سرزمین اشباح با کلی نقص تموم شد
اون یارو تینی اندازه ی خری قدرت داشت
هر کاری دارن میکرد مهم نبود دوباره بر میگشت گذشته و آینده رو عوض میکرد
خوب چه فرقی داشت دارن چیکار کنه
تنها کار ایوانا به درد بخور بود چون اون هم قدرت زیادی داشت
و تینی زیادی نمی تونست بهش گیر بده
بعدش من از این همه کشت و کشتار شک نداشتم دارن آخرش میمیره
با چی با کشتن؟
با یه چیزی مثل خدا شدن؟
میگم این دارن شان چرا اینقدر دوست داره شخصیت هاش رو بکشه؟
من تو این کتاب زیاد از کشتن شارمیلیا و برانابوس و درویش نارحت نشدم
چون این ها عمرشون رو کرده بودن
ولی در عوض از مرگ میرا و شارک خیلی اعصابم خورد شد
حداقل سرزمین اشباح یه چندتا شخصیت به درد بخور رو زنده گذاشت ولی این زد همه شون رو تیلیت کرد
علاقه مندی ها (Bookmarks)