اي كاش مي توانستم ...
اسماني به سبزي سبز را برايت ارزو كنم....
اي كاش مي توانستم، دستانم را در اسمان بي كران ايرانم...
به جست و جوي خورشيدي روشن تر براي تو بفرستم...
خورشيدي با انوار عشق...
و گرماي زندگي...
ستارگاني را برايت به زمين اورم
كه براي ديدارت شب را ارزو نكنند
و ماهي كه برايت اينه ي روشني باشد...
با سپيدي اي به رنگ ازادي...
اي كاش مي توانستم چه بسيار مدتي را مقابل اين كاغذ سپيد و اين قلم كه سجاده ي منند...
بنشينم....
و برايت...
تنها يك جمله را بنويسم....
تنها يك جمله ،كه مرحم درد هايت باشد...
ترست را ببلعد...
و تمامي نيرويم را در تو به گردش در اورد....
اري...
اي كاش مي توانستم....،
اي كاش مي توانستم....
اين تاپيك رو براي بچه هاي شاعر اين جا زدم. :p
خواستم يه فرقايي با بخش مشاعره داشته باشه...
اين شعر بالا هم از خودم بود...
حالا مي تونيم شرو كنيم.... :p
هر كي پايه ي شعر گفتنه بياد.
خب در مورد هر چي بخواين مي تونيد شعر بگيدذ اما بخث ما جدييه..
و حالا اگه شعر هم نمي تونيد بگيد قطعه شعري رو كه خيلي خوشتون اومده بنويسيد و برداشتتون رو از اون...
علاقه مندی ها (Bookmarks)