Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 1 از 47 12311 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 15 , از مجموع 697

موضوع: [فارسى] انجمن کتاب دوستان مقیم بهشت (نقد و بررسى‌)

  1. #1
    Registered User Aram آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    محل سکونت
    Teh
    نگارشها
    455

    Thumbs up [فارسى] انجمن کتاب دوستان مقیم بهشت (نقد و بررسى‌)

    دربخش گفتگوی آزاد واقعا جای صحبت از کتاب خالی بود.امیدوارم علاقه مندان به کتاب خواندن چراغ این تاپیک وروشن نگه دارند.
    میخوام دراین تاپیک درباره کتابها با هم صحبت کنیم گزینه ای از کتابهایی رو که خوندیم میگیم واطلاعاتی درباره اش بیان میکنیم:D


    قوانين اين تاپيك:
    1. در اين تاپيك فقط بايد درباره كتب بحث و ارائه نظرشود.
    2. معرفى و در خواست كتب انگليسى در تاپيك [انگليسى] درخواست و معرفى كتب و مجلات روز دنيا - AnimParadise forums صورت ميگيرد.
    3. برای معرفی و درخواست کتب فارسی از تاپیک [فارسی] درخواست و معرفی کتابهای زبان شیرین پارسی ‏ استفاده نمایید.
    اين قوانين از تاريخ : 2008/1/28 لازم الاجرا و در آينده ممكن است مورد بازبيني قرار بگيرند.

    ایندکس تاپیک:
    1.2.3#
    1984 (1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27)
    الف
    آرماگدون
    آرمانشهر
    ابله 3 4 5 1 2
    اتاق نوزدهم
    اتوبوسی به نام هوس 1
    ازحال بد به حال خوب
    استخوان های خوک ودستهای جذامی
    استخوان های دوست داشتنی
    اسرار جهان اجانین
    اعترافات روسو
    اگزیستانسیالیسم 1 2 3 4 5
    امیل
    ایماژیسم
    ب
    بابا لنگ دراز
    بابا گوریو 1
    بادبادک باز 1
    بادبادکها
    باد شرق وباد غرب
    باروک
    بارون درخت نشین 1 2
    بازی عروس وداماد
    بچه های هورین

    برادران کارامازوف
    بوچان
    بیگانه 1
    پ
    پارسیان ومن
    پارناس
    پاییز پدر سالار
    پدر وپارامو
    پیچیدگی های ناهموار
    پیشگویی آسمانی 1 2 3 4 5
    ت
    تاریخ ترسناک 1
    تاریخ ژاپن از آغاز تا معاصر
    تصویردوریان گری
    تنهایی پرهیاهو
    تی صفر
    توفان برگ
    ج
    جنگ وصلح
    چ
    چراغ ها را من خاموش میکنم
    چهار اثر
    ح
    حفره ها
    خ
    خاک خوب
    خاطرات خانه اموات
    خداحافظ گاری کوپر 1 2 3
    خدایان تشنه اند
    خرمگس
    خواننده همدل کجا یافت میشود ؟
    د
    داستان بی پایان
    دایره وحشت یا مورمور
    در تنگ
    دفترچه ممنوع 1
    دنیای قشنگ نو
    دیو باید بمیرد
    ر
    راز هلنا
    ریشه ها
    رمانتیسم
    رمز داوینچی

    رویای بابل
    ز
    زندگی درعیش مردن درخوشی
    زندگی جنگ ودیگر هیچ
    ژ
    ژرمینال
    ژزف بالسامو
    س
    ساحره پرتوبلو
    سرزمین اشباح 1
    سلاخ خانه شماره 5
    سمبولیسم
    سمفونی مردگان
    سیرک عجایب 1
    سینوهه
    سه تفنگدار
    سه رفیق
    ش
    شازده کوچولو 1
    شاه جنگ ایرانیان
    شعر چگونه ساخته میشود
    شوخی 1
    شوک آینده 1
    ص
    صدای تنها
    صد سال تنهایی 1 2
    ع
    عاشقیت در پاورقی
    عشق هفت عروسک 1
    عطر سنبل عطر کاج 1
    غ
    غرش طوفان
    ف
    فاشیسم جاودان
    فمینیسم ورمانتیسم 1 2
    فوتوریسم
    ق
    فاشیسم ونازیسم
    قرارداد اجتماعی
    قصه های بابام 1
    قلعه حیوانات 1
    قلعه متحرک هاول
    قورباغه را قورت بده
    ک
    کافکا نویسنده اغواگر 1
    کافه پیانو 1
    کتابخانه بابل 1
    کشور آخرین ها 1
    کلاه فرنگی
    کمدی الهی 1
    کنت دو مونت کریستو
    کنیز ملکه مصر
    کوری 1

    گ
    گریز از آزادی
    گذران روز
    گنسبی بزرگ 1 2 3 4

    ل
    لبه تیغ
    لولیتا 1 2

    م
    ما
    ماجرای عجیب سگی درشب 1
    مادر
    مادراپور
    مارتین ایدن
    مجموعه داستانهای صمد بهرنگی 1
    محاکمه
    مسخ 1 2 3 4
    مردگان
    مردی که گورش را گم کرد
    مرشد ومارگاریتا 1 2 3
    من وتو
    موجودات خیالی

    موشها و آدم ها
    میرا 1

    ن
    ناتور دشت 1
    نان وشراب
    نبرد من 1
    نخبه کشی
    نغمه غمگین
    نفرتم را بریخ مینویسم
    نقطه ضعف
    نقطه عطف علم وجامعه وفرهنگ بالنده
    نیروی اهریمنی اش
    و
    وجدان بیدار
    وجدان زنو
    وقایع ناگوار 1 2

    ه
    هفت عادت مردمان موثر
    همزاد 1
    هنگ سگ گاوچران
    هیچ کس نخواهد خندید

    ی
    یک روز بیشتر



    :D
    ویرایش توسط Aram : 07-31-2008 در ساعت 11:54 PM
    هرگاه به اوج قدرت رسیدی ، به حباب فکر کن ... !

  2. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  3. #2
    Registered User Aram آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    محل سکونت
    Teh
    نگارشها
    455

    کنیز ملکه مصر

    اولین کتابی که من به صورت جدی خوندم کتاب کنیز ملکه مصر بود درسن 14 سالگی . واقعا ازش خوشم اومد و کتاب بسیار زیبایی بود البته فکر کنم الان دیگه تو بازار با نام کلوپاترا باید باشه .
    خلاصه کتاب کنیزملکه مصرنوشته میکل پیرامو یک رمان تاریخی هست که گیرایی وجذابیت بسیار بالایی داره با ترجمه استاد ذبیح الله منصوری .
    کتاب کنیزملکه مصر شرح زندگی کلوپاترا مقتدرترین ملکه مصر از زبان کنیز وی مباشد.
    اینم عکس کلوپاترا

    کلوپاترا یکی از ملکه های مصر باستان بود.وی در سن ۱۷ سالگی توسط برادرش به حکومت رسید ولی طرفداران برادرش بزودی او را ار از تخت بر کنار کردند.هنگامی که ژولیوس سزار وارد مصر شد به کلوپاترا کمک کرد تا دوباره ملکه شود.کلوپاترا به همراه سزار به روم رفت و تا زمان قتل وی در سال ۴۴ قبل از میلاد در آنجا ماند.پس از آن به مصر بازگشت.کلوپاترا به دلیل زیرکی و جذابیت مورد توجه همه قرار می گرفت.۳ سال بعد از قتل سزار او با مارک آنتونی که همراه اوکتاویا بر امپراطوری روم حکم می راند ملاقات کرد .آنتونی بعد از آشنایی با کلوپاترا همسر خود که خواهر اوکتاویا بود را رها کرد و با کلوپاترا ازدواج کرد. اوکتاویا جنگی بر ضد آن ها آغاز کردو در سال ۳۱ قبل از میلاد آن ها را شکست داد.سپاه اوکتاویا کلوپاترا و آنتونی را تا اسکندریه مصر تعقیب کردند. هنگامی که آنتونی دریافت موفق به شکست رومیان نیست با خنجر خودکشی کرد.کلوپاترا هم که میدانست به زودی در چنگال دشمن اسیر خواهد شد دست خود را وارد قفس جانور مورد علاقه اش افعی کرد و اینگونه ثابت کرد فردی قدرتمند می باشد زیرا با نیش افعی به زندگی خود خاتمه داد تا به اسرت نرود و به دست دشمن خود اوکتاویا به قتل نرسدو با وجود این که از اوکتاویا شکست خورد ولی با مرگ شجاعانه خود این شکست را به پیروزی تبدیل کرد.
    -------------------------------------------------------
    عجیب ترین مطالبی که من از این کتاب فهمیدیم (چون خیلی نوجوان بودم)
    1- ازدواج خواهر با برادر بود
    2-فهمیدن چگونگی مومیایی کردن
    3- نکته ای که هیچ وقت از کتاب یادم نمیره این بود که کلوپاترا درتمام زندگیش میگشت وسمی ترین مارها را پیدا میکرد و آن هارو برای مواقع خاص نگه میداشت
    ویرایش توسط Aram : 09-12-2007 در ساعت 11:34 PM

  4. 3 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  5. #3
    کاربر افتخاری فروم
    Graphic
    Kanda آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    محل سکونت
    Black Order HQ
    نگارشها
    1,620
    من جدیدا دلرم کتاب کمدی اللهی - دانته رو میخونم اینم یه نمه اطلاعات در مورد کتاب ( چون من هنوز اول جهنمشم ، نمیتونم بگم چی به چیه ) :

    کمدی الهی کتابیست اثر دانته شاعر و نویسنده ایتالیایی . این کتاب از زبان اول شخص است و دانته در این کتاب، سفر خیالی خود به دوزخ، برزخ و بهشت را تعریف می کند.
    در این سفر دانته دو راهنما دارد. در دوزخ و برزخ راهنمای او "ویرژیل"، شاعر ایتالیاییست که چند قرن پیش از دانته زندگی می کرده، و در بهشت راهنمای او بئاتریس است که زنی رویاهای او بوده. بئاتریس زنی معمولی بوده که دانته به او عشق می ورزیده ولی او را تنها چند بار ملاقات کرده. بئاتریس خیلی جوان از دنیا رفت و می گویند دانته همواره در خیابانهای فلورانس به دنبال او می گشته.
    دانته در این کتاب از مراحل مختلف دوزخ، برزخ و بهشت می گذرد و در این مراحل با شخصیتهای مختلف تاریخی برخورد می کند، تا عاقبت در آخرین مرحله بهشت به دیدار خدا می رسد.
    این کتاب در آن زمان به سفارش کلیسای کاتولیک نوشته شد، چون در آن زمان میان فرقه های مختلف مسیحیت اختلاف بود و پاپ وقت می خواست بوسیله این کتاب مذهب کاتولیک را در میان مردم ترویج کند.

  6. 3 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  7. #4
    ***** مدير بخش سينما ***** (در مرخصی) Kaveh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    Journey before Destination
    نگارشها
    2,565

    Thumbs down

    ممنون از آرام عزیز ;)
    عجب تاپیک خوبی زدید
    والا من مثل شما نمی تونم داستان کتاب هایی رو که خوندم ، خلاصه کنم ، حالا اسم کتاب هایی رو که خوندم می نویسم هر موقع که وقت کردم از مقدمه این کتاب ها یه مطلب کش می رم و اینجا می نویسم.
    من شخصا طرفدار رمان تاریخی هستم(خصوصا نوشته های الکساندر دوما اونم با ترجمه استاد ذبیح الله منصوری )
    13 سال داشتم که جنون کتاب خوندن پیداکردم ، چندتا از کتاب های که در عرض آن یک سال خوندم : سینوهه پزشک مخصوص فرعون ، سه تفنگدار ، ژوزف بالسامو ، قبل از طوفان ، غرش طوفان ، منم تیمور جهان گشا ، قصر سن پل(ژان دلاور) این آخری رو یادم که 2بار خوندم.(توجه : همه این کتاب ها رمان تاریخی هستند)
    والا این کتاب ها " سه تفنگدار ، ژوزف بالسامو ، قبل از طوفان ، غرش طوفان " از نوشته های الکساندر دوما هستند ، سه تفنگدار مربوط به تاریخ فرانسه در زمان لویی 13 و 14 است . ژوزف بالسامو و غرش طوفان این دو کتاب هم درباره لویی 16 ، ماری آنتوانت ، فرقه فراماسونری و حوادث قبل و بعد از انقلاب کبیر فرانسه هستند.
    والا یه استاد داشتم که می گفت : ذبیح الله منصوری ترجمه نمی کنه بلکه تفسیر می کنه.
    ژان دلاور هم تا اونجایی که یادم میاد یه داستان عاشقانه داشت با یک ملکه بدجنس ، یه دختر زیبا و یه عاشق (نویسنده : میشل زواگو)
    All good work is done the way ants do things, little by little
    پیام من این است که
    نباید ناله کرد ،نباید غمگین بود
    بلکه باید استوار بود ، بلکه باید عاشق بود
    بلکه باید غم را از درون و از دل برون کرد
    و در مقابل سختی ها ، رنج ها و ظلم ها ایستاد

  8. 2 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  9. #5
    Registered User Aram آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    محل سکونت
    Teh
    نگارشها
    455
    نقل قول نوشته اصلی توسط Kakashi نمایش پست ها
    من جدیدا دلرم کتاب کمدی اللهی - دانته رو میخونم اینم یه نمه اطلاعات در مورد کتاب ( چون من هنوز اول جهنمشم ، نمیتونم بگم چی به چیه ) :

    .
    OOOPs
    من این کتاب وخوندم بابک جان .پس فعلا دوزخ هستی پس فعلا با ویرجیل سفر میکنی:Dطبقه نهم دوزخ باید دیگه رد کرده باشی :
    دانته همراه با ویرجیل در طبقه نهم دوزخ که به نظر اون بدترین جای دوزخ بوده به شخصی برخورد میکنه که از چانه تا انتهای بدنش دونیم شده بود و امعا واحشا بدنش به صورت بسیار دلخراشی میان پاهاش اویزان شده بود و همانطور که دانته مشغول تماشا بوده، اون شخص بهش خیره میشه و با دستاش سینه اش رو میشکافه و میگه:
    " ببین چطور خودم رو پاره میکنم
    ترجمه فارسی وداری میخونی؟؟؟؟
    چون درترجمه فارسی جاهاییش به خاطر اینکه دانته درباره حضرت محمد وامام علی مطالبی نوشته سانسور شده
    ویرایش توسط Aram : 09-13-2007 در ساعت 12:16 AM

  10. 2 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  11. #6
    Registered User Aram آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    محل سکونت
    Teh
    نگارشها
    455
    نقل قول نوشته اصلی توسط Kaveh نمایش پست ها


    13 سال داشتم که جنون کتاب خوندن پیداکردم ، چندتا از کتاب های که در عرض آن یک سال خوندم : سینوهه پزشک مخصوص فرعون ، سه تفنگدار ، ژوزف بالسامو ، قبل از طوفان ، غرش طوفان ، منم تیمور جهان گشا ، قصر سن پل(ژان دلاور) این آخری رو یادم که 2بار خوندم.(توجه : همه این کتاب ها رمان تاریخی هستند)
    والا این کتاب ها " سه تفنگدار ، ژوزف بالسامو ، قبل از طوفان ، غرش طوفان " از نوشته های الکساندر دوما هستند ، سه تفنگدار مربوط به تاریخ فرانسه در زمان لویی 13 و 14 است . ژوزف بالسامو و غرش طوفان این دو کتاب هم درباره لویی 16 ، ماری آنتوانت ، فرقه فراماسونری و حوادث قبل و بعد از انقلاب کبیر فرانسه هستند.
    والا یه استاد داشتم که می گفت : ذبیح الله منصوری ترجمه نمی کنه بلکه تفسیر می کنه.
    ژان دلاور هم تا اونجایی که یادم میاد یه داستان عاشقانه داشت با یک ملکه بدجنس ، یه دختر زیبا و یه عاشق (نویسنده : میشل زواگو)
    کاوه جان ممنونم ;)
    WOOOOOOOOOW
    اکثر کتابهایی که خوندی ومنم خوندم 10 جلد غرش طوفان 3 جلد ژزف بالسامو 13 جلد سه تفنگدار عجب دورانی بود متخصص این کتابها خواهر لاکیه که جاش خالیه ...
    گفتی سینوهه این دومین کتابی بود که من بعداز کنیز ملکه مصر خوندم چون به شدت جوگیر کتاب اولی شدم دوست داشتم سینوهه روبخونم :)

  12. سپاس


  13. #7
    Registered User Aram آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    محل سکونت
    Teh
    نگارشها
    455

    سینوهه , پزشک مخصوص فرعون

    خب همونطور که گفتم سینوهه دومین کتابی بود که من خوندم .
    محتوای کتاب هم :
    .زندگی نامه .تاریخی و اجتماعی و سیاسی و لذتی را که انسان در هنگام مطالعه آن میبرد کمتر از معادل تماشای تصویری آن نیست.
    سینوهه احتمالاً قدیمی‌ترین پزشکی است که درباره‌اش کتابی نوشته شده. داستان زندگی او که به احتمال زیاد بر اساس یک‌سری رخدادهای واقعی به نگارش درآمده، به تجربیات پزشکی برمی‌گردد که در 20 قرن قبل از میلاد مسیح در مصر و کشورهای اطراف آن، وظیفه خطیر طبابت را به عهده داشته. شرح زندگی واقعی سینوهه
    براساس پاپیروس هایی که از درون تابوتی در حوالی مدیترانه پیداشده و این کتاب ترجمه اون دست نوشته هاست
    که در سال 1945 توسط میکا والتاری به صورت کتاب درآمده، آن‌قدر در میان مردم طرفدار پیدا کرد که موفقیتش موجب شد در سال 1954 فیلمی هم بر اساس آن ساخته شود.
    وبه ترجمه قلم زيباي استاد ذبيح الله منصوري.
    موضوع کتاب در رابطه با جوانی است که در کودکی درس پزشکی رو در دارالحیات مصر در ۳۵۰۰ سال پیش از میلاد شروع می کنه وچون جوان با استعدادی بوده به خدمت فرعون در می یاد و در طول عمر خود با اتفاقات متعددی روبرو مشه و...
    مقدمه کتاب:
    من این کتاب را برای مدح خدایان نمی نویسم زیرا از خدایان خسته شده ام.من این کتاب را برای مدح فراعنه نمی نویسم زیرا از فراعنه هم به تنگ آمده ام.من این کتاب را فقط برای خودم می نویسم بدون اینکه در انتظار پاداش باشم یا اینکه بخواهم نام خود را در جهان باقی بگذارم . آن قدر در زندگی از فرعون ها و مردم زجز کشیده ام که از همه چیز حتی امیدواری تحصیل نام جاوید سیرم . من این کتاب را فقط برای این مینویسم که خود را راضی کنم و تصورمینمایم که یگانه نویسنده باشم که بدون هیچ منظور مادی و معنوی کتابی می نویسم.هرچه تا امروز نوشته شده, یا برای این بوده که به خدایان خوشامد بگویند یا برای این که انسان را راضی کنند . من فرعونها را جزو انسان می دانم زیرا آنها با ما فرقی ندارند ومن این موضوع را از روی ایمان می گویم.
    دوتیکه ای از متن کتاب که من خوشم میاد
    ممکن است که لباس و زبان و رسوم و آداب و معتقدات مردم عوض شود ولی حماقت آنها عوض نخواهد شد و در تمام اعصار به وسیله ی گفته های و نوشته های دروغی میتوان آنها را فریفت! زیرا همانطور که مگس عسل را دوس دارد ؛ مردم هم دروغ و ریا و وعده های پوچ را که هرگز عملی نخواهد شد را دوس دارند!!!
    * سینوهه تو نمیدانی که یک ملت مثل یک گله گوسفند است و باید او را به چیزی مشغول کرد تا اینکه بتوان بر او حکومت نمود و یکی از بهترین مسائل برای مشغول کردن ملت این است که به او بگویی تو آزاد هستی و برای این به وجود آمده ای که آزاد زندگی کنی و مردم چون عوام هستند هر چه بشنوند می پزیرند و آنرا حقیقت میدانند و عمد این است که آنقدر یک موضوع را در گوش مردم فرو بخوانند که در روح آنها جا بگیرند
    -----------------------------------------------
    نکاتی که هیچ وقت یادم نمیره :
    1- یه خانمی بود در جوانی های سینوهه اوضاع نامناسبی داشت اسمش نِفر نِفر نِفر بود من همیشه میخوندم نَفر نَفر نَفر با فتحه
    2- کچل کردن وطاس کردن سرخانم های اون دوره که واسم جالب بود موهاشونو میتراشیدن بعد کلاه گیس میزاشتن وسرطاسشون و فقط نشون معشوقه هاشون میدادن
    3- لجم درمی آمد هرچی کلوپاترا شوهراش میمردن این برعکس هرچی زن گرفت مرد
    4- رسم ازدواج کوزه شکستن دراولین ازدواج سینوهه
    ویرایش توسط Aram : 09-13-2007 در ساعت 12:29 AM

  14. #8
    کاربر افتخاری فروم
    Graphic
    Kanda آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    محل سکونت
    Black Order HQ
    نگارشها
    1,620
    نقل قول نوشته اصلی توسط Aram نمایش پست ها
    OOOPs
    من این کتاب وخوندم بابک جان .پس فعلا دوزخ هستی پس فعلا با ویرجیل سفر میکنی:Dطبقه نهم دوزخ باید دیگه رد کرده باشی :
    دانته همراه با ویرجیل در طبقه نهم دوزخ که به نظر اون بدترین جای دوزخ بوده به شخصی برخورد میکنه که از چانه تا انتهای بدنش دونیم شده بود و امعا واحشا بدنش به صورت بسیار دلخراشی میان پاهاش اویزان شده بود و همانطور که دانته مشغول تماشا بوده، اون شخص بهش خیره میشه و با دستاش سینه اش رو میشکافه و میگه:
    " ببین چطور خودم رو پاره میکنم
    ترجمه فارسی وداری میخونی؟؟؟؟
    چون درترجمه فارسی جاهاییش به خاطر اینکه دانته درباره حضرت محمد وامام علی مطالبی نوشته سانسور شده

    آره ;) اونجاها تشریف دارم در مورد سانسورش هم بله هم نسخه فارسیشو دارم و هم انگلیسیشو ( Divine Comedy) خلاصه خیلی جالبه برام :) راستی اگه میدونستم میتونم در مورد دیگر کتابهایی که خوندم بگم همون اول میگفتم ولی چون اسم تاپیک میگه الان چی میخونی نگفتم ، من کلی به کتابهای اسطوره ای علاقه دارم مثل الیاد و ادیسه هومر و یا داستان پاندورا و جعبه ی ممنوعه و ...

  15. #9
    Registered User Aram آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    محل سکونت
    Teh
    نگارشها
    455
    نقل قول نوشته اصلی توسط Kakashi نمایش پست ها
    راستی اگه میدونستم میتونم در مورد دیگر کتابهایی که خوندم بگم همون اول میگفتم ولی چون اسم تاپیک میگه الان چی میخونی نگفتم ، من کلی به کتابهای اسطوره ای علاقه دارم مثل الیاد و ادیسه هومر و یا داستان پاندورا و جعبه ی ممنوعه و ...
    نه بابا بابک جان من که نوشتم هرچی کتاب تا الان خوندی نگفتم همین الان:D;)
    اما مهم نیست هرچی خوندی بگو من مشتاقم
    من الیاد وادیسه رو خوندم واقعا متن فارسیش هم صقیل هست اما داستان پاندورا رو نخوندم

  16. #10
    کاربر افتخاری فروم
    Graphic
    Kanda آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    محل سکونت
    Black Order HQ
    نگارشها
    1,620
    نقل قول نوشته اصلی توسط Aram نمایش پست ها
    نه بابا بابک جان من که نوشتم هرچی کتاب تا الان خوندی نگفتم همین الان:D;)
    اما مهم نیست هرچی خوندی بگو من مشتاقم
    من الیاد وادیسه رو خوندم واقعا متن فارسیش هم صقیل هست اما داستان پاندورا رو نخوندم

    داستان پاندورا همون جریان Pandora's Box هستش دیگه ;) اگه نخوندی پیداش کن و بخون کلی حال میده و یا جریانات تروا و داستانهای هرکول و ... کلی آدم حال میکنه ( برا مثال اینکه در هر قومی یه روئین تنی وجود داشته و برا هر روئین تنی یه نقطه ضعفی = اسفندیار : چشمها ، زیگفرید : کمر که به اندازه یه برگ درخت روئین تن نبود ، آشیل : پاشنه پا و ... ) :)

  17. #11
    Registered User Aram آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    محل سکونت
    Teh
    نگارشها
    455
    نقل قول نوشته اصلی توسط Kakashi نمایش پست ها
    داستان پاندورا همون جریان Pandora's Box هستش دیگه ;) اگه نخوندی پیداش کن و بخون کلی حال میده و یا جریانات تروا و داستانهای هرکول و ... کلی آدم حال میکنه ( برا مثال اینکه در هر قومی یه روئین تنی وجود داشته و برا هر روئین تنی یه نقطه ضعفی = اسفندیار : چشمها ، زیگفرید : کمر که به اندازه یه برگ درخت روئین تن نبود ، آشیل : پاشنه پا و ... ) :)
    OH My God
    راست میگی چرا این کتاب از دستم دررفته ؟؟؟؟؟با اینکه افسانه هاشو همه از بحر هستم اما این کتاب ونخوندم.تنها کتابی که از تروا خوندم هلن قهرمان تروا بودکه واقعا جالبه

  18. #12
    Sephiroth
    Guest
    خوب منم یه چند کلمه ای درباره فانتزی سرزمین اشباح ( خون آشامان ) یعنی دارن شان صحبت می کنم .
    مجموعه 12 جلدی دارن شان یکی از معدود کتاب هایی بود که با اینکه شخصیت اول یک نوجوان بود خشونت و جدیت داستان در حد بزرگ سالان بود و به همین دلیل من دارن شان رو از مجموعه هری پاتر هم جالب تر دیدم ( البته خیلی ها با این نظر من مخالف اند ) . در این سری کتاب ها یک بچه 12 ساله ناخواسته تبدیل به یک دستیار خون آشام میشه و از خانوادش جدا میشه و به سرزمین بی رحم خون آشامان قدم میگذاره . جالب هم اینکه این 12 جلد حدود 12 الی 15 سال طول می کشه ولی دارن از نظر سنی تغییر زیاد نکرده ( بدلیل خونی که تو رگ هاش جاری هست رشدش کنده ) . همچنین یکی دیگر از مواردی از داستان که ازش خوشم اومد مبارزه ها بود که نویسنده با خلاقیت بی نظیرش کاری کرده بود که مبارزه ها کاملا" واقعی بنظر بیاد و دقیقا" مخالف صحنه های باشند که در فیلم ها دیدیم .
    مثلا" زمانی که در یک فیلم یک نفر شمشیر می خوره نفسش حبص میشه و آروم به زمین می افته ولی در دارن شان خون وحشیانه به اطراف می پاشه و فرد تا آخرین لحظه جان دادنش دست و پا میزنه و امثال اینها
    در ضمن دیدن قیافه نویسندش شاید براتون جالب باشه :


    قابل ذکره که دارن شان در حال نوشتن سری دموناتا ( شیاطین ) هست که یک سری 10 جلدی هست که تابحال 5 جلدش روانه بازار شده .

  19. #13
    کاربر افتخاری فروم Huashan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    abadan
    نگارشها
    827
    خب , من تقریبا پنج دوره ی مطالعاتی داشتم ... البته بر اساس سن و موضوع ...

    کتب های عامه پسند ...

    کتاب های ادبی و عارفانه ....

    کتاب های مذهبی ...

    کتاب های علمی ...

    کتاب های روانشناسی ( در حا ل حاضر ) ...


    از هر کدوم خوشتون اومد بگین تا در مورد زوایا و خفایاش صحبت کنم !...

    به صلیب صدا مصلوبم ای دوست /تو گمان مبری مغلوبم ای دوست
    شرف نفس من اگه شد قفس من / به سكوت تن ندادم حالا میرم بی‌ كفن
    IPM

  20. #14
    Registered User Aram آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2007
    محل سکونت
    Teh
    نگارشها
    455
    نقل قول نوشته اصلی توسط Sephiroth نمایش پست ها
    خوب منم یه چند کلمه ای درباره فانتزی سرزمین اشباح ( خون آشامان ) یعنی دارن شان صحبت می کنم .


    عالی بود جون میده واسه خواهر لاکی:Dمن از دارن اوشاگنسی فقط سیرک عجایب وخوندم که ازش خوشمم اومد
    از زبان نویسنده:
    معرفی:من همیشه از عنکبوت ها خوشم می آمد و وقتی بچه بودم آنها را جمع آوری می کردم.من ساعت های زیادی را صرف کند و کاو در آلونک های قدیمی ته باغمان می کردم و با زل زدن به تار عنکبوت ها در کمین یکی از این غارتگران هشت پا می نشستم و وقتی یکی از آنها را پیدا می کردم آن را به خانه می بردم و در رختخواب ولش می کردم.وقتی نه سالم شد مامان و بابا یک رتیل کوچک به من دادند.این رتیل بزرگترین هدیه ای بود که تا به حال گرفته بودم
    من قصه ام را با این ماجرا شروع کردم تا بدانید که آن روز ها چه قدر عنکبوت ها را دوست داشتم و چرا برای به دست آوردنشان خودم را به آب و آتش می زدم .
    قصه من در واقع شرح یک کابوس است.کابوسی دنباله دار!
    اما یک نکته مهم:اسم واقعی من "دارن شان"نیست. اسم خواهرم-دوستانم و معلم هایم و همچنین اسم شهرم-کشورم و همین طور بقیه نشانه هایی که در این داستان می خوانید واقعی نیستند.
    اما حقیقتش سرزمین اشباح چندان با روحیه من سازگار نیست


    نقل قول نوشته اصلی توسط Huashan نمایش پست ها



    کتاب های روانشناسی ( در حا ل حاضر ) ...


    از هر کدوم خوشتون اومد بگین تا در مورد زوایا و خفایاش صحبت کنم !...
    خواشان عزیز من خودم خوشحال میشم درباره زوایا وخفایای کتابهای روان شناسی بیشتر بدونم:D
    ویرایش توسط Aram : 09-13-2007 در ساعت 01:54 AM

  21. #15
    Sephiroth
    Guest
    نقل قول نوشته اصلی توسط Aram نمایش پست ها
    عالی بود جون میده واسه خواهر لاکی:Dمن از دارن اوشاگنسی فقط سیرک عجایب ودیدم که ازش خوشمم اومد
    خوب آره سیرک عجایب خیلی لطیف تر از بقیه قسمت هاش بود بنظرم مجموعه دارن شان و دموناتا زیاد مخاطب دختر نداره و بیشتر پسرها بهش علاقه نشون میدن که خوب طبیعیه . البته یکی از دلایلش هم که زیاد معروف نشد سبک داستانشه که همه اونو نمی پسندند . مثلا" کسانی که هری پاتر یا آرتمیس فال رو می خونند دوست دارند که بجای اونها باشند ولی محیط دارن شان اصلا" محیط مطلوبی نیست و اوایل حالت اجباری و اواخر بخاطر عقاید قبیله ای بود که شخصیت اول محیط داستان رو تحمل می کرد .
    به هر حال این سبک بیشتر مورد علاقه منه .

صفحه 1 از 47 12311 ... آخرینآخرین

Tags for this Thread

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ