Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 2 از 5 نخستنخست 1234 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 16 تا 30 , از مجموع 64

موضوع: زندگی نامه مشاهیر فیزیک , نجوم و اخترشناسي

  1. #16
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : زندگی نامه مشاهیر فیزیک , نجوم و اخترشناسي


    آشنايی با نوابغ قرن بيستم: ماکس پلانک، پدر فيزيک کوانتومی
    نظريه ماكس پلانك در مورد اينكه انرژي در بسته هاي بسيار كوچكي به نام كوآنتا منتشر مي شود آنقدر عجيب به نظر مي رسيد كه حتي خود او هم از باور كردن آن اجتناب مي كرد، اما همين فرضيه بود كه به فيزيك كلاسيك و خلق تئوري كوآنتوم منجر
    Anime Spoilerمتن پنهان: زندگي و نظريه ها و فعاليت ها:
    شد.
    در يك روز سرد زمستان در برلين، پرفسور 42ساله فرزندش را براي قدم زدن بيرون برد و رازي را براي او فاش كرد، ”من امروز به يك ايده رسيدم كه مي تواند تحول بزرگي در علم ايجاد كند،ايده اي شبيه آنچه به مغز نيوتن خطور كرد“. اما اين سخنان خواب و خيال نبود، ايده او واقعاً راهي به سوي فيزيك كلاسيك آن هم در قلب دنياي مدرن و متمدن باز كرد.
    ماكس پلانك مثل همه فيزيكدانان قرن گذشته، روي منابع و ويژگي هاي دما كار مي كرد. او ضمن مطالعه گرما و حرارت ساطع شده از يك جسم داغ متوجه شد كه بايد يك موضوع عجيب را بپذيرد، و آن اينكه مقادير انرژي ساطع شده از يك جسم قابل شمارش نيستند ولي به صورت بسته هاي از جسم خارج مي شوند. او اين بسته ها را quanta نام نهاد كه ترجمه لاتين ”چه مقدار؟“ است. پلانك براي آن بسته ها قانوني نوشت كه انرژي جسم را به فركانس آنها مربوط مي كرد. در همين ارتباط به پلانك لقب ”پدر فيزيك كوآنتومي“ داده شد، زيرا پس از اين كشف، تئوري كوآنتوم بعنوان قوانيني كه تمام نظام هستي را تحت كنترل خود دارند شناخته شد، از ريزترين اجزا اتم گرفته تا قويترين نيروهاي فضايي. اين قوانين ممكن است درآينده ما را به شواهد جديدي در مورد پيدايش زمين رهنمون سازند. پلانك سالهاي متوالي از عمرش را صرف نقض كردن نياز جهان به كوآنتا Quanta كرد ولي از اين كار خود شرمنده بود، زيرا او خود براي اولين باراين مفهوم را عنوان كرد اما خودش هنوز در باور آن ناتوان بود. پلانك باوجود اينكه متوجه تغييراتي در ”باورهاي“ خود شده بود هيچگاه به چنين حسي اتكا نكرد و همواره بر اساس نتايج محاسبات نتيجه گيري كرد.
    زيرك و با اعتماد به نفس
    چنين نگرشي نسبت به حقايق جهان آفرينش، پيشينه پلانك را تحت الشعاع قرار مي داد.ماكس كارل ارنست لوديگ پلانك ، در سال 1858 در آلمان و در يك خانواده مذهبي متولد شد. پدر او يك وكيل بلند رتبه و استاد دانشگاه بود و پلانك از سنين كودكي به نظر راه درازي در پيش داشت. در نوجواني با امكان تحصيلي در رشته هاي فيزيك و موسيقي موفق به كسب جوايز گوناگوني شد، براي انتخاب يكي از اين دو رشته براي ادامه تحصيل نزد پرفسور فيزيك فيليپ جان ولي در دانشگاه مونيخ رفت. اين ملاقات پايه هاي پيشرفت علم فيزيك را بنيان نهاد،استاد فيزيك به پلانك فهماند كه از آنجا كه كشفهاي زيادي در اين علم صورت گرفته، شانس كمي براي دست يافتن به اكتشافات جديد وجود دارد ولي خوشبختانه پلانك نظرات او را ناديده گرفت. در 17 سالگي و از دانشگاه مونيخ و سپس برلين شروع به آموختن علم فيزيك كرد. پلانك در 22 سالگي موفق شد به درجه دكتري و مقام آكادميك مهمي دردانشگاه مونيخ دست يابد. چند سال اول حرفه او به نظر تائيدي بر سخنان پرفسور فيزيك بود كه سالها پيش پلانك با او ملاقات كرده بود، پس از چندي او به يك متخصص در علم ترموديناميك و قوانين حرارتي مبدل شد ولي به پيشرفتهايش تا 30 سالگي توجه خاصي نشد، در همين سال دانشمند ما با رموزي از علم سرو كار پيدا كرد اين رموز شامل قوانين حاكم بر نور گرماي ساطع شده از اجسام گرمي مثل خورشيد بود، چنين قوانيني در زندگي روزمره بسيار مفيد خواهند بود، مثلاً براي اندازه گيري درجه حرارت خورشيديي كافيست ميزان انرژي خورشيد كه زمين دريافت مي كند را اندازه بگيريم.
    براي ساده تر شدن مراحل تحقيقات در اواسط سال 1800 فيزيكدان ها وسيله ايده آلي اختراع كرده بودند كه نور و گرماي هر چيز كه روي آن مي افتاد را جذب مي كرد.
    تصور مي شود فهم قوانين حاكم بر چنين جسم ايده آلي كه شايد بتوان آن را به سياه چاله هاي فضايي تشبيه كرد در زندگي روزمره بسيار مفيد خواهد بود. در سالهاي دهه 1890 نظريه پردازان و مسئولين امور آزمايشگاهي سراسر اروپا به بعضي از اين قوانين پي بردند. در سال 1896 يك فيزيكدان از برلين به نام ويلهلم وين به قانوني دست يافت كه به نظر مي رسيد بر انرژي ساطع شده از اجسام كدر حاكم است. پلانك هم به جمع اين دانشمندان پيوست تا فيزيك پايه با مسائل جديد در آميزد.
    در همين موقع بود كه مشكل بزرگي پيش آمد، همكاران وين فهميدند كه قوانين تازه كشف شده در همه موارد هم آن ها را به جواب درست نمي رساند. به طور معمول، اين قوانين قادر به اندازه گيري تشعشاتي با طول موج بلند نبودند.
    در بعد از ظهر يكشنبه در اكتبر سال 1900 پلانك با يكي از دانشمندان آزمايشگاه وين ملاقات كرد، در اين ملاقات اين دانشمند پلانك را متوجه يك تفاوت عجيب كرد، هر دوي آنها به عنوان فيزيكدان معتقد بودند كه در طبيعت براي يك پديده نمي تواند به دو قانون رسيد. همان بعداز ظهر پلانك تصميم گرفت قانون واحدي كه بر همه طول موج ها حاكم است را بيابيد. در عرض چند ساعت پلانك به فرمولي دست پيدا كرد كه در همه موارد به جواب صحيح مي رسيد. به زودي همه دانشمندان به اين فرمول روي آوردند ولي اين براي پلانك كافي نبود، او مي خواست بداند كه چرا اين فرمول به جواب درست منتهي مي شود.
    براي پي بردن به اين موضوع پلانك فرض كرد كه جسم كدر از تعدادي نوساندهنده بسيار ريز تشكيل شده است كه همگي امواج الكترومغناطيسي صادر مي كنند. در زماني كه فيزيكدانان به ندرت فرضيه تشكيل شدن ماده از اتم را مي پذيرفتند، فرض اينكه انرژي هم از ذرات كوچك تشكيل شده، پلانك را يك گام به سوي كشف حقيقت پيش تر برد. پلانك فهميد كه تئوري الكترومغناطيس مي تواند قسمتهايي از فرمول او را اثبات كند، تنها كاري كه بايد انجام ميداد اين بود كه اين فرمول را با آنچه در بعد از ظهر روز يكشنبه در مورد آن بحث كرده بود تطبيق دهد. در همين موقع بود كه پلانك به اكتشاف تاريخي خود دست يافت. در راه اثبات فرمول او به اين نتيجه رسيد كه ذرات نوسان كننده مذكور نبايد بتوانند با هر فركانسي كه مي خواهند ارتعاش كنند. براي فيزيكداني مثل پلانك كه به اندازه صدها سال فيزيك خواندن تجربه داشت اين يك بدعت به تمام معنا بود‚ حتي يونانيان باستان هم مي دانستند كه اجسام مي توانند با هر فركانسي نوسان كنند. حتي اگر فرمول هم درست بود، او مجبور بود بپذيرد كه نوسان كننده هاي داخل جسم كدر مثل يك تار ويالون بودند كه مي توانستند فقط اشكال D و G را توليد كنند و نه چيزي مابين آن دو . پلانك تلاش زيادي در فهم يافته هاي خود كرد ولي فيزيك آن زمان هيچ كمكي به او نمي كرد، بالاخره او به قول خودش ” طي يك عمل نااميد كننده“ پذيرفت كه انرژي در بسته هايي به نام ”كوآنتا“ از اجسام صادر مي شود. يكي از ويژگيهاي فرمول تازه رابطه بين طول موج و ميزان انرژي اين بسته ها بود:هر چه طول موج كوتاه تر باشد انرژي اين بسته ها بيشتر خواهد بود. اين رابطه از عددي كه ثابت پلانك نام گرفت و آن را با h نشان مي دهند بدست مي آيد. سالها طول كشيد تا دانشمندان به اهميت كوآنتوم پلانك پي بردند. اولين نفر يك كارمند 26 ساله اداره ثبت اختراعات در برن سوئيس بود به نام ”آلبرت انيشتين“. در سال 1905 او نشان داد كه وجود كوآنتا مي تواند راز ” اثر فتوالكتريكي“ را آشكار سازد.
    فيزيكدانان كشف كرده بودند كه فلزات معيني وقتي در معرض تابش قرار مي گيرند جريان الكتريسته توليد مي كنند. ولي تابش رابطه مستقيمي با ميزان الكتريسته توليد شده نداشت. تنها موردي كه در اين رابطه نقش مشخص داشت، طول موج بود. هر چه طول موج كوتاه تر باشد ميزان الكتريسيته توليدي بيشتر خواهد بود. انيشتين نشان داد كه فرمول پلانك اين واقعيت را توضيح مي دهد. او نشان داد كه طول موج هاي كوتاهتر از كوآنتاهاي پر انرژي تر حاصل مي شوند. اين مسئله باعث شد انيشتين برنده جايزه نوبل شود، و دانشمندان ديگر را به تفكر درباره تئوري كوآنتوم واداشت. در طول سالهاي متوالي دانشمندان فهميدند كه تئوري كوآنتوم مي تواند بسياري از رازها را آشكار كند، از رفتار مواد تا ساختار اتم. پيشگوييها درست از آب درآمد و كاربرد اين كشف روز به روز بيشتر شد تا جايي كه ثابت شد مي توان فاصله ميان بيگ بن لندن را از برج ايفل فرانسه بر حسب قطر يك تار مو اندازه بگيرند.
    فيزيك كوآنتومي هم اكنون بعنوان موفق ترين تئوري در علم شناخته شده است. به همين دليل به كاشف آن پلانك، جوايز و ديپلم هاي افتخار زيادي داده شد كه از جمله آنها مي توان به جايزيه نوبل سال 1918 در فيزيك اشاره كرد. سپس در 60 سالگي او همهء توجه خود را روي جمع كردن فيزيكدان از جمله انيشتين براي كار روي تئوري كوآنتوم معطوف كرد. همه اين اتفاقات در زماني روي مي داد كه پلانك در يك موقعيت روحي بسيار بد بود، وقتي در سال 1916 پسرش در يك حمله در verdun كشته شد، زن اولش از او جدا شد. در طول 3 سال دو دختر او در حين زايمان ازدنيا رفتند و در سال 1944 نازي ها پسرش را به دليل اينكه جز مظنونين در كشته شدن هيتلر بود اعدام كردند.
    سرانجام پلانك در سال 1947 ،در 89 سالگي در آلمان درگذشت.
    انيشتين پس از شنيدن خبر درگذشت قهرمان علمي خود پلانك، به بيوه او درباره خاطراتش از همكاري با مردمي نوشت كه زيباترين چيزهاي زندگي را كشف حقيقت هاي هستي مي دانست و هميشه نگران بشريت بود.
    براي اطلاعات بيشتر رجوع كنيد به:
    http://astro.estec.esa.nl/SA-genral/projects/plank
    پلانك و Big Bang
    كشف پلانك گذشته از تحول عظيمي كه در كشف ساختار اتم ها ايجاد كرد، تاثير مهمي هم در كشف رموز هستي گذاشت، اواسط دهه 1940 فيزيكدان روسي جورج گامو و دو دانشجوي آمريكايي به نام هاي رالف آلفر و رابرت هرمان، نظرياتي در مورد شكل اوليه جهان هستي ارائه دادند. از آنجايي كه جهان هستي در حال گسترش است آنها اظهار كردند كه جهان هستي بايد ابتدا چگال تر و گرمتر بوده و از مايعي متشكل از ذرات ريز و تشعشات اتمي ساخته شده باشد. آنها فهميدند كه در چنين شرايطي جهان مي بايست مثل همان جسم كدري كه پلانك قوانين آن را ثابت كرد از قواني كوآنتوم پيروي كند. به طور معمول ،انرژي گرمايي بايد در بسته هايي با طول موج معين ساطع مي شده است، نقطه اوج اين انرژي هم از فرمول پلانك قابل محاسبه بود و به يك كميت بستگي داشت: ميانگين دماي جهان ،ولي امروز چگونه مي توان بعد از گذشتن بيليون ها سال از Big Bang اين دما را اندازه گرفت؟ در سال 1948 ،آلفر و هرمان اين دما را در حدود 268c- تخمين زدند يعني 5c بيشتر از صفر مطلق. با جايگزين كردن اين داده ها در فرمول پلانك آنها به نتايج جالبي دست يافتند.
    سرانجام در سال 1964، دو مهندس راديو كه مشغول كار با ماهواره هاي ارتباطي در نيوجرسي بودند به طور تصادفي موفق به حل اين مسئله شدند.
    در سال 1989 هم NASA با اندازه گيري انرژي منتشر شده در گيتي با طول موج هاي مختلف
    به همان نتيجه قوانين پلانك دست يافت و نشان داد كه دماي گيتي فقط 7/2 درجه سانتيگراد بالاي صفر است. /اين نتايج فقط چند درجه باآن چيزي كه 40 سال قبل آلفرو هرمان به آن رسيدند متفاوت است.
    وجود تشعشات اين اجسام كدر ثابت مي كند كه جهان هستي زماني بسيار گرمتر و چگالتر از آن چيزي بوده كه هم اكنون هست . بعلاوه همه اينها شواهدي است بر Big Bang معروف كه بيليون هاسال پيش حادث شده است. ستاره شناسان هم اكنون به دنبال يافتن شواهدي براي علت همان Big Bang از روي انجام مطالعات روي جزئيات تشعشات هستند. گروه مطالعات فضايي اروپا برنامه هايي را براي انجام اين تحقيقات درسال 2007 ترتيب داده است. اين پروژه افتخار دانشمندان بزرگ قرن ما ”پلانك“ نام گرفته است.
    اگر بخواهيد در مورد وزن يك فيل براي يك موجود فضايی صحبت كنيد از چه واحدي استفاده مي كنيد؟ آيا مي توانيد بگوييد ” خيلي كيلوگرم“ ؟ مشكل به اينجا ختم نمي شود . حالا شما بايد براي او توضيح دهيد، كيلوگرم چيست و در ”واحدهايي“ كه او مي داند يك كيلوگرم يعني چقدر.
    درسال 1899 ، پلانك موفق شد سيستمي براي واحدهاي جهان اختراع كند. اين سيستم آنطور كه خود ”او توصيف مي كند چنين است:” اجسام و مواردي مستقل كه در همه زبان ها، همه مكان ها و جوامع داراي معناي واحديست.
    هر سيستمي كه واحدهاي آن بتواند براي توصيف جهان هستي و هر چه در آن است مورد استفاده قرار گيرند، بايد شامل ديمانسيون (بعد) طول، زمان و جرم باشد. مثلاً سرعت كه بر حسب كيلومتر بر ساعت تعريف مي شود بايد شامل ديمانسيون طول و زمان باشد.
    براي توليد يك سيستم ازواحدهاي جهاني پلانك مدعي شد كه مي توان از 3 ثابت جهاني براي تعريف همه واحدهاي ديگر بهره جست: سرعت نور C، جاذبه نيوتن G و ثابت پلانك h.
    نتايج محاسبات پلانك بسيار جالب بود:واحد طول در سيستم پلانك معادل متر 10E-35 (تريليون ها برابر كوچكتر از يك اتم). واحد زمان در سيستم پلانك معادل 10E-44 ثانيه و واحد جرم در سيستم او 10E-8 كيلوگرم، بسيار سنگين تر از اجزاء تشكيل دهنده اتم است. اين ارقام ممكن است بي فايده جلوه كنند ولي مطالعات نشان داده كه واحدهاي پلانك نقش حائز اهميتي در طبيعت بازي مي كنند. آنها به طور طبيعي از محاسبات براي يافتن تئوري هر چيزي كه نيروهاي گيتي در آن موثر است بدست مي آيند.
    مطالعات نشان ميد هد كه طول ،فضا و زمان پلانك در مقياس هاي كوچك هويت خود را از دست مي دهند و به ”حفره هاي فضازمان“ تبديل مي شوند. اين پيش بيني ممكن است به زودي در مركز ليزري تداخل امواج جاذبه اي آمريكا (LIGO) كه هم اكنون در دست ساخت است مورد ازمايش قرار گيرد.
    فيزيكدانان اميدوارند با تجزيه و تحليل رفتار پرتوهاي ليزر كه 53 كيلومتر در لوله هاي مكنده به پائين كشيده مي شود، بتوانند ماهيت حفره هاي فضا زمان را آشكار كنند. اين حفره ها فقط
    وقتي که ميدان مغناطيسی وارد بر الکترونها به اندازه كهكشان باشد قابل رويت خواهند بود.
    گفته هايي از پلانك
    ”يك حقيقت علمي جديد با متقاعد كردن رقبا به پيروزي دست نمي يابد، بلكه رقباي آن با كشف اين حقيقت مي ميرند و نسل جديدي كه با حقيقت جديد سازگار است شروع به رشد مي كند“.
    ”اگر كسي ادعا كند كه مي تواند مسائل كوآنتوم را بدون گيج شدن حل كند، اين نشان مي دهد كه او حتي اولين چيزيها را درباره كوآنتوم نميداند“.
    ” همه تلاشهايم براي سازگار كردن تئوري هاي پايه اي فيزيك با فيزيك كوآنتومي با شكست مواجه شد. اين درست مثل اين است كه زمين از طرف چيزي كشيده مي شود ولي آن چيز قابل ديدن نيست“
    ” علم نخواهد توانست راز اصلي طبيعت را كشف كند، اين بدين دليل است كه در آخرين مراحل تحليل خود ما جزي از رازي هستيم كه در پي كشف آن هستيم“
    انيشتين در مورد پلانك مي گويد:
    ” اشتياق مشاهده سازگاري هاي طبيعت به پافشاري و صبري نيازمند است كه پلانك را به سوي حل مشكلات علم امروز پيش برد“
    مورخي در مورد پلانك چنين مي گويد:” دلايل او احمقانه بود ولي حماقتش آنقدر خارق العاده بو دكه تنها اعداد باستاني مي توانند به علم آورند“،

    ( به نقل از وبلاگ حميد رضا بهلولي)
    ویرایش توسط manusha : 07-29-2008 در ساعت 06:08 PM

  2. #17
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : زندگی نامه مشاهیر فیزیک , نجوم و اخترشناسي



    ماري كوري
    Anime Spoilerمتن پنهان: زندگي و آثار:
    در سال 1867 با نام ماريا اسكلو دووسكا در ورشو پايتخت لهستان متولد شد او در سن 19 سالگي به پاريس رفت تا در آنجا به تحصيل در رشته شيمي بپردازد . در آنجا با فيزيكدان جوان فرانسوي به نام پير كوري آشنا شد و اين آشنايي به ازدواج انجاميد. او به پير كوري در انجام آزمايشهاي عملي اش درباره الكتريسيته كمك مي كرد زماني كه او در سال 1895 در انباري چوبي كوچك كه آزمايشگاه او بود شروع به كار كرد نه او و نه هيچ كس ديگر چيزي درباره عنصر شيميايي راديم نمي دانست اين عنصر هنوز كشف نشده بود البته يكي از همكاران پژوهشگر پاريسي فيزيكدان فرانسوي «هانري بكرل» در آن زمان تشخيص داده بود كه عنصر شيميايي اورانيوم پرتوهايي اسراسر آميز نامرئي از خود مي افشاند او به طور اتفاقي يك قطعه كوچك از فلز اورانيوم را بر روي يك صفحه فيلم نور نديده كه در كاغذ سياه پيچيده شده بود گذاشته بود صبح روز بعد مشاهده كرد كه صفحه فيلم درست مثل اين كه نور ديده باشد سياه شده است بديهي بود كه عنصر اورانيوم پرتوهايي را از خود ساطع كرده بود كه از كاغذ سياه گذشته و برصفحه فيلم اثر كرده بود. بكرل اين فرايند را دوباره با سنگ معدني موسوم به (Pitch-blende) كه سنگي سخت و سياه قيرگون است كه از آن اورانيوم به دست مي آيد- تكرار كرد اين بار اثري كه سنگ بر روي صفحه فيلم گذاشته بود حتي از دفعه قبلي هم قوي تر بود بنابراين مي بايست به غير از عنصر اورانيوم يك عنصر پرتوزاي ديگر هم در سنگ وجود مي داشت او فرضيه خود را با خانواده كوري كه با او دوست بودند مطرح كرد آنها نيز اين راز را هيجان انگيز يافتند اين چه پرتوهاي نادري بودند كه در اشيايي كه پرتوهاي نوري معمولي از آنها عبور نمي كرد نفوذ مي كردند و از ميان آنها مي گذشتند؟ در آن زمان پير كوري در مدرسه فيزيك تدريس مي كرد ولي او تمام وقت آزاد خود را به كار مي برد تا به همسرش در آزمايشهايي كه انجام مي داد كمك كند رئيس مدرسه فيزيك يك انباري مضروبه كنار حياط مدرسه را در اختيار آنها گذاشت اين انبار فضايي بود كه آنها مي توانستند بدون هزينه اي دريافت كنند و بنابراين آن را قبول كردند قدم بعدي اين بود كه سنگ معدني سياه را تهيه كنند. اگر مي خواستند اقدام به خريد آن كنند خيلي گران تمام مي شد آنها به طوركلي اندگي اطلاع يافتند كه دولت اتريش هزاران كيلو از اين سنگها دارد كه چون اورانيومش را جدا كرده اند آنها را بي ارزش مي دانند چون خانواده كوري دنبال اورانيوم نبودند بلكه عنصر ناشناخته جديدي را جستجو مي كردند اين زباله ها را درست همان چيزي يافتند كه به آن نياز داشتند ماري و پير كوري اين توده هاي كثيف را با بيل درون ديگهاي بزرگي مي ريختند آنها را با مواد شيميايي مخلوط مي كردند و بر روي يك اجاق قديمي چدني حرارت مي دادند. دود سياه، خفه كننده و بدبوي غليظي كه از ديگها برمي خواست نفس آنها را تقريباً بند مي آورد و اشك چشمانشان را سرازير مي كرد. (با مراجعه به يادداشتهاي قطور آزمايشگاهي ماري و پيكر كوري معلوم مي شود كه آن دو نفر از شانزدهم دسامبر 1897 به مطالعه در باره پرتو بكرل يا پرتو اورانيوم پرداختند در آغاز ماري فقط به اين كار مشغول شد ولي از پنجم فوريه سال 1898 پير هم به او ملحق شد پير به اندازه گيري ها و بررسي نتايج پرداخت آن دو نفر عمدتاً شدت پرتوهاي كاني ها و نمكهاي مختلف اورانيوم و اورانيوم فلزي را اندازه گيري مي كردند در نتيجه تجربه هاي زياد آنها اين بود كه تركيبات اورانيوم كمترين راديواكتيويته را داشتند. راديواكتيويته اورانيوم فلزي از آنها بيشتر بود و كاني اورانيوم كه معروف به پشبلند بود بيشترين راديواكتيويته را داشت اين نتايج نشان مي داد كه احتمالاً پشبلند محتوي عنصري است كه راديواكتيويته اش خيلي بيشتر از راديواكتيويته اورانيوم است در دوازدهم آوريل 1898 كوري ها نظريه خود را به آكادمي علوم پاريس گزارش كردند در چهاردهم آوريل كوريها با همكاري لمون شيميدان فرانسوي به جستجوي عنصر ناشناخته مزبور پرداختند.

    نتيجه گرانبهاي اين كار پرزحمت و طاقت فرسا تنها چند قطره ازماده اي بود كه آنها اين ماده را در لوله هاي آزمايشگاهي نگهداري مي كردند بر اثر اين كارهاي طاقت فرسا در نخستين زمستان ماري كوري دچار نوعي عفون و التهاب ريوي شد تمام فصل را مريض بود ولي پس ازبهبودي كار پختن مواد در ديگها را در آزمايشگاه از سر گرفت سال پس از آن نخستين دخترش به نام ايرنه متولد شد پير و ماري كوري در ماه جولاي (مرداد ماه) همان سال توانستند اين مسئله را انتشار دهند كه سنگ معدن (Pitch-blende) به غير از عنصر اورانيوم دو عنصر پرتوزاي ديگر را نيز در خود دارد نخستين عنصر را به ياد محل تولد و بزرگ شدن ماري كوري كه لهستان (Poland) بوده است، پولونيوم (Polonium) ناميدند و دومين عنصر را كه اهميت زيادي داشت راديوم ناميدند كه از واژه لاتين radius به معني پرتو الهام مي گرفت. در بيست و ششم دسامبر سال 1898 (پنجم دي ماه 1277) اعضاي آكادمي علوم پاريس گزارشي تحت عنوان «درباره ماده شديداً راديواكتيوي كه در پشبلند وجود دارد» آگاه شدند و اين روز تاريخ تولد راديوم است. پيدايش راديوم در ميان عناصر راديواكتيو طبيعي تقريباً به فوريت ثابت كرد كه اين عنصر مناسبترين عنصر راديواكتيو براي بسياري كارهاست به زودي معلوم شد كه نيمه عمر راديوم نسبتاً زياد است (1600 سال) كشف راديوم يكي از پيروزيهاي بنيادي علم است بررسي هاي انجام شده روي راديم موجب دگرگوني هاي اساسي در دانش بشر درباره خواص و ساخت ماده شد و منجر به شناخت و دستيابي به انرژي اتمي شد خانواده كوري به همراه بكرل به خاطر كشفي كه پس از آن همه كارطاقت فرسا به آن نائل شدند در سال 1903 جايزه نوبل (فيزيك) را از آن خود كردند و به اين ترتيب توانستند وامهايي را كه براي كارهاي پژوهشي طولاني خود گرفته بودند، پرداخت كنند.
    پير كوري در سال 1906 در 47 سالگي به علت تصادف با اتومبيل درگذشت مادام كوري پس از مرگ شوهرش به مطالعات خود ادامه داد و در سال 1910 موفق به تهيه راديوم خالص گرديد در اين هنگام استاد سوربون و عضو آكادمي طب شد و در سال1911 براي دومين بار به دريافت جايزه نوبل نائل شد (ماري كوري به غير از لينوس پاولينگ (برنده جايزه نوبل در شيمي در سال 1954، برنده جايزه صلح نوبل در سال 1962) تنها انساني است كه دوباره اين جايزه ارزشمند را از آن خود كرده است.) مادام كوري در چهارم ژوئيه 1934 يعني بيست و هشت سال بعد از مرگ شوهرش و در سن 67 سالگي درگذشت.
    اين واقعيت كه پرتوهاي راديوم مي توانند بافتهاي زنده اندامها را از بين ببرند به عنوان مهمترين دستاورد كشف كوريها مشخص گرديد پزشكان و پژوهشگران علوم پزشكي به زودي دريافتند كه به اين وسيله مي توانند غده ها و بافتهاي بدخيم را كه در سرطان و همچنين بيماريهاي پوستي و غدد ترشحي بروز مي كنند، از بين ببرند بسياري از بيماران سرطاني كه توانسته اند با موفقيت معالجه شوند و از مرگ نجات يابند عمر دوباره و سلامتي خود را مرهون تلاشهاي ايثارگرانه و خستگي ناپذير و انگيزه والاي اين زن بي همتا هستند.
    www.iranika.ir
    ویرایش توسط manusha : 07-29-2008 در ساعت 06:15 PM

  3. #18
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : زندگی نامه مشاهیر فیزیک , نجوم و اخترشناسي



    فایل پیوست 35634
    ارشميدس
    Anime Spoilerمتن پنهان: زندگي و آثار:
    دانشمند و رياضيدان يوناني در سال 212 قبل از ميلاد در شهر سيراكوز يونان چشم به جهان گشود و در جواني براي آموختن دانش به اسكندريه رفت. بيشتر دوران زندگيش را در زادگاهش گذرانيد و با فرمانرواي اين شهر دوستي نزديك داشت. در اينجا سخن از معروفترين استحمامي است كه يك انسان در تاريخ بشريت انجام داده است. در داستانها چنين آمده است كه بيش از 2000 سال پيش در شهر سيراكوز پايتخت ايالت يوناني سيسيل آن زمان ارشميدس مكانيكدان و رياضيدان و مشاور دربار پادشاه يمرون يكي از معروفترين كشفهاي خود را در خزينه حمام انجام داد. روزي كه او در حمامي عمومي به داخل خزينه حمام پا نهاد و در آن نشست و حين اين كار بالا آمدن آب خزينه را مشاهده كرد ناگهان فكري به مغزش خطور كرد. او بلافاصله لنگي را به دور خود پيچيد و با اين شكل و شمايل به سمت خانه روان شد و مرتب فرياد مي زد: يافتم، يافتم به زبان يوناني Heureca! Heureca او چه چيزي يافته بود؟
    پادشاه به او مأموريت داده بود راز كار جواهر ساز خيانتكار دربار او را كشف و او را رسوا كند. شاه هيرون بر كار جواهر ساز شك كرده بود و چنين مي پنداشت كه او بخشي از طلايي را كه براي ساختن تاج شاهي به وي داده بود براي خود برداشته و باقي آن را با فلز نقره كه بسيار ارزانتر بود مخلوط كرده و تاج را ساخته است. هرچند ارشميدس مي دانست كه فلزات گوناگون وزن مخصوص متفاوت دارند ولي او تا آن لحظه اين طور فكر مي كرد ك مجبور است تاج شاهي را ذوب كند، آن را به صورت شمش طلا قالب ريزي كند تا بتواند وزن آن را با شمش طلاي نابي به همان اندازه مقايسه كند. اما در اين روش تاج شاهي نيز از بين مي رفت، پس او مجبور بود راه ديگري براي اين كار بيابد. در آن روز كه در خزينه حمام نشسته بود ديد كه آب خزينه بالاتر آمد و بلافاصله تشخيص داد كه بدن او ميزان معيني از آب را در خزينه حمام پس زده و جابه جا كرده است. او با عجله و سراسيمه به خانه بازگشت و شروع به آزمايش عملي اين يافته كرد. او چنين انديشيد كه اجسام هم اندازه، مقدار آب يكساني را جابه جا مي كنند ولي اگر از نظر وزني به موضوع نگاه كنيم يك شمش نيم كيلويي طلا كوچكتر از يك شمش نقره به همان وزن است (طلا تقريباً دو برابر نقره وزن دارد) بنابراين بايد مقدار كمتري آب را جابه جا كند. اين فرضيه ارشميدس بود و آزمايشهاي او اين فرضيه را اثبات كرد. او براي اين كار نياز به يك ظرف آب و سه وزنه با وزنهاي مساوي داشت كه اين سه وزنه عبارت بودند از تاج شاهي، هم وزن آن طلاي ناب و دوباره هم وزن آن نقره ناب. او در آزمايش خود تشخيص داد كه تاج شاهي ميزان بيشتري آب را نسبت به شمش طلاي هم وزنش پس مي راند ولي اين ميزان آب كمتر از ميزان آبي است كه شمش نقره هم وزن آن را جابه جا مي كند. به اين ترتيب ثابت شد كه تاج شاهي از طلاي ناب و خالص ساخته نشده بلكه جواهر ساز متقلب و خيانتكار آن را از مخلوطي از طلا و نقره ساخته است. به همين ترتيب ارشميدس يكي از چشمگيرترين رازهاي طبيعت را كشف كرد آن هم اينكه مي توان وزن اجسام سخت را با كمك مقدار آبي كه جابه جا مي كنند اندازه گيري كرد. اين قانون (وزن مخصوص) را كه امروزه چگالي مي گويند «اصل ارشميدس» مي نامند. حتي امروز هم هنوز پس از 23 قرن بسياري از دانشمندان در محاسبات خود متكي به اين اصل هستند.
    به هر حال ارشميدس در رشته رياضيات از ظرفيتهاي هوشي بسيار والا و چشمگيري برخوردار بود. او منجنيقهاي شگفت آوري براي دفاع از سرزمين خود اختراع كرد كه بسيار سودمند افتاد. او توانست سطح و حجم جسمهايي مانند كره، استوانه و مخروط را حساب كند و روش نويني براي اندازه گيري در دانش رياضي پديد آورد. همچنين به دست آوردن عدد نيز از كارهاي گرانقدر وي است. او كتابهايي درباره خصوصيات و روشهاي اندازه گيري اشكال و احجام هندسي از قبيل مخروط منحني حلزوني و خط مارپيچ، سهمي، سطح كره و استوانه مي دانست. علاوه بر آن او قوانيني درباره سطح شيبدار، پيچ اهرم و مركز ثقل كشف كرد.
    ارشميدس در مورد خودش گفته اي دارد كه با وجود گذشت قرنها جاودان مانده و آن اينست: «نقطه اتكايي به من بدهيد، من زمين را از جا بلند خواهم كرد.» عين همين اظهار به صورت ديگري در متون ادبي زبان يوناني از قول ارشميدس نقل شده است اما مفهوم در هر دو صورت يكي است. ارشميدس هم چون عقاب گوشه گير و منزوي بود. در جواني به مصر مسافرت كرد و مدتي در شهر اسكندريه به تحصيل پرداخت و در اين شهر دو دوست صميمي يافت يكي كونون (اين شخص رياضيدان قابلي بود كه ارشميدس چه از لحاظ فكري و چه از نظر شخصي براي وي احترام بسيار داشت) و ديگري اراتوستن كه گرچه رياضيدان لايقي بود اما مردي سطحي به شمار مي رفت كه براي خويش احترام خارق العاده اي قائل بود.
    ارشميدس با كونون ارتباط و مكاتبه دائمي داشت و قسمت مهم و زيبايي از آثار خويش را در اين نامه ها با او در ميان گذاشت و بعدها كه كونون درگذشت ارشميدس با دوسته كه از شاگردان كونون بود مكاتبه مي كرد.
    يكي از روشهاي نوين ارشميدس در رياضيات به دست آوردن عدد پي بود. وي براي محاسبه عدد پي، يعني نسبت محيط دايره به قطر آن روشي به دست داد و ثابت كرد كه عدد محصور ما بين و است. گذشته از آن روشهاي مختلف براي تعيين جذر تقريبي اعداد به دست داد و از مطالعه آنها معلوم مي شود كه وي قبل از رياضي دان هندي با كسرهاي متصل يا مداوم آشنايي داشته است.
    در حساب روش غيرعملي و چند عملي يونانيان را- كه براي نمايش اعداد ازعلائم متفاوت استفاده مي كردند- به كنار گذاشت و پيش خود دستگاه شماري اختراع كرد كه به كمك آن ممكن بود هر عدد بزرگي را بنويسيم و بخوانيم.
    دانش تعادل مايعات بوسيله ارشميدس كشف شد و وي توانست قوانين آن را براي تعيين وضع تعادل اجسام غوطه ور به كار ببرد.
    همچنين براي اولين بار برخي از اصول مكانيك را به وضوح و دقت بيان كرد و قوانين اهرم را كشف كرد.
    در سال 1906 ج.ل. هايبرگ مورخ دانشمند و متخصص تاريخ رياضيات يوناني در شهر قسطنطنيه موفق به كشف مدرك باارزشي شد. اين مدرك كتابي است به نام «قضاياي مكانيك و روش آنها» كه ارشميدس براي دوست خود اراتوستن فرستاده بود. موضوع اين كتاب مقايسه حجم يا سطح نامعلوم شكلي با احجام و سطوح معلوم اشكال ديگر است كه بوسيله آن ارشميدس موفق به تعيين نتايج مطلوب مي شد. اين روش يكي از عناوين افتخار ارشميدس است كه ما را مجاز مي دارد كه وي را به مفهوم صاحب فكر جديد و امروزي بدانيم، زيرا وي چيز و هرچيزي را كه استفاده از آن به نحوي ممكن بود به كار مي برد تا بتواند به مسائلي كه ذهن او را مشغول مي داشتند حمله ور گردد. دومين نكته اي كه ما را مجاز مي دارد كه عنوان «متجدد» به ارشميدس بدهيم روشهاي محاسبه اوست. وي دو هزار سال قبل از نيوتن و لايب نيتس موفق به اختراع حساب انتگرال شد و حتي در حل يكي از مسائل خويش نكته اي را به كار برد كه مي توان او را از پيش قدمان فكر ايجاد حساب ديفرانسيل دانست.
    زندگي ارشميدس با آرامش كامل مي گذشت همچون زندگي هر رياضيدان ديگري كه تأمين كامل داشته باشد و بتواند همه ممكنات هوش و نبوغ خود را به مرحله اجرا درآورد. زماني كه روميان در سال 212 قبل از ميلاد شهر سيراكوز را به تصرف خود درآوردند سردار رومي مارسلوس دستور داد كه هيچ يك از سپاهيانش حق اذيت و آزار و توهين و ضرب و جرح اين دانشمند و متفكر مشهور و بزرگ را ندارند با اين وجود ارشميدس قرباني غلبه روميان بر شهر سيراكوز شد. او به وسيله ي سرباز مست رومي به قتل رسيد و اين در حالي بود كه در ميدان بازار شهر در حال انديشيدن به يك مسئله رياضي بود. ميگويند آخرين كلمات او اين بود: دايره هاي مرا خراب نكن. به اين ترتيب بود كه زندگي ارشميدس بزرگترين دانشمند تمام دورانها خاتمه پذيرفت. اين رياضيدان بي دفاع هفتاد و پنج ساله در سال 287 قبل از ميلاد به جهان ديگر رفت.

    www.iranika.ir

    ویرایش توسط manusha : 07-29-2008 در ساعت 06:22 PM

  4. #19
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : زندگی نامه مشاهیر فیزیک , نجوم و اخترشناسي




    پرفسور دكتر سيد محمود حسابي( به نقل از http://www.elicam.blogfa.com/post-60.aspx)

    پرفسورحسابي
    پرفسور دكتر سيد محمود حسابي
    Anime Spoilerمتن پنهان: زندگي- آثار- موزه دكتر حسابي:
    سيد محمود حسابي(Mahmood Hesabi) و (Mahmoud Hessaby) در سال 1281 (هـ. ش) از پدر و مادري تفرشي در تهران متولد شدند. چهار سال از دوران كودكي رادر تهران سپري نموده بودند كه به همراه خانواده (پدر، مادر، برادر) عازم شامات شدند. در 7 سالگي تحصيلات ابتدايي خود را در بيروت، با تنگدستي و مرارت‏هاي دور از وطن، درمدرسه كشيش‏هاي فرانسوي آغاز كردند و همزمان، توسط مادر فداكار، متدين و فاضله خود (خانم گوهرشاد حسابي) تحت آموزش تعليمات مذهبي و ادبيات فارسي قرار گرفتند. استاد، قرآن كريم را حفظ و به آن اعتقادي ژرف داشتند. ديوان حافظ را نيز از بر داشتته و به بوستان و گلستان سعدي، شاهنامه فردوسي، مثنوي مولوي، منشآت قائم مقام اشراف داشتند.
    mahmood hesabi

    پس از ورود به دوره متوسطه، جنگ جهاني اول آغاز شد، و به علت تعطيل شدن مدارس فرانسوي، پس از دو سال، براي ادامه تتحصيل، به كالج آمريكايي بيروت رفتنند و سپس در سن7 1 سالگي، موفق به اخذ ليسانس ادبيات گرديدند. در 19 سالگي ليسانس بيولوژي گرفته، سپس موفق به اخذ مدرك مهندسي راه و ساختمان شده و با نقشه‏كشي و راهسازي، به امرار معاش خانواده كمك مي‏كردند. ضمناً استاد در رشته‏هاي پزشكي، رياضيات و ستاره‏شناسي، تتحصيلات آكادميك داشتند. به خاطر قدرداني از زحمات وي، ششركت راهسازي فرانسوي كه در آن مشغول به كار بودند، ايشان را براي ادامه تحصيل، به كشور فرانسه اعزام كرد و در سال 1924 م به دانشكده برق اكول سوپريورد و الكتريسيته پاريس وارد و در سال 1925 م فارغ التحصيل شدند. هم زمان با تحصيل در رشته معدن، در راه آهن برقي فرانسه كار مي‏كردند، تا مهندسي معدن را گرفتند، و در معادن آهن شمال فرانسه و معادن زغال سنگ ايالت سار مشغول خدمت شدند. سپس به خاطر روحيه علمي كه داشتند، تحقيقات خود را در دانشگاه سوربن، در رشته فيزيك دنبال كردند و در سال 1927 م در سن 25 سالگي دانشنامه دكتراي فيزيك خود را با رساله حساسسيت سلولهاي فتوالكتريك با درجه عالي دريافت كردند. استاد با موسيقي سنتي ايراني و موسيقي كلاسيك غربي به خوبي آشنا، و در نواختن پيانو و ويولن تبحر داشتند. در چند رشته ورزشي كسب موفقيت نمودند، در شنا داراي ديپلم نجات غريق شدند.

    دكتر محمود حسابي در طول عمر پربار خود، مصدر مشاغل و خدمات علمي و فرهنگي متعددي بودند كه چند نمونه از آن به اين شرح است:

    - تأسيس مدرسه مهندسي وزارت راه و تدريس در آنجا (1306 هـ. ش)
    - نقشه برداري و رسم اولين نقشه مدرن راه ساحلي سراسري ميان بنادر خليج فارس، تأسيس دارالمعلمين عالي و تدريس در آنجا (1307 هـ. ش)
    - ساخت اولين راديو در كشور (1307 هـ . ش)
    - تأسيس دانشسراي عالي و تدريس در آنجا (1308 هـ. ش)
    - ايجاد اولين ايستگاه هواشناسي در ايران (1310 هـ. ش)
    - نصب و راه اندازي اولين دستگاه راديولوژي در ايران (1310 هـ. ش)
    - تعيين ساعت ايران (1311 هـ. ش)
    - تأسيس بيمارستان خصوصي (گوهرشاد) به نام مادرشان (1312 هـ.ش)
    - تدوين قانون و پيشنهاد تأسيس دانشگاه تهران و تأسيس دانشكده فني (1313 هـ.ش)
    و رياست آن دانشكده و تدريس در آنجا (1315 هـ. ش)
    - تأسيس دانشكده علوم و رياست آن دانشكده از (1321 تا 1327 و از 1330تا 1336هجري شمسي) و تدريس درگروه فيزيك آن دانشكده تا آخرين روزهاي حيات،
    - تأسيس مركز عدسي سازي- ديدگاني- اپتيك كاربردي دردانشكده علوم دانشگاه تهران، - مأموريت خلع يد ازشركت نفت انگليس در دولت دكتر مصدق و اولين رييس هيئت مديره و مديرعامل شركت ملي نفت ايران،
    - وزير فرهنگ دردولت دكترمصدق(1330هجري شمسي)
    - پايه گذاري مدارس عشايري و تأسيس اولين مدرسه عشايري ايران (1330هجري شمسي)
    - مخالفت با طرح قرارداد ننگين كنسرسيوم و كاپيتولاسيون درمجلس،
    - مخالفت با قرارداد دولت ايران درعضويت سنتو«باكت بغداد» درمجلس،
    - تأسيس اولين رصدخانه نوين درايران، تأسيس اولين مركز مدرن تعقيب ماهواره ها درشيراز (1335هجري شمسي)
    - پايه گذاري مركز مخابرات اسدآباد همدان (1338هجري شمسي)
    - تدوين قانون استاندارد و تأسيس مؤسسه استاندارد ايران (1333هجري شمسي) ژئوفيزيك دانشگاه تهران (1330هجري شمسي)،
    - استاد ممتازدانشگاه تهران (ازسال1350هجري شمسي)،
    - پايه گذاري مركز تحقيقات و راكتور اتمي دانشگاه تهران و تأسيس سازمان انرژي اتمي و عضو هيئت دائمي كميته بين المللي هسته اي(1330 - 1349هجري شمسي)
    - تشكيل و رياست كميته پژوهشي فضاي ايران و عضو دائمي كميته بين المللي فضا (1360هجري شمسي)
    - تاسيس انجمن موسيقي ايران، مؤسس و عضو پيوسته فرهنگستان زبان ايران(1349هجري شمسي) تا آخرين روزهاي فعاليت.
    - فعاليت دردونسل كاري و آموزش 7 نسل استاد و دانشجو ازخدمات ارزنده پرفسور حسابي بشمار مي رود.

    استاد به چهارزبان زنده دنيا: فرانسه، انگليسي، آلماني و عربي تسلط داشته و همچنين به زبانهاي سانسكريت، لاتين، يوناني، پهلوي، اوستايي، تركي و ايتاليايي اشراف داشتند.
    درزمينه تحقيق علمي: 25مقاله، رساله و كتاب ازاستاد چاپ شده است. تئوري« بي نهايت بودن ذرات» ايشان درميان دانشمندان و فيزيكدانان جهان شناخته شده است. نشان «كوماندور دولالژيون دونور» بزرگترين نشان علمي كشورفرانسه به ايشان اهداگرديده است. استاد تنها شاگرد ايراني پرفسور اينشتين بوده و درطول زندگي با دانشمندان طرازاول جهان نظير« پرفسور انيشتين، شرودينگر، بورن، فرمي، ديراك، بوهر... و ادبايي چون آندره ژيد، برتراندراسل مرد اول علمي جهان» برگزيده شدند(1990م) و دركنگره 60سال فيزيك ايران(1366هجري شمسي) به عنوان پدرفيزيك ايران ملقب گرديدند. پرفسور دكترسيد محمود حسابي در12شهريور1371هجري شمسي در بيمارستان دانشگاه ژنو بدرود حيات گفتند. مقبره استاد بنا به خواسته خودشان درزادگاه خانوادگي ايشان در شهردانشگاهي تفرش قراردارد.

    روحش شاد و يادش گرامي ، راهش پر رهرو باد

    اينم مطلبي درباه موزه دكتر حسابي: به نقل از
    آدرس : خيابان تجريش‌، خيابان مقصود بيك‌، خيابان دكتر پروفسور حسابي‌، پلاك 8

    موزه دكتر حسابي چند ماه پس از فوت دكتر حسابي‌، در اواخر 1371 و در منزل مسكوني او افتتاح شد. بناي خانه متعلق به 1310 ش‌، است‌. موزه در طبقه سوم و در ضلع غربي منزل دكتر حسابي ايجاد شده و مساحتي حدود 40 مترمربع دارد و شامل وسايل شخصي دكتر از جمله پوشاك‌، مسواك‌، عينك‌، شانه‌، خودكار، دفتر يادداشت و وسايل دست ساز ايشان‌، لوح تقدير و مدارك تحصيلي و علمي‌، مدال‌ها و نشان‌ها، عكس‌هاي خانوادگي‌، اسباب بازي فرزندان و نوه‌ها، هداياي خانوادگي و... است‌. هم چنين آثار تقديمي به دكتر حسابي شامل تابلوي نقاشي‌، تابلوي خط‌، فرش و صنايع دستي همراه وسايل شخصي و كليه آثار تأليف و ترجمه شده وي به نمايش گذاشته شده است‌. بخش‌هاي فعال در منزل و موزه دكتر حسابي عبارتند از:
    بخش فرهنگي كه وظيفه چاپ‌، جمع آوري‌، تدوين‌، تجديد چاپ و ترجمه آثار وي را بر عهده دارد;
    بخش تحقيقات علمي كه پيرامون زندگي و آثار دكتر حسابي فعاليت مي‌كند.
    بازديد از موزه در سه نوبت با هماهنگي قبلي و حداكثر 25 نفر، به طور رايگان از ساعت 8 تا 16 امكان‌پذير است‌.
    سيد محمود حسابي در 1281 ش از پدر و مادري تفرشي در تهران زاده شد. در 17 سالگي ليسانس ادبيات و در 19 سالگي ليسانس زيست شناسي و پس از آن مدرك مهندسي راه و ساختمان را از دانشگاه امريكايي بيروت اخذ كرد.
    او در رشته‌هاي پزشكي‌، رياضيات و ستاره‌شناسي به تحصيلات آكادميك پرداخت و در 1924 به پاس زحماتش‌، شركت راه‌سازي فرانسوي از او براي تحصيل در مدرسه عالي برق پاريس دعوت كرد. هم‌زمان با تحصيل در رشته معدن‌، در راه آهن برقي فرانسه نيز مشغول به كار شد. سپس به دليل روحيه علمي به تحصيل و تحقيق در دانشگاه سوربن در رشته فيزيك پرداخت و در 1927 در 25 سالگي دانش‌نامه دكتراي فيزيك خود را با عنوان حساسيت سلول‌هاي فتوالكتريك ارائه كرد. فعاليت‌هاي مهم وي در موضوعات علمي عبارتند از:
    اولين نقشه برداري علمي و فني‌، رسم اولين نقشه نوين راه ساحلي سراسري ميان بنادر خليج فارس‌، تأسيس دارالمعلمين عالي (1306)، تأسيس مدرسه مهندسي وزارت راه و تدريس در آن در 1307، تأسيس دارالمعلمين عالي (1307)، ساخت اولين راديو در كشور (1307)، تأسيس دانش سراي عالي و تدريس در آن (1308)، ايجاد اولين ايستگاه هواشناسي در ايران (1310)، نصب و راه اندازي اولين دستگاه راديولوژي در ايران (1310)، تعيين ساعت ايران (1311)، تأسيس اولين بيمارستان خصوصي در ايران به نام بيمارستان گوهرشاد به ياد مادرش (1312)، پيشنهاد تدوين قانون تأسيس دانشگاه تهران و دانشكده فني (1313) و رياست آن تا 1315، پايه‌گذاري مراكز تحقيقات راكتورهاي اتمي دانشگاه تهران‌، تأسيس سازمان انرژي اتمي و عضو هيئت دايمي كميته بين‌المللي هسته‌اي‌، تأسيس اولين رصد خانه نوين در ايران‌، و تأسيس اولين مركز مدرن نصب ماهواره در شيراز.
    دكتر محمود حسابي به چهار زبان زنده دنيا (فرانسه‌، انگليسي‌، آلماني و عربي‌) مسلط بود و به زبان‌هاي سانسكريت‌، لاتين‌، يوناني‌، اوستايي‌، تركي و ايتاليايي اشراف داشت‌. نشان اوينسيه دولالژيون دونور و نشان كوماندور دولالژيون دونور، بزرگ‌ترين نشان‌هاي فرانسه‌، به وي اهدا شده است‌.
    او تنها شاگرد ايراني پروفسور اينشتين بود و با دانشمندان طراز اول دنيا نظير شرودينگر، پورن‌، پل‌ديراك‌، نيلز و بوهر و فلاسفه‌اي چون آندره ژيد و برتراند راسل ارتباط داشت‌.
    در 1990 از سوي جامعه علمي جهاني به عنوان مرد اول علمي جهان برگزيده شد و در كنگره 60 سال فيزيك ايران در 1366 ملقب به پدر فيزيك ايران گرديد.
    دكتر حسابي در 12 شهريور 1371 در بيمارستان دانشگاه ژنو به هنگام معالجه قلب بدرود حيات گفت‌. مقبره استاد بنا به خواسته وي در زادگاه خانوادگي و در شهر دانشگاهي تفرش قرار دارد.

    روزهای بازديد
    شنبه تا چهار شنبه
    ساعت کار
    ۸-۱۶:۳۰
    بهای بليت (اتباع ايرانی)
    رايگان
    بهای بليت
    ( اتباع خارجی )

    رايگان
    تلفن
    ۲۲۰۲۰۰۶

    ویرایش توسط manusha : 07-29-2008 در ساعت 06:26 PM

  5. #20

    پاسخ : زندگی نامه مشاهیر فیزیک , نجوم و اخترشناسي

    ابو سعيد سجزى (منجم و رياضى دان)
    ابو سعيد احمد بن عبدالجليل سجزى منجم و رياضى دان بزرگ و مشهور قرن چهارم است كه با ابوجعفر احمد بن محمّد صفارى و عضدالدوله ديلمى معاصر بوده و با آنان ارتباط داشته است(1).
    استاد ابو سعيد سجزى از جمله بزرگترين دانشمندانى است كه زيج مأمونى را بنياد كرد و براى مأمون خليفه عباسى رصدخانه‏اى بنيان نمود كه از لحاظ دقت و صحت محاسبات بر همه رصد خانه‏هاى قبلى و بر بسيارى از رصدخانه‏هاى بعدى برترى داشته است. ابو سعيد و همدستان وى دور كره زمين را استخراج كردند.
    برآورد آنها نزديكترين رقم را به محاسبات جديد نشان مى‏دهد به طورى كه تفاوت آن فقط چند متر است كه آن هم شايد نتيجه تفاوت و اختلاف مقياس‏ها باشد(2).
    ابو سعيد سجزى نخستين منجم و رياضى دان دوران پس از اسلام است كه عملاً به حركت وضعى كره زمين باور داشته و خلاف آراى رايج آن زمان كه زمين را كره ثابتى مى‏پنداشتند، حركت زمين را اساس محاسبات خويش قرار داد(3).
    وى اسطرلاب زورقى را به فرض آن كه كره زمين متحرك و كرات آسمانى به استثناى سيارات هفتگانه ثابت باشد، اختراع كرد.
    ابوريحان بيرونى دانشمند بزرگ درباره آن اختراع مى‏نويسد: از ابو سعيد سجزى، اسطرلابى از نوع واحد و بسيط ديدم كه از شمالى و جنوبى مركب نبود و آن را اسطرلاب زورقى مى‏نامند و او را به جهت اختراع آن اسطرلاب تحسين بسيار كردم. چه اختراع آن متكى بر اصلى است قائم به ذاب خود و مبنى بر عقيده مردمى
    است كه زمين را متحرك دانسته و حركت يومى به زمين نسبت مى‏دهند نه به كرده سماوى و بدون شك اين شبهه‏اى است كه تحليلش دشوار و رفع و ابطالش مشكل است.(4)
    ابو سعيد داراى تأليفات متعددى است كه در پايان به برخى از آنها اشاره شده است.
    1. صفا، ذبيح ا...، تاريخ ادبيات ايران، ص 202.
    2. بزرگان سيستان، ايرج افشار، ص 202.
    3. همان منبع، ص 203.
    4. همان منبع، ص 204.
    منبع : كتاب : علما و دانشمندان سيستان مولف : سيد باقر حسينى چاپ اوّل : تابستان 1380 ناشر: روابط عمومى دانشگاه زابل

  6. #21

    پاسخ : زندگی نامه مشاهیر فیزیک , نجوم و اخترشناسي


    عباس بن سعيد جوهري فارابي

    بیوگرافی و زندگینامه
    خلاصه : عباس بن سعيد جوهري فارابي رياضيدان و منجم ايراني اواخر سده دوم و اوايل سده سوم هجري درزمان خلافت مامون خليفه عباسي در هندسه مشهور بود. وي ازنخستين كساني است كه در جهان اسلام به رصد پرداخت. در رصدهاي نجومي كه در سال 214ه.ق در بغداد و درسال 217ه.ق در دمشق صورت گرفت، شركت داشت. وي علاوه برزيج خود، مولف كتابهاي تفسير كتاب اقليدس و كتاب الاشكال التي زادها في المقاله الاولي من اقليدس بوده است. والدين و انساب : پدر عباس بن سعيد جوهري مردي از اهالي فاراب به نام سعيد جوهري بوده كه گويا به مرو (پايتخت اوليه مامون ) مهاجرت كرده بود.
    اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : مرو در روزگار اوايل خلافت مامون خليفه عباسي محل تجمع دانشمندان عمدتا ايراني و گاه غير ايراني بود كه مامون آنها را از اقصي نقاط امپراتوري خود براي مناظره در مسائل گوناگون علمي و فلسفي و ديني به مرو فرا خواند. وي از دانشجويان جوان نيز حمايت مي كرد. در چنين شرايطي بود كه عباس بن سعيد جوهري آغاز به تحصيل كرد. تحصيلات رسمي و حرفه اي : عباس بن سعيد جوهري پس از اتمام علوم مقدماتي ( زبان عربي) ، قرآن و ادبيات فارسي و علوم ديني به تحصيل حرفه اي هندسه و نجوم پرداخت و چنان در اين علوم استاد شد كه در رصدهاي نجومي سالها 214ه.ق در بغداد و 217ه.ق در دمشق شركت داده شد.
    خاطرات و وقايع تحصيل : روزگار تحصيل عباس بن سعيد جوهري معاصر با ‎آغاز نهضت ترجمه علوم يوناني، قبطي ( مصري) ، سانسكريت و پهلوي به عربي بود. پيش از آن نيز تحت تاثير روحيه دانش در دست مامون محافل علمي تحقيق و بحث و مناظره دردربار و جاي جاي مرو و خراسان تشكيل شده بود. فعاليتهاي ضمن تحصيل : عباس بن سعيد جوهري در كنار رصد نجوم وتاليف و تحقيق دراين زمينه، به مطالعه كتب يوناني چون اقليدس مي پرداخت. استادان و مربيان : در منابع نامي ازاستادان عباس بن سعيد جوهري ذكر نشده است، اما مي دانيم كه وي از كتابهاي اقليدس در زمينه ادبيات بهره فراوان برده و برآنها شرح‌هايي نگاشته است.
    وقايع ميانسالي : ميانسالي عباس بن سعيد جوهري معاصر با شهادت امام رضا (ع) (وليعهد مامون) و تغيير پايتخت مامون از مرو به بغداد بود. با اين تغيير خراسان تا حدي موقعيت مركزي سياسي، اقتصادي و فرهنگي خود را از دست داد. از اين رو بسياري از دانشمندانش به همراه مامون يا به دنبال وي به بغداد رفتند كه از آن جمله اند عباس بن سعيد جوهري كه به دمشق نيز سفرهايي كرد و در آنجا به استخراج رصد مي‌پرداخت.
    زمان و علت فوت : منابع تاريخ دقيق در گذشت عباس بن سعيد جوهري را بيان نمي كنند. اما وي احتمالا در اواسط سده سوم هجري قمري در گذشته است. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عباس بن سعيد جوهري به عنوان منجم وهندسه‌داني بزرگ در عصر مامون و احتمالا جانشينان او مشهور بود. از سوي ديگر در تهبه رصد سال‌هاي 214ه.ق در بغداد و 217ه.ق كه در دمشق شركت داشته است. بنابراين مي توان حدس زد كه وي از منجمين مهم دربار خلفاي عباسي به ويژه مامون بوده است. فعاليتهاي آموزشي : گر چه در منابع نامي از شاگردان يا ذكري از تدريس عباس بن سعيد جوهري نيامده است اما بسيار محتمل است كه در بغداد و دمشق به تدريس نجوم و هندسه نيز مي پرداخته باشد. به ويژه كه كتب او در اين زمينه ها، راهنماي دانشمندان پس از خود از جمله خواجه نصير الدين طوسي شد.
    ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : عباس بن سعيد جوهري در كنار رصد نجوم، به مطالعه آثار يونانيان در نجوم و هندسه از جمله اقليدس و شرح اين آثار علاقمند بود. شاگردان : درمنابع تاريخي نامي از شاگردان عباس بن سعيد جوهري نيامده است. اما كتابهاي وي مورد استفاده دانشمندان پس از او از جمله خواجه نصير الدين طوسي حكيم ايران عهد ايلخانان مغول قرار مي گرفته است. همفکران فرد : آرا و گرايشهاي خاص : عباس بن سعيد جوهري از منجميني بود كه به هندسه يوناني علاقه بسيار داشت و نظريات اقليدس را مورد موشكافي و تحليل قرار مي داد. جوائز و نشانها : چگونگي عرضه آثار : منابـــــــع : ابوالقاسم قرباني ،‌زندگي نامه رياضيدانان دوره اسلامي از سده سوم تا سده يازدهم هجري ،‌چاپ دوم ، تهران: مركز نشر دانشگاهي ، 1375، صص 16 - 215


  7. #22

    پاسخ : زندگی نامه مشاهیر فیزیک , نجوم و اخترشناسي

    زندگینامه حکیم عمر خیام :




    در کـــارگــه کـــوزه گری رفـــــتم دوش
    دیــــدم دو هـــزار کـــوزه گویا و خموش
    ناگاه یکـــی کوزه بـــر آورد خـــــــروش
    کــو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش

    امام غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری یکی از حکما و ریاضی دانان و شاعران بزرگ ایران در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم است. سال ولادت او دقیقاً مشخص نیست. او در شهر نیشابور به دنیا آمد. به این علت به او خیام می گفتند که پدرش به شغل خیمه دوزی مشغول بوده است.

    او از بزرگترین دانشمندان عصر خود به حساب می آمد و دارای هوشی فوق العاده بوده و حافظه ای نیرومند و قوی داشت. در دوران جوانی خود به فراگیری علم و دانش پرداخته به طوری که در فلسفه، نجوم و ریاضی به مقامات بلندی رسید و در علم طب نیز مهارت داشته به طوری که گفته شده او سلطان سنجر را که در زمان کودکی به مرض آبله گرفتار شده بود معالجه کرد.

    او به دو زبان فارسی و عربی نیز شعر می سرود و در علوم مختلف کتابهای با ارزشی نوشته است. خیام در زمان خود دارای مقام و شهرت بوده است و معاصران او همه وی را به لقبهای بزرگی مانند امام،فیلسوف و حجة الحق ستوده اند. او در زمان دولت سلجوقیان زندگی می کرد که قلمرو حکومت آنان از خراسان گرفته تا کرمان، ری، آذربایجان و کشورهای روم، عراق و یمن و فارس را شامل می شد.

    خیام معاصر با حکومت آلپ ارسلان و ملکشاه سلجوقی بود. در زمان حیات خیام حوادث مهمی به وقوع پیوست از جمله جنگهای صلیبی، سقوط دولت آل بویه، قیام دولت آل سلجوقی و... . خیام بیشتر عمر خود را در شهر نیشابور گذراند ودر طی دوران حیات خود فقط دو بار از نیشابور خارج شد سفر اول برای انجام دادن مراسم حج و سفر دوم به شهر ری و بخارا بوده است. خیام در علم نجوم مهارتی تمام داشت به طوری که گروهی از منجمین که با او معاصر بودند در بنای ساختن رصد خانه سلطان ملکشاه سلجوقی همکاری کردند و همچنین به درخواست سلطان ملکشاه سلجوقی تصمیم به اصلاح تقویم گرفت که به تقویم جلالی معروف است. خیام در دوران زندگی خود از جهت علمی و فلسفی به معروفیت رسید و مورد احترام علما و فیلسوفان زمان خود بود.

    شهرت او گرچه بیشتر به شاعری است اما در واقع خیام فیلسوف و ریاضی دانی بود که به آثارابو علی سینا پرداخت و یکی از خطبه های معروف او را در باب یکتایی خداوند به فارسی ترجمه کرد. اولین اشاره ای که به شعر خیام شده، صدسال پس از مرگ اوست.
    نوشته اند:که خیام را به تدریس و نوشتن کتاب رغبت چندانی نبود. شاید به دلیل آنکه شاگردان هوشمند برگزیده ای پیرامون خود نمی یافت و چه بسا از آن جهت که اوضاع روزگار خود را، که مقارن حکومت سلجوقیان و مخالفت شدید با فلسفه و زمان رونق بازار بحث ها و جدل های فقیهان و ظاهربینان بود، شایسته ابراز اندیشه های آزاد و بلند نمی دید. با این همه، از او نوشته های بسیار برجای مانده که در قرون وسطی به لاتین ترجمه شد و مورد توجه اروپائیان قرار گرفت.

    رساله وی درجبر و مقابله و رساله ای دیگر، که در آن به طرح و پاسخگویی به مشکلات هندسه اقلیدس پرداخته، از جمله مشهورترین آثار ریاضی اوست.

    خیام منجم بود و تقویم امروز ایرانی، حاصل محاسباتی است که او و عده ای از دانشمندانی دیگر، در زمان جلال الدین ملک شاه سلجوقی انجام دادند و به نام وی تقویم جلالی خوانده می شود. خیام در باب چگونگی محاسبات نجومی خود رساله ای نیز نوشته است. وی علاوه بر ریاضی و نجوم، متبحر در فلسفه، تاریخ جهان،زبانشناسی و فقه نیز بود. علوم و فلسفه یونان را تدریس می کرد و دانشجویان را به ورزش جسمانی و پرورش نفس تشویق می کرد. از همین رو، بسیاری از صوفیان و عارفان زمان، او را به خود نزدیک می یافته اند.

    بنا به روایتی خیام سفرهایی به سمرقند و بلخ و هرات و اصفهان کرد و همه جا با روشنی تمام در باب حیرت و سرگشتگی فلسفی خویش سخن می گفت و معتقدات دینی را مورد تردید قرار می داد. رساله ای در کیفیت معراج، رساله دیگر درباره علوم طبیعی و کتاب های بسیار به زبان های فارسی و عربی حاصل زندگی نسبتا طولانی اوست.

    از آثار معروف فارسی منسوب به عمر خیام، رساله نوروز نامه است که با نثری ساده و شیوا، پیدایی نوروز و آداب برگزاری آن را در دربار ساسانیان بازگو نموده. او در این رساله با شیفتگی تمام درباره آیین جهانداری شاهنشاهان کهن ایرانی و پیشه ها و دانش هایی که مورد توجه آنان بوده سخن رانده و تنی چند از شاهان داستانی و تاریخی ایران را شناسانده است.

    ویژگیهای شعر خیام :

    شعر خیام، در قالب رباعی، شعری کوتاه، ساده و بدون هنرنمایی های فضل فروشانه و در عین حال حاوی معانی عمیق فلسفی و حاصل اندیشه آگاهانه متفکری بزرگ در مقابل اسرار عظیم آفرینش است. تعداد واقعی رباعیات خیام را حدود هفتاد دانسته اند، حال آن که بیش از چند هزار رباعی به او نسبت داده می شود. در دنیای ادب و هنر بیرون از مرزها، خاصه در جهان انگلیسی زبان، خیام معروف ترین شاعر ایرانی است که شهرتش از محافل علمی و ادبی بسیار فراتر رفته است. این شهرت مرهون ترجمه رباعیات او به وسیله ادوارد فیتز جرالد شاعر انگلیسی است. اوست، که در قرن نوزدهم میلادی، افکار بزرگ فیلسوف و شاعر را به جهانیان شناساند و موجب توجه همگان به این اعجوبه علم و هنر گردید.

    در حدود دوازده اثر از خیام در علم و فلسفه به جای مانده است، اما همین آثار اندک، وی را در سراسر جهان به شهرت رسانده است. از مهمترین آنها" کتاب جبر" اوست که بهترین اثر در نوع خود در ریاضیات است. از دیگر آثار او می توان به رساله فی شرح ما اشکال من مصادرات اقلیدس، رساله فی ابراهین علی المسائل الجبر و المقابله (جبر خیام)، میزان الحکم، رساله الکون و التکلیف، الجواب عم ثلاث مسائل اضیاء العقلی، رساله فی الوجود، رساله فی کلیه الوجود، نوروزنامه و کتاب الزیج الملکشاهی که به رومی نیز ترجمه شده ، اشاره کرد.




    اشعار خیام بیشتر به زبان پارسی و تازی هستند مضمون عمده رباعیات خیام شک و حیرت، توجه به مرگ و فنا و تذکر در مورد مغتنم شمردن عمر آدمی است.

    سرانجام شاعر بزرگ در سال 517 ﻫ . ق در شهر نیشابور دارفانی را وداع گفت.

    او قبل از مرگ خود محل آرامگاه خود را پبش بینی کرده بود که نظامی عروضی در ملاقاتی که با وی داشته این پیش بینی را اینطور بیان کرده : "گور من در موضعی باشد که هر بهاری شمال بر من گل افشان می کند ." نظامی عروضی بعد از چهار سال که از وفات خیام می گذشت به شهر نیشابور رفته و به زیارت مرقد این شاعر بزرگ رفته و با کمال تعجب دید که قبر او درست در همان جایی است که او گفته بود.

    ویژگی سخن :

    خیام در زمینه ادبیات و شعر، بیشترین معروفیت را در رباعیات به دست آورده چون رباعیات او بسیار ساده و بی آلایش و دور از تکلف و تصنع نوع زبان شعری است در عین اینکه شامل فصاحت و بلاغت است دارای معانی عالی و استوار است. خیام در این رباعیها افکار فلسفی خود را به زیباترین شکل بیان می کند و این رباعیها را غالباً در دنبال تفکرات فلسفی خود سروده و به همین علت است که خیام در زمان خود شهرتی در شاعری نداشته و بیشتر به عنوان حکیم و فیلسوف معروف بوده اما بعدها که رباعیهای لطیف و فیلسوفانه او مشهود شد نام او در شمار شاعرانی قرار گرفت که شهرت جهانی پیدا کردند. خصوصیات دیگری که در اشعار خیام نمودار است این است که سخنش در کمال متانت و سنگینی است.

    اهل شوخی و مزاح نیست، با کسی کار ندارد چون او حکیمی است متفکر، دنبال سخنوری نیست و هنگامی که در اشعارش دقت می کنیم متوجه می شویم که افکار شعری او بر دو یا سه موضوع بیشتر نیست: یادآوری مرگ، تأسف بر ناپایدار بودن زندگی و بی اعتباری روزگار. از میان شعرای بزرگ ایران کمتر کسی به اندازه خیام است که شهرت جهانی داشته باشد چون اشعار او به زبانهای مختلف ترجمه شده است.

    گزیده ای از اشعار :

    ابر آمد و باز بر سر سبزه گزیست
    بی باده گلرنگ نمی باید زیست
    این سبزه که امروز تماشاگه ماست
    تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست

    بر چهره گل نسیم نوروز خوش است
    در صحن چمن روی دل افروز خوش است
    از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
    خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

    می نوش که عمر جاودانی این است
    خود حاصل از ایام جوانی این است
    هنگام گل و باده و یاران سر مست
    خوش باش دمی که زندگانی این است
    بر شاخ امید اگر بری یافتمی
    هم رشته خویش را سری یافتمی
    تا چند ز تنگنای زندان وجود
    ای کاش سوی عدم دری یافتمی




    از جمله رفتگان این راه دراز
    باز آمده ای کو که به ما گوید راز
    هان بر سر این دو راهه آز و نیاز
    چیزی نگذاری که نمی آیی باز

    ای دل! غم این جهان فرسوده مخور
    بیهوده نه ای غمان بیهوده مخور
    چون بوده گذشت و نیست نابوده پدید
    خوش باش غم بوده و نابوده مخور

    در دایره ای که آمدن ،رفتن ماست
    آن را نه بدایت نه نهایت پیداست
    کس می نزند دمی در این عالم راست
    کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست

    این یک دو سه روزه نوبت عمر گذشت
    چون آب به جویبار و چون باد به دشت
    هرگز غم ایام مرا یاد نگشت
    روزی که نیامدست و روزی که گذشت


    معرفی آثار :

    آنچه که از آثار خیام وجود دارد یا تاریخ نویسان وجود آنها را ذکر کرده اند رساله ها و مقالاتی است که او در علوم مختلف نوشته است که عبارتند از:
    1- رساله ای در جبر و مقابله
    2- رساله ای در شرح اصول اقلیدس
    3- زیج ملکشاهی یا زیج جلالی
    4- رساله ای در طبیعیات
    5- رساله در وجود
    6- رساله فلسفی که در آن از حکمت الهی در آفرینش عالم و تکالیف مردم و عبادات بحث می کند.
    7- رساله ای در اختلاف فصول و اقالیم
    8- نوروز نامه که درباره رسوم و اعیاد ایرانیان به ویژه تاریخ و آداب ایرانیان در روز عید نوروز است.
    9- دیوان رباعیات
    10_ رساله فی براهین الجبر و المقابله
    11_ رساله تکلیف
    12-رساله ای در شرح مشکلات کتاب مصادرات اقلیدس
    13_رساله روضه القلوب
    14_رساله ضیاء العلی
    15_رساله میزان الحکمه
    16_رساله ای در صورت و تضاد
    17_ترجمه خطبه ابن سینا
    18_رساله مشکلات ایجاب
    11_رساله ای در بیان زیگ ملک شاهی
    12_رساله نضام الملک در بیان حکومت
    13_رساله لوازم الا کمنه
    14_اشعار عربی خیام
    15_عیون الحکمه
    16_رساله معراجیه
    17_رساله در علم کلیات
    20_رساله در تحقیق معنی وجود
    21_رساله ای در صحت طرق هندسی برای استخراج جذر و کعب


  8. #23
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : زندگی نامه مشاهیر فیزیک , نجوم و اخترشناسي

    ابو ريحان بيروني: رياضيدان منجم.. و حكيم و..
    ( قسمت نخست ببخشين بچه ها طولاني بود )( به نقل ازسايت از دانشگاه بوريحان بيروني به قلم سارا محقق)

    Anime Spoilerمتن پنهان: زندگي ابوريحان بخش اول:
    در قرن چهار و پنج هجری، زمانی که نابغه بزرگ جهان علم، ابوریحان بیرونی در سال 362 هجری قمری پا به جهان گذاشت، شهر جرجانیه مرکز تجمع بزرگان علم و ادب ایران زمین بود. ابونصر منصور بن علی، کسی که سالها در محضر ابوالوفاء بوژگانی شاگردی کرده بود و معرفت آموخته بود، تعلیم ابوریحان را در شهر کاث بر عهده گرفت و به او مطالب بسیاری در ریاضیات آموخت. ثمره این دانش آموزی ها مردی را پدید آورد که در وصفش گفتند: دانشی نبوده که بیرونی در روزگار خود در آن کارورزی نکرده یا به نگاه کارشناسانه در آن ننگریسته باشد.

    بیرونی در محضر استادی نظیر عبدالصمد حکیم، حکمت و علوم عقلی را آموخت و در حالیکه تنها بیست و هفت ساله بود، آثار الباقیه را تالیف کرد. سالها می گذشت و او چون تشنه لبی از چشمه جوشان علم می نوشید. قرن سوم هجری به پایان رسیده بود و هشت سال از شروع سده چهارم می گذشت که خوارزم به آتش قهر محمود غزنوی سوخت. کتابخانه عظیم خوارزم به آتش کشیده شد و بسیاری از رجال علم کشته شدند. ابوریحان و عبدالصمد حکیم به اسارت گرفته شدند و محمود، آنها را با خود به غزنین برد. ابوریحان در شرف اعدام بود که با وساطت خواجه میمندی از مرگ گریخت و به عنوان یک زندانی سیاسی با محمود غزنوی به غزنین رفت. او به مدت شش ماه در قلعه شهر نندنه محبوس بود و در آنجا آزمایش های رصدی خود را کامل کرد.
    قصر سرسبز سلطان محمود از طراوت بهار جلا یافته بود. سر سبزی باغ، سلطان را سر شوق آورده بود و او را به سوی خود می خواند. تصمیم گرفت که به داخل باغ برود. ناگهان منصرف شد و تصمیمی گرفت. به چهار در خروجی عمارت نظری افکند. سپس رو به ابوریحان کرد و گفت: ای حکیم دانشمند که در علم و حکمت یکه تازی. اندیشه و استشاره کن و بگو ما از کدامین یک از این چهار در بیرون خواهیم رفت. آنگاه روی کاغذی بنویس و در زیر تخت من قرار بده.ابوریحان در چهره سلطان نگریست. خنده شومی گوشه لب سلطان بود. بیرونی اسطرلاب خواست. ارتفاع گرفت و محاسبه کرد. چندی که تعقل کرد روی کاغذ چیزی نوشت و در زیر تخت سلطان قرار داد.

    محمود به یکباره بر خواست و دستور داد تا با بیل و تیشه بر دیوار عمارت شکافی بازکنند و از باغ خارج شد. آنگاه گفت: کاغذ را بیاورید. سلطان محمود کاغذ را خواند. بیرونی این طور پیش بینی کرده بود: (( از این چهار در از هیچ یک بیرون نشود، بر دیوار مشرق دری بکنند و از آن در بیرون شود((

    سلطان محمود برآشفت. از خشم تیره شد و فریاد کشید. آنگاه دستور داد تا ابوریحان را از بالای عمارت باغ به پایین پرتاب کنند.خواجه حسن به فراست دریافت که شفاعت کردن در آن لحظه موثر نخواهد بود. بنابراین دستور داد تا در پایین عمارت دام نرمی قرار دهند. ابوریحان به پایین پرتاب شد و به لطف نرمی دام، از مرگ گریخت.

    سلطان پس از چند روز از کشتن ابوریحان پشیمان شد. خواجه حسن میمندی شرح حال رفته را بازگفت. بار دیگر ابوریحان در نزد سلطان محمود حاضر شد. این بار بر چهره سلطان شادی نشسته بود و بر چهره ابوریحان بی تفاوتی. محمود گفت: ای ابوریحان! آیا از این که قرار بود از بام عمارت به پایین بیفتی و جان به در ببری نیز خبر داشتی؟ابوریحان گفت: آری ای امیر.سلطان محمود دلیل خواست. ابوریحان باز گفت: تقویم روزانه ام گواه است. و تقویم را به محمود نشان داد. سلطان در احکام آن روز ابوریحان این گونه خواند: (( مرا از جای بلندی بیندازند، ولیکن به سلامت بزمین آیم و تندرست برخیزم((سلطان محمود باز دیگر خشمگین شد و دستور داد تا ابوریحان را به زندان بیاندازند. ابوریحان شش ماه در حبس بود و بار دیگر به وساطت خواجه حسن میمندی آزاد شد...پیرمرد روزهای زندان ِ سلطان محمود را به یاد آورد. چه سالهای سختی را پشت سر گذاشته بود. سالهایی که حق بازگشت به موطن خویش، خوارزم را نداشت.

    ابوریحان در سال 418 هجری قمری زمانسنج ویژه ای را بر پایه نظام خورشیدی برای مسجد جامع غزنین ساخت و در همان سال با ملاقات سیاحان چینی در دربار سلطان محمود اطلاعات مفیدی از ایشان کسب کرد. ابوریحان بیرونی به واسطه سفرهای پیاپی اش به هند در ملازمت سلطان محمود، زبان سانسکریت را آموخت و در باره هندوان دانش های بسیاری کسب کرد و سرانجام در سال 424 هجری قمری، شاهکاری به نام تحقیق ماللهند را تالیف نمود

    ابوریحان در محاسبات خویش از نوعی ترازوی ویژه استفاده می کرد که پدربزرگ ماشین حساب های امروزی محسوب می شود. مسائلی را که او در ریاضیات پایه گذاشت، شالوده طرح اعمال و راه حل ها توسط حکیم عمر خیام نیشابوری شد و در قرن هفت از این دو به خواجه نصیرالدین طوسی انتقال یافت. ابوریحان عدد پی را محاسبه کرد، محیط زمین را اندازه گیری نمود، موقعیت ستارگان را با اسطرلاب بدست آورد و کره جغرافیایی ساخت.

    سال 440 هجری قمری فرار سیده است. مردی که به جز در نوروز و مهرگان دست از کار نمی کشید اینک در بستر بیماری افتاده است. نفس های آخر بزرگ مرد علم و حکمت فرار سیده است. علی بن عیسی الولواجی به دیدن او آمده است. ابوریحان به یاد مسئله ای می افتد: ای شیخ! حساب جدات ثمانیه را که وقتی به من گفتی بازگوی که چگونه بود؟!

    شیخ گفت: ای حکیم بزرگوار. اکنون چه جای این سوال است؟ابوریحان می گوید: کدامیک از این دو امر بهتر است؟ بدانم و بمیرم یا ندانم و نادان درگذرم؟شیخ مسئله را بازگفت و از حضور ابوریحان مرخص شد. چندی دور نشده بود که صدای شیون و زاری از خانه او بلند شد... ابوریحان بیرونی در گذشت.

    ***

    پیرمرد، همچنان پرصلابت، چهار کُره را بر گرد سر خود می چرخاند و به غرب می نگریست. لبخندی بر گوشه لبش روان بود. شب فرا رسیده بود و مردم شتابان از جلوی مجسمه سنگی ابوریحان می گذشتند تا به خانه برسند و ابوریحان بیرونی، چشم انتظار صبح صادق دیگری بود.



    زندگی نامه ابوریحان بیرونی
    این مرد بزرگ و دانشمند در بامداد پنج‌شنبه سوم ذی‌الحجه سال 362 ه.ق مطابق مهر روز 16 شهریور ماه 342 یزدگردی و 972 م. در بیرون یعنی حوالی خوارزم دیده به جهان گشود و با تولد او (در شهر بیرون كه امروزه یكی از شهرهای كوچك ازبكستان كنونی است و در شمال شرقی اورگنج و در سمت راست رود جیحون قرار دارد) ایران یكی دیگر از بزرگترین مفاخر جهان را به خود دید.. هیچ اطلاعی در باره اصل و نسب و دوره کودکی بیرونی در دست نیست. نزد ابو نصر منصور علم آموخت در 17 سالگی از حلقه ای که نیم درجه به نیم درجه مدرج شده بود، استفاده کرد تا ارتفاع خورشیدی نصف النهار رادرکاث رصد کند، و بدین ترتیب عرض جغرافیایی زمینی آن را استنتاج نماید چهار سال بعد برای اجرای یک رشته از این تشخیص ها نقشه هایی کشید و حلقه ای به قطر 15 ذراع تهیه کرد.

    در 9 خرداد 376 بیرونی ماه گرفتگی(خسوفی)رادرکاث رصد کرد و قبلاٌ با ابوالوفا ترتیبی داده شده بود که او نیز در همان زمان همین رویداد را از بغداد رصد کن. اختلاف زمانی که از این طرق حاصل شد به آنان امکان داد که اختلاف طول جغرافیایی میان دو ایستگاه را حساب کنند وی همچنین با ابن سینا فیلسوف برجسته و پزشک بخارایی به مکاتبات تندی در باره ماهیت و انتقال گرما و نور پرداخت در دربار مامون خوارزمشاهی قرب و منزلت عظیم داشته چند سال هم در دربار شمس المعالی قابوس بن وشمگیر به سر برده، در حدود سال 404 هجری قمری به خوارزم مراجعت کرده، موقعی که سلطان محمود غزنوی خوارزم را گرفت در صدد قتل او برآمد و به شفاعت درباریان از کشتن وی در گذشت و او را در سال 408 هجری با خود به غزنه برد در سفر محمود به هندوستان، ابوریحان همراه او بود و در آنجا با حکما و علماء هند معاشرت کرد و زبان سانسکریت را آموخت ومواد لازمه برای تالیف کتاب خود موسوم به تحقیق ماللهند جمع‌آوری کرد.

    بیرونی به نقاط مختلف هندوستان سفر کرد و در آنها اقامت گزید و عرض جغرافیایی حدود 11 شهر هند را تعیین نمود خود بیرونی می نویسد که در زمانی که در قلعه نندنه به سر می برد، از کوهی در مجاورت آن به منظور تخمین زدن قطر زمین استفاده کرد. نیز روشن است که او زمان زیادی را در غزنه گذرانده است تعداد زیاد رصدهای ثبت شده ای که به توسط او در آنجا صورت گرفته است با رشته ای از گذرهای خورشید به نصف النهار شامل انقلاب تابستانی سال 398 آغاز می شود و ماه گرفتگی روز 30 شهریور همان سال را نیز در بر دارد. او به رصد اعتدالین و انقلابین در غزنه ادامه داد که آخرین آنها انقلاب زمستانی سال 400 بود.

    ابوریحان شخصیتی كم‌نظیر و ماندگار است كه جهان از قرن 19 به بعد او را شناخت. ابوریحان مردی است كه به اكثر علوم زمان خود احاطه داشته است. او از اولین كسانی است كه به پیداكردن وزن مخصوص بسیاری از اجسام مبادرت ورزید و آن‌چنان وزن مخصوص این اجسام را دقیق محاسبه كرده كه اختلاف آنها با وزن مخصوصهایی كه دانشمندان قرون اخیر با توجه به تمام وسایل جدید خود تهیه كرده‌اند بسیار ناچیز است. ابوریحان در طول عمر خود به شهرهای مختلفی سفر می‌كرد و به اندازه‌گیری طول و عرض جغرافیایی آن شهرها می‌پرداخت و سپس موقعیت هر شهر را روی یك كره مشخص می‌‌كرد و پس از سالها توانست آن نقاط را روی یك نقشه مسطح پیاده كند و این مقدمه علم كارتوگرافی بود كه این‌كار با ابوریحان شروع شد.
    .

    ابوریحان در محاسبات خویش از نوعی ترازوی ویژه استفاده می کرد که پدربزرگ ماشین حساب های امروزی محسوب می شود. مسائلی را که او در ریاضیات پایه گذاشت، شالوده طرح اعمال و راه حل ها توسط حکیم عمر خیام نیشابوری شد و در قرن هفت از این دو به خواجه نصیرالدین طوسی انتقال یافت. ابوریحان عدد پی را محاسبه کرد، محیط زمین را اندازه گیری نمود، موقعیت ستارگان را با اسطرلاب بدست آورد و کره جغرافیایی ساخت.

    سال 440 هجری قمری فرار سیده است. مردی که به جز در نوروز و مهرگان دست از کار نمی کشید اینک در بستر بیماری افتاده است. نفس های آخر بزرگ مرد علم و حکمت فرار سیده است. علی بن عیسی الولواجی به دیدن او آمده است. ابوریحان به یاد مسئله ای می افتد: ای شیخ! حساب جدات ثمانیه را که وقتی به من گفتی بازگوی که چگونه بود؟!

    شیخ گفت: ای حکیم بزرگوار. اکنون چه جای این سوال است؟ابوریحان می گوید: کدامیک از این دو امر بهتر است؟ بدانم و بمیرم یا ندانم و نادان درگذرم؟شیخ مسئله را بازگفت و از حضور ابوریحان مرخص شد. چندی دور نشده بود که صدای شیون و زاری از خانه او بلند شد... ابوریحان بیرونی در گذشت.

    ***

    پیرمرد، همچنان پرصلابت، چهار کُره را بر گرد سر خود می چرخاند و به غرب می نگریست. لبخندی بر گوشه لبش روان بود. شب فرا رسیده بود و مردم شتابان از جلوی مجسمه سنگی ابوریحان می گذشتند تا به خانه برسند و ابوریحان بیرونی، چشم انتظار صبح صادق دیگری بود.



    زندگی نامه ابوریحان بیرونی
    این مرد بزرگ و دانشمند در بامداد پنج‌شنبه سوم ذی‌الحجه سال 362 ه.ق مطابق مهر روز 16 شهریور ماه 342 یزدگردی و 972 م. در بیرون یعنی حوالی خوارزم دیده به جهان گشود و با تولد او (در شهر بیرون كه امروزه یكی از شهرهای كوچك ازبكستان كنونی است و در شمال شرقی اورگنج و در سمت راست رود جیحون قرار دارد) ایران یكی دیگر از بزرگترین مفاخر جهان را به خود دید.. هیچ اطلاعی در باره اصل و نسب و دوره کودکی بیرونی در دست نیست. نزد ابو نصر منصور علم آموخت در 17 سالگی از حلقه ای که نیم درجه به نیم درجه مدرج شده بود، استفاده کرد تا ارتفاع خورشیدی نصف النهار رادرکاث رصد کند، و بدین ترتیب عرض جغرافیایی زمینی آن را استنتاج نماید چهار سال بعد برای اجرای یک رشته از این تشخیص ها نقشه هایی کشید و حلقه ای به قطر 15 ذراع تهیه کرد.

    در 9 خرداد 376 بیرونی ماه گرفتگی(خسوفی)رادرکاث رصد کرد و قبلاٌ با ابوالوفا ترتیبی داده شده بود که او نیز در همان زمان همین رویداد را از بغداد رصد کن. اختلاف زمانی که از این طرق حاصل شد به آنان امکان داد که اختلاف طول جغرافیایی میان دو ایستگاه را حساب کنند وی همچنین با ابن سینا فیلسوف برجسته و پزشک بخارایی به مکاتبات تندی در باره ماهیت و انتقال گرما و نور پرداخت در دربار مامون خوارزمشاهی قرب و منزلت عظیم داشته چند سال هم در دربار شمس المعالی قابوس بن وشمگیر به سر برده، در حدود سال 404 هجری قمری به خوارزم مراجعت کرده، موقعی که سلطان محمود غزنوی خوارزم را گرفت در صدد قتل او برآمد و به شفاعت درباریان از کشتن وی در گذشت و او را در سال 408 هجری با خود به غزنه برد در سفر محمود به هندوستان، ابوریحان همراه او بود و در آنجا با حکما و علماء هند معاشرت کرد و زبان سانسکریت را آموخت ومواد لازمه برای تالیف کتاب خود موسوم به تحقیق ماللهند جمع‌آوری کرد.

    بیرونی به نقاط مختلف هندوستان سفر کرد و در آنها اقامت گزید و عرض جغرافیایی حدود 11 شهر هند را تعیین نمود خود بیرونی می نویسد که در زمانی که در قلعه نندنه به سر می برد، از کوهی در مجاورت آن به منظور تخمین زدن قطر زمین استفاده کرد. نیز روشن است که او زمان زیادی را در غزنه گذرانده است تعداد زیاد رصدهای ثبت شده ای که به توسط او در آنجا صورت گرفته است با رشته ای از گذرهای خورشید به نصف النهار شامل انقلاب تابستانی سال 398 آغاز می شود و ماه گرفتگی روز 30 شهریور همان سال را نیز در بر دارد. او به رصد اعتدالین و انقلابین در غزنه ادامه داد که آخرین آنها انقلاب زمستانی سال 400 بود.

    ابوریحان شخصیتی كم‌نظیر و ماندگار است كه جهان از قرن 19 به بعد او را شناخت. ابوریحان مردی است كه به اكثر علوم زمان خود احاطه داشته است. او از اولین كسانی است كه به پیداكردن وزن مخصوص بسیاری از اجسام مبادرت ورزید و آن‌چنان وزن مخصوص این اجسام را دقیق محاسبه كرده كه اختلاف آنها با وزن مخصوصهایی كه دانشمندان قرون اخیر با توجه به تمام وسایل جدید خود تهیه كرده‌اند بسیار ناچیز است. ابوریحان در طول عمر خود به شهرهای مختلفی سفر می‌كرد و به اندازه‌گیری طول و عرض جغرافیایی آن شهرها می‌پرداخت و سپس موقعیت هر شهر را روی یك كره مشخص می‌‌كرد و پس از سالها توانست آن نقاط را روی یك نقشه مسطح پیاده كند و این مقدمه علم كارتوگرافی بود كه این‌كار با ابوریحان شروع شد.


    ویرایش توسط manusha : 07-29-2008 در ساعت 06:30 PM

  9. #24
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : زندگی نامه مشاهیر فیزیک , نجوم و اخترشناسي

    ابوريحان بيروني قسمت دوم)

    Anime Spoilerمتن پنهان: بخش دوم زندگي و آثار ابوريحان بيروني:
    (بیرونی تقریبا به تمام علوم زمان خود مسلط بود و همین طور در تمام شاخه‌های ریاضیات آن زمان دستی داشت. وی در جبر ، مثلثات ،‌ هندسه و نگاشت گنج‌نگاشتی ، مجموع سری‌ها ، آنالیز تركیبی ، روش‌های حل معادلات جبری ، مسایل حل‌ناپذیر ریاضی مانند تثلیث زاویه ، قضیه سینوس ها در صفحه ، عددهای گنگ ،‌ مقاطع مخروطی و ... پژوهش‌های فراوان داشت و آثار بزرگی از خود به جا گذاشت.


    ابوریحان در طول 72 سال زندگی خود حدود 143 كتاب نوشت (كه از مهمترین كتابهای وی می‌توان به التفهیم، آثارالباقیه، قانون مسعودی، و تحقیق ماللهند و اشاره كرد) این تعداد، اوراق نوشته شده به وسیله او را به 12 هزار برگ می رساند.

    بیرونی تالیفات بسیار در نجوم و هیات و منطق و حکمت دارد از جمله تالیفات او قانون مسعودی است در نجوم و جغرافیا که به نامه سلطان مسعود غزنوی نوشته، دیگر کتاب آثار الباقیه عن القرون الخالیه در تاریخ آداب و عادات ملل و پاره ای مسائل ریاضی و نجومی که در حدود سال 390 هجری به نام شمس المعالی قابوس بن وشمگیر تالیف کرده این کتاب را مستشرق معروف آلمانی زاخائو در سال 1878 میلادی دررلیپزیک ترجمه وچاپ کرده و مقدمه ای بر آن نوشته است. دیگر کتاب ماللهند من مقوله فی العقل اومر ذوله در باره علوم و عقاید و آداب هندیها که آن را هم پروفسور زاخائو ترجمه کرده و در لندن چاپ شده است دیگر التفهیم فی اوائل صناعه التنجیم در علم هیات و نجوم و هندسه. بیرونی هنگامی که شصت و سه ساله بود کتابنامه ای از آثار محمد بن زکریای رازی پزشک تهیه نمود و فهرستی از آثار خود را ضمیمه آن کرد این فهرست به 113 عنوان سر می زند که بعضی از آنها بر حسب موضوع گه گاه با اشاره کوتاهی به فهرست مندرجات آنها تنظیم شده اند این فهرست ناقص است زیرا بیرونی دست کم 14 سال پس از تنظیم آن زنده بود و تا لحظه مرگ نیز کار می کرد به علاوه 7 اثر دیگر او موجود است و از تعداد فراوان دیگری هم نام برده شده است. تقریباٌ‌ چهار پنجم آثار او از بین رفته اند بی آن که امیدی به بازیافت آنها باشد از آنچه بر جای مانده در حدود نیمی به چاپ رسیده است.


    زمانی كه در اروپای غربی، جهل قرون وسطایی حكومت می‌كرد و اثری از علم در هیج جای دنیا به‌چشم نمی‌خورد، جز سوسوهایی از علم در هند و چین، دانشمندانی بنام در ایران درخشیدند كه از آن میان، ابوریحان بیرونی شاخص است. ابوریحان یكی از شخصیتهایی است كه به‌عقیده دكتر شهریاری هنوز به‌درستی شناخته نشده است. ابوریحان در همه زمینه‌ها كار كرده است. ابوریحان اولین كسی بود كه به كرویت زمین اعتقاد داشت. اولین كسی بود كه جز به تجربه هیچ چیز را قبول نداشت. فرانسیس بیكن را كه سرچشمه تجربه می‌دانند، قرنها پس از او مسئله تجربه را مطرح كرد.

    ابوریحان عاشق ایران بود. داستانی درباره او نقل است كه وقتی محمود غزنوی بنا بود به ایران لشكر بكشد، مأموران خلیفه نزد او در خوارزم آمدند و پیام دعوت خلیفه را به بغداد به او رساندند. ابوریحان نپذیرفت و گفت: «من در ایران می‌مانم، ولو در بند محمود غزنوی باشم و به بغداد نمی‌آیم




    زماني كه ابوریحان بیرونی به‌دستور محمود غزنوی به هند رفت. محمود غزنوی به‌دنبال قتل و غارتش بود اما ابوریحان به محفل علمای هند رفت. رهاورد این سفر كتابی شد به‌نام «كتاب‌الهند» شامل تمام گذشته هند، و اگر این كتاب نبود، حتی خود هندیان هم از سابقه هند هیچ اطلاعی نداشتند. این كتاب حاوی مباحث مردم‌شناسی فراوانی هم هست. اما متاسفانه به فارسی ترجمه نشده است.

    دكتر پرویز شهریاری در پایان توضیحات خود درمورد ابوریحان می‌گوید: «همزمان با ابوریحان دانشمندانی مثل پورسینا، كوشیار گیلانی و خجندی هم بودند كه همه در ریاضیات و اخترشناسی سرآمد بودند اما از آن میان، ابوریحان مشهورتر است. در آن دوره 600 ساله كه دوران علم ایرانی است، دانشمندان مختلفی داشتیم كه در همه جای دنیا درخشیدند و هیچكس نمی‌توانست با آنها برابری كند اما اگر به تاریخ تمدن ویل دورانت كه در حدود 18 جلد نوشته شده، مراجعه كنید، سهم ایران در تمدن جهان فقط حدود 10 صفحه است. ما باید برای شناساندن تمدن خود بیشتر كار كنیم و حداقل كتابهای دانشمندان خود را به فارسی ترجمه كنیم


    ابوریحان در طول عمر خود با قناعت زندگی می‌كرد و به تجملات و ظواهر دنیا اهمیتی نمی‌داد و زمانی كه در غروب شب جمعه دوم رجب 440 ه.ق برابر با 1048 م. در غزنه چشم از جهان فروبست، ثروت زیادی را برای خانواده‌اش باقی نگذاشت و ثروت خانواده‌اش همان نام نیك ابوریحان بود كه همیشه برای آنها جاودان ماند.

    دانشنامه علوم چاپ مسکو ابوریحان را دانشمند همه قرون و اعصار خوانده است. در بسیاری از کشورها نام بیرونی را بر دانشگاهها، دانشکده‌ها و تالار کتابخانه‌ها نهاده و لقب «استاد جاوید» به او داده اند. بیرونی گردش خورشید، گردش محوری زمین و جهات شمال و جنوب را دقیقا محاسبه و تعریف کرده است. خورشید گرفتگی هشتم آوریل سال 1019 میلادی را در کوههای لغمان (افغانستان کنونی) رصد و بررسی کرد و ماه گرفتگی سپتامبر همین سال را در در غزنه به زیر مطالعه برد.

    ادوارد ساخائو درباره زبان‌ داني و لغت‌شناسي او مي ‌گويد: تاليفات ابوريحان به دو زبان است، عربي و پارسي، و از مطالعه كتب او معلوم مي‌شود كه ابوريحان زبان سانسكريت و زبان عربي و سرياني را مي‌دانسته است. و ادوارد براون از قول ساخائو مي افزايد: كه اگر در دوران ما كسي بخواهد با استفاده از ادبيات و علوم جديد زبان سانسكريت و فرهنگ هنر را مورد مطالعه قرار دهد بايد سالها بكوشد تا بتواند چون ابوريحان بيروني با دقت و تعمق كامل به ماهيت تمدن باستاني هند پي ببرد و حق مطلب را ادا كند.

    و عبدالحميد دجيلي درباره بيروني چنين مي‌گويد: اگرچه ابوريحان معمولا آثار خود را به عربي و سانسكريت مي‌نوشت، اما از لحاظ فارسي داراي تسلط كامل بود تا آنجا كه كتاب التفهيم وي كه به دو زبان پارسي و تازي نوشته شده است هم‌اكنون به عنوان يك مرجع لغت فارسي مورد توجه دانشمندان و ادباي فارسي است و مي‌افزايد هنگامي كه ايشان از بابت تسلط ابوريحان بر فلسفه، تاريخ، طب، و هندسه آگاه مي‌شود و از آن سخن مي‌گويد نمي‌تواند بپذيرد كه وي اديبي ممتاز نيز بشمار مي ‌آمده است. صاحب اعيان‌الشيعه در مورد او مي‌گويد: كه محاسباتش در علوم رياضي آنچنان دقيق بود كه با اندازه‌گيريهاي زمان ما هيچ‌گونه اختلافي نشان نمي‌دهد و عنوان مي‌كند كه برتري بيروني بر ديگران آن است كه نوشته‌هاي خود را با خطوط و اشكال همراه مي‌كرده است تا خواننده كتاب، افكار او را نه تنها از طريق نظري بلكه از راه عملي آن بخوبي دريابد و فرا گيرد.

    نظر پردازی، نقش کوچکی در تفکر او ایفا می کرد وی بر بهترین نظریه های علمی زمان خود تسلط کامل داشت اما دارای ابتکار و اصالت زیادی نبود و نظریه های تازه ای از خود نساخت .ابوریحان در سال 418 هجری قمری زمانسنج ویژه ای را بر پایه نظام خورشیدی برای مسجد جامع غزنین ساخت و در همان سال با ملاقات سیاحان چینی در دربار سلطان محمود اطلاعات مفیدی از ایشان کسب کرد.




    اختراعات، اكـتشافات و پـژوهـش هاي ابوريحان:
    اصل تسطيح كره و ترسيم نقـشه هاي جـغرافـيايي.
    چاه آرتـزين (عليرغـم ادعاي غـربـيان در نسبت دادن اين كشف به خود، ابوريحان در آثارالباقيه مفصلاً به آن پرداخته است.)ترازوي ابوريحان كه از دقـيق ترين ترازوهاي تاريخ عـلم است. اصل نجومي تسوية البـيوت - اصل نجـومي مطرح شعـاع - سير نور و صوت - محاسبه مساحت، محيط و قطر كـره زمين - طول و عـرض جـغـرافـيايي و سمت قـبلهً بـلاد - چـگـونگي تعـيـين قـله و ساحت محـراب مسجـد - رصد ميل كلي و ميل اعظم در نجوم - حركت زمين - حركت وسطي و اوج خورشيد - خاصيت فيزيكي الماس و زمرد - جزر و مد رودها و نهـرها - اشكال هـندسي گلها و شكـوفه ها - امكان ايجاد خلاء - پـژوهـش در مورد چگـونگي توليد عسل- رصد خسوف و كسوف - پـژوهـش تاريخي در مورد سلسله ساسانيان - تـنظيم خانه هاي شطرنج - ساخت افزارهاي ويـژه رصدي (سه ميله، شاقول،.. .) - ساخت كره جـغـرافـيايي و طرح نظريه وجود قاره آمريكا.



    ابوريحان بيروني وحساب دانه هاي گندم


    خانه هاي شطرنج
    دركتب تواريخ اسلامي چنين نقل كرده اند كه يكي از پادشاهان محلي هندبه نام شرام مردي سفاك وظلم پيشه بود ودراند ك مدتي براثرسوء سياست و بي خردي مملكتش دستخوش فقرورعايايش قرين تيره روزي شدند. برهمنان ان ديار براي رهايي ازاين مصيبت به فكرچارهافتادند. عاقبت يكي ازايشان كه سمسانام داشت بازي شطرنج رااختراع كرد وبه حضورشاهبرد وبعد وفهماند كه شاه شطرنج با انكه مهمترين مهره بازي است بي د ستياري مهره هايديگرنميتواند به حركتي مبادرت كند واگرمعاونت سايرمهره ها نباشد هرحركتي كه اوناشي شود مذ بوح ومنجربه هلاكت است.پادشاه را اين بازي فوق العاده مسروركرد وبه برهمن وعده داد كه رفتارخود راعوض كندوبه پاداش اين اختراع شگرف هرچه بخواهد به اوبدهد برهمن كه ميخواست پادشاه رادرسديگري درباب احتياط وميانه روي بياموزد گفت تنها پاداشي كه متوقعم اين است كه پاد شاها مرفرمايد كه گماشتگان درخانه ي اول شطرنج يك دانه ي گندم بگذارند ودرخانه ي دوم دوبرابرگندم خانه ي اول ودرخانه ي سوم دوبرابرعدد گندم خانه ي دوم به همين ترتيب تاخانهاخرعده ي گندم هاي هرخانه رامضاعف خانه ي قبل ازان بنمايند ومجموع ان گندم ها را بهمن بدهند. پادشاه ابتدابه حقارت اين در خواست برهمن خند يد ولي پس ا ز ا نكه به عظمتكميت حاصل گندم ها پي برد ديد كه از عهده ي انجام خواهش برهمن برنمي ايد.ازلحاظ تاريخي درست معلوم نيست كه اين قصه حقيقتي داشته يا نه بلكه قريب به يقين استكه بعضي ازحكماء ان رابراي گرفتن درس عبرت وضع وجعل كردند ولي ازوقتي كه قضيهمزبورشايع شده علماي رياضي درصدد پيداكردن مجموع گندم خانه شطرنج به طرزمذكوردرفوق برامده ودرباب ان زحماتي كشيده اند. حاليه كه جداول لگاريتم و دستو رها ي جبري مدون دردست است حساب اين گونه مسائل اسان وكارمحصلين كلاسهاي متوسطه است وليدرگذ شته علوم رياضي ترقيا ت عصرمارانداشته وحتي نوشتن معادلات باحروف و علاماتنيزمعمول نبوده است پيداكردن جواب مسائلي نظيرمسئله ي فوق سخت مشكل بود ه است.مسئله ي فوق چنانكه اشاره شد مبني برحساب حاصل جمع يك تصاعدهندسي است باقدرنسبتواين ايام يافتن جواب ان در چند دقيقه ممكن مي شود.




    عشق به حساب


    بسياري ازدانشمندان عشق مفرطي به حساب داشته اند. امپردانشمند شهيروعالم معروف فرانسوي در علاقه اي كه به اين قسمت داشته مشهوراست چنان كه گويند قبل ازا ين كهارقام را شناخته وقادربه نوشتن انها باشد باسنگ ريزه ولوبيا حسابهاي طولاني مي نمود.ونيزگويند دركودكي كسالتي عارض وي شده بودوبراي اين كه فكرش راحت باشدمادرشاوراازلوبياهاي عزيزش جدا ساخته بود. امپر لقمه ي ناني راكه پس ازسه روز گرسنگيوپرهيزبه وي داده بودند خرد كرده مشغول محاسبا ت خود گرديد.





    ابوریحان بیرونی کاشف آمریکا

    پیشینگان همه معتقد بودند که بخش خشکی معمور و قابل سکونت زمین منحصر به ربع شمالی است که آنرا ربع مسکون می گفتند ,ولی ابوریحان دانشمندی است که به نیروی علم و فراست حدس زد و اعتقاد داشت که در ربع شمالی دیگر یا در نیم کره ی جنوبی زمین یعنی در نقطه ی مقابل مقاطر ربع شمالی که فقط آنرا مسکون و معمور می دانستند نیز خشکی وجود دارد و دو ربع دیگر کره ی زمین را آب دریا فرا گرفته و وجود همین دریا ها ما بین دو قاره جدایی انداخته و مانع از ارتباط دو قسمت خشکی با یکدیگر شده است .

    گفته های این دانشمند در دو جای کتاب ارزشمندش ( الهند ) ثبت و بحث شده است و نیز در کتاب ( تحدید نهایات الاماکن ) که تاریخ تحریرش به سال 409 هجری قمری است در این باره که آیا در نیم کره جنوبی زمین نیز خشکی قابل عمارتی هست بحث مفصلی کرده است.


    باری خشکی مقاطر با ربع شمالی که ابوریحان حدس زده بود با همان سرزمینی منطبق می شود که واقع بین اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام است و پس از 462 سال توسط کریستوف کلمب کشف شد و آنرا ( آمریکا ) نامیدند . کریستوف کلمب هم چنانچه معروف است از روی قواعد و اطلاعات و بصیرت علمی آن قاره را کشف نکرده ، چرا که اصلاً از وجود چنین سرزمینی آگاهی نداشت و احتمال آن را هم نمی داد و بطوریکه گفتند او به مقصد هندوستان سفر کرده بود و در اثر اتفاقاتی که رخ داد در آن قاره سر در آورد که آنرا هیچ نمی شناخت ، اما ابوریحان از روی قواعد متقن و بصیرت علمی بوجود چنین سرزمینی پی برده و آنرا چندین قرن ( در حدود 5 قرن ) پیش از کریستوف کلمب صریح و واضح خبر داده بود ، پس درود به این دانشمند و فیلسوف و درود بر تمامی بزرگ مردان ایران زمین که نه فقط با علم خود بلکه حتی با اسم خود نیز این سرزمین را به سر افرازی برده اند .



    بیرونی دقت و اصابت نظر خویش را مدیون مطالعات فلسفی بود، لیکن او در فلسفه پیرو روش متعارف عهد خویش یعنی آن روش که به وسیله کندی و فارابی و نظایر آنان تحکیم و تدوین شده بود نبود بلکه به عقاید ویژه و روش جداگانه و ایرادات خود بر ارسطو ممتاز است، وی همچنین از آثار فلسفی هندوان کتبی چون «شامل» را به عربی ترجمه نمود.

    در زمان بیرونی، سامانیان بر شمالشرقی ایران شامل خراسان بزرگ‌تر و خوارزم به پایتختی بخارا، زیاریان بر گرگان و مازندران و مناطق اطراف، بوئیان بر سایر مناطق ایران تا بغداد، بازماندگان صفاریان بر سیستان و غزنویان بر جنوب ایران خاوری (مناطق مرکزی و جنوبی افغانستان امروز) حکومت می‌کردند و همه آنان مشوق دانش و ادبیات فارسی بودند و سامانیان بیش از دیگران در این راه اهتمام داشتند. بیرونی که در جرجانیه خوارزم نزد ابونصر منصور تحصیل علم کرده بود مدتی نیز در گرگان تحت حمایت مادی و معنوی زیاریان که مرداویج سر دودمان آنها بود به تحقیق پرداخته بود و پس از آن تا پایان عمر در ایران خاوری آن زمان به پژوهش‌های علمی خود ادامه داد


    ابو ريحان و تولد كارتو گرافي


    فعالیتهای دیگری كه بیرونی به عنوان یك مرد جوان و كم تجربه انجام داد ،بیشتر نظری بود .قبل از سال 384 ( وقتی كه22ساله بود) چندین اثركوتاه ازخود برجای گذاشت .یكی ازآثارموجوداوتحت عنوان" نقشه كشی"( Cartography ) اثری است كه در آن به بررسی نقشه های جغرافیایی پرداخته است .در این اثر , او علاوه بر این كه نقشه نیم كره را روی صفحه سطح ترسیم كرده است ،نشان داده كه تا سن 22 سالگی بسیار مطالعه داشته ,چرا كه او مجموعه كاملی از نقشه هایی كه دیگران رسم كرده اند را مورد مطالعه و بررسی قرار داده و موارد مربوط به آنها را دراین رساله مورد بحث قرار داده است . خجندی ستاره شناسی بود كه با دستگاه بسیار بزرگی كار می كرد او خودش این دستگاه را ساخته و آن را روی كوهی بالا تر از شهر ری قرار داده بود تا بدینوسیله عبور نصف النهاری خورشید را نزدیك انقلابین مشاهده كند . او در روزهای4 و 5 جمادی الاول سال 384 انقلاب تابستانی را مشاهده كرد و در روزهای 8 و 9 ذیقعده سال 384 شاهد انقلاب زمستانی بود و بدین ترتیب او توانست مایل بودن دایرهْ البروج و همچنین عرض جغرافیایی شهر ری را محاسبه كند اما هیچ یك از این دو محاسبه دقیق نبود .
    خجندی در مورد مشاهداتش و همچنین دستگاه ذات السُدس ( ******tantدستگاه سنجش ارتفاع خورشید و ستارگان ) با بیرونی به بحث و بررسی می پرداخته . پس از آن بیرونی در مورد مشاهدات خجندی در كتاب " تحدید النهایات الاماكن " Tahdid)) خود گزارشی نوشت و ادعا كرد كه در طول مشاهدات خجندی ، دیافراگم دستگاه ذات السُدس بدلیل وزن دستگاه 9 اینچ تنظیم شده است . بیرونی تقریبا علت خطاهای خجندی را دقیق و درست تشخیص می داد . از آنجایی كه خجندی در سال 389 از دنیا رفت می توان به این نتیجه رسید كه بیرونی سالهای بین 384 تا 386 را در شهر ری سپری كرده است .او همچنین باید مدتی از این زمان را در گیلان كه دریای خزر آن را از شمال احاطه كرده است ، زندگی كرده باشد چرا كه حدودا در همین زمان كتابی را به حاكم گیلان , ابن رستم تقدیم كرده . ابن رستم با حكومت زیار در ارتباط بود .
    تاریخهای معینی را در زندگی بیرونی با اطمینان می دانیم چرا كه او در آثارش وقایع نجومی را شرح داده است و بدین ترتیب این امكان را به ما می دهد تا زمانها و مكانهای دقیق را تعیین كنیم .شرح و توصیف او از ماه گرفتگی روز 13 جمادی الاول سال 387 كه او در كاث شاهد آن بوده است نشان می دهد كه او تا آن زمان به كشور خود باز گشته بوده است . این ماه گرفتگی در بغداد نیز قابل رویت بود و بیرونی ترتیبی داد كه به همراه ابووفا بوزجانی در بغداد شاهد این رویداد گردند . مقایسه زمانها آنها را قادر كرد تا تفاوت طول جغرافیایی بین دو شهر را محاسبه كنند . بر این امر نیز واقفیم كه در طول این مدت بیرونی بسیار زیاد نقل مكان می كرده است چرا كه تا سال 389 او در گرگان بوده و قابوس ـ حاكم حكومت زیار ـ از او حمایت می كرد . او تقریبا در سال 389 كتاب " آثارالباقیهِ "(Chronology) خود را به قابوس تقدیم كرد و در روزهای 13 ربیع الثانی سال 393 و همچنین 12 شوال سال 393 به هنگام ماه گرفتگی در گرگان بوده . شایان ذكر است كه بیرونی در كتاب " آثارالباقیهِ " خود به هفت اثر قبلی اش اشاره كرده است : یك كتاب در مورد دستگاه اعشاری ،كتابی در مورد اسطرلاب ،یك كتاب در مورد مشاهدات نجومی ،سه كتاب در مورد اخترگویی و نهایتا دو كتاب در مورد تاریخ .
    تا 12 شعبان سال 394 بیرونی به وطن خود باز گشته , چرا كه در آن روز شاهد ماه گرفتگی دیگری در جورجانیه بوده .علی بن مامون فرمانروای خوارزم به شمار می رفت و تا زمانی بر این مقام بود كه برادرش ابوعباس مامون به عنوان حاكم ،جانشین وی شد .این دو برادر با دو خواهر محمود كه فرمانروای حكومت قدرتمند غزنه بود ، ازدواج كردند . بدین ترتیب ،عاقبت سلسله پادشاهی ابو عباس مامون تحت كنترل فرمانروایان حكومت غزنه قرار گرفت .
    علی بن مامون و ابو عباس مامون هر دو حامی علم بودند و از تعدادی از دانشمندان عالی رتبه و نخبه در دستگاه حكومتی خود حمایت می كردند . ابو عباس مامون تا سال 394 فرمانروایی می كرد و از آثار علمی بیرونی بسیار حمایت می نمود . نه تنها بیرونی ،بلكه ابو نصر منصور ـ استاد سابق بیرونی ـ نیز در این دستگاه حكومتی كار می كرد . بدین ترتیب به هر دو این امكان داده شد تا دوباره با یكدیگر همكاری كنند . بیرونی توانست با حمایت ابو عباس مامون در جورجانیه دستگاهی بسازد كه بوسیله آن عبور نصف النهاری خورشیدی را مشاهده كند . او از 28 ذالحجه سال 406 تا 4 رجب سال 407 با این دستگاه 15 مشاهده به انجام رساند .
    جنگهای آن منطقه در فعالیتهای علمی بیرونی و ابو نصر منصور وقفه ایجاد كرد و باعث شد عاقبت آن دو خوارزم را تقریبا در سال 407 ترك كنند . محمود نفوذ خود را درغزنه بیشتر می كرد و در سال 404 از ابو عباس مامون خواست تا خطبه نماز جمعه را به نام او بخوانند .این خواسته او نشان می داد كه خواستار پایان بخشیدن به حكومت مامون است و تلاش می كرد تا كنترل آن منطقه را بدست آورد . بعد از اینكه مامون تقریبا با درخواست محمود موافقت كرد ، توسط سپاه خود به قتل رسید چرا كه آنها این عمل او را خیانت تلقی كردند . پس از آن ، محمود سپاه خود را به آن منطقه برد و در روز 5 صفر سال 408كنترل كاث را بدست گرفت . به این ترتیب ، بیرونی و ابو نصر منصور به عنوان اسیرهای محمود فاتح وظایف را به وی واگذار كردند .
    نوشته های بیرونی مدركی است كه نشان می دهد او یك دوره غیر عادی و عجیبی را در زندگی پشت سر گذاشته و درد و رنج زیادی را متحمل شده است . اما ظاهراً محمود نیز بخاطر برخی از فعالیتهای علمی اش از او حمایت كرده است . گزارشات مربوط به ظلم كردن محمود به بیرونی علی رغم حمایتی كه بیرونی از طرف وی دریافت می كرد ، مستند می باشد . از شرح و توصیف وقایع نجومی كه بیرونی به ثبت رسانده است می توان برخی از زمانها و مكانها را در این دوره تعیین كرد . در روز 30 جمادی الاول سال 409 او در كابل بوده و علی رغم نداشتن هیچ ابزاری برای مشاهداتش ، قادر بود باز هم مشاهداتی به انجام برساند به این ترتیب كه او با ابزاری كه در اختیار داشت ، خلاقیت به خرج داد و دستگاهی ساخت كه به وسیله آن بتواند مشاهدات خود را دنبال نماید . در روز 29 ذیقعده سال 409 او در لامقان كه در شمال كابل واقع شده است ، شاهد یك خورشید گرفتگی بود . وی اینگونه نوشته است :
    به هنگام طلوع خورشید دیدیم كه تقریبا بر یك سوم خورشید سایه انداخته شد تا اینكه خورشیدگرفتگی كامل شد .
    در طول سالهای 408 تا 410 در حالی كه بیرونی تحت حمایت محمود به سر می برد ،در شهر غزنه مشاهداتی به انجام رسانید و بدین ترتیب توانست به طور دقیق عرض جغرافیایی آنجا را تعیین كند . در روز 14 جمادی الاول سال 410 بیرونی در شهر غزنه شاهد یك ماه گرفتگی بود .
    ارتباط مابین بیرونی و محمود نیز جالب است . احتمالا بیرونی بنا به ضرورت در دست محمود اسیر به شمار می رفت و برای ترك آن منطقه نیز اختیاری از خود نداشت . با این وجود ،رفتن نظامیان محمود به هند نشان می دهد كه بیرونی را به آن كشور بردند . شواهد كمی وجود دارد كه نشان می دهد بیرونی در هند بهره بیشتری می برده است . بیرونی آرزو می كرد محمود رفتار بهتری با او داشته باشد اما بدون شك فعالیتهای علمی بیرونی مفید واقع می شد . حدودا از سال 412 سپاه محمود موفق شد كنترل بخشهای شمالی كشور هند را بدست آورد و در سال 416 سپاه او به اقیانوس هند راه پیدا كرد . بیرونی ظاهرا در بخشهای شمالی هند به سر برده است . تعداد بازدیدهای او معلوم نیست اما مشاهداتش او را قادر ساخت تا عرض جغرافیایی یازده شهر در اطراف پنجاب و شهرهای هم مرز با كشمیر را تعیین كند . او معروف ترین اثرش را تحت عنوان " ماللهند "(India) زمانی ارایه داد كه در ان كشور به سر می برد . او این كتاب را در نتیجه مطالعات كامل خود نوشت .
    " ماللهند " (India) كتاب حجیم و برجسته ای است كه بسیاری از ابعاد مختلف این كشور را در بر می گیرد . بیرونی در این كتاب به شرح و توصیف دین و فلسفه هند ، نظام طبقاتی ( طبقه اجتماعی موروثی در هند ) و آداب و رسوم ازدواج در هند پرداخته است . او همچنین قبل از اینكه وضعیت جغرافیایی این كشور را مورد بررسی قرار دهد ، دستگاههای نگارش و اعداد هندی ها را مطالعه كرد . علاوه بر این ، بیرونی در این كتاب به ستاره شناسی ، اخترگویی و سالنامه هندی ها اشاره كرده و مواردی را پیرامون این سه موضوع مورد بررسی و تحقیق قرار داده است .
    بیرونی ادبیات هند را به زبان اصلی مطالعه نمود و چندین متن را از زبان سنسكریت به زبان عربی ترجمه كرد . او همچنین چندین رساله در مورد ابعاد ویژه ستاره شناسی و ریاضیات هند نوشت كه برای خودش اهمیت خاصی داشت . او فوق العاده اهل مطالعه بود و در موضوعات : اختر گویی ،ستاره شناسی ،تاریخ شناسی ،جغرافیا ،دستور زبان ،ریاضیات ،پزشكی ،فلسفه ،دین و مذهب ،اوزان و مقیاسات ,از ادبیات سنسكریت احاطه داشت .
    محمود در سال 420 از دنیا رفت و مسعود ـ پسر بزرگش ـ جانشین او شد . اما این جانشینی زمانی صورت گرفت كه قبل از آن وضعیت سیاسی حادی به وجود آمده بود كه دو پسر محمود سعی می كردند تا از پدرشان به عنوان فرمانروا تبعیت كنند . ظاهرا بیرونی مطمئن نبود چه كسی جانشین خواهد شد چرا كه او تصمیم گرفته بود كتاب خود را تحت عنوان " ماللهند " (India)كه در آن زمان به چاپ رسید ، به كسی تقدیم كند . بهتر بود كتاب را به كسی تقدیم نكند تا اینكه شخصی را به اشتباه بر گزیند . مسعود نشان داد كه به عنوان فرمانروا بیش از پدرش نسبت به بیرونی لطف دارد و با مهربانی با او رفتار می كند . گر چه بیرونی در زمان فرمانروایی محمود یك اسیر واقعی به شمار می رفت ، ظاهرا برای رفتن به هر جایی كه می خواست ، كاملا آزاد بود .
    تعداد كلی آثار بیرونی در طول زندگی اش تحسین برانگیز است . كندی نوشته است : بیرونی حدودا 146 اثر از خود بر جای گذاشته است كه هر كدام مجموعا شامل 13000 صفحه می باشد (هر صفحه همانند صفحات چاپی كتابهای جدید است) . برخی از اثار بیرونی را قبلا ذكر كردیم اما آثار وی در حقیقت تمام علم زمانه اش را در بر می گیرد . كندی نوشته است :
    بیرونی به مطالعه پدیده های قابل مشاهده در طبیعت و همچنین در وجود انسان گرایش بسیاری داشت . در بین علوم مختلف ، علاقمند به آنالیز ریاضی بود و در این زمینه استعداد زیادی داشت .
    پیشتر به مشاهدات نجومی بیرونی بسیار اشاره كردیم . بیرونی در مقایسه با بطلمیوس در مورد خطاها نظر مساعدتری داشت . نویسنده می نویسد : بطلمیوس بر این عقیده بود كه از میان مشاهداتش ،معتبرترین را بر گزیند ( یعنی مشاهداتی را انتخاب كند كه با نظریاتش هماهنگ است ) و به خوانندگان آثارش در مورد كنار گذاشتن و نادیده گرفتن آندسته از مشاهداتش كه انتخاب نشدند ، چیزی نگوید . از طرف دیگر ، بیرونی خطاهای مشاهداتش را از نظر علمی بیشتر مورد بررسی قرار می داد وهنگامیكه برخی از آنها را به عنوان مشاهداتی كه دقیق تر بودند ،انتخاب می كرد ،دیگر مشاهداتی را كه دارای خطا بودند و كنار گذاشته می شدند را نیز ارایه می داد .او همچنین نسبت به خطاهای محاسباتش حساسیت نشان می داد و همیشه سعی می كرد تا كمیتهایی را مشاهده كند كه برای رسیدن به جواب به كمترین دستكاری نیاز دارد .
    " سایه ها "(Shadows) یكی از مهمترین آثار بیرونی است كه حدودا در سال 411 نوشته شده است . روزنفلد به طور مفصل در مورد این اثر بیرونی نوشته است. محتوای این اثر بیرونی شامل موارد زیر است : اصطلاحات عربی سایه ها و تصویرها ، پدیده های جدید و غیر عادی از جمله تصویرها ، gnomonics ،تاریخچه تانژانت و تابع های متقاطع .
    این كتاب به شرح مقاله هایی كه بیرونی در زمینه ریاضیات نوشته است ، می پردازد . این مقاله ها شامل موارد زیر می باشد : حساب نظری و عملی ،برآیند دسته ها ،آنالیز تركیبی ،قانون 3 ،اعداد گنگ ،نظریه خارج قسمت ،تعاریف مفاهیم جبری ،شیوه های حل معادله های جبری و مسایلی كه تنها با خط كش و پرگار حل نمی شدند ،منحنی های مخروطی ،فضاسنجی ،تصویرگنجنگاری ،مثلثات ،قانون سینوس در صفحه ،حل مثلثات كروی.
    بیرونی همچنین مقاله هایی در مورد زمین پیمایی و جغرافی ارایه داد . او شیوه های اندازه گیری زمین و فاصله های روی آن را از طریق مثلث بندی معرفی نمود .او شعاع زمین را 6339.6ارزیابی كرد كه این اندازه تا قرن دهم در كشورهای غربی بدست آورده نشده بود .كتاب " قانون مسعودی"(Masudic canon) وی شامل جدولی است كه مختصات ششصد مكان را ارایه می دهد واودرمورد همه این مكانها دانش كافی داشت . البته بیرونی همه آنها را خودش اندازه گیری نكرده است . برخی از آنها را از جدول مشابهی كه خوارزمی عرضه كرده بود ،گرفته است .نویسنده اظهار می دارد كه بیرونی ظاهرا در مورد ارقامی كه خوارزمی و بطلمیوس ارایه كرده بودند ،به این نتیجه می رسد كه ارقام ارایه شده توسط خوارزمی دقیق تر است .
    بیرونی همچنین در مورد هماهنگی زمان رساله ای نوشته است . او چندین رساله نیز در مورد اسطرلاب نوشته و به شرح و توصیف تقویم ماشینی پرداخته است .او مشاهدات جالبی در مورد سرعت نور به انجام رساند و اظهار داشت كه سرعت نور در مقایسه با سرعت صوت بسیار زیادتر است .او از كهكشان راه شیری به عنوان " مجموعه ای از اجزا بیشمار طبیعت ستارگان سحابی " یاد كرد .
    هیدرواستاتیك موضوعی در علم فیزیك است كه بیرونی مورد مطالعه قرار داد و از وزنهای ویژه ،اندازه های دقیقی ارایه داد و به شرح نسبتهای بین چگالی طلا ،جیوه ،سرب ،نقره ،برنز ،مس ،برنج ،آهن و قلع پرداخت . او نتایج را به عنوان تركیبی از اعداد به صورت 1/n , n = 2 , 3 , 4 , ... 10 نشان داد .
    دانشمندان دیگر بسیاری از نظریات بیرونی را در جلسات بحث و گفتگوهایشان مورد بررسی قرار دادند . ازمدتها پیش ،بیرونی با استادش ـ ابو نصر منصور ـ همكاری داشت ،هر كدام از آنها از دیگری می خواست تا بخش خاصی از كار را به عهده بگیرد تا بدین ترتیب كار خود را به تایید برساند .او به طرز ستیزه جویانه ای با ابو علی سینا در مورد ماهیت نور و گرما مكاتبه می كرد . 18 نامه از ابو علی سینا كه در جواب سوالهایی كه بیرونی مطرح كرده ، موجود می باشد . این نامه ها در بر گیرنده موضوعات زیر است : فلسفه ،ستاره شناسی و فیزیك . بیرونی با سجزی نیز از طریق نامه در ارتباط بود .همچنین نامه های نیز كه بیرونی به سجزی نوشته است موجود می باشد .این نامه ها مداركی را مبنی بر وجود نسخه های مسطح و كروی قانون سینوس در بر دارد .اظهارات بیرونی بر اساس نظریات استادش ـ ابو نصر منصور ـ بوده است .
    نهایتا در مورد شخصیت این دانشمند برجسته باید كم سخن گفته شود .در مقایسه با آثار بسیاری از دانشمندان دیگر ،از نوشته ها و كتابهای بیرونی اطلاعات بسیار زیادی بدست آورده می شود . با وجود اینكه كمتر از یك پنجم آثار او باقی مانده است ، به تصویر واضحی از این دانشمند بزرگ دست می یابیم . او مبتكر بزرگ تئوریهای جدید ،ریاضیات و یا جز آن نبود .تنها مشاهده گر دقیقی بود كه پیشرو روش تجربی به شمار می رفت . او زبان شناس بزرگی بود كه رساله های موجود را می خواند و به وضوح شاهد پیشرفت علم به عنوان بخشی از حوادث بود .او همیشه مراقب بود این حوادث را در جای مناسب خود قرار دهد . مورخین علم به آثار و نوشته های او علاقه وافری داشتند .
    علی رغم فعالیتهای زیادی كه در زمینه اختر گویی انجام داد ، ظاهرا اختر گویی را به عنوان علم قبول نداشته است اما از آن به عنوان وسیله ای برای تایید آثار علمی اش استفاده می كرده است . او نسبت به فرقه های مذهبی مختلف یا نژادهای متفاوت تعصب خاصی نشان نمی داد اما همیشه در برابر اعمال مختلفی كه آنها انجام می دادند ، حرفی برای گفتن داشت . به عنوان مثال ،عربهایی كه موفق به فتح خوارزم شدند ، متون قدیمی را از بین بردند چه گناهی می تواند برای دانشمندی همچون بیرونی كه زندگی را وقف علم و دانش و تاریخ می كند ، بدتر از آن باشد ـ بیرونی در دین مسیح مسئله عفو و بخشش را مورد توجه قرار داده است . او در كتاب " ماللهند "(India) نوشته است :
    قسم می خورم كه زندگی ام یك فلسفه مهم است اما همه مردمی كه در این دنیا زندگی می كنند ، فیلسوف نیستند . . . و در حقیقت از وقتیكه كنستانتین فاتح ـ امپراطور روم ـ به دین مسیح روی آورد ،شمشیر و شلاق را به كار گرفتند .
    بیرونی به آنهایی كه فكر می كرد احمق هستند ، كنایه ای زد . این كنایه مبنی بر جوابی بود كه او به مردی مذهبی داد كه به وسیله ای كه او ساخته بود ،ایراد گرفته بود . بر روی این وسیله ماههای بیزانسی حكاكی شده بود و زمان عبادت را نشان می داد . پاسخی كه بیرونی به آن مرد داد ، در كتاب " سایه ها "(Shadows) اینگونه آورده شده است :
    بیزانسی ها نیز غذا می خورند . پس شما غذا خوردن آنها را تقلید نكنید .





    ابوریحان و اعیاد ایران باستان

    (آن روز را که روز تازه‌ای بود جمشید عید گرفت، اگرچه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود.)

    «ابوريحان بيروني» دانش‌مند نام‌دار ايراني (440-362 ق) در كتاب پارسي خود «التفهيم لاوائل صناعت التنجيم» گزارشي بسيار رسا و شيوا و حاوي نكاتي بي‌نظير و ارزش‌مند از جشن‌هاي ايرانيان عرضه داشته است. وي مي‌نويسد :


    نوروز چيست؟
    - نخستين روز است از فروردين ماه و از اين جهت، روز نو نام كرده‌اند؛ زيرا كه پيشاني سال نو است و آن چه از پس اوست از اين پنج روز [= پنج روز اول فروردين] همه جشن‌هاست. و ششم فروردين ماه را «نوروز بزرگ» دارند؛ زيرا كه خسروان بدان پنج روز حق‌هاي حشم و گروهان و بزرگان بگزاردندي و حاجت‌ها روا كردني، آن گاه بدين روز ششم خلوت كردندي خاصگان را. و اعتقاد پارسيان اندر نوروز نخستين آن است كه اول روزي است از زمانه و بدو، فلك آغازيد گشتن.


    تيرگان چيست؟
    سيزدهم روز است از تيرماه. و نام‌اش تير است هم نام ماه خويش، و همچنين است به هر ماهي آن روز كه همنام‌اش باشد، او را جشن دارند. و بدين تيرگان گفتند كه «آرش» تير انداخت از بهر صلح منوچهر كه با افراسياب تركي كرده است بر تير پرتابي از مملكت


    مهرگان چيست؟
    شانزدهم روز است از مهرماه و نام‌اش مهر. و اندر اين روز «افريدون» ظفر يافت بر «بيوراسپ» جادو، آن كه معروف است به ضحاك. و به كوه دماوند بازداشت و روزها كه سپس [= پس از] مهرگان است، همه جشن‌اند بر كردار (= مانند) آن چه از پس نوروز بود. و ششم آن مهرگان بزرگ بود و «رام» روز نام است و بدين دانندش.


    پروردگان چيست؟
    پنج روز پسين اندر آبان ماه [است] و سبب نام كردن آن چنان است كه گبركان [= زرتشتيان] اندرين پنج روز خورش و شراب نهادند روان‌هاي مردگان را. و همي گويند كه جان مرده بيايد و از آن غذا گيرد. و چون از پس آبان ماه پنج روز افزوني بوده است، آنك [= اينك] «اندرگاه» خوانند. گروهي از ايشان پنداشتند كه اين روز «پروردگان» است و خلاف به ميان آمد و اندر كيش ايشان مهم چيزي بود. پس هر دو پنج [روز] را به كار بردند از جهت احتياط را. و بيست و ششم روزِ آبان ماه، فروردگان [= پروردگان] كردند و آخرشان، آخر دزديده. و جمله فروردگان ده روز گشت. (3)


    برنشستن كوسه [= سوار شدن مرد بدون موي صورت] چيست؟
    - آذر ماه به روزگار خسروان، اولِ بهار بوده است (4). و نخستين روز از وي - از بهر فال - مردي بيامدي كوسه، برنشسته بر خري و به دست كلاغي گرفته و به بادبيزن خويشتن باد همي‌زدي و زمستان را وداع همي‌كردي و از مردمان بدان چيزي يافتي. و به زمانه‌ي ما به شيراز همي‌كرده‌اند و ضريبت [= خراج] پِذرفته از عامل،‌ تا هر چه ستاند از بامداد تا نيمروز به ضريبت دهد و تا نماز ديگر [= نماز عصر] از بهر خويشتن را بستاند (5) و اگر از پسِ نماز ديگر بيابندش، سيلي خورد از هر كسي.


    بهمنجه چيست؟
    بهمن روز است از بهمن ماه [= دومين روز ماه]. و بدين روز، بهمن [= برف] سپيد به شير خالص پاك خورند و گويند كه حفظ [= حافظه] فزايد مردم را و فرامشتي [= فراموشي] ببرد. و اما به خراسان مهماني كنند بر ديگي كه اندر او از هر دانه‌ي خوردني كنند [= بريزند] و گوشت هر حيواني و مرغي كه حلال‌اند و آن چه اندر آن وقت بدان بقعت [= ناحيه] يافته شود از تره و نبات.


    سده چيست؟
    آبان روز است از بهمن ماه و آن دهم روز بود. و اندر شب‌اش كه ميان روز دهم است و ميان روز يازدهم، آتش زنند به گوز [= درخت گردو] و بادام و گرد بر گرد آن شراب خورند و لهو و شادي كنند. و نيز گروهي از آن بگذرند بسوزانيدن جانوران. اما [وجه تسميه‌ي سده] چنان است كه از او [= روز سده] تا نوروز، پنجاه روز است و پنجاه شب. و نيز گفتند كه اندرين روز از فرزندان پدر نخستين [= گيومرث]، صد تن تمام شدند (6).


    گهنبار چيست؟
    روزگار سال، پارها كرده است زرادشت و گفته است كه به هر پاره‌اي [از سال]، ايزد تعالي گونه‌اي [از مخلوقات] را آفريده است؛ چون آسمان و زمين و آب و گياه و جانور و مردم، تا عالم به سالي تمام آفريده شد. و به اول هر يكي از اين پاره‌ها، پنج روز است، نام‌شان «گهنبار

    ویرایش توسط manusha : 07-29-2008 در ساعت 06:35 PM

  10. #25
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : زندگی نامه مشاهیر فیزیک , نجوم و اخترشناسي

    به نقل از:دانره المعارف بزرگ اسلامی - ابن هيثم، ابوعلی
    ابن هيثم، ابوعلی
    شماره مقاله:1917
    نویسنده: صادق سجادی علیرضا جعفری نائینی

    Anime Spoilerمتن پنهان: زندگي و آثار ابن هيثم:
    اِبْنِ هِیْثَم، ابوعلی حسن (محمد؟) بن حسن (حسین؟) بن هیثم بصری، ریاضی‌دان برجسته و بزرگ‌ترین فیزیک‌دان و نورذشناس مسلمان سدۀ 4ق/10م که در آثار لاتینی سده‌های میانه به آونتان یا آوناتهان و بیشتر به آلهازن نامبردار است.
    زندگی و آثار: به رغم شهرت عظیم ابن هیثم، اطلاعات مبسوطی دربارۀ دورانهای مختلف زندگی، خاصه تحصیلات و استادان او در دست نیست. آنچه در این‌باره می‌دانیم، غالباً روایاتی است که حدود 3 قرن پس از او، قفطی (د 646ق/1248م) از یوسف فاسی (د 624ق/1227م) نقل کرده (ص 167) و گاه با آنچه اندکی دیرتر، ابن ابی اصیبعه (د 668ق/1270م) با تفصیل بیشتر و با استناد به نوشتۀ خود ابن هیثم آورده و نیز روایات بیهقی و شهر زوری، متناقض است.
    ابن هیثم اصلاً از بصره برخاست (قفطی، 165؛ ابن ابی اصیبعه، 2/90) و باتوجه به آنکه در 417ق/1026م و در 63 سالگی رساله‌ای نوشت که ابن ابی اصیبعه آن را به خط خود او دیده بوده (2/91)، می‌بایست در 354ق زاده شده باشد. به روایت همو، ابن هیثم چنانکه خود اشاره کرده، پس از مشاهدۀ اختلاف مردم در راههای وصول به حقیقت، به بررسی آراء و عقاید گوناگون برای یافتن راهی مطمئن به سوی حق پرداخته و چون طرفی بر نبسته، سرانجام به این اعتقاد گرویده که جز از طریق دانشی که عنصرش امور حسی و صورتش امور عقلی باشد ــ یعنی طبیعیات و الهیات و منطق ــ نمی‌توان به حق دست یافت (2/91-92). چنین می‌نماید که وی از این پس، به تحصیل علوم طبیعی و فلسفی همت گماشت، اگرچه به مراتب تحصیلی خود هیچ اشاره‌ای نکرده است.
    به روایت شیخ علم‌الدین قیصر بن ابی‌القاسم مهندس، ابن هیثم در بصره ــ که در آن سالها زیر فرمان آل بویۀ عراق بود ــ شغلی دیوانی داشت که از آن به وزارت بصره تعبیر شده است و چون پرداختن به علم را از آن کار دوست‌تر می‌دانست، سرانجام تظاهر به جنون کرد تا وی را عزل کردند و وی سپس به مصر رفت (همو، 2/90). به گفتۀ قفطی (ص 166، 167) سفر ابن هیثم به مصر به تشویق و وعدۀ الحاکم فاطمی فرمانروای مصر روی داد و البته بعید نیست که ابن هیثم اصلاً به امید اجرای طرح خود برای تنظیم آب نیل و برخورداری از کرم الحاکم آن تمهید را اندیشیده باشد. چه، به روایت همو، خلیفۀ فاطمی پس از اطلاع از این طرح، مالی برای ابن هیثم به آن دیار رسید، خلیفه خود به استقبال او بیرون شد و دانشمند را گرامی داشت. ابن هیثم اندکی بعد در رأس گروهی از مهندسان به بررسی نیل و مجرای آن در بخش مرتفع جنوب مصر پرداخت، اما با مشاهدۀ آثار و ابنیه‌ای که مصریان براساس طرحهای دقیق هندسی ساخته بودند، دریافت که اگر اجرای طرحی که او در اندیشه داشت، ممکن بود، این مصریان فرهیختۀ دانا به هندسه و ریاضیات، البته پیش‌تر به آن دست می‌زدند.
    بررسی چگونگی مرتفعات اسوان که نیل از آن می‌گذرد، نیز این نتیجه‌گیری را تأیید کرد. از این‌رو نزد خلیفه به ناکامی خود اعتراف کرد. ظاهراً خلیفه واکنش تندی از خود نشان نداد، اما چنین می‌نماید که از این ناکامی چندان خشمناک شده بود که ابن هیثم را به جای آنکه در جایی چون دارالحکمۀ قاهره، در کنار کسانی مانند ابن یونس منجم به کار بگمارد، به شغلی دیوانی گماشت. ابن هیثم با آنکه از بیم این فرمانروای خونریز، به این شغل گردن نهاد، ولی برای رهایی از آن چاره در این دید که باز تظاهر به جنون کند. از این‌رو خلیفه اموال او را مصادره کرد و کسی را به قیمومتش گماشت و در خانه‌اش محبوس کرد. چون الحاکم درگذشت (411ق/1020م)، ابن هیثم نیز از تظاهر به جنون دست برداشت و آزاد شد و اموالش را باز پس گرفت. وی نزدیک الازهر قاهره مقام گزید و بقیۀ عمر را به تدریس و تألیف سپری کرد و از طریق استنساخ کتاب روزی خود را به دست می‌آورد (ابن ابی اصیبعه، 2/91).
    بیهقی بر آن است که ابن هیثم رساله‌ای دربارۀ تنظیم آب نیل نوشت و به مصر رفت، اما الحاکم از همان آغاز ورود او، پس از بررسی طرح مذکور، آن را کم فایده و پرهزینه خواند و با ابن هیثم درشتی کرد. ابن هیثم از بیم خلیفه شبانه به شام گریخت و به خدمت یکی از امرای آن دیار درآمد به رغم بخششهای این امیر به مختصری قناعت کرد و یکسره به کارهای علمی پرداخت (ص 78)، اما شهرزوری (2/30) پس از تکرار سخن بیهقی، به نقل روایت دیگری می‌پردازد که بر پایۀ آن، ابن هیثم نخست در شام می‌زیسته و از آنجا به مصر رفته است. از سوی دیگر به نظر نمی‌رسد که ابن هیثم همۀ عمر را پس از مرگ الحاکم در قاهره مانده باشد. چه، از پاسخی که به یک سؤال هندسی در 418ق در بغداد داده (ابن ابی اصیبعه، 2/97)، معلوم می‌شود که لااقل در آن سال در بغداد بوده، ولی دوباره به مصر بازگشته، زیرا قاضی ابوزید عبدالرحمن بن عیسی او را در 430ق/1039م در آن دیار دیده بوده است (صاعد اندلسی، 60).
    از تاریخ درگذشت ابن هیثم اطلاعی در دست نیست. غالب نویسندگان مرگ او را در حدود سال 430ق یا پس از آن در قاهره دانسته‌اند (مثلاً: عبن عبری، 183). قفطی (ص 167) یادآوری کرده که رساله‌ای به خط او دیده شده که تاریخ 432ق بر آن کتابت شده بوده است. به گفتۀ بیهقی (ص 80) چون به سختی بیمار شد و دانست که عمرش به سر آمده، خود روی به کعبه خوابید و ذکر حق گفت و درگذشت.
    ابن هیثم به روزگاری برآمد که اوج شکوفایی علوم در تمدن اسلامی به شمار است. وی از میراث علمی عظیمی که از تمدنهای کهن‌تر به جهان اسلام راه یافته و به دست دانشمندان برجسته‌ای شرح و بسط داده شده بود، بهره‌ها برد. ابن هیثم را باید پیشرو دانشمندان اهل تجربه و آزمایش به معنای دقیق آن خواند. زیرا وی در نظریات علمی خود، به‌ویژه در بررسیهای نورشناسی و مسألۀ اِبصار، به درستی از استقراء و تمثیل و قیاس سود می‌جست. چنانکه گفته‌اند، در به کارگیری روش استقراء علمی، گذشته از تقدم زمانی بر فرانسیس بیکن، دیدگاهی وسیع‌تر و عمیق‌تر از او نیز داشته است (نظیف‌بک، 1/31-33). وی علاوه بر ریاضیات و نورشناسی، در فنونی چون کلام، مابعدالطبیعه، منطق، اخلاق، ادب و موسیقی ماهر بود و خاصه در قوانین نظری و امور کلی پزشکی دستی قوی داشت، ولی به طبابت نپرداخت (ابن ابی اصیبعه، 2/90، 92، 93). بیهقی او را بطلمیوس ثانی لقب داده و از زهد دینداری او یاد کرده است (ص 77، 79؛ نیز نک‍ : ابن ابی اصیبعه، 2/90).
    از میان شاگردان ابن هیثم، در طول سالهایی که به تدریس اشتغال داشت، فقط دو تن را می‌شناسیم: ابوالوفاء مبشر بن فاتک، دانشمند مشهور مصری که نزد ابن هیثم به تحصیل ریاضی پرداخت (همو، 2/98-99) و یکی از بزرگان سمنان به نام سرخاب (سهراب) که 3 سال نزد او شاگردی کرد و استاد هر ماه 100 دینار از او می‌گرفت، اما چون درس به انجام رسید، ابن هیثم همۀ آنچه را که گرفته بود، به سرخاب باز پس داد و یادآور شد که مراد او از این کار، آزمایش خلوص شاگرد در دانش‌اندوزی بوده است (بیهقی، 78-79).
    ابن هیثم به زبان عربی مسلط بود و خطی خوش داشت (ابن ابی اصیبعه، 2/90). کتابهایی که وی استنساخ می‌کرد، گذشته از خط خوش، از دقت علمی بسیار نیز برخوردار بود و طالبان این کتابها مبالغ زیادی در ازای آن می‌پرداختند (قفطی، همانجا).
    آثار: اگرچه ابن هیثم از دانشمندان کثیرالتألیف به شمار است، ولی حجم بسیاری از آثار او در فنون مختلف از چند برگ تجاوز نمی‌کند. او در نخستین مرحلۀ تألیف، آثار متقدمان را شرح یا تلخیص می‌کرد. گاه نیز به رد آراء یکی و دفاع از دیگری می‌پرداخت، مانند رساله فی بطلان مایراه المتکلمون من أن اللـه لم یزل غیرفاعل ثم فعل و الرد علی یحیی النحوی مانقضه علی ارسطو طالیس و غیره من اقوالهم فی السماء و العالم. برخی دیگر از آثار او مانند استخراج سمت القبله و استخراج مابین بلدین فی البعد بجهه الامور الهندسیه منطبق با نیازهای علمی جامعه است، اما مهم‌ترین و برجسته‌ترین آثار خود مانند المناظر را در سومین دورۀ زندگی پس از مرگ الحاکم فاطمی و اشتغال مجدد به تدریس و تصنیف نوشته است (ابن ابی اصیبعه، 2/94-95؛ نظیف بک، 1/13-15).
    ابن هیثم در رسالۀ علوم الاوائل، آثار خود را تا 417ق، 70 رساله بر شمرده (25 اثر در ریاضیات، 44 اثر در طبیعیات و الهیات و یک اثر در علوم اوائل) و گویا اینها بجز رسائلی بوده که مردم اهواز و بصره از او در دست داشتند (ابن ابی اصیبعه، 2/93-96). در جمادی‌الآخر 419 او خود در دنبال آثار پیشین در همان کتاب، نام 21 اثر دیگر او را تا آخر 429ق/1038م گرد آورده و همۀ این 92 اثر را تقریباً به ترتیب زمانی مرتب کرده است (صبره. 190). بعضی از مقالات و رسایل ابن هیثم از یک سده پیش به این طرف توسط محققان مسلمان و اروپایی تجزیه و تحلیل و ترجمه و منتشر شده است. چند اثر از مهم‌ترین آثار او از این قرار است:
    6. اضواء الکواکب. نسخه‌هایی از این اثر در کتابخانه‌ها موجود است (آلوارت، GAS, VI/259; V/155). این رساله را ویدمان در 1890م بررسی و به اختصار به آلمانی ترجمه و در «هفته‌نامۀ ستاره‌شناسی... » منتشر کرده است. سزگین بعداً همان را در جلد اول مجموعه مقالات ویدمان چاپ کرده است. در 1957م نیز در حیدرآباد دکن به چاپ رسیده است.
    10. حل شکوک حرکه الالتفاف. ابن هیثم این رساله را در جواب ایرادهایی نوشت که به رسالۀ او موسوم به حرکه الالتفاف وارد کردند (از خود رسالۀ مذکور هیچ نشانی در دست نیست). عبدالحمید صبره این رساله را با خلاصه‌ای به زبان انگلیسی در مجلۀ تاریخ العلوم العربیه (حلب، 1979م، ج 3، شم‍ 2) چاپ کرده است.
    ویدمان هر دو رسالۀ پیش را بررسی و با نام «تاریخ آیینه‌های سوزان» در 1890م در «اخبار فیزیک» منتشر کرده است. سزگین بعداً همین بررسی را در جلد اول مجموعه مقالات ویدمان چاپ کرد.
    به گفتۀ شتاین شنایدر، ابن هیثم رساله‌ای نیز در فضیلت مطلق دانش داشته و آنچه ابن ابی اصیبعه دربارۀ او و تألیفاتش آورده، از همین رساله نقل شده است (نک‍ : شرام، 9)، اما شواهد صحت این استنباط را نفی می‌کند.
    (سیدصادق سجادی)
    جایگاه ابن هیثم در تاریخ علم: خاورشناسان اروپایی به پژوهشهای گسترده‌ای دربارۀ آثار ابن هیثم پرداخته و با ابراز شگفتی بسیار تواناییهای این دانشمند نوآور را تحسین کرده و مقام او را در تاریخ علم بسیار والا شمرده‌اند. تا پایان سدۀ 19م وی بیشتر به دلیل آثارش در نورشناسی مورد ستایش قرار می‌گرفت، اما وقتی کسانی چون ویدمان، زوتر، شوی، شرام و نیز مصطفی نظیف بک به بررسی و معرفی مفصل‌تر آثار او پرداختند، آشکار شد که ابتکار حل شماری از مسائل دشوار ریاضیات نیز از آن اوست.
    کارل شوی در مقدمۀ ترجمۀ رسالۀ استخراج سمت القبله دربارۀ وی گوید: نوشته‌های ابن هیثم نشان می‌دهد که این دانشمند، با تبحر بسیار توانسته است مسائل دشوار مثلثات را نیز از راههای صرفاً هندسی حل کند (ص 243-244؛ نیز نک‍ : GAS, V/362). سارتن وی را بزرگ‌ترین نمایندۀ روح تجربی در سده‌های میانه خوانده است (1/797). ماتیاس شرام استعداد نبوغ‌آمیز ابن هیثم را در ریاضیات می‌ستاید و در شرح ابن هیثم بر مجسطی و نیز حل الشکوک فی کتاب المجسطی، بر مطالبی که برای ارزیابی ابن هیثم به عنوان ریاضی‌دان مناسب یافته، تأکید ورزیده است. همو، پژوهشهای ابن هیثم در نورشناسی را نیز گواه بر استعداد فوق‌العادۀ وی در ریاضیات می‌شمارد. به گفتۀ وی گرچه ابن هیثم، همانگونه که در شرح سلوک علمی خویش آورده، نخست پیرو ارسطو بوده است، اما پژوهشهای وی در علوم دقیقه و تعمق پیرو ارسطو بوده است، اما پژوهشهای وی در علوم دقیقه و تعمق او در فلسفه و ریاضیات موجب شد که از آن عقیدۀ نخستین برگردد و بدین‌سان، شیوۀ علمی ابن هیثم، از اعتبار احکام جزمی ارسطو کاست.
    ابن هیثم مبتکر روشهای تجربی است و آزمایش علمی به عنوان یکی از وسایل سیستماتیک کار، دستاورد ابن هیثم است. تحول جهش‌وار دانش نورشناسی در آثار مربوط به مکتب اکسفورد، تا حدود زیادی مرهون آشنایی با منابع عربی و به‌ویژه آثار ابن هیثم بوده است. شرام با بررسی تفصیلی 3 اثر از ابن هیثم، یعنی ضوء القمر، المناظر و هیئه العالم، بر آن است که ابن هیثم کوشیده است میان طبیعیات ارسطویی از یک سو و ریاضیات به کار رفته در ستاره‌شناسی و نورشناسی کهن، پیوندی برقرار سازد و این تلاش، به‌ویژه در 3 کتاب یاد شده، نمونه‌وار است (شرام، 3-8, 14؛ نیز نک‍ : GAS, V/364).
    راجر بیکن، دانشمند انگلیسی سدۀ 13م در تحقیقات علمی خویش از نتایج پژوهشها و آزمایشهای ابن هیثم استفادۀ فراوان برده است، کاربرد ریاضیات در پژوهشهای مربوط به علوم طبیعی، از جمله شیوه‌هایی است که راجربیکن را پایه‌گذار آن می‌شناسند، در حالی که استفاده از ریاضیات در دانشهای طبیعی از سوی ابن هیثم به‌ویژه در المناظر و المرایا المحرقه به روشن‌ترین وجه و بسیار جدی‌تر از آنچه بیکن انجام داده، صورت گرفته است (ویدمان، II/771).
    خاورشناسان دقت ابن هیثم را در مقالۀ الشکوک علی بطلمیوس ستوده‌اند. در این اثر، وی تفاوتها و تناقضات میان دو اثر نجومی بطلمیوس، یعنی المجسطی و الاقتصاص را آشکار می‌سازد و نظریات دقیق‌تری را عرضه می‌دارد. همچنین در فی هیئه العالم می‌کوشد آنچه را بطلمیوس در الاقتصاص ناتمام گذارده، تکمیل کند (صبره، «س ـ ص»؛ GAS, V/362). تحول دانش ستاره‌شناسی در مغرب زمین، بیش از همه مدیون این کتاب است. هارتنر ثابت کرده است که نظریۀ سیارات نو که در سدۀ 15م از جانب پورباخ بیان شده، در اساس چیزی جز تکرار نظریۀ ابن هیثم نبوده است. نظریۀ سیارات نو، به نوبۀ خود بزرگ‌ترین تأثیر را بر روی کپرنیک، رکیومونتان و راینهولد باقی گذارد (شرام، GAS, VI/251; 63-64).
    پژوهشهای ابن هیثم دربارۀ نور ماه، از نظر کول که رسالۀ ضوء القمر را به آلمانی ترجمه کرده، نخستین تلاش در جهت یک تحقیق جامع فیزیک نجومی به شمار می آید و این واقعیت که ابن هیثم در این اثر، با ابزارهای آزمایش به پژوهش در اشعۀ ماه پرداخته و نخستین‌بار از ـتاریکخانه» استفاده کرده، جایگاه او را به عنوان پژوهشگر طبیعی، بلکه پایه‌گذار روش نوین پژوهش طبیعت، نشان می‌دهد (GAS, VI/253).
    مآخذ: در پایان مقاله.
    11. رساله فی صوره الکسوف، که نسخه‌هایی از آن در بادلیان، لندن، استانبول و لنینگراد موجود است (خالدوف، همانجا؛ GAS, VI/252؛ بخیت، همانجا). مقدمۀ این رساله را ویدمان به آلمانی ترجمه کرده و روشن ساخته است که نخستین کاربرد تاریکخانه در تاریخ نورشناسی از سوی ابن هیثم صورت گرفته است. این مقاله در 1910م در «سالنامۀ عکاسی» منتشر شد. سزگین نیز بعداً آن را در جلد اول مجموعه مقالات ویدمان چاپ کرد. 1. آله لفحص الضوء و انکساره. این رساله را ویدمان از متن لاتینی به آلمانی ترجمه و در 1884م در «اخبار فیزیک » منتشر کرده است. سزگین مجدداً همین مقاله را در جلد اول مجموعه مقالاته ویدمان به چاپ رسانیده است. 8. تربیع الدائره، که زوتر آن را همراه با ترجمۀ آلمانی در 1899م در «مجلۀ ریاضیات و فیزیک» منتشر کرد. سزگین بعداً همن رساله را در 1986م در جلد دوم مجموعه مقالات زوتر چاپ کرد. 12. رساله فی مساحه المجسم المکافی، که یکی از مهم‌ترین آثار ریاضی اسلامی است (نک‍ : بخش تجزیه و تحلیل برخی از آثار ابن هیثم در همین مقاله). 9. حرکه القمر. نسخه‌هایی از این اثر در استانبول، بادلیان و لنینگراد موجود است (خالدوف، GAS, VI/257; I/457). بخش علوم 7. برکار الدوائر العظام یا استعمال برجل (برکار) لرسم الدوائر العظام، که نسخه‌های متعددی از آن موجود (خالدوف، GAS, V/370; I/452). این مقاله را ویدمان بررسی و در 1910م در «مجلۀ مساحی » منتشر کرده است. سزگین همین مقاله را بعداً در جلد اول مجموعه مقالات ویدمان چاپ کرده است. 13. الضوء، که نخستین‌بار توسط بارمن ترجمه و در 1882م در «مجلۀ انجمن خاورشناسی آلمان»، چاپ شد. ویدمان نیز تحریر همین رساله را که توسط کمال‌الدین فارسی (د 720ق/1320م) انجام شده است، بررسی و در همان مجله منتشر کرد. بعداً سزگین همان را در جلد اول مجموعه مقالات ویدمان چاپ کرد. این رسالۀ ابن هیثم همچنین در 1969م در مقالات ابن هیثم، به مناسبت جشن هزارۀ او، به کوشش احمد اللـه ندوی در پاکستان منتشر شد. در 1983م نیز در حیدرآباد دکن همراه مجموع الرسائل ابن هیثم چاپ شد. 14. ضوء القمر، ابن رضوان پزشک مشهور مصری در 422ق آن را برای خود استنساخ کرد و از اینجا پیداست که در ایام خود مؤلف این اثر شهرتی یافته بوده است (قفطی، 444). این رساله نیز در مقالات ابن هیثم به کوشش نعیم‌الدین زبیری منتشر شد. 15. المرایا المحرقه بالدوائر، که توسط وینتر و عرفات به انگلیسی ترجمه و تجزیه و تحلیل و در 1950م در «مجلۀ انجمن سلطنتی آسیایی بنگال » چاپ شده است. در 1983م نیز در مجموع الرسائل در حیدرآباد دکن به چاپ رسید. 16. المرایا المحرقه بالقطوع، که توسط وینتر و عرفات به انگلیسی ترجمه شد و ضمن نشر در «مجلۀ انجمن سلطنتی آسیایی بنگال» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در 1969م نیز در مقالات ابن هیثم به کوشش علی ناصر زیدی در پاکستان چاپ شد و در 1983م در حیدرآباد دکن نیز در مجموع الرسائل ابن هیثم منتشر گردید. 17. المناظر، معروف‌ترین کتاب ابن هیثم شامل 7 مقاله است. نسخه‌های متعددی از آن در کتابخانه‌ها موجود است. ترجمۀ لاتینی این کتاب در قرون وسطی، تأثیر عمیقی در دانش غربی نهاد و پیشرفت عظیمی را در روش تجربی به بار آورد (سارتن، 1/827). این کتاب توسط کمال‌الدین فارسی با عنوان تنقیح المناظر لذوی الابصار و البصائر نقد و تهذیب شده در حیدرآباد (1347-1348ق) در 2 مجلد به چاپ رسیده است. ویدمان چند فصل اول کتاب تنقیح المناظر را به آلمانی ترجمه و با عنوان «نورشناسی ابن هیثم » در 1912م در مجلۀ «آرشیو تاریخ علوم طبیعی... » منتشر کرد. این مقاله بعداً توسط سزگین در جلد اول مجموعه مقالات ویدمان چاپ شده است. همچنین ویدمان بخشی دیگر از تنقیح المناظر کمال‌الدین را ترجمه کرده که در جلد اول مجموعه مقالات وی چاپ شده است. 18. الشکوک علی بطلمیوس. در این اثر ابن هیثم 3 کتاب بطلمیوس یعنی المجسطی، الاقصاص و المناظر را مورد ارزیابی و نقد قرار داده است. وی به رغم اعتراف به مقام علمی «مردی که به فضلیت مشهور و در ریاضیات متبحر است»، تصریح می‌کند که «در کتابهای وی مواضع شبهه‌ناک و الفاظ نادرست و معانی متناقض یافته است، گرچه این موارد در قیاس با معانی درست کتابهای وی اندک است» (ابن هیثم، 4). این اثر در 1971م به کوشش عبدالحمید صبره و نبیل شهابی در قاهره به چاپ رسیده است.
    2. استخراج ارتفاع القطب علی غایه التحقیق. نسخه‌های متعددی از آن در کتابخانه‌ها موجود است (GAS, V/366, VII/411؛ بخیت، 3/129؛ ورهووه، 188). کارل شوی آن را بررسی کرده و نتیجۀ این بررسی را در جلئ اول مجموعه مقالات خود به چاپ رسانده است. 3. استخراج اعمده الجبال، که نسخه‌ای از آن ضمن مجموعه‌ای در بادلیان نگهداری می‌شود (بخیت، 3/128-129). 4. استخراج سمت القبله فی جمیع المسکونه بجداول و صفتها و لم اورد البرهان علی ذلک. نسخی از آن در لنینگراد و بادلیان موجود است (همو، 3/129؛ خالدوف، I/457). این مقاله را کارل شوی بررسی و در 1921م در «مجلۀ انجمن خاورشناسی آلمان » منتشر کرده است. سزگین نیز بعداً همین مقاله را در جلد اول مجموعه آثار شوی منتشر کرد. 5. مقاله مختصره فی الاشکال الهلالیه و مقاله مستثصاه فی الاشکال الهلالیه، که نسخه‌های متعددی از این دو رساله در لنینگراد و و ادارۀ هند لندن، برلین شرقی و مونیخ نگهداری می‌شود (خالدوف، GAL, I/618; GAS, V/365-366, VII/411; I/453). 19. مقاله فی هیئه العالم. ابن هیثم خود این اثر را در شمار مؤلفات طبیعی ـ الهی خویش نهاده است (ابن اصیبعه، 2/94). دو ترجمۀ عبری از این مقاله در دست است و 3 ترجمۀ لاتین آن نیز شناخته شده است که یکی از آنها از یک ترجمۀ اسپانیایی که اکنون در دست نیست، برگردانده شده است. در سدۀ 6ق نیز محمد بن احمد خَرَقی شرحی به زبان عربی بر آن نوشت. در نیمۀ دوم سدۀ 8ق/14م میرسید شریف جرجانی آن را به فارسی ترجمه و شرح کرد. بخشی از آن (دربارۀ زمین) در 1909م از سوی ویدمان به آلمانی ترجمه شد. کول نیز بخش دیگری از آن را دربارۀ اجرام آسمانی و حرکات آنها در 1922م به همین زبان برگرداند (شرام، 6, 15, 63-64؛ زرکلی، 5/317؛ لوت، 734).
    ویرایش توسط manusha : 07-29-2008 در ساعت 06:38 PM دلیل: اصلاح فونت خوب!

  11. #26
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : زندگی نامه مشاهیر فیزیک , نجوم و اخترشناسي

    ارنست رادر فوردفایل پیوست 38113
    Anime Spoilerمتن پنهان: زندگي و اثار رادرفورد:
    کودکی و نوجوانی
    او در تاریخ ۳۰ ماه اوت سال ۱۸۷۱ در حومه برایت‌واتر شهر نلسون واقع ساحل شمالی جزیره جنوبی نیوزلند به دنیا آمد. او چهارمین فرزند از دوازده فرزند جیمز و مارتا رادرفورد نیوزیلندی‌های نسل اول بود که از کودکی از اسکاتلند به زلاند نو آورده شده بودند. خانواده رادرفورد در یک خانواده پر جمعیت دوازده بچه‌ای بود که اعضای آن همه در انجام کارهای روزمره خانواده مشارکت می‌کردند اهل خانه همه افرادی جدی کلیسا رو، خوشحال و با فرهنگ بودند. علاقه مندی رادرفورد به علوم در مرحله زودی بروز کرد. او ده ساله بود که کتاب پرطرفداری بنام خواندنی‌های اولیه در فیزیک تالیف معلمی بنام بالفور استوارت به دست آورد. کتاب استوارت مشابه کتابهای خود آموز فیزیک اموزی بود که در آنها نحوه به نمایش درآوردن اصول پایه فیزیک یا استفاده از اشیای ساده موجود در خانه مانند سکه، شمع، سنگ وزنه و وسایل آشپزخانه به خواننده یاد داده می‌شود. رادرفورد جوان سخت شیفته آن کتاب شده بود نخستین بورس از بورسهای تحصیلی متعدد زندگی خود را در سال ۱۸۸۷ که ۱۶ ساله بود به دست آورد.
    تحصیل در دانشگاه
    بورس تحصیلی دومی وی را قادر به ثبت نام در دانشکده کنتربوری شهر کرایست‌چرچ کرد که مؤسسه‌ای بود که در سال پیش از تولد خود او بوجود آمده بود. وی رشته‌های تحصیلی اصلی خود را فیزیک و ریاضیات انتخاب کرد که از بخت مساعد در هر دوی آنها معلمان خوبی هم داشت. رادرفورد در پایان دوره آموزشی سه ساله خود درجه کارشناسی ریاضی و فیزیک – ریاضی و (بطور کلی) علوم فیزیکی به پایان رسانید. نکته قابل ذکر در رابطه با زندگی خصوصی وی در ایام اقامت در کریستچرچ اینکه وی در آنجا با ماری نیوتن دختر صاحبخانه خود آشنا و پیبند عشق او شد. رادرفورد در پی انتشار دو مقاله مهم در باره فعالیت تشعشعی مواد در سال ۱۸۹۵ بر خلاف دوم شدن در گزینش جایزه مهمی به شکل یک بورس تحصیلی دریافت کرد مقررات اعطای جایزه حق انتخاب مؤسسه آموزشی را به خود برنده جایزه می‌داد که رادرفورد آزمایشگاه کاوندیش دانشگاه کمبریج به مدیریت جی .جی تامسون(صاحب نظر پیشتاز جهان در زمینه الکترومغناطیس) را برگزید در آن سال ویلهلم کنراد رونتگن فیزیکدان آلمانی موفق به کشف اشعه ایکس شد کشف مهم دیگری که منجر به شروع کار اصلی رادرفورد شد.
    کارهای علمی
    کشف هانری بکرل فرانسوی در سال ۱۸۹۸ بود. رادرفورد در سال ۱۸۹۵ به آزمایشگاه کاوندیش دانشگاه کمبریج آمد تا در آنجا تحت مدیریت جی.جی امسون مشغول به کار شود تامسون که استاد فیزیک تجربی بود رادرفورد را فعالانه در آزمایشگاه به کار گرفت رادرفورد در اوایل کار تحقیقاتی خود با انجام آزمایشی که فکر آن از خود وی بود دو تابش رادیواکتیوی ناهمانند شناسایی کرد او پی برد که بخشی از تابش با برگه‌ای به ضخامت یک پانصدم سانتی متر قابل ایستادن بود اما برای متوقف کردن بخش دیگر برگه‌های بس ضخیم تری لازم بود او اولین اشعه‌ای را که تابشی با بار الکتریکی مثبت و یونیده کننده‌ای قوی بود و به سهولت در مواد جذب می‌شد اشعه آلفا نام داد. اشعه دوم را که تابشی بار الکتریکی منفی بود و تشعشع کمتری ایجاد می‌کرد اما قابلیت نفوذ آن در مواد زیاد بود اشعه بتا نامید. تابش نوع سومی که شبیه پرتوهای ایکس بود در سال ۱۹۰۰ به‌وسیله پل اوریچ ویلارد(فیزیکدان فرانسوی) کشف شد این پرتو نافذترین تابش را داشت. طول موج آن بسیار کوتاه و بسامد آن فوق العاده زیاد بود تابش جدید، پرتو گاما نام گرفت. رادرفورد و همکارانش کشف کردند که فعالیت تشعشعی طبیعی مشهود در اورانیوم: فرآیند خروج ذره آلفا از هسته اتم اورانیوم بصورت یک هسته اتم هلیم و بر جای ماندن اتمی سبکتر از اتم اورانیوم در اورانیوم به ازاء هر خروج ذره آلفا از آن است از کشف آنها نتیجه گیری شد که رادیوم تنها عنصر از شرته عناصر حاصل از فعالیت تشعشعی اورانیوم است.

    مدل اتمی رادرفورد در مقایسه با مدل تامسون
    رادرفورد در سال ۱۹۰۳ به عضویت انجمن سلطنتی لندن در آمد و در سال ۱۹۰۴ نخستین کتاب خود به نام فعالیت تشعشعی را که امروزه از کتب کلاسیک نوشته شده در آن زمینه شناخته می‌شود، منتشر کرد شهرت رو به افزون رادرفورد در جوامع علمی سبب شد که از طرف دانشگاه‌ها تصدی کرسی‌های زیادی به وی پیشنهاد شود او در سال ۱۹۰۷ به انگلستان بازگشت تا تصدی مقام مذکور را در دانشگاه منچستر به عهده بگیرد رادرفورد در دانشگاه منچستر رهبر گروهی شد که به سرعت دست به کار تدوین نظریه‌های تازه در باره ساختار اتم شد آن دوره پر ثمرترین دوره زندگی دانشگاهی او بود رادرفورد به پاس کوششهای علمی خود در دانشگاه منچستر نشانها و جوایز زیادی دریافت کرد که دریافت جایزه نوبل سال ۱۹۰۷ در شیمی نقطه اوج آن بود این نشان افتخار را البته برای کارهایی که در کانادا در زمینه فعالیت تشعشعی عناصر کرده بود به او دادند بزرگ‌ترین دستاورد رادرفورد در دانشگاه منچستر کشف ساختار هسته اتم بود پیش از رادرفورد اتم به گفته خود او یک موجود نازنین سخت و قرمز و یا به حسب سلیقه خاکستری بود اما اینک یک منظومه شمسی بسیار ریز متشکل از ذرات بی شمار بود که مظنون به نهفته داشتن اسرار ناگشوده متعدد دیگر در سینه هم بود.
    مرگ
    رادرفورد در سال ۱۹۳۷ در اثر یک فتق محتقن(گونه‌ای تورم ناشی از انسداد اعضای درونی) در گذشت او در آن هنگام ۶۶ ساله و هنوز سرزنده و قوی بود سهم رادرفورد در شکل گیری درک کنونی ما از ماهیت ماده از هر کس دیگری بیشتر است او اشکارا بزرگ‌ترین فیزیکدان آزمایشگری به بزرگی او نیامده بود دهها انجمن علمی و دانشگاه به او عضویت و درجات دانشگاهی افتخاری دادند او را پدر انرژی هسته‌ای نامیده اند.






    ویرایش توسط manusha : 07-29-2008 در ساعت 06:41 PM

  12. #27
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : زندگی نامه مشاهیر فیزیک , نجوم و اخترشناسي


    فایل پیوست 38136
    به نقل از وبلاگ دانشمندان
    از انريكو فرمي ( 1954 – 1901 ) Enrico Fermi

    « دريانورد ايتاليايي وارد سواحل دنياي جديد شد و با برخورد دوستانة اهالي آن سرزمين روبرو گرديد . اما اين دنيا از آنچه او فكر مي كرد كوچكتر بود . »
    اين پيام به هيچ وجه ارتباطي به مهاجران كلمبيايي كه در سال 1492 وارد خاك آمريكا شدند ندارد ، بلكه قسمتي از مكالمة تلفني بين آرتور كمپتون رئيس تحقيقات اتمي دانشگاه شيكاگو و جيمز كونانت سرپرست كميسيون تحقيقات دفاع ملي مي باشد . كمپتون ، به اين وسيله به كونانت اطلاع داد كه نخستين واكنش زنجيري هسته اي بوقوع پيوسته است . اين پيام در سال 1942 به همه جا مخابره شد. « دنياي كوچك » مربوط به مقدار اورانيوم لازم و « رفتار دوستانة اهالي » به معني واكنش قابل كنترل و « دريانورد ايتاليايي » همان دانشمند معروف انريكوفرمي بود .
    Anime Spoilerمتن پنهان: زندگي و فعاليت ها:
    انريكوفرمي در 29 سپتامبر سال 1901 در شهر رم پايتخت ايتاليا ديده به جهان گشود . پدرش با اينكه تحصيلات كمي داشت بر اثر پشتكار و فعاليت به رياست راه آهن رسيد . مادرش آموزگار بود . مواظبت از سه كودك كه تنها سه سال با هم اختلاف سن داشتند براي سلامتي مادر ضرر داشت و كاري خسته كننده بود . از اين رو ، انريكو را كه از همه جوانتر بود به ييلاق فرستادند تا مدت سه سال دور از پدر و مادر زندگي كند . انريكو كم كم بزرگ شد تا توانست برادرش را كه از او بزرگتر بود بشناسد . آنها دوستان خوبي براي هم بودند و بيشتر اوقات را به ساخت مدل موتور الكتريكي يا هواپيما مي گذراندند . متأسفانه موقعي كه انريكو بيش از 14 سال نداشت برادرش درگذشت . ضربة اين حادثه تأثير انگيز به حدي بود كه مادرش هرگز نمي توانست مرگ او را فراموش كند و از غم فرزند از دست رفته اش دايم مي گريست و رنج مي برد . انريكو ، پسرك كمرو و گوشه گير ، تحمل اين اندوه و تنهايي را نداشت تا اينكه دوست هم كلاسي برادرش انريكو پريسكو به او تألم بخشيد . آنها كه هر دو انريكو نام داشتند با هم دوست شدند و در راه تحقيقات گام نهادند .
    فرمي در سالهاي 1918 به پيزا رفت و وارد كالج شد . در آنجا مقاله اي دربارة سيمهاي ارتعاشي نوشت كه سبب ادامة مطالعات او گرديد ؛ و در سال 1922 بخاطر آزمايشهايي كه با پرتوهاي ايكس انجام داد به اخذ درجة دكترا در فيزيك نايل آمد . فرمي مطالعاتش را در دانشگاه گوتينگن آلمان زير نظر ماكس برن فيزيكدان معروف دنبال كرد . اين تحقيقات با كمك مالي از سوي وزارت فرهنگ ايتاليا صورت مي گرفت . در سال 1926 ، انريكوفرمي كه بيش از 25 سال نداشت به استادي دانشگاه انتخاب شد
    وقتي كه يك ذرة باردار از هوا عبور مي كند جرقه هايي توليد مي شود كه مي توان آنها را روي دستگاه عكاسي ثبت كرد . اما هنگامي كه يك نوترون حركت مي كند هرگز نمي توان مسير ان را دنبال كرد . دانشمندان عقيده داشتند كه نوترون هنگامي آزاد مي شود كه با هستة يك اتم برخورد كند . تصادم ، مسير هسته را تغيير مي دهد . مانند اين است كه دو گلوله در يك محيط نيمه هوا با هم تصادم كنند ، يكي از گلوله ها مثل نوترون است و نامريي و ديگري هسته است و مريي . بنابراين تغيير در مسير گلولة مريي نشانة وجود گلولة نامريي است .
    انريكوفرمي عقيده داشت كه نوترونها مي توانند به درون هستة اتم نفوذ كنند ، اما الكترون قادر به انجام چنين عملي نيست چون وزن آن سبك است و نمي تواند سريع حركت كند . پروتون هم با اينكه وزنش سنگين است بوسيلة هسته دفع مي شود زيرا هر دو داراي بار الكتريكي مثبت اند . از سوي ديگر ، نوترون به بزرگي پروتون است اما چون بار الكتريكي ندارد هرگز دفع نمي شود . فرمي از اين خاصيت استفاده كرد و در سال 1934 اورانيوم را توسط نوترون بمباران كرد . هستة اتم اورانيوم ، نوترون را بخود گرفت . به اين ترتيب تغييري در هستة اتم ديده شد . اورانيوم ديگر آن اورانيوم سابق نبود ، عنصري بود به نام نپتونيوم . تفاوت اين دو عنصر در اين است كه اورانيوم 92 پروتون دارد در حالي كه نپتونيوم داراي 93 پروتون است . پروتون اضافي بر اثر اين است كه هسته پس از برخورد با نوترون يك الكترون از دست داده است . دانشمندان اتمي سراسر جهان سرگرم مطالعه بودند كه بدانند چه اتفاقي در موقع بمباران اتم رخ مي دهد . دانشمندان ديگر از ايدة فرمي پيروي كردند و پس از بمباران اورانيوم با نوترون موفق به شكافتن هستة اتم شدند . با شكافتن هستة اتم بعضي از عناصر ، عنصر اوليه نابود مي شود ولي در عوض مقدار بسيار زيادي انرژي آزاد مي گردد . بعبارت ديگر ، ماده تبديل به انرژي مي شود و اين همان چيزي است كه اينشتين پيشگويي كرده بود .
    لايز ماتينر و اتوفريش كه با نيلزبور در دانمارك كار مي كردند پس از پژوهشهاي زياد به اهميت نظامي شكافت اتمي پي بردند . نيلزبور ، به آمريكا سفر كرد و با اينشتين ملاقات كرد . بتدريج دانشمندان آمريكايي وعدة زيادي از دانشمندان خارجي كه در آمريكا به كار تحقيق مشغول بودند ، اهميت نظامي اين مسأله را درك كردند . پرفسور اينشتين بلافاصله اين موضوع را به اطلاع دولت آمريكا رساند . انريكوفرمي كه در كلمبيا كار مي كرد عملاً ثابت كرد كه هسته اتم قابل شكافتن است و از اينجا بود كه پروژة بمب اتمي ما نهاتان به مورد اجرا گذارده شد .
    كار فرمي در پروژة مانهاتان اين بود كه دربارة واكنشهاي زنجيري مطالعه كند و امكانات آن را در نظر بگيرد . واكنش زنجيري مانند وقتي است كه كاغذ شروع به سوختن مي كند . پس از مشتعل شدن سر كاغذ ، آتش به تمام قسمتهاي آن سرايت مي كند و تمام آن را مي سوزاند .
    فرمي با همسر آينده اش كه دانشجوي دانشگاه بود و در رشتة علوم تحصيل مي كرد ملاقات كرد . آن دو توسط شخص ديگري كه با هر دو آنها دوست بود به هم معرفي شدند . طلب همسري و عرض عشق از سوي انريكو خيلي سريع بود و او در سال 1928 بالورا كاپون ازدواج كرد . تا اين زمان انريكو تعداد 30 مقاله دربارة مولكولها ، تابش و حركت گازها بچاپ رسانده بود و عضو آكادمي سلطنتي شده بود . با رسيدن به اين افتخار ، لباس اونيفورم به تن كرد . قيافه اش در اين لباس با شلوار نوار نقره اي ، ژاكت و خرقة برودري دوزي كلاه پر دار و شمشير جالب مي نمود . در آكادمي مقام و شخصيت علمي شايسته اي داشت و درآمد ساليانه اش قابل توجه بود . خانوادة فرمي چند سفر به دنياي متمدن كردند . در سال 1931 ، انريكو در دانشگاه ميشيگان سخنراني كرد و در 1934 در كشورهاي برزيل و آرژانتين سخنرانيهايي ايراد كرد .
    در سال 1938 ، هيتلر و موسوليني ، با نازيهاي قهوه اي پوش و فاشيستها سياهپوش بازو در بازوي هم در خيابانهاي رم رژه رفتند . فاشيسم ايتاليا ، در اين موقع تعهد نامة ننگيني را امضاء كرد و بدنبال آن تظاهرات زيادي در رم به پا شد ؛ تظاهرات بر ضد دين يهود : « يهود بايد بميرد . يهود متعلق به نژاد ايتاليايي نيست . مرگ بر يهوديها .» انريكوفرمي هميشه نسبت به فاشيستها بي اعتنا بود ، اما اكنون ترس عجيبي وجودش را پر كرده بود . زنش لورا كاپون يهودي بود .
    در دسامبر 1938 ، انريكوفرمي براي دريافت جايزة نوبل در فيزيك به اتفاق همسر و دو فرزندش و پرستار آنها به سوئد سفر كردند . اما ديگر به ايتاليا بازنگشتند و از همان راه به نيويورك رفتند و در آنجا انريكو در دانشگاه كلمبيا مشغول به كار شد . جايزة نوبل سواي مزايايي كه داشت در حقيقت گذرنامة آزادي او و خانواده اش بود . اين جايزه ، بخاطر شناخت عناصر جديد راديواكتيو و همچنين كشف واكنش هسته اي بوسيله نوترون به فرمي اعطا شد .
    نيلزبور ، در تئوري اتمي خود گفت كه پروتونها در هستة اتم واقع اند ، و الكترونها بدور هسته در گردشند . اما جيمز كدويك ، پس از يك سلسله آزمايش و تحقيق به اين نتيجه رسيد كه در هستة اتم علاوه بر پروتون ذرة ديگري بنام نوترون وجود دارد كه از نظر الكتريكي خنثي است . نوترون ذرة سنگيني است كه هم وزن پروتون است اما 2000 بار از الكترون سنگينتر است ، و بر خلاف الكترون كه بار منفي دارد يا پروتون كه بار الكتريكي آن مثبت است ، نوترون باري ندارد .
    نكتة جالب اينجاست كه ذرات باردار را مي توان بوسيلة آهنربا يا ميدانهاي الكتريكي به آساني كنترل كرد اما نوترون را به اين طريق نمي توان كنترل يا منحرف كرد .
    واكنش زنجيري كه با شكافتن اتم بوجود مي آيد به اين ترتيب است كه اول دسته اي از نوترونها اتم اورانيوم را مي شكافند و انرژي آزاد مي شود . اما عمل در اينجا پايان نمي پذيرد . اين نوترونها به نوبة خود اتمها ديگري را مي شكافند و نوترونهاي بيشتري بوجود مي آيد . اين واكنش همين طوري زنجيروار ادامه مي يابد تا اينكه تمام اتمهاي اورانيوم شكافته شوند . انرژيي كه در اين عمل توليد مي شود بسيار عظيم و با انفجار مهيبي همراه است .
    اكنون اين پرسش پيش مي آيد كه چگونه مي توان يك واكنش زنجيري توليد كرد . فرمي در پاسخ اين مساله گفت كه اگر اورانيوم با مقداري گرافيت مخلوط شود ، گرافيت سرعت نوترونها را كم مي كند و بجاي اينكه نوترونها از اتم اورانيوم عبور كنند با آن تصادم مي كنند . تجربه ثابت كرد كه نوتروني كه سرعت آن كم است فرصت كافي براي اينكه به هسته برخورد كند ندارد و در نزديكي هسته توسط يك نوع نيروي جاذبه بسوي هسته كشيده مي شود اما نوتروني كه سرعت آن زياد است بندرت با هسته تصادم مي كند و اغلب از كنار آن مي گذرد .
    فرمي ، با كمك ساير دانشمندان موفق به ساختن پيل اتمي شد . اين پيل از گرافيت و قطعات اورانيوم و اكسيد اورانيوم تشكيل شده بود و در ساختمان آن تقريباً 6 تن به كار رفته بود . علاوه بر اين ، ورقه هايي از فلز كادميوم نيز در پيل گذارده شده بود . كادميوم داراي اين خاصيت است كه جلو نوترونها را مي گيرد ، از سرعتشان مي كاهد از ادامة واكنش زنجيري بطور سريع جلوگيري مي كند . اين پيل نخستين بار در دوم دسامبر 1942 به كار افتاد . در اين موقع بود كه آرتور كمپتون به جيمز كونانت در مكالمة تلفني گفت : « دريانورد ايتاليايي به دنياي جديد رسيد . »
    انريكوفرمي در نوامبر 1954 جايزه اي برابر 25000 دلار از سوي كميسيون انرژي اتمي آمريكا دريافت كرد . اين جايزه بخاطر همكاري و خدمات ارزنده اش در راه پيشرفت پروژة بمب اتمي بود . دوازده روز بعد از اين مراسم انريكوفرمي بر اثر ابتلا به سرطان در شيكاگو درگذشت . اين بيماري كشنده ممكن است روزي بدست دانشمندان و با كمك دانش انرژي اتمي از ميان برداشته شود ، دانشي كه انريكوفرمي از پيشگامان آن بود .
    ویرایش توسط manusha : 07-29-2008 در ساعت 05:58 PM

  13. #28
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : زندگی نامه مشاهیر فیزیک , نجوم و اخترشناسي

    خب نفر بعدي كه مايلم معرفيش كنم فيزيكدان برجسته پاكستاني پرفسور عبدالسلامه.ايشون واضع نظريه نيروهاي ضعيف هستن.مطلب زير از وبلاگ فيزيك هوپا نقل شده به اين نشاني:: �� ��� ������� ���� ��������� :
    به ياد پروفسور محمد عبدالسلام‌فایل پیوست 38439

    پروفسور محمدعبدالسلام‌، فيزيكدان‌ برجسته‌پاكستاني‌، برنده‌ جايزه‌ نوبل‌ فيزيك‌ و بنيانگذارمركز بين‌المللي‌ فيزيك‌ نظري‌ (تريست‌ ايتاليا)،روز پنجشنبه‌ اول‌ آذرماه‌ 1375، درگذشت‌.

    Anime Spoilerمتن پنهان: زندگي و نظريه ها و فعاليت ها:
    پروفسور عبدالسلام‌ در ژانويه‌ 1926 درجانگ‌ پاكستان‌ به‌ دنيا آمد، در دانشگاه‌ پنجاب‌تحصيل‌ كرد و سپس‌ راهي‌ انگلستان‌ شد.درآنجا، از كالج‌ سنت‌ جان‌ (كيمبريج‌) با درجه‌ممتاز در رشته‌هاي‌ رياضيات‌ و فيزيك‌ ليسانس‌گرفت‌، سپس‌ درسال‌ 1952 از آزمايشگاه‌كاونديش‌، به‌ اخذ درجه‌ دكترا در فيزيك‌ نظري‌نايل‌ شد و در سال‌ 1957، بخش‌ فيزيك‌ نظري‌امپريال‌ كالج‌ لندن‌ را بنيان‌ نهاد.

    عبدالسلام‌، درسال‌ 1964، مركز بين‌المللي‌فيزيك‌ نظري‌ (ICTP) را در شهر تريست‌ ايتالياتأسيس‌ كرد. فكر تأسيس‌ اين‌ مركز هنگامي‌مطرح‌ شد كه‌ وي‌ در سال‌ 1960 به‌ نمايندگي‌ ازدولت‌ پاكستان‌ در كنفرانس‌ آژانس‌ بين‌المللي ‌انرژي‌ اتمي‌ در وين‌ شركت‌ كرده‌ بود. او لزوم‌بررسي‌ طرح‌ تأسيس‌ مركز بين‌المللي‌ براي‌فيزيك‌ نظري‌ را در قطعنامه‌ كنفرانس‌ گنجاند،اما تا تصويب‌ نهايي‌ طرح‌ و تأمين‌ اعتبارچندسال‌ طول‌ كشيد. دولتهاي‌ عضو سازمان ‌آموزشي‌ و علمي‌ ملل‌ متحد (يونسكو) پيشنهادكمك‌ مالي‌ كردند و از ميان‌ اين‌ پيشنهادها،دولت‌ ايتاليا با 300 هزار دلار كمك‌ نقدي‌ ويك‌ ساختمان‌ مناسب‌، بزرگترين‌ كمك‌ را دراختيار عبدالسلام‌ قرار داد. مركز تحقيقات‌فيزيك‌ نظري‌ در اول‌ اكتبر 1964 (10 شهريور1343) آغاز به‌ كار كرد.

    مركز تحقيقات‌ فيزيك‌ نظري‌، تاكنون‌پذيراي‌ حدود 29 هزار فيزيكدان‌ دست‌اندركارپژوهشهاي‌ تجربي‌ و نظري‌ بوده‌ است‌. حدود16 هزار نفر از اين‌ افراد در دانشگاهها ومؤسسات‌ پژوهشي‌ كشورهاي‌ درحال‌ توسعه‌كار مي‌كنند.

    همچنين‌ به‌ كمك‌ اين‌ مركز،دوره‌هاي‌ پژوهشي‌ در كشورهاي‌ درحال‌توسعه‌ داير مي‌شود. از سال‌ 1981، دوره‌هاي‌ 4تا 8 هفته‌اي‌ در كشورهاي‌ چين‌، غنا، بنگلادش‌،كلمبيا، سري‌لانكا و سودان‌ داير شده‌ است‌. اين‌مركز، شبكه‌اي‌ از 195 انستيتوي‌ فيزيك‌ در 46كشور درحال‌ توسعه‌ تشكيل‌ داده‌ است‌ كه‌ درمخارج‌ و سازماندهي‌ برنامه‌ها همكاري‌ دارند.همچنين‌، از طريق‌ طرحي‌ به‌ نام‌ (بانك‌ كتاب‌)بيش‌ از 20 هزار جلد كتاب‌ و 30هزار نسخه‌ نشريات‌ جديد ميان‌ 400 انستيتو در 90 كشورتوزيع‌ كرده‌ است‌. درحال‌ حاضر، قسمت‌ عمده‌هزينه‌هاي‌ مركز از طرف‌ مؤسسه‌ها ودانشگاهها، عمدتا از كشورهاي‌ درحال‌ توسعه‌تأمين‌ مي‌شود. هرسال‌ حدود 1000 فيزيكدان‌از كشورهاي‌ پيشرفته‌ و 1000 فيزيكدان‌ ازكشورهاي‌ درحال‌ توسعه‌ در مركز تريست‌پذيرايي‌ مي‌شوند و در دوره‌هاي‌ تحقيقاتي‌،كارگاهها، سمينارها و در برنامه‌هاي‌ پژوهشي‌،كه‌ از دو سه‌ ماه‌ تا يكي‌ دوسال‌ طول‌ مي‌كشد، شركت‌ مي‌كنند. به‌ علاوه‌، از محل‌ اهداييه‌اي‌ كه‌دولت‌ ايتاليا در اختيار مركز قرار داده‌، هرسال‌ به‌100 نفر بورسيهايي‌ تعلق‌ مي‌گيرد تا بتوانند درآزمايشگاههاي‌ كشور ايتاليا به‌ كار فيزيك‌تجربي‌ بپردازند.

    پروفسور عبدالسلام‌ اعتقاد راسخي‌ به‌توسعه‌ علم‌ و تكنولوژي‌ در كشورهاي‌ جنوب‌داشت‌. وي‌ معتقد بود كساني‌ كه‌ سرنوشت‌بشرهاي‌ روبه‌رشد را در دست‌ دارند (بويژه‌ دركشورهاي‌ جنوب‌) اگر مي‌خواهند گامهايي‌بردارند بايد امكاناتي‌ فراهم‌ آورند تا بينوايان‌دانش‌ و تكنولوژي‌ روز را بياموزند، بتواننددانش‌ و تكنولوژي‌ نو بيافرينند، برآن‌ چيره ‌شوند و از آن‌ بهره‌ گيرند. عبدالسلام‌ معتقد بودعلت‌ عقب‌ماندگي‌ كشورهاي‌ جهان‌ سوم‌ گرچه‌منشأ و مبناي‌ استعماري‌ دارد، ولي‌ كندي‌ وبي‌تحركي‌ دانشمندان‌ و متفكران‌ اين‌ كشورهادر تداوم‌ آن‌ بي‌تأثير نبوده‌ است‌. عبدالسلام‌، درماندگي‌ علم‌ و تكنولوژي‌ در جهان‌ سوم‌ راسه‌ علت‌ مي‌دانست‌: اول‌، نداشتن‌ تعهد جدي‌ ومعنادار در مقابل‌ علم‌، اعم‌ از علم‌ محض‌ ياكاربردي‌؛ دوم‌، راه‌ و روش‌ نادرست‌ كشورهاي‌جهان‌ سوم‌ با كار و دانش‌ و سوم‌، فقدان‌ تعهد نسبت‌ به‌ تحصيل‌ خوداتكايي‌ و اعتمادبه‌نفس‌در زمينه‌ تكنولوژي‌. وي‌ معتقد بود كه‌ براي‌توسعه‌، ايجاد اراده‌ سياسي‌ در بهره‌گيري‌ از علم‌و تكنولوژي‌، نخستين‌ قدم‌ است‌ و پس‌ از آن‌،توزيع‌ يكسان‌ منابع‌ علمي‌ ميان‌ اغنيا و فقراست‌. تربيت‌ استعدادهاي‌ درخشان‌ و پرورش‌نخبگاني‌ در همه‌ زمينه‌هاي‌ علوم‌، بخصوص‌ دركشورهاي‌ جهان‌ سوم‌ از جمله‌ همين‌ راههاي‌نجات‌ و رهايي‌ اين‌ ملل‌ محروم‌ است‌: (علم‌وسيله‌ همكاري‌ تمام‌ بشر و بويژه‌ وسيله ‌همكاري‌ كشورهاي‌ عربي‌ ـ اسلامي‌ است‌. مابه‌علم‌ بين‌المللي‌ مديون‌ هستيم‌ و بايد بامناعت‌طبع‌ دينمان‌ را ادا كنيم‌. امر خطير علم‌بدون‌ پشتيباني‌ بي‌دريغ‌ مسؤولان‌ كشورهانمي‌تواند شكوفا شود. ما در كشورهايمان‌ به‌ بنيادهايي‌ نيازمنديم‌ كه‌ دانشمندان‌ آنها را اداره‌كنند، به‌ مراكز تعليم‌ و تربيت‌ عاليه‌ بين‌المللي‌ درداخل‌ دانشگاههايمان‌ و مستقل‌ از آنها،نيازمنديم‌ كه‌ حمايت‌ مالي‌ بي‌دريغ‌، امنيت‌ وامكان‌ تداوم‌ كار را براي‌ افراد و آرمانهايشان‌ فراهم‌ كنند. نگذاريد در آينده‌ بنويسند كه‌ درقرن‌ پانزدهم‌ هجري‌ دانشمندان‌ وجود داشتندولي‌ از حاكمان‌ دانش‌ دوست‌ و كمكهاي‌بي‌دريغشان‌ خبري‌ نبود.)

    بنابراين‌، شايسته‌ است‌ همكيشان‌ او دركشورهاي‌ جهان‌ سوم‌، بخصوص‌ انديشمندان‌كشورمان‌ در طرحهاي‌ بزرگ‌ پژوهشي‌ آن‌دانشمند فرزانه‌ به‌ بحث‌ و فحص‌ بپردازند تا باگرامي‌ داشتن‌ ياد و نام‌ او، استمرار انديشه‌ و تفكر آن‌ عالم‌ مسلمان‌ را در راه‌ ترقي‌ و توسعه‌دانش‌ بشري‌ موجب‌ شوند.


    ویرایش توسط manusha : 07-29-2008 در ساعت 05:55 PM

  14. #29
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : زندگی نامه مشاهیر فیزیک , نجوم و اخترشناسي




    ▪ پروفسور فضل اله رضا
    ▪ سال و محل تولد : ۱۲۹۴ رشت
    ▪ رشته تخصصی : مهندسی برق و مخابرات
    Anime Spoilerمتن پنهان: زندگي و فعاليت ها:
    ▪ فعالیت ها :
    - شروع به تحصیل در زادگاه خویش و اخذ دیپلم از دبیرستانهای تهران
    - ورود به دانشکده فنی دانشگاه تهران در سال تأسیس آن و اخذ لیسانس مهندسی برق در سال ۱۳۱۷
    - عزیمت به آمریکا و دریافت فوق لیسانس مهندسی برق از دانشگاه کلمبیا در سال ۱۳۲۵
    - اخذ دکترای مهندسی برق از موسسه فوق نیویورک در سال ۱۳۲۹
    - تدریس در دانشکده مهندسی موسسه فناوری ماساچوست و همچنین در دانشکده مهندسی سیراکیوس
    - استاد میهمان در موسسه فناوری ETH سوئیس و دانشگاه سلطنتی کپنهاک دانمارک
    - استاد میهمان در دانشگاه هایکلرادو و پاریس طی سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۳
    - تدریس نظریه ریاضی سیستم ها و مدارهای الکترونیکی در دانشگاهها
    - بازگشت به میهن و ریاست دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه تهران
    - سفیر ایران در مجمع یونسکو و کانادا تا سال ۱۳۵۷
    - تدریس در دانشگاه های کانادا
    - نقش عمده در پایه گذاری نظریه اطلاعات و مخابرات در دنیا عضویت در بسیاری از مجامع و انجمن های علمی و فرهنگی در سراسر جهان
    - برگزیده شدن به عنوان چهره ماندگار عرصه مهندسی برق و مخابرات در دومین همایش چهره های ماندگار سال ۱۳۸۱
    ▪ آثار :
    - تحلیل شبکه های برق
    - تئوری اطلاعات
    - فضاهای خطی
    - حدیث آرزومندی
    - مهجوری و مشتاقی
    - پژوهشی در اندیشه های فردوسی
    - دیده ها و اندیشه ها
    - نگاهی به شاهنامه
    - برگ بی برگی
    - و نگارش مقالات علمی فراوان در زمینه مهندسی برق و ادبیات ایران زمین

    طی سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۴ عضو گروه مهندسی برق دانشکده مهندسی دانشگاه کاتولیک آمریکا و سپس دانشگاه ام آی تی در بوستون امریکا بود و بین سال‌های ۱۳۳۳ تا ۱۳۴۷ در گروه مهندسی دانشگاه سیراکیوز در ایالت نیویورک عضویت داشت. پروفسور رضا در سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۳ استاد مهمان در دانشگاه‌های مرکزی سوییس، کپنهاک دانمارک و دانشگاه کلرادو در بولدر امریکا و پاریس بوده است.
    پروفسور رضا از سال ۱۳۵۷ تاکنون استاد دانشگاه‌های کنکوردیا در مونترئال در کبک کانادا و دانشگاه مک‌گيل مونترئال است. او همچنین رییس افتخاری کنفرانس مهندسی برق ایران، استاد افتخاری دانشگاه تربیت مدرس، رییس انجمن علمی ایرانیان در امریکای شمالی، رییس گسترش زبان و ادب فارسی و مشاور و همکار فعال مؤسسات علمی و ادبی فراوانی بوده است. پروفسور رضا یکی از پایه‌گذاران نظریه اطلاعات و مخابرات در جهان است و تحقیقات گسترده‌ای در زمینه ظرفیت شنون و ارسال حداکثر اطلاعات در کانال‌های مخابراتی نویزدار، نظریه اطلاعات و فرایندهای تصادفی، سیستم‌های خطی آنالیز عمومی، نظریه سیستم‌ها و مدارها، نظریه کنترل سیستم‌های پویا، فضاهای خطی، انتقال و تلفات انرژی در شبکه‌های n دهانه‌ای انجام داده است. او همچنین معتقد است که نباید سنت‌های ملی و دینی را آسان از دست داد و در وضع كنونی جهان، خردگرایی به تنهایی نمی‌تواند جوامع جهان سوم را با جهش یک روزه به رده اول اقتصاد و تکنولوژی برساند.


    به نقل از آفتاب يزد و ويكي پدياي فارسي




  15. #30
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : زندگی نامه مشاهیر فیزیک , نجوم و اخترشناسي

    حتما دوستان عزيز علاقه مند به رياضي اسم مثلث خيام پاسكال رو شنيدن. امروز درباره اين رياضي دان و فيزيكدان بزرگ صحبت ميكنيم كه داراي گفتار هاي فلسفي هم بوده.. همچنان كه گفته: چند قطره عشق بهتر از اقيانوسي عقل است.

    Anime Spoilerمتن پنهان: زندگي نامه پاسكال:

    بلز پاسكال ریاضیدان، فیلسوف و فیزیكدان فرانسوی ۱۹ ژوئن ۱۶۲۳ در كلرمون پاریس واقع در مركز فرانسه به دنیا آمد. او را پاك‌ترین موجود در آن روزگار نام نهادند.


    استفاده از ماشین حساب بسیاری از عملیات ریاضی را آسان كرده است. امروزه همه مردم از هر قشری یك ماشین حساب دارند. همه فروشندگان اجناس و كالاها، مهندسان، پزشكان، جراحان، معلمان و دانش‌آموزان از ماشین حساب به نحوی استفاده می‌‌كنند. در واقع ماشین حساب یك وسیله پیش پاافتاده و در عین حال ضروری شده است. در هر خانه‌ای یك ماشین حساب یافت می‌‌شود و هر روز هم كه می‌‌گذرد ماشین حساب‌های پیشرفته‌تر از گذشته به بازار می‌‌آید كه همه را مدیون زحمات (بلز پاسكال) هستیم. این دانشمند، فیزیكدان، فیلسوف و نویسنده در عصر قرون وسطی توانست به بالاترین درجات علمی دست پیدا كند و با عقاید سرسختانه بجنگد و پا در دنیای ریاضیات بگذارد. در این مقاله به فعالیت‌های علمی و زندگی اشاره خواهیم كرد.
    ● نابغه كوچك به دنیا آمد
    بلز پاسكال ریاضیدان، فیلسوف و فیزیكدان فرانسوی ۱۹ ژوئن ۱۶۲۳ در كلرمون پاریس واقع در مركز فرانسه به دنیا آمد. او را پاك‌ترین موجود در آن روزگار نام نهادند. پدرش اتین پاسكال ریاست اداره مالیات كلرمون را به عهده داشت. بلز در خانواده‌ای خشك و قانون‌مند پا به جهان گذاشت. او دو خواهر بزرگ‌تر به نام‌های ژیلبرت و ژاكلین داشت. مادرش آنتوانت بگون زیر بار زندگی خشنی كه پدر بوجود آورده بود كمر خم كرد و در حالی كه بلز ۳ سال بیشتر نداشت چشم از جهان فرو بست و فرزندانش را تنها گذاشت. پدر بعد از مرگ همسرش سختگیری بیشتری به فرزندانش می‌‌كرد. او می‌‌خواست آنان را تحت تعالیم خشك كلیسای آن دوران بزرگ كند و پرورش دهد. بلز از همان كودكی علاقه بسیار خود را به ریاضیات نشان داد اما با مخالفت‌های پدر مواجه شد. پدر سعی می‌‌كرد او را به جای خواندن كتاب‌های علمی به مطالعه كتب ادبی تشویق كند. پدر حتی دست‌ زدن به كتاب‌های ریاضی را در خانه منع كرد.
    او معتقد بود كه ریاضی ذهن كودكش را خسته می‌‌كند. پدر پاسكال بازنشست شد او تصمیم گرفت اوقات بیشتری را برای تربیت فرزندانش در نظر بگیرد. او بیش از پیش نسبت به پرورش فرزندانش حساس شده بود. بچه‌ها نیز باید تحت اوامر پدر می‌‌بودند. پدر در سال ۱۶۳۱ وقتی بلز ۸ ساله بود راهی پاریس شد تا در تحقیقات ادبی و مذهبی امكانات بیشتری داشته باشد. او تعلیم پسرش را به عهده گرفت. در ابتدا همه كتاب‌های آموزش ریاضی را در خانه جمع‌آوری كرد. او عقیده داشت نباید انرژی خدادادی پسرش برای فعالیت‌های دیگر از بین برود اما بلز علاقه شدیدی به آموختن ریاضی داشت. او از طریق یكی از دوستانش كتاب‌های اقلیدسی را دریافت می‌‌كرد و پنهانی به مطالعه می‌‌پرداخت. در سن ۱۲ سالگی بلز در هندسه بسیار جدی شد و به تحقیق درباره قضیه‌های اقلیدس پرداخت.
    او بدون این كه معلمی داشته باشد توانست بسیاری از قضیه‌های هندسه اقلیدسی را نزد خود اثبات كند. در ۱۶ سالگی قضیه‌ای از هندسه تصویری را كشف كرد كه بعدها (قضیه پاسكال) نام گرفت. او در همان سال كتاب (مقاطع مخروطی) را نوشت. پدرش وقتی به این موضوع پی‌برد در ابتدا عصبانی شد اما به عظمت فكری پسرش پی‌برد و از تصمیم سابقش منصرف شد و او را آزاد گذاشت تا به تحصیل ریاضیات بپردازد. این نابغه كوچك با نوشتن كتابش به شهرت رسید و نظر پدر را نسبت به ریاضیات تغییر داد. در واقع پاسكال معلم خودش بود. پدر دریافت كه نمی‌‌تواند جلوی پسر باهوشش را بیش از این بگیرد. پاسكال جوان شروع به مشاركت با گروهی از ریاضیدانان و عالمان در مورد دایره مرسن در یك جلسه هفتگی كرد. زمانی كه كتاب این نابغه نوجوان به دست دكارت رسید، قبول نمی‌‌كرد كه پسری ۱۶ ساله آن هم بدون تعلیم و تربیت زیر نظر مربیان و معلمان ریاضی، آن را نوشته باشد اما پس از مطمئن شدن،‌ نبوغ و استعداد وی را تحسین كرد.
    ● فعالیت‌های علمی
    پاسكال از كتب موجود همچون كتب مربوط به دكارت و اقلیدس مطالب زیادی یاد می‌‌گرفت اما همه مطالب را به خوبی نمی‌‌توانست بفهمد زیرا لغات و شكل‌های مشكلی داشت. پاسكال از معدود كسانی بود كه از كارش لذت می‌‌برد. او درهمان دوران مقاله‌ای در مورد هندسه در جلسه‌ای میان بزرگان ریاضی ارائه داد كه مورد توجه همگان قرار گرفت. علاوه بر فعالیت درهندسه و ریاضیات، او در فیزیك نیز به تحقیق می‌پرداخت. درسال ۱۶۴۰ شگفت‌آورترین اختراع زمان خود یعنی ماشین حساب را اختراع كرد و تعجب و حیرت همگان را برانگیخت. این اختراع سبب شهرت روزافزون او شد. پاسكال در زمینه فیزیك به كشفیات فراوانی دست یافت كه از جمله آنها می‌توان به (اصل پاسكال) درباره انتقال فشار در سیالات اشاره كرد. او كارهای مهمی در هیدروستاتیك كه به همین سبب واحد فشار پاسكال نامیده می‌شود انجام داد.
    بلزپاسكال بسیار باهوش و خلاق بود. در حالیكه همه در حال درك قضیه هندسه تحلیلی دكارت بودند، او در سال ۱۶۳۹ مقاله‌ای در زمینه مقاطع مخروطی نوشت و آن را انتشار داد.اصل پاسكال یكی از مهمترین ایده‌هایش بود. اصل پاسكال در مورد انتقال فشار مایعات چنین می‌گوید: فشاری كه بر یك قسمت از مایع محصور وارد می‌شود بدون كاهش بر همه نقاط آن وارد می‌شود. كاربرد اصل پاسكال در ترمز اتومبیل و بالا بر هیدرولیكی است یكی از مزایای بالابر هیدرولیكی این است كه می‌توان در آن نیروی كوچك به نیروی بزرگ تبدیل شود.
    قضیه شش ضلعی پاسكال نیز انقلابی در هندسه برپا كرد. او اظهار داشت كه سه نقطه‌ای كه از تقاطع اضلاع روبروی یك شش ضلعی محاط شده و در یك مقطع مخروطی به دست می‌آیند، بر یك خط راست واقع می‌شود. خط راستی كه بر هر كدام از سه نقطه تقاطع اضلاع روبرو قرار گیرد (خط پاسكال) نامیده می‌شود. خواهرش ژیلبرت زندگی‌نامه او را نوشت. او در مورد زندگی برادرش نوشت كه مقالات و نظریات پاسكال جوان بهترین ایده‌های ریاضی است كه از زمان ارشمیدس تا به حال نوشته شده است.پاسكال از بی‌خوابی مزمن رنج می‌برد. او تحت تاثیر خواهرش ژاكلین قرار گرفت و جذب صومعه شد و خودش را وقف كلیسا كرد. در واقع بی‌بهره شدن جهان دانش از وجود این نابغه همین عقاید پوچ و متعصبانه خواهرش بود كه بر او تاثیر گذاشت. لذا در سن ۲۵ سالگی فعالیت‌های علمی خود را رها كرد و به دیر ژان سنیست‌ها رو آورد و برای توبه و استفاده از طلسم كمربند میخ‌دار می‌بست و بر تخت سرد و آجری می‌خوابید. زیرا خواهرش معتقد بود كه دانش یك شهوت روانی است شبیه شهوت جسمی و باید برای پاك كردن ذهن از دانش جسم خود را عذاب دهد تا بخشش خداوند شامل حال انسان شود. در همان حال بود كه پاسكال برای شوهر خواهرش نوشت: گمان نمی‌كنم ناچار باشیم اندیشه‌ها و حكم‌هایی را كه از گذشته به ما رسیده است بپذیریم مگر آنكه استدلالی منطقی و بی‌تردید داشته باشند و به نظر من نهایت ضعف و نادانی است كه به حقیقت‌های روشن و مسلم گردن ننهیم و به اندیشه‌های كهنه خود باور داشته باشیم.> در حقیقت پاسكال به عقاید كوركورانه كلیسای آن دوران اعتقاد نداشت و تنها تحت تاثیر خواهرش قرار گرفته بود.در كلیسا در سال ۱۶۶۸به درد دندان مبتلا شد و برای نجات از درد به ریاضیات پناه برد و در ۸ روز كتابی درباره انتگرال و دیگر كشفهای خودش در زمینه محاسبه دیفرانسیل نوشت. او ۴ سال آخر عمر خود كار مفیدی در زمینه ریاضیات و فیزیك انجام نداد و تنها خود را شكنجه داد. همچنین او دست به كارهای مذهبی زد و ۱۸ نامه با موضوع (اگر خدا نبود) را خطاب به انسان‌های بی‌اعتقاد به خدا نوشت.پاسكال زندگی پر ثمر و مشكلی داشت او در یك حادثه در سال ۱۶۵۴ كه اسب‌ها كالسكه‌اش را می‌كشیدند از بالای پل به داخل رودخانه افتاد و آسیب دید هر چند او نجات یافت اما به شدت تحت تاثیر این حادثه قرار گرفت و مریض احوال شد. او در سن ۳۹ سالگی از بیماری كه در مغزش ایجاد شده بود در پاریس چشم از جهان فرو بست. پاسكال نه تنها یك ریاضیدان و فیزیكدان و مخترع بود بلكه یك فیلسوف و نویسنده مذهبی نیز به شمار می‌رفت و چندین كتاب از جمله كتاب (اندیشه‌ها) را در زمینه مذهب مسیح نوشت و از خود بجا گذاشت.
    ● نوشته‌های فلسفی پاسكال
    بلز پاسكال بر این عقیده بود كه برای فهمیدن چیزی باید از آن چیز فاصله گرفت تا آن را مورد داوری قرار داد. اما برای شناخت قلبی همان چیز باید آن را بتوان احساس كرد. این احساس آگاهی فرد نسبت به آن مسئله است. او می‌گفت شما در دنیای بسیار پر سر و صدا زندگی می‌كنید و این سر و صداهای غیر طبیعی كه به دست بشر به وجود آمده به حس‌های شما حمله‌ور می‌شود و سكوت را از شما دور می‌كند. انسان به گونه‌ای تربیت شده كه همیشه از سكوت در فرار است. در نظر بسیاری از اشخاص تنها بودن نوعی كابوس است و تمام گرفتاریها و بدبختی‌های انسان از آنجا ناشی می‌شود كه او نمی‌تواند در سكوت تك و تنها در اتاقی بنشیند و حرف نزند.


Tags for this Thread

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ