Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 16 تا 30 , از مجموع 40

موضوع: بیوگرافی سیاستمداران و افراد معروف

  1. #16
    Registered User hamed_1989 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2008
    محل سکونت
    Tehran
    نگارشها
    242

    پاسخ : بیوگرافی سیاستمداران و افراد معروف

    رونالد ریگان
    رونالد ریگان متولد ۱۹۱۱ رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در دهه ۸۰ میلادی بود.
    ریگان با اتکا به اوج گیری احساسات راست گرایانه در آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا سال ۱۹۸۰ به پیروزی رسید. وی در سال ۱۹۸۹ در حالی کاخ سفید را ترک کرد که دو سوم مردم آمریکا عملکرد وی را در دوران زمامداریش مورد تائید قرار دادند. این بالاترین نرخ رضایت افکار عمومی آمریکا از یک رئیس جمهور بازنشسته در دوران پس از جنگ جهانی دوم بود.
    وی اگرچه دورانی طلایی را به عنوان بازیگر سینما سپری کرده بود، رفته رفته جذب حزب جمهوریخواه ایالات متحده آمریکا و در نهایت عضو فعال این حزب در سال ۱۹۶۶ شد.
    ریگان تا سال ۱۹۷۵ فرماندار ایالت کالیفرنیا بود. وی در رقابت‌های انتخاباتی‌اش در مقابل جیمز ایرل کارتر شعارهای میانه‌رو داد و توانست از نارضایتی دموکرات‌ها علیه اقدامات کارتر بهره‌مند شود.
    ریگان سه ماه پس از ورود کاخ سفید مورد سوءقصد قرار گرفت، اما جان سالم به در برد. جرأت و جسارت وی در مواجهه با این واقعه زمینه محبوبیت بیشتر وی در میان افکار عمومی آمریکا را پدید آورد. کنترل تورم و بهبود وضعیت اقتصادی زمینه انتخاب مجدد ریگان را در انتخابات سال ۱۹۸۴ فراهم آورد. وی دستور حملات مختلفی را به برخی از کشورها از جمله جزایر کارائیب، لبنان و لیبی صادر کرد.
    محبوبیت ریگان پس از رسوایی ایران-کنترا در سال ۱۹۸۶ تنزل یافت. اما ریگان خود را به عنوان رئیس جمهوری خلل‌ناپذیر شناسانده بود. مذاکرات ۴ روزه وی با «میخائیل گورباچف» رئیس جمهور وقت اتحاد شوروی را باید نقطه عطفی در دوران زندگانی وی و تاریخ آمریکا نامید. وی در سال ۱۹۹۴ دچار بیماری آلزایمر شد و ده سال بعد بر اثر همین بیماری مرد.

    دوران جنگ سرد
    در این دوران ریگان با مطرح کردن طرح جنگ ستارگان شوروی را درموقعیتی ضعیف تر از قبل قرار داد به عقیده کارشناسان طرح جنگ ستارگان ریگان یکی از علل فروپاشی شوروی میباشد.
    جنگ سرد نام دوره‌ای است که از پایان جنگ جهانی دوم شروع شد و تا فروپاشی شوروی ادامه یافت. در این دوره کشورهای بلوک شرق و بلوک غرب به درگیری ایدئولوژیک و سیاسی و اقتصادی و دیپلماتیک می‌پرداختند بدون این‌که جنگی میان آنان درگیرد.

    ماجرای مک‌فارلین
    در اوائل جنگ ریگان از عراق حمایتهای اطلاعاتی می‌کرد با چرخش جنگ به سود ایران ریگان برای بازنده نبودن اقدام به فروش اسلحه به ایران نمود وپس از ۱۸ماه قصد مذاکره با ایران وبرقراری روابط دیپلماتیک را داشت که قضیه لو رفت ورسوائی موسوم به ایران کنترا یا مک فارلین به وجود آمد

  2. #17
    Registered User hamed_1989 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2008
    محل سکونت
    Tehran
    نگارشها
    242

    پاسخ : بیوگرافی سیاستمداران و افراد معروف

    ریچارد نیکسون
    ریچارد نیکسون (زاده ۱۹۱۳- در گذشته ۱۹۹۴) سیاست‌مدار آمریکایی و ۳۷امین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود.او از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۴ این سمت را در اختیار داشت و تا به امروز اولین و تنها رئیس جمهوری است که شخصا استعفا داده است.
    او در انتخابات سال ۱۹۶۸ در یکی از نزدیک‌ترین مبارزات انتخاباتی تاریخ آمریکا به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد و در سال ۱۹۷۲ با پیروزی شاخص‌تری برنده شد. اما دورهٔ دوم ریاست جمهوری او با رسوایی واترگیت روبرو شد که نهایتاً او را مجبور به استعفا کرد. نیکسون دومین نایب رئیس جمهور جوان تاریخ آمریکا و اولین کالیفرنیایی‌الاصلی بود که به مقام ریاست جمهوری یا نیابت ریاست جمهوری می‌رسید.

    گفتارها
    به مردم یک چیز می‌گوییم ولی در عمل یک کار دیگر می‌کنیم. (بعد از لو رفتن اقدام نظامی آمریکا در کامبوج)
    من خیلی به سیاه‌پوستان آمریکایی علاقه دارم ولی متاسفانه می‌دانم که تا پانصد سال دیگر هم هیچی نمی‌شوند. هیچی نیستند. شما هم این را می‌دانید. ولی مکزیکی‌ها با آنها فرق دارند،‌ در حال حاضر دزدی می‌کنند و بی‌شرفند. ولی در آنها نوعی از مفهوم زندگی خانوادگی وجود دارد. مثل این کاکا سیاه‌ها مثل یک گله سگ زندگی نمی‌کنند.
    در گفتگوی با بیلی گراهام وقتی که وی گفت:‌ "تسلط یهودیان بر رسانه‌ها باید شکسته شود،‌ تا کشور نابود نشود". نیکسون جواب داد: "من نمی‌توانم این را بگویم، ولی باورش می‌کنم."
    تا وقتی که من در این صندلی هستم، یک یهودی هم به عنوان قاضی دیوان عالی انتصاب نخواهد شد.
    خیلی جالبه، تمام حرامزاده‌هایی که به دنبال قانونی شدن ماری‌ جوانا هستند،‌ یهودیند. چه مرگشونه؟ من فکر کنم به خاطر اینه که اکثرشان "روانپزشکند".
    ملتی که صلح را تنها از راه‌های مسالمت آمیز پیگیری کند، بزودی بخشی از یک ملت دیگر می‌شود.

  3. #18
    Registered User hamed_1989 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2008
    محل سکونت
    Tehran
    نگارشها
    242

    پاسخ : بیوگرافی سیاستمداران و افراد معروف

    لویی پاستور
    لویی پاستور، از شیمی‌دانان و زیست‌شناسان مشهور فرانسوی است.

    در یک نگاه
    اشتهار وی مدیون شناخت نقش باکتری‌ها در بروز بیماری و کشف واکسن ضد هاری می‌باشد. همچنین عمل پاستوریزه‌کردن که مأخوذ از نام اوست، اختراع این دانشمند می‌باشد. لویی پاستور در تاریخ (۲۷ دسامبر ۱۸۲۲ (میلادی)) در شاتو ویله نوولتان از ایالت ژورا زاده شد و در تاریخ (۲۸ سپتامبر ۱۸۹۵ (میلادی)) در نزدیکی پاریس درگذشت.
    تولد و تحصیل
    لویی پاستور در خانواده یک گروهبان مستعفی ِارتش شکست خورده ناپلئون بنام ژان ژوزف پاستور به‌دنیا آمد. جد او به‌شغل دباغی مشغول بود، لوئی پس از گذراندن دو سال تحصیل در دوره دبستان به‌عنوان شاگرد روزانه وارد کولژآربوا شد. او دانش‌آموزی متوسط ِخوب بااستعدادی چشم‌گیر در رشته هنر شناخته می‌شد. در سال ۱۸۴۳ برای بار دوم در آزمون ورودی مدرسه عالی فرانسه شرکت و پس از اتمام تحصیلات، در سن ۲۶ سالگی (۱۸۴۸) به سمت ِاستاد در رشته شیمی دانشگاه استراسبورگ پذیرفته شد. او با تهیه و نوشتن رساله‌هایی درباره فیزیک و شیمی درجه دکترای ِخود را گرفت. وی در این زمان با نوشتن نامه‌ای به‌رئیس دانشگاه اشتراسبورگ و کسب ِموافقت وی، در روز (۲۹ مه ۱۸۴۹) با دختر ۲۲ ساله وی ازدواج می‌نماید. لویی پاستور در این هنگام ۲۶ سال داشت. همسر جوان لویی پاستور، با حمایت از فعالیت‌های علمی شوهرش، مسؤلیت کارهای اداری و دفتری را نیز به‌عهده می‌گیرد.

    خانواده
    آنها دارای سه دختر می‌‌شوند که هرسه قبل از رسیدن به‌سن بلوغ می‌‌میرند، دختر چهارم و پسری بنام ژان باتیست از آن‌ها پا می‌گیرد که آن پسر بعدها سیاست‌مدار می‌‌شود. (ژان بابتیست در کودکی به‌وسیله پدرش از مرگ نجات یافته ولی ۵۰ سال بعد در سال ۱۹۴۰ که آلمان‌ها به‌فرانسه تاختند و می‌‌خواستند به‌سردابی که مقبرهٔ پاستور بود و پسرش نگهبانی آن را به‌عهده داشت به‌زور وارد شوند، با مقاومت روبرو شده و در این برخورد، ژان بابتیست جانش را از دست می‌دهد.)

    رد کردن نظریه خود به خودی(خلق الساعه)
    پاستور پس از مدتی به فعالیت نورشناسی علاقمند شده و به‌تحقیقات فراوانی نیز دست می زند.
    پاستور تحقیقات خود را در مورد عمل تخمیر ادامه داده و در این راستا به نتایج مهمی دست می‌یابد. او به‌این موضوع اساسی پی‌می‌برد که تخمیر نتیجه فعالیت‌های موجودات میکروسکپی و باکتری‌ها می‌باشد. آزمایش‌های پاستور بر روی موادی مانند چغندر قند، سرکه، شراب و شیر و عصاره گوشت با موفقیت انجام پذیرفت و به فرضیهٔ خودانگیزه‌ای (خود به‌خودی) پایان بخشید.آزمايش پاستور به اين ترتيب بود كه مقداری عصارهٔ گوشت را درون يک ظرف شيشه‌ای ريخت و روی آن را با استفاده از در‌پوش بست و برای آزمايش كنترلی به همان مقدار گوشت را درون يک ظرف ديگر به همان اندازه ريخت ولی درِ اين يكی را نبست. پس از مدتی مشاهده كرد كه آن ظرفی كه درش باز بوده بوی بدی می‌دهد و مواد درون آن خراب شده در حالی كه ظرفی كه درپوش داشت بوی عصارهٔ گوشت را می‌داد و به هيچ عنوان خراب نشده‌بود. پس از اين آزمايش او به اين نتيجه رسيد كه هيچ ماده‌ای خود‌به‌خود به وجود نمی‌آيد بلكه حاصل واكنش ديگر موجودات است. همچنين او دريافت كه موجودات زنده‌ای به نام باكتری در هوا وجود دارد و برای اطمينان پنبه‌ای را به عصارهٔ گوشت آغشته كرد و به عنوان درپوش درون سر شيشه‌ای كه دارای عصارهٔ گوشت بود گذاشت. بعد از مدتی متوجه شد كه پنبه سياه شده‌است و به وجود باكتری‌ها در هوا يقين پيدا كرد. تلاش علمی این دانشمند بزرگ، جهشی نوین در دانش پزشکی محسوب شده و به عنوان راه‌گشای اکتشافات بعدی در تاریخ بشریت ثبت شده‌است.
    پاستور نتایج مطالعات خود را در سوم اوت ۱۸۵۷ به‌آکادمی علوم در شهر (لیل) ارائه و فرضیهٔ خود را مبنی بر تأثیر موجودات ذره بینی و نفوذ اکسیژن در اجسام، و تجزیهٔ آن‌ها، اثبات نمود. کشف واکسن ضد هاری نیز از جمله دست‌‌آوردهای لویی پاستور است که تا به‌امروز مورد استفاده قرار می‌گیرد.

    مرگ
    پاستور در سن ۷۳ سالگی در اثر خونریزی و سکتهٔ مغزی درگذشت. مقبرهٔ او در زیرزمین انستیتو پاستور پاریس می‌باشد.

  4. #19
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : بیوگرافی سیاستمداران و افراد معروف

    حامد جان ممنون. انشاء الله با وقت كافي مزاحم ميشم. امروز فقط به خوندن و لذت بردن و بياد آوردن خونده هاي قبلي رفت . تا فردا پس فردا انشاءالله.

  5. #20
    Registered User hamed_1989 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2008
    محل سکونت
    Tehran
    نگارشها
    242

    پاسخ : بیوگرافی سیاستمداران و افراد معروف

    ممنون از تشکرتون
    بالاخره یکی از این قسمت خوشش اومد.


  6. #21
    Registered User hamed_1989 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2008
    محل سکونت
    Tehran
    نگارشها
    242

    پاسخ : بیوگرافی سیاستمداران و افراد معروف

    چه گوارا

    دکتر ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا (به اسپانیایی: Ernesto Guevara de la serna ) (زاده ۱۴ ژوئن، ۱۹۲۸ - درگذشته ۹ اکتبر، ۱۹۶۷) که بیش تر به‌نام چه‌گوارا یا ال‌چه شناخته می‌شود، یک انقلابی مارکسیست،درِ آرژانتین زاده شد.
    گوارا یکی از اعضای جنبش ۲۶ ژوئیه ِ فیدل کاسترو بود. این جنبش در سال ۱۹۵۹ قدرت را در کوبا به‌دست آورد.چه‌گوارا چندین پست‌ مهم در دولت جدید کوبا از جمله سفیر، رییس بانک مرکزی و وزیر صنایع را بر عهده داشت و پس از آن با امید برانگیختن انقلاب‌ در دیگر کشورها کوبا را ترک کرد. وی ابتدا در سال ۱۹۶۶ به جمهوری دموکراتیک کنگو رفت و سپس به بولیوی سفر کرد. در اوایل اکتبر ۱۹۶۷ چه‌گوارا در بولیوی طی عملیاتی که توسط سازمان سیا طرح‌ریزی شده بود دستگیر شد. برخی باور دارند که سیا ترجیح می‌داد گوارا را برای بازجویی زنده در دست داشته باشد، اما در هر صورت او به‌وسیله ی ارتش بولیوی در نزدیکی واله‌گرانده در سانتا کروز دلاسیه‌را کشته شد.
    پس از مرگ گوارا، او به عنوان یک تئوریسین، متخصص در فنون جنگی، و جنگ‌آور تبدیل به قهرمان جنبش‌های انقلابی سوسیالیستی جهان سوم شد.


    زندگی نامه
    چه گوارا در روساریو دومین شهر بزرگ آرژانتین زاده شد و در آغاز ارنستو گوارا نام داشت. پدر او «ارنستو گوارا لینچ» ایرلندی و مادرش «سلیا دولاسرنا» اسپانیایی بود. این خانواده از طبقه متوسط جامعه با گرایش‌های شدید چپ بودند. خانواده گوارا ستایشگر «خوزه مارتی» و هوادار جمهوریخواهان در دوره جنگ‌های داخلی اسپانیا بودند. ارنستو گوارا دولاسرنا - نام کامل چه _ در چهاردهم ژوئن ۱۹۲۸ در آرژانتین زاده شد.
    وی همچنین قبل از اینکه دست به انقلابی بزند همه ی آمریکای لاتین را به همراه دوستش آلبرتو گرانادودر 1952 گشت زده و همچنین کتابی بسیارشناخته شده-که فیلم آن نیز ساخته شده‌است-به نام «خاطرات موتور سیکلت» در بیان خاطرات این سفر نگاشته است.

    مرگ

    در بامداد ۸ اکتبر ۱۹۶۷ در نزدیکی لاهیگوئرا(دهکده کوچکی در بولیوی و در نزدیکی کوه‌های آند) چه‌گوارا به همراه چندتن از چریک‌هایش به محاصره ارتش بولیوی که به وسیله ماموران سیا و افسران آمریکایی همراهی می‌شدند به محاصره درآمد و دستگیر شد، روز بعد چه انقلابی آرژانتینی الاصل توسط سربازان بولیویایی اعدام شد. بقایای جسد چه گوارا در 1997 پیدا شد و به کوبا انتقال یافت.در سانتا کلارا بنای یادبودی برای او ساخته شده است.وی در این شهر در جریان جنگ های انقلابی کوبا پیروزی شگرفی آفریده بود.




  7. #22
    Registered User hamed_1989 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2008
    محل سکونت
    Tehran
    نگارشها
    242

    پاسخ : بیوگرافی سیاستمداران و افراد معروف

    هوگو چاوز

    هوگو رافائل چاوز فریاس (زاده ۲۸ ژوئیه ۱۹۵۴) پنجاه و سومین رئیس جمهور ونزوئلا است. چاوز به عنوان رهبر «انقلاب بولیواری» شناخته می‌شود و به خاطر سیاستهای سوسیالیست دموکراتی و ضدیت رادیکال با جهانی‌سازی نئولیبرالی و سیاست خارجی ایالات متحده مشهور است
    او موسس حزب چپگرای «جنبش جمهوری پنجم» است که در حال حاضر (دسامبر سال ۲۰۰۷) در ونزوئلا در قدرت است

    شکست در همه‌پرسی ونزوئلا
    هوگو چاوز خواستار تغییر در ده‌ها ماده از قانون اساسی ونزوئلا شده بود تا با رفع محدودیت تصدی مقام ریاست جمهوری، که در حال حاضر حد اکثر دو دوره متوالی تعیین شده، دوره زمامداری خود را تمدید کند. از دیگر تغییرات پیشنهادی هوگو چاوز، لغو استقلال بانک مرکزی ونزوئلا و قرار دادن آن تحت نظر رئیس جمهوری بود
    نهایتا در یک همه‌پرسی که در تاریخ ۳ دسامبر ۲۰۰۷ میلادی انجام شد، اکثریت شرکت کنندگان در همه‌پرسی به درخواست وی برای تغییراتی در قانون اساسی ونزوئلا رای مخالف دادند

  8. #23
    Registered User Crusnik آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2008
    نگارشها
    284

    Wink پاسخ : بیوگرافی سیاستمداران و افراد معروف

    زندگینامه آلبرت انیشتین


    این سخن بسیار گفته شده است كه برای پی بردن به ساختمان پركاهی با عمق و دقت ؛باید جهان را به درستی شناخت امّا آن كس كه بتواند با چنین عمق و دقتی به ساختمان پركاهی پی برد

    این سخن بسیار گفته شده است كه برای پی بردن به ساختمان پركاهی با عمق و دقت ؛باید جهان را به درستی شناخت امّا آن كس كه بتواند با چنین عمق و دقتی به ساختمان پركاهی پی برد. در هیچ یك از امور جهان نكته تاریكی نخواهدیافت ، من برای شرح حال و زندگی انیشتن را نه برای ریاضدانان ونه برای فیزیكدانان ،نه برای اهل فلسفه نه برای طرفداران استقلال یهود بلكه برای آن كسانی كه می خواهند چیزی از جهان پرتناقض قرن بیستم درك كنند . و اینك شرح حال زندگی او از كودكی تا پابان عمر :آلبرت انیشین در چهاردهم مارس ۱۸۷۹ در شهر اولم كه شهر متوسطی از ناحیه و ورتمبرگ آلمان بود متولّد شد . امّا شهر مزبور در زندگی او اهمیتی نداشته است . زیرا یك سال بعد از تولّد او خانواده وی از اولم عازم مونیخ گردید.پدر آلبرت ، هرمان انیشتین كارخانه ی كوچكی برای تولید محصولات الكتروشیمیایی داشت و با كمك برادرش كه مدیر فنی كارخانه بود از آن بهره برداری می كرد. گر چه در كار معاملات بصیرت كامل نداشت .پدر آلبرت از لحاظ عقاید سیاسی نیز مانند بسیاری از مردم آلمان گرچه با حكومت پروسی ها مخالفت داشت امّا امپراتوری جدید آلمان را ستایش می كرد و صدراعظم آن « بیسمارك » و ژنرال «مولتكه » و امپراتور پیر یعنی «ویلهم اول» را گرامی می داشت.مادر انیشتین كه قبل از ازدواج پائولین كوخ نام داشت بیش از پدر زندگی را جدی می گرفت و زنی بود از اهل هنر و صاحب احساساتی كه خاصّ هنرمندان است و بزرگترین عامل خوشی او در زندگی و وسیله تسلای وی از علم روزگار موسیقی بود.
    آلبرت كوچولو به هیچ مفهوم كودك عجوبه ای نبود و حتّی مدّت زیادی طول كشید تا سخن گفتن آموخت بطوریكه پدر و مادرش وحشت زده شدند كه مبادا فرزندشان ناقص و غیرعادی باشد امّا بالاخره شروع به حرف زدن كرد ولی غالباً ساكت و خاموش بود و هرگز بازیهای عادی را كه ما بین كودكان انجام می گرفت و موجب سرگرمی كودك و محبّت فی ما بین می شود را دوست نداشت .آلبرت مرتباً و هر سال از پس سال دیگر طبق تعالیم كاتولیك تحصیل كرد و از آن لذّت فراوان و بود وحتّی در مواردی از دروس كه به شرعیات و قوانین مذهبی كاتولیك بستگی داشت چنان قوی شد كه می توانست در هر مورد كه همشاگردانش قادر نبودند به سوألهای معلّم جواب دهند او به آنها كمك می كرد.انیشتین جوان در ده سالگی مدرسه ابتدائی را ترك كرد و در شهر مونیخ به مدرسه متوسطه «لوئیت پول» وارد شد . در مدرسه متوسطه اگر مرتكب خطایی می شدند راه و رسم تنبیه ایشان آن بود كه می بایست بعد از اتمام درس ، تحت نظر یكی از معلّمان ، در كلاس توقیف شوند و با درنظر گرفتن وضع نابهنجار و نفرت انگیز كلاسهای درس ، این اضافه ماندن شكنجه ای واقعی محسوب می شد.
    ذوق هنری:ذوق هنری انیشتین چنان بود كه او وقتی پنج ساله بود روزی پدرش قطب نمایی جیبی را به وی نشان داد . خاصّیت اسرار آمیز عقربه مغناطیسی در كوك تأثیر عمیقی گذاشت با وجود آنكه هیچ عامل مرئی در حركت عقربه تأثیری نداشت كودك چنین نتیجه گرفت در فضای خالی باید عاملی وجود داشته باشد كه اجسام را جذب كند.وقتی كه انیشتین پانزده ساله بود حادثه ای اتفاق افتاد كه جریان زندگی او را به راه جدیدی منحرف ساخت : هرمان پدر او در كار تجارت خویش با مشكلاتی مواجه شد و در پی آن صلاح را در آن دیدند كه كارخانه خود را در مونیخ بفروشد و جای دیگری را برای كسب و كار خود ترتیب دهند. از آن جا كه وی خوش بین و علاقمند به كسب لذّتهای بود تصمیم گرفت كه به كشوری مهاجرت كند كه زندگی در آن با سعادت بیشتری همراه باشد و به این منظور ایتالیا را انتخاب كرد و در شهر میلان مؤسسه ی مشابهی را ایجاد كرد. هنگامیكه وارد شهر میلان شدند آلبرت به پدر خود گفت كه قصد دارد تابعیت كشور آلمان را ترك گوید. آقای هرمان به وی تذكر داد كه این كار زشت ونابهنجار است .
    دوران دانشجویی:در این دوران مشهورترین مؤسسه فنی در اروپا مركزی به استثنای آلمان ، مدرسه ی دارالفنون سوئیس در شهر زوریخ بوده است. آلبرت در امتحان داوطلبان شركت كرد ولی بخاطر اینكه درعلوم طبیعی اطلاّعاتی وسیع نداشت درامتحان پذیرفته نشد. با این حال مدیر دارالفنون زوریخ تحت تأثیر اطلاّعات وسیع او در ریاضیات واقع شد و از او درخواست كرد كه دیپلم متوسطه ای را كه برای ورود به دارالفنون لازم است در یك مدرسه سوئیسی بدست آورد و او را به مدرسه ممتاز شهر كوچك «آآرائو»كه با روش جدیدی اداره می شد معرفی كرد. بعد از یك سال اقامت در مدرسه مذبور دیپلم لازم را بدست آورد و در نتیجه بدون امتحان در دارالفنون زوریخ پذیرفته شد. با این كه درس های فیزیك دارالفنون آمیخته با هیچ گونه عمق فكری نبود باز هم حضور در آنها آلبرت را تحریك كرد كه كتب جستجوكنندگان بزرگ این را مورد مطالعه قرار دهد. او، آثار استادان كلاسیك فیزیك نظری از قبیل: بولترمان،ماكسول و هوتز را با حرص عجیبی مطالعه كرد. شب و روز اوقات او با مطالعه این كتابها می گذشت و ضمن مطالعه آنها با هنر استادانه ای آشنا شد كه چگونه بنیان ریاضی مستحكمی ساخت. او درست در خاتمه قرن ۱۹ تحصیلات خود راپایان داد و به مسأله مهم تهیه شغل مواجه شد.از آنجا كه نتوانست مقام تدریسی در مدرسه پولی تكنیك بدست آورد تنها راهی باقی ماند وآن این بود كه چنین شغل و مقامی در مدرسه ی متوسطه ای جستجو كند.اكنون سال ۱۹۱۰ شروع شده و آلبرت بیست و یك سال داشت و تابعیت سوئیس را بدست آورده بود. او در هنگام داوطلب شغل معلّمی خصوصی گردید و پذیرفته شد. انیشتین از كار خود راضی و حتّی خوشبخت بود كه می تواند بهپرورش جوانان بپردازد امّا بزودی متوجّه شد كه معلمّان دیگر نیكی را او می كارد ضایع و فاسدمی كنند و این شغل را ترك كرد. بعد از این دوران تاریك ، ناگهان نوری درخشید و بعد از مدّتی در دفتر ثبت اختراعات مشغول به كار شد و به شهر«برن» انتقال یافت. كمی بعد از انتقال به شهر برن انیشتین با میلواماریچ همشاگرد قدیم خود در مدرسه ی پولی تكنیك ازدواج كرد و حاصل آن دو پسر پی در پی بود كه اسم پسر بزرگتر را آلبرت گذاشتند. كار انیشتین در دفتر اختراعات خالی از لطف نبود و حتّی بسیار جالب می نمود وظیفه ی وی آن بود كه اختراعات را كه به دفتر مذبورمی آوردند مورد آزمایش اوّلیه قرار می داد. شاید تمرین در همین كار موجب شده بود كه وی با قدرت خارق العاده و بی مانند بتواند همواره نتایج اصلی و اساسی هر فرض و نظریه جدیدی را با سرعت درك و استخراج كند. چون انیشتین به خصوص به قوانین كلی فیزیك علاقه داشت و به حقیقت در صدد بود كه با كمك محدودی میدان وسیع تجارت را به وجهی منطقی استنتاج كند.در اواخر سال ۱۹۱۰ كرسی فیزیك نظری در دانشگاه آلمانی پراگ خالی شد. انتصاب استادان این قبیل دانشگاهها طبق پیشنهاد دانشكده بوسیله ی امپراتور اتریش انجام می گرفت كه معمولاً حقّ انتخاب خویش را به وزیر فرهنگ وا می گذاشت.


  9. #24
    Registered User Crusnik آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2008
    نگارشها
    284

    Thumbs down پاسخ : بیوگرافی سیاستمداران و افراد معروف

    ارشمیدس


    ارشمیدس دانشمند و ریاضیدان یونانی در سال ۲۱۲ قبل از میلاد در شهر سیراکوز یونان چشم به جهان گشود و در جوانی برای آموختن دانش به اسکندریه رفت بیشتر دوران زندگیش را در زادگاهش گذرانید و با فرمانروای این شهر دوستی نزدیک داشت.

    ارشمیدس دانشمند و ریاضیدان یونانی در سال ۲۱۲ قبل از میلاد در شهر سیراکوز یونان چشم به جهان گشود و در جوانی برای آموختن دانش به اسکندریه رفت بیشتر دوران زندگیش را در زادگاهش گذرانید و با فرمانروای این شهر دوستی نزدیک داشت.
    در اینجا سخن از معروفترین استحمامی است که یک انسان در تاریخ بشریت انجام داده است در داستانها چنین آمده است که بیش از ۲۰۰۰ سال پیش در شهر سیراکوز پایتخت ایالت یونانی سیسیل آن زمان ارشمیدس مکانیکدان و ریاضیدان و مشاور دربار پادشاه یمرون یکی از معروفترین کشفهای خود را در خزینه حمام انجام داد روزی که او در حمامی عمومی به داخل خزینه پا نهاد و در آن نشست و حین این کار بالا آمدن آب خزینه را مشاهده کرده ناگهان فکری به مغزش خطور کرد او بلافاصله لنگی را به دور خود پیچید و با این شکل و شمایل به سمت خانه روان شد و مرتب فریاد می زد یافتم یافتم، او چه چیزی را یافته بود؟ پادشاه به او ماموریت داده بود راز جواهر ساز خیانتکار در بار را کشف و او را رسوا کند شاه هیرون بر کار جواهر ساز شک کرده بود و چنین می پنداشت که او بخشی از طلایی را که برای ساختن تاج شاهی به وی داده بود برای خود برداشته و باقی آن را با فلز ))نقره[ که بسیار ارزانتر بود مخلوط کرده و تاج را ساخته است هر چند ارشمیدس می دانست که فلزات گوناگون وزن مخصوص متفاوت دارند ولی او تا آن لحظه این طور فکر می کرد که مجبور است تاج شاهی را ذوب کندآنرا به صورت شمش طلا قالب ریزی کند تا بتواند وزن آن را با شمش طلای نابی به همان اندازه مقایسه کند اما در این روش تاج شاهی از بین می رفت پس او مجبور بود راه دیگری برای این کار بیابد در آن روز که در خزینه حمام نشسته بود دید که آب خزینه بالاتر آمد و بلافاصله تشخیص داد که بدن او میزان معینی از آب را در خزینه حمام پس زده و جا به جا کرده است.
    او با عجله و سراسیمه به خانه بازگشت و شروع به آزمایش عملی این یافته کرد او چنین اندیشید که اجسام هم اندازه، مقار آب یکسانی را جا به جا می کنند ولی اگر از نظر وزنی به موضوع نگاه کنیم یک شمش نیم کیلویی طلا کوچکتر از یک شمش نقره به همان وزن است«طلا تقریباٌ‌ دو برابر نقره وزن دارد) بنابراین باید مقدار کمتری آب را جا به جا کند این فرضیه ارشمیدس بود و آزمایشهای او این فرضیه را اثبات کرد او برای این کار نیاز به یک ظرف آب و سه وزنه با وزنهای مساوی داشت که این سه وزنه عبارت بودند از تاج شاهی هم وزن آن طلای ناب و دوباره هم وزن آن نقره ناب او در آزمایش خود تشخیص داد که تاج شاهی میزان بیشتری آب را نسبت به شمش طلای هم وزنش پس می راند ولی این میزان آب کمتر از میزان آبی است که شمش نقره هم وزن آن را جا به جا می کند به این ترتیب ثابت شد که تاج شاهی از طلای ناب و خالص ساخته نشده بلکه جواهر ساز متقلب و خیانتکار آن را از مخلوطی از طلا و نقره ساخته است و به این ترتیب ارشمیدس یکی از چشمگیرترین رازهای طبیعت را کشف کرد آن هم اینکه می توان وزن اجسام سخت را با کمک مقدار آبی که جا به جا می کنند اندازه گیری کرد این قانون«وزن مخصوص) را که امروزه به آن چگالی می گویند اصل ارشمیدس می نامند. حتی امروز هم هنوز پس از ۲۳ قرن بسیاری از دانشمندان در محاسبات خود متکی به این اصل هستند.
    به هر حال ارشمیدس در رشته ریاضیات از ظرفیتهای هوشی بسیار والا و چشمگیری برخوردار بود او منجنیقهای شگفت آوری برای دفاع از سرزمینهای خود اختراع کرد که بسیار سودمند افتاد او توانست سطح و حجم جسمهایی مانند کره، استوانه و مخروط را حساب کند و روش نوینی برای اندازه گیری در دانش ریاضی پدید آورد همچنین بدست آوردن عدد نیز از کارهای گرانقدر وی است او کتابهایی در باره خصوصیات و روشهای اندازه گیری اشکال و احجام هندسی از قبیل مخروط منحنی حلزونی و خط مارپیچ، سهمی، سطح کره «ماده غذایی» و استوانه می دانست علاوه بر آن او قوانینی در باره سطح شیب دار، پیچ اهرم و مرکز ثقل کشف کرد.
    ارشمیدس در مورد خودش گفته ای دارد که با وجود گذشت قرنها جاودان مانده و آن این است «نقطه اتکایی به من بدهید، من زمین را از جا بلند خواهم کرد» عین همین اظهار به صورت دیگری در متون ادبی زبان یونانی از قول ارشمیدس نقل شده است اما مفهوم در هر دو صورت یکی است. ارشمیدس هم چون عقاب گوشه گیری و منزوی بود در جوانی به مصر مسافرت کرد و مدتی در شهر اسکندریه به تحصیل پرداخت و در این شهر دو دوست قدیمی یافت یکی کونون(این شخص ریاضیدان قابلی بود که ارشمیدس چه از لحاظ فکری و چه از نظر شخصی برای وی احترام بسیار داشت) و دیگری اراتوستن که گر چه ریاضیدان لایقی بود اما مردی سطحی به شمار می رفت که برای خویش احترام خارق العاده ای قائل بود.
    ارشمیدس با کونون ارتباط و مکاتبه دائمی داشت و قسمت مهم و زیبایی از آثار خویش را در این نامه ها با او در میان گذاشت و بعدها که کونون درگذشت ارشمیدس با دوسته که از شارگردان کونون مکاتبه می کرد.
    یکی از روشهای نوین ارشمیدس در ریاضیات به دست آوردن عدد بود وی برای محاسبه عدد پی، یعنی نسبت محیط دایره به قطر آن روشی به دست داد و ثابت کرد که عدد محصور مابین ۷/۱ ۳ و ۷۱/۱۰ ۳ است گذشته از آن روشهای مختلف برای تعیین جذر تقریبی اعداد به دست داد و از مطالعه آنها معلوم می شود که وی قبل از ریاضی دانان هندی با کسر های متصل یا مداوم متناوب آشنایی داشته است.
    در حساب روش غیر عملی و چند عملی یونانیان را که برای نمایش اعداد از علائم متفاوت استفاده می کردند، به کنار گذاشت و پیش خود دستگاه شمارشی اختراع کرد که به کمک آن ممکن بود هر عدد بزرگی را بنویسیم و بخوانیم.
    دانش تعادل مایعات بوسیله ارشمیدس کشف شد و وی توانست قوانین آنرا برای تعیین وضع ))تعادل اجسام غوطه ور به کار برد.
    همچنین برای اولین بار برخی از اصول ««مکانیک را به وضوح و دقت بیان کرد و قوانین اهرم را کشف کرد.
    در سال ۱۹۰۶ ج.ل. هایبرگ مورخ دانشمند و متخصص تاریخ ریاضیات یونانی در شهر قسطنطنیه موفق به کشف مدرک با ارزشی شد. این مدرک کتابی است به نام قضایای مکانیک و روش آنها که ارشمیدس برای دوست خود اراتوستن فرستاده بود. موضوع این کتاب مقایسه حجم یا سطح نامعلوم شکلی با احجام و سطوح معلوم اشکال دیگر است که بوسیله آن ارشمیدس موفق به تعیین نتیج مطلوب می شد. این روش یکی از عناوین افتخار ارشمیدس است که ما را مجاز می دارد که وی را به مفهوم صاحب فکر جدید و امروزی بدانیم، زیرا وی همه چیز و هر چیزی را که استفاده از آن به نحوی ممکن بود به کار می برد تا بتواند به مسائلی که ذهن او را مشغول می داشتند حمله ور گردد دومین نکته ای که ما را مجاز می دارد که عنوان متجدد به ارشمیدس بدهیم روشهای محاسبه اوست. وی دو هزار سال قبل از اسحاق نیوتن و لایب نیتس موفق به اختراع حساب انتگرال شد و حتی در حل یکی از مسائل خویش نکته ای را به کار برد که می توان او را از پیش قدمان فکر ایجاد حساب دیفرانسیل دانست.
    زندگی ارشمیدس با آرامش کامل می گذشت همچون زندگی هر ریاضیدان دیگری که تامین کامل داشته باشد و بتواند همه ممکنات هوش و نبوغ خود را به مرحله اجرا درآورد زمانی که رومیان در سال ۲۱۲ قبل از میلاد شهر سیراکوز را به تصرف خود درآوردند سردار رومی مارسلوس دستور داد که هیچ یک از سپاهیانش حق اذیت و آزار و توهین و ضرب و جرح این دانشمند ومتفکر مشهور و بزرگ را ندارند با این وجود ارشمیدس قربانی غلبه رومیان بر شهر سیراکوز شد او به وسیله یک سرباز مست رومی به قتل رسید و این در حالی بود که در میدان بازار شهر در حال اندیشیدن به یک مسئله ریاضی بود، می گویند آخرین کلمات او این بود: دایره های مرا خراب نکن. به این ترتیب بود که زندگی ارشمیدس بزرگترین دانشمند تمام دوران ها خاتمه پذیرفت این ریاضیدان بی دفاع ۷۵ ساله در ۲۷۸ قبل از میلاد به جهان دیگر رفت.

  10. #25
    Registered User Crusnik آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2008
    نگارشها
    284

    Thumbs down پاسخ : بیوگرافی سیاستمداران و افراد معروف

    مندلیف

    دیمیتری اوانوویچ مندلیف زیر و رو كننده علم شیمی و فرزند یكی از مدیران مدرسه محلی در ۷ فوریه ۱۸۳۴ در شهر توبولسك واقع در روسیه متولد شد وی در سال ۱۸۶۹ دكتر علوم و استاد شیمی دانشگاه شد و در همین سال ازدواج كرد در این هنگام فقط ۶۳ عنصر از نظر شیمی دانها شناخته شده بود مندلیف در این فكر بود كه خواص فیزیكی و شیمیایی عناصر تابعی از جرم اتمی آنهاست.

    دیمیتری اوانوویچ مندلیف زیر و رو كننده علم شیمی و فرزند یكی از مدیران مدرسه محلی در ۷ فوریه ۱۸۳۴ در شهر توبولسك واقع در روسیه متولد شد وی در سال ۱۸۶۹ دكتر علوم و استاد شیمی دانشگاه شد و در همین سال ازدواج كرد در این هنگام فقط ۶۳ عنصر از نظر شیمی دانها شناخته شده بود مندلیف در این فكر بود كه خواص فیزیكی و شیمیایی عناصر تابعی از جرم اتمی آنهاست. بدون قانون تناوبی نه پیش بینی خواص عناصر ناشناخته میسر بود و نه به فقدان یا غیبت برخی از عناصر می شد پی برد.
    كشف عناصر منوط به مشاهده و بررسی بود بنابراین تنها یاری بخت، مداومت و یا پیش داوری منجر به كشف عناصر جدید می شد قانون تناوبی راه جدیدی در این زمینه گشود منظور مندلیف از این جمله ها آن بود كه در سیر تاریخی شیمیایی، زمان حدس زدن وجود عناصر و پیشگویی خواص مهمشان فرا رسیده است. جدول تناوبی پایه ای برای این كار شد حتی ساخت این جدول نشان می داد كه در چه جاهایی مكان خالی باقی می ماند كه باید بعداٌ اشغال شود. با آگاهی از خواص عناصر موجود در جوار این مكانهای خالی می شد خواص مهم عناصر ناشناس را تخمین زد و چند مشخصه مقداری آنها را(جرمهای اتمی، چگالی، )نقطه ذوب ، و نقطه جوش و مانند آنها را) به كمك نتیجه گیری های منطقی و چند محاسبه ریاضی ساده، تعیین كرد.
    این مطالب نیاز به تبحر كافی در شیمی داشت مندلیف از این تبحر برخوردار بود كه با تركیب آن با تلاش علمی و اعتقاد به قانون تناوبی توانست پیشگوهای درخشانی در باره وجود و خواص چندین عنصر جدید را ارائه دهد بنابراین مطابق با این فكر جدولی درست كرد و ۶۳ عنصر شناخته شده را به ترتیب جرم اتمیشان در جدول قرار داد تعداد عناصر در سطرهای جدول یكی نبود مثلاٌ سطر پنجم ۳۲ عنصر داشت در حالی كه سطر ششم فقط شامل ۶ عنصر بود ولی عناصری كه خواص آنها شبیه هم بود در این جدول نزدیك هم قرار داشتند و بدین علت مقداری از خانه های خالی متعلق به عناصری است كه تاكنون شاخته نشده وی این نتیجه را در سال ۱۸۶۹ به جامعه شیمی روسیه تقدیم كرد جدول مندلیف كه پیش بینی وجود ۹۲ عنصر را می نمود جز لوتر مایز كه یك سال بعد از مندلیف جدولی مشابه با جدول مندلیف انتشار داده بود طرفداری نداشت پیش بینی های عجیب مندلیف زمان درازی به صورت مثلهای موجود در همه كتابهای شیمی در آمده بود و كمتر كتاب شیمی وجود دارد كه در آن از اكاآلومینیوم و اكابود و اكاسیلیسیم یاد نشده باشد كه بعدها پس از كشف به نامهای گالیوم، سكاندیوم و ژرمانیوم نامیده شدند در یمان سه عنصری كه مندلیف پیش بینی كرده بود اكاسیلیسیوم بعد از سایرین كشف شد(۱۸۸۷) و كشف آن بیش از كشف دو عنصر دیگر مرهون یاری بخت و تصادف مساعد بود.
    در واقع كشف گالیوم توسط بوابودران (۱۸۷۵) مستقیماٌ توسط روشهای طیف سنجی اش بود و جداكردن سكاندیوم توسط نیلسون و كلو(۱۸۷۹) مربوط به بررسی دقیق خاكهای نادر بود كه در آن زمان اوج گرفته بود اندك اندك همه پیشگوییهای مندلیف تحقق یافتند آخرین تائید در مورد وزن محصوص سكاندیوم فلزی بود در سال ۱۹۳۷ فیشر شیمیدان آلمانی موق به تهیه سكاندیوم با درجه خلوص ۹۸% شد وزن مخصوص آن ۳ گرم بر سانتی متر مكعب بود این دقیقاٌ مان رقمی است كه مندلیف پیش بینی كرده بود در پاییز سال ۱۸۷۹ انگلس كتاب جامعی به دست آورد كه نویسندگانش روسكو و شورلمر بودند در آن كتاب برای نخستین بار به پیشگویی آلومینیوم توسط مندلیف وكشفش تحت تاثیر نام گالیوم اشاره شده بود در مقاله ای كه بعدها انگلس در كتابی هم نقل كرده است، اشاره به مطلب آن كتاب شیمی شده است و نتیجه گرفته است كه: ندلیف یا به كار بردن ناخودآگاه قانون تبدیل كمیت به كیفیت هگل، واقیعت علمی را تحقق بخشید كه از نظر تهور فقط قابل قیاس با كار لوریه در محاسبه مدار سیاره ناشناخته نپتون بوده است.
    علاوه بر این با اكتشاف آرگون در سال ۱۸۹۴ و هلیوم و اینكه رامزی نظریه جدول مندلیف وجود نئون و كریپتون و گزنون را پیش بینی نمود جدول مندلیف شهرت عجیب و فوق العاده ای كسب نمود. در یان سالها بود كه تمامی آكادمی های كشورهای جهان(غیر از مملكت خویش) او را به عضویت دعوت نمودند زیرا مندلیف دو دوم فوریه ۱۹۰۷ در ۷۳ سالگی در گذشت به طوری كه می دانیم از هنگامی كه جدول مندلیف بوجود آمد خانه های خالی آن یكی پس از دیگری با كشف عناصر پر می شد و آخرین خانه خالی جدول در سال ۱۹۳۸ با كشف(آكتینوم)در پاریس پر شد.

  11. #26
    Registered User Crusnik آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2008
    نگارشها
    284

    Thumbs down پاسخ : بیوگرافی سیاستمداران و افراد معروف

    یوهان گوتمبرگ


    از یوهان گوتمبرگ اغلب به عنوان مخترع صنعت چاپ یاد می‌شود. آنچه را که او انجام داد ابداع اولین روش استفاده از حروف چاپی قابل جابجایی و ماشین چاپ بود که این امکان را فراهم می‌آورد تا بتوان مطالب نوشته شده گوناگون را با سرعت و دقت به چاپ رساند.


    ▪ نام فارسی : یوهان گوتمبرگ
    ▪ سال ولادت و فوت : ۱۴۶۸ – ۱۴۰۰ میلادی
    ▪ ملیت : آلمانی
    از یوهان گوتمبرگ اغلب به عنوان مخترع صنعت چاپ یاد می‌شود. آنچه را که او انجام داد ابداع اولین روش استفاده از حروف چاپی قابل جابجایی و ماشین چاپ بود که این امکان را فراهم می‌آورد تا بتوان مطالب نوشته شده گوناگون را با سرعت و دقت به چاپ رساند.
    هیچ اختراعی به شکل کامل از مغز یک فرد به تنهایی تراوش نمی‌کند و صنعت چاپ هم چنین بود. مهر و انگشترهای خانم که اساس کارش همان شیوه‌ی چاپ باسمه می‌باشداز زمان‌های باسنان به‌کار گرفته شده بود. چاپ باسمه قرن‌ها قبل از گوتنبرگ در چین شناخته شده بود یک کناب چاپی که تاریخ سال ۸۶۸ را دارد درآتجا کشف شده است. در غرب نیز قبل از گوتمبرگ با آن آشنا بودند. چاپ باسمه امکان نولید نسخه‌های متعدد از یک کتاب را فراهم می‌کرد امّا یک مشکل اساسی داشت از آنجا که برای هر کتابی باید یک سری کامل و جدید از صفحات ساخته و حک حروف روی چوب انجام می‌شد برای تولید کتابهای مختلف عملی و مناسب نبود. برخی اوقات گفته شده است که سهم عمده گوتمبرگ در صنعت چاپ اختراع حروف چاپی قابل جابجایی بوده است. در واقع حروف چاپی جابجایی در اواسط قرن یازدهم در چین توسط شخصی به‌نام «پی‌شنگ» اختراع شده بود. این حروف را در آن زمان با نوعی سفال می‌ساختند که طبعاً نمی‌توانست زیاد بادوام باشد. بعدها چینی‌ها و کره‌ای‌ها در ساخت حروف چاپی قابل جابجایی اصلاحاتی به‌وجود آوردند. مدتی قبل از گوتمبرگ کره‌ای‌ها از حروف چاپی فلزی استفاده می‌کردند. در واقع دولت کره در اوایل قرن پانزدهم از ایجاد یک کارگاه ریخته‌گری برای تولید حروف چاپی فلزی حمایت کرد. برخلاف تمام اینها اشتباه خواهد بود اگر پی‌شنگ را شخصاً در این خصوص فردی مؤثر بدانیم. زیرا اولاً اروپا ساخت حروف چاپی قابل جابجایی در چین، تا هنگامی که در سال‌های اخیر روشهای جدید چاپ را از غرب فراگرفتند، هرگز همگاتی نشد.
    برای بهره‌گیری از روش‌های جدید چاپ چهار عامل عمده باید وجود داشنه باشد :
    ۱) حروف چاپی قابل جابجایی همراه با سیستم حروف چینی
    ۲) ماشین چاپ
    ۳) مرکب مناسب برای چاپ
    ۴) ماده‌ی مناسب برای چاپ روی آن، مانند کاغذ
    کاغذ سال‌ها قبل در چین توسط تسائی‌لون اختراع شده بود و در غرب نیز قبل از گوتمبرگ به شکلی گسترده از آن استفاده می‌شد. این تنها عامل از عوامل چهارگانه مورد نیاز چاپ بود که گوتمبرگ به شکل آماده در دسترس داشت. اگر چه در مورد سه عامل دیگر قبل از گوتمبرگ کارهایی انجام شده بود ولی گوتمبرگ اصلاحات و ابداعات مختلف و متعددی در هر یک از آنها پدید آورد. پیدا کردن ترکیب فلزی مناسب برای ساخت حروف چاپی، تهیه مرکب روغنی چاپ و بالاخره ابداع یک پرس مناسب از کارهای گوتمبرگ بود. اما سهم کلی گوتمبرگ در صنعت چاپ بسیار فراتر و بزرگ‌تر از هر یک از این اختراعات و اصلاحات به تنهایی می‌باشد. اهمیت گوتمبرگ در اصل به این دلیل است که او با ترکیب تمام عوامل مورد نیاز چاپ سیستم تولید کارایی را ابداع کرد.
    صنعت چاپ برخلاف تمام اختراعات پیشین اصولاً یک سیستم تولید انبوه است. یک تفنگ به تنهایی اسلحه بسیار مؤثری از یک کمان یا یک نیزه می‌باشد اما یک نسخه از یک کتاب چاپی به خودی خود چیزی برتر از نسخه خطی آن نیست. بنابراین مزیت اصلی چاپ در تولید انبوه آن است. آنچه که گوتمبرگ ابداع کرد تنها یک ابزار و یک وسیله و یا حتی انجام یک سلسه اصلاحات در آنچه که وجود داشت، نبود بلکه ابداع یک سیستم کامل تولید بود.
    اطلاعات ما پیرامون شرح حال گوتمبرگ چندان زیاد نیست. می‌دانیم که او در حدودسال ۱۴۰۰ در شهر ماینز آلمان متولد شد و در اواسط قرن تمام فعالیت خود را وقف هنر چاپ کرد. معروف‌ترین کار او کتاب مقدس گوتمبرگ می‌باشد که حدود سال ۱۴۵۴ در ماینز چاپ شده است. البته نام گوتمبرگ در هیچ یک از کارهای چاپی او، حتی در کتاب مقدس گوتمبرگ که مسلماً با تجهیزات او چاپ شده است، به چشم نمی‌خورد.
    گوتمبرگ ظاهراً کاسب خوبی نبوده و نتوانست از اختراع خود پول زیادی به دست آورد. او در دعاوی متعددی گرفتار شد که در یکی از آنها محکوم شد تجهیزات خود را بع شریکش یوهان فاست واگذار نمود. گوتمبرگ در سال ۱۴۶۸ و در ماینز درگذشت.
    با مقایسه توسعه بعدی اروپا و چین می‌توان تصویری از تأثیر گوتمبرگ بر تاریخ جهان به دست آورد. در هنگام تولد گوتمبرگ اروپا به سرعت پیشرفت کرد در حالی که پیشرفت چین، که تا مدتها بعد هنوز از چاپ باسمه استفاده می‌کرد، نسبتاً کند بود. البته مبالغه خواهد بود اگر تنها صنعت چاپ را باعث این اختلاف بدانیم ولی به هر حال این امر عامل بسیار مهمی در این باب بوده است.
    این نکته نیز قابل توجه است که از بزرگان علم و دانش که در این کتاب از آنها نام برده شده است تنها سه نفر در پنج قرن قبل از گوتمبرگ می‌زیستند در حالی که شصت و هفت نفر دیگر در پنج قرن بعد از مرگ گوتمبرگ زندگی می‌کردند. این می‌تواند به شکلی بیانگر این نکته باشد که اختراع گوتمبرگ عاملی عمده و احتمالاً عامل اصلی در انفجار پیشرفتهای انقلابی علوم دوران جدید بوده است.
    تقریباً مسلم است که اگر آلکساندر گراهام بل هرگز وجود نمی‌داشت تلفن توسط فرد دیگری و در همان مقطع تاریخی اختراع می‌شد. این را در مورد بسیاری دیگر از اختراعات نیز می‌توان گفت. ولی بدون گوتمبرگ اختراع صنعت جدید چاپ ممکن بود برای نسل‌ها به تعویض افتد. با توجه به تأثیر همه جانبه چاپ بر جریان بعدی تاریخ مطمئناً گوتمبرگ سزاوار آن است که رده بالایی را در این فهرست داشته باشد.



    کتاب تاثیرگذارترین های تاریخ
    شرح حال و آثار یکصد نفر از موثرترین شخصیت های تاریخ جهان
    نوشته: میشل اچ.هارت

  12. #27
    Registered User Crusnik آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2008
    نگارشها
    284

    Thumbs down پاسخ : بیوگرافی سیاستمداران و افراد معروف

    آنتوان لورن لاووایه

    آنتون لورن لاووازیه دانشمند بزرگ فرانسوی بارزترین چهره در توسعه و پیشرفت علم شیمی می‌ باشد. در زمان تولد او در پاریس به سال ۱۷۴۳ شیمی به دشواری در عقب علومی مانند فیزیک، ریاضی، و هیئت لنگ‌لنگان قدمی بر می‌داشت.


    ▪ نام فارسی : آنتوان لورن لاووایه
    ▪ سال ولادت و فوت : ۱۷۹۴-۱۷۴۳ میلادی
    ▪ ملیت : فرانسوی
    آنتون لورن لاووازیه دانشمند بزرگ فرانسوی بارزترین چهره در توسعه و پیشرفت علم شیمی می‌ باشد. در زمان تولد او در پاریس به سال ۱۷۴۳ شیمی به دشواری در عقب علومی مانند فیزیک، ریاضی، و هیئت لنگ‌لنگان قدمی بر می‌داشت. اطلاعات مجرد متعددی توسط شیمی‌دانها به دست آده بود ولی چهارچوب فنی مناسبی وجود نداشت که بتوان این تکه‌های مجزا از هم اطلاعات را در آن کنار یکدیگر قرار داد. در آن زمان به خطا می‌پنداشتند که هوا و آب موادی تجزیه ناپذیر هستند و از آن بدتر تصور کاملاً غلط آنها درباره‌ی ماهیت آتش بود. آنها بر این باور بودند که در تمام مواد قابل احتراق عنصری به نام « فلوژیستون= مایه آتش» وجود دارد و ماده‌ی قابل اشتغال هنگام احتراق فلوژیستون خود را آزاد کرده و آن را دز هوا منتشر می‌کند.
    در فاصله‌ ی بین سال‌های ۱۷۵۴ و ۱۷۷۴ شیمی‌دان‌های بر جسته و متعددی نظیر ژوزف بلاک ۱، ژوزف پریستلی ۲، هنری کاندیش ۳ و دیگران توانسته بودند گازهای مهمّی مانند اکسیژن، هیدروژن و نیتروژن و دی‌اکسیدکربن را از ترکیب‌های مختلف مجزا کنند ولی از آنجا که آنها هم تئوری فلوژیستون را پذیرفته بودند، نمی‌توانستند ماهیت یا اهمیت مواد شیمیایی را کشف کرده بودند، درک کنند. به عنوان مثال آنها اکسیژن را هوای فلوژیستون‌زدایی شده یا هوایی که فلوژیستون آن خارج شده بود، می‌خواندند. آنها که می‌دیدند یک قطعه چوب در اکسیژن بهتر و سریع‌تر از هنگامی که در هوای معمولی قرار دارد، می‌سوزد چنین می‌پنداشتند هوای فلوژیستون‌زدایی شده آسان‌تر فلوژیستون را از چوب در حال احتراق جذب می‌کند. بدیهی بود تا هنگامی که مبانی و اصول علم شیمی به درستی درک نمی‌شد امکان نداشت پیشرفتی در آن حاصل شود.
    لاوازیه کسی که موفق شد تکه‌های جدول معمّا را به درستی کنار هم قرار داده و تئوری شیمیایی را در مسیر صحیح به حرکت اندازد. لاووازیه در وهله‌ی گفت که تئوری فلوژیستون کاملاً بی‌اساس است، ماده‌ای به نام فلوژیستون وجود ندارد، عمل احتراق حاصل ترکیب شیمیایی ماده‌ی سوختنی با اکسیژن می‌باشد. در وهله‌ی دوم وی اظهار داشت که آب ماده‌ی غیرقابل تجزیه‌ای نیست بلکه ترکیبی از اکسیژن و هیدروژن است. هوا نیز غیرقابل تجزیه نیست بلکه مخلوطی از دو گاز اکسیژن و نیتروژن است. این مطالعات که امروز کاملاً بدیهی به نظر می‌رسد به هیچ وجه برای اسلاف لاوازیه و معاصرین او مشخص و روشن نبود. حتی پس از آن که لاوازیه تئوری‌های خود را فرمول‌بندی کرد وشواهد و دلایل غیرقابل تردیدی برای آن ارائه داد باز هم بسیاری از شیمی‌دان‌ها از قبول آن سرباز زدند. امّا در کتاب ممتاز لاوازیه «عناصر شیمیایی» ۱۷۸۹ این فرضیه‌ها چنان روشن و روان بیان گردیده و همراه آن شواهد قانع‌کننده‌ای ارائه شده بود که شیمی‌دانهای جوان‌تر سریعاً متقاعد شدند.
    لاووازیه در کتاب خود ضمن اثبات اینکه آب و هوا عناصر شیمیایی نیستند جدولی از عناصری را که به باور او غیرقابل تجزیه بودند، آورده بود. اگر چه در آن جدول اشتباهات معدودی وجود داشت امّا جدول کنونی عناصر شیمیایی نیز اصولاً همان شکل بسط یافته لاووازیه می‌باشد.
    لاووازیه قبلاً با همکاری «برتوله [۱]»، «فورکوری [۲]» و «گیتون دوموروی [۳]» اولین سیسنم نام، علائم و اختصارات شیمیایی را ابداع کرده بود. در آن سیستم که اساس همین سیستمی است که امروزه به کار می‌رود، ترکیب یک ماده‌ی شیمیایی با نام آن توصیف می‌شد. اتخاذ چنین سیستم یکنواختی شیمی‌دان‌‌های سراسر جهان را برای اولین بار قادر می‌ساخت که با زبان مشابهی با یکدیگر در مورد کشفیات خود ارتباط ژبرقرار کنند.
    لاووازیه اولین فردی بود که اصل بقای جرم را در واکنش شیمیایی به روشنی بیان کرد. در یک واکنش شیمیایی ممکن است که عناصر موجود در مواد اصلی تغییر کنند و حتی بدین وسیله از بین بروند ولی وزن ماده به‌دست‌آمده برابر وزن اجزای اصلی به کار گرفته در آن ترکیب می‌باشد. تأکید لاووازیه بر اهمّیت توزین با دقت مواد شیمیایی موجود در واکنش، شیمی را به یک علم تبدیل کرد و راه را برای بسیاری از پیشرفتهای بعدی در علم شیمی هموار نمود.
    لاووازیه همیچنین سهم کوچکی در مطالعات زمین شناسی و سهم بزرگی در زمینه فیزیولوژی داشت. او بوسیله آزمایش‌های دقیقی که با همکاری لاپلاس انجام داد موفق شد نشان دهد که عمل تنفس از نظر فیزیولوژیکی مترادف با یک احتراق بطئی می‌باشد. به عبارت دیگر انسانها و حیوانات انرژی خود را از سوختن آرام مواد آلی در داخل بدن که به کمک اکسیژن استنشاق شده انجام می‌شود، کسب می‌نمایند. لاووازیه نه تنها با این کشف که شاید بتوان آن را با کشف جریان گردش خون توسط هاروی مقایسه کرد. شایسته‌ی داشتن مکانی در این فهرست است. امّا اهمّیت لاووازیه به دلیل ننظیم و فرموله کردن تئوری‌های شیمیایی است که باعث شد علم شیمی در مسیر صحیحی قرار گیرد. از لاووازیه عموماً به عنوان پایه گذار شیمی مدرن یاد می‌شود و او به حقیقت سزاوار چنین عنوانی است.
    لاووازیه مانند برخی شخصیت‌های دیگر این فهرست درد جوانی به تحصیل حقوق پرداخت. او اگرچه در این رشته فارغ‌التحصیل شد و می‌توانست در دادگاه‌های فرانسه فعالیت کند ولی هرگز به کار قضایی مشغول نشد و اشتغال اصلی او در کارهای اداری و خدمات عمومی بود. وی در آکادمی سلطنتی علوم فرانسه عضویت داشت و همچنین یکی از اعضای «فرمه جنرال» سازمان مسئول جمع‌آوری مالیات‌ها بود. به علّت همین شغل پس از وقوع انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ مورد سوء دولت انقلابی قرار گرفت و عاقبت همراه با بیست‌ و هفت‌ نفر دیگر اعضای فرمه جنرال بازداشت شد. عدالت انقلابی گرچه دقیق نیست ولی همواره با سرعت عمل می‌کند. در یک روز (۸ مه ۱۷۹۶) تمام آن بیت و هشت نفر محاکمه و مجرم شناخنه شده و به گیوتین سپرده شدند. امّا حیات علمی لاووازیه با تلاش‌های همسرش که بانوئی برجسته بود و در تمام تحقیقات و آزمایشات در کنار او قرار داشت ادامه یافت.
    در جریان محاکمه جمعی با خاطر نشان کردن خدمات بی‌شماری که لاووازیه یه کشور و علم کرده بود خواستار عفو او شدند امّا قاضی دادگاه با این بین گستاخانه که «جمهوری نیازی به نوابغ ندارد» این خواسته را رد کرد. ولی آنچه که به حقیقت نزدیکتر بود نظر لاگرانژه، ریاضی‌دان بزرگ و همکار او می‌باشد:
    «برای جدا کردن آن سر تنها یک لحظه کافی بود ولی حنی‌ با گذشت یک صد سال نمی‌توان جایگزینی برای آن پیدا کرد.»

  13. #28
    Registered User amin gholi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2008
    محل سکونت
    نیمکت پارک ملت مشهد
    نگارشها
    760

    پاسخ : بیوگرافی سیاستمداران و افراد معروف

    زندگی نادرشاه افشار
    نادرشاه افشار در سال 1066ه.ش در ایل افشار در درگز در شمال خراسان به دنیا آمد. اَفشار یا اوشار یکی از ایلهای بزرگی است که در زمان شاه اسماعیل صفوی همراه با شش ایل بزرگ از آناتولیعثمانی به ایران آمدند و پایه‌های سلسله صفوی را بنیاد گذاردند.[ این ایل به دو شعبه بزرگ تقسیم می‏شد: یکی قاسملو و دیگری ارخلو یا قرخلو؛ نادر شاه افشار از شعبه اخیر بود. طایفهقرخلو را شاه اسماعیل از آذربایجان به خراسان کوچاند و در شمال آن سرزمین، در نواحی ابیورد و دره گز و باخرز تا حدود مرو مسکن داد؛ تا در برابر ازبکان و ترکمانان مهاجم سدی باشند. تعداد بسیاری از این ایلها در زمان شاه عباس اول در ایل شاهسون ادغام گشتند. [1]
    اسم اصلی او نادرقلی بود و هنوز به ۱۸ سالگی نرسیده بود که همراه با مادرش در یکی از یورشهای ازبکهایخوارزم به اسارت آنها در آمد. بعد از مدت کوتاهی از اسارت گریخته و به خراسان برگشت و در خدمت حکمران ابیورد باباعلی بیگ بود. او گروه کوچکی را به دور خود جمع کرده بعد از کنترل چند ناحیه خراسان خود را نادرقلی بیگ نامید. فئودال بزرگ ملک محمود سیستانی (حاکم سیستان) تا حدی مانع قدرت گیری نادرقلی بیگ شد ولی نادر در سال ۱۷۲۶ پشتیبانی شاه طهماسبصفوی و فتحعلی خان قاجار (پسر شاه قلی خان قاجار و پدربزرگ آقا محمدخان قاجار) را جلب کرده توانست ملک محمود را شکست دهد و حاکمیت شاه ایران را در خراسان بر پا نماید. شاه طهماسب نادر قلی را والی خود درخراسان اعلام کرد و بعد از آن نادر اسم خود را به طهماسب قلی تغییر داد. سال بعد او مناسباتش با شاه طهماسب را قطع کرده و بعد از سرکوب چند ایل ترک و کرد به حکمرانی کامل خراسان می‌رسد. آنگاه برای به قدرت رساندن شاه طهماسب با افغانها وارد جنگ شده در ۱۷۲۹ رییس افغانها یعنی اشرف افغان را در نزدیکی دامغان(طی نبرد دامغان) و سپس در مورچه خورت اصفهان و برای بار سوم در زرقان فارس شکست داد و بعد در تعقیب وی، افغانستان را مورد تاخت و تاز قرار داده و قبایل این دیار را مطیع نمود. سپس با دشمنان خارجی وارد جنگ شد و روسها را از شمال ایران راند، اما در زمان جنگ با عثمانیها که غرب ایران را در اشغال داشتند متوجه شورشی در شرق ایران شد و جنگ را نیمه کاره رها کرده به آن سامان رفت. شاه صفوی به قصد اظهار وجود دنباله جنگ وی را با عثمانیان گرفت که به سختی منهزم شد.
    در سال ۱۷۳۱ به دنبال یک قرارداد بین شاه طهماسب و دولت عثمانی که قسمتی از آذربایجان را به آن دولت وا گذار می‌کرد نادر رهبران ایلها را که پشتیبان صفویه بودند در یک جا جمع نمود و با کمک آنها طهماسب را از سلطنت برکنار گردانیده پسر هشت ماهه او عباس را به جانشینی انتخاب کرد و خود را نایب السلطنه نامید. اما در واقع قدرت اصلی در دست نادر بود. نادر شاه در عرض دو سال کل آذربایجان و گرجستان را از عثمانیان پس گرفت.
    در سال ۱۱۴۸ قمری کلیه حکمرانان و کدخدایان ایران را در دشت مغان جمع کرد (بالغ بر ۲۰۰۰۰ نفر) و با زهرچشم و قدرت نمایی و حتی ارتکاب به قتل یکی از مخالفان خویش و طرفداران صفویه(ملا باشی)، آنان را به امضای طوماری واداشت که در آن با الحاح از نادر خواسته می‌شد که خودرا سلطان بنامد. نادر اندکی بعد در هشتم مارس ۱۷۳۶ تاجگذاری نمود. شاعری به نام قوام الدین ماده تاریخ تاجگذاری وی را الخیر فی ماوقع سرود که بر روی سکه‌های دوره افشاریه منقوش گردید. [۱]
    سپس با استفاده از اوضاع آشفته هندوستان به این کشور لشکر کشید و دهلی را تسخیر کرد. در این جنگ بیش از سی هزار نفر کشته شدند. نادر با غنائم فراوان که از هند به چنگ آورده بود به ایران بازگشت و تاج پادشاهی هند را بر سر محمد شاه گذاشت. غنائمی که نادر شاه به ایران آورد ده برابر بیشترین درآمد سالانه ی دوران صفویه برآورد شده است. در میان این غنائم جواهراتی چون کوه نور و دریای نور و تخت طاووس و کره جواهرنشان شهرت دارند.نادر شهریار توانای ایران به رغم کمی سپاهیانش در مقابل لشکریان فیل سوار هندی توانست با به کارگیری تاکتیک های نوین جنگی لشکر انبوه هندوستان را در هم بکوبد.نادر شاه بزرگ توانسته بود با آموزش های رزمی سنگین و کارآمد ارتش خود رابه یک جنگ افزار رعب آور برای دشمن تبدیل کند. با حمله نادر به هندوستان زمینه تضعیف و انقراض امپراتوری مغولی هند یا گورکانیان را فراهم کرد و پس از مدتی دولت انگلستان توسط کمپانی هند شرقی بر این کشور استیلا یافت.
    نادر شاه در اواخر عمر تغییر اخلاق داد و پسر خود رضاقلی میرزا را کور کرد. بعد، از کار خود پشیمان شده بعضی از اطرافیان خود را که در این کار آنها را مقصر میدانست کشت. لازم به گفتن این نکته میباشد که همواره پزشکی فرانسوی در رکاب نادر شاه بود که بنا به عقیده ای امکان وجود دسیسه از جانب او نیز میرود.
    سرانجام شورشها آغاز شد و نادر به سرکوب شورشیان پرداخت اما زمانی که برای رفع یکی از این شورش‌ها رفته بود شبانه در چادر خود به قتل رسید.
    قایقی خواهم ساخت ... دور خواهم شد از این خاک غریب
    “اگر بار گران بودیم،رفتیم و گر نا مهربان بودیم،رفتیم”.
    خب حالا بعضی وقتا میام ... مگه چیه؟

  14. #29
    Registered User amin gholi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2008
    محل سکونت
    نیمکت پارک ملت مشهد
    نگارشها
    760

    پاسخ : بیوگرافی سیاستمداران و افراد معروف

    بنيتو موسوليني (1945 - 1883م) بنيانگذار حكومت فاشيستي در ايتاليا و ديكتاتور اين كشور از سال 1922 تا 1943 ميلادي بود. وي تمام قدرت رهبري را در دستان خود متمركز كرده بود و ملقب به "ايل دوس" يا پيشوا شده بود.
    موسوليني درصدد بود تا امپراتوري ايتاليا را ايجاد كند. به همين دليل در جنگ جهاني دوم جزو كشورهاي محور شد و با هيتلر هم پيمان گرديد. شكست ايتاليا در جنگ جهاني دوم به روياي امپراتوري موسوليني پايان بخشيد و منجر به سقوط وي شد.
    موسوليني در 29 جولاي 1883 در “روماينا” ايتاليا به دنيا آمد. پدرش الكساندر، آهنگر و مادرش، رزا، معلم مدرسه بود.وي نيز در سال 1901 معلم مدرسه ابتدايي شد و در سال 1902 به سوييس مهاجرت كرد، اما در آنجا نتوانست شغلي پيدا كند و به دليل ولگردي دستگير شد. وي پس از مدتي از سوييس اخراج شد و به ايتاليا بازگشت تا خدمت سربازي‌اش را انجام دهد. وي در سال 1908 جزو‌ كارمندان يك روزنامه در اتريش شد، اما پس از مدتي از اين كشور نيز اخراج شد.
    موسوليني پس از مدتي در شهر فورلي ايتاليا يك روزنامه سوسياليستي به نام “مبارزه طبقاتي” منتشر كرد. اشتياق و علاقه‌ي شديد و اوليه وي به كارل ماركس با گرايشش به فلسفه‌ي فريدريش نيچه، دكترين انقلابي آوگوست‌بلانكي و سنديكاليسم جورج سورل زايل شد. در سال 1910 موسوليني دبير حزب سوسياليست محلي در شهر فورلي شد. وقتي جنگ جهاني اول در سال 1914 شروع شد، وي همانند ديگر سوسياليست‌ها معتقد بود كه ايتاليا نبايد وارد جنگ شود. براي وي در آن زمان، فقط جنگ طبقاتي قابل قبول بود، اما پس از چند ماه نظرش نسبت به جنگ تغيير كرد و حزب سوسياليست و كرسي سردبيري روزنامه‌اش را ترك كرد. در نوامبر 1914 يك روزنامه با محتواي طرفدار جنگ به نام ”ايل پوپولو دو ايتاليا“ منتشر كرد و گروه طرفدار جنگ فاشيست را پايه‌گذاري كـرد.
    در مارس 1919 موسوليني ايدئولوژي فاشيسم را به يك جنبش سياسي سازمان يافته تبديل كرد. وي پس از شكست‌اش در انتخابات 1919، نهايتا در سال 1921 به عنوان يك عضو جناح راست وارد پارلمان ايتاليا شد.
    سازمان فاشيستي وي دسته‌هاي مسلحي تشكيل داد تا همكاران سوسياليست سابق‌اش را تـرور كنند. حكومت هم ندرتا در اعمال اين سازمان دخالت مي‌كـرد. وقتي كه حكومت‌هاي ليبرال جيوواني گيواليتي، ايوانو بونومي و لوئيجي فاكتا، دچار هرج و مرج و بي‌سازماني شدند، موسوليني از سوي پادشاه ايتاليا در اكتبر 1922 براي تشكيل دولت دعوت شد.
    در ابتدا وي توسط ليبرال‌هاي پارلمان مورد حمايت قرار گرفت كه از اين حمايت براي تغيير قوانين انتخاباتي استفاده كرد. موسوليني نهايتا با استفاده از قوانين وضع شده در سال‌هاي 26-1925 توانست قدرت ديكتاتوري خود را بنيان گذارد و بر همين اساس بود كه به زودي ايتاليا داراي يك دولت پليسي شد. وي بودجه‌ي زيادي صرف تبليغات به نفع حزب فاشيست و قدرت ديكتاتوري خود كرد. مطبوعات، راديو، آموزش و پرورش و فيلم‌ها همگي فاشيسم را به عنوان “دكترين قرن بيستم كه جايگزين ليبراليسم و دموكراسي خواهد شد”، معرفي مي‌كردنـد. تحت ديكتاتـوري وي سيستم پارلمانـي عملا منسوخ شده بود و قوانين مجددا تدوين شـدنـد. مشي اقتصادي وي انتقال صنايع از مالكيت دولتي به مالكيت خصوصي را خواستار بود، اما در دهه‌ي 1930 كنترل مجدد دولت بر صنايع آغاز شد.
    وي هزينه‌هاي زيادي صرف ايجاد اشتغال عمومي در ايتاليا كرد. در سياست خارجي نيز موسوليني به زودي از يك موضع صلح‌طلبانه‌ي ضد امپرياليستي به ناسيوناليسم تجاوزگرايانه تغيير موضع داد.
    در سال 1935، در كنفرانس استرزا، موسوليني در ايجاد يك جبهه‌ي ضد هيتلري در راستاي دفاع از استقلال اتريش نقش موثري داشت، اما زماني كه جامعه‌ي ملل حمله‌ي ايتاليا در سال 36 - 1935 به اتيوپي را محكوم كرد، وي مجبور شد به جبهه‌ي آلمان هيتلري بپيوندد.
    موسوليني نهايتا بزرگترين اشتباه خود را با تصميم براي ورود به جنگ جهاني دوم در 10 ژوئن 1940 با حمايت از آلمان نازي مرتكب شد. وي تا آن زمان سعي مي‌كرد، ايتاليا را بي طرف حفظ كند، اما در اين تاريخ احساس كرد كه با ورود به جنگ به پيروزي نايل خواهد شد. همزمان با شكست ايتاليا در تمامي جبهه‌هاي جنگ و تصرف سيسي[FONT='Arial Unicode MS','sans-serif']��[/FONT] توسط انگلستان و آمريكا در 1943، بسياري از همكاران حزبي وي در جلسه شوراي عالي فاشيست در 25 جولاي 1943 عليه او موضع گرفتند و به همين دليل پادشاه ايتاليا چاره‌اي جز اين نداشت كه موسوليني را بر كنار و دستور دستگيري وي را صادر كند. وي چند ماه بعد به وسيله‌ي آلماني‌ها از زندان آزاد شد و به شمال ايتاليا گريخت، اما نهايتا به دست نيروهاي پارتيزاني ايتاليا در آوريل 1945 دستگير و اعدام شد.
    مكتب فاشيستي‌اي كه وي بنيانگذار آن بود، معتقد به نخبه‌گرايي، ضديت با كمونيسم و نظامي‌گري بود. موسوليني طرفدار سرسخت جامعه‌شناسان نخبه‌گرايي چون “ويلفردو پاره‌تو” و “موسكا” بود.
    فاشيسم غالبا بر رد فردگرايي و مفاهيم دموكراتيك حكومت محدود مبتني است. مالكيت خصوصي زمين و سرمايه در ايدئولوژي فاشيستي محترم است و مخالفان از طريق ترورهاي نيروي پليس مخفي از بين مي‌روند. البته گرچه فاشيسم داراي تئوري نظري منسجم و متشكلي همانند ماركسيسم نبود، اما از قدرت زيادي در عرصه‌ي عمل براي برهم زدن نظام موجود برخوردار بود.
    امروز نيز در درون مكتب ليبرال دموكراسي غرب، نئوفاشيسم و نئونازيسم تهديدي عليه جهان و نظم موجود در جهان سرمايه‌داري مي‌باشند و در خارج از دنياي ليبرال دموكراسي، نيز تمدن‌هاي ديگري در حال قدرت گرفتن هستند كه همه روزه فلسفه‌ كلي اين مكتب را با چالشهاي حياتـي مـواجـه مي‌كنند. امروز تهديداتي كه از جانب مدعيان ليبرال - دمكراسي غرب متوجه جهان گرديده است؛ تا آن اندازه فراگير شده كه ديگر به راستي نمي‌توان اين تهديدات را صرفا از سوي نئو فاشيسم و نئو نازيسم تلقي كرد، كم نيستند كساني كه اساسا خود ليبرال - دمكراسي را منشا تهديدات و مكتبي امپرياليستي تلقي كرده و ديگر تفاوتي بين ليبرال - دمكراسي غرب و وليده‌هاي به نام نئوفاشيسم و نئـونازيسم قائل نيستند.

  15. #30
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : بیوگرافی سیاستمداران و افراد معروف

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamed_1989 نمایش پست ها
    چه گوارا

    دکتر ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا (به اسپانیایی: Ernesto Guevara de la serna ) (زاده ۱۴ ژوئن، ۱۹۲۸ - درگذشته ۹ اکتبر، ۱۹۶۷) که بیش تر به‌نام چه‌گوارا یا ال‌چه شناخته می‌شود، یک انقلابی مارکسیست،درِ آرژانتین زاده شد.
    گوارا یکی از اعضای جنبش ۲۶ ژوئیه ِ فیدل کاسترو بود. این جنبش در سال ۱۹۵۹ قدرت را در کوبا به‌دست آورد.چه‌گوارا چندین پست‌ مهم در دولت جدید کوبا از جمله سفیر، رییس بانک مرکزی و وزیر صنایع را بر عهده داشت و پس از آن با امید برانگیختن انقلاب‌ در دیگر کشورها کوبا را ترک کرد. وی ابتدا در سال ۱۹۶۶ به جمهوری دموکراتیک کنگو رفت و سپس به بولیوی سفر کرد. در اوایل اکتبر ۱۹۶۷ چه‌گوارا در بولیوی طی عملیاتی که توسط سازمان سیا طرح‌ریزی شده بود دستگیر شد. برخی باور دارند که سیا ترجیح می‌داد گوارا را برای بازجویی زنده در دست داشته باشد، اما در هر صورت او به‌وسیله ی ارتش بولیوی در نزدیکی واله‌گرانده در سانتا کروز دلاسیه‌را کشته شد.
    پس از مرگ گوارا، او به عنوان یک تئوریسین، متخصص در فنون جنگی، و جنگ‌آور تبدیل به قهرمان جنبش‌های انقلابی سوسیالیستی جهان سوم شد.
    راستش حامد جان چه يا ارنسينو هنوز هم در بسياري از جاهاي دنيا بيشتر از يه انقلابي.. يه مرد بزرگ با روياهاي بزرگتر اگرچه داراي برخي ايده هاي نه چندان پخته سياسي اما يه انسان دوست داشتني شناخته شده تا يه انسان سياسي.از زندگي اين مرد بزرگ فيلم هاي متعددي ساخته شده( دوتاش به نام چه و چگوارا معروفيت جهاني دارن. به زبان هاي بسياري براي اين مرد شعر و سرود خوانده شده.. من يكيشو به زبان فكر كنم پرتقالي شنيدم كه يه كليپ زيبايي از زندگي خودشم روش هست.. كساني كه اون ميشناختن اونو نه يك انسان دوست داشتني آدمي كه حرف و عملش بهم بسيار نزديكه ميشناختن..

Tags for this Thread

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ