Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 1 از 8 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 15 , از مجموع 113

موضوع: کمدی الهی

  1. #1
    Registered User 666_dante آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نگارشها
    95

    کمدی الهی

    کمدی الهی یکی از بزرگترین آثار ادبی ایتالیا و اروپاست. تو این تاپیک، پس از صحبتی کوتاه در مورد نویسنده، خلاصه ای از کتاب دوزخ، یعنی جلد اول از مجموعه کمدی الهی شامل دوزخ، برزخ و بهشت و روبراتون مینویسم. امید که مورد دوستداران ادبیات ایتالیا قرار بگیره.

  2. سپاس


  3. #2
    Registered User 666_dante آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نگارشها
    95
    دانته آلیگیری
    1265-1321

    شاعر و شخصیت برجسته ادبی ایتالیا، متولد 1265 فلورانس، در یک خوانواده طبقه متوسط. نام مادرش بلا بود که در کودکی از دست داد، و پدرش را نیز که مدتی بعد ازدواج کرد، در 18 سالگی. درباره تعلیم و تربیت و تحصیلات او اطلاعات دقیقی موجود نیست. احتمالا به مدرسه سانتا کروز میرفته و در دانشگاه بولوینا تحصیل کرده است. در نه سالگی در یک مهمانی خوانوادگی با دختری به نام بئاتریس آشنا میشود (بئاتریچه تلفظ ایتالیایی و بئاتریس تلفظ فرانسوی است) و شدیدا عاشق میشود. در هجده سالگی سرودن اشعار را آغاز کرد و اشعار و سرودهایی برای بئاتریس سرود، تا اینکه بئاتریس در سال 1290 از دنیا رفت. دانته یکسال عزادار بود، اما پس از آن تا سال 1300 ، از راه مستقیم منحرف شد و خود را با عشقهای ناباب و نا مناسب سرگرم کرد، هرچند خاطره بئاتریس در قلب او باقی مانده بود. در سالهای 1292 تا 1295 اشعاری را که برای بئاتریس و البته بانوان دیگر زندگیش سروده بود، در کتابی به نام زندگی نو (La vita nuova) جمع آوری کرد. در انتهای همین کتاب است که وعده نگارش کمدی الهی (La divina commedia) مشهورترین اثرش را داده است.

    پس از نگارش این کتاب مشهور و سرشناس میشود. در این دوران در چند نبرد نظامی شرکت میکند. به خاطر انتخاب شدن در شورای شهر فلورانس نام خود را در صف اطباء و عطاران نوشت و وارد سیاست شد.

    در سال 1300 شورشهایی بین مردم عامی معروف به سیاهان، و ثروتمندان معروف به سفیدان، در گرفت و باعث ویرانی شهر و نابودی آرامش آن شد. پاپ برای بازگرداندن صلح تلاش میکرد و در همین اوضاع بود که اشرافیان شهر سه سفیر به سوی پاپ اعزام کردند که دانته نیز در میان آنها بود.

    در سال 1301 گروه سیاهان به پیروزی رسید و تصفیه حسابها آغاز شد. در 27 ژانویه 1302 دانته به دلایل واهی فساد مالی و سوء استفاده از مقام به دو سال تبعید و جریمه مالی کلانی محکوم شد. در 10 مارس همان سال نیز به زنده سوزانده شدن در آتش محکوم شد. دانته در هیچیک از دادگاهها حضور نداشت و در شهر دیگری ساکن بود. وی با شنیدن این احکام ناچار به ترک همسر و چهار فرزندش، همچنین خانه و اموال و دوستانش گردید. بعدها در چند لشگرکشی همراه تبعیدی ها شرکت کرد، اما همه آنها با شکست مواجه شد، تا اینکه دانته تصمیم به انزوا گرفت و در سال 1318 به شهر راونا پناه برد. در تابستان 1321 که از دیدار حاکم شهر ونیز باز میگشت، به تبی شدید مبتلا شد و در شهر راوانا جان به جان آفرین تسلیم کرد.

    دانته پس از کتاب کمدی الهی به چنان شهرت عالمگیری دست یافت که کمتر کسی قادر است در ادبیات ایتالیا و حتی در ادبیات اروپا به پای آن برسد. آثار دیگر وی عبارتند از زندگانی نو، مهمانی، پیرامون پادشاهی، پرسشهایی درباره آب و زمین، دیوان اشعار و در نهایت درباره هنر بلاغت در زبان عامیانه که ناتمام باقی مانده است.

  4. #3
    Registered User 666_dante آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نگارشها
    95

    ماجرای مرگ دانته و استخوانهایش

    در تابستان 1321 بین ونیز و راونا درگیریهایی پیش آمد و دانته از جمله سفرایی بود که برای حل این درگیری به ونیز فرستاده شدند. اما ماموریت آنها موفقیت آمیز نبود و برای بازگشت حتی اجازه استفاده از کشتی و قایق نیز به آنها داده نشد. به ناچار از خشکی مجبور به بازگشت شدند که از میان منطقه ای مالاریا خیز میگذشت و در آنجا بود که دانته دچار تبی شدی میشود و به زحمت خود را به راوانا میرساند و در آنجا از دنیا میرود.
    لباس سرخی بر تن او میپوشانند و تاجی از گل نیز بر سرش میگذارند و وی را در صومعه ای به خاک مسپارند.


    روایتی است که پس از مرگ دانته سیزده سرود از کتاب کمدی الهی گم شده بود و علی رغم جستجوی بسیار زیاد کسی اثری از آنها نیافته بود، تا اینکه دانته شبی به خواب پسر بزرگش میآید و جای مخفی این سیزده سرود را که در داخل دیواری پنهان کرده بود را به وی نشان میدهد.

    پس از مرگ، دانته کاملا مشهور و پر آوازه شده بود و در این میان بود که فلورانس چندین بار جهت بازپس گیری پیکر دانته از شهر راونا تلاش کرد، اما هربار این درخواست از سوی حاکمان راونا رد شد. تا اینکه در سال 1519 یعنی دویست سال پس از مرگ دانته، پاپ نیز به طرفداری از فلورانس پرداخت و نمایندگانی جهت نبش قبر به راونا فرستاده شدند، اما آنان در تابوت جز چند تکه استخوان و تاج گل چیزی نیافتند. این ماجرا مسکوت ماند تا در سال 1782 باز هم به بهانه بازسازی دوباره اقدام به نبش قبر کردند و بازهم چیزی یافت نشد.

    کلیسای براچیافرته (Bracciaforte) نگهبان سالخورده ای داشت که شبها در نمازخانه کلیسا میخوابید. او همواره به دوستانش میگفت در خواب شبحی با لباس بلند سرخ رنگ را مشاهده میکند که از میان دیوار نمازخانه بیرون میاید و درجواب سوال وی که « تو که هستی؟ » میگوید « من دانته هستم! »

    در سال 1865 جهت تعبیه پمپی لازم شد که بخشی از دیوار این نمازخانه را خراب کنند و در این میان بود که صندوقی چوبی حاوی اسکلت انسانی را یافتند که روی آن به زبان لاتین نوشته شده بود که این استخوانهای دانته است که در سال 1677 در این مکان مخفی شده است.
    ظاهرا جهت دست نیافتن نمایندگان فلورانس به دانته، راهبه ها گودالی مخفی حفر کرده و خود را به تابوت رسانده و در نهایت استخوانها را به این مکان منتقل کرده بودند. در هر صورت استخوانها به تابوت اصلی بازگردانده شد و دوباره در راونا دفن شد.

    ماجرا تمام شد؟...
    خیر!

    مجسمه سازی که درهمان سال اقدام به ساخت مجسمه دانته به مناسبت ششصد مین سالگرد تولدش کرده بود، مقداری از خاکسترهای او را برداشت و در شش پاکت گوناگون گذاشت. یکی از آنها به رئیس کتابخانه ملی شهر فلورانس اهدا شد، مابقی هم که در سال 1929 در مراسمی به نمایش گذاشته شده بود، مفقود شد.
    یکی از آنها در سال 1987 در انبار مجلس رم، داخل یک مدال پیدا شد و در سال 1999 هم یکی دیگر از این پاکتها در بین دو کتاب توسط کارکنان کتابخانه ملی فلورانس یافته شد. اما از مابقی اطلاعی در دست نیست.

  5. سپاس


  6. #4
    Registered User 666_dante آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نگارشها
    95

    کمدی الهی

    این کتاب یکی از مشهور ترین اثرهای منظوم و ادبی ایتالیا و حتی اروپا به شمار میآید. گذشته از محتوای کتاب که حکایت از قدرت تخیل قوی نویسنده اش دارد، شیوه نگارش کتاب، عامل دیگر محبوبیت آن است.

    این کتاب در ابتدا به نام کتاب دانته یا کمدی دانته شناخته میشد و بعدها وصف الهی نیز به آن افزوده شد. واژه کمدی و تراژدی دو شیوه داستان نگاری بوده است. کمدی به داستانهایی گفته میشد که با رنج و ترس شروع میشد اما در انتها به خوشی تمام میشد و تراژدی بلعکس به داستانهایی اطلاق میشد که با خوشی آغاز، اما با اندوه پایان میافت. مثلا کمدی یوسف و زلیخا یا تراژدی هابیل و قابیل. وصف الهی نیز به این منظور افزوده شد که نشان دهد این داستانها همگی براساس مشیت الهی است.


    این کتاب در سه بخش دوزخ، برزخ و بهشت با زبان عامیانه مردم و به شیوه منحصر به فردی معروف به Terza Rima (قافیه سوم) سروده شده است. در واقع قافیه اشعار به این شکل است (ABA – BCB - CDC) یعنی در هر سه بند، بیت اول و سوم هم قافیه و بیت دوم نیز با ابیات اول و سوم بند بعدی هم قافیه است.

    گذشته از این شیوه قافیه بندی تمام ساختار کتاب به شیوه خاصی تابع اعداد میباشد. به عقیده دانته 10 عدد کامل است که از عدد 3 به علاوه عدد یک که نشانگر وحدانیت است به دست میآید (3*3+1=10). کتاب 3 بخش است (دوزخ، برزخ و بهشت) هر بخش هم 10 قسمت دارد. دوزخ عبارت است از دالان دوزخ به علاوه نه دایره (9+1=10)، برزخ عبارت است از جزیره، پیش برزخ، هفت طبقه به علاوه بهشت زمینی (1+7+1+1=10) و بهشت نیز شامل نه طبقه بعلاوه فلک الافلاک (9+1=10). در مجموع 30 منطقه (3*10). در هر بخش 33 سرود وجود دارد به علاوه مقدمه دوزخ (1+33*3=100) که میتوان گفت (10*10=100). بئاتریس در سرودی سی ام (3*10) ظاهر میشود و...

    وجود چنین نکاتی در کتاب باعث میشود که ترجمه این اثر برای مترجمان کاری دشوار باشد. زیرا دانته برای حفظ قافیه بندی قوانین دستوری را نادیده میگیرد، صفات مذکر را به مونث یا بلاعکس تغییر میدهد، گاهی صفت در انتهای یک مصرع، فاعل را در مصرع سوم و فعل را در مصرع اول قرار میدهد. شاید به همین دلیل است که دانته در کتاب مهمانی گفته است که از هرگونه ترجمه ای نفرت دارد. زیرا هیچ ترجمه ای نمیتواند مانند خود اشعار باشد.
    در پستهای بعدی نمونهای از متن این کتاب را برایتان خواهم نوشت.

    کمدی الهی ماجرای سفر مجازی دانته در عالم کائنات است که در طول یک هفته اتفاق میافتد. هر چند گفته میشود که در طول تاریخ وقوع این سفر، هیچ اثری نیز از دانته نبوده است!

    این سفر در روز عید پاک (هشتم آوریل) سال 1300 اتفاق میافتد. دانته در شب پنجشنبه خود را در جنگلی تاریک و انبوه میبیند، پس از یک روز آوارگی به دامنه کوهی میرسد. در آنجا ویرژیل (شاعر رومی 70 – 19 قبل از میلاد) را میبیند و سفرشان را آغاز میکنند. شنبه شب به مرکز زمین که قعر دوزخ است میرسند. بعد از 24 ساعت راهپیمایی از تونل درازی که آنها را به آنسوی کره زمین در نیمکره جنوبی میرساند، به پای کوه برزخ میرسند. سه روز و سه شب صرف صعود از کوه برزخ میشود، سپس شش ساعت در بهشت زمینی توقف میکنند و ظهر چهارشنبه به آسمان پرواز میکنند. او از ده طبقه آسمان عبور میکند و غروب پنجشنبه به بالاترین قسمت میرسد و سفر پایان میابد.

    از نظر دانته زمین شامل دو نیکره شمالی و جنوبی است که نیمکره شمالی سراسر خشکی و نمیکره جنوبی سراسر آب است. دوزخ در واقع مخروطی بزرگ است که نوک آن در مرکز زمین واقع و قعر جهنم است و قاعده آن نیز پوسته نیمکره شمالی است که محور آن درست زیر شهر بیت المقدس قرار دارد. اگر نوک آن را در مرکز زمین ادامه دهیم در نیم کره جنوبی به جزیره ای که کوهی بلند دارد منتهی میشود که همان برزخ است و در نوک این کوه نیز بهشت زمینی قرار دارد. بعد از نه طبقه آسمان به عرش الهی یا فلک الافلاک میرسیم.

    دانته از نقطه ای نامعلوم به راه میافتد و دایره وار تا مرکز زمین پایین میرود. سپس از طریق شکافی به نیکره جنوبی و جزیره برزخ میرود. از کوه بالا میرود تا به بهشت زمینی میرسد. پس اینکه گناهانش در آنجا پاک میشود به آسمانها پر میکشد تا به عرش الهی میرسد و خداوند را رویاروی میبیند. البته در کتاب دیگر از چگونگی بازگشت صحبتی نمیشود.

  7. #5
    Registered User 666_dante آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نگارشها
    95

    Post کتاب دوزخ

    کتاب دوزخ رو سرود به سرود به صورت خلاصه براتون مینویسم. البته سرود پنجم، بیست وشش و سی وسه که زیباترین داستانهای کتاب دوزخ هستند رو سعی میکنم مفصلتر توضیح بدم. فعلا...

  8. #6
    Registered User 666_dante آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نگارشها
    95

    کمدی الهی

    قبل از اینکه کتاب رو شروع کنیم، از اونجایی ویرجیل یکی از شخصیتهای اصلی این کتابه، یه بیوگرافی کوتاه ازش رو مینویسم و میرم سراغ کتاب.

  9. #7
    Registered User 666_dante آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نگارشها
    95

    پاسخ : کمدی الهی

    پوبلیوس ورژیلیوس مارو (Publius vergilius maro) معروف به ویرجیل بزرگترین شاعر رم باستان که از سال 70 تا 19 قبل از میلاد زندگی میکرده است. از خوانواده ای متوسط بود که در شهر مانتوا متولد و در شهر بریندیزی از دنیا رفت. اثر افسانه ای و حماسی او به نام آنئید (Aeneid) را در ده سال آخر زندگیش خلق کرد، هرچند موفق به تمام کردن آن نشد. این کتاب از ایلیاد (Iliad) و ادیسه (Odyssey) دو شاهکار بزرگ حماسی یونان باستان، الگو گرفته و به عنوان اولین شاهکار منظوم حماسی در شاعری محسوب میشود و هنرمندان بسیاری پس از وی این کتاب را سر مشق خود قرار داده اند.

    انئید به معنای « کتاب انه » است و « انه » شاهزاده ای افسانه ای تروا بود. ویرژیل در دوازده سرود حماسی از وی تجلیل کرده و داستان اسقرار اهالی تروا در ایتالیا و بوجود آمدن شهر رم را با شعر تعریف کرده است.

    ویرجیل شاعری بسیار محبوب و دوست داشتنی برای هنردوستان و شاعران قرون وسطی، از جمله دانته بوده است.

    عکسی که مشاهده میکنید در سال 1492 نقاشی شده و ویرژیل را در حالت نوشتن اشعار نشان میدهد.

  10. #8
    Registered User 666_dante آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نگارشها
    95

    خلاصه کتاب دوزخ، سرود یکم

    دانته در نیمه راه زندگیش خود را در جنگلی تاریک میابد که راه درست را گم کرده است. کوهی را میبیند و سعی میکند با صعود از آن راه را بیابد، اما در ابتدا پلنگ و سپس شیری درنده راه را بر او میبندند. پس از آن نیز گرگی گرسنه بر سر راهش ظاهر میشود و باعث میشود که از ادامه راه منصرف شود و به سمت جنگل فرار کند. در این میان شبح ویرژیل را میبیند. ویرژیل توضیح میدهد که این گرگ تاکنون اجازه عبور به هیچکس را نداده است و سرانجام توسط سگی از پا درخواهد آمد. دانته به درخواست ویرژیل او را به عنوان راهنما میپذیرد و برای رهایی از این مکان ترسناک به دنبال او سفرش را آغاز میکند...
    فایل پیوست 41354
    ( جنگل رو به عنوان گناهان زندگی، حیوانات درنده رو، صورتهای گناهان، سگ به عنوان ناجی دنیا و کوه رو هم به عنوان قله سعادت تفسیر کردند. ویرژیل هم در اینجا حکم وجدان آدمی رو داره).
    فایل پیوست 41355

  11. #9
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    ايران.يه جايه سبز.
    نگارشها
    1,088

    پاسخ : کمدی الهی

    آموزش كودكان رومي با ويرژيل آغاز ميشد.. ديوارهاي شهر پمپي پوشيده از اشعار و گفتهاي ويرژيل است.. كه پيش از ويراني اين شهر در آتشفشاني سال 79 بعد از ميلاد نوشته شده است..
    اشعار ويرژيل چنان محبوب بود كه فال گرفتن از كتابش رسمي رايج شد..دانته شيفته ويرژيل بود و در كمدي الهي او را چون مرشد و آموزگار خود و بنيانگذار سبكي والا ميستايدكه:" مرا قرين افتخار كرده است."
    تاثير ويرژيل تنها در قلمرو زبان لاتين نبود.شعرهاي شباني در همه زبان هاي اروپايي به تقليد از سروده هاي شباني ويرژيل شكل گرفت.تبتي اس اليوت بزرگترين هواداران ويرژيل در قرن بيستم در كتابش ويرژيل را تنها شاعر حقيقي كلاسيك قلمداد ميكند..به نظر اليوت ويرژيل به سبب نگرشي كه به قدرت و بشريت دارد از جايگاهي بي همتا برخوردار است.."
    من اين متن رو از ابتداي كتاب ويرژيل نوشته جسپر گريفين ترجمه عبدالله كوثري براتون برداشتم.
    دانته ويرژيل رو استاد خودش ميدونسته..و در بسياري از تعاريف ويرژيل كنايه از عقله.. فوكو هم به اين تعبير معتقده.. .
    بسياري معتقدن عقل يعني ويرژيل براي هدايت و گذرانسان يعني دانته از برزخ و دوزخ كافيه.. اما براي رسيدن به بهشت تنها باتريس يعني عشق كه دانته انو به صورت دختري كه در جواني دوستش داشته مجسم كرده.. بازم از اين كتاب زيبا و شاعر گرانمايه اون خواهيم گفت و خواهيم شنيد..

  12. #10
    Registered User yakuza آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نگارشها
    11

    پاسخ : کمدی الهی

    کتابش رو قبلا خوندم

    هیچی نفهمیدم

  13. #11
    Registered User 666_dante آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نگارشها
    95

    خلاصه کتاب دوزخ، سرود دوم

    دانته شروع به رفتن میکند، اما بزودی نا امید میشود و شروع به آوردن عذر و بهانه میکند. در اینجاست که ویرژیل او ترسو خطاب میکند و برایش توضیح میدهد که در واقع وی را بئاتریس برای نجاتش مامور کرده است و خود بئاتریس را نیز سنت لوسی مقدس و او را نیز حضرت مریم فرستاده است.
    دانته با شنیدن این سخنان عزمش را راسخ میکند و به راه ادامه میدهد.

    (در تفسیر این سرود گفته شده که انسان به تنهایی قادر نیست از گناهانش خلاص بشه و برای این کار به رحمت الهی نیاز داره. سه بانویی که در اینجا اسم برده شده در حقیقت نمادهای رحمت الهی هستند.)

    فایل پیوست 41490


  14. #12
    Registered User 666_dante آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نگارشها
    95

    خلاصه کتاب دوزخ، سرود سوم

    دو شاعر به دروازه دوزخ میرسند که بر سر در آن نوشته شده « امید و آرزوهایت را رها کن و داخل شو ». در ورودی دوزخ افرادی هستند که نه با خدا بودند و نه بر علیه او و به دنبال پرچمی در هوا میدوند. سپس به رود آکرون (L' acheron) میرسند. در آنجا جمعیت گناهعکاران منتظرند تا توسط قایقرانی به نام کارن (Charon) به سوی دوزخ بروند. کارن از بردن دانته امتناع میکند اما با صدای ویرژیل اطاعت میکند. در این هنگام زمین لرزه شده و رعد و برقی شدید میزند، طوری که دانته از هوش میرود.

    (منظور از دویدن به دنبال پرچم ، رفتن به دنبال اهداف پوچه. آکرون اولین رود دوزخه.)

    فایل پیوست 41492

  15. #13
    Registered User 666_dante آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نگارشها
    95

    خلاصه کتاب دوزخ، سرود چهارم

    با صدای رعدآسایی دانته به هوش میآید، از رود گذشته و کنار گودال دوزخ است. با ویرژیل پایین میروند و به اولین دایره دوزخ قدم میگذارند. اینجا جایگاه ارواحی است که تنها شکنجه آنان احساس محرومیت از لطف الهی و بهشت است. جایگاه قهرمانان، شاعران و دانشمندان یا کودکانی که نه گناهکار بوده اند نه با ایمان. برخی قبل از مسیحیت از دنیا رفته اند. قصری نورانی در این میان وجود دارد که جایگاه مردان مشهور تاریخ است. جایگاه ویرژیل هم در این مکان است.

    (دانته تو این سرود اسم افراد زیادی رو اورده ازجمله بوعلی سینا!)


    فایل پیوست 41493

  16. #14
    Registered User 666_dante آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نگارشها
    95

    خلاصه کتاب دوزخ، سرود پنجم

    پس از دایره نخست، دو شاعر به دایره شهوترانان میرسند که فضایی تنگتر است. در آستانه دروازه مینوس (Minos) گناهان ارواح را بررسی میکند. ارواح بسیاری در صف ایستاده اند. مینوس آنها را متناسب با گناهانشان به طبقه مورد نظر میفرستد(با تعداد دوری که دمش را به خود میپیچاند، طبقه مورد نظر را مشخص میکند). او از ورود دانته جلوگیری میکند اما با سخن ویرژیل آرام میگیرد و آنها وارد میشوند. دانته در اینجا ارواح عشاق مشهوری را میبیند که طوفانی جهنمی آنها را با شدت به اطراف پرت میکند. کسانی مانند هلن، آشیل، پاریس و... دانته پس از صحبت با دو عشاق، چنان غمگین میشود که از هوش میرود.

    ( چون شهوترانان به دنبال هوسهای خودشون به هرجایی میرن، دانته هم نماد باد جهنمی رو به تصویر کشیده که اونارو به هر طرف که بخواد میبره.)


    فایل پیوست 41494

  17. #15
    Registered User 666_dante آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نگارشها
    95

    کمدی الهی

    داستان ذکر شده تو سرود قبل رو تحت عنوان داستان فرانچسکا و پائولو تو یه تاپیک دیگه مفصل توضیح میدم.

صفحه 1 از 8 123 ... آخرینآخرین

Tags for this Thread

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ