مدرن ، شخصیت های پیچیده و متکثرتوانست به خوبی به تصویر بکشد و انسان مدرن را با تمام جزئیات مشخص و ملموسش انتقال دهد.امکان تقلید بی درنگ تجربه فردی را در محیط زمانی و مکانی خاص آن فراهم می آورد. نکته قابل توجه در مقایسه این رمان با رمانهای کلاسیک در این است که در رمانهای کلاسیک تولد، مرگ ، ازدواج،... مهم است و داستان با چنین نقاط عطفی فراز و فرود می یابد اما در این داستان طلاق مهم نیست وآنچه که برجسته می شود و تأسف خواننده را برمی انگیزاند فروریختن بنای انسانی است که کسی صدای آن را نمی شنود.
    (تصویر: سیمون دو بووار)


    رمان را بسیاری از صاحب نظران همزاد با مدرنیته می دانند. با ظهور زندگی شهری و رشد فردیت سبکهای پیشین دیگر پاسخ گوی نیازهای موجود نبودند و این منجر به برخاستن ققنوسی از خاکستر گذشته شد . رمان سبکی شد که واقع گرایی فضاهای مدرن ، شخصیت های پیچیده و متکثرتوانست به خوبی به تصویر بکشد و انسان مدرن را با تمام جزئیات مشخص و ملموسش انتقال دهد.امکان تقلید بی درنگ تجربه فردی را در محیط زمانی و مکانی خاص آن فراهم می آورد. نکته قابل توجه در مقایسه این رمان با رمانهای کلاسیک در این است که در رمانهای کلاسیک تولد، مرگ ، ازدواج،... مهم است و داستان با چنین نقاط عطفی فراز و فرود می یابد اما در این داستان طلاق مهم نیست وآنچه که برجسته می شود و تأسف خواننده را برمی انگیزاند فروریختن بنای انسانی است که کسی صدای آن را نمی شنود.حال با ارائه خلاصه ای از داستان به بررسی آن می پردازیم.
    خلاصه داستان
    داستان در فضای فرودگاه آغاز می شود " مونیک " همسر خود " موریس" را که پزشکی متخصص در امر سرطان است ، برای یک سفر کاری بدرقه می کند. اواز این جدایی چند روزه ابراز دلتنگی می کند و در راه بازگشت از کنار بناهایی عبور می کند که زمانی زیبا بوده اند اما امروزه به لحاظ گذر زمان و- نه به جهت ویرانی وقابل استفاده نبودن بلکه به دلیل تغییر ذائقه و سلیقه دوران معاصر- به مخروبه بدل شده اند ؛ بناهایی که برای او یادبود دوران خوش گذشته بوده اند و این بر بار افسردگی اش می افزاید . این سفر برای مونیک به نوعی آغازگر تنهایی است ، دو دختر او؛ "کولت"ازدواج کرده است و "لوسین" برای تحصیل و اقامت به آمریکا مهاجرت کرده است. مونیک سعی می کند خود را از هر نگرانی برهاند و از فراغت و تنهایی پیش آمده نهایت استفاده را ببرد- غافل از اینکه این تنهایی مقدمه ای است برای تنهایی بزرگتر و همیشگی او- اما تلاش او بی نتیجه است او تفریح کردن به تنهایی را نیاموخته است .
    بنابراین به پاریس باز می گردد و چون در این مدت کولت دچار تب و بیماری می شود به مراقبت از او می پردازد. مونیک شدیدا مستأصل میشود چرا که هرگز مورریس او را در شرایط سخت تنها نگذاشته است . پس از بازگشت موریس، زندگی چهره ای دیگر به خود می گیرد .تمام رویاهای مونیک برای دوران بازنشستگی شان از دست می رود زیرا موریس آن شوهر سابق نیست . شبی مونیک به آزمایشگاه محل کار شوهرش تلفن می زند اما همکارش اظهار بی اطلاعی می کند او تا نیمه شب بیدار می ماند ؛ موریس به شیوه ای غیر متعارف وارد اتاق خواب می شود و در پاسخ ملامت مونیک راجع به اینکه پای زنی در میان است اعتراف می کند که مدتهاست عاشق "نوئیلی" شده است و سفر اخیر را با او گذرانده است. نوئیلی وکیلی جذاب ، زیبا و مطلقه است و در میهمانی های مهم شهر جزو افراد سرشناس محسوب می شود- آنچه مونیک از نوئیلی می داند-. اما همین کافی است که مونیک زندگی آرام و شاد خود را در مرزنابودی ببیند و سعی می کند که به خود بقبولاند که که این هوسی زودگذر است ."ایزابل" دوست و همراه صمیمی مونیک با جانبداری از شخصیت معقول موریس ؛ او را به خویشتن داری دعوت می کند .او در مورد نوئیلی به جمع آوری اطلاعات می پردازد و با تقلید از شیوه های او در زمینه موسیقی و سینما و سیاست و... سعی می کند که خود را متجدد نشان دهد و بر سر موریس با نوئیلی به مبارزه برمی خیزد. پس از بی نتیجه یافتن این کارها با موریس مصالحه می کند تا در تعطیلات کریسمس کنار او باشد اما نوئیلی پیروز میدان می شود. گویا رشته میان آنان گسسته شده است . پس از تعطیلات نیز- علیرغم امتیاز دادن به نوئیلی- روابط بهبود نمی یابد . مونیک با موریس نزاع می کند، نقطه گسست روابط به گسلی عظیم تبدیل می شود. موریس نیز در مقابل مونیک را مانع پیشرفت خود می داند و او را به دلیل رفتار نادرستش در مورد تربیت دختران ؛ -ازدواج بی موقع کولت و رفتن لوسین- مقصر می داند و مونیک را ترک می کند.مونیک به یکباره فرو می ریزد . دلداری های کولت در او تأثیری ندارد تصمیم می گیرد که با طعنه های لوسین خود را آرام کند بنابراین به آمریکا سفر می کند ، در آنجا مدام از لوسین که می داند رک گوی بی پروایی است راجع به رفتار خود سوال می پرسد ،اما چندان نتیجه ای به دست نمی آورد . درنهایت سرخورده و تنها به فرانسه بازمی گردد در به روی همه می بندد. از توجه به خود و خانه غافل می شود، خدمه خانه را اخراج می کند . در تنهایی خود را فراموش می کند و همه چیز برای او پایان می یابد. او خود را به نوعی در مسخ شرایط می بیند در انتظار موریس بر جا می ماند اما می داند که او بازنخواهد گشت او زنی " وانهاده "شده است و سالهای عمر خود را به هیچ بر باد داده است زنی که هرگز خود را مستقل ندیده است و در وجود دیگران خلاصه کرده است زنی که وانهاده و برجا مانده فقط به انتظار می نشیند: ".... دری بسته، چیزی پشت در کمین کرده است. اگر تکان نخورم باز نخواهد شدو بی حرکت ماندن؛ برای همیشه . متوقف کردن زمان و زندگی..." (سطرهای پایانی کتاب)

    ویرایش توسط golpar : 08-26-2012 در ساعت 03:08 PM

  6. 6 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  7. #4
    کاربر افتخاری فروم golpar آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    محل سکونت
    وطن
    نگارشها
    926

    پاسخ : رمان وانهاده

    بررسی داستان

    زن وانهاده از واکنش ها و پریشانی های و دغدغه های فکری و روانی زنی ترک شده سخن می گوید. مضمون آن تنهایی و شکست است اما قهرمان داستان عشق به حقیقت را حفظ می کند . رمان فاقد پردازش فضاها و رخدادهای اجتماعی است . داستان یک زندگی است که آرامش پیش از طوفان را دارد. طوفانی که درپی اش هر نوع اعتمادی به خود، همسر،فرزندان، موقعیت اجتماعی و.... را درهم می پیچد.اعتمادی که انسان مدرن در زندگی کلان شهری در جستجوی آن است اما همچون اکسیری از یافتن آن ناامید گشته است، و در نهایت مغلوب و تسلیم شرایط ، وانهاده بر جا می ماند- کما اینکه دامنه آن به این دوره که گیدنز آن را "مدرنیته متأخر" می خواند- نیزکشیده شده است. دورانی که بی اعتمادی دیگر در سطح خرد مطرح نیست؛ بی اعتمادی جهانی شده است .تنهایی و فردیت محض به اوج رسیده است و به بخش انکارناپذیر و تعیین کننده زندگی تبدیل شده است.
    فضای رمان به لحاظ زمانی به دوره آغاز مدرنیته بازمی گردد. نویسنده در توصیف و بازنمایی افراد و روابط قوی عمل کرده است وبر تغییرات فرهنگی سلیقه ها، سبک موسیقی ها، فیلم های اکران شده و در کل حیات اجتماعی تأکید دارد. چرخشی از فرهنگ خاص به فرهنگ عامه وجود دارد که رویکرد غالب این دوران است. در واقع آغشتن فرهنگ خاص به فرهنگ عامه خبر از تحولاتی می دهد که ریشه در تغییرات روابط افراد در سطح اجتماع می دهد . چرخشی که حتی در این رمان مشهود است و موریس با حرکت از سوی مونیک به سوی نوئیلی کارگزار آن است.
    اما از دو زاویه می توان به بررسی مناسب تری رسید:
    1- مثلث روابط میان مونیک ، موریس و نوئیلی
    2- نحوه ارتباط مونیک و دخترانش
    1- مونیک فرزند یک پزشک است ،در دوران کارآموزی موریس در کلینیک پدرش با او آشنا شده است و عشق شور انگیز میان آنها موریس را از ادامه تحصیل برای گرفتن تخصص منصرف کرده است –همان چیزی که بعدها عامل ملامت برای مونیک شد- مونیک زنی بود که به لحاظ سرمایه اجتماعی در سطح نسبتا خوبی قرار داشت و به دلیل مشارکت در اداره امور غیر پزشکی کلینیک شخصیتی فعال ومحسوب می شد. در تمام روایت زند گی اش تأکید بسیاری بر راستگویی دارد ، فردی است متعهد به اصول اخلاقی و به شدت بر روابط خانوادگی و وجهه اجتماعی خود حساس است و در جهت حفظ آنها بسیار می کوشد . می توان گفت که که به نوعی نماد "سنت" است . اصول خاصی را پذیرفته است و بر حفظ آنها اصرار می ورزد. او علیرغم ایستادن بر دروازه مدرنیته به دوران سنت می نگرد؛ نوع روابط ، سبک زندگی، فیلم های مورد علاقه ، نوع موسیقی و حتی رفتن به گالری های هنری همه نشان از تعلق او به سنت پیشین دارد- البته نه بدین معنااین که هر چیز که قدیمی باشد سنتی است و یا برعکس ، اما پای بندی بی چون و چرا به یک سری موضوعات خود آغازگر نوعی سنت است - (گیدنز،1387)او کوشیده است که نقش یک زن و یک مادر را طبق تعاریف رایج بدون هیچ کم و کاستی ایفا کند.در واقع فردیت او در جریان تربیت فرزندان و روابط خانوادگی از دست رفته است 1. شغل خود را رها کرده و در پناه اعتبار شوهرش به فردی منفعل و دور از اجتماع شده استو اوج ضعف او در آن بخش بیان می شود که او از مراقبت دختر بیمارش بدون حضور همسرش شدیدا احساس ترس و درماندگی می کند ، او زیستن در شرایط سخت را نیاموخته است. اجتماع برای او همان جمع محدود دوستان و خانواده است.
    علیرغم اصرارهای اولیه موریس مبنی بر وفاداری به پیمان ازدواج این اوست که به شدت پابرجا مانده است ، هرچند ایزابل معتقد است که مردان به این تعهدات پای بند نیستند و این اقتضای ماهیت جسمی و روحی مردان است که تنوع طلب باشند اما او نمی پذیرد. در مقابل مونیک ، ایزابل نماد فردی است که خود را با اتفاقات پیش آمده همراه ساخته است و با وجود زندگی خانوادگی ، توانسته است استقلال فردی خویش را حفظ نماید. اینجاست که دوبووار راه حل پیشنهادی خود را با معرفی ایزابل پیش روی خواننده قرار می دهد. دوبووارآگاهانه "خیانت پنهانی به همسر" را رد می کند او معتقد است که باید
    1--سیمون دوبووار از متقدمان جنبش های زنان بود.جنبش هایی که" ... نیاز به آزادی زنان را از نقش های سنتی را به وجو آورده است و آنان را واداشته است تا ساختارهای ازدواج سنتی را در هم شکنند ، و قلمروهای خصوصی را آزادتر کنند. این روند ، شکل واقعی رهایی است که سنت زدایی زندگی روزمره را الزامی می کند..."(گیدنز79:1387)
    در روابط آزاد بود اما در عین حال با حفظ صداقت کامل ، این آزادی را برای دیگری نیز باید قائل بود. آنچه که مسلم است انسان مدرن امروزه حق انتخاب بیشتری یافته است.توسعه یافتگی تصمیمات فقط در حوزه عمومی رخ نداده است بلکه در جوزه خصوصی نیز به وجود آمده است.(گیدنز،1387)اما مونیک خواهان پذیرش این حق نیست و علی رغم اصرارهای شوهرش برای یافتن یک شغل مناسب در دوران فراغتش ، ترجیح می دهد که در کناره باقی بماند. هرچند این کناره جویی او را در فرو رفتن در نقش وانهاده تهییج می کند.
    پیشرفت تکنولوژی و تاخت و تاز تفکر روشنگری بر فضای کل داستان حاکم است.موریس نماینده این تغییرات است. او با تکیه بر علم پزشکی خود را با جریانات روز همراه می سازد. او فردی مهربان ، جذاب، متخصص و بلندپرواز است و همسرش برای او نشانگر دوران پیری و ناتوانی است. مونیک برای او یادآور خاطرات گذشته است . او نماد "هر چیز سخت و استوار است که باید دود شود و به آسمان برود" (برمن، 1379). تجدد و زندگی برای او در نوئیلی بازتعریف می شود . هرچند که شیوه آشنایی آنها همان شیوه کلاسیک زن بی پناه و مطلقه و مردی مهربان و متشخص است ؛ اما کشمکش های درونی موریس و پرداخت دوبووار به این نوسانات برای تصمیم گیری و انتخاب میان دو زن نشان از کشمکش میان سنت و مدرنیته دارد و در نهایت این مدرنیته – نوئیلی – است که پیروز می شود. موریس مقهور عشوه گری ها و نیروی جوانی مدرنیته است که چشم او را بر هرگونه حقیقتی خلاف میل نوئیلی می بندد او با نوئیلی خود را همگام با زمان می بیند . نوئیلی برای او زنی است متجدد و با امکانات فراوان که بسیاری از از زنان از جمله همسر خود او از سر حسادت با او در جنگ هستند . او نه تنها روابط نامشروع نوئیلی را با مردان دیگر باور نمی کند بلکه تربیت نادرست نوئیلی در مورد تنها دخترش را با وجود تمام سبک سری ها ، در مقابل تربیت مونیک قرار می دهد و او را ملامت می کند که با محبت های دست و پاگیر خود ؛ آینده درخشان فرزندانشان را تباه کرده است.
    نوئیلی رأس سوم این مثلث است ؛ او وکیلی است که فقط پول و پیروزی پرونده حقوقی اش برایش مهم است .فردی است که خود را بسیار متجدد و پیشرو می داند ودر نوع روابطش هیچ اصالتی وجود ندارد و همه چیزدر او حاکی از نوعی سطحی نگری است. او نماد بی ریشگی محض است. گذشته روشنی ندارد ، برای دخترش مادر شایسته ای نیست و خواهان هر چیز مد روز و پر زرق و برق است. او از سرمایه اقتصادی بالایی برخوردار است اما سرمایه فرهنگی متناسب با آن موقعیت را کسب نکرده است اما به تعبیری از جنس تبیین های بوردیو او حق قانونگذاری دارد او ست که قواعد حاکم بر بازی را تعیین می کند چون او سرمایه بیشتری دارد. او فردیت محض را به نمایش می گذارد و به نوعی نقطه مقابل مونیک است. به عنوان یک زن امروزی استقلال فردی بسیاری دارد و خواهان رقابت در عرصه اجتماعی و کسب نتایج مطلوب در مقابل مردان است. آزادی هایی دارد که زنان دیگر آن را نمی پسندند. این نکته قابل توجه وجود دارد که هر چند در داستان اشاره مشخصی به گرایشات فمنیستی وجود ندارد و دوبووار برخلاف نوشته های دیگرش بسیاری از عقایدش را مکتوم گذاشته است اما رنگ و بوی تفکرات فمنیستی در تقابل میان این دو زن قابل تشخیص است و حتی شاید بتوان گفت که کفه سنگین به سمت نوئیلی پیش می رود!

    ادامه دارد...

  8. 6 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  9. #5
    کاربر افتخاری فروم golpar آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    محل سکونت
    وطن
    نگارشها
    926

    پاسخ : رمان وانهاده

    در نهایت"... هریک از این سه تن در گیر فرایند فردیت تشخص و تأمل اند ، اما هر یک مسیرهای خاص خود را دارند... "(اباذری و امیری،1384). حال ممکن است که به نتیجه مشابهی نرسیده باشند ،سرنوشت موریس و نوئیلی نامعلوم می ماند . اما آچه در این میان مسلم است سرنوشت مونیک است که شکست خورده است ، او وانهاده شده است چرا که هنوز نتوانسته است به فردیت سازنده اش برسد.
    2- بخش دیگر این بررسی به رابطه مونیک و دخترانش می پردازد. دخترانی که از وجود او برخاسته اند اما ماهیتی جدای از او دارند و چنان از او فاصله دارند که میتوان آنها را در قالب پیوستاری گنجاند. پیوستاری که گویا مونیک در تمام دوران ازدواجش و پس از آن در دو سر آن نوسان کرده است. کولت مونیک لوسین
    وابستگی محض استقلال محض
    تأیید کامل انتقاد شدید
    مستأصل بی پروا
    قانع بلندپرواز
    تابع محض عصیانگر
    شیفته بی اعتنا
    به نظر می رسد که دیگر مونیک آن موقعیت میانی خود را در این پیوستار از دست داده است و با هر چه بیشتر رفتن به سمت کاراکتر کولت از خود واقعی اش دور شده است. چنانکه در داستان مونیک خود اعتراف می کند که با رفتن لوسین موریس بسیار بهم ریخت چرا که لوسین همان خصوصیاتی را داراست که مونیک در دوران جوانی اش داشته است _خصوصیاتی که موریس را شیفته خود کرده بود- . در واقع او درلوسین، گذشته مونیک را یافته بود و با رفتن او به آمریکا دچار خلأ‍ء عظیمی شد که دیگر پر نمی شد از طرفی کولت برای موریس چنین نقشی نداشت. او با ازدواج بی هنگام اش با فرد ساده و معمولی چون "ژان پی یر" از رسیدن به آینده درخشانی که موریس برای او تصور می کرد دور شده بود و دیگر نقطه قابل ارزشی در او برای موریس ایجاد انگیزه و توجه نمی کرد موریس او را تباه شده می دید و در پی آن مونیک را مقصر می دانست هر چند که هر یک از دختران به نوعی در طول داستان اعتراف کرده اند که فقط به تصمیمات خودشان عمل کرده اند اما گویا موریس و دوبووار خواهان آزار مونیک هستند و او را مسبب این اتفاقات خارج از کنترل می دانند . بنابراین نوئیلی برای او پیام آور یک زندگی جدید توأم با خصوصیات از دست رفته شده است.هرچند این نوع زندگی نوعی فروپاشی برای مونیک است ساختن بر روی ویرانه دیگری ،اما این خصلت مدرنیته است : ساختن و برساختن. مدرنیته مانند خدایان به قربانی نیاز دارد ؛ بناها را ، انسانها را همه چیز را از بین می برد و طرح دیگری می اندازد. فروریختن انسانها نیز چهره عوض کرده است.انسانها در دوران مدرن همانند تخریب عمودی ساختمانهای مدرن ؛ فرو می ریزند."... ساختمان بیست طبقه در حالی که به مرکز زمین سقوط می کند ، کاملا عمودی باقی می ماند. این ساختمان به طور مستقیم فرو می ریزد، بی آنکه حالت عمودی اش را از دست بدهد..." (بودریار،28:1384). مونیک ، موریس و... فرو می ریزند بدون آنکه صدای ریزش آنان به گوش کسی برسد!


    (منابع ذکر شده،منابع سه پست آخر می باشد و هر سه پست به نقل از وبلاگ:http://anthropology.ir/node/736 )


    منابع


    اباذری، یوسف و امیری، نادر (1384)، "بازخوانی رمان شوهر آهو خانم"،فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات، شماره 4، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران.
    برمن،مارشال(1379)، تجربه مدرنیته، ترجمه مراد فرهادپور،تهران: طرح نو
    بودریار، ژان(1384)، آمریکا،ترجمه عرفان ثابتی، تهران: ققنوس
    بوردیو، پی یر(1384) ، "شکل های سرمایه" ، در کیان تاجبخش، سرمایه اجتماعی: اعتماد، دموکراسی و توسعه، ترجمه افشین خاکباز و حسن پویان، تهران: انتشارات شیرازه.
    دوبووار،سیمون(1368) ، وانهاده،ترجمه ناهید فروغان، تهران: نشر مرکز.
    گیدنز، آنتونی(1387) ،جهان رها شده، ترجمه علی اصغر سعیدی، تهران: علم و ادب.
    مکلیتاک، آن(1382)، سیمون دوبووار، ترجمه صفیه روحی، تهران: نشر ماهی.

  10. 6 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ