Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 6 از 6 نخستنخست ... 456
نمایش نتایج: از شماره 76 تا 89 , از مجموع 89

موضوع: دارن شان

  1. #76
    Gol D.Ace
    Guest

    پاسخ : دارن شان

    نقل قول نوشته اصلی توسط tima نمایش پست ها
    ادوووو...خب خوشت نیومده دیگه :D...ولی به نظر من سرزمین اشباح یکی از قشنگ ترین پایان ها رو داشت...

    خدایی انتظار نداشتم کسی اونقدر قشنگ بتونه صحنه ی مرگشو به تصویر بکشه و اصلا انتظار نداشتم که دارن بمیره یا برگرده به همون جلد اول سری

    پیچوندن که اره...زیاد میپیچونه ولی حداقل اون گره هارو خوب باز میکنه به طوری که بیشتر خواننده ها راضین ازش.XD

    پ.ن: اون ندای مرموز که من فقط اخراشو هول هولکی خوندم ...نمیدونم چرا اصلا از کرنل خوشم نمیاد
    سرزمین اشباح با کلی نقص تموم شد
    اون یارو تینی اندازه ی خری قدرت داشت
    هر کاری دارن میکرد مهم نبود دوباره بر میگشت گذشته و آینده رو عوض میکرد
    خوب چه فرقی داشت دارن چیکار کنه
    تنها کار ایوانا به درد بخور بود چون اون هم قدرت زیادی داشت
    و تینی زیادی نمی تونست بهش گیر بده
    بعدش من از این همه کشت و کشتار شک نداشتم دارن آخرش میمیره
    نقل قول نوشته اصلی توسط Sasuke_7 نمایش پست ها
    نگووووووووو بهتر از این نمیشه داستاناشو تموم کرد من عاشق نوشته هاشم
    با چی با کشتن؟
    با یه چیزی مثل خدا شدن؟
    میگم این دارن شان چرا اینقدر دوست داره شخصیت هاش رو بکشه؟
    من تو این کتاب زیاد از کشتن شارمیلیا و برانابوس و درویش نارحت نشدم
    چون این ها عمرشون رو کرده بودن
    ولی در عوض از مرگ میرا و شارک خیلی اعصابم خورد شد
    حداقل سرزمین اشباح یه چندتا شخصیت به درد بخور رو زنده گذاشت ولی این زد همه شون رو تیلیت کرد

  2. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  3. #77
    همکار بازنشسته بخش مانگا هنر آموز مانگا tima آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    Neverland
    نگارشها
    2,392

    پاسخ : دارن شان

    هر کاری دارن میکرد مهم نبود دوباره بر میگشت گذشته و آینده رو عوض میکرد
    تینی نمیتونسنت "هر" اینده ای رو تغییر بده...
    تا اونجایی که یادم میاد تو کتاب گفته بود اگه اینده های حتمی رو بخواد عوض کنه اون جونورایی که حتی کسی به قوی بودن تینی هم ازشون میترسه ممکنه ازاد بشن...

    با چی با کشتن؟
    با یه چیزی مثل خدا شدن؟
    میگم این دارن شان چرا اینقدر دوست داره شخصیت هاش رو بکشه؟
    من تو این کتاب زیاد از کشتن شارمیلیا و برانابوس و درویش نارحت نشدم
    چون این ها عمرشون رو کرده بودن
    ولی در عوض از مرگ میرا و شارک خیلی اعصابم خورد شد
    حداقل سرزمین اشباح یه چندتا شخصیت به درد بخور رو زنده گذاشت ولی این زد همه شون رو تیلیت کرد
    سرزمین اشباح پایانش هم خوب بود هم مناسبش

    میتونست مثل سری در جستوجوی دلتورا یه هپی اندینگ داشته باشه یا مثل کتابای ار ال استاین پایان پیدا کنه یا یه مدل دیگه
    ولی این پایان از همه واسش بهتر بود!
    چون هم اینکه این سرزمین اشباح به صورت یه دفترچه خاطراته هم اینکه یه جا توی دموناتا اشاره کرده بود که :
    پایان هر داستانی مرگه و اگه اون شخصیت نمیره داستان هنوز ادامه پیدا میکنه...
    یا یه چیزی تو همین مایه ها که به نظر واقعا درست گفتهxd
    دارن مرد داستانش هم تموم شد!

    اون نبرد با شیاطین دیگه تیلیت کردنش بیش از حد بود 8-|
    +
    اونا هم زیاد میموندن کاره ای نبودن فقط یه تفنگی میگرفتن یا وردی میخوندن فوقش بازم میمردن 8-|
    I had everything
    Opportunities for eternity
    And I could belong to the night

  4. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  5. #78
    Registered User yuki آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2011
    نگارشها
    297

    پاسخ : دارن شان

    به نظرم پایان سری کتاب های نبرد با شیاطین یا همون دموناتا ها هم خیلی خوب بود
    دارن شان کارش درسته!
    Princes of Vampires
    Be Care full...Death is near

  6. 9 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  7. #79
    مدیر بخش هنر داستان نویسی نویسنده برتر hamed 128 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    خونمون
    نگارشها
    515

    پاسخ : دارن شان

    نبرد با شياطين به نظر من(و با احترام به نظر ديگران)افتضاح بود...
    يعني مثلا اگه تو كتاب 5 يا 6 هم اينا به جاي دنبال هم كردن و دل و روده در آوردن دستاشونو به هم مي دادن و كا گاش رو آزاد مي كردن هيچ تغييري پيش نمي اومد...توي چهار تا كتاب آخر كه هي مي رفتن هيولا مي كشتن و هيولا ها اونا رو مي كشتن...3 تا كتابشم كه براي معرفي 3 تا قطعه ي كا گاش بود...كلا فاجعه اسلاتر داستان واحد و منظمي داشت كه بدك نبود وگرنه بقيه فقط دل و روده بود...
    به نظرم نويسنده روند داستانو گم كرد و سعي كرد با خشونت زياد يه جوري سر و تهش رو هم بياره...
    سرزمين اشباح بهتر بود...حداقل يه سير داستاني منظم داشت اما اونم يه سري تناقضات داشت...مثلا كرپسلي اولش يه نقش منفور بود اما چون داستان يه كسي رو براي پشتيباني دارن مي خواست كرپسلي تبديل به يه شخصيت خوب و عالي شد...كسي كه اول داستان موقع فراري دادن دارن مي تونست اونو بكشه و بهش گفت اگه تو مي مردي يكي ديگه رو واسه دستياري انتخاب مي كردم،آخر داستان واسه ي جون دارن اينقدر وسواس نشون مي داد


    You hold your every breath
    but life is for the living, in the water
    You feel that you should run, but where are you to hide
    in the water

  8. 9 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  9. #80
    همکار بازنشسته بخش مانگا هنر آموز مانگا tima آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    Neverland
    نگارشها
    2,392

    پاسخ : دارن شان

    نبرد با شياطين به نظر من(و با احترام به نظر ديگران)افتضاح بود...
    يعني مثلا اگه تو كتاب 5 يا 6 هم اينا به جاي دنبال هم كردن و دل و روده در آوردن دستاشونو به هم مي دادن و كا گاش رو آزاد مي كردن هيچ تغييري پيش نمي اومد...توي چهار تا كتاب آخر كه هي مي رفتن هيولا مي كشتن و هيولا ها اونا رو مي كشتن...3 تا كتابشم كه براي معرفي 3 تا قطعه ي كا گاش بود...كلا فاجعه اسلاتر داستان واحد و منظمي داشت كه بدك نبود وگرنه بقيه فقط دل و روده بود...
    به نظرم نويسنده روند داستانو گم كرد و سعي كرد با خشونت زياد يه جوري سر و تهش رو هم بياره...
    در مورد نبرد با شیاطین باهات موافقم که خیلی دل و روده کشیش زیاد بود ولی بین همون خون و خون ریزی ها باز هم دارن شان عنصر غافلگیریش رو کم نکرده بود.
    توی کتاب جزیره ی گرگ ها بین اون همه سلاخی کردن و اینا باز هم اون تیکه ای که یونی اون پیشگویی رو کرد....یا توی سری اخر که از هر طرف یه مدل ادم غافلگیر میشد یا مرگ یونی و میرا توی ندای تاریکی اصلا قابل پیشبینی نبود...

    دارن شان ضربه های ناگهانی رو بین همین دل و روده کشی ها هم میزنه

    سرزمين اشباح بهتر بود...حداقل يه سير داستاني منظم داشت اما اونم يه سري تناقضات داشت...مثلا كرپسلي اولش يه نقش منفور بود اما چون داستان يه كسي رو براي پشتيباني دارن مي خواست كرپسلي تبديل به يه شخصيت خوب و عالي شد...كسي كه اول داستان موقع فراري دادن دارن مي تونست اونو بكشه و بهش گفت اگه تو مي مردي يكي ديگه رو واسه دستياري انتخاب مي كردم،آخر داستان واسه ي جون دارن اينقدر وسواس نشون مي داد
    نه،کرپسلی از همون اول منفور نبود،اصلا منفور نبود بنده ی خدا
    همه چی تقصیر خود دارن بود... هی خون نمیخورد و کشش میداد و دلیلای واهی و ادا مدا در میوورد...این لارتن هم فقط حرص میخورداون هم به خاطر اون تینی زد دارن رو نیمه خون اشام کرد وگرنه بیکار نبود که بزنه همچین کاری کنه.

  10. 7 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  11. #81
    مدیر بخش هنر داستان نویسی نویسنده برتر hamed 128 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    محل سکونت
    خونمون
    نگارشها
    515

    پاسخ : دارن شان

    داستان های دارن شان به خاطر صمیمی بیان شدن قشنگه...
    این که کسی مرد یا پیشگویی یونی تغییر زیادی توی جریان داستان درست نکرد فقط می خواست هیجان کاذب بده... تازه غافلگیری ها همه لحظه ای بودن یعنی این نبود که یه مطلبو خیلی ساده ازش تو جلد ۱ رد بشی و تو جلد آخر بفهمی اون چه قدر مهم بوده...
    من از شخصیت کرپسلی خیلی خوشم می اومد اما اگه یادت باشه وقتی اون صحنه سازی مرگ دارن رو پیاده کرد گفت:ممکن بود تو واقعا بمیری که در اون صورت یه دستیار دیگه واسه خودم پیدا می کردم...
    می دونی منظورم اینه که دارن شان در پایان کتاب همه چیز رو به آخر داستان ربط می ده نه اینکه روند داستان توی ۱۲یا۱۰ جلد آخر داستانو رقم بزنه...
    مثلا توی سرزمین اشباح آخر کتاب همه چیزو تقصیر تینی کرد

  12. 11 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  13. #82
    همکار بازنشسته بخش مانگا هنر آموز مانگا tima آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    Neverland
    نگارشها
    2,392

    پاسخ : دارن شان

    تازه غافلگیری ها همه لحظه ای بودن یعنی این نبود که یه مطلبو خیلی ساده ازش تو جلد ۱ رد بشی و تو جلد آخر بفهمی اون چه قدر مهم بوده...
    اِ...ولی اینطوری بودا!!

    اگه تو خود سرزمین اشباح مثال بزنی همین استیو و آر.وی...استیو که مال جلد یک بود ار.وی هم مال جلد دو ولی هر دوشون تو جلد 7 و هشت اومدن...(استیو هم که قسم خورده بود میاد)
    یا همین یکی بودن یونی و نادیا،که از جلد 5و6 تازه معلوم میشه در حالی که یونی واسه ی جلد 3 بود و نادیا واسه ی جلد دو...وبا اینکه زیاد پردازش خاصی تو اولین ورودشون نبود ولی تو جلدای بعد مهم شدن

    می دونی منظورم اینه که دارن شان در پایان کتاب همه چیز رو به آخر داستان ربط می ده نه اینکه روند داستان توی ۱۲یا۱۰ جلد آخر داستانو رقم بزنه...
    مثلا توی سرزمین اشباح آخر کتاب همه چیزو تقصیر تینی کرد
    همه چی به پایانش دیگه.
    ولی پایان به جلدای قبلی ربط هم داره...مثلا همین جلد اول که دارن "شانسی" بلیط رو از تو هوا قاپید رو تو جلد اخر معلوم شد تینی بهش کمک کرده،یا کوردا که تو قسمت مربوط به کوهستان اشباح بود،هارکات درومد.
    پایانش داستان احتمالا همون قبل از بازگشته دارن به گذشته بود چون بعد از اون پایان "دارن شان" بود!

  14. 9 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  15. #83
    همکار بازنشسته بخش مانگا هنر آموز مانگا tima آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    محل سکونت
    Neverland
    نگارشها
    2,392

    پاسخ : دارن شان

    کسی این دور و بر نیست؟؟ خوب خودم میام پست میدم خجسته ای کله سحر

    امروز کتاب جلاد لاغر رو گرفتم و از شب تا الان یه سره بدون مکث خوندمش! بعده عمری یه کتاب با نوشتار دارن شان خوندن کلی چسبید
    هرچند من هنوزم که هنوزه به نظرم سری سرزمین اشباح به نظرم بهترین اثر دارن شانه! هم داستان خون اشامیه...هم اون سناریویه تکراریه پسر مرموز و زیبای خون اشام که عاشق دختر تنها و غمگین انسان شده نیست...خون اشاماش هم موجودات سوپرانسان نیستن که هیچ احدی نتونه شکستشون بده!...فقط یه نمه قوی ترن و همون اداب و رسوم خودشونو دارن (حالا نه همه رو )

    ها اینا درد و دل بود ::#13 تو گلوم گیر کرده بود...ای کنت اعظم دراکولا کجایی که ببینی خون اشامای الان چی شدن!!!::#13::#13

    حالا کسی اینجا جلاد لاغر رو خوندی ایا؟
    کتاب فروشیا دارن...9800 تومان هم هست (به قیمت کتاب هم رحم ندارن !::#13)

    خب داستان ماجرای یه پسر لوس و نازپرورده به اسم جیبل رام هست که از مغروری داره میمیره و چون طوری تربیت شده که برده هارو خیلی پایین تر از خودش میدونه،وقتی به خاطر بی توجهی پدرش و فهمیدن اینکه پدرش اونو مثل دو برادر دیگرش قوی نمیدونه،تصمیم میگیره به یه سفر طولانی به توبیقات بره و شکست ناپذیر بشه ولی برای اینکار باید برده ای رو با خودش ببره که همه جوره بهش وفادار باشه و اون هم به توصیه ی یکی از دوستای پدرش همراه با تل سانی ، در عوض اینکه خانواده ی تل سانی از بردگی در بیان و ازاد شن ، به این سفر مخاطره انگیز و خطرناک میره...

    تو این یه سال کلی اتفاق واسه ی این دو می افته...جیبل با ماجراهایی روبرو میشه که باعث میشن اون روی خیلی چیزا فکر کنه و با افردای روبرو میشه که اصلا اون چیزی که به نظر میان نیستن و اتفاق هایی می افته که باعث میشه اون طرز تفکرشو نسبت به خیلی چیزا و خیلی کسا عوض کنه و همه ی اینا در طول این یه سال سفر کم کم معلوم میشه

    خواننده هم بیسیار بیسیار زیبا با شخصیت ها رابطه برقرار میکنه و به راحتی میتونه درکشون کنه....دیگه کارای دارن شان همینه دیگه من خودم اصلا فکر نمیکردم خوشم بیاد ولی خیلی خوشم اومد TwT بازم میخونمش


    جدا از این امیدوارم این مجموعه ی اقای کرپسلی رو هم ترجمه کنن
    زنده باد دارن شان_ساما

  16. 12 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  17. #84
    Registered User AZOG آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2008
    محل سکونت
    کوه های مه آلود
    نگارشها
    546

    پاسخ : دارن شان

    سلام دوستان
    شاید خبر جدیدی نباشه

    سایت طرفداران دارن شان بعد چندین ماه (شایدم یک سال یادم نیست) مجدداً بازگشایی شد منتهی آدرسش تغییر کرده
    اخطار : محتوای ویژه کاربران
    برای دیدن این محتوا باید وارد سایت شوید یا ثبت نام نمایید.
    یه کسایی رو تو زندگیم گم کردم.
    خدایا کمکم کن یا پیداشون کنم یا فراموششون
    .

  18. 9 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  19. #85
    Registered User Miss Kaiba آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    221b Baker Street
    نگارشها
    696

    پاسخ : دارن شان

    بعد ده سال اومدم اينجا
    منم جلاد لاغرو خوندم
    داستانش دركل قشنگ بود و پايان خيلي جالبي داشت
    ولي مشكلي كه در طول خوندنم داشتم اين بود كه از شخصيت اول داستان خيلي بدم ميومد و چون داستان از زبون اون بود همش دلم ميخواست فحش بدم
    حتي آخركارم باز از جيبل خوشم نيومد... #5
    درعوض اين تل ساني خيلي موجود دوست داشتني بود
    I am the son and heir... of nothing in particular


  20. 8 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  21. #86
    Registered User Miss Kaiba آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    221b Baker Street
    نگارشها
    696

    پاسخ : دارن شان

    کسی مجموعه ی Zom-B رو میخونه؟

  22. 3 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  23. #87
    گرافیست تیم Urash
    Graphic
    pucira_mja آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2008
    محل سکونت
    تهران
    نگارشها
    1,810

    پاسخ : دارن شان

    نقل قول نوشته اصلی توسط Miss Kaiba نمایش پست ها
    کسی مجموعه ی Zom-B رو میخونه؟
    خوبه؟؟؟
    آرام ؟آرام بـرای چـه بایـد گـرفت ؟ وقتـی بمیریـم ، خـود به خـود آرام می گـیریم !
    پیـش از آنکـه بمیریـم کـه نبایـد بمیریـم !

  24. 3 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  25. #88
    Registered User Miss Kaiba آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2007
    محل سکونت
    221b Baker Street
    نگارشها
    696

    پاسخ : دارن شان

    آره من که خوشم اومده تا اینجا
    12 جلد هست
    تا الان سه جلدش ترجمه ی فارسی چاپ شده با اجازه ی خود دارن شان و گرفتن حق کپی رایت


  26. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


  27. #89
    مدير بخش Pandora Hearts همکار بخش سریال های آسیایی APTA Fire Team Sh_shlove6 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    محل سکونت
    جايي در ناكجا آباد
    نگارشها
    4,448

    پاسخ : دارن شان

    نقل قول نوشته اصلی توسط Miss Kaiba نمایش پست ها
    بعد ده سال اومدم اينجا
    منم جلاد لاغرو خوندم
    داستانش دركل قشنگ بود و پايان خيلي جالبي داشت
    ولي مشكلي كه در طول خوندنم داشتم اين بود كه از شخصيت اول داستان خيلي بدم ميومد و چون داستان از زبون اون بود همش دلم ميخواست فحش بدم
    حتي آخركارم باز از جيبل خوشم نيومد... #5
    درعوض اين تل ساني خيلي موجود دوست داشتني بود
    آ من اینجا رو ندیده بودم چرا!
    من هم موقع خوندن جلاد لاغر همین حس رو داشتم ولی داستان خیلی خوب یه شخصیت سمج و یک دنده رو نشون داد. البته به سن کاراکتر هم میخورد. ولی رو مخ بود :دی

  28. 4 كاربر برای این ارسال مفيد سپاسگزاری كرده اند :


صفحه 6 از 6 نخستنخست ... 456

Tags for this Thread

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ