ترانه های افشین سرفراز

[TiTi girl]

باشه حتما >>دختر سیاه پوش>>اسم تاپیکم

[TiTi girl]

می ترسم؛ می ترسم از سرما، از زندگی بی گرما.

می ترسم از آن شراره های خفته در نگاه های قیافه های آشنا.

فکر می کردم، زندگی، باید زیبا باشد،

اما باید، معنای زندگی را از آن تنها،

نگاه های کنار خیابان سوال کرد.

شاید فردا، دیگر او را،

یارای پاسخ به سوالت مجالی نباشد،

بشتاب، بسویش،

به حالش نگاهی کن،

شاید پاسخت را بیابی

[TiTi girl]

در انتهای درخشش امواج نیلگون اقیانوس نگاهت،
و در آن اعماق کوه های رسته در کنار چشمه های کهربایت
دوباره، احساس می کنم.

صدای خسته ات را،
با تمام وجود،
دوست می دارم.

دستانت را دیگر،
که توان نیاز را از یاد برده اند،
اما من احساس را در دستان
پینه بسته، گشاده تو می یابم.

مرا بنگر،
که در ژرف ترین احساسات نگاهت،
رو بسوی گذشته های دور می یابم.

باری،
همانندت،
در این تنها سرای سخن گفتن،
و عشق ورزیدن،
یکتا می یابم.
به نیاز بودن در کنارت.
و عشق به تو.

[Huashan]

واو ... دوباره ترانه هات رو خوندم ...خیلی کارت خوبه ...

کلامت خیلی محکمه ... اصلا به زبون یه دختر نمی خوره ... من ترانه زیاد خوندم ... کارهای زن ها و مردها رو دیدم ... کارهای تو اصلا جنس زنونه نداره ...

ترکیبات ، استعارات و کلمات خیلی سنگینی رو استفاده می کنی که به جرات می تونم بگم که توی کارهای ترانه سراهای امروز داخل ایران به سختی پیدا می شه ...

منکه شخصا به کارات علاقمند شدم ...

با کسی کار می کنی ، با موزیسین یا خواننده ای ؟ ... تا حالا کارات رو به کسی دادی ؟ ...

ترانه های مورد علاقه ی من :
گمشده ، شام آخر ، روشن تر از ستاره

ترکیبات و بیت های خوش ساخت و قوی :
تو می رفتی
و سکوت خیس بندر
انتظار یعغوب بود.

بسیار زخم آموخته ام ( مفهومش جدید نیست ، اما ترکیب زخم آموختن جدیده از نظر من )

با من بیا! آیینه ها چشم یهوداست
آواز من، تنهاتر از بغض مسیحاست ( واو ... خیلی قشنگه ... آفرین )

دریا به دریا، گم شدن در شیون موج
پرواز در پرواز، رقص مرگ قوهاست ( من از ساختارش خوشم میاد ، ولی احساس می کنم که وزن و معنیش مشکل داره ... )

یا قصه، یا انسان یکی ماند بر این خاک
پس مرگ را دریاب! تا این قصه با ماست
( قشنگه ، همه چیزش قشنگه ... )

با من بیا، بغض زمین باور ندارد
پرواز ما چون خنده ای در چشم فرداست ( قشنگه )

تو حضور يه طلوعي
روي قله هاي دور ( قشنگه )

شكسته بغض گل در گريه هايم

خوب هنوز و دیروز!

و سه نقطه ها :

ظاهرا به کلمه ی مصلوب خیلی علاقه داری ، و دوست داری حتما توی شعرت ازش استفاده کنی ، اتفاقا منم مثل تو به این کلمه علاقه دارم ، ولی به نظرم خوب توی شعرات این کلمه جا نیوفتاده ...

چون شام، شام آخر فانوس در باد
آواز من مصلوب برادر همین جاست

ولی امروز تلخ و خسته / من تو مصلوب دردیم

ولی تنها جایی که این کلمه خیلی خوب استفاده شده به نظر توی شعر شهیار هست ... به صلیب صدا مصلوبم این دوست .

از طرفی کلمه ی دیگه ای که ظاهرا خیلی ازش استفاده می کنی و دوس داری توی شعرت حتما باشه " بغض " هست ... به نظرم از این کلمه و بار معناییش به خوبی استفاده کردی ، با این حال زیاد از این کلمه استفاده می کنی ، تقریبا توی همه ی ترانه هات هست .

ولی فقط یه جا درست به نظرم استفاده نشده ...

همه حرفاتو بگو / من پر از شنیدنم
توی بغض جاده ها / تشنه ی رسیدنم
اینجا کلمه ی بعض درست استفاده نشده ، بغض جاده ها ، تشنگی رو توجیه نمی کنه( بیت ها باید ارتباط معنایی داشته باشن ، حتی زمانی که از صنایع ادبی استفاده می کنی ) .. مثلا اگر می گفتی " توی سراب جاده ها / تشنه ی رسیدنم " . اینطوری هم معنا دار بود و هم وزنش درست در میومد ...

ای کاش می شد ای کاش / هر لحظه از تو گفتن
در مسلخ شکستن / در آینه شکفتن
اینجا هم به نظرم ، از کلمه ی مسلخ خوب استفاده نشده ... به نظرم خیلی ساده از یه کلمه ی سنگین با یه بار معنایی بزرگ استفاده شده ... راستی از کلمه ی آینه هم زیاد استفاده می کنی ... البته اینم ایراد نمی دونم ، خود من هم شخصا از این کله توی ترانه خوشم میاد ...

فرصت ندارم که در مورد وزن ترانه ها کاری کنم ، ولی از کلا از کلمات خوبی تو شعرات استفاده می کنی ،

پیشنهاد : پیشنهاد می دم که موقع استفاده از کلمات جدید و بدیع دقیق باشی . و همچنین در جای مناسب استفاده کنی

[Huashan]

الان که رفتم یه سرچی کردم ( حس ششم ) ... این لینک رو پیدا کردم ... می شه در این باره توضیح بدی ؟؟؟؟ ...وبلاگ متعلق به افشين سرفراز
و این لینک

افشین سرفراز ، برادر همون اردلان سرفراز ترانه سرای معروفه ... البته من با کارهای افشین سرفراز آشنایی نداشتم ...

[AMIRESHAB]

دختر تو شاهکاری
من فکر میکردم این شعرای مورد علاقت بیدن نمی دونستم مال خودته
ادامه بده ...........