وروجكها و آقاي آگهي
آن پسربچه هاي قد كوتاه و كلاه به سر كه بين آگهيهاي تلويزيوني پيدايشان ميشد، يادتان هست؟ احسان رضايي
چند تا پسربچۀ قد کوتاه و کلاه به سر بودند که هميشه بين آگهيهاي تلويزيون پيدايشان ميشد و ميآمدند و توي سر و کلۀ هم ميزدند و ميرفتند. همين. اين حضور، کوتاه اما خيلي بهيادماندني بود. (حالا که دارم مينويسم، به اين هم فکر ميکنم که همين قضيۀ حضور کوتاه و بهيادماندني چقدر غبطهبرانگيز است!) بين بچههاي مدرسه، زياد پيش ميآمد که شوخيهاي اين آدم کوچولوها را تعريف و حتي تقليد بکنيم. دو سه تا مغازه را هم در تهران يادم هست که در تابلوي تبليغاتيشان از تصوير اين شخصيتهاي کارتوني استفاده کرده بودند. با اين حال تا وقتي که مجله «فيلم» در شمارۀ نوروزي سال 71، دربارۀ اين کارتون ننوشته بود (و همين، يکي از جذابيتهاي آن شمارۀ «فيلم» بود) هنوز اسم و مشخصات کارتون را کسي درست نميشناخت و موقع تعريف ماجراي کارتونها، از تعريفهاي کلي استفاده ميکرديم که مثلا «اون پسربچهها که نشون ميده کلاه سرشونه...» اين پسربچهها اما اسم دارند: «آدمکهاي ماينتس» يا .Mainzelmann اين اسم (علاوه بر شباهتاش به معادل آلماني کلمۀ دورف يعني کوتولههاي افسانهاي که در «ارباب حلقهها» و «سفيدبرفي» هم ديديمشان) از محل ساخت کارتون آمده است: شهر ماينتس که محل استقرار شبکۀ ZDF آلمان است. مديران ZDF براي اين ساخت کارتون را توي دستور کار گذاشتند که فکر ميکردند تماشاي پشت سر هم تعداد زيادي آگهي، هم بيننده را خسته ميکند و هم سفارشدهنده از صرافت آگهي دادن ميافتد. آنها سال 1964، براي تست ايدهشان دست به يک آزمايش بزرگ زدند. براي دو گروه بزرگ بيننده، چند آگهي مثل هم پخش کردند با اين فرق که براي يک گروه، بين آگهيها تکهتکه کارتون هم نشان ميدادند. نتيجه هماني بود که فکر ميکنيم. و اينجوري بود که آدمکهاي ماينتس متولد شدند. سال 1964، اين آدمکها سه تا بودند. سياه و سفيد و تقريبا شبيه همديگر. دِت (که عينکي بود)، آنتون و کُني، از سال 1967 رنگي شدند. آنها هر سال تقريبا 5 ميليون ميانپردة چند ثانيهاي بازي ميکردند. تا سال 1990 که 63 درصد بينندگان ZDF در يک نظرسنجي ديگر گفتند اصلا حاضر نيستند بدون آنها آگهيها را نگاه بکنند. سه تا آدمک بعدي هم اضافه شدند. نسل دوميها خصوصيت متمايزتري داشتند: بِرتي که کلاه به سرش داشت تنبل و خجالتي بود، اِدي کاکل قرمز، شيطان و کنجکاو بود و فريتس ورزشکار. سال 2003 باز هم يک نظرسنجي ديگر انجام شد و اينبار کلاههاي کوتولهها را برداشتند و به جايش، چيزهاي امروزيتري مثل موبايل و لپتاپ دادند دست کوتولههاي ماينتس تا آنها هم وارد عصر مدرنيته بشوند. در نظرسنجيهاي بعدي اين قدر استقبال زياد بود که آدمکها به جاي ميانپرده شدند سريال و همين حالا سريالشان دارد از ZDF پخش ميشود. شوخيها و ماجراهاي آدمکهاي ماينتس خيلي ساده بود. (و بخشي از جذابيتشان هم از همين سادگي و سرراستي ميآمد.) در يک فضاي کاملا ساده و بدون اشياي اضافي ظاهر ميشدند و با کارهايي ساده، مثل رنگ کردن چشمي دوربين کسي که از آن نگاه ميکند يا گذاشتن تخممرغ درکلاه ديگري يا بادکنک وصل کردن به وزنههاي هالتر يا چيزهاي ديگري شبيه به اين، خنده را روي لب ما ميآوردند. رمز موفقيت اين وروجکها، اجراي طبيعي و ماهرانۀ همين ايدههاي ساده بود. اجرايي که 40 سال است دارد مردم دنيا را سرگرم ميکند. آنها کارشان را خوب بلدند (احسان رضايي)
علاقه مندی ها (Bookmarks)