Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 1 از 7 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 15 , از مجموع 99

موضوع: شاعران بهشت

  1. #1
    کاربر افتخاری فروم golpar آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    محل سکونت
    وطن
    نگارشها
    926

    news شاعران بهشت

    اي كاش مي توانستم ...
    اسماني به سبزي سبز را برايت ارزو كنم....
    اي كاش مي توانستم، دستانم را در اسمان بي كران ايرانم...
    به جست و جوي خورشيدي روشن تر براي تو بفرستم...
    خورشيدي با انوار عشق...
    و گرماي زندگي...
    ستارگاني را برايت به زمين اورم
    كه براي ديدارت شب را ارزو نكنند
    و ماهي كه برايت اينه ي روشني باشد...
    با سپيدي اي به رنگ ازادي...
    اي كاش مي توانستم چه بسيار مدتي را مقابل اين كاغذ سپيد و اين قلم كه سجاده ي منند...
    بنشينم....
    و برايت...
    تنها يك جمله را بنويسم....
    تنها يك جمله ،كه مرحم درد هايت باشد...
    ترست را ببلعد...
    و تمامي نيرويم را در تو به گردش در اورد....
    اري...
    اي كاش مي توانستم....،
    اي كاش مي توانستم....



    اين تاپيك رو براي بچه هاي شاعر اين جا زدم. :p
    خواستم يه فرقايي با بخش مشاعره داشته باشه...
    اين شعر بالا هم از خودم بود...
    حالا مي تونيم شرو كنيم.... :p
    هر كي پايه ي شعر گفتنه بياد.
    خب در مورد هر چي بخواين مي تونيد شعر بگيدذ اما بخث ما جدييه..
    و حالا اگه شعر هم نمي تونيد بگيد قطعه شعري رو كه خيلي خوشتون اومده بنويسيد و برداشتتون رو از اون...
    ویرایش توسط golpar : 07-27-2009 در ساعت 11:25 AM
    آزادی آخرین کلمه ای ست که همواره در دل دارم
    آزادی من،خط قرمز من است!

    غادة السمان

  2. 6 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  3. #2
    koko.kosar
    Guest

    پاسخ : شاعران بهشت

    تو به من گفتی از این پس راه نماندست برو
    ولی من ماندم و تقدیر چنین خواست که تو
    بی وفاشی , بی وفا
    من تورا خواسته ام
    کنم هر شب فریاد
    من به تو دل دادم
    ونتوانم گذر از عشق توهرگز
    من تورا خواسته ام
    چون هنوزم عشقت
    میزند زخم بر این دل زیاد
    که تورا می خواند
    و من هرگز نگردم از عشقت بیزار
    من تو را خواسته ام, من تورا می خواهم, من تورا خواهم ساخت

  4. #3
    koko.kosar
    Guest

    پاسخ : شاعران بهشت

    لبخند لبانت را همیشه در رویاهای بی پایانم مرور می کنم٬شبی را که با برق
    چشمانت شادی
    نهفته در پشت بوته های دلدادگی ات را یافتم٬تو درخشش الماس نگاهت را
    به من نمایاندی تا
    وجود آکنده از عشقم را لبریز کنی و دیوانه تر از دیوانه صفتان در بیابان پهناور
    شوق رهایش
    کنی.
    به حرمت چشمانت راز پنهان شده ی عشقم را در دلم٬در احساسم و در
    تمامی وجودم نگه
    داشتم و از آن چشم بر نتافتم و هیچ گاه برای یک لحظه ای کوتاه تو را از
    ذهنم دور نکردم...
    اما تو آنقدر غرق در افکارت بودی که فراموش کردی من٬کسی که در برابر
    چشمان تو در حال
    پرپر زدن بود با اشاره ای می توانست خود را فدای تو کند..
    آری !
    من سرگشته تر از بیابان سرگشتگی و حیران تر از شیرین و عاشق تر از
    لیلی ٬تمام وجودم
    را ٬تمام عاطفه و مهرم را تقدیم تو کردم...
    اما
    تو آن چنان غرق در غروب دریای بی کران دیوانگی هایم بودی که پس از آگاهی از جنونم مرا
    کنار زدی ..
    آری ! از همان نوجوانی٬مرا٬جنونم را٬عشقم را و حسادتم را گم کردی.
    بیا و پیدایم کن که من به دنبال کسی که پیدای دیگران است نمی روم.
    من گمشده ام.... !!!!
    بیا و پیدایم کن که تا هروقت بخواهی برای تو پیدا خواهم ماند٬قول می دهم تنها برای تو پیدا
    بمانم.

  5. #4
    Registered User mohammd آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2008
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    661

    پاسخ : شاعران بهشت

    خوب یه شعر هم از من

    مرد ها به زنجیر
    زن ها به رگبار
    کی گفته که ما
    هستیم گنه کار

    تا کی جنایت
    ای دولت پست
    تا کی حقارت
    ای مردم رزل

    دیروز هر کی
    با هر صدایی
    فریاد می زد
    ما آشناییم

    امروزه تنهام
    در این خیابان
    پس کو ،کجایند
    آن آشنایان

    ما اهل جنگیم
    نه ترس و وحشت
    ما رنگ سبزیم
    تا آن سعادت

    کشتند و بردند
    خوردند و مردند
    آن ریش داران
    ریشه نجستند

    گه گاه ،شبها
    در فکر اینم
    روم ز ایران
    تا پر بگیرم

    اما درونم
    دردی حجیم است
    من مال اینجام
    عشقم همین است

    این ها را گفتم
    تا شاد شود دل
    هیچ کس نفهمید
    حرف آبی دل

    شاعر:محمد آبی دل
    341 تا آخر عمر

  6. 2 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  7. #5
    کاربر افتخاری فروم golpar آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    محل سکونت
    وطن
    نگارشها
    926

    پاسخ : شاعران بهشت

    دوستااااااااان!
    کوشن پس این شاعرای هنرمند بهشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    همین فقط!!!!!!!!!!!!!!!

  8. سپاس


  9. #6

    پاسخ : شاعران بهشت

    ها من هستم .....
    ولی خوب جالب نیستن تا بزالم ...
    وقتی میتوانی با سکوت حرف بزنی ، بر پایه های لغزان واژه ها تکیه نکن . . .

  10. سپاس


  11. #7
    Registered User SatanSoul آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    شهر مردگان
    نگارشها
    103

    شاعران جوان

    اینجا می تونه جایی باشه که دوستان شاعری که داریم جمع بشن و سروده های خودشون رو به خورد دیگر دوستان بدن!!
    .
    .
    .

    .


    اینقدر آرزوهایم را به گور برده ام که دیگر جایی برای جسدم نیست

  12. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  13. #8
    Registered User SatanSoul آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    شهر مردگان
    نگارشها
    103

    پاسخ : شاعران جوان

    این اولین متنی بود که من نوشتم و نمی دونم چقدر به شعر نزدیک بوده
    اگه دوستان نظر شونو در باره ش بگن ممنون میشم! نقاط ضعف واگه جای نقطه قوتی داشت!!
    من اگه شاعر بودم
    از زمین میگفتم،از درد این بیچاره مردم
    از آن بی نوا کودک لنگ بدست
    که پشت چراغ قرمز نگاهش
    می کاود شیشه ماشین ها را یک یک و می پرسد نالان تمیز کنم؟
    از پیر مرد گدای سر ]جار راه
    که با صدای آهسته ملتمسانه میگوید:
    به من بیچاره آقاآفا کمک ناچیزی بکنید.
    یا از زن کولی ،با کوک شیرخواره در آغوش،که گریان می گوید:
    کودکم دارد می میرد کمکی کن!!!
    از ...
    می گفتم و می گفتم ومی گفتم
    که می قاپید در گلو ناله ام را یک نفر،شاید.
    یا در آخر خدا را زیر رگبار کلمات از سر نا چاری
    دشنام می دادم پیا پی دشنام دشنام دشنام باید
    که چرا اینجا -در زمین- رنگ یک رنگی را بر چیده
    چرا اینگونه می آزارد این درمانده خلق را
    می شدم پا پیش اینقدر
    که آسایش رخت بربندد از بارگاه خالیش
    و از ورای آسمان یک رنگ،بر زمین رنگ رنگ اندازد یک نظر سوی نگاهش
    بر نگاه بی گناه کودک گریان
    بر نگاه مرد وزن، پیر و جوان
    تا ببیند شکوه بارگاه جلالش
    در زلال چشم این بیچاره خلق-بی نوا دست پرورده مخلوق-
    -
    آه راستی او خالق ماست؟
    کی خالقی لذت برده از آزار مخلوق؟
    -
    کاش من هم شاعر می شدم تا لابه لای شعرم
    پیا پی پا پی اش می شدم،دشنامش می دادم و نفرینش می کردم
    تا به فکر آید دمی خالقی غم خوار مخلوق خویش باشد
    یا که دست بردارد از قدرت نمایی،مردم آزاری ، دو رویی
    از خالقی
    و خدایی در خور تنهایی خویش باشد
    --
    آه راست می گفتند: "شاعر بار سنگینی بر دوش دارد"
    من دلم نمی خواد شاعر باشم تا "آسمان را آبی آرام بلند"
    و زمین را پر ز شادی بینم
    --
    شاید آنروز که من شاعر بشوم
    دیگر اینجا ناله طفل یتیم وزوز گوشم نشود
    یا که وقتی سر چار راه با یک شاخه گل سرخ، منتظر آنکه دوستش می دارم شده ام
    دیگر این پیر مرد گدا مزاحم اوقات قشنگم نشود
    دیگر پشت چراغ قرمز،کودک لنگ به دست
    شیشه ماشین تمیزم را با دست کثیفش آلوده نکند
    دیگر اشک چشم زن کولی بد ترکیب- با کودک بیمار در آغوشش-
    کف کفش جدیدم را تر نکند


    دیگر آن وقت
    من هم آسمان را آبی
    و زمین را پر ز شادی می دیدم
    و خدا را بی همتا می ستودم
    دیگر من هم شاعری ،هم رنگ دیگر شاعران
    مومن بودم!!!
    ویرایش توسط SatanSoul : 12-27-2009 در ساعت 08:32 PM

  14. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  15. #9
    Sirvan
    Guest

    پاسخ : شاعران جوان

    نقل قول نوشته اصلی توسط SatanSoul نمایش پست ها
    این اولین متنی بود که من نوشتم و نمی دونم چقدر به شعر نزدیک بوده
    اگه دوستان نظر شونو در باره ش بگن ممنون میشم! نقاط ضعف واگه جای نقطه قوتی داشت!!
    من اگه شاعر بودم
    به خدا دشنام میدادی؟ :p یاد "هیچکس" افتادم
    شعر زیبایی بود در قالب اجتماعی ولی اگه بخوای شاعر بشی
    حرف رکیک نباید بزنی چون شعر ماله همه رده ها ی سنی و همه ی
    ادیان و ملتهاست پس حرف رکیک تویه شعر خوب نی
    چند تا هم غلط املائی داشتی :D

    یک روز از زندگی من
    پرنده ها می خوانند و خورشید به عشقشان می تابد............صدای بچه ها می آید که که دوان دوان می آیند
    کبوتری در لانه سماوری در خانه صدای پدر می آید................لقمه ای نان درسفره صدای هم زدن استکانی چای می آید
    وااای که دلنشین است این دیگه شعرم نی میآید...... :D
    اصلاً حسش نی

  16. #10
    Sirvan
    Guest

    پاسخ : شاعران جوان

    نقل قول نوشته اصلی توسط SatanSoul نمایش پست ها
    این اولین متنی بود که من نوشتم و نمی دونم چقدر به شعر نزدیک بوده
    اگه دوستان نظر شونو در باره ش بگن ممنون میشم! نقاط ضعف واگه جای نقطه قوتی داشت!!
    من اگه شاعر بودم
    به خدا دشنام میدادی؟ :p یاد "هیچکس" افتادم
    شعر زیبایی بود در قالب اجتماعی ولی اگه بخوای شاعر بشی
    حرف رکیک نباید بزنی چون شعر ماله همه رده ها ی سنی و همه ی
    ادیان و ملتهاست پس حرف رکیک تویه شعر خوب نی
    چند تا هم غلط املائی داشتی :D

    یک روز از زندگی من
    پرنده ها می خوانند و خورشید به عشقشان می تابد............صدای بچه ها می آید که که دوان دوان می آیند
    کبوتری در لانه سماوری در خانه صدای پدر می آید................لقمه ای نان درسفره صدای هم زدن استکانی چای می آید
    وااای که دلنشین است این دیگه شعرم نمی آید...... :D
    اصلاً حسش نی

  17. #11
    Registered User SatanSoul آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    شهر مردگان
    نگارشها
    103

    پاسخ : شاعران بهشت

    اين تاپيك رو براي بچه هاي شاعر اين جا زدم. :p
    خواستم يه فرقايي با بخش مشاعره داشته باشه...
    اين شعر بالا هم از خودم بود...
    حالا مي تونيم شرو كنيم.... :p
    هر كي پايه ي شعر گفتنه بياد.
    خب در مورد هر چي بخواين مي تونيد شعر بگيدذ اما بخث ما جدييه..
    [SIZE=3][COLOR=red]و حالا اگه شعر هم نمي تونيد بگيد قطعه شعري رو كه خيلي خوشتون اومده بنويسيد و برداشتتون رو از :
    اون... :


    این کار قبلا انجام شده بود؛،
    شاعران جوان
    نیازی به دوباره کاری نبود. بهتره توی شرایط کنونی ما همه مون اتحادمون رو حفظ کنیم و دو دستگی ایجاد نکنیم!!

  18. سپاس


  19. #12
    کاربر افتخاری فروم golpar آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    محل سکونت
    وطن
    نگارشها
    926

    پاسخ : شاعران بهشت

    این تاپیک مال یه سال پیشه رفیق

  20. سپاس


  21. #13
    Registered User Konohamaro آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    محل سکونت
    .:*Tehran *:.
    نگارشها
    56

    پاسخ : شاعران بهشت

    اگر عمری به رنج و درد افتی
    و پا از جمع یاران فرد افتی
    از آن به تا به دور زندگانی
    به دام و حیله ی نامرد افتی

  22. 2 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  23. #14
    کاربر افتخاری فروم golpar آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    محل سکونت
    وطن
    نگارشها
    926

    پاسخ : شاعران بهشت

    ای ول!!!!!!!!!!!!!
    شعر قشنگی بود!
    راستی بگین شعد از خودتونه یا نه!

  24. سپاس


  25. #15
    کاربر افتخاری فروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2008
    نگارشها
    1,644

    پاسخ : شاعران بهشت

    در دشت سكوت
    مي توان هزاران گل فرياد را ديد
    كه در جستجوى نسيمى خنك از اعماق حنجره
    به انتظار نشسته اند


    تقديمى از گينزيلاتور به ويكتور خارا شاعر و خواننده و نوازنده فقيد شيليايى
    آنچه امروز هستی ، حاصل دیروز توست. قدر امروز را بدانیم و انسانی بهتر برای فردا شویم.

  26. 3 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


صفحه 1 از 7 123 ... آخرینآخرین

Tags for this Thread

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ