Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: عاشقانه های سه پادشاهی !

  1. #1

    عاشقانه های سه پادشاهی !

    سلام
    دوستان ، این تایپیک رو در یک سایت نظامی دیدم ... گفتم براتون بزارم حسابی دلتون حال بیاد ... نکته ی مهم اینه که متن هنوز کامل نشده !!

    ر اين تاپيك، قصد دارم دوستان را با عصر سه پادشاهي چين آشنا كنم.
    دوراني كه با آغاز افول سلسله‌ي مقتدر هان آغاز و به تجزيه‌ي كشور چين انجاميد و در نهايت سيما يوآن بود كه پس از يك قرن، چين را مجدداً متحد نمود.

    شايد دوستان تعجب كرده باشند از خواندن نام تاپيك.
    اين نام، برگرفته از نام رماني چيني نوشته لو گوان ژانگ در سده ۱۴ میلادی است. این داستان بر اساس رخدادهای سال‌های پایانی سلسه هان و دوره سه امپراتوری در چین، یعنی سال‌های ۱۶۸ تا ۲۸۰ پس از میلاد، نوشته شده است. نام انگليسي آن نيزRomance of the Three Kingdoms مي‌باشد كه در ايران، دو انيميشن (يكي عروسكي و ديگري كارتوني) با نام «افسانه‌ي سه برادر» نيز از آن به نمايش درآمده است.

    علت انتخاب اين برهه از تاريخ چين، وجود فراوان جنگ سالاران و به تبع آن فرماندهان و جنگجويان دلاور در تاريخ چين، ابداعات و استراتژي‌هاي فوق العاده و همچينن مشاورين نظامي و استراتژيسين‌هاي بي‌نظيري بود كه تماماً از دل اين نبردها زاده شدند.

    از آنجايي كه چين در هيچ دوره از تاريخ اينقدر درگير نبردهاي داخلي نبود، اين تعداد نابغه‌ي نظامي نيز هيچگاه يكجا و در يك برهه از تاريخ وجود نداشتند و اين امر، جذابيت و زيبايي فراواني به داستان روايت اين عصر مي‌بخشد.

    -------------------------------------------------------------------------------------------

    در پست‌هاي بعد، بيشتر درخصوص چگونگي بوجود آمدن اين عصر، جنگ سالاران، فرماندهان و جنگجويان و همچنين مشاورين نظامي و ايده‌هاي نظامي ايشان خواهم پرداخت.
    ولي اين پست، صرفاً متعلق خواهد بود به معرفي شخصيت‌هاي مهم اين عصر.

    Shu
    Zhao Yun • Guan Yu • Zhang Fei • Zhuge Liang • Liu Bei • Ma Chao • Huang Zhong • Jiang Wei • Wei Yan •
    Pang Tong • Yueying • Guan Ping • Xingcai • Liu Shan • Ma Dai • Guan Suo • Bao Sanniang • Xu Shu

    Wei
    Xiahou Dun • Dian Wei • Xu Zhu • Cao Cao • Xiahou Yuan • Zhang Liao • Sima Yi • Xu Huang • Zhang He • Zhenji • Cao Ren • Cao Pi • Pang De • Cai Wenji • Jia Xu • Wang Yi • Guo Jia • Yue Jin • Li Dian

    Wu
    Zhou Yu • Lu Xun • Taishi Ci • Sun Shangxiang • Sun Jian • Sun Quan • Lu Meng • Gan Ning • Huang Gai • Sun Ce • Daqiao • Xiaoqiao • Zhou Tai • Ling Tong • Ding Feng • Lianshi

    Jin
    Sima Yi • Sima Shi • Sima Zhao • Deng Ai • Wang Yuanji • Zhong Hui • Zhuge Dan • Xiahou Ba • Guo Huai

    Other
    Diaochan • Lu Bu • Dong Zhuo • Yuan Shao • Zhang Jiao • Meng Huo • Zhurong • Zuo Ci •
    Fu Xi • Nuwa • Xiang Yu • Beauty Yu • Xi Wang Mu • King Mu

    ================================================== ===============

    فهرست :
    تهیه شده توسط :
    mostafa_by


    مدیر سایت :

    military.ir

    برداشت با ذکر منبع ( سایت اصلی ) بلامانع است

    اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم


  2. 9 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  3. #2

    پاسخ : عاشقانه های سه پادشاهی !

    اینم یک پیش در آمد دیگه :

    درخصوص دوران «عصر بهار و پاييز» حرف و حديث بسياره. ولي خوشحال مي‌شم كه شما جنگ سالاران و فرماندهان و استراتژيسين‌هاي نامي اون دوران رو در تاپيكي ديگه (موازي اين تاپيك) معرفي بفرمايين تا بنده هم بيشتر در اين خصوص آگاهي پيدا كنم.

    اما عصر پادشاه بزرگ چين، يعني چين شي هوان (اگه معادل نوشتار انگليسي به چيني رو در نظر بگيريم، Q معمولاً «چ»، X «ش» خوانده شده و G آخر حروف خوانده نمي‌شه)، شايد نيمي از خاك اين برهه از تاريخ چين (عصر سه پادشاهي چين) هم نبوده و امپراطور چين شي هوان هم رقباي قدرتمند چنداني (بسان عصر سه پادشاهي كه هركدوم براي خودشون يلي بودن) نداشته.
    به تصوير زير نگاهي بيانداز :



    البته منظور بنده، مجموع جنگ سالارها، فرماندهان و جنگجويان نامي و استراتژيسين‌هاي بنام و قهار و البته تاكتيك‌ها و استراتژي‌هاي نظامي خارق‌العاده‌ي اين عصر بوده.



    نوشته ی : mostafy - by



    درخصوص دوران سه پادشاهي بايد به عرض برسونم كه سلسله‌ي وي رو سائو سائو بوجود نياورد. بلكه پسر وي، سائو پي (Cao Pi) پايه گذاري كرد و وي بود كه پدرش رو اولين امپراطور سلسله‌ي وي نام نهاد.
    والا به خود سائو سائوي بدبخت ربطي نداشت.

    چين هم تقريباً بعد از طغيان گروه دستار زرد و شورش خواجگان، قدرت از دستان امپراطور خارج شده بود. بالاخص با قدرت گرفتن دونگ ژو.

    پس از اون بود كه جنگ سالاران مختلف، به بهانه‌ي مقابله با دونگ ژو هريك در بخشي از كشور، براي خودشون قدرتي بوجود آورده و نون خودشون رو از نون حكومت جدا كردن.
    از قضا هريك هم روياي اتحاد چين رو در سر مي‌پروروندن كه مهمترين اونا، همين سائو سائو بود (اون موقع‌ها از ليوبي خبر چنداني نبود و وي، يه مقام دسته چندم در كشور بود و سون چوآن هم يه كودك خردسال بود!).

    وضعيت چين در اون برهه، چيزي شبيه به ايران قبل از صفويه، يا آغا محمد خان و يا رضا خانه كه عملاً بصورت مستقل اداره مي‌شد هر بخشش.

    سائو سائو تمام تلاشش رو بخرج داد كه كشور رو يكپارچه كنه و اگه نبود شكست وي در نبرد صخره‌ي سرخ، سرزمين جنوب و بقاياي گروه ليوبي نيز نابود شده بودن و با نابودي شيليانگ‌ها، عملاً كشور بطور كامل در اختيار وي قرار مي‌گرفت.
    http://www.military.ir/forums/topic/...8%D8%A7%D9%86/

  4. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  5. #3

    پاسخ : عاشقانه های سه پادشاهی !

    قسمت اول - ترور دونگ ژو توسط سائو سائو

    در سال‌هاي پاياني سلسله‌ي هان، بسان سال‌هاي پاياني تمامي سلسله‌ها و حكومت‌ها، فساد بخش اعظم دربار را فرا گرفته بود. افراد لايق عمدتاً به گوشه‌اي رانده و چاپلوسان نالايق بر سر كار بودند و به مال اندوزي مشغول.
    خواجگان درباري در پي ثروت اندوزي بودند و دهقانان و كارگران و نظاميان سابق روز به روز فقيرتر. حتي مصائب طبيعي نيز جز به بدتر شدن شرايط كمكي نمي‌كرد. اين در حالي بود كه خواجگان دربار، دور امپراطور لينگ را گرفته و وي را از دنياي بيرون غافل ساخته بودند.
    ده تن از خواجگان قدرتمند دربار، گروهي را به نام ده ملازم (Ten Attendant) تشكيل داده بودند كه رسماً دستورات خود را به امپراطور القاء و وي را اداره مي‌كردند. بزرگترين و قدرتمندترين ايشان، ژانگ رنگ (Zhang Rang) بود كه امپراطور وي را پدر خوانده (Foster Father) مي‌ناميد.
    از آنجايي كه در چين قديم، اعتقاد به خدايان، چه نزد مردم و چه نزد مقامات و حتي امپراطور بسيار قوي بود، لاجرم هر واقعه‌اي (ولو ريزش باران) را نيز حكمت و خواست خدايان مي‌دانستند. فلذا طبيعي بود كه باران و سيلابي كه باعث نابودي زمين كشاورزان گرديد را نيز ايشان، نشاني از خدايان براي نالايق بودن امپراطور و لزوم برچيدن وي مي‌دانستند. چرا كه ايشان امپراطور را فرزند خدايان و اعتبار پادشاهي وي را فرمان خدايان (Mandate of Heaven) مي‌دانستند.

    بي‌توجهي دربار به وضعيت بحراني كشاورزان و مردم فقير به جايي رسيد كه ايشان در پي طغيان عليه امپراطور برآمدند.

    در سال 184 پس از ميلاد، طغيان دستار زرد توسط ژانگ جوئه (Zhang Jue) طرح‌ريزي شد. همه چيز مهياي قيام بود و حتي بخشي از دربار نيز هماهنگ با ايشان، در انتظار روز قيام نشسته بودند. اما دستگيري چند تن از رهبران و اعضاء گروه باعث بهم ريختن برنامه‌ها شد. اين موضوع، برنامه‌ي زماني طغيان را بهم ريخت و گروه‌هاي مختلف در شهرهاي مختلف، با فاصله‌ي زماني ناهماهنگي آغاز به طغيان نمودند كه اين موضوع، شكست قيام را در پي داشت.

    البته سركوب قيام به اين سادگي‌ها نيز نبود چرا كه ضعف ارتش و همچنين پيوستن بخش قابل توجهي از فرماندهان سابق ارتش به شورشيان، كار را سخت كرده بود. ولي افسران گم‌نام‌تري چون سائو سائو، ليو بي و سون جيان (كه بعدها مهمترين نقش را در آن برهه از تاريخ ايفاء مي‌كنند)، به دربار كمك نموده و شورش را سركوب نمودند.

    در سال 189 پس از ميلاد
    پس از اين بود كه جنگ سالاران يك به يك برخاسته و اندك اندك حكومتي مستقل از قدرت مركزي را براي خود تشكيل دادند.
    در اين ميان، هه جين (He Jun - فرمانده ارتش و برادر زن امپراطور لينگ) تلاش براي بقدرت رسيدن و نابودي خواجگان درباري را داشت كه با لو رفتن نقشه، وي نيز در كمين ژانگ رنگ گرفتار و بقتل رسيد.

    پس از آن بود كه يوآن شائو (Yuan Shao - كه بعدها نقش بسيار پررنگي پيدا مي‌كند و قوي‌ترين جنگ سالار مي‌شود) كه دوست و متحد هه جين به شمار مي‌رفت، با حمله به قصر و قتل عام خواجگان، داستان خواجگان را به پايان رساند.
    اما اين جنگ سالار و سياستمدار دربار، دونگ ژو (Dong Zho) بود كه قدرت را در اختيار گرفت.

    وي با بركنار نمودن امپراطور شائو (Emperor Shao با نام اصلي ليو بيان - Liu Bian) فرزند امپراطور لينگ و روي كار آوردن فرزند كوچكتر امپراطور متوفي، ليو چيه (Liu Xie) عملاً قدرت اصلي دربار را در اختيار گرفت و مقام صدر اغظمي را براي خود برگزيد.

    خشونت و بي‌رحمي دونگ ژو و فشار وي بر روي دربار و شخص امپراطور باعث شده بود كه همه تشنه به خون وي بوده و در بيرون از دربار لقب «خائن» را داشته باشد. لكن دونگ ژو ترسي نداشت. چرا كه چهار ژنرال قدرتمند را در اختيار داشت كه مهمترين ايشان، لو بو (Lu Bu) بود. فرماندهي مقتدر كه در ميدان جنگ، هيچ كس ياراي مقابله با وي نبود و اسبي به نام Red Hare داشت كه سريع‌ترين و چالاك‌ترين اسب در آن روزگار بود (بعدها سائو سائو اين اسب را به گوان يو هديه داد و تا زمان مرگ گوان يو، اين اسب همراه وي بود.).

    در اين زمان بود كه فرمانده سوار نظام و فردي متوسط در دربار به نام سائو منگدا (Cao Cao - Styled Mengde) تصميم به قتل دونگ ژو گرفت. طراح اصلي اين طرح، يكي از وزراي قدرتمند دربار به نام وانگ يون (Wang Yun - Styled Zishi) بود كه به اين منظور، حتي خنجر تيزي كه ميراث پدري‌اش بود را نيز به سائو سائو اهدا نمود.

    سائو سائو از مدت‌ها قبل رابطه‌ي بسيار خوبي با دونگ ژو داشت و جزو معدود افسران و وزرايي بود كه رابطه‌اي حسنه با دونگ ژو داشت (و به همين دليل در چشم ساير وزرا خائن محسوب مي‌شد). به همين دليل وي زياد به خانه‌ي دونگ ژو رفت و آمد مي‌كرد و مي‌توانست به سادگي به وي نزديك و در حين خواب، وي را به قتل برساند.
    اما يك آينه جان دونگ ژو را نجات داد. از آنجايي كه دونگ ژو همواره نگران از ترور بود، هميشه هشيار مي‌خوابيد. فلذا انعكاس برق نور خنجر در آينه، باعث بيداري وي گرديد.

    سائو سائو كه طرح ترور را شكست خورده مي‌ديد، به بهانه‌ي اهداء خنجر ارزشمند به دونگ ژو، قضيه را سرپوش گذاشت و سپس به سرعت از شهر دور شد. با آمدن لو بو (Lu Bu - Styled Fengxian) نزد پدر خوانده‌ي خود (دونگ ژو) و شنيدن ماجرا از وي، به سرعت پي به قضيه‌ي ترور برد و به خانه‌ي سائو سائو حمله كرد. وي تمامي اهل خانه را كشت ولي اثري از سائو سائو پيدا نكرد.

    اينچنين بود كه سفر اثرگذار سائو سائو كه باعث تغيير نگاه و روش وي براي رسيدن به قدرت بود آغاز گرديد ...!

    ---------------------------------------------------------------------

    اين قسمت آغازين داستان اين سده‌ي پر آشوب بود.

    ________________________________________________

    نوشته ی : mostafa-by
    http://www.military.ir/forums/topic/...6/page__st__15

  6. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  7. #4

    پاسخ : عاشقانه های سه پادشاهی !

    در قسمت اول، در خصوص چگونگي رسيدن به قدرت دونگ ژو، تلاش ناكام سائو سائو براي ترور وي و فرار تاريخ‌ساز سائو منگدا گفته شد. و حالا ادامه‌ي ماجرا ...!

    --------------------------------------------

    قسمت دوم – چن گونگ، نابغه‌اي كه زود از سائو سائو جدا شد

    پس از پي بردن دونگ ژو به نقشه‌ي سائو سائو، به دستور وي در تمامي كشور تصاوير نقاشي شده از سائو سائو به همراه جايزه‌اي كلان پخش شد و تمامي نيروهاي دولتي در پي سائو سائو بودند. اين تعقيب و گريزها هم چندان ديري نپاييد و سائو سائو در شهر ژونگ مو، گرفتار نيروهاي دولتي بود. شهري كوچك تحت فرماندهي نابغه‌اي گمنام به نام چن گونگ (Chen Gong – Styled Gongtai) بود.

    چن گونگ كه روزگاري براي كسب مقامي دولتي، به ديدار سائو سائو رفته و با بي‌اعتنايي وي مواجه شده بود، از او كينه‌اي بدل داشت كه اين كينه خيلي زود با زبان چرب و نرم سائو سائو برطرف شد.
    هنگامي كه سائو سائو رياكارانه درخصوص هدفي كه در ترور دونگ ژو دنبال مي‌كرد و آرماني كه علي‌الظاهر در پي آن بود سخن مي‌گفت، آنقدر اثرگذار بود كه نه تنها چن گونگ وي را آزاد نمود، بلكه جلوي وي زانو زده و سوگند وفاداري ياد كرد. بدين ترتيب اولين نابغه‌ي استراتژي و حكومت‌داري در تور پادشاه آينده‌ي وي گرفتار آمد.

    گونگ تاي با چشم‌پوشي از تمام مقام و منصب‌هاي دولتي و با بجان خريدن خطر همراهي با سائو سائو (كه لاجرم وي را نيز مجرمي همرديف سائو سائو و تحت تعقيب و اعدامي قرار مي‌داد)، به دنبال هدف والايي كه سائو سائو ترسيم كرده بود براه افتاد.

    گونگ تاي پيشنهاد پيوستن به كمپين يوآن شائو (كه براي مقابله با دونگ ژو به تمامي جنگ سالاران پيشنهاد همكاري داده بود) را ارائه نمود. ولي سائو سائو مخالف اين پيشنهاد بود. اول به اين دليل كه در آن زمان نيروي چنداني در اختيار نداشت و در نتيجه جايگاه چنداني هم بدست نمي‌آورد (كه بعدها خواهيم ديد ليوبي دقيقاً عكس اين تفكر را داشت). دوم به اين خاطر كه وي، يوآن شائو رو فردي لايق براي رهبري كمپين نمي‌دانست و در اصل به اين دليل و انگيزه‌ي پنهاني كه مي‌خواست با برهم زدن قدرتي، بصورت نامحسوس قدرت كمپين را در اختيار و در مسير منافع خود قرار دهد.

    از آنجايي كه در سراسر كشور همه به دنبال سائو سائو و حالا گونگ تاي بودند، وي به ناچار به سراغ يكي از دوستان صميمي پدرش رفت و آنجا منزل گزيد. اما بدبيني سائو سائو و قضاوت عجولانه‌ي وي، منجر به قتل عام تمامي اعضاي خانواده‌ به همراه دوست صميمي پدر وي، لو بوشو گرديد.
    پس از اين قتل عام بود كه سائو سائو براي اولين بار جمله‌ي معروف و بياد ماندني خود را خطاب به چن گونگ بيان كرد :

    «من ترجيح مي‌دهم به دنيا خيانت كنم، قبل از آنكه دنيا به من خيانت كند!»

    چن گونگ كه پس از اين كشتار، تازه به ماهيت و شخصيت حقيقي سائو سائو پي برده بود، تصميم به قتل وي در خواب مي‌گيرد. اما در آخرين لحظه، پشيمان شده و تنها تصميم به ترك سائو سائو و پيگيري آمال و آرزوهاي خود در قالب جنگ سالاري ديگر مي‌گيرد. تصميمي كه شايد بعدها بشدت از آن پشيمان شد! منصرف شدن گونگ تاي از كشتن سائو سائو، واقعه‌اي كوجك بود كه سرنوشت تاريخ را تغيير داد!

    جدايي چن گونگ براي سائو سائو بسيار سنگين بود. چرا كه وي به خوبي از استعداد شگرف گونگ تاي آگاه بود‌ (سائو سائو در تشخيص و شناخت مردان لايق و شايسته و خلاق، استعداد عجيبي داشت) و مي‌دانست كه براي اهدافي كه وي در سر دارد، وي مي‌تواند بهترين مشاور و دستيار باشد. اما چن گونگ در تصميم خود مصمم بود و اين پافشاري را حتي زماني كه سائو سائو قبل از اعدام، از وي درخواست پيوستن به وي را داشت، به همراه داشت و پيشنهاد سائو سائو را رد نمود.

    در آينده خواهيم ديد كه پيوستن گونگ تاي به لو بو، چه تركيب خطرناكي را بوجود آورد و آينده چگونه براي اين دو رقم خورد.

    --------------------------------------------------

    اما سائو سائو با مصائب فراوان، سرانجام نزد پدر و برادرانش رسيد و با ثروت پدر، به جذب نيرو و خريداري سلاح و آذوغه پرداخت.
    ادعاي سائو سائو درخصوص تلاش براي ايجاد ارتش براي رهايي چين از ظلم دونگ ژو، موجب پيوستن شماري از جنگجويان محلي و سربازان تحت امر ايشان به سائو سائو گرديد كه بسياري از ايشان بعدها جزو فرماندهان باارزش سائو سائو محسوب شدند و اين، ارزش كار سائو سائو در جذب نيروهاي وفادار و توانا را نشان مي‌دهد.

    شهرتي كه سائو سائو بدليل تلاش براي ترور خائن (دونگ ژو) بدست آورده بود، به همراه آوازه‌ي جمع‌آوري لشكر براي وي، يوآن شائو (Yuan Shao – Styled Benchu) را متقاعد ساخت كه در دعوت وي از جنگ سالاران بزرگ و قدرتمند، سائو سائو را نيز دعوت نمايد.

    اگر چه سائو سائو سپاهي به مراتب كوجكتر از سپاه ساير جنگ سالاران داشت، اما نقشه‌اي كه وي در سر داشت براي اثر گذاري روي نيروهاي ائتلاف، باز نشان از زيركي سائو سائو داشت :

    «جعل حكم امپراطور براي نبرد با دونگ ژو»!

    ----------------------------------------------------------

    در قسمت بعد، اولين نبرد اثر گذار اين برهه از تاريخ را شاهد خواهيد بود.
    نبردي كه از قضا پايه‌هاي اصلي آن سه برادر گمنام (ليوبي، ژانگ في و گوان يو) به همراه سون جيان‌ (پدر سون سه و سون چوان) بودند ...!

    _______________________________________________

    نوشته ی : mostafa-by

    http://www.military.ir/forums/topic/23242-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8 C%D9%8A-%D8%B3%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D8%AF%D8%B4%D8%A7%D9%87%D9%8A-%D8%AF%D9%8A%D8%A7%D8%A6%D9%88%DA%86%D8%A7%D9%86%D 8%9B-%D8%B4%D9%85%D8%B4%D9%8A%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88%D8%A7%D9%86/page__st__30
    ویرایش توسط Shafagh : 12-17-2012 در ساعت 07:06 PM

  8. 3 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  9. #5

    پاسخ : عاشقانه های سه پادشاهی !

    در قسمت دوم، در خصوص فرار، اسيري و آشنايي اتفاقي سائو سائو با چن گونگ، چگونگي جدا شدن مسير ايشان و آمادگي سائو سائو براي پيوستن به كمپين يوآن شائو و تصميم وي براي جعل دستور امپراطور صحبت گرديد. و حالا ادامه‌ي ماجرا ...!

    --------------------------------------------

    قسمت سوم – آغاز افسانه‌ي سه برادر

    سائو سائو در توجيه نياز براي جعل دستور امپراطور، اينطور عنوان مي‌كرد كه بدون اين دستور، عملاً مشروعيت اين كمپين زير سوال رفته و ايشان از سوي دونگ ژو محكوم به خيانت مي‌شوند. بنابراين ساير اربابان و تجار و گروه‌ها ممكن است ترسيده و از ايشان دوري نمايند.
    اما يك دستور از امپراطور، به اي حركت مشروعيت بخشيده و اينطور به اذهان خطور مي‌كند كه مشروعيت اين حركت از سوي خدايان تعيين شده است (امپراطور فرزند خدايان شناخته مي‌شد).

    روز موعود فرا رسيد و 18 جنگ سالار كه هريك فرماندار يك يا چند ناحيه بودند و پس از آغاز دوران آشوب، عملاً حساب خود را به نوعي از حكومت جدا كرده بودند، زير پرچم يوآن شائو (Yuan Shao Styled Benchu) در قلعه‌ي چن ليو (Chengliu Castle) جمع مي‌شوند. جنگ سالاراني چون ما تنگ ( Ma Teng Styled Shoucheng) پدر ما چائوي افسانه‌اي (يكي از 5 ژنرال ببر ليوبي در آينده)، سون جيان (Sun Jian Styled Wentai) پدر سون سه و سون چوان، يوآن شو (Yuan Shu Styled Gonglu)، گونگ‌سون زان (Gongsun Zan Styled Bogui) كه در آينده خواهيم ديد نادانسته چه لطف بزرگي در حق ليوبي مي‌كند، ليو داي و بسياري ديگر و البته گل سرسبد ايشان؛ يعني سائو سائو.

    اين كمپين، قدرتمندترين كمپيني بود كه در آن عصر بوجود آمد. نيروي متحد متشكل از حداقل 450 هزار سرباز و ژنرال كه حتي از سپاه شيليانگ دونگ ژو نيز بيشتر بودند!

    اما اين جمع، مهماناني ناخوانده نيز داشت : ليوبي، گوان يو و ژانگ في؛ سه برادر!
    هرچند ليوبي (Liu Bei Styled Xuande) از نسل امپراطوران و دودمان هان بود، اما از چند نسل به اين طرف مقامات خاندان ايشان كمتر و كمتر شده بود تا خود ليوبي كه تقريباً مقام خاص و مهمي نداشت. با اين وجود، همواره با افتخار خود را از نسل دودمان هان معرفي مي‌كرد و از اين امر ابايي نداشت؛ حتي در برابر ساير جنگ سالاران.

    ليو بي براي پيوستن به كمپين يوآن شائو، تنها دو برادر وفادار خود را به همراه آورده بود. به همين خاطر هم از همان ابتدا، حتي براي ورود به قلعه نيز دچار مشكل شد.

    از آنجايي كه ليو بي، دعوتنامه‌اي از يوآن شائو دريافت نكرده بود، نگهبانان نيز اجازه‌ي ورود ايشان به قلعه را ندادند. اما تقدير اين بود كه سائو سائو نيز همان زمان سر برسد.
    سائو سائو كه قدرتي خارق العاده در كشف استعدادهاي بالقوه داشت، با ديدن شجاعت ليو بي و دو برادرش براي پيوستن به كمپين يوآن شائو، بلادرنگ به اين نكته پي برد كه حتماً ايشان از استعداد و توانايي خاصي برخوردار هستند. پس با زيركي تمام، خود را به ايشان نزديك و سه برادر به اعتبار سائو سائو مجاز به ورود به قلعه چن ليو شدند.

    اما مرحله‌ي سخت‌تر، همانا پذيرش ايشان توسط ساير جنگ سالاران به عنوان نوزدهمين ارباب حاضر در كمپين بود. چرا كه حتي توضيحات ليو بي درخصوص نسل و خاندان ايشان هم مورد قبول حضار قرار نگرفت. هرچند كه سائو سائو باز هم با زبان چرب و نرم خود سعي در قانع نمودن ايشان براي پذيرفتن ليو بي داشت. در نهايت صندلي محقري در كنار صندلي 18 جنگ سالار ديگر به ليوبي تعلق گرفت.
    ليو بي دليل حضور خود در كمپين را تنها مبارزه عليه دونگ ژو و بازگرداندن قدرت و شوكت هان عنوان مي‌كرد و به همين دليل برايش اهميتي نداشت كه چه جايگاه و اعتباري براي وي در نظر گرفته و در آينده‌ چه سهمي را خواهد داشت. امري كه هيچ يك از جنگ سالاران ديگر (حتي سائو سائو)، هرچند كه شايد در كلام بدان اشاره مي‌نمودند، قلباً معتقد نبودند.
    اما در همان روز دست تقدير به گونه‌اي رقم خورد كه ارزش اين سه برادر مشخص گرديد كه در ادامه بدان اشاره خواهد شد.

    با تلاش سون جيان و ساير جنگ سالاران (و علي رغم ميل باطني يوآن شو؛ پسر عموي يوآن شائو كه خود را مستحق‌تر مي‌دانست)، بعلت اينكه يوآن شائو از تمامي حضار با اصالت‌تر و مهم‌تر و همچنين ارتش وي قدرتمندتر و پرتعدادتر و زمين‌هاي وي نيز بيشتر بود (در عصر ارباب و رعيتي، مالكيت زمين ميزان اعتبار هرشخص را مشخص مي‌كرد)، بنچو بعنوان فرمانده و رئيس اين كمپين و اتحاد انتخاب گرديد و سائو سائو نيز از اين تصميم حمايت كرد.
    اما اين، نشان از زيركي سائو سائو داشت. چرا كه وي همواره ترجيح مي‌داد كه سياست‌هاي خود را، تا زماني كه همراه با قدرت نباشد، بصورت پنهاني دنبال نمايد و خواهيم ديد كه چگونه موفق به انجام اين امر گرديد.

    هرچند يوآن شائو رئيس اتحاد بود، اما سائو سائو با دو ترفند، كنترل قدرت و تصميم‌گيري جمع را بدست گرفت و با وجود اينكه كمترين سرباز را براي پيوستن به كمپين آورده بود (و جالب اينكه اين تعداد اسمي بسيار بيشتر از تعداد واقعي سربازان وي (نزديك به يك سوم) نيز بود كه اين نشاني ديگر از زيركي وي بود)، اما دو ترفند وي چنان كارساز بودند كه رسماً قدرت جمع را در دستان خود قبضه نمود.

    اولين ترفند سائو سائو، دستور امپراطور بود. هرچند كه ساير جنگ سالاران خيلي زود به جعلي بودن آن پي بردند، اما توضيحات سائو سائو آنقدر قانع كننده بود كه رسماً مورد پذيرش قرار گيرد.
    سائو سائو معتقد بود كه اولاً اگر دونگ ژو از نام و اعتبار امپراطور سوء استفاده مي‌كند براي مقاصد خود، چرا ما (جنگ سالاران حاضر در كمپين) اين كار را انجام ندهيم؟
    ثانياً با وجود دونگ ژو، امپراطور عملاً امكان دادن چنين دستوري را ندارد. اما هيچ كس در آن شكي ندارد كه اين نوشتار، عملاً خواست و ميل باطني امپراطور است كه جرأت به زبان آوردنش را ندارد. ضمن اينكه سايرين كه اطلاعي از جعلي بودن اين دستور ندارند، آن را به اعتبار اينكه سائو سائو (سوء قصد كننده به خائن) آورده است و وي، امكان حضور در دربار و گرفتن دستور مخفي از امپراطور را داشته است، و همچنين مطابقت با حقيقت امر خواهند پذيرفت و بدين ترتيب مشكل مشروعيت كمپين نيز برطرف خواهد گرديد و حمايت ساير اربابان و تجار را نيز به همراه خواهد داشت.

    تنها يك نفر موافق اين سوء استفاده نبود و آن كسي نبود جز ليو بي.
    اما در آن جمع، وي مخالفت خود را ابراز نكرد. شايد بدليل جايگاهي كه در آن روز داشت.

    اما دومين ترفند كه بسيار موثرتر از ترفند اول بود، نقشه‌اي كامل از موقعيت لشكريان دونگ ژو، قلعه‌هاي مهم، مكان‌هاي نگهداري آذوغه و تسليحات و تجهيزات جنگي (همانطور كه عرض شد يكي از اصلي‌ترين نقشه‌هاي جنگ در آن زمان، چگونگي دستيابي به مكان‌هاي نگهداري آذوغه، جهت فشار بر روي سپاهيان دشمن بود و قطع خط لجستيكي ايشان) و همچنين يك طرح جامع جنگي براي رسيدن به لو يانگ از 5 مسير كه اين مسئله نشان داد سائو سائو از مدت‌ها قبل، براي اين امر آماده بود.
    اين نقشه نيز بلادرنگ مورد تأييد فرماندهان و جنگ سالاران قرار گرفت و از آن پس، عملاً اين سائو سائو بود كه مسائل نظامي را هدايت و فرماندهي مي‌كرد و نه يوآن شائو!

    اما اولين درگيري‌ها، خيلي زودتر از آنكه انتظار داشتند به وقوع پيوست.
    دونگ ژو كه از كمپين يوآن شائو آگاهي پيدا كرده بود، بلافاصله سپاهي 30 هزار نفري به رهبري چهارمين ژنرال پرقدرت و ژنرال جلودار ارتش شيليانگ، يعني (هوا) خوا شيون (Hua Xiong) را به قلعه‌ي چن ليو فرستاد.

    با آگاهي از اين امر، يوآن شائو درخواست داوطلب براي جنگيدن با خوا شيون را نمود. گوان يو (Guan Yu Styled Yunchang) قصد به ميدان رفتن را داشت كه ليو بي با سياست ذاتي خود، مانع از اين امر گرديد.
    ابتدا يوآن شو فرمانده سپاه خود، شو شه را به ميدان فرستاد. اما خيلي زود خون وي به گوان دائوي خوان شيون آغشته شد و به خاك افتاد.
    ژنرال بعدي پان فنگ، ژنرال ليو داي بود كه وي نيز در برابر خوا شيون توان مقابله نداشت و خيلي زود با مرگ خود روبرو گرديد.
    اين، تازه فرمانده‌ي چهارم و ضعيف‌ترين چهار فرمانده‌ي دونگ ژو بود (سه فرمانده ديگر همانا لو بو (Lu Bu)، ليو جيه (Liu Jie)، گوا سي (Guo Si) بودند).

    درست زماني كه اميدها تبديل به يأس و هراس بر تن جنگ سالاران افتاده بود كه اگر امكان مقابله با اين فرمانده را ندارند، چطور در برابر لو بو توان مقاومت خواهند داشت، ليو بي به گوان يو اجازه‌ي رفتن به ميدان را داد.
    باز اين يوآن شو بود كه شروع به تحقير و تمسخر وي كرد. هرچند كه درشتي‌هاي ژانگ في (Zhang Fei Styled Yide)، پاسخي مناسب به توهين‌هاي يوآن شو بود، اما باز اين سائو سائو بود كه از گوان يو دفاع و صورت و هيبت وي را چون قهرماني نامي توصيف كرد كه خوا شيون امكان تشخيص وي از يك فرمانده اصيل و نامي را نخواهد داشت.
    اما چيزي كه سائو سائو در پي آن بود، محك زدن واقعي سه برادر بود و اين، بزرگترين و بهترين فرصت ممكن براي وي بود. ضمن اينكه ليو بي آنقدر مطمئن از پيروزي گوان يو بود كه سر خود و ژانگ في را ضامن اين پيروزي قرار داد.

    در داستان‌هاي تاريخي آمده است كه سائو سائو از گوان خواست كه قبل از رفتن به ميدان، به افتخارش جامي را با وي سر بكشد. اما گوان يو با همان غرور خاص خود (كه بعدها خواهيم ديد چه مصيبتي را براي وي بوجود خواهد آورد) پاسخ داد كه خوا شيون كه كسي نيست و تا جام سرد نشده، بازخواهد گشت و آنگاه با وي خواهد نوشيد! امري كه باعث شگفتي حضار گرديد.

    در واقع همين امر هم اتفاق افتاد و طوري نكشيد كه گوان دائو*ي خونين گوان يو به همراه سر خوا شيون، در جمع هويدا گرديد.
    اما باز هم نگاه سائو سائو، به ليو بي بود كه وقتي ديد كوچكترين احساس و شگفتي‌اي در وي ديده نشده و مسئله كاملاً مورد انتظار وي بود، پي برد كه در كشف خود اشتباه نكرده است.

    پس از كشته شدن فرمانده سپاه شيليانگ، يوآن شائو به تحريك سائو سائو، دستور درگيري مستقيم با سپاه شيليانگ را صادر كرد و بدين منظور، سپاهي تحت امر ليوبي و سپاهي ديگر با هدايت سون جيان به سپاه شليانگ حمله و آن را قلع و قمع نمود. سپاه ليو بي به اردو بازگشت و سپاه سون جيان به سمت بايما (Baima) كه يكي از مهمترين قلعه‌هاي دونگ ژو بود رهسپار گرديد ...!

    --------------------------------------------------------------------

    در قسمت بعد درخصوص نقشه‌ي سائو سائو براي رسيدن به لويانگ، به ميدان آمدن دونگ ژو با سپاهي عظيم، نبرد سه برادر با لو بو و البته طرح پنهاني و زيركانه‌ي سائو سائو براي تصرف قدرت صحبت خواهد گرديد.

    * Guan Dao، شمشير بلندي بود كه در چين يكي از ابزارهاي اصلي نبرد به شمار مي‌رفت و معروف‌ترين آن، اژدهاي سبز (Green Dragon Crescent Blade)، گوان دائوي گوان يو بود كه گاهاً نام آن نيز هراس به دل دشمنان مي‌افكند.



    گوان يوي افسانه‌اي به همراه گوان دائوي معروف خود؛ اژدهاي سبز





    نمادهاي ساخته شده از گوان دائوي گوان يو



    گوان يو به همراه گوان دائوي معروف خود سوار بر Red Hare



    تصويري زيبا و پر ابهت از گوان يو در بازي‌هاي رايانه‌اي





    مجمسمه‌هاي ساخته شده گوان يو



    مجسمه‌ي عظيم و زيباي گوان يو

    -------------------------------------------------------


    نوشته ی : mostafa-by

    http://www.military.ir/forums/topic/...6/page__st__30

  10. 2 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ