Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 3 از 7 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 45 , از مجموع 99

موضوع: شاعران بهشت

  1. #31
    Registered User hachibi-8dom آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2009
    محل سکونت
    كاخ عباسي
    نگارشها
    709

    پاسخ : شاعران بهشت

    بچه ها منم يكم شاعرم
    بعدا براتون ميگم
    الان شعرم نمياد
    ویرایش توسط hachibi-8dom : 03-08-2010 در ساعت 01:26 PM

  2. #32
    Registered User AMIRESHAB آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    محل سکونت
    NOWHERE
    نگارشها
    306

    پاسخ : شاعران بهشت

    نقل قول نوشته اصلی توسط hachibi-8dom نمایش پست ها
    بچه ها منم يكم شاعرم
    بعدا براتون ميگم
    الان شعرم نمياد
    متین جون اصلا ناراحت نباش این الان خودش یک شعر بود
    تو یک نابغه ای پسر قدر خودت رو بدون:rofl:




    زين خلق پر شکايت گريان شدم ملول
    آن های و هوی و ٫ نعره مستانم آرزوست

    دی شيخ با چراغ همی گشت گرد شهر
    کز ديو و دد ملولم و ٫ انسانم آرزوست

    گفتند يافت می نشود ٫ جسته ايم ما
    گفت آن که يافت می نشود ٫ آنم آرزوست



  3. 2 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  4. #33
    Registered User hachibi-8dom آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2009
    محل سکونت
    كاخ عباسي
    نگارشها
    709

    پاسخ : شاعران بهشت

    نقل قول نوشته اصلی توسط AMIRESHAB نمایش پست ها
    متین جون اصلا ناراحت نباش این الان خودش یک شعر بود
    تو یک نابغه ای پسر قدر خودت رو بدون:rofl:




    زين خلق پر شکايت گريان شدم ملول
    آن های و هوی و ٫ نعره مستانم آرزوست

    دی شيخ با چراغ همی گشت گرد شهر
    کز ديو و دد ملولم و ٫ انسانم آرزوست

    گفتند يافت می نشود ٫ جسته ايم ما
    گفت آن که يافت می نشود ٫ آنم آرزوست


    زين خلق پر شكايت گريان شدم ملول
    بابام گفت اينقدر نعره نزن و توي خودت نلول

    دي شيخ با چراغ همي گرد شهر گشت
    بگرفت و ببرد عاشقان به نام ارشاد گشت

    گفتند يافت مي نشود جسته ايم ما
    گفتم حالا كي بگشت؟ خسته ايم ما

    حالا شعرم اومد
    اخيش .......
    گير كرده بود
    اذيتم ميكرد
    اخيشششششششششش

  5. 2 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  6. #34
    Registered User Werwolf آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    228

    پاسخ : شاعران بهشت

    نقل قول نوشته اصلی توسط badbadak-ha نمایش پست ها
    لیوان ز لبت بوسه گرفت، من لب لیوان
    دیدی به چه حیله ز لبت بوسه گرفتم؟
    --------------------------------------------------------------------------------------------------
    یادمه شعرو وختی 10 ساله بیدم رفیقم بهم گفت خیلی قشنگ گفنک بذارمش
    مُردم ز رشک چند ببینم که جام می / لب بر لبت گذارد و قالب تهی کند (طالب آملی)



    "ترجیح میدهم طوری زندگی کنم که گویی خدا هست و وقتی مُردم بفهمم نیست، تا اینکه طوری زندگی کنم که انگار خدا نیست و وقتی مُردم بفهمم که هست."

  7. سپاس


  8. #35
    Registered User darkjoker آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    2

    Talking پاسخ : شاعران جوان

    سلام:132:
    این اولین پستم تو این وب هست:134:
    داشتم ول می چرخیدم که اینجا رو دیدم
    حیف نیست اینجا رو ول کردید؟
    خوب اینا رو ول کن
    من 2 سالی میشه شعر می نویسم
    یکی از شعرام که دم دست بود رو می زارم اینجا
    خوشحال میشم نقدی باشه و شاعرای دیگه و شعرای بقیه و ...

    ------------------------------جاودانه خواهیم مرد

    آشنا هستم با شب

    آشنا هستم با سکوت

    برای همین است که از روز و روزگار می گویم

    و می گریم و شکرانه می گویم و می دانم

    می دانم که زیباست

    می گویم چه زیبا آفریدی زیبایی و زشتی را

    و همه چه زیبا زشت هستند

    مستعد بر خوانا ترین بیگانگی

    بیگانگی از آتش

    سوختن هر سوز

    سوختن سوگ

    اما جاودانه خواهم مرد

    زیرا ترانه مبهم را گفتم

    که آیین تو این بود

    که عدالت در رفتن است

    بی هیچ مدرک جرمی

    و سق سیاه با رگهای پاره نگشود

    که این آیین را از کجا آورده ای؟

    در کدام دادسرای ناکامان عشق؟

    و آخرین کلامم برای دفاع این بود

    که بی گناه در دادسرای عشق گناهکار است

    که چوبه دار گناه را می بندد

    بی آنکه گناه را بشناسد

    آشنا هستم با عشق

    به این دلیل جاودانه خواهم بود

    به روایت هر یار. آمدم که بمانم

    و آمدند که بروند

    شکرت ای خدا که قلب را دادی

    تا فرش زیر پای بی سر و پایان باشد

    تا این من ساده

    ساده بمیرم به لگد اعتماد

    آسمان گریسته است

    زیرا پاییز عاشق شد

    و پاییز عشق ناکام مرد

    و دین روز از روزگار عقب ماند

    آشنایان غم نخورید

    که ما سگ های شکاری

    گرگ نخواهیم شد

    گرگ ها گله ها را همچنان می درند

    و ما همچنان سرکوب شده ی چوپانیم

    اما غم نخورید

    زیرا جاودانه خواهیم بود

    جاودانه خواهیم مرد

    زیرا آشنا هستیم

    <روزبه نجف پور>

  9. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  10. #36
    Registered User darkjoker آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    2

    پاسخ : شاعران جوان

    فکر نکنم حال کرده باشید
    سبکم طرفدار زیاد نداره
    البته با این گفتار هم حال نمی کنن
    کارم به جایی کشیده که خودم شعرامو نقد کنم
    حالا یه شعر تقریبا طنز می زارم
    نمی شه گفت طنزه ولی....
    من تو طنز اصلا خوب نیستم
    تو خونم نیست
    این تو بایگانی هام بود

    ----------------------------------نا وفایی

    جواب اعتماد بی وفاییست -----------------------جواب وفا خانه خرابیست

    کله خر باشم گر کنم اعتمادی--------------------دگر به هیچ خری نمی دم سواری

    ز حالا من می گذارم کلاه خانی------------------بر سرم و تو اسب خانی

    تا به امروز تو بودی سواره------------------------حالا بکش اسب بیچاره

    چه خیال کردی با خودت--------------------------به پشت ماند تا ابد دستت؟

    نه خیر گردن شکسته-----------------------------قانون وفا از هم شکسته

    هر که بر سرش آمد عقلی------------------------دنیا را ناوفا دانست بی درنگی

    فریاد کنید نا وفایان--------------------------------نا امید گشتید بی نوایان؟

    <روزبه نجف پور>


    یکی دیگه


    ناجی تابناک


    آفتاب از پشت کوه پیداست

    تجلی بی کران رنگین کمان خواهد بود

    اما چرا بر پشت کوه خفته ای؟

    ابر ها بر قله کوه بچگانه پرسه می زنند

    پس باز آی از پشت آن پیکر عظیم و آن توده ی نمناک

    جان ببخش به این دشت

    می خواهم این دشت را از بوی گل یاس و از سرخ پر کنم

    اما به آن نقطه ی فروزان نیازمندم

    دادگری را کنار گذاشتم

    دادرسانی بی دادگری معنای خدایی می دهد

    اما چه باز که ما باز انسانیم

    ای خورشید بیرون بیا

    سکوت آسمان را بشکن

    رنگ سیاه را بگیر

    بیا و بخند که همه در انتظار ناجی هستند

    که خورشید به باد بدهد و این رطوبت تار را ببرد

    بیا که تاریک است

    زیر نور ماه در شب تار گزیده شدیم

    از مار و عقرب تا پشه ما را ظلم کردند

    بیا بتاب ناجی که جباران جیره جرم می خورند

    ناجی چه کسی بوده تا به امروز؟

    تو می دانی ناجی نظاره گر امروز

    چه کسی خواهد بود؟

    این هم تو می دانی

    یک گل از دشت بشریت؟

    نه..نه..نه...

    آن فروزان همیشه تابناکی که نظاره گر امروز شده

    ناجی خود خورشید

    ناجی تابناک

    همیشه ناامیدت کردیم

    حال دادگر شدی؟

    تا این حد ناامیدمان نکن

    حال بتاب

    حال بتاب آنقدر بتاب و نور بده که زمین خشک شود

    آنقدر بتاب که زمین طلایی شود

    همچون طلا

    دیدگان را کور کن از شدت تابش

    پاک کن هر چه سیاهی است

    فقط تابش تو لحظه ای بوده

    روز را بودی

    در وقتی رفتی تا شب شد

    می خواهم تا ابد بتابی

    تا شب فراموش شود

    گرچه این سر خوشی عادت بچگانه ی من است

    باز دوستش دارم

    بهتر ازبچگی کردن با خورشید است

    ناجی تابناک

    تنها نجات ده

    تنها قفس را باز کن و تا ابد بی قفس کن دنیا را

    (روزبه نجف پور)

  11. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  12. #37
    payambar
    Guest

    پاسخ : شاعران بهشت

    من نیز شاعرم

  13. #38
    Registered User arman_nhr آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    محل سکونت
    در اوج رويا ها
    نگارشها
    150

    پاسخ : شاعران بهشت

    ما نیز شعری گوییم.


    ایین دوستی:



    نیمه شب زه خیال بد روزگار زه خفته پریشان گسستم

    زه اندرونی خارج و در کنار حوض به اسمان نگریستم

    ابر و ماه و فلک در هم پیچیدند و نسیم خبر اورد که

    بر تو چه شد ای ادمی که اینگونه بر مهتاب مینگری؟

    مگر دوستی نمیدانی و زه خیال ره سفری ؟

    گفتم دوستی میدانم ولی دوستان نی .

    نمی گریند زه سختی و میخندند زه خوشی

    گفت : یار را ز باید که گیرد دست دوست

    نه انکه زه خزان خواهد کمک وز بهار کند رها

    کفتم حال چکنم زین روزگار که نه دوست هست و نه یار

    گفت زین پس یار یاب که یار باشد ، زه یادت باشد ، کنارت باشد

    گفتم تو چه خوب یاوری ای نسیم ، یار خواهم همچو تو !

    گفت : بنگر به اطراف که گهی دوست همچو نسیم ز کنارت خواهد گذشت .

    چشم گفتم و نسیم رفت و من رفتم

    این بود ائین دوستی من ونسیم .

    arman
    arman

    {YU.GI.OH}

  14. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  15. #39
    APTA Member Dr_of_Love آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2008
    محل سکونت
    در قلب ایتاچی
    نگارشها
    1,380

    پاسخ : شاعران بهشت

    زمان: 22/1/86
    مكان : هنرستان هجرت - كلاس سوم كامپيوتر - رنگ زبان تخصصي


    وقتي ميري آروم آروم، بي صدا و عاشقونه

    نميدوني كه ميميره دل تنهام توي خونه

    اگه عاشقي گناهه، اگه قلبم بي پناهه

    براي تو بي محبت، دل هميشه چشم براهه

    نميگم نرو عزيزم، برو، اما ياد من باش

    اگه برگشتي يه روزي، بمون و فرهاد من باش

  16. 9 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  17. #40
    Registered User BLUEASh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    BLUEASh وطن ندارد.
    نگارشها
    127

    پاسخ : شاعران جوان

    لیلی بخند شب هجران بهانه است/.........../ سوز و گداز دوری یاران عاشقانه است





    رحمی به ما کن و دل ریش ریش ما/........./ آه از نگاه تو که به جان ظالمانه است
    ویرایش توسط BLUEASh : 03-22-2011 در ساعت 09:13 PM
    SERPICO

  18. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  19. #41
    Registered User Jennifer آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    خانه ی رویاهام
    نگارشها
    328

    پاسخ : شاعران جوان

    اگر او برای تو ساخته شده
    من برای تو ویران شده ام
    اگر او برای تو دریا شده
    من برای تو ایران شده ام
    رسیدن به آرامش حقیقی در زندگی شدنی است
    فقط کافیست لمسش کنی
    مانند گلبرگ های گل لطیف است

  20. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  21. #42
    Registered User Jennifer آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    خانه ی رویاهام
    نگارشها
    328

    پاسخ : شاعران جوان

    سقف کلاس از بس نشستیم نم دار شد

    در این کلاس بو داده دل ما غم دار شد

    زنگ پژوهش سقف ریزش می کند

    با گرفتن نمره ی منفی دل ما لرزش می کند

    زنگ علوم فیزیک زنده می شود

    با گفتن اهرم ها مغز ما رنده می شود

    زنگ ریاضی دعواست بین معلوم و مجهول

    ذهن ما شد مثل آن دو مسدوم و معلول

    زنگ عربی زنگی شوخ است شوخ

    اما دل ما از کلوخ است کلوخ

    بالاخره معاون زد آن زنگ خلاصمان را

    با آن درس دادنشان،نیافتیم نکته ی خاصمان را

    سرانجام تمام شد امروز

    ولی چه حالی،کار ما شده هر روز

  22. 9 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  23. #43
    Registered User BLUEASh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    BLUEASh وطن ندارد.
    نگارشها
    127

    پاسخ : شاعران جوان

    من از هنگ مرزي كرمان بوم
    سراسر پر از شور و ايمان بوم
    نه از چنگ و دندان ديوان هراسان بوم
    نه از ذكر اهريمنيش گريان بوم
    من آنم كه عباس باشد شفيع
    من آنم كه صياد باشد رفيع
    من آن رند شيرين زبان آتشم
    من از نسل شيران چون آرشم
    ویرایش توسط BLUEASh : 09-07-2011 در ساعت 10:21 AM

  24. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  25. #44
    Registered User Jennifer آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    محل سکونت
    خانه ی رویاهام
    نگارشها
    328

    پاسخ : شاعران جوان

    ای کتاب توانا!

    اگر توانی ما را کن دانا

    خسته شدیم از بس خوانده ایم

    انگار در همه ی درس ها مانده ایم

    فیزیک مغز ما را خورده است

    از دست این درس،جسم ما مرده است

    راه فراری نداریم از این همه کار

    گاهی اوقات به خودمان می گوییم بیکار

    شیمی ما را حلال کرده است

    ما را همانند خلال کرده است

    آخر چه کنیم با این همه درس

    انگار می مانیم تا ابد همانند کرفس

  26. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  27. #45
    Registered User BLUEASh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2008
    محل سکونت
    BLUEASh وطن ندارد.
    نگارشها
    127

    پاسخ : شاعران جوان

    ای رند ناقلا به تماشا چه حاجت است؟
    ای غادر بلا به حاشا چه حاجت است؟
    هان آتشا که با آب خضر یار
    ما را به کنز خسرو و پاشا چه حاجت است؟

  28. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


Tags for this Thread

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ