تحقيق در مورد ميزان تاثير دعا در بهبودي بيماران
از مدتها پيش بطور جسته و گريخته بحث هايي در مورد تاثيرات مثبت دعا در بهبودي غيرمنتظره بيماران در محافل پزشكي دنيا مطرح شده بود كه البته بيشتر از آنكه مبتني بر دلايل و شواهد علمي باشد برگرفته از تجارب شخصي عده اي از خويشاوندان بيماران و پزشكان و كادر پرستاري چند بيمارستان خاص بود كه با تحقيق بيشتر مشخص شد تمامي شاهدين اين ماجراها نيز داراي احساسات عميق مذهبي بوده اند.
اين مسئله ضرورت بررسي علمي اين ادعا را بوجود آورد و در نهايت همين چند سال پيش بنياد تمپلتون (يكي از بزرگترين بنيادهاي مذهبي جهان) مبلغ سرسام آور 2.4 ميليون دلار براي انجام يك پروژه تحقيقاتي عظيم در اين مورد تخصيص داد. در واقع هدف مذهبيون از صرف اين مبلغ هنگفت براي يك پروژه تحقيقاتي علمي (مسئله اي كه هرگز قبلا سابقه نداشت) اين بود كه اولا يكبار براي هميشه خط حائلي بين دين و خرافات بكشند و از طرف ديگر با دست يازي به نتايج انكارناپذير اين تحقيق علمي، از علم كه قرنهاست براي ضربه زدن به اصول و مباني اعتقادي مذهبي استفاده مي شد در جهت مخالف براي دفاع از آن و سركوب عقايد ضد ديني استفاده نمايند.
سرپرستی تيم پژوهشگران با دکتر هربرت بنسون، يک متخصص قلب در مؤسسه ی پزشکی ذهن و بدن در نزديکی بوستون بود. پيش تر در نشريه ی تمپلتون از دکتر بنسون نقل شده بود که او معتقد است " شواهد روزافزونی حاکی از کارآمدی ادعيه در درمان های پزشکی اند ." پس، با اطمينان میشد گفت که کار پژوهش به فرد کاردانی سپرده شده که با تلنگرهای شکاکانه دچار تزلزل نمی شود. دکتر بنسون و گروه او حال 1802 بيمار در شش بيمارستان را پيجويی کردند. اين بيماران را که همگی تحت عمل جراحی بای پَس عروقی قرار گرفته بودند به سه گروه تقسيم کردند. بيماران گروه 1 دعا می شدند بی آنکه خودشان بدانند، گروه 2 هيچ دعايی دريافت نمی کردند بی آنکه خودشان بدانند. گروه 3 هم دعا می شدند و هم می دانستند که دعا می شوند. مقايسه ی ميان گروه های 1 و 2 برای آزمون کارآمدی دعا بود. گروه 3 برای آزمون احتمال وجود اثرات روان-تنی ناشی از آگاهی از دعاشدن بود.
دعاها در مراسم نماز سه کليسا انجام می گرفت، يکی در مينه سوتا، يکی در ماساچوست و ديگری در ميسوری، که همگی دور از هم و دور از سه بيمارستان بودند. به افراد دعاگو فقط نام و حرف اول نام خانوادگی هر بيمار دعاشونده داده شده بود. اين رويه ی تجربی مناسبی بود تا آزمايش حتی الامکان استاندارد باشد. همچنين از تمام دعاگويان خواسته شده بود که در دعاهايشان جمله ی "برای جراحی موفقيت آميز توأم با بهبود سريع و بازيافت سلامتی بدون دشواری" را بگنجانند.
نتايج آزمايش که در شماره ی آوريل 2006 ژورنال قلب آمريکا چاپ شد، بی ابهام بود. ميان بيمارانی که دعا شده بودند و آنها که دعا نشده بودند هيچ تفاوتی مشاهده نشد اما ميان کسانی که می دانستند دعا می شوند و آنها که نمی دانستند، تفاوتی بود؛ البته اين تفاوت در جهت خلاف انتظار بود. مشکلات کسانی که می دانستند که دعا می شوند به طرز قابل توجهی بيش از مشکلات کسانی بود که اين را نمی دانستند! البته نتايج اين تحقيقات دقيقا مطابق پيش بيني هاي محافل علمي دنيا بود چرا كه آنها پيش بيني مي كردند بيماراني كه از دعا شدن خود اطلاع داشتند به احتمال زياد دچار عارضه ی "اضطراب عملکرد" مي شدند. دکتر چارلز بِثيا، يکی از محققان در اينباره عنوان كرد : " ممکن است اين [آگاهی از دعا شدن] موجب عدم اطمينان آنها شده باشد، و با خود گفته باشند که پس حال من اين قدر خراب است که مجبورشده اند برايم يک گروه دعاگو دست و پا کنند؟"
بازخورد نتايج منتشر شده اين تحقيق علمي در مجامع مذهبي هم دقيقا مطابق انتظار قبلي بود و حتي سرمايه گذاران مذهبي اين طرح عظيم با بيان اينكه همچنان بر اعتقاد قلبي خويش در موثر بودن دعا و توكل به خداوند در زندگي روزمره شان پايبند خواهند بود و هيچ دليل و مدرك علمي نيز نظر آنان را تغيير نخواهد داد از كنار آن براحتي گذشتند.
و پس از اين نيز همچنان ميلياردها انسان در سراسر كره زمين به دخالت دست و اراده الهي در تك تك امور زندگي شان باور خواهند داشت و دعا و مناجات و لابه و زاري به درگاهش را تنها عامل رستگاري دنيوي و اخروي خود خواهند انگاشت.
()
علاقه مندی ها (Bookmarks)