+ در نبود قفس، آزادی برای پرنده بی معناست.
+ دور از جون دانش، ز گهواره تا گور تراول بجوی.
+ گورستان پر است از آرزو های در خاک رفته.
+ در هوای ابری، سایه ام خستگی در می کند.
+ فرصت بی خبری تمام شد، خبردار باشید.
+ جواب روشن کبریت، آتش است.
+ جادوی پاییز، سبز ها را زرد و نارنجی می کند.
+ به علت باز شدن غنچه گل در ملاء عام، بوته گل محاکمه شد.
+ آزادی، مشت ها را می بندند و چشم و گوش ها را باز می کند.
+ نمی دانم در کدام لیستم، اما از خودی ها نیستم.
+ قبل از اینکه درازم کنند، کوتاه آمدم.
+ آن هایی که زبانشان دراز است، شخصیتشان کوتاه است.
+ فصل انتخابات، فصل خانه تکانی ذهن ها بود.
+ هیچ گاه نابینایان تصمیمات کور کورانه نمی گیرند.
+ پاک کن به جرم محو و نابودی کلمات محاکمه شد.
+ در ایست و بازرسی قبل از تفتیش، عقایدم را پنهان کردم.
+ فریاد کشیدنی است ولی کمتر وزن می شود.
+ بیشتر گفته هایم را با سکوت سانسور کردم.
+ زندان های خالی شهر پر است از آزادی.
+ از نظر عوام، آزادی یعنی میدان و قفس یعنی خانه امن.
علاقه مندی ها (Bookmarks)