آجر کاری
بین قرون ده و دوازده میلادی در زمان سلجوقیان روش تزئین ساختمان با آجر در ایران متداول شد و از آن تاریخ به بعد جزو خصوصیات معماری ایرانی شده است. این روش که عبارت از تزیین با آجر است و آن را هزارباف می نامند در سده هشتم میلادی در عراق متداول بود.
کهنترین ساختمانی که این نوع تزیینات در آن به کار برده شده است دروازه بغداد در رقد است کاخ دژآسای اخیضر در 180 کیلومتری جنوب بغداد قدری جدید تر است و کاروانسرای عطشان نزدیک کوفه مربوط به همین دوره است. آثار معماری ساسانی در تمام ساختمانهای اسلامی که در عراق قرار گرفته اند دیده می شود. اما از آنجایی که کارهای هزاربافی در دوره ساسانیان معمول نبود اختراع و ابتکار آن در عراق قدری تردیدآمیز است.
روش جدید با متداول کردن انواع و اقسام شیوه های به هم پیوستن آجرها آغاز گردید بعضی از آنها دارای آجرهایی است برجسته و بدین ترتیب اثر سایه روشن ایجاد کرده و سبب شد که برای تزیینات کتیبه های آجری به وجود آید. دیدنی ترین نمونه این نوع کار گنبد کوچک مسجد جمعه اصفهان است که در زمان وزیر بزرگ سلجوقیان نظام الملک (1017_1092 میلادی) و به فرمان او ساخته شده است.
در این زمان بدهای گچی متداول گردید و علاقه ها به تزیین با گچ سبب شد این بند گچی را کنده کاری کنند و سپس بین آجرها گچ کنده کاری شده به کار برده شد و بالاخره به جای این که گچ بین دو سر آجر به کار برند تمام آن سطح را گچکاری و روی آن را گچبری کردند. این روش تزیین با گچ در طاق گنبد مسجد الجایتو خدابنده در سلطانیه که در حدود سال 1320 میلادی ساخته شد به آخرین درجه تکامل خود رسید. در سال 1104 همین روش در مسجد گلپایگان به کار برده شد و در قسمتهای کهنه مسجد جمعه اصفهان (در حدود سال 1122 میلادی) این شیوه گچبری به چشم می خورد. در سال 1326 میلادی که مسجد جمعه ورامین ساخته شد هنوز این روش متداول بود. در ساختمان هایی که بنا گردید دیده می شود که دیگر گچ بین آجر ها کنده کاری نمی شد بلکه با قالبهای مختلفی آن را درست می کردند.
استفاده از آجرهای رنگین (لعابی) یکی دیگر از اقداماتی بود که در بهبود وضع معماری صورت گرفت و سبب رواج نوعی کاشیهای زیبا گردید که در آغاز دارای اشکال هندسی به تناسب بزرگی و اندازه رو به کاهش بودند. آغاز کاربرد آجرهای لعابی در ساختمان هنوز مشخص نیست. به طور کلی می توان آنها را تا زمان بابلیان عقب برد و در هزاره ی دوم پیش از میلاد مسیح در ایلام نیز به کار برده می شده است. آجرهای رنگی در زمان هخامنشیان در ساختمان هایی که در فلات ایران به ویژه شوش و تخت جمشید برپا شده دیده می شود (سده پنجم پیش از میلاد مسیح). به نظر می رسد که کاربرد آجرهای رنگی و لعابی در زمان سلوکیان و پارتها و ساسانیان معمول نبوده است. ولی در زمان خلافت بنی عباس در بغداد بار دیگر احیا شد.
هنگامی که صفویه پایتخت خود را در آغاز سده ی شانزدهم به اصفهان منتقل کردند شاه اسماعیل هنرمندان را از سراسر کشور جمع آوری کرد و بسیاری از کلیساها مسجد ها و ساختمانهای مختلف زمان صفویه نشان می دهد که طرحهای عالی و مرغوب گذشته و روش و شیوه کاربرد کاشیها حفظ شده است. یکی از استاد کارانی که دیوارهای مناره هارون ولایت اصفهان را تزیین کرده است استاد حسین می باشد (1512 میلادی). در آن دوره کاش تراش به مشارکت و کمک طراحان هنر کار می کرد و این را از امضاهایی که در مسجد جمعه اصفهان وجود دارد و می نویسد ((سید محمود نقاش این را نوشته است)) می فهمیم.
از سده ی هفدهم میلادی یعنی زمان شاه عباس کاشیهای چند رنگ جای کاشیهای یک رنگ بریده شده را گرفت. روش لعاب چند رنگ که آن را هفت رنگ می خواندند از کوزه گری عمومی آغاز گردید و به کاشیکاری رسید. بهترین نمونه این روش نوین کاشیکاری در مسجد شاه اصفهان دیده می شود که در ردیف آن مسجد شیخ لطف الله و دو کلیسای مسیحی سنت ماری و سنت الیزابت است هر دو آنها در جلفا (اصفهان) قرار دارد. شاه عباس آنها را به ارامنه ی کاتولیک های پایتخت خود واگذارده است. کار کاشیکاری کلیساها به وسیله نقاشان مینیاتور طرح ریزی شده است بسیار مرغوب و تاریخ آن 1716 میلادی است . اما هفت رنگی در سده هیجده و نوزده به تباهی گرایید و فقط در زمان سلطنت رضا خان یعنی تقریبا از سال 1930 به بعد است که هنر هفت رنگی بار دیگر زنده گردید. هنر ساخت کاشیهای معرق (کاشی کاری ریز) از لحاظ احتیاجاتی که به تعمیر بناهای تاریخی و هنری ایران بود احیاء گردید. کاشیکار امروزی ایرانی در این رشته این قدر جلو رفته است که کیفیت ساخته های او با کار استادان سده ی نوزدهم برابر است.
شیوه آجر تراشی
هنرمندانی که در آجر کاری یا هزاره بافی (پارچه) و کارهای کاشیکاری سرگرم بودند معمولا کار خودشان را از بنایی عادی آغاز کردند. کسانی که موفق شدند که با آجر طرح ها و زیبایی های بیافرینند و در این رشته کارشناس گردیدند و خود را استاد آجر تراش نامیدند. پس از آن تخصص دیگری مورد نیاز بود که آن هم تراشیدن و کار کردن با کاشیها و بریدن آنها به قطعات کوچک بود. کسانی که منحصرا این کار را انجام می دهند کاشی تراش نامیده می شوند.
به محض اینکه طرح تصمیم گرفته شد آجرتراش شروع به آماده کردن آجرهای خود می کند. از آنجایی که تمام آجرها دارای یک شکل هستند آجر تراش مجبور است که لااقل یک طرف هر آجر را آرایش داده و بتراشد. آجرهای تراش نخورده یا زبره در حدود 7/1 سانتیمتر در ارتفاع و عرض بزرگترند. آجرتراش با نوک تیز تیشه خود خطی در کنار خط کش خود می کشد. خط کش وی قد (کشو) نامیده می شود و آن هم عبارت از آجر لبریزی شده ویژه ای است که برای این کار آماده شده است. برای علامت گذاری گوشه های آجر گونیا به کار برده میشود. پس از اینکه تعدادی از این آجرها را نشانه گذاری کردند آجرها را روی پهلو می چینند و به دنبال شیاری که علامت گذاشته و آن را جذول می نامند با پنج شش ضربه قسمت پهن تیشه خود روی آجر را می تراشند. بعضی از تیشه ها دارای دسته راست بعضی دیگر دسته های کج ( کل) دارند.
پس از این آرایش و تراشیدن آجر استاد آن را به شاگرد خود می دهد و او با سنگ سمباده زبر و مرطوبی آن را می ساید. همه آجرهایی که برای ساده آماده شده اند به این طریق بریده می شوند. از قبیل آجر مربع آجر نیمه و آجر چارک. آجر نیمه و چارک را از آجر دسته با لبه پهن تیشه می شکنند و آن به این طریق است که آجر را کف دست خود نگاهداشته و با ضربه آن را جدا می کنند. آجرهای کتیبه دیوار و درگاهی را گل نو نامیده و اغلب اریب (فارسی) می برند. زیر آجرهای کتیبه را گاهی اوقات با آجر شکلداری به نام ذپا بغل یا آجر دندانه ای می بینیم.
رویه دیوارهای آجری با همین آجرهایی که آماده شده است تزیین می یابد و با ملاط آهک و شن آن را می چسبانند و نقش آنها ساده یا چپ و راست است. آن قسمت از دیوار که باید بعد ها آجرهای تزیینی یا کاشیهای معرق در آن به کار برده شود قدری عقب رفته است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)