Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 1 از 5 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 15 , از مجموع 65

موضوع: ايران شناسي

  1. #1
    Registered User alef آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2008
    نگارشها
    286

    ايران شناسي

    با سلام خدمت دوستان
    دوستان مي توانند دراين قسمت به معرفي شهر يا روستاي خود پرداخته و از ويژگي هاي منطقه شان صحبت كنند.
    اين كار باعث شناخت بيشتر اعضاي فروم با مناطق زيباي ايران مي شود.
    با تشكر
    ویرایش توسط alitopol : 06-28-2008 در ساعت 06:50 PM
    یا علی مدد
    -------------------------------------------------
    اخبار ومسائل پزشکی روز
    --------------------------------------------------
    برای برگرداندن نام خليج فارس به نقشه ماهواره اي و آنلاين گوگل ارت نياز به 1 ميليون امضا است.لطفا كليك نمائيد.
    -------------------------------------------

  2. #2
    Registered User narotu آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    قم
    نگارشها
    117

    پاسخ : ايران شناسي

    من قم هستم

    جغرافياي قم

    استان قم با وسعتي درحدود 11238 كيلومتر مربع در بخش مركزي ايران واقع شده است. اين استان از طرف شمال به استان تهران، از شرق به استان سمنان، و از جنوب به استان اصفهان و از طرف جنوب غربي تا شمال غربي به استان مركزي محدود ميگردد .
    اين استان كمتر از يك درصد كل مساحت كشور، بيست و هشتمين و در واقع كوچكترين استان كشور محسوب ميشود. ارتفاع مركز شهرستان از سطح دريا 928 متر و ارتفاع بلندترين نقطه استان در مناطق كوهستاني، (كوه وليجا) با 3330 متر ارتفاع و پست ترين نقطه آن در حاشيه درياچه نمك قم حدود 700 متر است.
    جمعيت فعال استان قريب به يك ميليون نفر تخمين زده ميشود. استان قم از نظر تقسيمات كشوري در سال 1379 داراي يك شهرستان، 4 بخش، 5 شهر و 9 دهستان و 936 آبادي بوده كه از اين تعداد 356 آباداي داراي سكنه و 580 آبادي بدون سكنه بوده است.

    تاريخ قم

    طبق بعضي از شواهد و مدارك تاريخي ، شهر قم پيش از ظهور اسلام وجود داشته و از شهرهاي آباد ايران بوده است و بناي آن را به تهمورث يكي از پادشاهان پيشدادي دادهاند، در مقابل، بسياري از مورخان آن را يك شهر تازه ساز و از اثار قرن اول هجري مي دانند.
    قديمي ترين منبعي كه قم را از شهرهاي مستحدثه اسلامي معرفي كرده سفرنامه منسوب به ابي دلف است.
    اين منطقه را در "دوران باستان" براوستان ميگفتند و حوزه روستايي آن كميدان و مركز روستا را به نام (كٌم) ميخواندند. در قرن اول اسلامي نيز اين شهر به نام (كُم) معروف بوده و از توابع اصفهان به شمار ميآمد. شهر قم در سال 23 هجري قمري به دست لشگر اسلام فتح شد و اسلام در آن جا به گونهاي نفوذ پيدا كرد كه به سرعت مردم به مذهب تشيع علوي متمايل گرديدند.
    از سال 94 هجري اشعريها به قم آمدند و در آباداني آن تلاش فراوان كردند و از سال 142 هجري از دادن خراج به خلفاي دوران امتناع كردند و از آن تاريخ، قم به صورت يك سرزمين نيمه خودمختار در حكومت اسلام درآمد، در سال 189 هجري قم از اصفهان جدا گرديد و به صورت شهر مستقلي درآمد و جايگاه پرورش دانشمندان و فقيهان شيعي شد.

    بعد از دفن حضرت معصومه (سلام الله عليها) قم رونقي بسزا يافت و پناهگاه مطمئني براي دوستان اهل بيت (ع) و شيعيان گرديد. از آن زمان به بعد مردم به تدريج منازل خود را به مدفن حضرت معصومه (سلام الله عليها) نزديك كردند تا از زيارت قبر ايشان بهرهمند گردند. همچنين علماء و دانشمندان زياري در جوار كريمه اهل بيت (س) پرورش يافتند و به نشر و گسترش اسلام پرداختند.

    در طول قرون و اعصار، شهر مقدس و مذهبي قم، صدمات جبران ناپذيري از طرف ستمگران بر جان خريده و در حملات متعددي اين شهر ويران گشت و مردم آن قتل عام گرديدند. اين ظلم و ستم در قرون اخير هم به دست رضاخان و فرزندش ادامه پيدا كرد، تا اين كه با شروع نهضت اسلامي به رهبري امام خميني (ره) روح ديگري در كالبد شهر قم دميدن گرفت و اين شهر يكي از مراكز مهم پايهگذاري انقلاب اسلامي مبدل گشت. قيام مردم قم در 19 دي سال 1357 سند افتخاري براي اين شهر در تاريخ ميباشد.

    پس از پيروزي انقلاب نيز با شروع جنگ تحميلي، اين شهر با تقديم حدود 5200 شهيد و 7600 جانباز نقش خود را در دفاع مقدس ايفا نمود و هم اكنون در اين برهه از زمان با رهبري حضرت آيت الله **********اي (دام ظله) همچنان محكم و استوار در مقابل تهاجم فرهنگي دشمنان داخلي و خارجي ساكت نخواهد نشست و با اميد به لطف الهي تلاش خواهد كرد تا زمينه ساز ظهور يگانه منجي عالم بشريت حضرت ولي عصر(عج) گردد. ان شاء الله

    معرفي اجمالي حوزه علميه قم

    سالياني است كه شهر مقدس قم رسماً به عنوان مركز علمي و فرهنگي جهان تشيع مطرح است و اين به واسطه اجلال نزول مراجع عظام تقليد و عالمان دين و تشكيل حلقات دروس حوزه در سطوح عاليه است و از آن جا كه طلاب علوم ديني در حين تحصيل همزمان به تدريس و تأليف و همچنين كارهاي تحقيقي ميپردازند، همين امور موجب شده است كه قم را ائمه معصومين (ع) نيز پيش گويي كرده بودند، از جمله اين كه امام صادق (ع) فرمود: ... زماني ميرسد كه از قم علم و دانش به ديگر شهرها از شرق تا غرب منتشر ميشود، تا جايي كه اين شهر بر شهرهاي ديگر دليل و اسوه گشته و تا آن جا كه هيچ كس در زمين نيست كه از قم به او بهرههاي علمي و ديني نرسد. آن گاه است كه زمان ظهور حجت خدا و قائم ما فرا ميرسد. (بحارالانوار ، ج 60، ص 213)

    به نظر ميرسد فعاليتهاي علمي و مذهبي در اين شهر مقدس به زماني كه برميگردد اشعريون براي عمران و آباداني و يا امنيت خود به اين منطقه روي آوردند و سنگ بناي مسائل علمي و مذهبي در اين شهر به دست عالم فقيه، و محدث نامدار عبدالله بن سعد اشعري گذارده شد و سپس توسط عالمان بزرگواري چون ابراهيم بن هاشم قمي، " ابن بابويه " و زكريا بن آدم و احمد بن اسحاق قمي (ره) و ديگران از اصحاب ائمه معصومين (ع) رشد يافت، و بازار علم و ادب و نقل حديث در اين مركز شيعي رونق گرفت، تا جايي كه معروف است منقولات رجال حديث قم مورد امضاي ائمه معصومين (ع) بود. متقابلاً علماي قم نيز با سختگيري و دقت تمام ناقلان تاريخ و حديث را به زودي تأييد نميكردند و حتي افراد سادهانديش و سست عقيده در نقل حديث را از اين شهر اخراج مينمودند.

    پس از گذشت ساليان متمادي از اين روش با حضور مرحوم ميرزاي قمي (ره) آن عالم فرزانه و سترگ توجه حكومت قاجار و شاهان اين سلسله به اين شهر مقدس بيشتر ميشود. هجرت مرحوم ملاصدرا آن فيلسوف بزرگ و حكيم متأله از شيراز و سكنا گزيدن ايشان در كهك قم برگ ديگري از تاريخ علم و حكمت در اين شهر است و همچنين اقبال و اسكان حكيم نامدار مرحوم فيض كاشاني (ره) و تأسيس مدرسه مباركه فيضيه در جوار حرم مطهر و ملكوتي حضرت فاطمه معصومه (س) نشان از رشد فكري و انديشه مردم و رغبت طلاب علوب ديني به اين شهر مقدس است.

    اما از اواخر دوره قاجاريه و شروع دوره پهلوي، حوزه مقدس نجف اشرف با توسعه و رونق شگفت انگيز خود مركز اجتماع فرهيختگان فقه و فقاهت گرديد و تمام توجهات به آن شهر مقدس معطوف گشت و تبعاً يك رخوت و سستي در حوزه مقدس قم پيش آمد و طلاب و عالمان ساكن در اين شهر با سختي زياد. دور از درياي علم (در حوزه نجف اشرف) با اندوختههاي علمي و با آميزههاي از غيرت ملي و يا از باب احساس تكليف از پرچم و چراغ علم و فضيلت نگهباني مينمودند. با مهاجرت مرحوم آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي (ره) در سال 1315 شمسي از اراك به قم و تشكيل جلسات و دروس حوزوي، غبار غربت از اين حوزه مقدس برداشته و روحي تازه در كالبد دانش پژوهان و طلاب اين شهر مقدس دميده شد.

    تأسيس مدرسه دارالشفا در مجاورت مدرسه فيضيه نشانه اقبال طلاب جوان به اين حوزه مقدس بود و از آن سالها ديگر در كنار حوزه علميه نجف نام حوزه علميه قم به طور جدي مطرح بود. پس از ارتحال مرحوم حاج شيخ عبدالكريم (ره) مجدداً هالهاي از غربت اما زودگذر بر تارك اين حوزه مقدس سايه افكند.

    اما علماي ثلاث يعني مرحوم آيت الله حجت (ره). مرحوم آيت الله سيد محمد تقي خوانساري (ره) و مرحوم آيت الله سيد صدرالدين صدر (ره) اين علم را دست به دست گرداندند تا اين كه اين دوره نيز با سختي هايش گذشت . در سال 1322 با هجرت نوراني حضرت آيت الله العظمي حاج آقا حسين طباطبايي بروجردي اعلي الله مقامه الشريف و تشكيل درس عالمانه و عميق ايشان و كرسيهاي دروس علما و فضلاي گرانقدر و فعاليتهاي فرهنگي و اجتماعي ديگر در حوزه مقدس قم كه از طرفي با رحلت مرحوم آيت الله العظمي حاج سيد ابوالحسن اصفهاني (ره) (در نجف اشرف) و ارجاع مرجعيت عامه شيعه به عالم وارسته حوزه قم يعني آيت الله العظمي بروجردي (ره) و اقبال عمومي طلاب به مراجعت به وطن و بهرهمندي از فيوضات معنوي و علمي آن عالم و فقيه بزرگ، اهميت و منزلت حوزه علميه قم را به اوج رسانيد . از آن سالها به بعد اين حوزه مقدس در عرض و رديف حوزه نجف مورد توجه بود، گرچه پس از ارتحال حضرت آيت الله بروجردي (ره) فراز و نشيبهاي ديگري ايجاد شد و در اين دوره تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي مجدداً مهاجرت هاي محدودي از سوي طلاب به نجف اشرف آغاز شد خصوصاً كه سياستهاي رژيم منحوس پهلوي عليه حوزه مقدس قم شدت گرفت.

    با آغاز نهضت امام خميني در خرداد 1341 و قيام خونين طلاب و مردم و سركوب شدن آن قيام يك آرامش قبل از طوفان بر حوزه قم حاكم شد گرچه مبارزات مخفيانه ادامه داشت و علماي اعلام ـ حضرات آيات عظام، گلپايگاني و اراكي (ره) و نجفي مرعشي (ره) و علماي ديگر مسائل حوزه را رهبري مينمودند.

    سال 1357 با پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري خردمندانه امام خميني (ره) و شروع جنگ تحميلي حكومت بعثي عراق عليه ملت و ميهن اسلامي ايران و مبارزه ددمنشانه آن رژيم بعثي با حوزه مقدس نجف اشرف و به شهادت رساندن و يا اخراج و تبعيد و شكنجه عالمان برجسته حوزه نجف، نهايتاً پناهگاه اين عالمان و فقيهان شهر مقدس قم گشت و هم اكنون به بركت معنوي حضرت فاطمه معصومه (س) مجمع بزرگي از مراجع و آيات عظام و فقيهان و مجتهدان در اين شهر نوراني و ملكوتي ايجاد شده است كه مورد توجه جهانيان است. بحمدالله هم اكنون حدود هزاران نفر از طلاب و دانش پژوهان علوم اسلامي در اين حوزه مقدس اشتغال دارند كه با زعامت مراجع عظام و مديريت مركزي برنامهريزيهاي خاصي براي توسعه و بارور نمودن هر چه بيشتر علوم تخصصي و اسلامي در حال انجام است كه آينده روشن و بالندهتري را نويد مي دهد.

    در گوشه و كنار اين شهر علمي مدارس علميه مختلف ديده ميشود كه تعداد آنها جمعاً به حدود 50 مدرسه علميه ميرسد.

    آثار باستاني و مذهبي قم
    :

    بازار تيمچه قم


    تيمچه قم در جبهه شمالي راسته بازار قم واقع شده است و از آثار ارزشمند هنر معماري دوران اسلامي ايران محسوب ميشود كه به دست هنرمند برجسته عصر ناصري استاد " حسن معمار قمي " در سال 1301 هجري قمري طراحي و اجرا شده است.
    باني اين بناي عظيم مرحوم حاج سيد محمود طباطبايي تاجر بزرگ قم و پدر مرحوم حاج آقا حسين طباطبايي قمي بوده است. تيمچه بزرگ قم با دو ورودي به بازار نو، شامل سه گنبد و دو نيم گنبد است و قسمت مركزي آن با دهانه 15 متر و ارتفاعي به همين اندازه در طول 28 متر بدون ستون امتداد مييابد. اين گنبد از نوع عرقچيني ، ولي پوشش زيرين (آهيانه) آن شمسه كاري با اسلوب رسمي بندي و يزدي بندي است . تيمچه در مجموع داراي 20 حجره تحتاني و 12 غرفه فوقاني است و در گذشته مزين به درها و پنجرههاي زيباي ارسي گره سازي شده بوده ولي متاسفانه امروزه فقط نمونههايي از آن باقي مانده است.


    مسجد جامع

    مسجد جامع قم در زمره مساجد دو ايواني با پلان مربع مستطيل است. اسكلت اصلي گنبد خانه متوازن آن، متعلق به نيمه نخستين قرن ششم هجري قمري است.
    اين مسجد پس از مسجد امام حسن عسكري (ع) قديميترين مسجدي است كه در قم بنا گرديده است. به اعتباز متون معتبر تاريخي، تاريخ احداث بناي كنوني گنبدخانه در سال 529 هجري قمري است كه از تعميرات عصر فتحعلي شاه در كتيبههاي گچبري به وضوح نمايان بوده است. ايوان رفيع جبهه جنوبي و اندودهاي گچي و رنگي گنبد خانه، متعلق به عصر صفوي و بناي ايوان شمالي شبستانهاي شرقي و غربي آن متعلق به عصر قاجار است.

    مسجد امام حسن عسكري (ع)

    در ابتداي خيابان آستانه و جنب رودخانه، مسجد نسبتاً بزرگي قرار دارد كه منسوب به امام يازدهم شيعيان است و در قرن سوم هجري احمد بن اسحاق قمي وكيل و نماينده امام حسن عسكري (ع) به امر آن حضرت در آن را بنا نموده است
    اين مسجد محل تدريس آيت الله محمد تقي خوانساري بود كه شخصيت هايي مثل امام خميني (ره) و آيت الله اراكي (ره) از شركت كنندگان در اين درس بودند.
    اين مسجد در سالهاي اخير به صورت اساسي و بنياني با اسلوب معماري اصيل اسلامي در حال مرمت و بازسازي است.

    بيت النور

    در محله ميدان مير واقع در خيابان عمار ياسر يكي از مدارس علميه قم به نام مدرسه مباركه ستيه واقع است كه حضرت فاطمه معصومه (س) در دوران اقامتشان در قم ـ يعني در فاصله ورود تا وفاتشان ـ در اين مكان كه همان منزل موسي بن خزرج بوده به سر ميبردهاند و دوران هفده روز نقاهت و بيماري خود را در آن جا گذارنيدهاند و براي ايشان در آن مكان محرابي است كه در آن عبادت ميكردهاند و اكنون محل زيارت زائران است.

    جمكران ميعادگاه عاشاقان

    بناي مسجد جمكران در سال 393 هجري به دستور حضرت حجت (ع) آغاز گرديد؛ شرح ماجرا از اين قرار بوده است كه نيمهةاي شب سهشنبه 17 ماه مبارك رمضان سال 393 هجري در منزل " شيخ عفيف و صالح حسن بن مثله جمكراني " در قريه جمكران صداي درميآيد و او را به بياباني كه اكنون مسجد است ميبرند. در آن مكان چشم " حسن بن مثله جمكراني " به جمال زيباي حضرت ولي عصر (عج) روشن مي گردد و از ناحيه آن وجود مبارك دستورهايي جهت بناي مسجد صادر ميشود. مبني بر اين كه : " حسن بن مثله جمكراني " نزد " حسن مسلم " برود و پيام امام عصر (عج) را به او برساند تا از اين پس در اين مكان زراعت نكند، چه آن كه خدا تعالي اين زمين را بر زمينهاي ديگر برگزيده است و نيز دستور قرباني كردن گوسفندي از گله " جعفر كاشاني " ـ با نشانيهاي مخصوص ـ كه هر كس از گوشت آن حيوان تناول كند شفا مييابد صادر ميشود سپس حضرت جاي مسجد را با ميخهاي و زنجيرههايي مشخص مينمايند و توصيههايي به " حسن بن مثله جملكراني " مينمايند.

    نماز مخصوص جمكران

    از جمله فرمايشهايي كه حضرت قائم (عج) در اين باره داشتهاند اين كه " فمن صليها فكانما صلي في البيت العتيق" ؛ يعني كسي كه آن دو ركعت نماز (مخصوص در اين مسجد را) بخواند مانند كسي است كه در كعبه نماز خوانده است.
    كيفيت نماز به اين صورت است كه ابتدا دو ركعت نماز به عنوان تحيت مسجد خوانده ميشود : در هر ركعت بعد از حمد هفت مرتبه " قل هو الله احد " سپس ذكر ركوع " سبحان ربي العظيم و بحمده " نيز هفت مرتبه.
    دو ركعت نماز نيز به نيت نماز صاحب الزمان (عج) خوانده ميشود : به اين ترتيب كه در هر ركعت در قرائت سوره حمد جمله " اياك نعبد و اياك نستعين " صد مرتبه تكرار شود و سپس يك بار سوره اخلاص و ذكر ركوع و سجدهها نيز هفت مرتبه تكرار گرد. بعد از سلام نماز، تسبيح فاطمه زهرا (س) خوانده شود، و پس از آن به سجده رفته و صد مرتبه صلوات بر پيامبر (ص) و آل او فرستاده شود.
    در اين مسجد بيماران و افراد بيشماري سر بر آستان آن حضرت نهادهاند و دل دادهاند و شفا يافته و به مقصود خويش دست يافتهاند.
    بناي اين مسجد طي قرنهاي متمادي در حال تغيير و تحول بوده است و هم اكنون يكي از مساجد بزرگ ايران به شمار ميرود كه مشتاقان حضرت حجت (عج) براي تعجيل فرج آن عزيز غائب، هر هفته در شبهاي چهارشنبه و جمعه به دعا مينشينند و از فتنهها و آشوبهاي آخر الزمان به صاحب آن مكان مقدس پناه ميبرند.

    مركز جهاني علوم اسلامي

    در كنار جريان حوزه سنتي، بعد از انقلاب اسلامي ايران اقبال عظيمي از سوي علاقه مندان به كسب علوم اسلامي از سراسر جهان متوجه حوزه علميه قم شد، كه اين بخش مستقيماً زير نظر مقام معظم رهبري (مدظله) اداره ميشود و هم اكنون قريب به ده هزار نفر از طلاب غير ايراني از نود كشور دنيا در اين بخش از حوزه علميه قم به فعاليتهاي علمي ـ پژوهشي مشغول هستند.


    مدرسه فيضيه

    مدرسه فيضيه يكي از پرآوزهترين حوزه هاي علوم ديني در جان است. اين مدرسه از نيمه اول قرن سيزدهم هجري جايگزين بناي " مدرسه آستانه " شده و به اعتبار متون معتبر تاريخي از اواسط قرن ششم هجري قمري وجود داشت. اين مدرسه داراي چهار ايوان است و در دو طبقه با 40 حجره تحتاني متعلق به عصر قاجار و 40 حجره فوقاني متعلق به قرن چهاردهم هجري قمري است كه با هدايت حضرت آيت الله حائري يزدي (ره) بر فراز حجرههاي پيشين در گرادگرد حياط مركزي بنا شد. قديميترين بخش مدرسه، ايوان جنوبي آن است كه با تاريخ 929 هجري قمري، كه مزين به كاشي كاريهاي زيباي معرق است. اين ايوان طرف قبله و متصل به حرم مطهر است و سر در صحن عتيق حضرت فاطمه معصومه (س) از طرف فيضيه محسوب ميشود.

    سوغات قم

    سوهان، از بهترين شيرينيهاي محلي استان است كه به ذائقه تمامي مردم دنيا خوشايند است، مواد اوليه اين شيريني از آرد، جوانه گندم، شكر، روغن، مغز پسته و بادام، هل و زعفران در دو نوع لقمهاي و گل گرد تهيه ميشود.
    ویرایش توسط alitopol : 06-28-2008 در ساعت 07:21 PM

    شنا كردن در جهت اب از ماهي مرده هم بر مياد

    پشت درياها قايقي خواهم ساخت خواهم انداخت به آب دور خواهم شد از اين خاک غريب
    قايق از تور تهي ودل از آرزوي مرواريد هم چنان خواهم راند نه به آبي ها دل خواهم بست
    و در آن تابش تنهايي ماهي گيران هم چنان خواهم راند پشت درياها شهريست
    دست هر کودک ده ساله ي شهر شاخه ي معرفتي است پشت درياها شهريست
    که در آن وسعت خورشيد به اندازه ي چشمان سحر خيزان است
    پشت درياها شهريست قايقي بايد ساخت

  3. #3
    Registered User alef آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2008
    نگارشها
    286

    پاسخ : ايران شناسي

    شهرستان گُناباد از شهرستان‌های جنوبی استان خراسان رضوی ایران است.مرکز این شهرستان شهر گناباد است. شهرستان گناباد ۱۱۰٬۱۳۵ نفر جمعیت دارد[۱] و دارای ۳ بخش و ۷ دهستان است.فهرست مندرجات [نهفتن]۱ موقعیت شهرستان گناباد ۲ جمعیت ۳ مشاهیر شهرستان گناباد ۴ آثار باستانی شهرستان گناباد ۵ تقسیمات کشوری ۶ منابع ۷ پیوند به بیرون [ویرایش] موقعیت شهرستان گنابادشهرستان گناباد به مرکزیت شهر گناباد یکی از شهرستانهای استان خراسان رضوی است که در جنوب آن قرار گرفته‌است. این شهرستان در طول شرقی ۴۶-۵۷ تا ۲۷-۵۹ و عرض شمالی ۰۳-۳۴ تا ۵۴-۳۴ قرار دارد.با توجه به تقسیمات جدید سیاسی، این شهرستان از شمال با شهرستانهای مه ولات (محولات)، رشتخوار، خلیل آباد و برداسکن، از سمت شرق با شهرستان خواف و از سمت غرب و جنوب با استان خراسان جنوبی دارای مرز مشترک می‌باشد. مساحت این شهرستان ۹۵۸۴ کیلومتر مربع است. فاصله مرکز شهرستان تا شهر مشهد ۲۷۰ و تا تهران ۱۰۹۱ کیلومتر است.شهرستان گناباد به دلیل واقع شدن در مسیر جاده مواصلاتی جنوب خراسان و مسیر ارتباطی خراسان رضوی با خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان دارای اهمیت خاصی است. ارتفاع این شهرستان از سطح دریا ۱۱۵۰ متر می‌باشد.[ویرایش] جمعیتبراساس آمار سال ۱۳۸۵ مرکز آمار ایران، جمعیت شهرستان گناباد ۱۱۰۱۳۵ نفر بوده که ۲درصد از جمعیت استان را شامل می‌شود. همچنین از کل جمعیت شهرستان ۵۵۷۴۶ نفر مرد و ۵۴۳۸۹ نفر زن هستند که بنابراین نسبت جنسی این شهرستان بیانگر پائین بودن درصد تعداد زنان به مردان در این شهرستان است. این نسبت در مقایسه با وضعیت استان که برابر ۱۰۱ می‌باشد، اختلاف کمی را نشان می‌دهد.براساس آمار سال ۱۳۸۵ از کل جمعیت شهرستان گناباد ۶۱۸۲۹ نفر (۵۶ درصد) در نقاط شهری و ۴۸۳۰۶ نفر (۴۴ درصد) در نقاط روستایی سکونت داشته‌اند.روند تغییرات توزیع جمعیت در شهرستان گناباد به شکل متقارن بوده به گونه‌ای روند رشد و کاهش توزیع جمعیت در سکونتگاههای شهری و روستایی تقریباً مشابه بوده‌است. طی سالیان متمادی، در سالهای اخیر برای اولین بار نرخ شهرنشینی در شهرستان گناباد از نرخ روستانشینی آن پیشی می‌گیرد. در مجموع طی سالهای مورد بررسی همواره نرخ روستانشینی با کاهش و شهرنشینی با افزایش مواجه بوده‌است.[ویرایش] مشاهیر شهرستان گنابادملا مظفر گنابادی ابومنصور ریابی حاج ملا سلطانمحمد گنابادی حاج ملا علی نورعلیشاه گنابادی حاج شیخ محمد حسن صالحعلیشاه گنابادی حاج سلطانحسین تابنده گنابادی بهلول گنابادی محمد پروین گنابادی پرفسور پاکدامن [ویرایش] آثار باستانی شهرستان گنابادمقبره امام زاده سلطان محمد عابد در کاخک گناباد( ساخته شده در۹۶۰هجری) مزار بیدخت مدفن چند نفر از بزرگان تصوف آرامگاه جغتای (از خوانین مغول) در روستای گیسور [ویرایش] تقسیمات کشوریبخش مرکزی شهرستان گناباد دهستان پس کلوت دهستان حومه شهرها: گناباد و بیدختبخش بجستان دهستان بجستان دهستان جزین دهستان یونسی شهرها: بجستان و یونسیبخش کاخک دهستان زیبد دهستان کاخک شهرها: کاخک شهرها و دهات شهرستان گناباد - خراسان رضوی گناباد| جویمند| قصبه شهر | باغسیا | بهاباد | بیدخت | بیلند | بیمرغ (بویمرغ) | حاجی آباد| خانیک | خیبری | دلویی| درب صفه | دیسفان | ریاب | رهن | رقاصان | روشناوند | روچین | زیبد |سقی | سنو |سلطانیه | شوراب | شیرازآباد |شمس آباد | علی آباد |عزیزآباد | عمرانی | فخرآباد |قنبرآباد | قوژد (غوژد) | کاخک| کلات |گیسور | مند | مرندیز | مزار | مقیم آباد| موسیرز| نعمت آباد | نجم آباد | نوده پشن | نوقاب (نوغاب) |

  4. #4
    Registered User alef آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2008
    نگارشها
    286

    پاسخ : ايران شناسي

    زیبد یکی از روستاهای شهرستان گناباد استان خراسان رضوی ایران است. این روستا مرکز دهستان زیبد است.درةمد اصلی مردم از کشاورزی و بویژه زعفران - گندم - پنبه - انگور - کشمش و خشکبار است . زیبد در مسیر جاده ابریشم واز نقاط باستانی ایران است و قلعه‌ای تاریخی از دوران اشکانیان در آن باقی مانده است. نام زیبد در داستان ۱۲ رخ شاهنامه بارها گفته شده است [۱]و محل جنگ ۱۲ رخ بنام سرپیوند در پای دژ زیبد بوده است سپاه ایران به رهبری گودرز در مسیر خود بسوی مرو از زابلستان به این محل آمدندو مدت در این محل خیمه وخرگاه برپا کردند و گودرز در قلعه زیبد زندگی کرد.سردار ایرانی از این قلعه فرستاده‌ای رابا نامه‌ای دوستانه به مرو و جیحون نزد افراسیاب فرستاد که از تجاوز به ایران خودداری نماید و راه صلح و دوستی پیشه نماید او منتظر پاسخ فرمانده توران در زیبد ماند اما افراسیاب پیام دوستانه و دلبرانه را با جنگ افروزی پاسخ داد و گفت ما جز به جنگ راه چاره‌ای بر نگزینیم و برای نبرد بسویت لشکر فرستم. پس سپاه توران به این رزمگاه آمد در فاصله ۱۵۰۰ متری قله زیبد مکانی بنام رزمگاه یا رزگاه وجود دارد که با داستان شاهنامه مطابقت می‌‌کند. در این رزمگاه ایرانیان بر سپاه توران پیروز شدند. ابتدا ۱۲ تن از پهلوانان جنگ تن به تن کردند به این دلیل این جنگ را جنگ ۱۲ رخ گفته‌اند سپس سرداران ایرانی، تورانی‌ها رااز طریق دشت گناباد بسوی مرو و رود جیهون دنبال کردند. در تپه مشرف به قلعه زیبد در سال ۱۳۵۴ گورستانی کشف شده که دهها گور و اشیا سفالینه از آنها بدست آمده است. در همان نزدیک در کلاته شهاب- خاتما- و تشله رستم و تنگل کمچنار نیز چندین گورستان دیگر توسط قاچاقچیان غارت شده است. اهمال کاری که در مورد غارت تمدن هلیل رود و جیرفت و سایر مکانها نیز اتفاق افتاده است. یک کارشناس ارشد باستان‌شناسی در مطالعه‌ای آزاد از این مکان تمدن این روستا را هم‌زمان با تمدن شهر سوخته و جیرفت دانسته است. در کوههای زرد (رزو) زیبد همچنین تابوت بزرگ سنگی مربوط به دفن مردگان گبر برجای مانده است آثار گورستان زرتشتیان در کلاته شهاب و تنگل خاتمه در محلی به نام تشله رستم در سالهای ۱۳۵۰ -۱۳۵۴ به غارت رفته است اما کوزهای سفالی بزرگی از این گورستان نزد اهالی وجود دارد. شخصیت‌های علمی و سیاسی زیادی از این روستا هستند. آخوند زیبدی صاحب کتاب شعری به لهجه محلی ۱۸۵۰ -علی عجم نماینده دور اول پارلمان - محمد عجم نویسنده و پژوهشگر - حجه الاسلام صادقی امام جمعه گناباد- دکتر زیبدی پزشک متخصص نامدار از آن جمله اند.نمونه‌هایی از شعر‌های شاهنامه که نام زیبد در آن آمده: چو گودرز نزدیک زیبد رسید سران را ز لشکر همی برگزید. هزاران دلیران خنجر گزار ز گردان لشکر دلاور سوار. وزان سوی زیبد یکی تیره ​گرد- (غبارخاک) پدید آمد و دشت شد لاژورد. ز زیبد زمین تا گناباد سپاه در و دشت از ایشان کبود و سیاه در حومه زیبد طاق پیرصوفه قرار دارد که شبیه به طاق بستان است اما فاقد نقوش حجاری است قبلا در این مکان همانند امام زاده‌ها علم و کتل وجود داشته و مردم مکان را مزار پیر مقدس می‌‌شناختند در اوایل انقلاب این وسایل برداشته شده و سازمان اوقاف تقدسی برای مکان نمی‌شناسد. حدود ۳۰ سال قبل بطور تصادفی در کشتمان این روستا مجرای قناتی کهن پیدا شد که معلوم نیست مادر چاه و کانال اصلی آن کجا بوده و در چه دوره‌ای متروک شده است .از بخشی از این قنات کهنه برای فاضلاب حمام جدید استفاده کرده اند.[ویرایش] منابع↑ سلطانحسین تابنده گنابادی . تاریخ و جغرافیای گناباد چاپ دوم ۱۳۷۹ شمسی, انتشارات حقیقت . تهران [ویرایش] پیوند به بیرون

  5. #5
    Registered User hamed_1989 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2008
    محل سکونت
    Tehran
    نگارشها
    242

    پاسخ : ايران شناسي

    من چون اصلیتم تبریزی هست. و خودم هم متولد تبریز هستم این مطلب رو میزارم.

    پيشينه تبريز
    تبريز مرکز استان آذربيجان شرقي است . در 46 درجه و 25 دقيقه طول شرقي و38 درجه و دو دقيقه عرض شمالي از نصف النهار گرينويچ واقع شده است ، ارتفاع آن از سطح دريا 1340 متر مي باشد . با وسعتي حدود 11800 کيلومتر در قلمرو مياني خطه آذربيجان و در قسمت شرقي شمال درياچه اروميه و619 کيلومتري غرب تهران قرار دارد و در 150 کيلومتري جنوب جلفا ، مرز يران وجمهوري آذربيجان قرار گرفته است . جمعيت تبريز بيش از يک ونيم ميليون نفر مي باشد.تبريز از سمت جنوب به رشته کوه منفرد هميشه پر برف سهند واز شمال شرقي به کوه سرخ فام عون علي (عينالي) محدود مي شود.رودخانه آجي چي (تلخه رود) از قسمت شمال وشمال غرب تبريز مي گذرد وبعد از طي مسافتي قابل توجه در دشت تبريز به درياچه اروميه مي ريزد ومهرانرود از ميانه تبريز مي گذرد که اکثراَ در فصول مختلف سال بي آب است.
    تبريز زماني داري باغات ومزارع فرح انگيز وپرآوازه ي بود به همراه قنات ها وچشمه هي متعدد که امروزه تمامي آن همه باغات و مزارع از ميان رفته يا در حکم ازميان رفتن است وگستره شهر پيرامون خود را به مناطق مسکوني، تجاري، اداري وصنعتي وخدماتي مبدل ساخته است .
    شرح تبريزازگذشته هي دورتابه امروزهرگزدرقاموس سطرهاونوشته ها نگنجيده است
    پيشينه تبريز همواره در هاله ي از ابهام مستور بوده و امروزش نيز حکيتگر غريب است. تاريخ تبريز در پيش از ظهور اسلام اسير ظن ها و گمان ها وگاهي اغراض هاست وبعد از ظهور اسلام سيمي پر شکوهش نظر جهانيان را معطوف مي سازد و در گستره وسيع حکومت اسلامي به « قبۀ الاسلام » مشهور مي شود .


    سپس در شاهراه ابريشم ، شرق را با غرب پيوند مي دهد ورونق اقتصادش به بنيان بازارها و کاروانسراهيي مي انجامد که عظيم ترين مکان مسقف پهنه گيتي مي گردد واز ين رو ـ رشک انگيز ـ داري شکوه مندترين ابنيه اعصار و مترقي ترين دانشگاه آنزمان ها ـ ربع رشيدي ـ مي شود .بنياد شهر تبريز و وجه تسميه نامش افسانه ي را مي ماند ، گاهي بوي اغراض مي دهد وبرخي موارد نيز از ظن ها وگمان ها نشأت مي گيرد .
    زنده يادعبدالعلي کارنگ درآثارباستاني آذربيجان (آثاروابنيه تاريخي شهرستان تبريز ) در باب وجه تسميه تبريز مي نويسد: کلمه تبريز را جغرافي نويسان عرب چون سمعاني و ياقوت حموي به« کسر تاء » وجغرافي نويسان يراني و ترک چون حمد الله مستوفي و کاتب چلبي به « فتح تاء » و مورخان رومي و ارمني و روسي چون فاوست ، آسوليک ، وارطان و خانيکف به « فتح تاء » قلب « باء »
    به « واو» يعني به صورت « تورز Tavrez » و« تورژ Tavdrz » ، «تورشavres T» دَورژDavrez » ذکر کرده اند.
    درباره بنا و وجه تسميه شهر تبريز حمدالله مستوفي و ياقوت حموي مي نويسند: بني تبريز از زيبده زن هارون الرشيد است. وي به بيماري تب نوبه مبتلا بوده ، روزي چند در آن حوالي اقامت کرده ، در اثر هوي لطيف و دل انگيز آنجا بيماري زيبده زايل شده، فرموده شهري در آن محل بنا کنند و نام آن را« تب ريز » بگذراند.
    اوليا چلبي کلمه « تبريزرا به معني ستمه دوکوچو » ( ريزنده تف و تاب ) و اين نام را با آتشفشاني ديرين کوه سهند مربوط دانسته است.
    زنده ياد کارنگ در ادامه مي افزايد: مورخان ارمني هم اسم تبريز را « تورژ يا دورژ » محرّف عبارت « دَ ، ي ، ورژ » و به معني انتقال گاه دانسته و نوشته اند: باني تبريز خسرو ارشاکي ( 233 – 217 م ) حکمران ارمنستان است که آن شهر را به ياد گرفتن انتقام « ارتبانوس » يا « اردوان » آخرين پادشاه پارتي ارز اردشير بابکان بنياد نهاده و نام آن را ( Da – I – vrez ) گذاشته است.
    مؤلف آثار باستاني آذربايجان با افسانه شمردن موارد ذکر شده مي نويسد: قديمي ترين ذکر نام تبريز را در کتيبه سارگن دوم پادشاه آشور خواهيم يافت، شرقشناس شهير فقيد ولاديمير مينورسکي مي نويسد: « سارگن دوم در سال 714 قبل از ميلاد به قصد تصرف ممالک اورارتو سفري به شمال غربي ايران کرد. از ناحيه سليمانيه کنوني ( واقع در کردستان عراق ) داخل کردستان مکري شد. از پارسوا Parsua ( پسوه کنوني ) و ساحل جنوبي درياچه اروميه گذشت. از سوي شرقي درياچه به راه خود ادامه داد و پس از پشت سر گذاشتن « اوشکايا » ( اسکوي کنوني ) قلعه « تارومي » يا « تاروني » و « ترماکيس » را گشود . بعيد نيست يکي از اين دو کلمه نام قديمي تبريز کنوني باشد.
    چنانچه در ابتدا اشاره شد پيشينه تبريز همواره در هاله ي از ابهام مستور بوده است و بنياد و وجه تسميه نامش گاهي افسانه ي، گاهي مغرضانه و گاهي نشأت گرفته از ظن ها وگمان ها مي گردد. اين که تبريز قبل از اسلام مکاني آباد و يا غير آباد بوده است هوز سند محکمه پسندي در ميان نيست حتي در اوايل ظهور اسلام نيز در حمله اعراب به آذربايجان نامي از تبريز ديده نمي شود.تنها اشاره دقيق و مستند مربوط به زمان سلسله رواديان است که در زمان خلافت متوکل عباسي، رواد ازدي از اهالي يمن در آذربايجان به حکمراني پرداخت و در زمان او و فرزندانش تبريز رو به آبادي نهاد و دور شهر را بارو کشيدند. از آن زمان به بعد تبريز با سپري ساختن وقايع تلخ و شيرين آوازه ي جهاني يافت. اوصافي که در طول تاريخ از تبريز شده است به اجمال چنين است:
    در قرن چهارم هجري ياقوت حموي تبريز را مشهورترين شهر آذربايجان مي خواند. ابوحوقل در 367 و ابن مسکويه در 421 و ناصر خسرو در 438 تبريز را بزرگترين و آبادترين شهر آذربايجان مي خوانند.
    در سال 618 لشکر مغول به پشت دروازه هي تبريز مي رسند، اما تدابير شايان تقدير بزرگان شهر تبريز را از حمله مغولان مصون نگه مي دارد و مردم تبريز با بذل مال شهر را از کشتار و ويراني رها مي سازند. البته اين اتفاق سه بار تکرار مي شود و در هر سه بار مردم متمول تبريز همان تدبير را به کار مي بندند تا اين که در سال 638هجري قمري مغول ها به سراسر آذربايجان مسلط مي شوند و تبريز را پايتخت خود قرار مي دهند که در زمان غازان خان تبريز شکوه ويژه ي مي يابد. شنب غازان با ابهت تاريخي اش چشم ها را خيره مي سازد. خواجه رشيد الدين فضل الله وزير انديشمند ايلخانيان ربع رشيدي را بنياد مي نهد که در زمان خود عظيم ترين مرکز علمي – فرهنگي به شمار مي رود و از آن همه مجد و عظمت اينک ويرانه هايي از برج هي ربع رشيدي در ميان محله ي باقي مانده است.
    اين شهر در طول تاريخ دوره هي طلايي متعددي را سپري ساخته است. دوران پايتختي ، دوران وليعهد نشيني ، دوران شکوفايي تجاري، اقتصادي، هنري و .... زماني مکتب تبريز در عرصه هنر تحول شگرفي را موجب مي گردد که امروزه آثار کم نظير آن دوره زينت بخش موزه هي جهان است. مردان و زنان نامداري از اين شهر برخاسته اند، کعبه ملي روم، ميعادگاه عرفا، شعرا انديشمندان و بزرگان بوده است. به همين خاطر تبريز يگانه شهري است که صاحب مقبره الشعر است. مقبره ي که خاقاني ها، همام ها، قطران ها و ..... سرانجام واپسين مقتدر آسمان شعر و ادب شهريار شيرين سخن در آن مکان مقدس آرميده است. اگر چه از بلايي زميني و آسماني در امان نمانده است، زلزله ها، سيل ها ، بيماري هي واگير ، جنگ ها و .. تبريز را آشفته ، اما باز اين شهر هميشه سرفراز به قول آقي يحيي ذکاء ، هر بار از زير ويرانه ها و خاکسترهي شهر پيشين همچون سمندري، زنده تر و سرفرازانه تر قد برافراشته ، زندگي از سر گرفته و هيچگاه زبون پيشامدها و بازي هي روزگار نگرديده است. مير علي تبريزي واصع خط نستعليق، پير سيد احمد تبريزي استاد کمال الدين بهزاد و .... از جمله هنرمنداني بودند که تحولي در عرصه دنيي هنر آن روزگاد پديد آوردند. در زمان صفويه اين اقتدار هنري در تبريز به اوج خود رسيد اما جنگ صفويان با دولت عثماني آنچه را که يافته شده بود پنبه ساخت و از تبريز و از آن هم مجد و عظمتش جز کشتزارهايي سوخته و کوشک هايي ويران چيزي بر جي نماند و پايتخت به اصفهان منتقل شد و هر چه استاد و هنرمند و انديشمند بود به اصفهان کوچيد و بناهي عظيم اصفهان که امروز مايه مباهات کشورمان است به دست کوچندگان تبريز و هنرمندان اين خطه بنياد شد و پادشاهان صفوي که پادشاهاني فرهنگ دوست و هنر پرور بودند اصفهان را نگين ايران ساختند و همي سعادت از فراز آذربايجان بويژه ، تبريز پر کشيد و بر سر اصفهان سايه افکند.
    تبريز گذشته از آنچه ذکرش رفت، در امور بنيادي نيز همواره پيشگام بوده است و شاهد اين مدعا قيام ها وتحول هي فرهنگي ، هنري و صنعتي است که شاهد آن بوده ايم و هستيم. نقش بنيادي تبريز در نهضت تنباکو به استناد مدارک وجود حقانيت مبداء نهضت تنباکو از تبريز را به اثبات مي رساند که در پي آن ميرزي شيرازي فتوي معروف خود را صادر مي کند وشرح واقعه به قلم پژوهشگر ارجمند آقي صمد سرداري نيا تحت عنوان « تبريز در نهضت تنباکو» به انجام رسيده است. قيام عظيم مشروطيت و نقش تبريز در اعطي مشروطه به مردم آن زمان امر مبرهني است که حکايتگر دليري مردان پولادين اراده ي چون زنده يادان ستارخان سردار ملي، باقرخان سالار ملي ثقة الاسلام،شيخ محمدخياباني، علي مسيو، حسين خان باغبان و ... است.
    بعد از قيام مشروطه و وقايع مختلف، تبريز پس از سپري ساختن سال هي بحراني 20 الي 25 سال 1332 در نهضت ملي ساختن نفت يکي از ارکان حرکت هي آن زمان در سراسر کشور به شمار مي رفت و گواه اين ادعا، صفحه هي حاکي شور و حال انقلابي مطبوعات تبريز در آن سال هاست و ملاقات هي شادروان سيد اسماعيل پيمان با آيت ا... کاشاني و دکتر مصدق مي باشد.در نهضت خرداد سال 1342 نيز بازاريان با بستند بازار و خطبي تبريز با ايراد سخنراني هي مهم و پخش شب نامه ها و حرکت هي اصيل انقلابي دين خود را ادا کردند و سرانجام در 29 بهمن سال 56 با حرکتي توفنده بنياد شاهنشاهي 2500 ساله را به لرزه درآوردند و عظمت واقعه به قدري غير منتظره و خارق العاده بود که رژيم شاهي را دچار سردرگمي ساخت و ساواک با تمامي ادعاهي پرطمطراق خود عاجزانه به تقلا برخاست.
    آنچه رفت مختصري بود از تبريز و وقايع تاريخي فرهنگي آن. اينک به شرح مختصر يکايک موارد شايان توجه اکتفا مي شود. با اين اميد که اين سطور در شناساندن سيمي تبريز بري هر صاحب اشتياقي سودمند واقع شود.

    توسعه شهر تبريز از طريق ايجاد بازارچه هايي در امتداد دروازه هي هشت گانه قديمي صورت گرفته است. با پوشش فواصل بازارچه ها توسط واحدهي مسکوني، سيمي شهر فعلي در قرن گذشته شکل گرفته است و اکنون نيز اين سيما را مي توان در محلات قديمي شهر کاملاً مشاهده نمود هر چند خيابان کشي هي جديد آن بافت قديمي و سنتي را از بين برده با ين همه در بين کوچه پس کوچه هي قديمي شهر و بر خيابان هي قديمي مي توان به وضوح معماري قديمي شهر را که از آنها آثاري هر چند غير معمور بر جا مانده است مشاهده نمود . ين قسمت از شهر از شمال به محله دوده چي ( خيابان شمس تبريزي )، از جنوب به محله ليلاوا و چرنداب ، از شرق به خيابان ثقۀالاسلام و خاقاني و از غرب به راسته کوچه و شريعتي محدود مي گردد . در درون ين هسته مرکزي بازار تبريز قرار گرفته است که با وسعتي معادل يک کيلومتر مربع از تيمچه ها و سراها و دالان ها و مساجد و حمام ها و حجرات تشکيل يافته است . ين بازار بعد از مشروطيت و مخصوصاَ بعد از سال هي 1300 شمسي در اثر عدم توجه رو به خرابي گذارده است . هجوم معماري جديد و استفاده از مصالح جديد به جي مصالح سنتي قديم، ين بازار را مورد تهديد جدي قرار داده است . رکورد اقتصادي منطقه بعد از سال هي 1320 که مسيل سياسي وقت موجد آن بوده است و فرار سرميه هي بومي ، در انهدام بازار تبريز نقش مهمي داشته است به طوري که در دهه هي 30 و 40 بي توجهي به اوج خود رسيده و بيشتر انهدام بازار و بافت سنتي آن در ين سال ها صورت گرفته است . با تمام ين ها اگر يک جهانگرد اروپيي بخواهد به شرق مسافرت نميد از اروپا تا تهران بازار سر پوشيده ي به بزرگي و عظمت بازار تبريز مشاهده نخواهد نمود.
    از جهانگردان بنامي که بازار را در اعصار و قرون مختلف ديده و توصيف نموده اند مي توان مقدسي در قرن چهارم ، ياقوت حموي قرن هفتم ، مارکوپولو قرن هفتم ، ابن بطوطه قرن هشتم ، حمدالله مستوفي قرن هشتم را نام برد که هر به فراخور حال از بازار و وفور کالا و ين که درآمد بيشتر مردم از طريق داد و ستد به دست مي يد سخن رانده اند ولي مفصل ترين آنها را شاردن داشته است . او بازار را داري 15000 باب مغازه و تبريز را داري بزرگترين بازار آسيا به حساب مي آورد .
    بازار تبريز يکي از شاهکارهي جالب معماري يراني است . طاق ها و گنبدها مقرنس بي نظير يا کم نظيري دارد .

    بزرگترين گنبد بازار ، گنبد تيمچه امير است . مهم ترين تيمچه هي فعلي بازار تبريز عبارتند از : تيمچه امير ، تيمچه مظفريه ، تيمچه شيخ کاظم ، تيمچه گرجيلر ، تيمچه حاج صفر علي ، تيمچه ميرزا شفيع ، تيمچه حاج رحيم ، تيمچه حاج مير ابوالحسن.


    باني تيمچه اميرميرزامحمد خان امير نظام زنگنه است که در 1260 ه.ق درگذشته است .
    معمار معروف آن صمد معمار بوده است که داستان زندگي او در بين معمرين تبريز زبانزد است . وي در اواخر عمر با فقر روزگار گذرانيده و با فقر زندگي را بدرود گفته است . يکي از زيباترين قسمت هي بازار تبريز تيمچه مظفريه است . ساختمان ين بنا در سال 1305 ه. ق پيان پذيرفته است و نامگذاري آن به سبب حضور مظفرالدين ميرزا و افتتاح آن به دست وي بوده است . باني آن حاج شيخ معروف ( جعفر قزويني ) بوده است که در عين حال باني تيمچه ها و دالان حاج شيخ نيز مي باشد.
    معروف ترين راسته هي بازار تبريز در حال حاضر عبارتند از :
    بازار امير ، بازار کفاشان ، بازار حرمخانه ، راسته بازار ، يمن دوز بازار ، بازار حلاجان، قيزبستي بازار(قيز بسط بازار)،بازار سراجان ، راسته کهنه ، بازار کلاهدوزان ، دلاله زن بازار، بازار صادقيه ، بازار مسگران ، بازار حاج محمد حسبن ، بازار مشير ، بازار صفي ، بازار مير ابوالحسن ، رنگلي بازار ، بازارچه دوده چي ( شتربان ) ، بازارچه خيابان و ...
    مجموعه بازار قديمي تبريز به سبب ويژگي هي معماري آن و ضرورت حفظ و نگهداري از آن در سال 1354 تحت شماره 1097 در فهرست آثار ملي کشور ثبت شده و ينک مطابق قانون تحت حفاظت سازمان ميراث فرهنگي قرار دارد و هرگونه تعميرات و مرمت با اطلاع و مجوز آن سازمان صورت مي گيرد . سازمان ميراث فرهنگي کشور همه ساله از محل بودجه عمومي دولت و کمک هي مالي کسبه مبالغ قابل توجهي در مرمت و احياء ين مجموعه زيبي قديمي هزينه مي نميد


    1- مدرسه اکبريه : ين مدرسه عمارت دو طبقه مفصلي داشت که در سال 1266 ه. ق در ضلع غربي و شمالي صحن بقعه صاحب الامر از طرف ميرزاعلي اکبرخان مترجم و دبير کنسولگري روسي بنيان نهاده شد.

    2- مدرسه جعفريه : جعفريه مدرسه کوچکي است که در بازار مسجد جامع ـ جنب مدرسه طالبيه متصل به ديوار شرقي مسجد اسماعيل خاله اوغلي واقع شده است . راه آن از دالان طالبيه ، بين حوضخانه و مسجد نامبرده تعبيه گرديده است.
    3- مدرسه حاج صفر علي : ين مدرسه تقريباَ روبروي سري بزرگ شاهزاده واقع شده است.باني آن تاجرنيکوکاري بوده به نام صفرعلي که درروزگار نيب السلطنه مي زيسته است.
    4- مدرسه خواجه علي اصغر : ين مدرسه در کوچه حرم خانه پشت عمارت عالي قاپو يا کاخ استانداري کنوني واقع شده است . باني ين مدرسه و مسجد حاج علي اصغر معروف به خواجه مازندراني بود که ظاهراَ در روزگار فتحعلي شاه مي زيسته است .
    5- مدرسه صادقيه : ين مدرسه در انتهي شمالي راسته کهنه به بازار صادقيه معروف است قرار گرفته ، مدرسه ي است داري حجرات مستعد جهت طلاب علوم ديني و يک مسجد با طاق هي آجري ضربي و ستون هي سنگي و مسجدي به صورت تالاري درازا در جانب شرقي مسجد بزرگ ، جهت زنان نمازگزار ، باني ين مدرسه و مسجد ميرزا صادق نامي از اهل اشتهار بود که در زمان شاه سليمان صفوي سمت استيفا داشت . ين مدرسه و مسجد نيز داري موقوفات زيادي مي باشد . نادر ميرزا در تاريخ و جغرافيي دارالسلطنه تبريز ص 116مي نويسد : ين مدرسه را حمامي بر نيکو بود که اکنون ويرانه است .
    6- مدرسه طالبيه : ين مدرسه در بازار مسجد جامع تبريز واقع شده است . مدخل آن دالاني است که سطحش قريب به يک متر و نيم از کف بازار پيين تر است . سابقاَ ين دالان سرپوشيده و مسقف بود. عمارت شمالي در نيمه دوم قرن يازدهم هجري از طرف حاج طالب خان پسر حاج اسحق تبريزي ساخته شده و طبق وقف نامه ي که به مهر و امضي چهارده تن از علما رسيده در تاريخ 1087 ه . ق پس از پيان يافتن عمارت طالبيه ، در آمد مستغلاتي به هزينه اداري و حفظ و حراست مدرسه مزبور اختصاص يافته است .
    7- مدرسه ظهيريه : ين مدرسه يکي از بناهي ميرزا محمد ابراهيم ظهيرالدين وزير آذربيجان است که در سال 1089 ه . ق در زمان سلطنت شاه سليمان صفوي در کنار ظهيريه يا قزللو مسجد ساخته شده است .
    8- مدرسه کاظميه : کاظميه نام مدرسه و مسجدي است که در محله چنار انتهي بازار مسجد جامع واقع شده است . باني آن سليمان خان بن شم خال خان افشار حاکم صائن قلعه بوده و ين بنا را به نام سيد کاظم رشتي شاگرد معروف شيخ احساني ساخته و ثواب آن را به روان سيد رشتي هديه نموده و توليت آن را به نلا علي مرندي واگذار کرده است و بني مدرسه و مسجد کاظميه در سال 1271 ه . ق پيان پذيرفته و بر اثر بي سرپرستي مسجد متروک گرديده و همچنين حوادث طبيعي از قبيل باد و باران و زلزله و غيره کم کم عمارت کاظميه را به ويراني کشانده است به طوري که اکنون جز ويرانه ي حسابي از آن مدرسه و مسجد باعظمت يکصدوبيست سال پيش چيزي بر جي نيست .
    9- مدرسه نصريه : ين مدرسه يکي از تنوعات عمارت نصيريه بود که به نام وصيت ابوالنصر حسن فرمانروي آق قويونلو پس از در گذشت وي ساخته شده است . ين مدرسه مانند سير قسمت هي عمارت نصريه در نتيجه زلزله و حوادث مختلف ويران شد ودر زمان نيب السلطنه عباس ميرزا، مرحوم حاج ميرزا مهدي قاضي از در آمد موقوفات عمارت نصريه در محل آن، مدرسه جديدي ساخت که اکنون به حسن پادشاه معروف است.

    ادامش رو در پست های بعدی میزارم.


  6. #6
    bahareh
    Guest

    پاسخ : ايران شناسي

    نام رسمی: تهران
    کشور: ایران
    استان: تهران
    شهرستان: تهران
    بخش: مرکزی
    نام‌های قدیمی: طهران

    جمعیت شهر: ۷٬۷۰۵٬۰۳۶
    تهران بزرگ: ۱۳,۲۷۳,۰۰۹
    زبان‌های گفتاری: فارسی و غیره
    مذهب: شیعه و غیره

    ارتفاع از سطح دریا: متوسط ۱۱۹۰ متر [۱]

    میانگین دمای سالانه: حداکثر:۳۹.۴ حداقل:۷- درجه (۱۳۸۳)[۲]
    بارش سالانه: ۳۱۶ میلیمتر[۳]

    پیش‌شماره تلفنی: ۰۲۱


    تهران بزرگ‌ترین شهر و پایتخت کشور ایران با جمعیت ۷٬۷۰۵٬۰۳۶ نفر است که به همراه توابع خود (استان تهران)، جمعیتی برابر ۱۳,۲۷۳,۰۰۹ نفر دارد.[

    ساختار اداری ایران در تهران متمرکز شده‌ است. سطح شهر تهران به ۲۲ منطقه شهرداری بخش شده‌ است. نماد شهر تهران برج و میدان آزادی (شهیاد پیشین) است و هم‌اکنون برج دیگری به نام «میلاد» آماده بهره‌برداری است که آن هم به عنوان یکی از نمادهای تهران قلمداد می‌شود.

    مطابق رده‌بندی سال ۲۰۰۷، تهران در بین ۱۴۴ شهر در جهان، ۱۲۵مین شهر گران حساب می‌شود.

    تهران که امروزه پایتخت کشور ایران است از پیشینه شهری چندان طولانی برخوردار نیست. این شهر مدتها یکی از روستاهای کوچک ری بوده و شهر تهران از دوره قاجار و پایتخت شدن آن وسعت گرفته است.

    تهران کهن

    تهران در شمال شهر ری واقع است و دارای باغهای فراوان و میوه‌های متنوع می‌‌باشد و همچنین آب و هوای خوش دارد. پس از آنکه شهر ری دو بار مورد حمله مغولان قرار گرفت اهالی آن رو به بلاد دیگر منجمله تهران نهادند. کهن‌ترین سند فارسی موجود درباره نام تهران نشان دهنده این مطلب است که تهران پیش از سده سوم هجری قمری وجود داشته است و همچنین در نوشته‌های تاریخنگارانی چون ابن اسفندیار، عمادالدین زکریای قزوینی و حمدالله مستوفی و برخی دیگر همگی معترفند که تهران دارای محلاتی بوده که در زیرزمین ساخته شده بود و اهالی آن در زیرزمین بیتوته می‌‌کردند.

    تهران صفوی

    تهران در دوران صفویه و اوایل قاجار - اولین نقشه شهر که در سال 1237 تهیه شده است. اهمیت و آبادانی و رونق تهران از زمان دودمان صفوی آغاز گردید. چون نیای بزرگ صفویان بنام سید حمزه در شهر ری مدفون بوده و هم به جهت وجود باغهای وسیع و آب گوارا و چنارهای بلند و زیبا، شاهان صفوی هر چند یک بار بدانجا روی می‌‌آوردند و بدین ترتیب تهران مورد توجه پادشاهان صفوی بویژه شاه تهماسب یکم واقع گردید و وی دستور ساختمان بارویی به دور شهر را داد که دارای چهار دروازه و ۱۱۴ برج به تعداد سوره‌های قرآن بود و برای بنای حصار شهر از دو منطقه داخل شهر خاکبرداری انجام شد که بعدها این دو منطقه به چاله حصار و چاله میدان معروف شدند. حدود تقریبی نخستین حصار شهر تهران از جنوب به خیابان مولوی و حاج ابوالفتح، از سوی شرق به خیابان ری، از غرب به خیابان شاهپور (وحدت اسلامی) و از شمال به امیرکبیر و سپه (امام **********) محدود می‌‌شد و محوطه ارگ تهران در میانه شمالی شهر قرار داشت و خندقی نیز به دور حصار کشیده شده بود و محله‌های عمده درون حصار شامل بازار، عودلاجان، سنگلج، ارگ، چاله‌میدان و چاله‌حصار می‌‌شده است. محدوده درون حصار حدود ۴ کیلومتر مربع بوده و درازی باروی دور آن در کتابهای معتبر حدود ۶ هزار گام نگاشته شده است و فضای بیرون از حصار شامل باغها و کشتزارهای پهناوری بوده که امروزه همگی به محدوده‌های شهری تهران مبدل گردیده اند. پس از استقرار خاندان صفوی در قزوین و سپس در اصفهان، تهران از رشد و گسترش بازمانده و بی توجهی شاه عباس اول به تهران نیز خود به این مسئله افزود زیرا که وی در سال ۹۹۸ که رهسپار جنگ با عبدالمومن خان ازبک شد در تهران به سختی بیمار گردید و ناگزیر از سرکوبی به موقع ازبکان بازماند و در نتیجه ازبکها مشهد را گرفتند بدان جهت خاطره تلخی از تهران به دل گرفت و نسبت به پیشرفت و رشد آن بی توجه ماند.
    در روزگار واپسین پادشاهان صفوی برخی اوقات تهران مقر موقتی دربار گردید و حتی شاه سلیمان در آنجا کاخی بنا نهاد و در زمان سلطان حسین صفوی که هم‌زمان با حمله افاغنه در تهران بسر می‌‌برده برابر یورش افغانها به سختی ایستادگی نموده و تلفات سنگینی را به نیروهای اشرف افغان وارد ساخت اما سرانجام تهران سقوط نمود و افغانها نیز به جهت گرفتن انتقام شهر را ویران کردند و بعدها پس از راندن افغانها، شاه تهماسب دوم به تهران بازگشت و در زمان نادرشاه افشار تهران ازنو نام و نشانی یافت و وی فرمان داد که انجمنی از همه دین شناسان شیعه و سنی در آنجا تشکیل شود و آنان اختلافات دیرینه خویش را کنار گذارند و موجبات یکپارچگی اسلام را فراهم آورند.

    تهران قاجاری

    کاخ گلستان در تهران بعدها با سرنگونی افشاریان، تهران در گستره نفوذ قاجارها که رقیب کریمخان زند بودند درآمد و در طی جنگ و کشاکش میان خان قاجار و کریمخان لشکر قاجار تارومار شد و کریمخان با لشکر خویش وارد تهران گردید و ظاهراً قصدش این بود که تهران را پایتخت خویش کند بدان سبب که ساختمان دیوانی را در آنجا بنا نهاد و به فرمان او برج و باروی شهر تعمیر گردید و ارگ سلطنتی نیز بازسازی شد.
    پس از مرگ کریمخان زند آقا محمدخان پس از نبرد سختی که با لطفعلی خان زند داشت بر کشور چیره گردید و تهران را در آغاز سده سیزدهم و به سال ۱۰۲۴ پایتخت خویش قرار داد و از آن پس تهران دارالخلافه (به معنی پایتخت) نامیده شد.
    در طول روزگار قاجاری تهران گسترش زیادی یافت و ساخت و سازهای فراوانی در آن انجام گرفت و در دوره سلطنت فتحعلی شاه محلات تازه و ساختمانهای چندی در تهران ایجاد گردید که از آن جمله مسجد امام ********** (شاه)، مسجد سید عزیزالله، مدرسه مروی، قصر قاجار باغ نگارستان و لاله‌زار را می‌توان نام برد. همچنین طول باروی شهر به ۵/۷ کیلومتر افزایش یافت و با ۶ دروازه به بیرون از شهر پیوسته گردید.
    در زمان محمدشاه قاجار گسترش و رونق تهران همچنان ادامه یافت و دو کوی تازه، یکی بنام عباس‌آباد و دیگری محمدیه به محلات تهران افزوده گشت و آب رودخانه کرج بنام نهر کرج به تهران انتقال یافت که آب روان میان بلوار کشاورز یادگار همان زمان است.
    در آغاز پادشاهی ناصرالدین شاه به جهت افزایش چشمگیر جمعیت دیگر فضایی برای ساخت و ساز درون حصار قدیمی باقی نمانده بود بنابراین ایجاد محلات در بیرون از حصار قدیمی انجام یافت که از آن جمله کاخهای شاهی، کوشک‌های اعیانی، سفارتخانه‌ها و منازل خارجیان همگی در بیرون از حصار ساخته شد و به کوشش اصلاحگر بزرگ ایران، امیر کبیر نهادهای چندی از جمله مدرسه دارالفنون، بازار امیر، بازار کفاشها و سرای امیر پدید آمد که خود در گسترش مکانی شهر تهران بی تأثیر نبوده است.
    جمعیت تهران در این دوره بیش از ۱۵۰ هزار نفر نگاشته شده است. در همین زمان نیاز به تعیین محدوده تازه شهر تهران احساس می‌‌شد و این کار نیازمند تهیه نقشه‌ای از تهران بود. از این رو در سال ۱۲۷۵ گروهی به سرپرستی اعتضادالسلطنه با همکاری موسیو کرشیش سرتیپ و آموزگار توپخانه و دستیاری چندین نفر از شاگردان دارالفنون نقشه‌ای از تهران تهیه کردند و این نخستین نقشه دارالخلافه تهران به مقیاس ۱:۱۰۰۰ بوده است و از آنجایی که امکانات و وسایل فنی در اختیار هیئت تهیه نقشه نبوده از اینرو فاصله‌ها با گام و زاویه‌ها با تقریب اندازه گیری می‌‌شده است، بر این پایه نقشه مزبور از جهت نشان دادن شکل و موقعیت شهر و محله‌های درون آن و دروازه‌ها در نوع خود نقشه موفقی بوده و چهره تهران قدیم را کاملاً در برابر دیدگان مجسم می‌‌سازد.
    آمار شهر
    پس از تهیه نخستین نقشه تهران، از نو در سال ۱۲۸۴ با همکاری مهندس بوهلر فرانسوی و تعدادی از مهندسان و معماران ایرانی نقشه دیگری از تهران طرح ریزی شد که در آن پیرامون شهر را به وسیله خندقها و باروهای نو به شکل هشت ضلعی و با ۱۲ دروازه محدود ساختند که ارتباط داخل و خارج شهر از طریق این دروازه‌ها صورت می‌‌پذیرفته است. دروازه‌های مزبور به ترتیب شمیران، دولت، یوسف آباد، دوشان‌تپه، دولاب، خراسان، باغشاه، قزوین، گمرک، حضرت عبدالعظیم، دروازه غار و خانی‌آباد نامیده شدند. مقارن سال ۱۳۰۵ مهندس عبدالغفار نجم الملک معلم ریاضیات مدرسه دارالفنون با دستیاری عده‌ای از معلمان دیگر و بیست نفر شاگردان مدرسه مزبور از شهر جدید به مقیاس ۱:۲۰۰۰ نقشه برداری کردند و محیط شهر را به میزان ۱۹۲۰۰ متر اندازه گیری کرده و جمعیت تهران را در حدود ۲۵۰ هزار نفر سرشماری نمودند. هیئت نامبرده برای تهیه نقشه ۴ سال وقت صرف نمودند و بالاخره در سال ۱۳۰۹نقشه تهران جدید به چاپ رسید که در سنجش با نقشه‌های قبل از دقت بیشتری برخوردار بوده است.
    امروزه بخش بزرگی از مردم تهران از مهاجران تشکیل شده است. اکثریت مهاجرین به تهران ایرانی هستند و درصد کمی از مهاجرین را مهاجرین از کشورهای دیگر همچون افغانستان - عراق - یوگوسلاوی - بوسنی و روسیه تشکیل می‌دهند.

    تهران پهلوی
    بیگمان دگرگونی‌های بنیادین در تهران از سال ۱۳۰۰ به بعد ایجاد شده است که به چهار دوره کاملاً جدا تقسیم می‌شود. سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ که در طی آن خندقها و دروازه‌ها از بین رفت و شهر از چهار جهت رو به گسترش نهاد و اندکی شکل منظم و هندسی یافت همچنین ساختمانها و تأسیسات بانک ملی، وزارت امور خارجه، شهربانی کل کشور، ایستگاه راه‌آهن، دانشگاه تهران و ایستگاه فرستنده رادیو تهران باشگاه افسران و چند بیمارستان مربوط، به این دوره می‌‌باشد.
    سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ که هم‌زمان با جنگ جهانی دوم بوده و به دلیل پیامدهای ناشی از جنگ جهانی و مسائل و مشکلات سیاسی برآمده از آن تغییرات چشمگیری در کشور پدید نیامد.
    سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ که طی آن شهر تهران به سرعت توسعه یافت و ساختمانها و شهرکها و باغراه‌ها (بلوارها)ی تازه‌ای ساخته شد و جمعیت شهر بر پایه آمار سال ۱۳۵۵ به ۴.۳۵۰.۰۰۰ نفر بالغ گردید.

    تهران پس از انقلاب
    دوره چهارم سال ۱۳۵۷ که هم‌زمان با انقلاب 1357 خورشیدی، تغییر رژیم سیاسی کشور و حاصل آن تغییر چشمگیر در همه ابعاد جامعه بوده است که به وضوح شاهد آنیم، گسترش تهران در طی این سالها مربوط به عوامل چندی از جمله جنگ تحمیلی و مسئله جنگ زدگان، تمرکز همه امکانات آموزشی و بهداشتی، درمانی و رفاهی در تهران موجبات گسترش بی رویه جمعیت در این شهر گردیده است و دقیقاً همین امر سبب ایجاد معضلات اجتماعی و اقتصادی بیشماری را برای شهروندان تهرانی در پی داشته است که از آن جمله به اختصار می‌توان آلودگی محیط زیست، راهبندان‌ها و مشکلات ترابری شهری، پیشه‌های کاذب و بسیاری مسائل اقتصادی و زیستی را برشمرد.
    تهران مرکز کلیه وزارتخانه‌ها و ادارات و مراکز علمی کشور می‌‌باشد و هم اکنون نمایندگیهای سیاسی بیش از ۹۰ کشور جهان در تهران و اطراف آن مانند موزه ایران باستان، کتابخانه ملی، مجموعه کاخهای پیشین، بوستان‌ها و فضای سبز و موارد دیدنی دیگر نام برد.


    منبع

    مطالب بیشتر :
    سایت آفتاب
    بزرگترين محوطه پيش از تاريخ ايران در منطقه بم كشف شد
    عکسها و خاطرات از تهران قدیم
    تاريخچه حرم امام رضا(ع)
    جزایر کوچک در خلیج فارس
    قاجاریه و حکومت ایران
    ايران در هزارة سوم پيش از ميلاد
    روز طبيعت
    تاریخچه باستانشناسی در ایران(2)
    تاريخچة باستانشناسي در ايران(1)
    ‌زبانها و گويش‌هاي ايراني نوشرقي
    ویرایش توسط bahareh : 07-06-2008 در ساعت 03:14 PM

  7. #7
    bahareh
    Guest

    پاسخ : ايران شناسي

    قم : گناباد :
    تبریز : تهران :

  8. #8
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : ايران شناسي

    رشت
    درباره نام رشت
    Anime Spoilerمتن پنهان: درباره شهر رشت:

    رشت


    اطلاعات کلی نام رسمی: رشت کشور: ایران استان: گیلان شهرستان: رشت
    بخش: مرکزی
    مردم
    جمعیت ۵۵۱٬۱۶۱
    زبان‌های گفتاری: گیلکی، فارسی
    جغرافیای طبیعی
    ارتفاع از سطح دریا: 7- متر
    آب‌وهوا
    میانگین دمای سالانه: 15.9 c
    بارش سالانه: 1359 mm
    روزهای یخبندان سالانه: 25 روز
    اطلاعات شهری
    شهردار: مهندس فريدوني
    پیش‌شماره تلفنی: ۰۱۳۱
    وب‌گاه: شهرداری رشت شهر رَشت مرکز استان گیلان در شمال ایران و مرکز شهرستان رشت است.این شهر همچنین بزرگترین شهر در بین سه استان حاشیه دریای خزر می باشد.
    فهرست مندرجات

    درباره نام رشت

    بنا به گمانی تلفظ دقیق این نام رِشت بوده که آن نیز از بن ریسیدن گرفته شده‌است و دلیل این نام گذاری مطرح بودن این شهر در تولید رشته‌های ابریشمی دانسته شده.
    همچنین گفته می‌شود در ابتدا رشت به صورت روستایی بزرگ میان یک فضای جنگلی بوده و از آبادی‌های کهن ایران بشمار می‌رفته که نامش در کتاب حدودالعالم به سال ۳۷۲ هجری آمده‌است. در خصوص نام رشت هم نظرات متعددی وجود دارد. از جمله معروف به (بیه) یعنی مصب بین دو رود یا (دارالمرز) یعنی سرزمین پست و گود (جلگه) و یا به نظر علی‌اکبر دهخدا چون ساخت اصلی شهر در سال ۹۰۰ هجری بوده و کلمه رشت در حساب ابجد ۹۰۰ است این نام را انتخاب نمودند. قومیت مردم رشت گیلک و به زبان گیلکی با لهجه بیه پس تکلم می‌کنند. مذهب اکثریت مردم شیعه اثنی عشری است ولی تعدادی اقلیت مذهبی از سال‌های بسیار دور در کنار دیگر مردم رشت زندگی می‌کنند.

    از دیگر دلایل نامگذاری رشت کلمه «رش» به معنی باران بسیار ریز میباشد. زیرا آب و هوا در این منطقه تقریباً ۸ ماه از سال بارانی می‌باشد که نوع باران رش بوده و تا ۴ روز در هفته نیز ممکن است ادامه پیدا کند. در این صورت رشت یعنی مکانی که در آنجا باران به صورت مداوم می‌بارد و این در واقع خصوصیت اصلی این شهر است که میتوان آن را شهر باران نامید.

    [ویرایش] آب و هوای شهر رشت

    آب و هوای رشت معتدل و مرطوب است که میزان رطوبت آن در طول سال متغیر می‌باشد.میزان متوسط بارندگی رشت در طول سال ۱۳۵۹ میلیمتر است که مقدار ۹۵۷ میلی متر (برای سال ۱۳۴۹) و ۱۹۷۰میلیمتر (برای سال ۱۳۵۰) هم مشاهده شده‌است.
    نمودار آب و هوا برای رشت ژ ف م آ م ژ ژ آ س اُ ن د
    دمای هوای رشت معمولاً در زمستان از ۵ درجه زیر صفر پایین تر نمی‌رود و حداکثر آن در تابستان ۳۷ درجه‌است.البته حداقل ۱۹- درجه (۲ بهمن۱۳۴۳) و ۴/۱۲- درجه (۲۵ دی ۱۳۸۶) و همچنین حداکثر ۴۰ درجه (۳۱ شهریور ۱۳۶۵) نیز در رشت مشاهده شده‌است.
    گاهی اوقات در ماه های سرد سال استقرار هوای کم فشار بر روی دریای خزر باعث ایجاد پدیده فون می شود.به اینصورت که دمای هوای رشت و شهرهای اطراف آن بطور ناگهانی با وزش باد گرم حتی تا 30 درجه بالای صفر افزایش پیدا می کند.این پدیده پس از چند روز با سرد شدن ناگهانی هوا و بارش برف یا باران خاتمه پیدا می کند. .

    بارندگی‌ها در فصول بهار و تابستان رگباری و محلی و در پاییز و زمستان متأثر از ریزش هوای سرد از عرضهای شمالی است.در فصل زمستان هوای بسیار سرد و خشک مناطق جنب قطبی همراه با هسته پر فشار با ریزش به عرضهای جنوبی تر و عبور از روی دریای خزر مرطوب شده و ضمن همراهی با جریانات ناپایدار اروپایی باعث بارندگی‌ها بسیار خوب و گاهی اوقات برفهای شدید در شهر رشت می‌شود.برفهای بیش از ۴ متر سالهای ۱۳۲۸ و ۱۳۵۰ و بارش برف سهمگین ۱۷ تا ۲۳ بهمن ۱۳۸۳ و بیش از ۱۹۰ سانتی متر در روزهای ۱۵ تا ۲۴ دی ۱۳۸۶ به این علت می‌باشد.

    موقعیت مکانی رشت
    شهرستان رشت مرکز استان گیلان با مساحتی در حدود ۱۶۰ کیلومتر مربع در ۴۹ درجه و ۳۶ دقیقه طول شرقی و ۳۷ درجه ۱۶ دقیقه عرض شمالی واقع شده‌است.این شهر از شمال با دریای خزر و شهرستان بندرانزلی ، از غرب با صومعه سرا و شفت ، از شرق با آستانه اشرفیه و سیاهکل و از جنوب با رودبار هم مرز است.

    اماکن دیدنی رشت




    مسجدی در رشت در سال ۱۸۸۶ میلادی.



    محله هلال احمر که در کنار هلال احمر استان قرار دارد {محله تازه تاسیس است}

    [ویرایش] موسسات آموزش عالی


    1. دانشگاه گیلان
    2. دانشگاه علوم پزشکی گیلان
    3. دانشگاه جامع علمی کاربردی واحد گیلان
    4. آموزشکده فنی و مهندسی شهید چمران رشت
    5. دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت
    6. جهاد دانشگاهی غیر انتفاعی گیلان
    7. دانشگاه پیام نور واحد گیلان
    8. مرکز آموزش عالی جابرابن حیان
    9. مرکز آموزشی استعدادهای در خشان واحد رشت
    10. هنرستان فنی حرفه ای شهید دکتر باهنر رشت





    يكي از چيزايي كه گفته نشده بازار رشته.. تو بخشهاي انتهايي اين بازار كه بهش بازار ماهي فروشا ميگن يه عالم ماهي بسايزا و قيمت هاي مختلف و تا دلتون بخواد ميوه و سبزيجات محلي وجود داره( قيمت خوردني اينجا گرونتر از مازندرانه نگين چرا اينجا غذا از موارد اصليه!)


    فرصت كردم عكسا و اطلاعات بيشتري براتون ميذارم.
    ویرایش توسط manusha : 07-29-2008 در ساعت 07:30 PM

  9. #9
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : ايران شناسي

    خب يه چن نكته اي هم راجع به صنايع دستي رشت بگم با چن تا عكس ازش:از صنايعي كه فقط مختص خود رشته و برخلاف حصير بافي و گليم بافي و.. همه جا نيست..رشتي دوزي يا قلابدوزي خود رشته به نقل از سايت قلابدوزي)

    قلاب دوزي يكي از دوخت هاي غني و زيباي ايراني است كه سابقه اي بس طولاني داشته و سابقه آن را 330 تا 550 سال قبل از ميلاد دانسته اند . قلاب دوزي رشت را بيشتر افراد بومي آن منطقه انجام مي دادند ولي در حال حاضر از گستردگي پيشين برخوردار نيست ولي با اين همه تنها مركز توليد مصنوعات قلاب دوزي شهر رشت محصوب مي شود.

    قلاب دوزی رشت

    نوعي قلاب دوزي شبيه آنچه در رشت جريان دارد در مهاباد نيز رايج است ولي هيچ گونه شباهتي بين توليدات اين دو شهر به چشم نمي خورد . چرا كه هر دو به يك شيوه انجام مي شود ولي توليدات مهاباد از رنگ هاي سياه و سفيد است ولي قلاب دوزي رشت اين گونه نيست يعني به صورت رنگي مي باشد .
    انواع دوخت هايي كه در قلاب دوزي به كار مي رود عبارت اند از: زنجيره دوزي ساده ، زنجيره جادويي ، زنجيره دوزي با بست ، زنجيره ضخيم ، زنجيره رومي ، زنجيره دوزي دوبل.
    ویرایش توسط manusha : 07-14-2008 در ساعت 03:16 PM

  10. #10
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : ايران شناسي

    اينم تاريخچه رشت به نقل از
    رشت
    تاريخچه شهرستان رشت
    Anime Spoilerمتن پنهان: درباره اماكن ديدني رشت:

    شهر رشت در دوره پيش از اسلام و دست كم در دوره ساسانيان وجود داشته است .در زماني كه حكومت ساساني رو به فروپاشي مي رفت ، حكمراني مستقل اين ديار را گيلانشاه مي ناميدند .
    پس از غلبه مسلمانان بر ايران، اولين بار كه نامي از رشت به ميان آمد،‌ سال 61 هجري قمري بود. در زمان صفويه به ويژه در دوره شاه اسماعيل صفوي، سرزمين گيلان به دو بخش:‌ « بيه پس » به مركزيت رشت و « بيه پيش » به مركزيت لاهيجان تقسيم مي شد. حكومت بيه پيش از 943 هجري قمري به خان احمد گيلاني رسيد و شاه طهماسب اول صفوي، حكومت بيه پس را نيز به او سپرد . سرانجام شاه عباس اول صفوي گيلان را تسخير كرد .
    در سال 1045 هجري قمري ، شهر رشت به دست استپان رازين روسي غارت شد . در سال 1722 ميلادي نيز سپاهيان پتر كبير ، رشت را تسخير كردند . سپس روس هاي بلشويك در جريان تعقيب هواداران تزار رشت را به تصرف خود درآوردند .
    رشت در طول تاريخ خود ، وقايع اسف انگيز فراواني را از سر گذرانده است . در زمستان 1246 هجري قمري ، طاعون شديد در گيلان شايع شد و در حدود شش هزار نفر را از پاي درآورد . 56 سال بعد ، شهر به آتش كشيده شد و خسارات فراوان ديد . در سال 1316 هجري قمري در رشت شورش نسبتاً دامنه داري عليه قانون خراج راهداري كارگزاران روس كه از ساكنان دهستان ها دريافت مي كردند ، به وقوع پيوست . به هنگام جنگ جهاني اول شهر رشت در معرض تاخت و تاز سپاهيان روس و بعد نيروهاي انگليسي و شورشيان محلي قرار گرفت و خرابي بسيار در آن به بار آورد .در سال 1920 ميلادي ارتش سرخ باكو را تصرف كرد و وارد بندر انزلي شد . اين كار موجب شد كه حكومتي ضد انگليسي به رياست ميرزا كوچك خان در رشت تشكيل شود . انگليسي ها رشت را تخليه كردند و با آتش زدن انبارهاي خود و انهدام پل سفيد رود ، رهسپار بغداد شدند . قوايي از تهران عازم سركوبي انقلابيون شد . به موجب قرارداد 1339 هجري قمري ( 1921 ميلادي ) كه بين دولتهاي ايران و اتحاد جماهير شوروي منعقد شد ، گيلان و رشت از نيروهاي روسي تخليه شد .
    امروزه شهرستان رشت به عنوان مركز راههاي بازرگاني گيلان و بازار تجارت و واردات و صادرات مطرح است و به عنوان مركز استان امكانات جهانگردي فراواني دارد .
    مراکز تاريخي و باستاني
    آرامگاه ميرزا كوچك خان جنگلي معروف به سردار جنگل در جنوب شهر رشت و در محله سليمان داراب واقع شده است . در حال حاضر ،‌ بنايي ساده ، اما زيبا روي قبر ميرزا كوچك خان ساخته شده است .
    مدرسه شاپور رشت
    اين مدرسه ، از بناهاي اوايل دوره پهلوي است كه در سر راه رشت به بندر انزلي قرار دارد و اولين مدرسه به شيوه امروزي و با معماري نوين در گيلان است . اين ساختمان ، نخستين دبيرستان گيلان است كه در آن آمفي تئاتر ، آزمايشگاه و ديگر تأسيسات جنبي نيز پيش بيني و ساخته شده است . علاوه بر اين مدرسه ، مدرسه قديمي معروف به شهيد بهشتي نيز كه به دوره قاجار مربوط است ، در خيابان آزادگان رشت واقع شده و اثري جالب توجه مي باشد .
    آرامگاه ميرنظام الدين و آرامگاه دكتر حشمت
    اين زيارتگاه در محله‌ چله خانه شهر رشت قرار دارد و شامل آرامگاه ، مسجد و چله خانه بود كه چله خانه آن از بين رفته است . در بخشي از صحن اين مجموعه آرامگاه شادروان دكتر حشمت – از ياران ميرزا كوچك خان جنگلي – قرار دارد .
    كاروانسراي لات
    اين كاروانسرا كه نزد اهالي محل به كاروانسراي شاه عباسي نيز شهرت دارد ، در 35 كيلومتري جنوب رشت و در چهار كيلومتري امامزاده هاشم ، بر سر جادة رشت – قزوين واقع شده است .
    اين كاروانسرا حياطي مربع شكل دارد كه در هر ضلع آن به طول 27 متر ، هفت شاه نشين ( ايوان ) و اتاق ساخته اند . كاروانسرا با آجر و ملاط ساروج ساخته شده است .
    جاذبه هاي طبيعي
    چشمه‌ آب شور لاكان
    در انتهاي جاده رشت – لاكان ، يك جاده‌ خاكي ديده مي شود كه اين نقطه را به شهر صنعتي رشت متصل مي كند . در ميانه جاده ، روستاي « آقا دانا پير » قرار دارد كه در شرق آن ، جنگل انبوه و زيبا دامن گسترده است . چشمه آب شور لاكان ، در دل اين جنگل و در جنوب رشت قرار دارد . مردم منطقه ، چشمه را مقدس و آب آن را شفا بخش مي دانند و در فصل تابستان براي درمان بيماري هاي پوستي با آب چشمه حمام مي كنند .
    چشمه چشما گل سه شنبه
    اين چشمه در روستاي « طالم سه شنبه » از توابع بخش سنگر در 12 كيلومتري جاده رشت – قزوين واقع شده است . در كنار چشمه ، درختي تنومند ديده مي شود كه مورد احترام اهالي است . از آب معدني چشمه ، در درمان بيماري هاي پوستي به ويژه جوش هاي صورت و بدن استفاده مي شود .
    اماکن زيارتي و مذهبي
    مسجد صفي ( سفيد )
    اين مسجد از بناهاي مذهبي زيباي شهر رشت است كه در دوره صفويه ساخته شده است . وجه تسميه اين مسجد به محمد ميرزا معروف به صفي ميرزا ، پسر بزرگ شاه عباس مربوط است كه به فرمان پدر خود در محلي نزديك به اين مسجد كشته شد . اين محل ، كه قتلگاه شاهزادگان جوان و بي گناه بود ، به دستور شاه عباس ، شهيديه نامگذاري شد و محل بست و پناهگاه مجرمان به شمار مي رفت . مسجد صفي ، گچ بري ها و كاشي كاري هاي زيبايي دارد و به دليل قدمت تاريخي ،‌ از اهميت فرهنگي ، هنري و جهانگردي بسياري برخوردار است .
    مسجد جامع جور
    مسجد جامع جور در لشت نشاء يكي از بناهاي معروف گيلان است و در سال 1206 هجري قمري ساخته شده است . مسجد ياد شده با 380 مترمربع مساحت با آجر خشتي ساخته شده و در كتيبه اي كه بر سر در آن و شبستان مسجد نصب شده ، تاريخ 1318 هجري قمري ثبت شده است . اين مسجد دو طبقه و پنجره هاي منبت كاري شده دارد .
    بقعه‌ آكاشا ( عكاشه )
    اين بعقه در رود برده، درفاصله 5/1 كيلومتري شمال منطقه سنگر ، از توابع رشت قرار دارد . بر پايه شجره نا مـه موجـود در داخـل بقعـه ، ايـنجا آرامـگاه « آشيـخ علـي بن آقـاكاشاه » پسر قيس ، از صحابه حضرت رسول(ص)‌است . اما در شجره نامه اي ديگر ، وي از پسران امام موسي كاظم (ع) معرفي شده است . بر اساس كتيبه موجود ، بقعه در سال 920 هجري قمري ساخته شده و بام آن از سفال است .
    بقعه آقا سيد دانيال
    اين آرامگاه در محله‌ كوچصفهان رشت واقع شده است . مزار امامزاده در بنايي با نقشه مستطيل شكل قرار دارد كه به نام « خشت مسجد » معروف است .
    غرفه‌ زنانه كه بدنه آن با طرح هاي زيباي ستاره هاي هشت پر ، هشت ضلعي و چهار ضلعي تزئيني زينت شده است ، در قسمت شمالي قرار دارد . اين امامزاده به امام موسي كاظم ( ع ) منسوب است .

    ویرایش توسط manusha : 07-29-2008 در ساعت 07:35 PM

  11. #11

    پاسخ : ايران شناسي

    مشهد
    نام قديم: سناباد (از توابع طوس)
    مشهد، شهری در شمال شرقی ایران و مرکز استان خراسان رضوی است. این شهر با ۲٬۴۱۰٬۸۰۰ میلیون نفر جمعیت دومین شهر پرجمعیت ایران است. وجود آرامگاه امام رضا، هشتمین امام مذهب شیعه، در این شهر، سالانه بیش از ۱۳ میلیون زائر را به این شهر می‌کشاند.
    تاریخ :

    حوضه‌ی رودخانه‌ی کشف‌رود، که شهر مشهد در آن قرار دارد، به خاطر شرایط مناسب طبیعی، از پیش از اسلام به عنوان یکی از مناطق مورد توجه برای سکونت در خراسان به حساب می‌آمد. این منطقه ابتدا مسکن اقوام غیرآریائی بود. در داستان‌های ملی ایران بنای اصلی شهر توس را به جمشید و تجدید بنای آن را به توس، پهلوان و سپهسالار ایرانی نسبت می‌دهند. توس در زمان خلافت عثمان به‌طور کامل توسط اعراب فتح شد. در دوره‌ی اسلامی این منطقه بخشی از ولایت توس به مرکزیت شهر تابران بود که آبادی‌های سناباد و نوقان که بخشی از مشهد کنونی هستند را نیز در بر می‌گرفت.
    در دوران حکومت هارون عباسی، حمید بن قحطبه طائی والی خراسان بود که کاخی در باغی واقع در ۱٫۵ کیلومتری سناباد داشت. در بهار سال ۱۹۳ هجری قمری، هارون که برای سرکوب شورشی عازم سمرقند بود، در نوقان بیمار شد و بنا به وصیتش او را در آن باغ دفن کردند. چند سال بعد در دوران خلافت مامون، در ۲۰۲ هجری قمری، امام رضا که پس از یک سال اقامت در مرو عازم بغداد بود، در منزل امیر سناباد مسموم شد و مامون پیکر او را نزدیک قبر هارون به خاک سپرد. از آن پس آن نقطه «مشهد الرضا» به معنی «محل شهادت رضا» و به اختصار مشهد نام گرفت.
    پس از حمله‌ی مغولان مردم شهر ویران‌شده‌ی توس به مشهد مهاجرت کردند و شهر توسعه پیدا کرد. مشهد در زمان حکومت نادرشاه افشار به عنوان پایتخت ایران انتخاب شد.
    جغرافیا :

    شهر مشهد، مرکز استان خراسان رضوی، با مساحت تقریبی ۲۰۴ کیلومتر مربع، در شمال شرق ایران و در طول جغرافیایی ۵۹ درجه و ۱۵ دقیقه تا ۶۰ درجه و ۳۶ دقیقه و عرض جغرافیایی ۳۵ درجه و ۴۳ دقیقه تا ۳۷ درجه و ۸ دقیقه و در حوضه آبریز کشف رود، بین رشته کوه‌های بینالود و هزار مسجد واقع است. ارتفاع شهر از سطح دریا ۹۸۵ متر و فاصله آن از تهران ۹۶۶ کیلومتر است.

    بناهای تاریخی :

    • بازه هور

    • شهر تاریخی توس

    • کلات نادری

    • روستای تاریخی پاژ

    • هارونیه یا خانقاه غزالی

    • مسجد جامع گوهرشاد

    • مسجد هفتاد و دو تن

    • مصلی مشهد

    • مصلای طرق

    • گنبد سبز

    • گنبد الله وردیخان

    • گنبد خشتی

    • میل اخنگان

    • میل رادکان

    • مدرسه پریزاد

    • مدرسه دودر

    • مدرسه بالاسر

    • مدرسه میرزا جعفر

    • مدرسه خیرات خان

    • مدرسه عباسقلی خان

    • مجموعه معماری سنگ بست

    • رباط طرق

    • رباط فخر داود

    • بقعه‌ی امام زاده یحیی

    • آرامگاه فردوسی

    • آرامگاه خواجه ربیع

    • آرامگاه شیخ بهایی

    • آرامگاه شیخ طبرسی

    • آرامگاه شیخ حر عاملی

    • آرامگاه نادرشاه افشار

    • آرامگاه ارسلان جاذب

    • آرامگاه پیر پالان دوز
    ییلاقات :

    • طرقبه

    • شاندیز

    • زشک

    • جاغرق

    • ابرده

    مکان‌های تفریحی :

    • بوستان ملت

    • کوهسنگی

    • پارک باغ ملی

    • پارک جنگلی وکیل آباد

    • دریاچه‌ی آب‌بند گلستان

    • پارک جنگلی نهالستان

    • پارک وحدت

    • کوهستان پارک شادی

    موزه‌ها :

    • موزه توس

    • موزه نادری

    • موزه‌های آستان قدس رضوی

    • موزه آب

    • موزه علوم و تاریخ طبیعی مشهد

    • موزه بزرگ تاریخ طبیعی خراسان

  12. #12

    پاسخ : ايران شناسي

    زيارتگاهها و مقابر رجال
    ( داخل شهر مشهد )

    1 ـ خواجه ربيع


    ربيع ابن خُثَيم، مشهور به خواجه ربيع، از طايفه بنىاسد و ساكن كوفه، از زمره زهّاد هشتگانه صدر اسلام و تابعين ( كسانى كه صحابه پيامبر را درك كرده اند ) همچنين از ياران و سرداران حضرت على عليه السلام بوده است. وى ضمن ارادت به حضرت على عليه السلام ظاهراً از خويشان معاوية بن ابوسفيان هم بوده است، بنابراين در سالهاى پايانى خلافت حضرت على عليه السلام و بروز اختلاف ميان ايشان و معاويه، به قصد انزوا و دورى از نزاع طرفين عراق را به قصد ايران و خراسان ترك كرده است. او در سالهاى پايانى عمر ساكن شهر نوغان ( مركز ولايت توس در آن زمان ) شده، و بالاخره در سال 63 قمرى يا به روايتى ضعيف در سال 61 درگذشته و در يك فرسنگى شمال نوغان، كه اينك مزار اوست، مدفون شده است.
    با توجه به زمان درگذشت خواجه، وى از زمره قديمىترين رجال مدفون در پيرامون شهر كنونى مشهد است. مدفن او طى چهارده قرن گذشته همواره محلى شناخته شده و محترم و زيارتگاه عموم مسلمانان، اعم از شيعه و سنى بوده است.





    مشهور است كه حضرت رضا عليه السلام هنگام سفر به خراسان در سالهاى 200 تا 203 قمرى قبر خواجه را زيارت كرده است. در سال 915 قمرى هم كه شيبك خانِ اُزبَك ( سنّى مذهب ) پس از برانداختن تيموريان و تصرف هرات عازم مشهد شد مزار خواجه را كه « بر يك فرسخى مشهد مقدس » قرار داشت زيارت كرد. شاه عباس صفوى نيز در اوايل سده يازده قمرى با توصيه و مشورت شيخ بهايى دستور احداث مقبره اى با شكوه براى خواجه را صادر كرد. اساس بناى فعلى مقبره خواجه ربيع همان است كه در سالهاى 1026 تا 1031 قمرى به اَمر شاه عباس و با سرپرستى يكى از سادات رضوى مشهد به نام « ميرزا اُلغ » احداث شده است. دو كتيبه زيبا با تاريخهاى 1026 و 1031 قمرى در داخل گنبد و ساقه خارجى آن به خط عليرضا عبّاسى سالهاى احداث و تزيين بنا را مىنماياند.

    مقبره خواجه ربيع بناى با شكوه و زيبايى واقع در باغى وسيع و مصفّا بر كناره راست كشف رود در حاشيه شمالى شهر مشهد است. مقبره داراى گنبدى به ارتفاع 18 متر با ساقه اى بلند بر روى بنايى چهار ايوانى است كه در بيرون هشت ضلعى مىنمايد. گنبد بنا دو پوششه و پوشيده از كاشىهاى زيباى فيروزه اى است. درون بنا هم مزيّن به نقاشىهاى طلايى رنگ و اُخرايى چشم نواز است.
    مقبره خواجه كه به « خواجه ربيع » شهرت دارد در انتهاى خيابانى به همين نام واقع و پس از حرم حضرت رضا عليه السلام از زمره پر زائر ترين زيارتگاهاى شهر مشهد است.
    روستايى كه باغ آرامگاه خواجه در آن واقع شده « حسين آباد خواجه ربيع » نام دارد و از جمله موقوفات مزار خواجه مىباشد. اداره باغ و مزار خواجه ربيع در قرن اخير بر عهده آستان قدس رضوى است، در حالى كه پيش از آن متولى خاص داشته است. در وقف نامه قابل تأملى كه از مدرسه پريزاد مشهد با تاريخ 823 قمرى باقى است، بانى آن مدرسه ( پريزاد خانم ) از اعقاب خواجه ربيع معرفى شده است. باغ خواجه ربيع يكى از قبرستانهاى مهم شهر مشهد مىباشد. جدّ قاجارها ( فتحعلى خان ) نيز كه در سال 1139 قمرى توسط نادرقلى افشار در همان باغ كشته شده در زير گنبد مقبره خواجه مدفون است، بدين سبب در دوره قاجاريه توجّه ويژه اى به اين مزار مىشده است.



    2 ـ بقعه هارونى ( مقبره هارون الرشيد )


    بقعه هارونى، يعنى بناى قبر هارون الرشيد، اصلاً بقعه مطهّرى است كه اكنون ضريح حضرت رضا عليه السلام در ميان آن قرار دارد. اين بقعه كه بنايى تقريباً ده متر در ده متر است پس از مرگ خليفه هارون الرشيد در سال 193 قمرى (808 م) احداث شده لذا به « بقعه هارونى » شهرت يافته است. ده سال پس از مرگ خليفه كه حضرت رضا عليه السلام شهيد و در كنار هارون در داخل بقعه هارونى به خاك سپرده شدند، بقعه مزبور به مرور به « مشهد الرّضا » و « مشهد »، و سپس به « حرم حضرت رضا » يا « آستان قدس رضوى » تغيير نام داد. جسد هارون دقيقاً در وسط بقعه قرار دارد و جسد حضرت رضا عليه السلام در بالا سر هارون، واقع در حاشيه غربى آن دفن شده است. بدين سبب پس از آن كه بر روى قبر حضرت ضريحى بزرگ نصب شد، فاصله قسمت بالاسر ضريح تا ديوار غربى بقعه بسيار تنگ گرديد و زائران هنگام عبور از آن قسمت باريك عموماً دچار زحمت مىشدند و بر هارون الرشيد لعنت مىفرستادند، تا اين كه در سده حاضر ديوار بقعه را از قسمت بالاسر توسعه دادند و اين معضل تا حدودى مرتفع شد.




    قبر هارون الرشيد دست كم تا
    اوايل سده هفتم قمرى داراى ضريحى مشخص در وسط بقعه مطهر بوده است. اما از آن پس ظاهراً به اَمر سربداران شيعه مذهب ضريح بر داشته شده است. در قرون بعد نام بقعه هارون به فراموشى سپرده شده تا اين كه در اوايل سده حاضر گروهى كه در جستجوى مقبره هارون در ولايت توس بوده اند بناى ناشناخته اى در شهر تابران توس ( واقع در 4 فرسنگى مشهد ) را همان مقبره هارون و حتى كاخ و زندان وى پنداشته و نام « هارونيه » يا « بقعه هارونى » را بر آن نهاده اند.
    اين كه قبر هارون الرشيد همچنان در وسط بقعه مطهر حضرت رضا عليه السلام قرار دارد دلالت بر اين مىكند كه اساس اين بقعه تغييرى نيافته و همان بقعه هارونى است.


    3 ـ حرم حضرت رضا عليه السّلام


    حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام كه شامل مجموعه بنايى نفيس و تاريخى در قلب شهر مقدس مشهد است گذشته از آن كه بزرگترين كانون زيارتى ايران است و سالانه حدود دوازده ميليون زائر و مسافر را به سوى خود جلب مىكند، از نظر ارزشهاى تاريخى و معمارى نيز گرانقدرترين مجموعه در اين كشور مىباشد. طى هزار و دويست سال گذشته پيوسته ابنيه جديدى بر اين مجموعه افزوده شده و آن را تبديل به گنجينه اى بى مانند از هنر معمارى ايرانى ـ اسلامى كرده است.
    قديمىترين بخش حرم همان بقعه مطهر ( بقعه هارونى ) است كه ضريح حضرت را احاطه كرده است. اين بقعه كه اساس آن بايد متعلق به اواخر قرن دوم هجرى باشد در طول زمان احتمالاً چندين بار مرمّت شده است. قديمى ترين كاشيهاى حرم و شايد ايران، مشهور به « كاشيهاى سنجرى » زينت بخش قسمتهاى تحتانى ديوارهاى اطراف بقعه مطهر مىباشد. گنبد طلا نيز بر روى همين بقعه قرار دارد، كه معلوم نيست صورت فعلى آن در چه زمانى احداث شده است. اما اولين بار شاه تهماسب صفوى آن را فلزپوش و مطلاّ كرده، كمى بعد هم شاه عباس صفوى ساقه آن را با خشتِ زراندود پوشانده است.



    بناى مشهور به مسجد بالاسر كه ظاهراً مقبره يكى از دولتمردان غزنوى به نام ابوالحسن عراقى است پس از بقعه مطهر قديمىترين رواق حرم حضرت رضاست. در عهد ايلخانان نيز ساخت و سازهايى در حرم صورت گرفته، از جمله مدرسه و مسجد ديگرى در بالاسر حضرت احداث شده كه ابن بطوطه مغربى در آغاز سده هشتم آن اَبنيه را ديده و توصيف كرده، اما در عهد تيمورى كه حرم شديداً توسعه يافته آن اَبنيه تغيير شكل و كاربرى داده است. بناهايى كه توسط تيموريان در حرم حضرت رضا ساخته شده عبارتند از:

    رواقهاى دارالحفّاظ ( در قبله و جنوب بقعه مطهر )، دارالسيّاده ( در غرب دارالحفّاظ )، دارالسلام ( در شرق دارالحفّاظ )، و بالأخره مسجد عظيم و باشكوه جامع گوهرشاد، كه تماماً به اهتمام خود گوهرشاد احداث شده اند.
    در همان عهد مدرسه اى به نام « شاهرخى » يا بالاسر نيز ساخته شده كه در قرن حاضر تبديل به رواقى به نام « دارالولايه » در قسمت بالاسر حضرت شده است. اولين صحن حرم را هم امير عليشير نوايى احداث كرده، كه شامل يك چهارم صحن عتيق بوده است.
    پس از عهد تيموريان جدّىترين گسترش حرم در زمان صفويه، خصوصاً زمان شاه عباس اول صورت گرفته است. ايجاد صحن عتيق توسط خود شاه عباس، رواقهاى « گنبد الله وردى خان » و « حاتم خانى » توسط دو تن از دولتمردان وى در قسمت شرق بقعه مطهر و پايين پاى حضرت از عمده اَبنيه دوره مزبور است، كه از اين ميان گنبد الله وردى خان از كاشيكارى و معمارى نفيسى برخوردار مىباشد. رواقهاى مسجد پشت سر، مسجد رياض و توحيد خانه در شمال بقعه مطهر نيز از نوساخته هاى دوره صفوى است. كاشى كارى نفيس صحن عتيق ( انقلاب ) هم در زمان شاه عباس دوم صفوى ( 1052 ـ 1077 ) صورت گرفته است.
    احداث دومين گلدسته حرم ( جنب ايوان عباسى در شمال صحن عتيق ) و طلا كارى آن، و نيز مطلاّ كردن گلدسته مجاور گنبد و ايوان نادرى ( طلا ) و ايجاد سقّاخانه داخل صحن عتيق ( مشهور به سقّاخانه اسماعيل طلايى ) از خدمات بارز نادرشاه در حرم حضرت رضا عليه السلام بوده است.
    در زمان قاجاريه هم رواق « دارالسّعاده » توسط اللهيارخان آصف الدوله و مدرسه « علينقى ميرزا » در شرق بقعه مطهر احداث شده كه مدرسه بعداً تبديل به رواق « دارالذكر » گرديده است. صحن نو ( آزادى ) هم از نوساخته هاى فتحعلى شاه قاجار است، كه در زمان ناصرالدين شاه كاشى كارى و تكميل و ايوان غربى آن طلا كارى و مشهور به « ايوان طلاى ناصرى » شده است. آيينه كارى حرم در دوره قاجاريه رواج يافت، اولين كارخانه برق ايران نيز در همان زمان براى حرم حضرت رضا عليه السلام داير شد.
    بالاخره در عهد پهلوى اول فلكه اى در گرداگرد حرم ايجاد شد و صحنى جديد در جنوب شرق حرم احداث گرديد ( پهلوى سابق، امام خمينى كنونى )، نيز در شمال غرب صحن مزبور بنايى به نام سالن تشريفات ايجاد شد. در زمان پهلوى دوم هم عموماً رواقهاى پيشين ترميم و بهسازى شدند. از سال 1354 خورشيدى نيز تخريب بازارها و اَبنيه داخل فلكه آغاز شد، كه در سالهاى پس از انقلاب اين اَمر به بيرون از فلكه نيز تسرّى يافت و صحنها و رواقهاى جديدى بر مجموعه اَبنيه تاريخى پيشين افزوده گرديد.
    حرم حضرت رضا عليه السلام در آغاز « مشهد الرضا » خوانده مىشد، اين نام بعدها به صورتهاى مشهد و « مشهد مقدس » به همه شهر گفته مىشد. از دوره صفويه عموماً مجموعه بيوتات حرم، داراييها و خدمه آن « سركار فيض آثار » و « سركار آستانه مقدسه » خوانده شده، و از يكى ـ دو قرن اخير نام « آستان قدس رضوى » عنوان رسمى اين مجموعه ( بناها و بيوتات، داراييها و پرسنل آن ) شده است.
    عمده داراييهاى آستان قدس رضوى را موقوفات آن تشكيل مىداده است. گرچه قديمىترين موقوفه داراى وقف نامه اين آستانه متعلق به خواجه عتيق منشى ( اولين متولّى رسمى آن ) در سال 931 قمرى است اما قبل از آن هم موقوفاتى داشته است. موارد مصرف اغلب موقوفاتِ داراى وقف نامه آستان قدس شامل اطعام زائرين و فقراى شهر مشهد و مداواى بيماران ( دارالشفاء ) نيز روشنايى و تطهير حرم و موارد ديگرى از اين نوع مىباشد. موقوفات فاقد وقف نامه آستان قدس هم كه موقوفه مطلقه تلقى مىشوند موارد مصرفشان در اختيار متولّى آستان قدس است.
    حرم حضرت رضا عليه السلام و موقوفات آن از آغاز تا زمان صفويه ( سده دهم قمرى ) به طور غير رسمى توسط متوليان ويژه هر موقوفه، و نيز نقباى سادات اداره مىشده است. از زمان شاه تهماسب صفوى ( 930 ـ 984 ) حكومت نيز در كار اداره موقوفات و بيوتات اين حرم دخالت كرده و متوليانى را بر آن گماشته است، كه تاكنون حدود نود تن اين مسؤوليت را عهده دار شده اند. به سبب اهميت آستان قدس چندين كتاب در معرفى آن نوشته شده است كه عمدةً عبارتند از:
    مطلع الشمس ( جلد دوم )، سال 1301 قمرى.
    تاريخ آستان قدس، على مؤتمن، سال 1354 خورشيدى.
    شمس الشموس، احتشام كاويانيان، سال 1355.
    آستان قدس ديروز و امروز ( در آستانه انقلاب اسلامى ).
    تاريخ آستان قدس رضوى، عزيز الله عطاردى، سال 1371. و چندين كتابچه ديگر.



    4 ـ مقبره شيخ طبرسى و غسلگاه و قتلگاه مشهد


    ابوعلى فضل بن حسن طَبْرَسى ملقب به امين الاسلام و مشهور به شيخ طَبَرسى از علماى بزرگ شيعه و مفسّر قرآن در سده هاى پنجم و ششم قمرى است. وى در سال 470 هجرى قمرى در شهر طَبْرَس ( بين كاشان و اصفهان ) يا تفرش زاده شده اما عمده عمرش را در مشهد گذرانده است. شيخ طبرسى صاحب چند تفسير بر قرآن كريم است كه از آن ميان تفسير مجمع البيان وى شهرت بيشترى دارد. شيخ در سال 523 قمرى از مشهد به سبزوار رفته و در سال 548 كه معاصر فتنه قوم تركمانِ غُز در خراسان بوده در گذشته، يا به دست آن قوم مهاجم كشته شده است، بدين سبب در بعضى منابع از وى با عنوان شهيد هم ياد شده است. گويا جسد شيخ را در همان زمانِ درگذشت به مشهد منتقل كرده و در يكى از گورستانهاى محترم مجاور حرم حضرت رضا، مشهور به « قتلگاه » و « مغتسل الرضا » يا « غسلگاه » دفن كرده اند. اين محل در قرون بعدتر تنها به قتلگاه شهرت يافته و پس از احداث فلكه پيرامون حرم ( 1308 ـ 1312 ش ) و خيابان طبرسى، قبرستان مزبور تسطيح شده و بعداً در بخشى از آن صحنى به نام رضوان احداث گرديده كه در مشهد به باغ رضوان شهرت يافته است.


    نوشته اند كه زمين غسلگاه مشهد را حضرت رضا عليه السلام از محل اُجرت كتابت قرآن كريم خريده و وقف بر قبور مؤمنين و مؤمنات كرده است. ظاهراً همين گورستان پس از قتل عام مردم مشهد توسط لشكريان عبد المؤمن خان ازبك در سال 997 قمرى و دفن اجساد ايشان در محل غسلگاه، به قتلگاه شهرت يافته است. رواج عموى اصطلاح قتلگاه عمدةً از اواخر قرن يازده قمرى براى گورستان مزبور ( واقع در شمال حرم ) روى داده است. با توجه به وجود مدفن شيخ در قبرستان قتلگاه، پس از احداث خيابان شمالى حرم ( در زمان رضا شاه پهلوى ) خيابان مزبور به نام « طبرسى » نامگذارى شده كه يكى از خيابانهاى مهم و مركز شهر مشهد است. گرچه باغ رضوان ضمن توسعه حريم حرم در سال 1370 تخريب شده اما گور شيخ با تزريق بتون بر اطراف آن جا به جا و بناى جديدى براى آن ساخته شده است. اينك مقبره شيخ طبرسى در فضاى شمالى حرم واقع در ابتداى خيابان طبرسى بر جا و محترم است.


    5 ـ قبر سبز


    مقبره يكى از اعقاب و ذرارى امام سجاد عليه السلام به نام سيد فخرالدين، مشهور به قبر سبز، واقع در شمال حرم حضرت رضا عليه السلام از زمره قديمىترين مقابر ساداتِ شهر مشهد است. مقبره اصلاً در قبرستان قديمى غسلگاه پيشين و قتلگاه بعدى قرار داشته و پس از تسطيح قبرستان قتلگاه و تبديل بخشى از آن به « باغ رضوان » در ضلع شمالى اين باغ واقع شده است. ضمن توسعه حريم حرم حضرت رضا در سالهاى پس از انقلاب اسلامى كه باغ رضوان تخريب شده، مقبره سيد فخرالدين باقى مانده و بناى جديدى بر روى آن احداث گرديده، كه اكنون در حاشيه بازارچه حاج آقاجان قرار دارد و زيارتگاه عموم زائرانى است كه در آن حدود سكنى يا رفت و آمد دارند. مقبره سيد فخرالدين سنگ قبر سبز رنگ اصيلى ( به ابعاد تقريبى 3 متر طول، 70 سانتيمتر عرض و 40 سانتيمتر ارتفاع ) دارد كه زمان درگذشت و نام و نسب وى تا حضرت سجاد عليه السلام بر روى آن حك شده است. بنابر متن سنگ قبر، نسب وى با هجده واسطه به امام زين العابدين عليه السلام مىرسد و در سال 671 قمرى درگذشته است.
    مقبره سيد فخرالدين در زمان افشاريه به « مزار مير » هم شهرت داشته و محلى شناخته شده و محترم براى اهالى مشهد بوده است. بدين سبب عليشاه افشار ( برادر زاده و جانشين نادرشاه ) در زمان سلطنت كوتاه مدت خود ( 1160 ـ 1162 ق ) در جوار آن براى خويش مقبره اى معتبر ساخته و املاك مهمى را وقف بر نگهدارى بناى قبر خود كرده است. در وقف نامه مورخ 1161 قمرى عليشاه درباره محل قبر واقف آمده است: « مقبره رفيعه كه واقع است در سر مزار مير ».
    گويا در زمان تأليف كتاب مطلع الشمس، اطلاعات مربوط به اين مقبره با گنبد خشتى مخلوط شده و از قلم افتاده است؛ چون در معرفى فرد مدفون در گنبد خشتى كه بنا بر سنگ قبر آن از نسل هجدهم امام موسى الكاظم عليه السلام است نوشته شده: نسبش با هجده واسطه به امام سجاد مىرسد!
    قبر سبز يا مقبره سيد فخرالدين توسط يكى از افراد محلى اما زير نظر اداره اوقاف و امور خيريه ناحيه يك مشهد اداره مىشود و زيارت و بازديد از آن همه وقت مقدور است.

    6 ـ گُنبد خشتى


    مقبره اى است متعلق به يكى از نُقَباى سادات موسوى شهر مشهد و از اعقاب و ذُرارى امام موسى بن جعفر عليه السلام به نام « امير سلطان غياث الدين محمد بن امير طاهر موسوى » كه در فاصله تقريباً پانصد مترى شمال حرم حضرت رضا عليه السلام واقع است و از زيارتگاههاى مهم اين شهر مىباشد. اين بنا كه ظاهراً در آغاز داراى گنبدى خشت پوش بوده به « گنبد خشتى » شهرت يافته است. گنبد خشتى در كوچه اى با همين نام در ابتداى خيابان طبرسى واقع است. امير غياث الدين در سال 832 قمرى درگذشته است. نام و نسب و زمان فوت وى بر روى سنگ قبر تاريخى و نفيس او كتيبه شده و اجدادش را تا حضرت موسى بن جعفر عليه السلام و پس از آن تا حضرت على عليه السلام برشمرده اند.
    چون نام اجداد غياث الدين محمد در منابع تاريخى معتبر نيز ذكر شده، در صحّت نسبِ وى ترديد نيست. نياكان او از قرن ششم تا نهم قمرى اداره كننده اصلى حرم حضرت رضا عليه السلام بوده و در آبادانى آن كوشيده اند. اخلاف خاندان ايشان نيز تا زمان صفويه ( قرون دهم و يازدهم قمرى ) از زمره نقباى سادات و بزرگان شهر مشهد بوده اند.




    مقبره مشهور به گنبد خشتى احتمالاً همزمان با درگذشت سلطان محمد احداث شده و متعلق به دوره تيمورى است. بنا شامل يك سرداب، چهار طاقىيى چهار ايوانه بر روى سرداب و يك گنبد ساقه دار بر فراز آن است كه ارتفاع گنبد از كف زمين تا نوك آن 9/14 متر مىباشد. كل بنا از آجر و گچ ساخته شده و گنبد آن دو پوششه است. داخل بنا مزيّن به مُقَرنَسهاى گچى بسيار زيباست. دورادور زير گنبد و اطراف چهار ايوان هم مزيّن به آياتى از سوره هاى مُلك و واقعه به خط زيباى محقق و ثلث است. در دوره قاجار به سبب دودگرفتگى داخل بنا آن را به نوعى ديگر تزيين كرده اند، اما در سال 1380 تزيينات مزبور بازپيرايى شد و نقوش و كتيبه هاى اصلى آن تثبيت و احيا گرديد.

    گنبد خشتى بازديد كنندگان فراوانى از سراسر ايران و حتى كشورهاى همجوار دارد. هيأت امنايى از معتمدان محلى زير نظر اداره اوقاف و امور خيريه خراسان آن را راه مىبرند و از محل نذورش به اداره آن مىپردازند. درباره گنبد خشتى در بعضى منابع اطلاعات نادرستى درج شده است. متقابلاً منابع ديگرى به درستى آن را معرفى كرده اند. راقم مشهدى در سال 1294 قمرى با توجه به كتيبه سنگ قبر غياث الدين محمد مقبره وى و اجدادش را چنين وصف كرده است:

    اين حريمى را كه از روى شرف روح الامين
    پاسبان آسـا همى بر درگهش سـايد جبين...
    هيچ مىدانى چـرا خيل سخن سنجـان همى
    يكزبـان گويند كامد خوشـتر از خُلد بَريـن
    زانكه گنـج نور احمد اندر آن باشـد نهـان
    زانكه كَنـزِ نسل حيدر انـدر آن آمد دفيـن
    دُرِّ دريـاى سيـادت آن كه نـام نـامى اش
    آمده سلطـان محمـد در خبـرهـاى متيـن
    وانكه باب وى امير بـى قـرين طاهـر بُوَد
    كو بُدى محمود شـه را نيز فرزند مهيـن...
    نيز مىبـاشد محمد ابـن قـاسم بـى سخن
    وانگهى حمزه است فرزند امـام هفتمين

    7 ـ مقبره اميرشاه ملك ( مسجد شاه )


    بنايى تاريخى از دوره تيمورى كه تا پيش از انقلاب اسلامى به مسجد شاه شهرت داشت و بعد به نام مسجد هفتاد و دو تن خوانده شد، اصلاً مقبره يكى از اُمراى شاهرخ تيمورى به نام امير شاه ملك ( يا ملك شاه ) است. اين مقبره در محل چهار سوق و تلاقى دو بازار بزرگ و فرش فروشها در كنار ميدانى قديمى به نام « سرِ سنگ » احداث شده و پس از توسعه حريم حرم در مجاورت ضلع جنوب غربى
    حرم قرار گرفته است.




    بنا شامل يك سرداب براى دفن جسد، قبه اى 5 در 5 مترى، گنبدى دو پوششه به ارتفاع 4/17 متر، ايوانى در جانب
    شمال به ارتفاع 4/9 متر، فضاهايى جانبى و دو گلدسته در طرفين ايوان مىباشد. دورادور ايوان كتيبه اى داشته كه تنها قسمت پايانى آن بر روى پايه سمت چپ باقى مانده و اين جملات به وضوح در آن قابل خواندن است: « الامير ملكشاه اعرج الله معارج دولته فى رجب سنة خمس و خمسين و ثمانمائة للهجرة »


    امير غياث الدين شاه ملكِ بِرلاس يكى از اُمراى معتبر تيمور و فرزند وى شاهرخ بوده است. در سال 809 قمرى كه شاهرخ حكومت ولايت خراسان را با مركزيت توس و مشهد به فرزند جوان خويش اُلغ بيك بخشيد شاه ملك را هم به امير الامرايى وى منصوب كرد. وى تا سال 811 كه مأمور فتح و تصرف ماوراء النهر گرديد در خراسان مستقر بود. در سال 812 كه حكومت ماوراء النهر به الغ بيك داده شد اميرشاه ملك هم همراه او گرديد. اين دو ظاهراً تا سال 817 حكومت خراسان را هم داشتند، اما از آن زمان به بعد فرزند ديگر شاهرخ يعنى بايسنغر ميرزا والى خراسان ( با مركزيت توس ) شد. بنابراين اميرشاه ملك در سالهاى 809 تا 817 قمرى حاكم اصلى خراسان، يا دست كم بزرگترين امير اين خطّه بوده است. وى تا سال 829 قمرى قدرتمندانه در ماوراء النهر و خوارزم به حكومت و دستيارى الغ بيك مشغول بود، تا اين كه در سال مزبور در خوارزم درگذشت و جسدش به مشهد حمل و در بنايى كه خود وى براى اين منظور ساخته بود مدفون گرديد.


    اصل مقبره اميرشاه ملك بين سالهاى 809 تا 829 قمرى احداث شده اما تكميل و تزيين آن تا سال 855 طول كشيده است. اين بنا كه در زمان شاه سلطان حسين صفوى ( 1119 ق ) و هم نادرشاه افشار ( 1155 ق ) مرمّت گرديده، داراى گنبد فيروزه اى رنگ و دو گلدسته زيباست. مقبره اميرشاه ملك هر چند به عنوان زيارتگاه شناخته نمىشود اما كاربرد فرهنگى ـ توريستى دارد. اين بنا كه بايد عنوان « مسجد شاه » را از نام « شاه ملك » يا بناى مجاور خود به نام « حمام شاه » ( رضوى بعدى ) گرفته باشد، نمىتوانسته است مسجد باشد چون قبله آن با قبله مشهد انطباق ندارد و در سرداب آن هم چند جسد دفن شده است.

    8 ـ مقبره ابوالقاسم بابِر
    ابوالقاسم بابر فرزند بايسنغر بن شاهرخ كه در سالهاى 852 تا 861 قمرى در مشهد و هرات سلطنت كرده و در سال 861 در مشهد درگذشته، اولين كسى است كه مشهد را مركز سلطنت خويش قرار داده است. مقبره وى كه در مدرسه بالاسر قرار داشته به سبب تخريب مدرسه و تبديل آن به رواق دارالولايه از حرم مطهر ( در آستانه انقلاب اسلامى ) محو و ناپيدا شده است.
    مورّخان عهد تيمورى زمان وفات وى را روز 25 ربيع الثانى سال 861 پس از عشرت و كامرانى در « چهارباغ مشهد » و محل دفنش را زير « گنبد مدرسه اى كه حضرت خاقان سعيد ( شاهرخ ) در جوار مزار فايض الانوار حضرت امام » رضا عليه السلام ساخته، يا مدرسه « شاهرخى » نوشته اند.

    9 ـ قبر مَيلى مشهدى

    در شمال ساختمان راه آهن مشهد، به فاصله تقريباً صد مترى ريلهاى ايستگاه، گورى با دو سنگ قبر قديمى نفيس وجود دارد كه متعلق به شاعرى به نام مَيلى مشهدى است. سنگ قبرهاى وى يكى مسطح و عمودى و ديگرى افقى و صندوقى مىباشد.
    نام كامل او « ميرزا قلى مَيلى » و از همعصران شاه تهماسب صفوى ( 930 ـ 984 ق ) بوده است. ميلى در مشهد ولادت يافته و عمده عمرش را در اين شهر و شهرهاى سبزوار، قزوين، هرات و كشور هندوستان گذرانيده و در سال 983 در هند در گذشته اما جسدش بنا بر وصيت او به مشهد منتقل و دفن شده است. ميلى شيعه مذهب و از طايفه قزلباش بوده است. چند بيت از قصايد او در مدح حضرت رضا عليه السلام چنين است:

    سـرِ ارادتِ اهـل محـبـت و درِ دوسـت...............رخ نيـازمـن و خـاك آسـتـانـه شــاه
    سرِ سريـر امـامت، علـىّ بـن مـوسـى...............كه همچو حضرت بارى، برى است از اشباه
    شهنشهى كه به جـايى رسـاند موكب قـدر............كـه آبـروى مـلايك فـزود گـرد سپـاه
    زشـوق سجـده درگـاه او رواست كه خلق...........دگـر به جـاى قـدم بـر زمين نهند جبـاه
    يكى از شعرا مادّه تاريخ درگذشت ميلى را چنين ساخته است:

    مـيـلى آن خسـرو زمـان كـه بـر او...............بـود مـلـك سـخـن مسـلّـم، رفـت
    سـال فـوتش ز عقـل جسـتم گـفـت:...............« آه ميلى جوان زعالم، رفت» ( =984 )
    قبر ميلى كه اصلاً در اراضى روستاى امين آباد واقع است نشان مىدهد كه در زمان صفويه در اين محل گورستان مهمّى وجود داشته است.
    ویرایش توسط alitopol : 07-22-2008 در ساعت 08:39 AM

  13. #13
    همکار بازنشسته بخش Dark Side of Eden mana sama آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    konoha
    نگارشها
    714

    پاسخ : ايران شناسي

    شهر اصفهان


    شهر اصفهان در جنوب شرقی تهران و حاشیه کویر لوت قرار دارد. طول جغرافیایی آن از رصد خانه گرینویچ 51 درجه و 35 دقیقه شرقی و عرض جغرافیای آن از استوا 32 درجه و 40 دقیقه شمالی است. از دوران قدیم به سبب حاصلخیزی اراضی خود که از آب فراوان زاینده رود سیراب می گردید، نقطه مهمی بوده است.

    در قرون وسطی محلات مسکونی شهر فقط در ساحل شمالی یعنی قسمت چپ زاینده رود واقع بود. در این قسمت دو شهر کنار هم قرار داشتند: « جی » و « الیهودیه » وجه تسمیه الیهودیه آن بود که در زمان بخت نصر، یهودیان را از بابل کوچ داده و در این مکان ساکن کرده بودند. نام قدیمی اصفهان اسپادانا بوده سپس به سپاهان نامیده شد .

    بعد از ورود اسلام، نام شهر معرب شده به نام اصفهان خوانده شد پیش از حمله اسکندر مرکز یکی از ایالات ایرانی بود. در سال 21 هجری و در دوران خلافت عمر فتح شد. در جریان مغول، مورد حمله تیمور قرار گرفت و مردمانش قتل عام شدند.در عصر صفویه پایتخت ایران بود. (قرن 17 میلادی) و در دوران شاه عباس اول، به اوج عظمت خود رسید. اما بر اثر تهاجم افغانها در سال 1722 میلادی از رونق کاسته شد و سپس در دوران قاجاریه، پایتخت ایران به تهران متصل شد .



    بناهای تاریخی


    بناهای مذهبی




  14. #14
    همکار بازنشسته بخش Dark Side of Eden mana sama آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    konoha
    نگارشها
    714

    پاسخ : ايران شناسي

    ميدان نقش جهان


    میدان نقش جهان به دستور شاه عباس اول صفوی ، قبل از اینکه شهر اصفهان به پایتختی انتخاب شود ، در قرن یازدهم هجری قمری(1021 هجری قمری) به جای میدان کوچکی که از دوران تیموریان با قی مانده بود ساخته شد . این میدان با طول تقریبی 507 متر و عرض 158 متر در چهار گوشه خود ، چهار اثر تاریخی را در خود جای داده ا ست که بزرگترین و با شکوهترین شاهکارهای هنری دوران صفویه می‌باشند. نامهای دیگر این میدان شاه و امام می باشند.

    این بناهای چهارگانه در شرق ، مسجد شیخ لطف الله در غرب ، کاخ رفیع عا لی قاپو ، در جنوب ، مسجد پرآوازه جامع عبا سی و در شمال ، سر در با شکوه بازار قیصریه می‌باشند.

    دور تا دور میدان را غرفه‌های دو اشکوبه احاطه کرده‌اند. در این غرفه‌ها از آن روزگار تا کنون انواع صنایع دستی و سوغات اصفهان به مسافران و گردشگران عرضه می‌شود.
    در دوره‌ شاه عباس و جانشینان او این میدان محلی برای بازی چوگان ، رژه سربازان ، جشن و چراغانی و محل نمایشهای اعیاد و جشنهای مختلف بود. دو ستون سنگی جلو مسجد امام و در قرینه آن روبروی سر در بازار قیصریه ، دروازه‌های چوگان بازی بوده‌اند.


    كاخ عالي قاپو




    کاخ عالی قاپو عمارتی است که در غرب میدان نقش جهان و روبروی مسجد شیخ لطف اله سر بر افراشته و به عنوان یکی ازمهمترین شاهکارها ی معماری اوائل قرن یازدهم هجری از شهرتی عالم‌گیر برخوردار است . تاریخ ساخت بنا به 1054 هـ.ق باز می گردد و بانی آن بانی : شاه عباس اول می باشد.
    این قصر دروازه مرکزی و مدخل کلیه قصرهایی بود که در دوران صفویه در محدوده میدان نقش جهان بنا شده بودند . عالی قاپو مرکب از دوکلمه عالی و قاپو است که با هم به معنای « سر در بلند » یا « درگاه بلند» هستند. اسامی دیگر آن علی قاپو ، دولتخانه مبارکه نقش جهان و قصر دولتخانه می باشند.

    از زیر سر در بلند کاخ که تمامأ با سنگ ساخته شده به قصر وارد می شویم و به وسیله پلکانی که در دو طرف تعبییه شده اند به طبقات فوقانی می‌رسیم .
    عالی قاپو دارای پنج طبقه است که هر طبقه آن تزئینات ویژه‌ای دارد در طبقه همکف دو تالار وجود دارد که در آن روزگار به امور اداری و دیوانی اختصاص داشت ، در طبقه سوم ایوان بزرگی است که بر هجده ستون بلند و رفیع استوار است و در وسط این ایوان حوض زیبایی از مرمر وجود دارد .
    آنچه عالی قاپو را در عداد آثار با شکوه و بسیار نفیس قرار داده است اثر هنرمند معروف عصر صفوی رضا عباسی یعنی گچبریهای آخرین طبقه است که تالار آن به اتاق موسیقی یا اتاق صوت نیز معروف است .
    در این قسمت از کاخ شکل انواع جام و صراحی در دیوار تعبییه شده است که این اشکال علاوه بر نمایش زیبایی و خلاقیت و ابتکار هنرمندان گچکار برای این بوده است که انعکاس حاصل از نغمه‌ها ی نوازندگان به وسیله این اشکال گرفته شود و صداها طبیعی و بدون انعکاس صوت به گوش برسند .
    به طورکلی بنای عالی قاپو به عنوا ن یک بنای تشریفاتی خوش ساخت و زیبا دستاورد دیگری از هنر معماری دوران صفویه است .

    نشانی : مغرب میدان نقش جهان

  15. #15
    همکار بازنشسته بخش Dark Side of Eden mana sama آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    konoha
    نگارشها
    714

    پاسخ : ايران شناسي

    کاخ چهلستون در سال 1057 هـ.ق به دستور شاه عباس دوم در اصفهان احداث شد.


    بسیاری از محققان وجه تسمیه کاخ را انعکاس تصویر بیست ستون بر استخر زیبا و بزرگ عمارت می دانند وعده ای نیز واژه چهل را به نشان تعداد زیاد ستونها می دانند ( عدد چهل در ادب فارسی نشانگر تعدد و کثرت است ) و به روایتی این کاخ ابتدا چهل ستون داشته تا اینکه در بیست و یکم رمضان 1118 هـ.ق بر اثر سانحه آتش سوزی بییست ستون آن از بین رفته و اکنون آثار سوختگی در غرب عمارت دیده می شود .
    باغ چهل ستون 67000 متر مربع مساحت دارد که در دوره شاه عبا س اول ساختمان کوچکی به صورت کوشک یا کلاه فرنگی در آن احداث گردید و در زما ن شاه عباس دوم توسعه یافت و چهلستون نام گرفت .



    معماری این کاخ ترکیبی از هنر معماری چینی و ایرانی و فرنگی است . عمارت چهلستون مشتمل بر یک ایوان اصلی (بزرگ) به طول 38 متر و عرض 17 متر و ارتفاع 14 متر رو به شرق ساخته شده است ستونهای ایوان هشت ضلعی از جنس چوب چنار و کاج می باشند . چهار ستون وسط بر روی چهار شیر سنگی قرار دارد ، طراحی آنها به گونه‌ای است که دو شیر با یک سر نشان داده می شود . از دهان چهار شیر جلو ، آب به درون حوض می ریزد .
    تالار مرکزی کاخ اختصاص به مهمانان خارجی و شخصیتهای کشورهای دیگر داشته است .
    نقاشیهای موجود در تالار هر کدام واقعه‌ای تاریخی را به نمایش می‌گذارند که دو تا از این تابلوها ( جنگ شاه اسماعیل اول با سپاه عثمانی در چالدران و جنگ نادر شاه افشار با هندوها ) در زمان قاجاریه نصب شده است .
    دو تخته سنگ حجاری شده شکل چهار شیر که در دو باغچه دو طرف معبر ورودی کاخ قرار دارد از بقایای عمارت سر پوشیده صفوی و آینه خانه به کاخ چهلستون منتقل شده است .
    آثار پراکنده‌ای از دوران صفویه مانند سر در « مسجد قطبیه » سردرهای « زاویه در کوشک » و آثاری از مسجد درب جویباره یا پیربکران و« مسجدآقاسی » را برای محافظت به این کاخ انتقال و بر دیوارهای ضلع غربی و جنوبی نصب کرده اند .

    نشانی: میدان امام حسین ، خیابان سپه

    كاخ هشت بهشت


    عمارت تاریخی کاخ هشت بهشت نمونه‌ای از کاخ های محل سکونت آخرین سلاطین دوره صفوی است . باغ وسیعی که عمارت درآن واقع شده است جزئی « از باغ بزرگ نقش جهان بوده بنام باغ بلبل که به دستور شاه اسماعیل اول احداث گردید » . این بنا در تاریخ 1080هـ.ق ساخته شده و نامهای دیگر آن هشت به هشت ، هشت در بهشت ، باغ بلبل می باشند.

    این عمارت هشت ضلعی است که چهارنما دارد و با همه شباهتها هیچ یک مانند دیگری نیست . به نظر می‌رسد نمای شمالی نمای اصلی است حال اینکه وجود استخر در ضلع شرقی تعیین کننده نمای اصلی است .
    عمارت دو متر بالا تر از سطح زمین ساخته شده است . عمارت دارای دو طبقه است و پله ها طوری طراحی شده‌اند که از هرطرف به عمارت فوقانی و تحتانی عبور و مرور می‌شود .
    اتاقهای طبقه اول در چهار گوشه عمارت تزئیناتی از گچبری و نقاشی دارند در طبقه دوم مجموعه‌ای از رواقها و اتاقها با در و پنجره‌های خاتم کاری است .
    در وسط تالار حوضی هشت ضلعی از جنس مرمر معروف به حوض مروارید قرار دارد. این حوض طوری حجاری شده که آب از سوراخهایش مانند مروارید تراوش میکند .
    پارک مجلل و زیبایی در اطراف این کاخ ساخته شده که در حال حاضر ازگردشگاههای مشهور شهر اصفهان است .

    نشانی : چهار باغ عباسی ، مقابل خیا بان شیخ بهائی
    ویرایش توسط mana sama : 07-22-2008 در ساعت 12:04 PM

صفحه 1 از 5 123 ... آخرینآخرین

Tags for this Thread

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ