Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 40

موضوع: چرا کتاب نمی خوانیم ؟!!

  1. #31
    Registered User Werwolf آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    228

    پاسخ : چرا کتاب نمی خوانیم ؟!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Huashan نمایش پست ها
    بعضی جاها فکر می کنم به دلیل تقیدت به بعضی مسائل, خوب نگاه نکردین
    Huashan عزیز، اول اینکه این علاقه و احترام، دو طرفه هست.
    دوم اینکه علی رغم اینکه بعضی جاها یک دفعه جوش میارم (این هم از نقاط ضعفیه که باید برطرفش کنم) اما به طور کلی از حرف دوستانم ناراحت نمیشم. پس وقتی میخوای منو نقد کنی، هیچ آدابی و ترتیبی مجو ...
    هر جایی که فکر میکنی دارم اشتباه میکنم، بگو. مشکلی نیست. ;)
    چندین ساله که به واژه هایی مثل حقیقت , رستگاری , انسانیت و هدف فکر می کنم و نتیجه این بوده که اینها معانی ای هستن که هرگز نمی شه به طور واضح و کامل توصیفشون کرد
    پیش فرض من چیزه دیگه ای بوده.
    هر نویسنده ای چه کوچیک چه بزرگ ...
    من نمیگم اونا دارن اشتباه میکنن؛ فقط واسه خودم اولویت بندی کردم. همین. :)

    در مورد قید و بند هم باید بگم بله، حق با شماست. همیشه برای خودم چارچوب خاصی قائل هستم. فعلا فکر میکنم این قیود باید باشه؛ شاید به قول شما بعدا نظرم عوض بشه! دوستان قبلا توی پست های من، این جمله رو دیدن، شاید شما ندیده باشی: "نابود باد آن فلسفه ای که در مقابل کتاب و سنت قرار می گیرد."
    در حال حاضر این عبارت برای من یک شعار یا بهتر بگم یک الگو هست؛ امیدوارم یه روزی بتونم درکش کنم.

    در مورد کسی که در مورد اعدام صحبت کرده بود، دقیقا منظورم شما بودید.
    من هم اهل تعارف کردن نیستم، اما باید بگم هم حافظه خوبی داری و هم آدم دقیقی هستی.

    فکر کنم من حداقل یک مرحله از شما، علی و آرام، عقب تر باشم. چون هنوز اون مفاهیم کلی رو خوب درک نکردم که حالا بخوام وارد جزئیاتش بشم.
    بگذریم ... حق با شماست؛ بحث رو منحرف کردم.

    توی پست قبلی سعی کردم جواب این سوال رو بدم که آیا کتب درسی و کاری هم مورد بحث ما هستن یا نه؛ اما چون خودم بین دوتا گزینه گیر افتادم، نتونستم درست مطلب رو انتقال بدم.
    از یه طرف فکر میکنم کسی که مجبور نیست کتاب بخونه، اما میره به سمت کتاب تا چیزای جدید یاد بگیره، میشه اهل مطالعه؛ اما از طرف دیگه، کسی هم که به واسطه اجبار، به سمت کتاب میره هم خواسته یا ناخواسته، میره به سمت یادگیری مطالب جدید؛ پس اون هم باید کتابخون به حساب بیاد.

    شاید بشه این طوری این دو تا رو با هم جمع کرد که:
    انسان ناقص هست و برای کامل کردن خودش، در هر زمینه ای که باشه، نازمند یادگیری و مطالعه هست. پس هرکس که این نیاز رو درک کرده باشه و به سمت مطالعه رفته باشه، میشه اهل مطالعه.

    در مورد اینکه کتاب باید عقیده ما رو تایید کنه یا نه؛ خوب شخصا به طور ناخودآگاه یا شاید هم خودآگاه، کشیده میشم سمت کتبی که داره عقاید من رو تایید میکنه.
    راستش نمیدونم جواب این سوال چیه.
    از یک طرف باید استقلال فکریمون رو حفظ کنیم و از طرف دیگه باید با اندیشه های مخالف هم آشنا بشیم. شاید ما داریم راه رو اشتباه میریم و اون اندیشه مخالف درست باشه.

    نمیدونم درستش چی میتونه باشه؛ شخصا دوست دارم کتابی که میخونم، یه ارتباطی با من داشته باشه؛ حداقل واسه شروع، انگیزه خوبی به من میده؛ بعد از اینکه با کتاب ارتباط برقرار کردم، در کنار موضوعات مورد علاقه من، هیچ اشکالی نداره که مسائل جدیدی هم مطرح کرده باشه که خلاف عقیده من باشه. این طوری، بابی باز میشه تا به مسائل جدید هم فکر کنم.
    اما اگر از همون اول بخواد از روی اعتقادات و علایق من رد بشه، بعید می دونم بتونم تحملش کنم. سابقه داشته که یه کتاب که به عقیده خیلی ها، کتاب خوبی بوده، چون من خودم رو توش پیدا نکردم، هر چند که تا آخرش رو خوندم، ولی حتی یک سطرش رو هم نپذیرفتم و الان چیزی ازش یادم نمونده. به طور خاص، کتابایی مثل بار هستی یا آهستگی (هر دو از آثار میلان کوندرا).

    راستی! دقیقا منظورت از مرزبندی توی مطالعه چیه؟
    ویرایش توسط Werwolf : 03-16-2008 در ساعت 02:00 AM
    "ترجیح میدهم طوری زندگی کنم که گویی خدا هست و وقتی مُردم بفهمم نیست، تا اینکه طوری زندگی کنم که انگار خدا نیست و وقتی مُردم بفهمم که هست."

  2. #32
    mandana
    Guest

    پاسخ : چرا کتاب نمی خوانیم ؟!!

    سلام،بنظر من اكثرا براي اين كتاب نمي خونن كه تا به حال امتحان نكردن و فكر مي كنن خيلي خسته كنندست يا يه بار امتحان كردن ولي انتخابشون اشتباه بوده و كتابي كه مناسب نبوده براشون رو خوندن زده شدن،ولي به نظر من كتاب بهتر از تصويره چون تو انقدر فضا داري كه هر چيزي رو اونجور كه دوست داري تصور كني و همين طور تو كتاب جزئيات بيشتري وجود داره در نتيجه بهتر مي توني اونو احساس كني و داخل كتاب بشي و تو ساده ترين كتاب ها مي توني بهترين چيزا رو پيدا كني

  3. #33
    kinshin
    Guest

    پاسخ : چرا کتاب نمی خوانیم ؟!!

    اینجا آدم اگه 2 ساعت نیاد خیلی از بحث عقب می مونه
    من تو جبهه آرام هستم لذت مهم ترین دلیلی که من کتاب می خونم البته این بین چیز هایی هم یاد گرفتم اما اعتراف می کنم هیچ وقت برای چیز یاد گرفتن به سمت کتابی نرفتم من تجربیات دیگران رو تو هیچ زمینه ای قبول ندارم برای این هم دلیل دارم نه دلیلش خودخواهی من نیست ( که البته هستم) چون هر تجربه از یک سری المان تشکیل شده
    1- مکان
    2- زمان
    3- شخص
    هیچ زمان و مکان شخصی شبیه هم نیستند پس هیچ تجربه هایی هم شبیه هم نیستند حالا شما چطور می خواید از اون تجربه استفاده کنید یه مثال می زنم البته این مثال شاید زیاد جالب نباشه من از کار های محسن نامجو لذت می برم ( در مورد کاراش نمی خوام بحث کنم ) به نظر من اگه اعتیاد نداشت به هیچ وجه نمی تونست یه همچین کارایی ارائه بده خوب همه ما می دونیم که مواد مخدر چیز وحشتناکی نه ؟! اما با کله می ریم کارای نیروانا و doors گوش می دیم ! من نمی خوام بگم که این چیز ها خوب من خودم به شخصه حتی از قلیون هم متنفرم اما این آدم ها اگه از تجربیات دیگران درس می گرفتن نباید می رفتن به این سمت و ما الان doors نداشتیم توی شعرا که وضع خیلی فجیع تر از اینه فکر کنم یه کم روان پریشی شد نه ؟! یکی یه روانشناس خوب به من معرفی کنه لطفا
    وای نه این حرفت به نظر من عین کفره که کتاب هایی که شبیه همه ارزش خوندن نداره خوب آخه نمی شه که 1984 و میرا به شدت شبیه همن اما یعنی می گی میرا رو نخونیم ؟!!
    ببنید من محکم سر حرفم در مورد اخلاق های بد اجتماعی ایرانی ها واستادم و تمامی مشکلات مون رو هم از این می دونم من نخواستم اونجا تلخ صحبت کنم اما مجبورم از تو بپرسم تو به عنوان یه آدمی تعصب روی قومت نداری و بگو ما ایرانی ها چه نکته مثبتی تو اخلاق مون داریم و در مورد تاریخ هم یه نکته جالب بگم دقت کردید تمامی تمدن های برتر زمان های دور مثل مصر ایران پرو در حال حاضر جزو کشور های جهان سومند من فکر می کنم دلیلش اینه ما جهش داشتیم راهی رو که باید طی سال ها طی می کردیم که مسئله ای مثل حریم شخصی و حقوق بشر و این جور چیز ها برسیم یه شب طی کردیم ما رنسانس انقلاب صنعتی و خیلی چیز ها رو رد نکردیم و یهو با کوروش رسیدیم جایی که باید الان می رسیدیم و بعد یه سیر نزولی ...
    راستش فکر کنم دفاع من از نسل چهارم به خاطر تابو شکنی شون و بی خیالی شون به خاطر تفکرات آنارشیستی خودم باشه واسه همین نقدت رو قبول دارم اما نمی تونم احساسم لذتی که از برخورد این نسل با بزرگتر ها می بینم بیان نکنم
    خوب شما ها در مورد دولت بحث کردید دولت کی آیا غیر اینه که دولت ما هستیم کسی از بین ما ؟ نگید نه باور کنید هر کدوم از ما هم اگه قدرت داشته باشیم آدم های وحشتناکی می شیم برخورد روزمره خودمون رو با کسانی که با کار ها و عقاید ما مخالفند نگاه کنید !
    صدا و سیما ؟!!! شوخی می کنید مثلا فکر کنید بیان در مورد کتاب میرا یا مرشد و مارگاریتا یا همین خداحافظ گری کوپر بحث کنن؟! منطقی به شرایط نگاه کنید .برای من خیلی جالب اگه یه روز عباس معروفی در حال نقد کتاب فریدون سه پسر داشت خودش تو tv ببینم
    هیچ مرزی واسه کتاب خوندن وجود نداره مطالعه ای که از روی اجبار محیط نباشه خوب و هر کس هم این وسط سلایق خودش رو داره
    بچه ها متاسفم اگه از حرف های من چیزی سر در نیوردید من این مشکل همیشه داشتم تو زندگیم آدم شلخته ای هستم ذهنم هم به همین نسبت شلخته واسه همین همیشه حرف هایی که می خوام بزنم اون چیزی نمی شه که در نظر داشتم

  4. #34
    کاربر افتخاری فروم alitopol آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    در سفر
    نگارشها
    4,065

    پاسخ : چرا کتاب نمی خوانیم ؟!!

    خوبه خوبه
    بحث داره داغ میشه و شاید هم شده و خیلی هم خوشحالم که میبینم
    حداقل چندتا کتاب خون تیر با فکر داریم
    که وقتی کتاب رو می خونند پرتش نمی کنند یه گوشه ای تا خاک بخوره

    و هر چند مدت یادش میوفتند و در مورد نوشته ها و تفکرات نویسنده مادر مرده
    که خودش رو بکشتن داده تا کتابش تموم شده یه فکر هایی می کنند
    البته در مورد خودم من هم صادقه که حداقل این بخش داره گرم میشه و بیشتر هم خوشحال میشم
    تا دوستان در مورد خود بخش و کتاب های معرفی شده نظر بدند و صد البته فقط مصرف کننده نباشند
    من که کتاب معرفی نمی کنم تا تشکر بگیرم بلکه دوست دارم خونده بشه و نظریات در موردش داده بشه

    و البته شما هم
    مرهمتی کنید کتاب معرفی کنید من که یک نفری نباید لینک کتاب بزارم

    بعدا در این بحث شرکت میکنم

    با تشکر
    Being aloneis the some thing remarkable but to be ignoredis so awkward

  5. #35
    Registered User Werwolf آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    228

    پاسخ : چرا کتاب نمی خوانیم ؟!!

    نقل قول نوشته اصلی توسط kinshin نمایش پست ها
    اینجا آدم اگه 2 ساعت نیاد خیلی از بحث عقب می مونه ...
    من نظر شخصیم رو گفتم؛ گفتم من هدفم از مطالعه اینه و این طوری مطالعه میکنم. شما میتونی علاوه بر 1984 و میرا، 4تا کتاب مشابه اینا رو هم بخونی؛ ما که بخیل نیستیم!!! ;)
    ولی به استناد حرف خودت که گفتی:
    هیچ زمان و مکان شخصی شبیه هم نیستند.
    باید بگم من به دلیل شرایط خاص خودم، نمیتونم (و نمیخوام) خارج از برنامه ای که کلیاتش رو براتون گفتم، مطالعه کنم. نمی دونم کار من درسته یا کار شما؛ زمان، درستیه رفتارهای ما رو معلوم میکنه؛ وقتی که نتیجه عملکردمون رو میبینیم، اونوقت میفهمیم کارمون درست بوده یا نه.
    این واسه من خیلی عجیبه، که توی دهه سوم زندگیمون، داریم به این فکر میکنیم که ما چقدر کارمون درسته و خودمون خبر نداریم!!! باور کنید واسه رسیدن به این نتیجه، خیلی زوده!
    همین طرز تفکر باعث میشه بعدا گند بزنیم؛ فکر کنم توی نقد Death Note، راجع به خامی یاگامی لایت صحبت شد. لایت، زندگی رو باخت، چون هیچوقت به این فکر نکرد که داره راه رو اشتباه میره.
    فکرش رو بکن که شمای نوعی داری راه رو اشتباه میری و بعد n نفر رو هم دنبال خودت راه میندازی و تفکرت رو بهشون میقبولونی (چی گفتم!) بعدش معلوم میشه که نتنها خودت گند زدی، بلکه زندگی بقیه رو هم به گند کشیدی.
    نمی خوام بگم من دارم راه رو اشتباه میرم یا شما؛ اصلا چنین منظوری ندارم. نمیخوام وارد مقوله نسبی گرایی هم بشم؛ اما بیایم هر کدوممون فقط واسه یه بار، عمیقا به این قضیه فکر کنیم، که چقدر اطمینان داریم راهی که داریم میریم، ما رو میبره به جایی که میخوایم؛ و وقتی داریم به این قضیه فکر میکنیم، یادمون باشه که نقشه های لایت هم کامل بودن و لایت هم مثل ماها، باهوش بوده؛ اما با این حال، کارش رسید به اینجا که دیدیم.

    هیچ زمان و مکان شخصی شبیه هم نیستند پس هیچ تجربه هایی هم شبیه هم نیستند
    wow!!!
    قضیه اون فیله یادته؟! هر کسی توی تاریکی یه جاییش رو لمس میکرد و یه چیز متفاوت میگفت؛ یادت اومد؟
    همه داشتن راجع به فیل نظر میدادن، اما کلیت کار چی بود و اینا چی داشتن میگفتن! میگیری مطلب رو؟!
    بخش اول جملت رو قبول دارم، اما بخش دومش رو نه!
    در واقع بهتره بگم درسته که به لحاظ زمان، مکان و شخص، تجربه ها متفاوته، اما آیا نتایج این تجربیات هم متفاوته؟
    اگه من توی خونمون، HCl رو بریزم روی NaOH ، و H2O و NaCl بگیرم و یه نفر دیگه توی افریقا، این دو تا رو با هم مخلوط کنه، چیزه دیگه بدست میاد؟

    البته باز این به طرز تفکرت برمیگرده، که آیا حقیقت یکیه یا چند تا؟! آیا توی زندگی، قاعده ای وجود داره یا نه؟! اگه حقیقت، یکی باشه، یا اگه قاعده ثابتی وجود داشته باشه، مطمئنا همیشه نتیجه آزمایش ها و تجربه ها، به یک چیز منتهی میشه.

    شما میگی که لذت مهمترین عاملی هست که شما رو میکشه سمت کتاب؛ سوال من از شما اینه: شما وقتی کتاب میخونی، از چی لذت میبری؟
    در مورد این گروه های موسیقی هم که گفتی، به این فکر کن که اگه اعتیاد نبود، اینا چقدر بهتر و بیشتر میتونستن پیشرفت کنن. بعضی از آدما، دو تا مقوله رو با هم قاطی میکنن؛ فکر میکنن نوری که بر ظلمت، غالب میشه، از دل خود ظلمت زاییده میشه. در صورتی که اصلا این طوری نیست. حدیث داریم از حضرت امام صادق(ع) ، به این مظمون که "خداوند، سلامتی رو در محرمات قرار نداده". این دو سه خط آخر یه خرده بی ربط به نظر میرسن، اما همشون یه مفهوم دارن. از ظلمت، فساد و تباهی، انتظار نور، شادی و رستگاری نداشته باش.

    یه مطلب دیگه، احتمالا میدونی که صادق هدایت، چه جوری خودکشی کرده؛ به نظر شما، من باید نسبت به کتابای این آدم که اولا خودکشی کرده و دوما قبل از خودکشی، یه کاره دیگه کرده، چطوری نگاه کنم؟!

    من اطلاعات تاریخی و جامعه شناختیم، مثل سایر اطلاعاتی که دارم، ناقصه. پس نمیتونم بگم چرا از عرش رسیدیم به فرش! اما یه چیزی به نظر من واضحه: همه ملت ها هم با ما این سیر نزولی رو طی کردن و طی خواهند کرد. چرا ما باید این طوری یک دفعه بزنیم زیر میز؟! میگن توی درمان بیماری، موثرترین روش، که به بهبودی بیمار کمک میکنه، روحیه مثبت بیماره. بازم فکر میکنم شما داری زیادی تاریک نگاه میکنی. شرمنده. نمیگم در مورد وضعیت خودمون غلو کنیم، اما این حق رو هم نداریم که با چیزی که تمام غرور و اعتبار و حیثیت و آرمان و آرزو های یک ملت بهش بسته شده، اینقدر بی تفاوت و بعضا توهین آمیز برخورد کنیم.
    شما فکر میکنی ملت ما، مشکل داره دیگه، درسته؟
    دو راه داری: یا باید بری پیش کسانی که متمدن هستن و مثل ما، جهان سومی نیستن و خودت رو خلاص کنی؛ یا اینکه وایسی و به خاطر اصلاح امور، تلاش کنی. واسه شروع، نظر بده که چطوری میشه مشکل کمبود مطالعه توی وطنمون حل کنیم.
    من هم شلخته حرف زدم که با هم بی حساب بشیم!
    شرمنده باز بحث رفت توی خاکی!

    مجددا تاکید میکنم: لطفا اگر دوستان با لحن نوشته های من مشکل دارن، بهم تذکر بدن. ممنون.
    ویرایش توسط Werwolf : 03-15-2008 در ساعت 11:24 PM

  6. #36
    kinshin
    Guest

    پاسخ : چرا کتاب نمی خوانیم ؟!!

    هیچ نیازی نیست زمان درستی تفکرات من نشون بده با یه نگاه منطقی می شه گفت نظرات تو درست اما متاسفانه من زیاد تو زندگی منطقی فکر نکردم اگر منم می تونستم بر اساس نیاز هام مطالعه کنم خیلی خوب می شد اما نمی تونم من این راه واسه درست یا غلط بودنش انتخاب نکردم واسه اینکه دوست دارم اینجوری زندگی کنم فلسفه من تو زندگی دوست داشتن بدون حد مرز فقط یه خط قرمز واسه خودم دارم اونم نقض نکردن حقوق دیگران همین خوب من هیچ وقت نخواستم کسی با من همراه بشه و اگر اینجا میام حرفی میزنم بیشتر واسه اینه با نوع نگاه بقیه آشنا بشم
    من هیچ وقت از درس شیمی خوشم نمی اومد ! به نظرم این مثال تو هم درست هم درست نیست دوستانی که رشته ریاضی خوندن حتما چیزی در مورد فیزیک جدید و قدیم یادشون و اینکه چطور کوانتوم اساس فیزیک قدیم زیر سوال برد و دیگه اینکه من در مورد یه پدیده مادی صحبت نکردم که اونم می تونه از این قاعده پیروی کنه شاید به دلیل نوع آب و هوای آفریقا این پدیده به صورت دیگه ای دیده بشه کلا خواستم مسئله رو باز کنم امیدوارم تونسته باشم
    بحث در مورد حقیقت یه کم زیادی بزرگه من تو این مفاهیم یه کم مشکل دارم مفاهیمی مثل خدا، حقیقت و ... چون خودم هنوز به نتیجه ای نریسیدم بس بی خیال می شم
    این سوال در مورد لذت بردم باعث شد به مسئله ای تا به حال بهش فکر نکرده بودم فکر کنم ... مرسی خوب که فکر کردم دیدم من بیشتر از غم های یه داستان لذت می برم( در مورد کتاب های داستانی که من بیشتر از این نوع کتاب ها می خونم ) و در مورد کتاب های دیگه نوع نگاه نویسنده به یه موضوع واسم جالبه این سلیقه رو تو موسیقی و فیلم هم دارم متاسفانه یا خوشبختانه
    نمی خوام باهات در مورد نور و ظلمت بحث کنم چون از بحث این تاپیک خارج می شیم (همین جوریشم شدیم) بس اگه شد یه جای دیگه این بحث ادامه می دیم
    شاید دلیل نگاه من به تاریخ این باشه که من هیچ وقت تعصب خاصی روی ایران نداشتم این مرز بندی ها واسه من بی مفهوم من کورش رو نه به عنوان بک ایرانی بلکه به عنوان یک انسان که جلو تر از زمانش بود مثل داوینچی و خیلی ها دیگه تحسین می کنم فکر نکن من از اونام که عاشق آمریکاس (ممل آمریکایی) برای من کشته شدن بچه ها تو فلسطین و اسرائیل همون قدر وحشتناکه که کشته شدن بچه های ایرانی تو جنگ ایران وعراق اگر روزی به این نتیجه برسم که نمیشه اینجا زندگی کرد حتما می رم اما خوب من هم مثل بقیه اینجا چیز هایی دارم که دوست ندارم از دست بدم و سعی می کنم به زعم خودم، خودم رو و در نهایت جامعه رو اصلاح کنم
    ok منم راه حلم می گم راه حل من واسه این داستان اینه که ما پدر و مادر درستی باشیم ببینید سرمایه گذاری روی زمان حال زیاد مفید نیست ( اما باید یه نیرویی برای این کار باشه ) من فکر می کنم ما باید بیشتر انرزی خودمون رو روی بچه هامون بزاریم یعنی اینکه صحبت کنیم بحث کنیم حرف بزنیم و بقیه رو به این سمت بکشونیم که حداقل پدر و مادر خوبی واسه بچه هاشون باشن گو اینکه همین فعل بچه دار شدن وحشتناکه چون اکثرا بدون آگاهی اگر کسی به درک درستی از این واقعه برسه می بینه که بچه دار شدن مسئولیت ترسناکی داره که اکثرمون از جمله خود من از پسش بر نمی آیم
    اتفاقا لحن نوشته هات خوب و مهمترین چیزیم که داره صداقت

  7. #37
    Registered User Dead_Man آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    Wandering in Paradise
    نگارشها
    706

    پاسخ : چرا کتاب نمی خوانیم ؟!!

    من خودم تا حالا نرفتم کتاب فروشی یه کتاب از قفسه بردارم بخرم و بخونم ( خوب این جز خصوصیات دد من هست )
    ولی اگه یکی از یه کتاب تعریف کنه بگه خیلی قشنگه حتی اگه به نظر من کاملا مسخره و بی سرو ته باشه می خونم ( نمونه بارزش این هری پاتر )
    الان هم مقدار زیادی زمان پرت برام پیش اومده که با خوندن کتاب پر می کنم خودم کتاب هایی که به صورت پرسشی یا مفهومی باشن رو ترجیح می دم ولی هر از گاهی رمان هم می خونم ( اگه دوستان چیز جدیدی خونده باشن و معرفی کنن )
    ولی باز ترجیحا کتاب نمی خرم امانت می گیرم چون به نظر خودم خریدن و نگه داشتن کتاب فقط فضا رو تلف کردنه

  8. #38
    kinshin
    Guest

    پاسخ : چرا کتاب نمی خوانیم ؟!!

    راستش این نگاه عجیبی و من تا حالا باهاش مواجه نشده بودم واسه من که اینطوره من ترجیح می دم کتاب برای خودم باشه و اینکه بار ها شده یه کتاب رو چند بار خوندم چون بعضی از کتاب ها مثل 100 سال تنهای نیاز دارن شما چند بار بخونیش نمی دونم اما اگه تعداد زیادی مثل شما فکر کنن ناشرا باید کارشون رو تعطیل کنن؟!!! خوب شما رمان تو چه سبکی می خونی به اینجا هم اگه سر بزنی فکر کنم بتونه کمک کنه
    https://forums.animparadise.com/thread240.html
    ویرایش توسط kinshin : 03-20-2008 در ساعت 12:34 AM

  9. #39
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : چرا کتاب نمی خوانیم ؟!!

    خب دوستان نوشتن چرا ما كتاب نمي خونيم. منم مي خوام بنويسم چرا كتاب ميخونم.هر روز و تقريبا هر جايي وقتم قد بده:
    كتاب مي خونم 1. چون عادت كردم. يه الف بچه بودم كه كتاب هاي قديمي و ورق ورق بابابزرگم رو كش ميرفتم. كتابايي كه اونقدر كهنه بودن كه اگه آرام و نرم ورق نميزدم شون پاره و خرد ميشدن.( و چه كتابايي بودن)
    2. چون مادرم بيشتر از عروسك برام كتاب خريد و در 6 سال اول زندگيم خوند. اون فكر ميكرد شايد نتونه جواب همه سوال هاي منو بده. پس برام كتاب خريد تا جواب بعضي از سوال هامو خودم پيدا كنم.
    3. چون كتابا از اول مثه حالا گرون نبودن.
    4. چون دوره كودكي و جواني من يكي از دوره هايي بود كه عصر كتاب نام داشت.
    5. چون خوندن كتاب برا يه بچه قد من از نظر بقيه ( بزرگتر ها و كوچيك تر ها ) ارزش بود.
    6.چون خوندن خيلي از مشكلات مطالعه جانبي من رو تو بخش ادبي و آموزشي درساي مدرسه كامل ميكرد.
    7.چون دنياي كتابا مثه دنياي دور و برم محدود نبود كه؟از اين ور دنيا ميرفتم تا اون ور و مي اومدم و با كلي آدم جديد آشنا ميشدم. تو دنيا هاشون بودم. و وقتي برميگشتم دنيام كلي بزرگتر بود و ميديدم تو دنيا چيزهايي هست كه من قبلا حواسم بهشون نبوده.
    8. قهرمانا و الگو هاي من تو دنياي واقعي خيلي هاشون دست آخر يه جايي كم مي آوردن اما تو كتابا...
    9. وقتاي تنهايي مو پرميكرد و وقتي با دوستام بودم حرف هاي جالبتري برا ي گفتن داشتم.
    10. فهميدم توي خيلي از فكرا و كارام تنها نيستم. قبلا و تو جاهاي ديگه هم كسايي مثه من هستن. ديگه فكر نميكردم عجيب يا غير عادي ام.تو غم و شادي اونا شريك شدم.از تنهايي بيشتر در اومدم.
    11. با خوندن قدرت نوشتن پيدا كردم. نوشتن مثه خنديدن يا گريه كرده بود و خيلي وقتا موثر تر.جمع كردن نوشته ها به من فهموند چقدر انديشه فرار و گريز پاست.نوشتن جلوي فراموشي اون رو ميگرفت.
    12. به حقوق خودم آشنايي پيدا كردم.
    13.به گذشته و آينده رفتم.به سرزمين هايي ديگه. حيوانت عجيب .. مردمي با زندگي هاي متفاوت .. عجايب چند گانه..
    14. برا صحبت كردن كلمات بهتري و برا حرف زدن جملات روانتري داشتم.
    15. بيشتر دوستام هم اهل كتابن پس اونا هم با نوع زندگي شون برام يه جور تشويق ان..
    16. راستي كتابا خيلي وقتا منابع كاملي ان...حرفشوننو نصفه نمي ذارن.. برا يادگرفتن ازشون نياز به منت كشي هم نيست !
    الان اگه روزي كتاب نخونم( مجلات تخصصي رشته كاري و مطالعاتي خودم فكر ميكنم اون روز بيگاري كردم نه زندگي.
    در ضمن كار من خيلي سخته و وقتم خيلي كم. برا اين كه بتونم بخونم هميشه تو كوله پشتيم يه كتاب هست. تو ترافيك.. تو سرويس كارم.. تو هر دقيقه استراحت.. اون كتاب باز ميشه.انگار يه پنجره و يه هواي تازه ...بعد از كتاب خوندن فقط دو چيز اين قد خوشحالم ميكنه ديدن دوستام و رشته مورد علاقه خودم..
    لازم نيست آدم از كتاب هايي كه خوندنشون دشواره شروع كنه.. شايد انتخاب چن تا هدف آسون بهتر باشه .. و بعد علاقه مندي بيشتر و ...

  10. #40
    kinshin
    Guest

    پاسخ : چرا کتاب نمی خوانیم ؟!!

    به طرز عجیبی اتفاقات اخیر چیز های زیادی رو اثبات کرد
    اینکه مثلا خودن کتاب بدون تفکر ( مثلا زمان قبل انقلاب و اون حجم کتاب هایی مثل نان و شراب و خرمگس و مادر ) نتیجه ای مثبت به بار نمی آره و بر عکس وقتی همراه با تفکر باشه حتی اگر از لحاظ کمی کمتر باشه خیلی مفید تر

Tags for this Thread

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ