"خورشيد را بيدار كنيم" اثر ژوزه مائوروده ده واسكونسلوس...
كتاب فوق العاده ايه!!::#13
دنباله ي ""درخت زيباي من" به حساب مياد
"خورشيد را بيدار كنيم" اثر ژوزه مائوروده ده واسكونسلوس...
كتاب فوق العاده ايه!!::#13
دنباله ي ""درخت زيباي من" به حساب مياد
Don't you dare look out your window
Darling, everything's on fire
The war outside our door keeps raging on
هی از نمایشگاه بگو،دل مارو آب کن
منم هفته ی پیش قلعه ی حیوانات رو خوندم،(که البته فکر کنم همتون خوندیدش دیگه)
فقط میتونم کتاب خوبی بود،ولی نویسنده آخرشو یه نمه طول داد(البته نظر شخصی بود هاااا)
• عشق طوفانی و متلاطم است
دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابت
Alice, Elva, Hoda, Kaveh, killkill, Madman, rick, Roksana, sasuke.sama, Shaparak, Sh_shlove6, slimshady21, سهیل480
ساعت شوم - گابریل گارسیا ماکز
با
سفر زیارتی - پائولو کوئیلو
حیف امسال نمیتونم برم نمایشگاه
really?
من دچار reading block! (بر وزن art block) شدم الآن یه دو یا سه سالی می شه....به این صورت که کتابی رو خونده و نصفه ول می کنیم. یا مثلا اگرم تموم کنم اصن یادم نمی مونه چی خوندم. حالا خلاصه.
الآن دارم کتاب برتون به روایت برتون رو می خونم. و بعد این دو ساله، تنها کتابیه که خوندنش واقعا بهم مزه می ده. اگر شما هم از کارای تیم برتون و یا سبکش لذت می برین، بهتون پیشنهاد می شه. ترجمه ی خوب و رَوونی داره و کار نشر چشمه ست. حتما امتحانش کنین. تازه مقدمش هم کار جانی دپ هست. ^-^
امسال نمایشگاه هم نرفتم چون پول نداشتم، به جاش کل پولمو دادم یه جلد! تام سایر خریدم. اصن شوک شدم از قیمتش. :| اما چه میشه کرد، هعی. ^3^ البته هنوز کتابایی که پارسال خریدمو نخوندم!XD
...در نیمه راه زندگی ما، خویشتن را در جنگلی تاریک یافتم؛ زیرا که راه راست را گم کرده بودم.
نیکولا کوچولو به تعطیلات میرود...
I'm not a hero... Never was, never will be. I'm just an old killer... Hired to do some wet work
Alice, Elva, Kaveh, killkill, Madman, Milad_Nara, Piroz, Raikō, Roksana, Shaparak, Sh_shlove6, slimshady21
کتاب شیطان و دوشیزه پریم نوشته پائولو کوئلیو ---> یکی از جالب ترین کتاب های است که خوانده ام. نثر ساده و روانی داشت که خواننده را تا آخر کتاب همراهی می کند.
از طرفی یکسری داستان کوتاه از سالینجر می خوانم ---> سالینجر قلم خاص خودش را دارد! بعضی وقت ها خوب داستان می پیچونه و یا خواننده را مجبور می کند برای درک و فهم پیام داستان آن را دوباره بخواند. درکل یه جور صمیمیت و صراحت در نثر سالینجر موج می زند.
از متن کتاب شیطان و دوشیزه پریم :
خدا هم دوزخی دارد که عشقش به آدمیان است، هر انسانی هم دوزخی در کنارش دارد، که عشقش به خانواده اش است.
متن پنهان: حکایتی از متن کتاب:
All good work is done the way ants do things, little by little
پیام من این است که
نباید ناله کرد ،نباید غمگین بود
بلکه باید استوار بود ، بلکه باید عاشق بود
بلکه باید غم را از درون و از دل برون کرد
و در مقابل سختی ها ، رنج ها و ظلم ها ایستاد
Alice, Hoda, killkill, Madman, Milad_Nara, PikushiHime, Piroz, Raikō, Roksana, sarehgol, Shaparak, Sh_shlove6, Siavash, slimshady21, yabini
کتاب "مسخ" کافکا رو دارم میخونم. تاحالا که خیلی خوب و جالب بود. بنظرم کمی هم ترسناک و چندش آور هم هست ولی شاید بخاطر این باشه که من از حشره مشره متنفرم
بعدش میرم سراغ شیطان و دوشیزه پریم. قبلآ شروع کرده بودم خوندنش رو، خیلی هم خوشم اومد ولی نمیدونم چرا تمومش نکردم.
Alice, Hoda, Madman, Milad_Nara, Piroz, Raikō, Roksana, sarehgol, Shaparak, Sh_shlove6, slimshady21
سياه قلب از كورنليا فونكه داستان جالبي داره!
مردن چيزي نيست ، زندگي نكردن هولناكاست!
ارباب دزدها يا همون the thief lord
نوشته ي كورنليا فونكه .
كه سوشيان در قسمت كتابهايي براي نوجوانان معرفيش كرده جلد اولش 206 صفحه داره و يه راويت نچندان بد اما خوب الان كه فصل دو رو تموم كردم كتاب و رها كردم و هنوز نتونسته جذابيت خوره وار داشته باشه.
ترجمه شبیه زغال ریختن با بیل است. بیل را پر از زغال می کنید و در کوره می ریزید. هر تکه زغال یک کلمه و هر بیل یک جمله است و اگر به اندازه کافی قوی باشید و بتوانید هشت تا ده ساعت یک نفس زغال بریزید، آتش همیشه افروخته می ماند. میلیون ها کلمه در برابرم بود و خود را آماده کرده بودم تا هر زمان و با هر شدتی که لازم باشد کار کنم، حتی زمانی که خانه ام در شعله های آتش بسوزد.
کتاب اوهام نوشته پل استر
روایت ساده و روان استر من رو دو روز با خودش همراه کرد. کتاب خوبی بود.
دلگشا . آینده روزی هست پیدا ، بی گمان با او.
گَرَم یاد آوری یا نه ، من از یادت نمیکاهم .
ترا من چشم در راهم...
یعنی عشق منه این کتاب! چندین و چند بار خوندمش. اینقدر بانمک و تلخه که هر بار می خندم و گریه می کنم باهاش. زه زه، آدام، موریس.... آخی...
بعد از وداع با اسلحه که خوندم و زیاد خوشم نیومد، بیشتر به خاطر شخصیت اول بسیار یخی که داشت، الان زنگها برای که به صدا درمی آیند رو شروع کردم. انگلیسی خوندن سخته ها! :دی
با اين كه الان بايد درس بخونم اما اصلا حال و حوصله ي#43: خوندن ندارم اينه كه شروع كردم به خوندن كتاب the lost symbol
نشان گم شده
دن براون (نويسنده ي كد واوينچي بيد).
ترجمه ي بهمن رحيميان بنظرم جالبتره .
همم این چند رووز وقت واسه کتاب خوردن () نبود ولی یهو هوس کردم لافکادیو از شل سیلوراستاین رو شروع کردم الان دارم متن eng و فارسیش رو مقایسه میکنم
خیلی دوسش دارم صدمین باریه که میخونمش...
بعدش هم نوبت keys to the kingdom بید خدا بخواد
کلا حس کتاب خوندن در من مرده بود @@ هویجوری کتاب"خاطرات یک گیشا" رو دانلود کردم ,دارم میخونم ,از هیچی نخوندن بهتره #43:
|
علاقه مندی ها (Bookmarks)