Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

صفحه 5 از 84 نخستنخست ... 345671555 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 75 , از مجموع 1255

موضوع: جملات قشنگ

  1. #61
    APTA Fire Team dawn-p آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    hidden leaf village
    نگارشها
    806

    پاسخ : جملات قشنگ

    روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.
    اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
    دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی
    و سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی
    پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟
    لقمان جواب داد: اگر کمی دیر تر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.
    اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهنرین خوابگاه جهان است.
    و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست

  2. سپاس


  3. #62
    Registered User A-A.DeViLiSH آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    محل سکونت
    توو جهنم از هرکی بپرسی castlevania بلده!
    نگارشها
    1,155

    پاسخ : جملات قشنگ

    اگه برای دست دادن به آفتاب تمام شب را گریه کنی لذت دیدن ستارگان را از دست خواهی داد !
    Nyx Nyyx Nyyyx Haa Haaa Haaa Haaaaaaa

  4. #63
    APTA Fire Team dawn-p آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    hidden leaf village
    نگارشها
    806

    پاسخ : جملات قشنگ

    استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید:
    به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟

    شاگردان جواب دادند:
    50 گرم ، 100 گرم ، 150 گرم

    استاد گفت:
    من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا“ وزنش چقدراست. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

    شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.
    استاد پرسید:

    خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟
    یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد میگیرد.
    حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟
    شاگرد دیگری گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند. و مطمئنا“ کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند.
    استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟

    شاگردان جواب دادند: نه
    پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟ درعوض من چه باید بکنم؟

    شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید.
    استاد گفت: دقیقا“ مشکلات زندگی هم مثل همین است..

    اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید.
    اشکالی ندارد. اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد.

    اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.
    فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است.. اما مهم تر آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید.
    به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند، هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش می آید، برآیید!

    دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری.
    زندگی همین است!

  5. #64
    APTA Fire Team dawn-p آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    hidden leaf village
    نگارشها
    806

    پاسخ : جملات قشنگ

    دروس جالب براي زندگي
    درس پنجم :يه شب خانم خونه به خونه بر نميگرده و تا
    صبح پيداش نميشه!
    صبح بر ميگرده خونه و به شوهرش ميگه كه
    ديشب مجبور شده خونه يكي از دوستهاي
    صميميش (مونث) بمونه...
    شوهر بر ميداره به
    ۲۰ تا از صميمي ترين
    دوستهاي زنش زنگ ميزنه ولي هيچكدومشون حرف
    خانم خونه رو تاييد نميكنن!
    يه شب آقاي خونه تا صبح برنميگرده خونه.
    صبح وقتي مياد به زنش ميگه كه ديشب مجبور
    شده خونه يكي از دوستهاي صميميش (مذكر)
    بمونه...
    خانم خونه بر ميداره به
    ۲۰ تا از صميمي
    ترين دوستهاي شوهرش زنگ ميزنه :
    ۱۵ تاشون
    تاييد ميكنن كه آقا تمام شب رو خونهء اونا
    مونده!
    ۵ تاي ديگه حتي ميگن كه آقا هنوزم
    خونه اونا پيش اوناست !!!
    نتيجه اخلاقي: يادتون باشه كه مردها
    دوستهاي بهتري هستند
    !

  6. #65
    Registered User rahgozar آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    نگارشها
    16

    پاسخ : جملات قشنگ

    هر چه قدر قوی شوی از خر قوی تر نیستی!
    بارت می کنند و از تو کار می کشد
    هر چه قد بزرگ شوی از گاو بزرگ تر نیستی!
    می دوشنت
    پس آدم باشو دنبال مغزت باش و او را بزرگ کن
    ------------------------------------------------------------
    نمیدونم تا چه اندازه نوشته هام نزدیک بود به اصلش ولی کلا این نوشته ی دکتر شریعتی به پسرشه

  7. سپاس


  8. #66
    Registered User arya آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    محل سکونت
    ایران عزیز
    نگارشها
    191

    پاسخ : جملات قشنگ

    دخترك آلبوم عكس هاي خانوادگي رو نگاه ميكرد. مامان جون، بابا جان، خاله سودي، دايي رضا، مامان، ... و يك مرد. مرديكه مامان ميگفت اسمش "بابا"س اما تا حالا نديده بودش. مامان گفته بود كه چون بعضي ها فكرهاي بابات رو دوست نداشتن اون رو از ما دور كردن و دخترك به فكر فرو ميرفت كه يك نفر چقدر ميتونه ترسو باشه كه از فكر كردن كسي بترسه. دخترك دوست داشت هر روز نشوني باباش رو از مامان بپرسه چون اينجوري ميتونست عكس خودش رو توي آب جمع شده توي چشم مامانش ببينه و از اين تصوير خيلي خوشش ميومد. اما دخترك از جواب مامان سر در نميآورد. اون هنوز با واژه "اعدام" خيلي بيگانه بود.

  9. #67
    APTA Fire Team dawn-p آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    hidden leaf village
    نگارشها
    806

    پاسخ : جملات قشنگ

    بخشش حكايتي از زبان مسيح نقل مي كنند كه بسيار شنيدني است . مي گويند او اين حكايت را بسيار دوست داشت و در موقعيت هاي مختلف آن را بيان مي كرد . حكايت اين است : مردي بود بسيار متمكن و پولدار روزي به كارگراني براي كار در باغش نياز داشت. بنابراين ، پيشكارش را به ميدان شهر فرستاد تا كارگراني را براي كار اجير كند . پيشكار رفت و همه ي كارگران موجود در ميدان شهر را اجير كرد و آورد و آن ها در باغ به كار مشغول شدند . كارگراني كه آن روز در ميدان نبودند، اين موضوع را شنيدند و آنها نيز آمدند . روز بعد و روزهاي بعد نيز تعدادي ديگر به جمع كارگران اضافه شدند . گرچه اين كارگران تازه ، غروب بود كه رسيدند ، اما مرد ثروتمند آنها را نيز استخدام كرد .
    شبانگاه ، هنگامي كه خورشيد فرو نشسته بود، او همه ي كارگران را گرد آورد و به همه ي آنها دستمزدي يكسان داد. بديهي ست آناني كه از صبح به كار مشغول بودند ، آزرده شدند و گفتنـد : « اين بي انصافي است . چه مي كنيد ، آقا ؟ ما از صبح كار كرده ايم و اينان غروب رسيدند و بيش از دو ساعت نيست كه كار كرده اند . بعضي ها هم كه چند دقيقه پيش به ما ملحق شدند . آن ها كه اصلاً كاري نكرده اند » .

    مرد ثروتمند خنديد و گفت : « به ديگران كاري نداشته باشيد . آيا آنچه كه به خود شما داده ام كم بوده است ؟ » كارگران يكصدا گفتند : « نه ، آنچه كه شما به ما پرداخته ايد ، بيش تر از دستمزد معمولي ما نيز بوده است . با وجود اين ، انصاف نيست كه ايناني كه دير رسيدند و كاري نكردند ، همان دستمزدي را بگيرند كه ما گرفته ايم » . مرد دارا گفت : « من به آنها داده ام زيرا بسيار دارم .. من اگر چند برابر اين نيز بپردازم ، چيزي از دارائي من كم نمي شود . من از استغناي خويش مي بخشم . شما نگران اين موضوع نباشيد . شما بيش از توقع تان مزد گرفته ايد پس مقايسه نكنيد . من در ازاي كارشان نيست كه به آنها دستمزد مي دهم ، بلكه مي دهم چون براي دادن و بخشيدن ، بسيار دارم . من از سر بي نيازي ست كه مي بخشم .»
    مسيح گفت : « بعضي ها براي رسيدن به خدا سخت مي كوشند . بعضي ها درست دم غروب از راه مي رسند . بعضي ها هم وقتي كار تمام شده است ، پيدايشـان مي شـود . امـا همه به يكسان زير چتر لطف و مرحمت الهي قرار مي گيرند .» شما نمي دانيد كه خدا استحقاق بنده را نمي نگرد ، بلكه دارائي خويش را مي نگرد . او به غناي خود نگاه مي كند ، نه به كار ما . از غناي ذات الهي ، جز بهشت نمي شكفد . بايد هم اينگونه باشد . بهشت ، ظهور بي نيازي و غناي خداوند است . دوزخ را همين خشكه مقدس ها و تنگ نظـرها برپـا داشتـه اند . زيرا اينان آنقدر بخيل و حسودند كه نمي توانند جز خود را مشمول لطف الهي ببينند .

  10. #68
    winner14
    Guest

    پاسخ : جملات قشنگ

    خیلی قشنگ بود. میسی

  11. #69
    Registered User arya آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2009
    محل سکونت
    ایران عزیز
    نگارشها
    191

    پاسخ : جملات قشنگ

    آنگاه که ضربه هاي تيشه زندگي را بر ريشه آرزوهايت حس ميکني؛ به خاطر بياور که زيبايي شهاب ها از شکستن قلب ستارگان است

  12. سپاس


  13. #70
    APTA Fire Team dawn-p آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    hidden leaf village
    نگارشها
    806

    پاسخ : جملات قشنگ

    نقل قول نوشته اصلی توسط winner14 نمایش پست ها
    خیلی قشنگ بود. میسی
    خواهش ميكنم احسان جان

  14. #71
    winner14
    Guest

    پاسخ : جملات قشنگ

    همیشه بدان که در اوج معینی دیگر هیچ ابری نیست ، اگر دیدی آسمان زندگیت ابریست بدان که روحت انقدر که باید بالا نرفته !

  15. #72
    Registered User fati_q8 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2009
    محل سکونت
    کویت
    نگارشها
    198

    پاسخ : جملات قشنگ

    میخواستم برای رفتنت اشک بریزم ولی دیدم تمام اشکامو واسه به دست اوردنت ریختم

  16. سپاس


  17. #73

    پاسخ : جملات قشنگ

    اگر اولش به فکر آخرش نباشی، آخرش به فکر اولش میافتی


  18. سپاس


  19. #74
    APTA Fire Team dawn-p آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    hidden leaf village
    نگارشها
    806

    مناظره بين ليلي و مجنون

    مناظره بين ليلي و مجنون
    لیلی گفت: موهایم مشکی ست، مثل شب، حلقه حلقه و مواج،

    دلت توی حلقه های موی من است.

    نمی خواهی دلت را آزاد کنی؟

    نمی خواهی موج گیسوی لیلی را ببینی؟



    مجنون دست کشید به شاخه های آشفته بید و گفت: نه نمی خواهم،

    گیسوی مواج لیلی را نمی خواهم.

    دلم را هم.



    لیلی گفت: چشمهایم جام شیشه ای عسل است، شیرین،

    نمی خواهی عکست را توی جام عسل ببینی؟

    شیرینی لیلی را؟



    مجنون چشمهایش را بست و گفت: هزار سال است عکسم ته جام شوکران است، تلخ.

    تلخی مجنون را تاب می آوری؟



    لیلی گفت: لبخندم خرمای رسیده نخلستان است.

    خرما طعم تنهایی ات را عوض می کند.

    نمی خواهی خرما بچینی؟



    مجنون خاری در دهانش گذاشت و گفت: من خار را دوستتر دارم.



    لیلی گفت: دستهایم پل است. پلی که مرا به تو می رساند. بیا و از این پل بگذر.



    مجنون گفت: اما من از این پل گذشته ام. آنکه می پرد دیگر به پل نیازی ندارد.



    لیلی گفت: قلبم اسب سرکش عربی ست.

    بی سوار و بی افسار.

    عنانش را خدا بریده، این اسب را با خودت می بری؟



    مجنون هیچ نگفت.



    لیلی که نگاه کرد، مجنون دیگر نبود؛ تنها شیهه اسبی بود و رد پایی بر شن.



    لیلی دست بر سینه اش گذاشت، صدای تاختن می آمد.
    .
    .
    .

  20. سپاس


  21. #75
    APTA Fire Team dawn-p آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    hidden leaf village
    نگارشها
    806

    پاسخ : جملات قشنگ

    دروس جالب براي زندگي
    درس ششم :چهار تا دوست كه ۳۰ سال بود همديگه رو
    نديده بودند توي يه مهموني همديگه رو مي
    بينن و شروع مي كنن در مورد زندگي هاشون
    براي همديگه تعريف كنن...
    بعد از مدتي يكي از اونا بلند ميشه ميره
    دستشويي. سه تاي ديگه صحبت رو مي كشونن به
    تعريف از فرزندانشون :
    اولي: پسر من باعث افتخار و خوشحالي منه.
    اون توي يه كار عالي وارد شد و خيلي سريع
    پيشرفت كرد.
    پسرم درس اقتصاد خوند و توي يه شركت بزرگ
    استخدام شد و پله هاي ترقي رو سريع بالا
    رفت و حالا شده معاون رئيس و اونقدر پولدار
    شده كه حتي براي تولد بهترين دوستش يه
    مرسدس بنز بهش هديه داد !
    دومي: جالبه. پسر من هم مايه افتخار و
    سرفرازي منه. توي يه شركت هواپيمايي مشغول
    به كار شد و بعد دوره خلباني گذروند و
    سهامدار شركت شد و الان اكثر سهام اون شركت
    رو تصاحب كرده. پسرم اونقدر پولدار شد كه
    براي تولد صميميترين دوستش يه هواپيماي
    خصوصي بهش هديه داد !!!
    سومي: خيلي خوبه. پسر من هم باعث افتخار من
    شده ...
    اون توي بهترين دانشگاههاي جهان درس خوند
    و يه مهندس فوق العاده شد. الان يه شركت
    ساختماني بزرگ براي خودش تاسيس كرده و
    ميليونر شده. پسرم اونقدر وضعش خوبه كه
    براي تولد بهترين دوستش يه ويلاي
    ۳۰۰۰
    متري بهش هديه داد!
    هر سه تا دوست داشتند به همديگه تبريك مي
    گفتند كه دوست چهارم برگشت سر ميز و پرسيد
    اين تبريكات به خاطر چيه؟!
    سه تاي ديگه گفتند: ما در مورد پسرهامون كه
    باعث غرور و سربلندي ما شدن صحبت كرديم
    راستي تو در مورد فرزندت چي داري تعريف
    كني؟!
    چهارمي گفت: دختر من رقاص کاباره شده و
    شبها با دوستاش توي يه كلوپ مخصوص كار ميكنه!
    سه تاي ديگه گفتند: اوه مايه خجالته چه
    افتضاحي !!!
    دوست چهارم گفت: نه! من ازش ناراضي نيستم.
    اون دختر منه و من دوستش دارم. در ضمن زندگي
    بدي هم نداره.
    اتفاقا همين دو هفته پيش به مناسبت تولدش
    از سه تا از صميمي ترين دوست پسراش يه
    مرسدس بنز و يه هواپيماي خصوصي و يه ويلاي
    ۳۰۰۰ متري هديه گرفت !!!
    نتيجه اخلاقي: هيچوقت به چيزي كه كاملا در
    موردش مطمئن نيستي افتخار نكن !!!

  22. سپاس


Tags for this Thread

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ