Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 45 از 47 نخستنخست ... 354344454647 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 661 تا 675 , از مجموع 697

موضوع: [فارسى] انجمن کتاب دوستان مقیم بهشت (نقد و بررسى‌)

  1. #661

    پاسخ : درخواست کتاب

    نقل قول نوشته اصلی توسط kinshin نمایش پست ها
    آره منم توی نت خوندم درباره کتاب چهارم اما به نظرم احمقانه اومد اما گویا حقیقت داره
    خب من جای ایهاالناس جواب می دم 1- این کتاب رو خوندی ؟
    2- چه ربطی به سن و سال نویسندش داره ؟
    3- توی کتاب هایی به این سبک بسیار خوب نه اینقدر سنگین که خسته بشی و نه اونقدر جلف که حوصله ات سر بره
    4- برای سوال آخرت فقط می تونم بهت پیشنهاد کنم یکی از کارای شل و بخونی همون که پیر مرد به همراه کودکیش می رن تاپ بازی می کنن :دی
    صبر کن ببینم، واقعا داری از این کتاب دفاع می کنی یا سر کارم گذاشتی؟!

    جواب سوالهات رو مطمئنم خودت بهتر از من می دونی.

    کدوم شل منظورته؟ نکنه می خوای داستانهای شل سیلور استاین رو با سری "میراث" مقایسه کنی؟!

    منظورم رو درست متوجه نشدی، من ضدیتی با کتابای رده سنی کودک و نوجوان ندارم چون معتقدم خیلیاشون عمیق تر و آموزنده تر از کتابایی هستن که برای بزرگسالان نوشته می شن (دیگه لازم نیست مثال بزنم چون خودتم می دونی راجع به چه مدل کتابایی حرف می زنم).

    ولی الحق والانصاف به جز یه داستان کلیشه ای و نخ نما شده که حاصل تراوشات ذهنی یه نوجوان نابالغ و خام و بی تجربه است چه چیز دیگه ای تو سری میراث وجود داره که می تونه منو مجاب به خوندشون بکنه؟ تو چند سطر واسم توضیح بده تا اگه قانع شدم همین فردا برم هر سه جلدش رو بخرم.



    ()

  2. #662
    کاربر افتخاری فروم rezabrando آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2008
    محل سکونت
    گیلان
    نگارشها
    548

    پاسخ : درخواست کتاب

    بنده به هیچ عنوان قصد دخالت در بحث پیش اومده بین بهنام عزیز و amenra عزیز رو ندارم. سطح سواد بنده اجازه ی این دخالت رو نمی ده. این پست رو بیشتر به خاطر دل خودم زدم.

    مورخ ابوالفضل بیهقی یه جمله داره که می گه: "هر كتابی ارزش یك بار خواندن را دارد." البته می دونم این دلیل نمی شه که چون ابوالفضل بیهقی این حرف رو زده، ما هم بگیم که آیه قرانه و حقیقت محضه، اما به نظر من که این روزا همیشه این سوال برام پیش میاد که چه کتابی بخونم و چه کتابی نخونم، حداقل جمله ی آرامش بخشیه.در این مورد هر انسانی حق طبیعیشه که تصمیم بگیره چی رو مطالعه کنه یا چی رو مطالعه نکنه، آبجی مصی بنده همیشه ستون طالع بینی مجلات رو می خونه. من نمی خونم. اما به هیچ وجه به خودم جرات نمی دم که حتی این فکرو بکنم که آبجی مصی من داره یه کار بیهوده انجام می ده. اون حق انتخاب داره. دارم می گم قضاوت از روی سن نویسنده و پیش زمینه هایی این چنینی می تونه ما رو گمراه کنه.

    من خودم تا همین پارسال همیشه نگاهی مشابه نگاه amnera (گفتم مشابه چون من به هیچ وجه در سطح ایشون نیستم و ایشون هم به طور کامل نمی شناسم) نسبت به دوستانی که به مطالعه ی کتاب های دیگری می پرداختند، داشتم و چه بسا به مسخره کردن دوستانم نیز می پرداختم (خیلی هاشون به خاطر این اخلاقم، دیگه زیاد باهام خوب نیستن.) چطور بگم، آهان، یه چیزی تو انگلیسی می گن:

    Looking down on the rest of the world

    این یکی از بیماریی های ذهنی منه که برای چندین سال بهش دچار هستم و هنوز هم از بهبود کامل پیدا نکردم. خلاص شدن از دست این بیماری نیاز به مشقت و رنج غیرقابل توصیفی داره. فکر نکنم هرگز بتونم از دستش خلاص بشم.

    من بعد از خوندن پست اول amenra یاد خودم افتادم و این چیزا رو نوشتم، می خواستم زودتر پست بزنم، اما با خودم گفتم منتظر باشم ببینم، بهنام چی می گه. بهنام که پست زد، من کلا بی خیال زدن پست شدم، اما بعد که پست دوم amenra رو خوندم، با خودم گفتم این پستو بزنم.

    از بهنام و amenra خواهش می کنم، این بحثو ادامه بدن، چون من خیلی زیاد کتاب نمی خونم، خیلی دوست دارم مناظره ی بین دو نفر که زیاد مطالعه می کنن رو به تماشا بشینم.
    به دلیل مشغله های زندگی نمی تونم مثل یک مدیر خوب و دلسوز به فروم برسم. از تموم بچه های فروم خالصانه تشکر می کنم و همین جا اعلام می کنم که دیگه هیچ گونه مسئولیتی در بخش های مترجمان و آپتا نخواهم داشت. البته قصد خداحافظی یا همچین چیزی رو ندارم. نه، من همچنان هستم و سعی می کنم پروژه های قبلی که نصفه کاره مونده رو به اتمام برسونم.

  3. #663

    پاسخ : درخواست کتاب

    نقل قول نوشته اصلی توسط rezabrando نمایش پست ها
    بنده به هیچ عنوان قصد دخالت در بحث پیش اومده بین بهنام عزیز و amenra عزیز رو ندارم. سطح سواد بنده اجازه ی این دخالت رو نمی ده. این پست رو بیشتر به خاطر دل خودم زدم.

    مورخ ابوالفضل بیهقی یه جمله داره که می گه: "هر كتابی ارزش یك بار خواندن را دارد." البته می دونم این دلیل نمی شه که چون ابوالفضل بیهقی این حرف رو زده، ما هم بگیم که آیه قرانه و حقیقت محضه، اما به نظر من که این روزا همیشه این سوال برام پیش میاد که چه کتابی بخونم و چه کتابی نخونم، حداقل جمله ی آرامش بخشیه.در این مورد هر انسانی حق طبیعیشه که تصمیم بگیره چی رو مطالعه کنه یا چی رو مطالعه نکنه، آبجی مصی بنده همیشه ستون طالع بینی مجلات رو می خونه. من نمی خونم. اما به هیچ وجه به خودم جرات نمی دم که حتی این فکرو بکنم که آبجی مصی من داره یه کار بیهوده انجام می ده. اون حق انتخاب داره. دارم می گم قضاوت از روی سن نویسنده و پیش زمینه هایی این چنینی می تونه ما رو گمراه کنه.

    من خودم تا همین پارسال همیشه نگاهی مشابه نگاه amnera (گفتم مشابه چون من به هیچ وجه در سطح ایشون نیستم و ایشون هم به طور کامل نمی شناسم) نسبت به دوستانی که به مطالعه ی کتاب های دیگری می پرداختند، داشتم و چه بسا به مسخره کردن دوستانم نیز می پرداختم (خیلی هاشون به خاطر این اخلاقم، دیگه زیاد باهام خوب نیستن.) چطور بگم، آهان، یه چیزی تو انگلیسی می گن:

    Looking down on the rest of the world

    این یکی از بیماریی های ذهنی منه که برای چندین سال بهش دچار هستم و هنوز هم از بهبود کامل پیدا نکردم. خلاص شدن از دست این بیماری نیاز به مشقت و رنج غیرقابل توصیفی داره. فکر نکنم هرگز بتونم از دستش خلاص بشم.

    من بعد از خوندن پست اول amenra یاد خودم افتادم و این چیزا رو نوشتم، می خواستم زودتر پست بزنم، اما با خودم گفتم منتظر باشم ببینم، بهنام چی می گه. بهنام که پست زد، من کلا بی خیال زدن پست شدم، اما بعد که پست دوم amenra رو خوندم، با خودم گفتم این پستو بزنم.

    از بهنام و amenra خواهش می کنم، این بحثو ادامه بدن، چون من خیلی زیاد کتاب نمی خونم، خیلی دوست دارم مناظره ی بین دو نفر که زیاد مطالعه می کنن رو به تماشا بشینم.
    آخ، داداش براندو باز این قضیه Looking down on the rest of the world رو پیش کشیدی و داغ دلم رو تازه کردی، می دونی چیه، اگه هر کس دیگه ای بیرق دفاع از این کتاب رو دستش می گرفت هیچ مشکلی نداشتم (اصلا به من چه مربوطه که کی چه کتابی می خونه؟!!) ولی چون دیدم kinshin که ید طولایی تو نقد و بررسی آثار ارزشمند تاریخ ادبیات و معرفی کتابهای ناب محمدی داره اینطور داره ازشون طرفداری می کنه کمی تا قسمتی جا خوردم.

    ببین اون بحث سلیقه که می گی بیشتر تو سینما و تلویزیون مصداق پیدا می کنه که مثلا حتی اگه 80 درصد جمعیت یه کشوری مثل ایران بشینن و اون سریالهای ----- کره ای رو تماشا کنن نمی شه بهشون زیاد سخت گرفت چون بالاخره علاوه بر قوه عاقله ، حس های دیداری و شنیداری هم درگیر کاره و یکی می تونه بگه چون قیافه فلان بازیگر به دلم نشسته می شینم اینو می بینم. ولی تو بحث کتاب که خالص ترین نوع هنر و انتقال فرهنگه دیگه هیچ بهونه ای برای طرفداری از اقلام ----- وجود نداره.

    همیشه وقتی می بینم و می شنوم نویسنده هایی مثل پائولینی، ج.ک. رولینگ و امثالهم (که تعدادشون متاسفانه کم نیست تو این دوره زمونه) بخاطر نوشتن روتین یه سری داستانهای آبکی و کلیشه ای هر روز معروفتر و چاق و چلّه تر میشن یاد روزهای آخر زندگی جیمز جویس، آلبر کامو، همینگوی و ... می افتم که با اینکه نیمی از دنیای ادب و فرهنگ امروزی وامدار اینجور آدمهاست ولی خودشون تو فقر و بیچارگی کامل جون دادن و هیچوقت هم به فکر استفاده تجاری از استعداد نویسندگیشون نیفتادن!

    روزگار غریبی است نازنین...



    ()

  4. #664
    کاربر افتخاری فروم rezabrando آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2008
    محل سکونت
    گیلان
    نگارشها
    548

    پاسخ : درخواست کتاب

    اول تبریک به amenra بابت تغییر آواتار. خیلی خوشم اومد.

    ببین اون بحث سلیقه که می گی بیشتر تو سینما و تلویزیون مصداق پیدا می کنه که مثلا حتی اگه 80 درصد جمعیت یه کشوری مثل ایران بشینن و اون سریالهای ----- کره ای رو تماشا کنن نمی شه بهشون زیاد سخت گرفت چون بالاخره علاوه بر قوه عاقله ، حس های دیداری و شنیداری هم درگیر کاره و یکی می تونه بگه چون قیافه فلان بازیگر به دلم نشسته می شینم اینو می بینم. ولی تو بحث کتاب که خالص ترین نوع هنر و انتقال فرهنگه دیگه هیچ بهونه ای برای طرفداری از اقلام ----- وجود نداره. نوشته amenra
    با این قسمت کاملا موافق نیستم، من همیشه دوستانمو برای دیدن این جور چیزا مسخره می کردم، ازم می پرسیدن: "مثلا تو چی نگاه می کنی؟" جواب من: "طناب" دکتر استرنج لاو" ایترنال سانشاین" زندگی دیگران" و... دوستام می گفتم: "این چرت و پرتا چیه می بینی؟!" یعنی می خوام بگم نباید هنر سینما رو به خاطر زیاد بودن مزخرفاتی که الان در حال تولیده، پایین آورد.

    همیشه وقتی می بینم و می شنوم نویسنده هایی مثل پائولینی، ج.ک. رولینگ و امثالهم (که تعدادشون متاسفانه کم نیست تو این دوره زمونه) بخاطر نوشتن روتین یه سری داستانهای آبکی و کلیشه ای هر روز معروفتر و چاق و چلّه تر میشن یاد روزهای آخر زندگی جیمز جویس، آلبر کامو، همینگوی و ... می افتم که با اینکه نیمی از دنیای ادب و فرهنگ امروزی وامدار اینجور آدمهاست ولی خودشون تو فقر و بیچارگی کامل جون دادن و هیچوقت هم به فکر استفاده تجاری از استعداد نویسندگیشون نیفتادن! نوشته amenra
    آره، این حسیه که منم دارم، ولی یه حقیقت تلخه و متاسفانه کاریش هم نمی شه کرد. وقتی پول (این چیز کثیف و به قول بعضی ها مایه ی خوشبختی) وارد زندگی انسان ها شد، همه چیز در دنیا بر پایه ی این چیز کثیف (هرچند من به شخصه عاشق این چیز کثیفم) ارزش گذاری دوباره شد. سینما صنعت شد، موسیقی صنعت شد، و متاسفانه این اواخر کتاب هم صنعت شد. هدایت، چوبک، همینگوی، کافکا، شکسپیر، داستایوسکی، کامو، رومن رولان، اورول، آندره ژید، ژان پل سارتر (نویسنده ی تهوع)، سهراب، سهراب من (که خیلی بهش کم لطفی شده) و... اینا نویسندهای واقعی هستن به عبارتی اصیل. وقتی کتابای اینا رو می خونی، درک می کنی که تماما محتویات مغز نویسنده ست و این Originalilty این نویسندگان بوده که این جماعت رو نویسنده کرده. این افراد یه چیزی فراتر از امثال رولینگ (بیچاره رولینگ، چقدر پشت سرش غیبت می کنیم ) هستن. به عبارتی غیرقابل مقایسن.

    روزگار غریبی است نازنین... نوشته amenra
    جانا، سخن از زبان ما می گویی...

    اولش بذار بگم منم دچار همون عذری هستم که اینrezabrando داره!!! نوشته fingolfin
    :p

    بذار اینطور شروع کنم که کتاب خوندن و زندگی کردن خیلی به هم ربط دارن(هدف در زندگی و کتاب خوندن بسیار مهمه!)
    اولش بگم سلیقه در کتاب خوندن واینکه الان چی داری میخونی به خیلی چیزا بستگی داره..(از حالت روحی گرفته تا موضوع مورد علاقه تا موضوع مورد نیار به مطالعه تا اجبار بر مطالعه و ...غیره! )
    میدونی علت و دلیل کتاب خوندن باعث میشه که شما یه نوع کتاب رو که دوست داری بخونی....
    یعنی اگر دنبال سرگرمی باشی میری کتابهای سرگرم کننده میخونی و اگر دنبال چیز دیگه ای باشی میری کتابی رو که اون چیز (البته به نظر شما!) توش هست و بدرد شما میخوره میخونی....

    راستش من خودم خیلی خیلی(بلکه هم بیشتر !؟!) کتابهای فانتزی و تخیلی میخوندم. چون سرگرمم میکرد(زیاد به محتواش و رده ی سنیش نگاه نمی کردم!)
    تا یه روز به خودم گفتم که خوب یعنی چی؟(اینهمه کتاب خوندی محض خنده؟ چی برات داشت غیر از وقت تلف کردن؟به کجا رسیدی؟) البته جدل با یکی از بچه ها بود که ما رو به خود آورد!
    برای جواب دادن به بعضی سوالهاش و قانع کردنش مجبور شدم چند کتاب درست و حسابی بخونم!! و اینچنین بود که از خوندن کتاب فانتزی دست کشیده و....

    خلاصه این همه وراجی اینه که علت خوندن کتاب از نظر شما و دیگران و همچنین خالص ترین نوع هنر و انتقال فرهنگهالانه فرق کرده!(واقعاً ما انسانها چه موجوداتی هستیم..توی هر چیز خوبی که باشه دست میبریم و داغونش میکنیم..این یه عادت طبیعیه بشره! انیشتین میگه: امروزه چیزی که بشر را تهدید میکند جنگ و خونریزی و کشتار نیست..بلکه خود بشر است.)

    بعضی وقتا خوندن کتابهای خوب زیاد هم جالب نیست(برای هضمشون باید در وسطشون یه کتاب فانتزی بخونی...بدون نیار به فکر کردن و....)

    داداش شما هم که خیلی از دنیا عقبی!(با عرض شرمندگی!)
    این نظر امروزه کاملاً رد شده!
    بشر با وجود عمر محدودی که داره نمیتونه تموم کتابهای موجود رو بخونی...
    الانه تجربه بهترین راهنمایی برای خوندن کتابه(دیگران...همین فروم معرفی کتاب و...!)
    وقتی قبل از ما کسانی دیگر این کتابها رو خوندن و درباره شون نظر دادن مگه مجبوریم بریم همشون رو دوباره بخونیم!(همه که دروغ نمیگن دیگه!!!)

    دکتر قمشه ای میگه:"کسی که خیلی زیاد کتاب بخونه آخرش دیوونه میشه..." و میگفت کتابهای بدرد بخور بیشتر از انگشتای دو دست نیست! نوشته ی fingolfin
    سلام، اتفاقا منم قبلنا خیلی کتاب برای فان می خوندم، البته الان پشیمون نیستم، همون خنده ها خودش کلی خاطرست، درسته که چیزی ازشون یاد نگرفتم و به علمم اضافه نشد، اما بازم می گم اونا هم هیجان خاص خودشو داشتن. با تمام صحبت های fingolfin موافقم. در مورد اون جمله هم همون طور که نوشتم بیشتر به عنوان یه آرام بخش ازش استفاده می کنم. :D

    ادیت: راستی amenra، این طناب آلفرد رو یه بار دیگه ببین. من بعد از این بود که تصمیم گرفتم بیماری ذهنی خودم موسوم به
    Looking down on the rest of the world
    رو درمان کنم. انصافا فیلم آموزنده ای بود.
    ویرایش توسط rezabrando : 11-29-2009 در ساعت 04:27 PM

  5. #665
    kinshin
    Guest

    پاسخ : درخواست کتاب

    صبر کن ببینم، واقعا داری از این کتاب دفاع می کنی یا سر کارم گذاشتی؟!

    جواب سوالهات رو مطمئنم خودت بهتر از من می دونی.

    کدوم شل منظورته؟ نکنه می خوای داستانهای شل سیلور استاین رو با سری "میراث" مقایسه کنی؟!

    منظورم رو درست متوجه نشدی، من ضدیتی با کتابای رده سنی کودک و نوجوان ندارم چون معتقدم خیلیاشون عمیق تر و آموزنده تر از کتابایی هستن که برای بزرگسالان نوشته می شن (دیگه لازم نیست مثال بزنم چون خودتم می دونی راجع به چه مدل کتابایی حرف می زنم).

    ولی الحق والانصاف به جز یه داستان کلیشه ای و نخ نما شده که حاصل تراوشات ذهنی یه نوجوان نابالغ و خام و بی تجربه است چه چیز دیگه ای تو سری میراث وجود داره که می تونه منو مجاب به خوندشون بکنه؟ تو چند سطر واسم توضیح بده تا اگه قانع شدم همین فردا برم هر سه جلدش رو بخرم.
    دفاع شاید کلمه درستی نباشه :دی
    اول اینکه نخواستم شل رو با میراث مقایسه کنم خواستم اون داستان رو به یات بیارم که پیر مرد می ره کنار زمین بازی وای میسته
    خب اول اینکه چطور کتابی رو نخوندی با این قطعیت نظر در بارش می دی :دی
    مقایسه این کتاب و هری پاتر با کوئیلو هم اشتباه بزرگی ببین مشکلی من با کوئیلو دارم سر اینه که باعث می شه آدم جلوتر نره سطح تفکر ادم و یه جا نگه می داره وگرنه قرار نیست ادم ها برای کتاب خوندن از کمدی الهی شروع کنند در باره ژانر فانتزی هم همین واقعا فکر می کنی برای یه نوجوان خوندن ارباب حلقه ها لذت بخش ؟ که به قول سینا فقط 4 صفحه در باره برگ درخت ها توضیح می ده ؟ پس این نوع کتاب ها کمک می کنه
    درباره خودم هم مهمترین دلیلش این بود که نیاز به یه کتابی داشتم که فقط سرگرم کننده باشه و ادم درگیر نکنه واسه همین مدتی کتاب وارکرفت شروع کردم الان هم این سری کتاب ها رو خوندم و به نظر خودم از لحاظ شخصیت پردازی میراث کتاب بهتری بود ولی از لحاظ فانتزی وارکرفت

  6. #666
    kinshin
    Guest

    پاسخ : درخواست کتاب

    راستش من خودم خیلی خیلی(بلکه هم بیشتر !؟!) کتابهای فانتزی و تخیلی میخوندم. چون سرگرمم میکرد(زیاد به محتواش و رده ی سنیش نگاه نمی کردم!)
    تا یه روز به خودم گفتم که خوب یعنی چی؟(اینهمه کتاب خوندی محض خنده؟ چی برات داشت غیر از وقت تلف کردن؟به کجا رسیدی؟) البته جدل با یکی از بچه ها بود که ما رو به خود آورد!;)
    برای جواب دادن به بعضی سوالهاش و قانع کردنش مجبور شدم چند کتاب درست و حسابی بخونم!! و اینچنین بود که از خوندن کتاب فانتزی دست کشیده و....:shablon:
    واقعا می شه گفت کدوم مهتر یا کدوم تو درجه اهمیت بیشتری اگر بشه یه تعادل نسبی بین هر دوتاش بر قرار کرد اون وقت درست

  7. #667
    kinshin
    Guest

    پاسخ : [فارسى] انجمن کتاب دوستان مقیم بهشت (نقد و بررسى‌)

    خب تا دوستمون کتابش رو تموم کنه من یه کتاب معرفی کنم
    کتاب ویران می آیی از حسین سناپور راستش سناپور بیشتر با کتاب نمی غایب و مجموعه داستان کوتاه سمت تاریک کلمات می شناسیم
    اما کتاب ویران می آیی که به طرز عجیبی ناشناخته مونده ( ممنون از دوستی که به من معرفی اش کرد ) عالی یعنی آدم تعجب می کنه چطور همچین کتابی بود و تا حالا اسمش رو هم نشینده :دی
    داستان درباره رابطه یه دختر پسر تو دهه هفتاد و تب و تاب سیاسی و سیاسی بازی اون دوران ( شاید یکی از دلایل علاقه شدید من بی مربوط به شرایط فعلی و جوی که منو گرفته نباشه) داستان از آخر به اول روایت می شه و باید بگم به نظرم بخش های اولش عالی بود

  8. #668
    baharloo
    Guest

    پاسخ : [فارسى] انجمن کتاب دوستان مقیم بهشت (نقد و بررسى‌)

    سلام
    اگر ميشه يك لينك براي دانلود كتاب ايلياد و اوديسه هومر بزاريد
    ممنون

  9. #669
    کاربر افتخاری فروم Madman آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نگارشها
    4,849

    پاسخ : [فارسى] انجمن کتاب دوستان مقیم بهشت (نقد و بررسى‌)

    نقل قول نوشته اصلی توسط baharloo نمایش پست ها
    سلام
    اگر ميشه يك لينك براي دانلود كتاب ايلياد و اوديسه هومر بزاريد
    ممنون
    باید این درخوات رو در درخواست کتاب میگفتید
    اما در این مورد باید بگم فارسی موجود نیست اگه انگلیسی میخاید میتونم کمک کنم

  10. #670
    kinshin
    Guest

    پاسخ : [فارسى] انجمن کتاب دوستان مقیم بهشت (نق

    خب مثل اینکه هر دم از این باغ بری می رسد
    دو روز پیش سلینجر مرد فعلا همین
    تیرهای سقف را بالا بگذارید، نجاران
    "مو، نجيب زادة چيني، به پولو گفت: سنّی در پس پشت گذارده‌ای، آيا كس ديگری در خانواده ات هست كه بتواند به جای تو مهتر اسبهای من باشد؟ پولو جواب داد: اسب خوب را می توان از قد و قامت و ظاهر تشخيص داد اما اسب عالي، اسبی كه نه گرد و خاك بر هوا كند و نه روي بر زمين گذارد، گذرا و به چنگ نيامدنی است. فرّار چون باد. توان پسران من بدين پايه نيست. به نگاهي اسب خوب از بد بازشناسند، اما اسب عالی را نه. دوستی دارم چئوفنگ كائو نام، فروشندۀ دوره گرد سوخت و سبزی كه مرتبتش در امور اسب هيچ از من كم نيست، تقاضا مي كنم رخصتش دهيد. موی نجيب زاده او را ديد و در پی اسب نيك روانه اش كرد. كائو، سه ماه بعد بازگشت و گفت اسب اكنون در شاچيو است. نجيب زاده پرسيد چگونه اسبي است؟ جواب داد: آه مادياني سمند است. اما چون رفتند حيوان را نريانی شبق يافتند. نجيب زادۀ مكدر پولو را فراخواند. گفت: اين دوست تو چنان نيست كه می بايد. حتي از تشخيص رنگ و جنسيت حيوانات نيز عاجز است. هيچ اسب مي شناسد؟ پولو قرار از كف داده آه كشيد و بانگ زد واقعاً تا اين پايه پيش رفته است؟ پس ده هزار برابر من مي ارزد. ما قابل قياس نيستيم. او درون را مي نگرد، او باطن را مي­بيند و جزئيات ساده و معمولي را وا مي­گذارد. چنان غرق درضمير است كه ظاهر از ياد مي برد و آنچه را مي خواهد مي بيند و آنچه را نمي خواهد نمي بيند. به چيزهايي مي نگرد كه بايد و از آنها که نبايد چشم مي پوشد. چنان اسب شناس تيزهوشي است كه جوهر داوري دربارة چيزهايي فراتر از اسبها را دارد. اسب كه از راه رسيد., گرانمايه بود و نيك."
    فرنی و زویی
    فرنی: یه منطق ساده می گه فرقی نیس، یا من فرقی نمی بینم بین آدمی که حرص مال دنیا – یا حتی ثروت فکری – رو می زنه و آدمی که حریصِ ثروت روحانیه. خودتم گفتی، ثروت ثروته، لعنتی، و به نظر من نود درصد قدیس های تاریخ که از دنیا رو برگردوندن همونقدر حریص و زیاده طلب بوده ن که ما هستیم

  11. سپاس


  12. #671
    کاربر افتخاری فروم roya87 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نگارشها
    255

    پاسخ : [فارسى] انجمن کتاب دوستان مقیم بهشت (نق

    دو روز پیش سلینجر مرد فعلا همین

    خبراز این بدتر نمی تونستم بشنوم ...برای منی که اولین کتاب دوران اگاهیه نوجوانی ام رو با ناطوردشت سلینجر شروع کردم این خبر خیلی خیلی ناگوار بود....
    تصور اینکه دیگه نیست سخته هرچند خیلی وقت میشدکه دیگه چیزی چاپ نمیکرد اما بودنش باعث دلگرمیه من بود....چقدر سخته که بفهمی هیچ کس نمیتونه تورو درک کنه جز خانواده ی گلس

  13. #672
    Yurine
    Guest

    پاسخ : [فارسى] انجمن کتاب دوستان مقیم بهشت (نق

    منم با شنیدن این خبر کلی دلم به درد اومد! من تا الان موفق شدم 2تا کتاباشو بخونم ولی همین 2تا هم خیلی جذبم کردن فضای داستاناش جالبه یه جورایی احساس می کنی توی قصه ای.شایدم من این احساس و دارم. به هر حال واقعا حیف بود! به همه دوستدارانش تسلیت میگم!

  14. #673
    kinshin
    Guest

    پاسخ : [فارسى] انجمن کتاب دوستان مقیم بهشت (نق

    مرثیه ای برای نقاش خیابان چهل و هشتم



    زاده شدن بر نیزه‌ی تاریک
    همچون میلاد گشاده‌ی زخمی
    صفر یگانه‌ی فرصت را سراسر در سلسله پیمودن
    بر شعله‌ی خویش سوختن
    تا جرقه‌ی واپسین
    بر شعله‌ی خرمنی که در خاک راهش یافته‌اند
    بردگان
    این‌چنین
    این‌چنین سرخ و لوند
    بر خار بوته‌ی خون شکفتن
    وین چنین گردن فراز
    از تازیانه زار تحقیر گذشتن
    و راه را تا غایت نفرت بریدن
    آه
    از که سخن می‌گویم
    ما بی چرا زندگانیم
    و آنان به چرا مرگ خود آگاهانند *

    * شاملو
    عکس susanna majuri

  15. #674

    پاسخ : [فارسى] انجمن کتاب دوستان مقیم بهشت (نق

    سلینجر مرد ؟؟؟؟؟

    همین دیروز داشتم " تقدیم به ازمه با عشق و نکبت " رو برای چندمین بار می خوندم . داشتم به نوشته هاش فکر می کردم که نوشته اما منتشر نکرده و حالا سلینجر مرده . تو تنهاییش . پشت دیوارهای بلند . تو کلبه ی کوچیکی که سالها توش نوشت و نوشت . دارم فکر می کنم که دوست ندارم اون نوشته ها رو که چاپ نکرده بخونم . همون هولدن برام کافیه . یه بار دیگه می خونمش . دو بار دیگه می خونمش و ... .

    سلینجر مرد ولی هولدن زندست .






    پی نوشت : کامو اومد نوشت و رفت . هاینریش بل اومد نوشت و رفت . سلینجر اومد نوشت و رفت . تنها آمدند ، تنها نوشتند ،از تنهایی نوشتند با نا امیدی نوشتند و در تنهایی رفتند . تا کی؟ چی هست تو این اومدن و رفتن ؟

  16. #675
    kinshin
    Guest

    پاسخ : [فارسى] انجمن کتاب دوستان مقیم بهشت (نق

    جمهوریت نا تمام - محمد حسین علیپور
    نشر قطره - 1379

    بخشی از مقدمه کتاب : کتابی که پیش روی شماست ، یادداشت های نویسنده - سردبیر هفته نامه ی آبان - است که زمان انتشار هفته نامه (1378/8/24) تا هنگام توقیف آن (1379/2/4) در هفته نامه چاپ شده است . هدف نویسنده از انتشار این مجموعه یادداشت ها و مقالات همان هدف اولیه در زمان انتشار در نشریه بوده است . مجموعه یادداشت های این کتاب در فضای سیاسی حاکم و به مناسبت های مختلف نوشته شده ، اما در پی یک هدف بوده و آن هم آسیب شناسی دموکراسی وجمهوریت نظام حاکم بر ایران است ; آسیب هایی که توسط ده ها نویسنده ، محقق و روزنامه نگار مطرح شده ، اما به دلیل تصلب ساخت سیاسی حاکم ، همچنان خطری جدی برای نظام جمهوری اسلامی به شمار میروذ .
    خوبی کتاب اینه که نظریه های سیاسی و فقهی که جدیدا مورد استفاده قرار گرفته رو هم از باب حقوقی و هم از باب عقلی مورد نقد قرار می ده و پیشینه این نظریات و اینکه تو چه برهه ای و با حمایت چه کسانی رو کار اومده رو بیان می کنه
    مشکل بزرگ کتاب هم گسستگی شدید اونجا از اونجا که بریده شده از مطالب تقریبا یک ساله نویسنده در روزنامه است پس انمی شه در این باره انتظار زیادی ازش داشت
    ویرایش توسط kinshin : 02-12-2010 در ساعت 04:24 PM

  17. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


Tags for this Thread

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ