پيشگويي آسماني يا پيام سلستين نوشته جيمز ردفيلد
يادداشت مؤلف
نيم قرن است كه گونه جديدي از آگاهي به دنياي بشريت گام نهاده، هشياري نويني كه مي توان آن را تعالي روحاني ناميد. اگر اين كتاب را بخوانيد شايد خيلي زود دريابيد كه چه اتفاقي در شرف وقوع است و آن را درون خود احساس كنيد.
اين احساس با اداركي ژرف از مسير زندگي آغاز مي شود، با آگاهي از وقايع اتفاقي كه درست در لحظه مناسب رخ مي دهند و افراد مناسب را سر راه ما قرار مي دهند تا بطور ناگهاني زندگي ما در مسير تازه و مهمي قرار دهند. شايد ما بيش از هر فرد ديگر در هر برهه به ادراك معناي والاتر اين وقايع مرموز نائل شويم ....
موضوع داستان از كشف كتبه هاي قديمي شروع ميشود كه مربوط به سده ي ششم پيش از ميلاد است، وقوع تحولي همه جانبه در جامعه بشري را پيش بيني مي كند.
كتبه به بخشها يا فصلهايي تقسيم مي شود كه هر كدام رسيدن يك بصيرت در زندگي را توضيح ميدهند. كتيبه پيش بيني مي كند كه در اين زمان بشر اين بصيرتها را يكي پس از ديگري درك ميكند، بطوري كه از موقعيت فعلي خود به سوي فرهنگي كاملا روحاني در روي كره زمين پيش خواهد رفت.
روحانيان كليسا سخت سعي در پنهان كردن كتيبه دارند چون مطالب كتيبه مذهب آنان را زير سوال مي برد. گروهي هم در پي حفظ كتيبه هستند.
شخصيت داستان كم كم با بصيرتها آشنا مي شود و ....
من خيلي اين كتابو دوست دارم يكبار خوندشو توصيه ميكنم. البته نويسنده ادامه كتاب هم نوشته;)
ممنون سروش جان . من به شخصه از این جور کتاب ها خوشم نمی آد . چون معمولا" به یه سری چیزایی اشاره می کنند که کسی تا بحال بهش فکر نکرده و قضیه رو 2 2 تا 4 تا می کنند و به خوردت می دند . چند روز اول که کتاب رو خوندی جو زده ای احساس می کنی که چه تحول عظیمی روت رخ دادی و چه مهماهایی رو کشف کردی ولی بعد یک هفته انگار نه انگار همچین کتابی خوندی !!!!
البته این کتاب شمارو نخوندم کلا" درباره اینجور کتاب ها نظرم اینه .
با قسمتهايي از صحبتهاتون موافقم.
اين كتابها مقداري هم سطح آگاهي هر فرد رو بالا ميبره در واقع يك ديد جديد هم ميده. يك طرز نگاه كردن جديد. اما زماني يك مطلب بدرد كسي ميخوره كه سوالي در اون زمينه داشته باشه. مثل اينكه شما كليدي پيدا كني اما قفلي نداشته باشي. ميشه كليدو نگه داشت تا زماني كه لازم شد.
استادي ميگه حال خوب از بين ميره اما آگاهي نه. همين استاد ميگفت بايد سعي كني متحول شونده باشي اونوقت از يك سگ هم چيز ياد ميگيري (يك ماجرا هم تعريف كرد كه اگه خواستي ميگم.)
خيلي از اين كتابها جنبه انگيزشي دارند. و به قول استفان كاوي براي راه حل هاي زود گذر هستند و اين راهكارها هم جز امور فرعي بحساب ميان.
كتاب هفت عادت تا همين اوايليش كه خوندم خيلي ريشه اي صحبت ميكنه. البته هر كسي علايقي داره;)
درسته با جنبه انگیزشی بودن کتاب ها موافقم . ولی به نظر من این کتاب ها به جای اینکه یک آگاهی عمیق به فرد بده یکسری نکات سطحی ( و به ظاهر عمیق ) رو به فرد میده که مهمترین خاصیتش زودگذر بودنه . در کل یک انسان سوال های معنوی زیادی داره ولی به نظرت این کتاب ها میتونن جواب خوبی برای اینگونه سوالات افراد باشند ؟؟؟ بنظر من خاصیت مهم این کتاب ها آرام بخشی شون هست که برای مدتی میتونه فرد رو آروم نگهداره ولی این آرامش ذهنی به هیچ وجه عمیق و ماندگار نیست .
البته به قول تو به سلیقه هم ربط داره . سلیقه مطالعه هر فرد یک مسئله کاملا" شخصیه . مثلا ما که فانتزی و ساینس فیکشن دوست داریم ( خیلی ها میتونند روش عیب بگذارند ! )
ویرایش توسط Sephiroth : 09-18-2007 در ساعت 01:10 PM دلیل: غلط املایی
ممنون از نظراتت.
اين جمله ي مورد علاقه ي منه كه از استادي يادگرفتم "تا چيزي تغيير نكنه، هيچ چيز تغيير نميكنه (No change, No change)" خيلي وقتها ما دوست داريم همه كارهايي كه قبلا انجام مي داديم را ادامه بدهيم و فقط با آگاهي جديد كه بدست آورديم تغيير كنيم.
بنظر من خاصيت زود گذر بودن اين كتابها به اين دليله كه معمولا اين كتابها بهت ميگن چكاري انجام بده تا چيزي كه ميخواي بدست بياري و موفق باشي. اگر با Being,Doing,Having آشنا باشي اينطوري عمل ميكنيم Doing,Having,Being بخاطر همين، اين تغييرات و خيلي از تصميماتمون نيمه كاره ميمونه. كمتر معلمي و استادي Being رو به كسي ياد ميده.
نقاشي رو مثال ميزنم در اكثر كلاسهاي نقاشي، نقاش تربيت نميكنن، ياد ميدن چطوري نقاشي بكشي. اما فردي مثل باب راس (اگه كاراشو ديده باشي) نقاش تربيت ميكنه. خيلي بهت نميگه كه چطوري بكش بلكه از دنياي درون خودش (دنياي درون يك نقاش و نوع نقاش بودن) برات توضيح ميده. يك نقاش براي اينكه يك تابلوي قشنگ داشته باشه نقاشي نميكنه. بلكه چون نقاش هست، عاشق نقاشيه و با نقاشيهاش زندگي ميكنه، نقاشي ميكشه و تابلوهاي قشنگي داره.:p
استفان كاوي هم كه مطالب 200 سال قبل رو در مورد موفقيت مطالعه كرده ميگه 150 سال اول كتابها ريشه اي تر بود ولي در 50 سال اخير بيشتر به راه حل هاي سطحي و زود گذر ميپردازه.
فكر ميكنم كتاب هفت عادت ريشه اي توضيح بده البته وقتي تموم شد بهتر ميتونم نظر بدم.
شاد و پيروز باشي.
نکات جالبی رو عنوان کردی . به نظر منم این کتاب ها پیش زمینه های زیادی رو می خواد که خیلی از ما نداریم ( یا نمی خوایم که داشته باشیم ) . در مورد نقاش هم مثال جالبی بود ولی خوب هر نقاشی که نمی تونه یکی رو مثل باب راس کنار خودش داشته باشه تا نقاش بشه . ولی با این حال باب راس نداشتن دلیل نقاش نشدن نیست ! و اگر هم شخصی بدون باب راس نقاش بشه بنظر من ارزشش از کسی که با کمک اون نقاش شده بیشتره چون دلیل نقاش شدنش خودش بوده نه کس دیگه . البته این حرف من خیلی تناقض با محیط اطراف داره و ممکنه اگه بد برداشت بشه مثل این باشه که من دارم اهمیت مطالعه رو زیر سوال می برم که مطمئنا" اینطور نیست .
بهرحال در این زمینه تجربه من از شما خیلی کمتره و نمی تونم زیاد اضهار نظر کنم ولی اگرم بین این کتاب ها حق انتخابی داشته باشم اونی رو انتخاب می کنم که از بعد فلسفی به قضیه نگاه می کنه تا حسی . البته اون فلسفه اش هم ممکنه شدیدا" گمراه کننده باشه چون خیلی ها هستند که با قلمشون انقدر مسائل و ساده می کنند که تو ذهن طرف مینشینه حتی اگه غلط باشه .
ممنون سروش جان . گفتگوی خوبی بود .
خب ... از کجا بگم ؟ ...
از هر جا به ذهنم رسید می گم ...
یه نکته ی جالب اینکه ... برای شروع مطالعه ی کتاب های روانشناسی , نیاز به دونستن اصطلاحات خاصی ندارین ...ادبیات قابل فهمی داره ( بر عکس کتاب های فلسفی ... اینقدر از تفکرات هایدگر خوشم میاد !! ... ولی برای اینکه چند صفحه از کتابش رو بخونم تا مرز خودکشی پیش می رم , بدلیل سخت بودن مفاهیم و ادبیات سنگین ... فسلفه خودش سخت هست , ادبیات هادیگر دیگه پیچیده ترش می کنه ( ترجمه از آلمانی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی رو هم بشه اضافه کنین ) ... تا حالا که موفق نبودم ) , هر چند که سعی می کنن که از ترکیبات عجیب و غریب استفاده کنن ولی باز هم زیاد مشکلی بوجود نمیاره ...
ولی یه نکته ی دیگه هست که باید بهش توجه کنید , قبل یا هنگام خوندن کتاب ... چطور بگم , یه جورایی باید بتونین مفاهیم روانشناسی رو درک کنید ... و گرنه یا نظریه ها براتون خیلی بدیهی می رسه و یا اصلا براتون معنی نداره ...
یه چیز جالب در مورده خودم و ساختارهای شخصیتی فروید ( نهاد , من , من برتر ) ...
قبل از اینکه کتاب های روانشناسی بخونم , فکر می کردم که دچار اختلال شخصیت شدم به خاطر وجود این ساختارهای شخصیتی ( نهاد , من , من برتر ) , کاملا می تونستم حسشون کنم و تمیز بدمشون ... دوران جالبی ... تجربه ی قشنگی بود ... حتی درگیری بینشون رو کاملا درک می کردم ...
در مورده کتابها ... اکثر کتاب های روانشاسی که توی کتاب فروشی ها هستن , تایید می شن :D ... من خیلی از کتاب ها رو دیدم , تقریبا همه شون شبیه به هم هستن و برای شروع خوبن ...
علاقه ی شخصی منم بیشتر به روانکاوی درون نگری تحلیلیه ... نمی دونید چه لذتی داره که افراد رو باتوجه علاقه هاشون .. خواب هاشون و پیشینه و آرزوهاشون تحلیل کردن ...
چیز دیگه ای اگه هست بگم ؟! ...
ویرایش توسط Huashan : 09-21-2007 در ساعت 10:03 AM دلیل: آخیش , بالاخره تونستم ادیتش کنم :دی
به صلیب صدا مصلوبم ای دوست /تو گمان مبری مغلوبم ای دوستشرف نفس من اگه شد قفس من / به سكوت تن ندادم حالا میرم بی كفنIPM
خب یکی از نویسندگان بسیار مورد علاقه من دستایفسکی هست تونوبت بود تاسه اثر بسیار زیباش ومعرفی کنم .
این سه کتاب وخوندم خیلی خیلی دوست دارم
اولی کتاب ابله کتاب بسیار مورد علاقه منه
ابله به نظر من یک کتاب فوق العاده است ...جالب بودنش برای من زیاددراین نبود که داستایفسکی از دو قطب تاریک وروشن استفاده کرده و در کل کتاب با گوشه وکنایه های متفاوت همه جامعه رو رو به زوال دونسته ...جالب ترین قسمتش به نظر من دید عالی روانشناسانه او به شخص وجامعه اطرافشه ...در کتاب او یک نفر از اول تا آخر داستان ابله نامیده می شه ولی در طی خوندن متوجه می شی که اکثر آدمهای به ظاهر عاقل داستان صفاتی بسیار نیمه عقلائی وعجیب وغریب دارن که می شه راحت اونهارو دیوونه نامید ...اما اون کسی که ابله هست صاحب بهترین صفات انسانی وقلب پاک ومهربونیه ...
دومین کتاب مورد علاقه ام از دستا یفسکی خاطرات خانه اموات هست.
این کتاب یکی از آثار بزرگ داستایوفسکی است و عده ای آن را شاهکار می دانند. داستایوسکی با خلق این اثر تراژدی حیات بشر رو با مهارت تمام به تصویر کشیده.
این کتاب بر اساس 4سال دوره حبس داستایوسکی در زندان سیبری نوشته شده واز سرگذشت های تلخ زندانیان حکایت می کند و این داستان بر اساس ظرفیت افراد می تواند تاثیر متفاوتی بگذارد گاه آنچنان مفید و گاه چنان مضر که شاید بتواند زندگی فرد رو مثل جهنم کند همونطور که در کتاب گفته : « نوشته های داستایوسکی مانند تریاک است که برای دانا تریاق است و برای نادان یک زهر بنیان افکن .»
این کتاب 10 سال از زندگی شخصی به نام الکساندر پتروویچ گوریان را در زندان سیبری همراه با اعمال شاقه شرح می دهد. الکساندر جوانی نجیب زاده روسی بوده است و به دلیل قتل همسرش به دهسال حبس با اعمال شاقه محکوم شده بود و پس از دوران محبوسیتش نیز او را به اقامتگاه محکومین در شهر «ک»فرستاده بودند تا عمر خود را در آتجا به سر رساند . او در آن شهر با تدریس فرانسه امرار معاش میکرده و بالاخره در جوانی میمیرد و فردی که در ابتدائه کتاب به عنوان راوی صحبت می کند نوشته های او را پیدا کرده و می خواند . این نوشته ها داد از بی عدالتی جامعه و مردم دارد و زندگی پر از رنج و عذاب الکساندر پتروویچ را در آن ده سال شرح می دهد.....
سومین کتاب بسیار زیبا برادران کارامازوف هست .
شاهکار نویسندگی داستایفسکی کتاب برادران کارامازوف است...سه برادر به نامهای دمیتری٬ایوان و آلیوشا که فرزندان کارامازوف بزرگ هستند و هر کدام یکی از خصیصههای او را به ارث بردهاند...دمیتری شاخصترین و پررنگترین خصیصه پدرش یعنی شهوت و آز را به ارث برد...ایوان که یک ابلیس مجسم بود که در قالب منطق و فلسفه یک لامذهب و بیایمان صرف به شمار میرفت و آلیوشا٬کوچکترین پسر این خانواده که از کودکی با کشیشان بزرگ شد و یک معصوم واقعی به شمار میرفت...شخصیت آلیوشا ادامه دهنده شخصیت پرنس میشکین در کتاب ابله بود که در این کتاب به بلوغ خود دست یافت...دمیتری نیز ادامه شخصیت قهرمان کتاب جوان خام بود...اوج مهارت داستایفسکی در کتاب برادران کارامازوف این بود که کتاب را بر پایه قهرمان اولش آلیوشا پایهگذاری میکند و پیش میبرد اما خواننده به تدریج پی میبرد که قهرمان داستان ایوان است که داستایفسکی بیشتر فلسفههای جهانبینیاش را در قالب حرفهای ایوان و ضمیر درونش بازگو میکند...اما بیشتر که پیش میرود میبیند که دمیتری قهرمان داستان است و بقیه حول محور او میچرخند و در پایان پی میبرد که دمیتری و ایوان و آلیوشا و کارامازوف بزرگ همهشان به یک اندازه قهرمان داستان بودهاند و این کتاب فقط یک قهرمان داستان ندارد...تمام داستانهایی که داستایفسکی نوشته است به نوعی دنباله هم هستند...
برادران کارامازوف یک فرق بزرگ دیگری نیز با کتابهای دیگر نویسندهاش دارد و این است که هم موضوع داستانی بسیار قوی و جذابی دارد و هم اینکه سبک بسیار روانی دارد که هر خوانندهای را مجذوب و محکوم به خواندنش تا به آخر میکند
ویرایش توسط Aram : 09-21-2007 در ساعت 09:37 PM
|
علاقه مندی ها (Bookmarks)