Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 12 از 17 نخستنخست ... 21011121314 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 166 تا 180 , از مجموع 245

موضوع: معرفی کارتون های قديمی و دوران بچگی

  1. #166
    کاربر افتخاری فروم lucky15000 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    انيميشن - animation
    نگارشها
    1,068

    پاسخ : معرفی کارتون های قديمی و دوران بچگی

    برخي از كارتون‌هاي كودكي ما كه شخصيت‌هايشان را هزگز از ياد نخواهيم برد، دست پخت يانكي‌هايي هستند كه مهم‌ترين ويژگي آن‌ها اين است: والت ديزني نيستند.
    يک عصرانه لذيذ

    کاراکتر دپيوتي داگ (همان معاون کلانتر خودمان) را شرکت TerryToons Cartoon خلق کرد. سري‌هاي کوتاه مدت تلويزيوني‌اش (هر اپيزود هفت دقيقه) به سفارش کانال CBS تهيه شد و از اوايل دهه 1960، چهار اپيزود از آن‌ها در يک نمايش تلويزيوني نيم‌ساعته پخش مي‌شد. آن صحنة مشهوري که ماسکي و وينس، معاون را زورکي روي سن نمايش مي‌کشانند تا حسابي جلوي همه کنف‌اش کنند و ما خيال مي‌کرديم تيتراژ است، در واقع ربط‌دهندة اپيزودها به هم بود. دپيوتي داگ، اوايل دهه 1350 در ايران دوبله شد و تلويزيون تا مدت‌ها بعد از انقلاب با نام معاون کلانتر نشانش مي‌داد.
    دپيوتي داگ، با آن شکم جلو آمده و کلاه و ژيله‌اش، از تمام نشانه‌هاي مجري قانون بودن فقط نشان روي سينه را دارد و يادآور کاراکترهاي اين شکلي وسترن‌هاي فورد و هاکس است. همة امور زندگي معاون در زندان کلانتري مي‌گذرد. ديتون آلن، کمدين و صداپيشة مشهور، با لهجه و گويش غليظ ايالت‌هاي جنوبي آمريکا به جاي دپيوتي داگ حرف مي‌زند و به ساده‌لوحي و روستازادگي‌اش مي‌افزايد، کاري که ايرج رضايي هم در دوبله‌اش انجام داد و نوع کمدي بيان کارتون اصلي را در نسخة فارسي حفظ کرد. ماسکي (Musky Muskrat) موش آبي و وينس (Vince Van Gophe) يک موش حفار، دوستان معاون هستند و بيشتر ماجراهاي کارتون، سر و کله زدن‌هاي ديوانه‌کنندة اين دو با معاون فلک‌زده است.
    ماسکي و وينس
    اين دو در تنبلي و علافي لنگه ندارند و نهايت فعاليت‌شان ماهي‌گيري در کنار رودخانه است. گاهي کلانتر به معاون دستور مي‌داد که آن دو را به مدرسه برگرداند تا تکاليف‌شان را انجام بدهند. در عوض براي ديوانه کردن معاون، سريع‌تر از خودشان پيدا نمي‌شود. در يک قسمت از ماجرا، کلانتر صد دلار جايزه براي «تنبل‌ترين» فرد به عنوان برنده تعيين مي‌کند و اطمينان دارد که دوباره هم معاون برنده مي‌شود. اما ماسکي نقشه‌اي مي‌کشد و با دستبرد به مرغداني و بلند کردن تخم‌مرغ‌ها، قصد تحريک معاون را دارد.

    اما نقشه‌اش اثر نمي‌کند. دست آخر چون ماسکي براي برداشتن جايزه هم از خودش واکنشي نشان نمي‌دهد، معاون کم مي‌آورد و جايزه را شريکي برنده مي‌شوند! وينس، دوست صميمي و پاية هميشگي ماسکي بود، با کلاه گرد و يک يقه و پاپيون کوچک. او روزها هيچ چيز را نمي‌ديد، اما در کندن تونل استاد بود. موقع فرار از دست معاون، دم ماسکي را مي‌گرفت. تکيه کلامش اين بود:
    «What Happend… What Happend» (چي شد؟‌چي‌شد؟) زنده‌ياد مهدي آژير تمام حس و حالت بيان اين عبارت را در دوبله به فارسي نگه داشته. يک راکون به اسم Tycoon در بعضي قسمت‌ها همراه ماسکي و وينس بود و گاهي ماسکي با زدن يک نقاب مشکي، خودش را جاي او جا مي‌زد و به اين ترتيب از دست قانون فرار مي‌كرد.
    «گربه ماهي» بزرگ: اين کارتون دلربا از اوايل دهه60 تا سال 1972، به طور مداوم از تلويزيونِ آمريکا پخش شد و با همين ظاهر ساده‌اش طرفداران زيادي دارد. اين را مي‌توان از نوشته‌هاي خاطره‌انگيز دوستداران اين سري تلويزيوني در اينترنت فهميد که مثلا موقع پخش آن (ظاهرا ساعت 4 بعدازظهر و بعد از تعطيلي مدرسه‌ها بوده)، چقدر عصرانه‌شان به‌شان چسبيده. همة ماجراهاي کارتون معاون کلانتر در يکي از ايالت‌هاي جنوبي آمريکا، نزديک به لوئيزيانا و کنار رودخانة «‌مي‌‌سي‌سي‌پي» مي‌گذرد و اخلاق و سليقه و نحوة حرف‌زدن کاراکترهايش، جنوبي‌ها را تداعي مي‌کند.
    مثلا عادت‌ها، شوخي‌ها و عبارت‌هايي که بين مردم آن اطراف بوده، سوژه‌اي شده براي يک اپيزود آن. اين که کلانتر خواستار اجراي بي‌چون و چراي قانون است و کاري به جرم ندارد و براي هر متخلف از هر گونه و در هر رده «30روز‌ زندان» معين مي‌کند، تا علاقة ماسکي به مرغداني و تخم‌مرغ که نشان‌دهندة ميزان فعاليت کشاورزان آن اطراف در زمينة پرورش مرغ و خروس است! شکل و فرم کلبه‌ها (كه کاملا با الوار ساخته شده بودند) نشان‌دهندة صنعت پررونق چوب در آن نواحي است. استفاده از طبيعت آن ناحيه در اين کارتون تا به حدي است که معاون در يکي از قسمت‌ها از يک گربه ماهي بزرگ، يک کتک حسابي مي‌خورد. اين اپيزود معروف با نام «Old Fida» که به‌معني « Oldest Catfish» يا همان «گربه ماهي پير» است، بارها ساعت 5 عصر و در برنامه کودک خودمان پخش شد. آن موقع، اين ماهي بزرگ برايمان عجيب و غريب بود و نمي‌دانستيم که در داستانک‌هاي محلي نواحي اطراف «تنسي» و «مي‌سي‌سي‌پي» (مثل ميزان اهميت‌اش در داستان Big Fish)کاراکتر اصلي است و براي بچه‌هاي آن‌جا چقدر آشنا است.
    همشهری

  2. #167
    کاربر افتخاری فروم lucky15000 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    انيميشن - animation
    نگارشها
    1,068

    پاسخ : معرفی کارتون های قديمی و دوران بچگی

    سوراخ فوری!

    توی يکی از قسمت‌های سری «مورچه و مورچه‌خوار» با عنوان «جزيره هوس»، مورچه‌خوار که به خاطر تعقيب بی‌نتيجة چارلی، مورچه قرمز، حسابی قات (شاک!) زده بود، تصميم می‌گيرد با کشتی به جزيره‌ای که پر از مورچه است، مهاجرت کند! توي همين قسمت يکی از همان ديالوگ‌های به يادماندنیِ «مورچه‌خواری»اش را می‌گويد: «ده ميليارد مورچه توی اين دنيا وجود داره، اون وقت من با اين يکی مشکل دارم!»، بگذريم از اين که درست بعد از گفتن اين ديالوگ، کشتی‌اش غرق می‌شود و گير کوسه‌ای می‌افتد.
    اما تمام حس و حال داستانک‌هایِ اين سری کارتونی و ساير کارتون‌های مشابه (زوج کاراکترهای کارتونی درگير باهم) توی همين جمله خلاصه می‌شود. مجموعة «مورچه و مورچه‌خوار» يکی از کارتون‌هايی بود که بين سال‌های1969 تا 1971 برای پخش صبح‌های شنبه از تلويزيون آمريکا در نظر گرفته شده بود. تهيه‌کنندگانش ديويد اچ دِپاتی و فريتز فرلنگ يعنی همان زوج تهيه‌کننده‌های مجموعه «پلنگ صورتی» بودند.
    اتفاقا اگر يادتان باشد، تلويزيون ما، اين دو مجموعه را با هم نشان می‌داد، يک مورچه‌خوار آبی رنگ که هميشة خدا در تعقيب مورچه‌ای است به اسم چارلی، حتی عنوان‌بندی کارتون هم روی اين قضيه تأکيد می‌کرد، ابتدا کلمه «The Ant» با رنگ قرمز از سمت چپ تصوير وارد می‌شد و بلافاصله «and the Aardvark» با رنگ آبی از گوشة ديگر می‌آمد و دنبالش می‌افتاد! اين ايدة تعقيب و گريز زوج کارتونی درگيرِ با هم (که «تام و جری» جد همة آن‌ها است) تا آن موقع بارها در مجموعه‌های مختلف استفاده و کاملا دستمالی شده بود. مثل مجموعه‌های «کايوت و رود رانر» يا «سيلوستر و توئيتی» که اين يکی توسط خود فريتز فرلنگ ساخته شده بود. اما «مورچه و مورچه‌خوار» يک تفاوت اساسی با تمام کارتون‌های اين شکلی داشت. شخصيت‌های اين يکی ناطق (مشهور به کارتون‌های راديويی) بودند.

    کمدين مشهوری به اسمِ جان باينر، يک تنه به جای مورچه‌خوار (با تيپ صدايی شبيه به يک کمدين مشهور به اسم جکی ميسن) و چارلیِ مورچه (با تيپ صدايی شبيه به دين مارتين) حرف می‌زد و کلی ديالوگ و عبارت بامزه می‌گفت که بعدها در خاطره‌ها باقی ماند. جالب است که در نسخة دوبله شده برای پخش از تلويزيون‌مان، اين نکته کاملا رعايت شده و مهدی آرين‌نژاد (مورچه‌خوار) و مرحوم حسن عباسی (مورچه) با تيپ‌هايی مشابه جای اين کاراکترها می‌گفتند (به پرونده‌ای که برای دوبلورهای کارتون در همين شماره است مراجعه کنيد). نکتة ديگر، شوخی‌های بامزه‌ای است که سازندگان اين مجموعه در قسمت‌های مختلف‌اش قرار داده‌اند. مثل آن ايده «سوراخ فوری» که يکی از حقه‌های استاد مورچه‌خوار بود برای گيرانداختن چارلی، اما مثل هميشه خودش توی آن می‌افتاد. يا مثلا در قسمت ديگری با عنوان «From Bad To Worst» (عمدا عبارت انگليسی را نوشتم تا به جناس ظريفی که در عبارت هست پی ببريد!) وقتی مورچه‌خوار بعد از مدت‌ها مورچه را بی‌دردسر می‌گيرد و بلافاصله قورتش می‌دهد، يکهو همان اتوبوس جهانگردی پيدايش می‌شود و از روی مورچه‌خوار رد می‌شود.
    جفت مورچه و مورچه‌خوار را به بيمارستان می‌برند. توی بيمارستان پرستاری می‌خواهد به مورچه‌خوار فِرِنی بدهد که بخورد اما مورچه‌خوار متعصب که به‌اش برخورده، می‌گويد:«اون فکر کرده من کی هستم؟ يه موطلايی؟! مورچه‌‌خوارها فقط مورچه می‌خورن، مورررررچه!» با تمام اين حرف‌ها، آن موقع فقط هفده قسمت از اين مجموعه ساخته و پخش شد. تا سال1993 که کمپانی «ام‌جی‌ام» قدر اين مجموعه را دانست و دو سری بيست و شش قسمتی از آن را در مجموعه جديد «پلنگ صورتی» جا داد که البته اصلا موفقيت اپيزودهای سری اول را به دست نياورد.

  3. #168
    کاربر افتخاری فروم lucky15000 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    انيميشن - animation
    نگارشها
    1,068

    پاسخ : معرفی کارتون های قديمی و دوران بچگی

    گربه سياه لج در آر
    وقتي كه فسقلي بودم و فرق هر را از بر تشخيص نمي‌دادم، از هيچ كارتوني به اندازة «گربة ملوس» بدم نمي‌آمد! گربة به شدت سياهي كه دو جفت چشم ورقلمبيدة به شدت سفيد داشت و با آن چمدان جادويي كه به هر شكلي مي‌توانست در بيايد، هيچ كار خاصي نمي‌كرد به جز مقابله با ترفندهاي آقاي پروفسور احمقي كه تمام زندگي و علم و ثروتش را پاي اين گذاشته بود كه آن چمدان را از گربة ملوس ما، دودر كند! و گاهي آن‌قدر براي اين كار اختراعاتش عجيب‌وغريب مي‌شدند كه چمدان «گربة ملوس» انگشت كوچكة آن‌ها هم نبود! اگر هر كس چيزي بيشتر از اين تم به يادش بيايد، حتما كارتون‌ها را با هم قاتي كرده است! چون گربة ملوس اصولا داستان نداشت و انگار همين‌طوري به صورت ديمي ساخته مي‌شد. اما با همة اين تنفر (كه بيشتر از مسألة داستان از نوع خنده‌هاي لج درآر «گربة ملوس» ناشي مي‌شود) شخصيت فليكس اصلا هم كم الكي نيست.
    آن‌قدر اين شخصيت قديمي است كه بنده كه چه عرض كنم، اگر پدر پدر جدم در زمان خودش سوار طياره مي‌شد و مي‌رفت غرب وحشي و اولين پخش‌هاي زندة تلويزيون دهة 20 آمريكا را مي‌ديد، حتما با جناب فليكس مواجه مي‌شد. در اولين نوبت پخش تلويزيوني به طور زنده در آمريكا، چون براي نوردهي يك برنامة زنده به مقدار بسيار قابل توجهي پروژكتور نياز بود و مجري‌هاي ترگل ورگل حاضر نمي‌شدند به قيمت ديده شدن، صورت‌هايشان تاول‌هايي اندازة شلغم بزند، عكسي از فليكس را جلوي دوربين گذاشتند و شروع به فيلمبرداري كردند. فليكس زماني به دنيا آمد كه سينما تازه داشت تاتي تاتي مي‌كرد و هنوز زبان باز نكرده بود. ديزني بزرگ هنوز كوچك بود و هيچ كمپاني انيميشني وجود خارجي نداشت.

    خالق فليكس «پت ساليوان» استراليايي هرگز فكر نمي‌كرد كه شخصيتي كه خلق كرده تا اين حد بتركاند. فليكس در دوران صامت سينما با اختلاف فاحشي بهترين بود و در دوران پخشش يانكي‌هاي خرافي را ديوانه كرده بود. به طوري كه طي دهه20 علاقه‌مندي به اسم فليكس براي نام‌گذاري پسرهاي كاكل زري، 38 درصد افزايش يافت و خوانندة بسيار معروف جاز در آن زمان «پل ويليام» آهنگي در رثاي او خواند! شورلت، مدلي گران قيمت به نام فليكس عرضه كرد. چند خيابان بزرگ به اين نام، نام‌گذاري شد و به طور رسمي به عنوان مظهر خوش‌شانسي بعضي از اسكادران‌هاي نيروي هوايي آمريكا روي پيراهنشان حك شد. اين وسط معلوم نيست كه به آي‌كيوي اين آمريكايي‌ها كه بيشتر اوقات از چاي بيشتر نيست بخنديم يا گريه كنيم.
    اگر تمام اين كارها را به حساب جوزدگي بگذاريم، اين آخري ديگر خيلي مسخره است. گربة سياه و خوش شانسي؟ در آن زمان فليكس يك جورهايي شده بود عين نرگس خودمان! همه‌گير و بي‌رقيب. آن زمان هنوز اثري از آن پروفسور احمق و آن چمدان جادويي نبود و «گربة ملوس» اغلب با موجودات غول بياباني طرف مي‌شد و به احمقانه‌ترين روش‌هاي ممكن (طبق معمول) چپقشان را چاق مي‌كرد. اما با ورود صدا به سينما و ظهور ابرستاره‌اي به نام «ميكي ماوس» فليكس ناگهان له شد! موش ديزني، گربة ساليوان را يك لقمة چپ كرد. گربة ملوس زير ساية سنگين كمپاني والت ديزني محو شده بود (حتما چون سياه بود!) تا اين‌كه در دهة 50 فليكس با آن چمداني كه به دست داشت، دوباره محبوب شد.
    شخصيت پروفسور كه كاريكاتوري از قيافة دربست مشنگ اينشتين بود (شمايلي كه بعدها بارها در كارهاي ديگران تكرار شد.) به همراه آن داستان‌هاي دم دستي كه به سبك كمدي‌هاي اسلپ استيك (بزن بكوب) اوايل تاريخ سينما بودند و صرفا كتك‌كاري و خيط كردن، مبناي كارشان بود و مدت زمان پخش كوتاه (اغلب 3 دقيقه) باعث شد فليكس باز هم ميو ميو كند! اين همان قسمت‌هايي است كه از تلويزيون ما هم پخش شد.
    خالق جديد فليكس، پروفسور و چمدان جادويي، جو اوريولو بود. پسر اوريولو هم هنوز دارد براي كودكان بي‌گناه فليكس مي‌كشد. خود اوريولو در نقل قولي گفته است كه پسرش هم فليكس‌هاي خوبي مي‌كشد. خدا رحم كند. اگر همين‌طوري پيش برود آن زمان كه ماشين‌ها روي هوا راه مي‌روند و مردم قرص حمام مي‌خورند و براي تعطيلات به مريخ مي‌روند، فليكس هنوز دارد آن خنده‌هاي لج‌آور را سر مي‌دهد!

  4. #169
    کاربر افتخاری فروم lucky15000 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    انيميشن - animation
    نگارشها
    1,068

    پاسخ : معرفی کارتون های قديمی و دوران بچگی

    نگاهي تبارشناسانه به رؤياهاي كودكي‌مان
    محمدرضا مولايي:
    چندوقت پيش، بروبچه‌هاي سينما و تلويزيون، يك ويژه‌نامة مفصل در مورد كارتون‌ها تهيه كردند كه بسيار جالب توجه بود. در اين بين، ما جاي يك نكته را خالي ديديم: «حيوانات درون كارتون‌ها چه جور موجوداتي هستند؟
    واقعي‌اند يا خيالي، يا برداشتي آزاد هستند از نمونه‌هاي واقعي؟» در اين‌جا مي‌خواهيم در اين‌باره بنويسيم.
    بيشتر كساني كه سن و سالي در حدود ما دارند، فيلم‌ها و كارتون‌هاي زيادي ديده‌اند كه قهرمان يا شخصيت‌هاي اصلي و نيمه اصلي آن داستان، موجوداتي غيرانساني بوده‌اند. مثل كارتون‌هاي «هاچ زنبور عسل» و «نيك و نيكو» كه شخصيت‌هاي اصلي آن زنبور عسل‌اند؛ با كلي شخصيت‌هاي فرعي كه ملخ، آخوندك، عنكبوت، مورچه، كرم، موريانه، هزارپا، حلزون، سوسك، موش، سرگين غلتان و ... هستند.
    حيوانات كارتون‌هايي مثل «موش كوهستان»، «بنر»، «تام و جري»، «يوگي و دوستان»، «مدرسة موش‌ها»، «اسكروچ»، «پلنگ صورتي»، «گرگ بلا و خرگوش ناقلا»، «گربه سگ»، «باغ گل‌ها» (معروف به خپل)، «معاون كلانتر» و «جوجه اردك زشت»، موجوداتي مثل موش‌صحرايي، سنجاب، گربه، موش‌خانگي، خرس، پلنگ، گرگ، خرگوش، گربه و سگ هستند كه ما با آن‌ها كمابيش آشناييم.
    ولي در كارتون «پسر شجاع» شاهد شخصيتي هستيم كه ديگر يك حيوان آشناي كليشه‌اي نيست، بلكه بيدستر (يا سگ آبيِ) بومي آمريكاي شمالي و يك جانور نسبتا نامتعارف است.
    به خاطر همين هم اين كارتون، جايگاه جالبي در ميان ساير كارتون‌ها دارد. در كارتون رامكال، شاهد شخصيتي هستيم كه جانور نسبتا نامتعارفي است: يك راكون (باز هم بومي آمريكا).
    اما بايد توجه داشته باشيم كه در اين كارتون، اين شخصيت، موجودي كاملا جانوري (در تقابل با «انسان‌نما») و زبان بسته و نيز نسبتا منفعل است و به لحاظ داشتن شخصيت انساني، اصلا قابل مقايسه با مثلا شخصيتي مثل پسر شجاع نيست. «مونگا مونگا» سنجاب پرنده يا بهتر بگوييم جهنده‌. در كارتون بلفي و لي‌لي‌بيت هم همين‌طور است.
    بيشتر، نقش مَركبِ بلفي يا لي‌لي‌‌بيت را داشت و اهميت‌اش طفيلي و در گرو اهميت آن دوتا بود تا يك موجود ذاتا مهم و منشأ اثر. همين‌طور، در كارتون رُدرانر و كايوت كه شاهد شخصيت‌هايي حيواني هستيم كه به لحاظ جانورشناختي، نسبتا غيرمعمول و نامتعارف‌اند (به ترتيب فاختة مكزيكي و گرگ چمنزار). نبايد فراموش كنيم كه اين موجودات در يك ديد نسبتا سطحي و زودگذر، چندان هم ناآشنا نيستند.
    اولي، خيلي شبيه يك پرندة معمولي منتها با پاهاي كمي بلندتر از معمول است و دومي، خيلي شبيه گرگ است (همان‌طور كه اين موجود اساسا هم نوعي گرگ به شمار مي‌رود).
    در كارتون گوريل انگوري، شاهد زوجي هستيم كه هر دو، موجودات كاملا آشنا و متعارف و شناخته‌شده‌اي هستند: گوريل و سگ. اين كارتون نه تنها داراي زوج متعارفي است و مي‌توان آن را مشابه رابطة انسان و سگ دانست كه رابطه‌‌اي است كاملا متعارف و معمول.
    در كارتون «ابرقدقد» يك شخصيت جالب توجه و نسبتا نامتعارف (به لحاظ زيست شناختي) داريم: يك اسب دريايي كه دائما در طول كارتون، هنگام وقوع تهديدي از جانب مرغ‌ ماهي‌خوار با صداي هشداردهنده‌اي مي‌گويد: «ابرقدقد! ابرقدقد!» ولي باز هم اين موجود، يك شخصيت كاملا فرعي و گذراي فيلم است.
    اُرم و جيرجير
    در كارتون «اُرم و جيرجير»، باز هم با يك زوج كاملا متعارف روبه‌رو هستيم؛ يك كرم و يك گنجشك و شخصيت‌هايي فرعي چون كلاغ و گوركن كه همگي كمابيش شناخته شده‌اند. اما در اين‌جا نكتة نسبتا ظريفي وجود دارد. درست است كه اين زوج به لحاظ زيست شناختي متعارف هستند، اما رابطة آن‌ها چندان متعارف نيست.
    خيلي عجيب است كه يك كرم و يك گنجشك با هم رفيق باشند. كرم علي‌القاعده خوراك گنجشك است و گنجشك دشمن آن محسوب مي‌شود. اما در اين كارتون عروسكي، شاهد اين هستيم كه نه تنها اين دشمني وجود ندارد، بلكه دوستي پايداري بين اين دو موجود هست. نكتة عجيب‌تر، آن كه طرف خام و كم‌تجربه و ساده‌لوح در اين دوستي، گنجشك است و طرف باتجربه و خردورز و باهوش كه موهايش را در آسياب سفيد كرده، كرم است.
    در حالي كه مي‌‌دانيم به لحاظ جانورشناختي، گنجشك خيلي تكامل‌ يافته‌تر از كرم است. كرم، اساسا فاقد مغز است و چند سلول عصبي بيشتر ندارد، اما گنجشك، مغز نسبتا پيشرفته‌اي دارد. ضمن اين‌كه نبايد فراموش كنيم كه كرم بسيار كوچك‌تر و ضعيف‌تر و آسيب‌پذيرتر از گنجشك است.
    با اين حال در اين كارتون عروسكي، كرم حامي و پرورش‌دهندة گنجشك است و آن‌ را در خانة خود بزرگ مي‌كند. از اين حيث شايد بتوان گفت كارتون «ارم و جيرجير» يكي از نامتعارف‌ترين رابطه‌هاي بين يك زوج را به نمايش مي‌گذارد.
    تنسي تاكسيدو
    اما دربارة كارتون محبوب و دوست‌داشتني «تنسي تاكسيدو و چاملي» چه مي‌توان گفت؟ تنسي تاكسيدو يك پنگوئن و چاملي يك شير دريايي است. هر دوي اين موجودات، ساكن مناطق سرد و قطبي هستند.
    اما پنگوئن يك پرنده و شير دريايي يك پستاندار است. اجازه بدهيد اين كارتون را نمايش‌دهندة يكي از جذاب‌ترين، دوست‌داشتني‌ترين، معروف‌ترين و پربيننده‌ترين «زوج‌هاي مُتَحابه» بناميم. (منظور از زوج متحابه، همان زوج دوستدار همديگر (در تقابل با زوج متخاصم) است.
    من اين اصطلاح را از رياضي‌دانان قديم تئوري اعداد گرفته‌ام. در تئوري اعداد، به هر زوج عددي كه هر كدامشان برابر مجموع مقسوم‌عليه‌هاي ديگري هستند، زوج «دوست» يا «متحابه» گفته مي‌شود. اين نام، نخستين بار از سوي فيثاغورثيان به اين اعداد داده شد. مثلا زوج عدد 220 و 284 با هم دوست‌اند.
    چون مقسوم‌عليه‌هاي 284 عبارت‌اند از: 1، 2، 4، 71، 142 كه مجموعشان مي‌شود 220 و 220 داراي مقسوم‌عليه‌هاي 1، 2، 4، 5، 10، 11، 20، 22، 44، 55 و 110 است كه حاصل جمعشان مي‌شود 284).
    موجودات فانتزي و سوررئاليستي
    كارتون پسر شجاع را كه شخصيت اصلي داستان آن سگ آبي به عنوان يك موجود نسبتا نامتعارف است، مي‌توان يكي از بهترين و جذاب‌ترين كارتون‌هاي تك قهرماني (تك شخصيتي) دانست. براي تكميل بحث، شايد بد نباشد به كارتون‌هايي كه از موجودات فانتزي و سوررئاليستي استفاده مي‌كنند، اشاره كنيم؛ مانند كارتون بارباپاپا، چوبين، «واتو واتو، پرندة سريع»، «بلفي و لي‌لي‌بيت» و «سفرهاي گاليور». من پيشنهاد مي‌كنم كارتون‌هاي بارباپاپا و چوبين، با هم به عنوان جذاب‌ترين و برترين كارتون‌هاي شامل شخصيتي‌هاي فانتزي و سوررئاليستي شناخته شوند.
    بابالنگ دراز
    دو تا كارتون هم هست كه بايد از آ‌ن‌ها اسم ببريم: يكي خرگوش و خارپشت به علت استفاده از جوجه تيغي (حيواني نسبتا نامتعارف) در ميان شخصيت‌هاي اصلي و ديگري كارتون بابالنگ دراز، فقط به خاطر اسم آن. اين كارتون، هيچ ارتباطي با حيوانات به خصوص از نوع نامتعارف آن‌ها ندارد، ولي اسمي دارد كه نمي‌توان از آن به سادگي گذشت.
    بابالنگ دراز، جانوري از ردة عنكبوتيان است كه شباهت قابل توجهي به عنكبوت‌ها دارد، اما بدنش به‌جاي دو قسمت سرسينه و شكم، از يك قسمت تشكيل شده است. پاهاي بسيار بلند و نازكي دارد و كاملا بي‌آزار است. نام ديگرش، دروگر (Harvestman) است.
    مورچه و مورچه‌خوار
    حال در پايان اين بررسي، به مهم‌ترين كارتون تمام زمان‌ها و روزگاران به لحاظ جانورشناختي مي‌رسيم: مورچه و مورچه‌خوار، كارتوني براي تمام فصول. راستي، به اعتقاد شما چند درصد مردم دنيا، اگر كارتون مورچه و مورچه‌خوار پخش نمي‌شد، شناختي ولو سطحي و در حد اسم و تصوير، از اين موجود داشتند؟
    خود شما در مورد مورچه و مورچه‌خوار چه مي‌دانيد؟ تا حالا اصلا قيافة (واقعي) مورچه‌خوار را از نزديك يا در فيلم و عكس ديده‌ايد؟ شك دارم اين موجود را بتوانيد در هيچ‌كدام از باغ‌وحش‌هاي ايران پيدا كنيد. اين‌ جانورِ پستاندار، بومي جنگل‌هاي گرم و مرطوب آمريكاي جنوبي است.
    به لحاظ جانورشناختي، اين موجود به ردة پستانداران بي‌دندان تعلق دارد (رده‌اي كه به غلط به اين نام معروف شده‌اند، چرا كه در بين آن‌ها تنها مورچه‌خواران، فاقد دندان‌اند). بي‌دندانان چنگال‌هاي بزرگي دارند. تنبل و آرماديلون از ديگر پستانداران اين رده محسوب مي‌شوند.
    مورچه‌خواران، جمجمة گرازي دارند كه به يك پوزة طويل ختم مي‌شود. از نوك پوزه، زبان چسبناكي خارج مي‌شود كه به درون لانة موريانه‌ها و مورچه‌ها رانده مي‌شود و آن‌ها را خارج مي‌كند. در پاها نيز چنگال‌هاي بزرگ و خميده‌اي وجود دارد كه به كمك آن‌ها لانة موريانه‌ها و مورچه‌ها را خراب مي‌كند. بزرگي چنگال‌ها، راه رفتن را براي مورچه‌خوار دشوار مي‌كند. مورچه‌خوار همچنين نماد بركت و خوشبختي دانشگاه «كاليفرنيا در ارواين» محسوب مي‌شود.
    به نظر مي‌رسد اين جانور بايد از سازندگان و تهيه‌كنندگان كارتون «مورچه و مورچه‌خوار» بسيار سپاسگزار باشد كه او را در نزد آدميان از جانوري گمنام و ناشناخته، به جانوري نسبتا شناخته شده و متعارف تبديل كرده‌اند. در ميان تمام كارتون‌ها، كارتون «مورچه و مورچه‌خوار» به لحاظ نامتعارف بودن يكي از دو شخصيت اصلي داستان (به لحاظ جانورشناختي) يكتاست.
    مورچه‌خوار بر خلاف رُد رانر و كايوت كه به ترتيب به فاخته و گرگ شبيه‌اند و در واقع نوعي فاخته و گرگ محسوب مي‌شوند، موجودي است اساسا متفاوت. مورچه‌خوار برخلاف رامكال، موجودي فعال، شوخ‌طبع، و مبتكر عمل در به جريان انداختن و كميك كردن داستان است و شخصيتي بامزه و دوست‌داشتني، پرجذبه و كاريزماتيك دارد.
    عبارات نغز و جملات قصار (Catchphrase) مورچه‌خوار مانند «سلام سوسيس!... چي! من به يك سوسيس سلام كردم؟!»، «ازت متنفرم سوراخ فوري!»، «اين اتوبوس جهانگردي فقط سالي يه بار از اين‌‌جا رد مي‌شه،...»، «من نمي‌دونم چرا قبول كردم كه تو اين سريال بازي كنم!؟» را يادتان هست؟ يا اين قسمت را كه يك سگي مي‌افتاد دنبال مورچه‌خوار و مورچه‌خوار از ترس فرار مي‌‌كرد به سمت يك تير بلند چوبي و ازش بالا مي‌رفت؟ سگ كنار تيرچوبي، همه‌اش واق‌واق مي‌كرد و دندان خودش را نشان مي‌داد به موريانه.
    دوست مورچه هم تصميم گرفت به مورچه‌خوار يك گوشمالي حسابي بدهد. براي همين به سرعت از كنار تيرچوبي رد مي‌شد و هر بار با صداي «وووشيژژژ...ژ» قسمتي از آن را مي‌‌خورد و دوباره برمي‌گشت و مجددا همين كار را تكرار مي‌كرد. بدين ترتيب تيرچوبي مدام پايين‌تر مي‌آمد و مورچه‌‌‌‌خوار به سطح زمين نزديك‌تر مي‌شد. اين در حالي بود كه آقا سگه پايين منتظر مورچه‌خوار بود تا حقش را كف دستش بگذارد. مورچه‌خوار كه مي‌ديد مدام دارد پايين‌‌تر مي‌آيد و به سطح زمين و در نتيجه سگه نزديك‌تر مي‌شود، به سگه گفت: «اميدوارم وقتي مي‌رسم پايين، تصميم عاقلانه‌اي گرفته باشي!»
    حالا كه اين مطالب را در ستايش مورچه‌خوار خوانديد، صبر كنيد تا برايتان يك نكتة كولاك، رو كنيم: مورچه‌خوار كارتوني، مورچه‌خوار (واقعي و زيست‌شناختي) نيست. در زبان انگليسي چنين ابهامي وجود ندارد. ترجمة دقيق كارتون The Ant and the aardvark «مورچه و خوك خاكي» است. ولي چون خوك خاكي فقط مورچه‌‌ مي‌‌خورد، براي راحتي در ترجمه، آن را به جاي خوك خاكي، مورچه‌خوار ترجمه كرده‌‌اند. ضمنا خوك خاكي هم به لحاظ زيست‌شناختي، ارتباط نزديكي با خوك ندارد و برخلاف مورچه‌خوار، بومي آفريقاست.
    شكارچيان در آفريقا از دندان آردوارك (خوك خاكي) به جاي دكور استفاده مي‌كنند. نكتة بامزه‌، اين كه آردوارك، اولين اسم در فرهنگ لغات انگليسي است. از تصاوير گنجانده شده در اين متن، مي‌‌توانيد بيشتر و بهتر به تفاوت‌هاي خوك خاكي و مورچه‌خوار پي ببريد.
    به هر حال، مورچه‌خوار كارتوني، چه مورچه‌خوار واقعي باشد چه خوك خاكي (آردوارك)، ما به خودمان حق مي‌‌دهيم كه كارتون مورچه و مورچه‌خوار را مفتخر به لقبِ بهترين و جذاب‌‌ترين «زوج متخاصم كارتوني در تمام قرون و اعصار، براي تمامي عهود و دوران‌ها» كنيم.


    همشهری انلاین

  5. #170
    Registered User alba22 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    محل سکونت
    in my dream
    نگارشها
    492

    پاسخ : معرفی کارتون های قديمی و دوران بچگی

    کسی کارتون کماندار نوجوان یادشه؟ من عاشق این کارتون بودم...

  6. #171
    meskalamdug
    Guest

    پاسخ : معرفی کارتون های قديمی و دوران بچگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط masih نمایش پست ها


    خسته شدم .... یه سره همه رو با هم گذاشتم . خیلی وقت برد . یه نگاه به ساعت های پست ها بندازین متوجه می شید.
    خوب ..دیگه مزاحمتون نمی شم . لذت ببرید

    من برم لا لا

    ممنونم دوست من شاید باورت نشه این شرح و توضیحاتی که نوشتی وقتی میخوندمشون لحظه لحظه خاطرات خوش کودکیم از پیش چشمام گذشت و قطره های اشک نمیذاشت راحت صفحه رو ببینم، اینقدر لطف کردی که نمیتونم درقالب کلمات ازت تشکر کنم. ازهمه کساییکه این فروم رو بوجود آوردن و اینجور پربارش کردن ممنونم.

  7. #172

    پاسخ : معرفی کارتون های قديمی و دوران بچگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط alba22 نمایش پست ها
    کسی کارتون کماندار نوجوان یادشه؟ من عاشق این کارتون بودم...
    آره من یکی که عاشق کماندار نوجوان بودم.
    می‌گم کسی متن ژاپنی و همینطور معنی متن تیتراژ کارتون‌های پینوکیو، چوبین و ممول رو نداره؟
    آنچه كه هستي هديه‌ي خداوند است به تو و آنچه كه مي‌شوي هديه‌ي تو است به خداوند.
    پس بي‌نظير باش چون بي‌نظير آفريده شده‌اي.

  8. #173
    Registered User alba22 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    محل سکونت
    in my dream
    نگارشها
    492

    پاسخ : معرفی کارتون های قديمی و دوران بچگی

    اسم انگلیسشو بلدی.می خوام یه سری اطلاعات راجع بهش پیدا کنم.

  9. #174

    پاسخ : معرفی کارتون های قديمی و دوران بچگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط alba22 نمایش پست ها
    اسم انگلیسشو بلدی.می خوام یه سری اطلاعات راجع بهش پیدا کنم.
    خب اسمشون تا جایی که من می‌دونم ایناست (امیدوارم درست باشه ;)) :
    Chobin-Memol-Pinokio

  10. #175
    Registered User mohammd آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2008
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    661

    پاسخ : معرفی کارتون های قديمی و دوران بچگی

    کماندار نو جوان رو منم خیلی دوست داشتم
    341 تا آخر عمر

  11. #176
    Registered User *Milad* آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    محل سکونت
    ˙·٠•●♥ AmeGakure Rank:S-Class Missing-Nin ♥●•٠·˙
    نگارشها
    798

    پاسخ : معرفی کارتون های قديمی و دوران بچگی

    منم مورچه خوار رو دوست دارم

  12. #177

    پاسخ : معرفی کارتون های قديمی و دوران بچگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط sayena نمایش پست ها
    می‌گم کسی متن ژاپنی و همینطور معنی متن تیتراژ کارتون‌های پینوکیو، چوبین و ممول رو نداره؟
    خیلی ممنون به خاطر انبوه جواباتون

  13. #178

    پاسخ : معرفی کارتون های قديمی و دوران بچگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Sayena نمایش پست ها
    خیلی ممنون به خاطر انبوه جواباتون
    حتم کسی نداشته وگرنه بروبچ این فروم اینقد بامرامن که شک نکن. ولی فکر کنم چون شما lyric این آهنگارو میخوای و اون آهنگاهم اصل خود محصول بودن نه اینکه صدا و سیما خودش هنر بخرج داده باشه، به سختی تو وبلاگها و فرومهای خارجی قطعا غیرانگلیسی زبان شاید به سختی پیدا شن. :p

  14. #179

    پاسخ : معرفی کارتون های قديمی و دوران بچگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط نی نی کپلو نمایش پست ها

    حتم کسی نداشته وگرنه بروبچ این فروم اینقد بامرامن که شک نکن. ولی فکر کنم چون شما lyric این آهنگارو میخوای و اون آهنگاهم اصل خود محصول بودن نه اینکه صدا و سیما خودش هنر بخرج داده باشه، به سختی تو وبلاگها و فرومهای خارجی قطعا غیرانگلیسی زبان شاید به سختی پیدا شن. :p
    ممنون حالا از بلاتکلیفی دراومدم:)
    چون فکر می‌کردم که بچه‌ها دنبالش هستن اینو گفتم. نمی‌دونم چرا همچین احساسی داشتم
    به هر حال بازم تشکر و از همه‌ی دوستان معذرت می‌خوام اگه ناخواسته بد صحبت کردم

  15. #180
    Registered User Ryo Hazuki آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    محل سکونت
    Hazuki DoJo
    نگارشها
    140

    پاسخ : معرفی کارتون های قديمی و دوران بچگی

    سلام رفقا
    کسی کارتون زمزمه گلاکن رو خاطرش هست؟ یکی دو تا سایت برای فروش دارن اما میخواستم ببینم کسی اطلاعی از کیفیت و دوبلش داره یا نه؟
    این رو هم ببینید لذت ببرید!

Tags for this Thread

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ