يعني از چاقي نه جايي جا مي شده و از لاغري هم كسي نمي خريدش.
يعني از چاقي نه جايي جا مي شده و از لاغري هم كسي نمي خريدش.
قایقی خواهم ساخت ... دور خواهم شد از این خاک غریب
“اگر بار گران بودیم،رفتیم و گر نا مهربان بودیم،رفتیم”.
خب حالا بعضی وقتا میام ... مگه چیه؟
نه بازم اشتباهه
نه همتون اشتباه گفتين اينم جوابش (يك مرد به اسم لاغري يه گاو زرد داشته كه ميكشش اين گاو اونقدر چاق بوده كه مردم ارزوي خريدنشو داشتن ولي نميتونستن از لاغري بخرن
اگه گفتين جواب اين معما چيه؟ (مردي خدا شناس چيزي به دست داشت ميخورد و ميگفت كه اين بهتر از خداست)
مثل اينكه خيلي سخته يكم دقت كنين ميفهميد
هيچ كس جوابشو نفهميد پس خودم جوابشو ميگم
يك مردي بوده كه خيلي با ايمان بوده و اين مرد يك به توي دستش داشته به رو ميخورده و ميگفته كه اين به تر از خداست
می گم اگه با ایمان بود پس چرا می گفت بهتر از خداست
نميگفت بهتر از خداست ميگفت اين به ( همون به ميوه) كه خيس هستش از خداست
فكر كنم خيلي آسون باشه اما خوب مي گم ببينم چي مي شه !!!!
رضا از طبقه دهم ساختماني به زمين افتاد ولي نمرد. چطور چنين چيزي ممكن است؟
ویرایش توسط farzane : 06-21-2008 در ساعت 10:40 AM
farzane جان دقیق بگو از طبقه ی دهم پرت شد طبقی اول
خوب شاید با چتر نجات پریده
شنا كردن در جهت اب از ماهي مرده هم بر مياد
پشت درياها قايقي خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از اين خاک غريب
قايق از تور تهي ودل از آرزوي مرواريد هم چنان خواهم راند نه به آبي ها دل خواهم بست
و در آن تابش تنهايي ماهي گيران هم چنان خواهم راند پشت درياها شهريست
دست هر کودک ده ساله ي شهر شاخه ي معرفتي است پشت درياها شهريست
که در آن وسعت خورشيد به اندازه ي چشمان سحر خيزان است
پشت درياها شهريست قايقي بايد ساخت
نه اشتباهه، بذار بگم ببین رضا افتاده (ولی) که نیافتاده که بمیره ، ببین میگه رضا افتاد ، «ولی» نمرد باهال بود نه
اره خيلي باحال بود من فكر اينجاشو نكرده بودم
من یه خورده گیراییم پایینه یه خورده توضیح بیشتر میدی farzane جان :p
احتمالان صدماته زیاد خوردنه تخم مرغه انقدر تخم مرغ خوردم نیم رخ کلم کپه نیم رخ کچل bloo شده البته تخم مرغ که نه چه عرض کنم تخم شتر مرغ از اون موقعه ای که تخم مرغ گرون شده بابام چند تا شتر مرغ گرفته از اون ها استفاده می کنیم
اصلان قضیه رو بی خیال بریم معما بگم حال کنید
|
علاقه مندی ها (Bookmarks)