Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: ترکمن

  1. #1
    Registered User PipBpy3000_v2 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    محل سکونت
    ترکمن صحرا
    نگارشها
    292

    Post ترکمن

    درود.
    در اینجا می خوام در مورد "ترکمن" ها مطلب بزارم. با این که خودم ترکمن هستم ولی چیز زیادی از ترکمن ها نمی دونم.
    اینجا من مطالب رو کم کم پست می دم تا هم خودم یه چیزی یاد بگیرم و هم شما اطلاعاتتون بیشتر شه!
    اگه سوالی داشتین بپرسین شاید تونستم جواب بدم!

    راستی، منبع اصلی من http://www.turkmenstudents.com/ هست. البته اونجا هم از منابع دیگه مطلب گذاشتن، ولی جالبه!


    ویرایش توسط PipBpy3000_v2 : 03-29-2010 در ساعت 08:52 AM

  2. #2
    Registered User PipBpy3000_v2 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    محل سکونت
    ترکمن صحرا
    نگارشها
    292

    پاسخ : ترکمن

    طوايف تركمنها:

    تركمنها به قبايل و تيره هاي متعددي تقسيم مي شوند كه در ذيل نام آنها را مي آوريم: عالي ايلي، چاودار، يمرلي، ارساري، سالور، ساريق، تكه، يموت، گوكلان.
    اكنون به بررسي محل زندگي و خصوصيات آنها مي پردازيم با توجه به اينكه بيشترين اطلاعات در كتابهاي مختلف در مورد سه طايفه تركمن يعني تكه، يموت و گوكلان آمده است در مورد ساير طوايف تركمن فقط به معرفي و توضيحي مختصر اكتفا مي كنيم.

    تركمنهاي عالي ايل: آل ايلي يا علي ايلي ها عمدتاً در ناحية اندخوي در مرز شمالي افغانستان ساكن بودند، هرچندكه بخش كوچكي از اين قبيله در مرز شمالي و ايالات قوچان و دره گز ايران زندگي مي كردند و تابع امير افغانستان بودند. B تركمنهاي چاودار: چاودريا چوديرها در منطقه بين مانقشلاق و خيوه زندگي مي كردند تيره‌هاي عمدة آنها از بحر خزر تا «كهنه اورگنچ» و«بولدومساز» و«پرسو» و«گوگ‌جق مرو» متفرق مي‌باشند.

    تركمنهاي يمرلي: يمرلي ها در سمت شرقي آمودريا ساكن بودند.

    تركمنهاي ارساري: اين قوم تركمن در ساحل چپ آمودريا از بخارا گرفته تا بلخ و سرزمين داخل افغانستان ست داشتند. ارساري ها يكي از قبايل كثيرالعده تركمن در آسياي ميانه بودند. بعد از غلبه روسها بر تركمنستان، اكثر ارساريها به دولت روسيه توسط بخارا خراج مي پرداختند و تعداد كمي از آنها تبعه افغانستان بودند. اكثر آنها اسكان يافته بودند؛ آنها در روابط بين خانات بخارا و افغانستان نقش عمده داشتند و منتصب به چند تيره مي شدند. الف- قارا: ب- باكول: ج- آلاچا، هـ - اوكا.

    تركمنهاي سالور: سالورها يكي از قديمي ترين قبايل تركمن بودند. احتمالاً تعداد آنها قبل از جنگها و مهاجماتي كه موقع انتقال قسمت عمده تركمنها توسط سلجوقيان از آسياي مركزي به غرب روي داد بيشتر بود. سالورها در شرق سرزمين تكه، بين سرخس و رود مرغاب، مي‌زيستند. و در اواخر دوران صفوي تركمنهاي سالور در ناحيه «اتك» و «آخال» مسكن گرفتند.
    و بعد از مرگ نادرشاه حركت تدريجي خود را به سوي خراسان آغاز كردند. سالرها در دوران پادشاهي فتحعليشاه خود را به رود تجن رساندند عباس ميرزا نايب السلطنه درگيريهاي زيادي با اين اقوام داشته است. سرانجام وي براي ريشه كن كردن اين قوم در 12جمادي الثاني 1248هـ. ق. راهي سرخس شد و عدة زيادي از سالرها را اسير كرده به مشهد آورد.
    تقسيم بندي آنها به قرار ذيل است: الف- يلواج (يالاواچ) ب- قره‌مان ج- آنابوگلي. كه هركدام از اين طوايف نيز خود به شعبات مختلفي تقسيم مي شوند.

    تركمنهاي ساريق:
    يك قبيله قديمي ديگري بودند كه در ناحية پنجده كنار رود مرغاب، شرق سالورها ساكن بودند. اينها هم مانند سالورها به شجاعت مشهورند و مانند آنها تعدادشان بعجله روبه كاهش گذاشته است. اين طايفه به قبايل متعددي با نامهاي خراسانلي، بيراج، سوخته، آلاشا، هرزقي تقسيم مي شوند كه هركدام داراي شعبات مختلفي هستند. ساريق ها در كنار رودخانة مرغاب اشتغال دارند و به اين واسطه به زراعت و باغباني مي پردازند. گله‌هاي زياد گوسفند و شتر كثير دارند كه نزديكي رودخانه قاراتپه در دامنة شمال پاروپامسيوس خوراك فراوان به جهت آنها موجود است.

    تركمنهاي تكه:
    تكه بزرگترين و نيرومندترين قبيله تركمنهاست كه نفوذ آنها دركشورهاي مجاور بلكه در ميان كل مردم تركمن محسوس بود. قدرت فزاينده تكه، رهبريت تركمنها را به آنها داد. همانطوريكه در واقع اسم آنها هم تلويحاً بيانگر آن بود.
    آنها در آخال و واحه هاي مرو، و در سرتاسر كوير و اوزبوي، از نزديك چاههاي ايگدي گرفته تا مرزهاي واحه خيوه مي زيستند. زماني اكثريت جمعيت تكه در سرزمين آخال ساكن شده بودند، اما بعد از اينكه سدي روي مرغاب ساخته شد، عده اي به واحه مرو انتقال يافتند، كه بدين ترتيب مرو از واحة آخال پرجمعيت‌تر گرديد. و بواسطه اسم محل سكناي خود موسوم به آخال تكه و تكه مرو شدند.
    علت انتقال تكه هاي مرو از واحة آخال فشار جمعيت و نداشتن زمينهاي زراعي كافي و عدم وجود آذوقه در آخال بوده است كه يكي از رهبران تكه بنام قوشيدخان با زدن سدي بر روي رودخانه مرغاب آن واحه را آباد مي كند. و تكه هاي مرو در سال 1835 از آخال تكه جدا مي‌شود و در مرو در كنار رودخانه مرغاب سكني مي گزينند. آنچه كه از آنها اطلاع در دسترس است اينكه در آن اوقات عدة زيادي از تركمنهاي تكه به راهنمائي اورازخان از زمين آخال حركت كرده به مسافت هشتاد ورست به مغرب روستاي جيار كه در انتهاي هري رود واقع است رسيدند.
    سي سال بعد تكه ها جنگ خونريزي را با ايرانيهائي داشتند كه از طرف قاجاريه جهت تنبيه و غارت آنها فرستاده شده بودند در اين جنگ - كه به جنگ مرو معروف است- تكه ها شكست سختي را بر قشون ايران وارد ساختند. بعد از شكست ايرانيها تركمنهاي تكه «تراكمة ساريق وسالور را مطيع خود نمودند و تمام خاك مرو را تصرف كرده و خودرا نه تنها از تبعيت ايرانيها خلاص كردند، بلكه از تبعيت اهل خيوق نيز بيرون آمدند. تكه ها كه از نيرومندترين و شجاعترين طايفة تركمن هستند در مقابل هجوم قشون ايراني و روسي مقاومتهاي زيادي مي كنند و شكست زيادي را به اين دو مهاجم قدرتمند و نيز حاكم خيوه وارد ميسازند. در مورد شجاعت تكه ها در گرگان نامه مسيح ذبيحي اينگونه آمده است .كه : ««تنها تراكمة تكه سبب هستند كه روسها با هزار زحمت وضع حاليه خود را در آسياي وسطي تحصيل نموده اند ]و[ نتوانند روابط خود را در اين ممالك وسعت دهند.. كار آساني نخواهد بود كه روسها تراكمه تكه را به اطاعت درآورند. آنچه بيشتر اسباب صعوبت انقياد تراكمة تكه است نه تنها شجاعت آنهاست كه چندين دفعه علايم آنها به ظهور رسيده است بلكه ميل زياد آنها به آزادي مي‌باشد.»
    مسكن دائمي تكه ها نوار باريكي بود كه در طول كوپت داغ، از قزل آروات تا گاوارز، و دشت حاصلخيز مرغاب قرار داشت. به گفته گرودكوف، اكثر دهات تكه مخصوصاً در آخال، بوسيلة ديوارهاي گلي بلند احاطه شده و بصورت مكانهاي استحكاماتي در مسير رودخانه ها، گاهي تك، بعضي اوقات بصورت جفت و حتي گروههاي بزرگتر قرار داشتند.
    مهمترين اينها عبارتند از: در كانال گوزباشي، باگير، قاري قالا، ميراوا. گوكجه، ساليك قالا، قبچاق و عشق آباد؛ در رودخانه كوزلوخ، يميشان، شوقالا، كياليجار، باب آراب، گومبت لي. وايزگنت قرار داشت؛ در رودخانه فيروزي يني سو و رولمتاي بوزمين قرار داشت و سرانجام در سكيزياب، يانگي قالا، گوك تپه ، كهنة گوگ تپه و آخال واقع بود.
    تكه ها به دو تيرة عمده تقسيم مي شوند به نامهاي توختاميش و اوتاميش، تكه هاي توختاميش خود به دو تيرة بك و وكيل منشعب مي شوند كه از هركدام تيره هاي متعدد ديگري انشعاب پيدا مي‌كند. تكه هاي اوتاميش نيز به دو تيرة سيچمازشامل و باخشي شامل تقسيم مي شوند كه هركدام از آنها نيز به تيره هاي كوچكتري تقسيم مي شوند.

    ادامه در پست بعدی...
    ویرایش توسط PipBpy3000_v2 : 03-27-2010 در ساعت 02:17 PM

  3. #3
    Registered User PipBpy3000_v2 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    محل سکونت
    ترکمن صحرا
    نگارشها
    292

    پاسخ : ترکمن

    ادامه ی طوايف تركمنها:

    تركمنهاي يموت:
    يموتها از قبايل قديمي و پرجمعيت تركمن است و آنها نيز به مانند تكه ها از طوايف نيرومند و شجاع تركمن هستند كه در مصاف جنگ با ايرانيان و تزارهاي وحشي شجاعت و نيرومندي خود را بارها به ثبوت رسانيدند.
    يموتها كثيرالعده و شديداً پراكنده شده‌اند و ساكن مناطق استرآباد تا كراسنوودسك (قزل سو) سواحل شرقي درياي خزر و اطراف خيوه بودند. در گرگان نامه مسيح ذبيحي در مورد معرفي تركمنها مطالب ارزنده اي آمده است كه مختصراً مي‌آوريم. ««در معرفي تركمنها ‌ ابتدا به آنهايي اشاره خواهيم نمود كه بيشتر در اطراف مشرق سكني داشته و با روسها بيشتر مربوط بوده و معروفتر از ديگران هستند. نزديك درياي خزر مابين رودخانه هاي اترك و گرگان تراكمه قره چوقا كه اصلاً يموت هستند سكني دارند و همچنين تراكمه بايرام شالي است كه قسمت بيشتر آن در خيوق هستند و حال آنكه به همه جهت به قدر هزار خانواده از تراكمة قراچوقا در خيوق مي باشند
    تراكمه قراچوقا كه در نزديكي درياي خزر زندگي مي نمايند به دو قسمت تقسيم مي شوند: يك قسمت آن شريف جعفربای می باشد كه به قدر هشت هزار خانواده در ساحل درياي خزر زندگي مي كنند. قسمت ديگر كه موسوم به آق آتاباي يا چوني است به قدر هفت هزار خانواده است كه پهلو بلكه قدري بيشتر در طرف مشرق زندگي مي‌كنند. در ميان عامة يموت اين دو اسم مشهور مقبول است و نژاد شرف و از شرف و چوني از چوني سخت عار مي‌كشند و حمايت دارند واتفاق و اتحاد ايشان در واقع سخت و موجب بسي حيرت است كه در حقيقت جزو اخلاق آنهاست.
    هر خصومت و رنجشي كه درميان آنها حاصل مي شود رنجش و خصومت ايليت است همين كه پاي غير به ميان آمده تمام با هم متفق مي شوند در ميانة يموت نجبارا «ايگ» و نانجيب را «قول» مي‌نامند. ايگ آنهايي هستند كه پدرو مادرشان يموتي است. قول آنهائي هستند كه پدرشان يموت و مادرشان از ولايت است.
    سرزمين يموت محدود است از شمال به اترك، از مغرب به درياي خزر از جنوب به دهات اتك استرآباد يعني بلوكات سدن رستاق، استراباد رستاق، كتول، فندرسك و سنگر، همه جا كنار جنگل علامت مرزي است و دشت پهناور ماوراء آن زير تسلط تركمن ها است. و از طرف مشرق به هرهر و ياس تپه و يك باريكه خاك بي طرفي كه بين اقامتگاههاي يموت و گوگلان واقع است.
    نام ايل يموت ماخوذ از اسم يموت پسر اغوزجك است. يموت صاحب دو پسر به نامهاي «اوتلي تمور» و «قوتلي تمور» بوده است، اتلي تمور جد عشاير يموت خيوه و قتلي تمور جد مردم يموت ساكن در ايران هستند.
    يموتها در ايام چنگيزخان و تيمورلنگ اراضي فعلي را كه در دست دارند بدست آورده سكني گرفتند. ... موقعي كه خاندان اتابكان حكمراني مي كردند يموت ها در منطقه شمال وشمال شرق ايران فعاليتهاي زيادي در تركمن كردن منطقه داشتند.
    محل استقرار اولية يموت عبارتند از: خوجه نفس، كمش تپه، خليج حسنقلي، چله كن (چهاركن)، چكيشلر، اترك .
    در اينمورد رابينو مي نويسد: ««محلات ذيل بعضي از اقامتگاههاي دائمي يموت است كه ذكري از آنها نشده است:
    الف- پست مرز مراوه تپه در ساحل جنوبي اترك در 72 ميلي شمال غربي بجنورد و بنابر اطلاع اهل محل 28ميل در مغرب بيرام الم.
    ب- پست مرزي ياغي الم هشت ميل در شمال غربي بيرام الوم.
    ج- چاتلي در هشت فرسنگي چكشلر و 32 ميلي (هشت فرسخي شمال غربي گنبدقابوس).
    د- سنگرتپه در نزديكي مصب اترك در ده ميلي شمال شرقي تازه آباد.
    هـ- تازه آباد در ده ميلي شمال گمش تپه كه داراي هشت نه خانه متعلق به ماهيگران تركمن.
    ز- آلتين تخماق تقريباً در نيم فرسخي دريا و دو فرسخي انچلي.
    ح- گورك سفيد در دوميلي گمش تپه و دو ميلي دريا.››
    ييت مي‌نويسد: «يموت ها ظاهراً مردمي با ايمان و نسبت به معتقدات خود پاي بند بودند، حتي خان هاي همراه ما نيز چندمرتبه در روز نماز خود را بجاي مي آوردند.»
    اعتقاد كاملي به كلام ا.. مجيد دارند. و در شهر صيام هرگاه مسافرت كنند تا آن مسافرت از ضروريات اسلامي نباشد روزه نمي‌خورند. به مشايخ و قضات و خوجه و صوفي خيلي احترام مي‌كنند و نذورات براي آنها مي برند. بعد از قتل عام يموتهاي خيوه توسط روسها در سال 1873، مقاومت آنها در برابر فشار مداوم روس و ايران در هم شكست. قسمتي از يموتها تسليم روس و قسمتي ديگر تسليم ايران شدند. در آن تاريخ آنها تقريباً 40000 خانوار (جمعاً 200000نفر) بودند. در حدود 15000 خانوار اطراف خيوه و 25000 خانوار در شمال خراسان ايران وساحل شرقي درياي خزر زندگي مي كردند.
    در گرگان نامه آمده است «بزرگتر و متمول‌تر و متمدن ترين تمام طوايف يموت اول طايفة جعفرباي وثانيا طايفة آتاباي است. ولي هيچ طايفه به تمول و تمدن جعفرباي نمي‌رسد» و عدة يموت‌ها تقريباً هفت هزار خانوار است، كه يك سوم صحرانشين اند و بقيه اقامتگاه ثابت دارند، جعفرباي ها ملاح و ماهيگر و تجار قبيله اند و وضع كارشان از همه بهتر است. بعد از آنها آتاباي داز و دوجي و يلقي قرار دارند. پست‌تر از همه چارواهاي بياباني و سركش و فقير تيره هاي قان يوخمز وايگدر مي‌باشند، كه فقط معاش روزانه را در چادرهاي خود موجود دارند تيرة داز به افسانه‌هايي اعتقاد دارند كه به موجب آن ايشان از بازماندگان خاندان پادشاهي هستند. همسايگان آنها نيز ايشان را ارجمندترين تيرة قبيلة يموت مي‌شمارند قبيله هاي يموت از حدود غربي به مشرق به ترتيب ذيل مقيم هستند. جعفرباي، آتاباي، يلقي، داز، دوجي، بكه، بهلكه، بدراق، ايمير، كوچك، سلاخ، قجق، قان يوخمز و ايگدير.
    تراكمه جعفرباي چون در سواحل سكني دارند سابقاً اسباب واهمة ايرانياني بوده اند كه در سواحل درياي خزر سكني دارند و ايرانيها آنها را سارقين دريا و اشرار مي پنداشتند.
    Anime Spoilerمتن پنهان: کاربر از خود راضی:
    افتخار می کنم که یک ترکمن يموت جعفربای هستم!

    تركمنهاي گوگلان: گوگلان اسمي است با مسمي، زيرا كه گوگلان مشتق از دو كلمة گوك ولان و گوك به تركي سبزولان به معني جايگاه است. قبيلة گوكلان سرزمين محدودي را در مصب گرگان رود در اشغال دارند. منطقه آنا از ياس‌تپه در ساحل جنوبي رودخانه در مغرب تا سرچشمة گرگان رود در يلي چشمه و دهنة گرگان رود در تنگراه و يا تخميناً از طول جغرافيايي 55 تا 56 درجة‌ شرقي مي‌باشد.
    شهرهايي كه اراضي گوگلان را در جلگة گرگان مشروب مي سازند، عبارتند از: آب حاجي لر، كچه قره شور كه از قلعه كافه و دوزين جاري مي شوند و آب بانيل از وامنان وآب چقربيگدلي از دهنة فارسيان و فيرنگ و آب اوبه خالّي خان از دهنة تنگراه. مردم گوگلان افرادي كشاورز و در عادات خود مانند باديه نشين ها نيستند. اينان در همان چادرهاي نمدي تركمن زندگي مي- كردند، اما دير و بندرت اوبه يا محل ست خود را عوض مي كردند و در نتيجه محلي كه آنها در آن بسر ميبردند بسيار كثيف و نامناسب مي نمود. با روسيه تجارت گاو و گوسفند و پارچه ابريشمي دارند و درخت توت پرورش مي دهند و كرم ابريشم تربيت مي كنند و قدري نيز ترياك مي كارند و به استعمال آن نيز سخت معتادند. مصنوعات ايشان فقط نمد و فرشهاي زبر و مقداري پارچة ابريشمي است. مردمش مطيع‌تر از يموت و در خط رعيتي و زراعت طرف نسبت با يموت نيستند. آرمينيوس وامبري دربارة گوگلانها مي نويسد: ««اگر بخواهم از روي وضعيتي كه داشتند ومناسباتي كه بين آنها و همسايگانشان برقرار بود قضاوت نمايم بايد آنها را بديدة صلح‌جوترين و متمدن‌ترين تركمنها نگاه كنم و به همين عنوان معرفي نمايم. غالب آنها از روي ميل به امر زراعت مشغول هستند و خود را تابع ايران مي دانند.
    بهرحال اراضي گوكلان حاصلخيز و قابل، هوايش سلامت و نسبت به هواي يموت ييلاق و داراي چشمه سارهاي زيادي است. و يكي از زيباترين مناطق شمال خراسان است. ولي بواسطه كمي جمعيت فرسخ ها از اراضي ايشان عاطل و بي حاصل مانده است.
    كلنل ييت كه سفري به ميان گوكلان ها داشته و آنها را از نزديك مشاهده كرده است مي- نويسد:‹‹به نظر مي‌رسيد كه آنها تيره‌هاي بسيار متفاوتي از تكه ها، ارساري ها و ساير تركمن هاي ديگري كه تا آن موقع ديده بودم باشند بعضي از آنها بور و تعدادي نيز زرد پريده رنگ بودند و در مقايسه با تكه‌ها و ساريك‌ها ريش‌هاي پرتري داشتند آنها اسبهاي بهتري را سوار بودند و كلاههايي از پوست بره، تقريباً بزرگتر و پهن تر از كلاههاي عادي بر سرداشتند. درون آلاچيق‌هاي آنها نيز وضع خوبي نداشت، از قاليهاي زيبايي كه تكه‌ها و ساريك‌ها بر كف چادر فرش مي كنند و يا كيف هايي كه بر ديوار مي آويزند، خبري نبود، علت اين امر، فقر يا نداري آنها نبود، چون وضع خوبي داشتند بعضي از سران آنها ثروت زيادي داشتند، از جمله سبحان قلي‌خان رئيس ابه‌هاي شغال تپه» بلكه علت آن اين است كه گوكلان ها مانند طايفه هاي ديگر هنر قاليبافي و كيف بافي و ... را نداشتند و تنها هنر آنها در زمينه صنايع دستي نمدبافي مي باشد ونيز آنها همواره ساده زندگي مي كردند وبه بكار بردن اشياء قيمتي در منازل خود اشتياق نداشتند.
    گوكلان ها پيش از طوايف ديگر تركمن مطيع ايرانيان شدند زيرا ««آنان در سرزميني كه به سر ميبردند به علت حملات پي در پي ايرانيان زندگي آرامي نداشتند و پيش از آنكه ايران آنها را تسليم خود كند مورد تهاجم آقامحمدخان (پادشاه ايران) و محمد امين خان (حاكم خيوه) قرار گرفتند و تاحدود زيادي نابود شده بودند. بدين طريق آنها چاره اي جز تسليم شدن به شاه ايران در اوائل دهة 1840 نداشتند.»»

    ادامه در پست بعدی...
    ویرایش توسط PipBpy3000_v2 : 03-29-2010 در ساعت 09:22 AM

  4. #4
    Registered User PipBpy3000_v2 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    محل سکونت
    ترکمن صحرا
    نگارشها
    292

    پاسخ : ترکمن

    تركمن بودن سه شرط اساسي دارد :

    1 ) هر تركمن بايد در شجره ي تركمن ها جاي داشته و يا اينكه از نوادگان فرزندان دست دوم تركمن باشد .
    2 ) بايد بتواند به لهجه تركمني صحبت بكند .
    3 ) سرانجام مسلمان سني حنفي باشد .
    Anime Spoilerمتن پنهان: نظر خودم:
    شرط شماره ی 3 فکر کنم بعد ها اضافه شده... به خاطر قدمت تاریخی ترکمن ها و مذهبی که قبل از اسلام داشتن. البته خودم همه ی 3 شرط رو دارم!!

    تركمن ها گروهي از زرد پوستان آسياي ميانه هستند كه به دلايل گوناگون طبيعي و اجتماعي به طرف جنوب منطقه هجوم آورده اند ،اين گروه در مناطق تركمنستان واقع در جماهير شوروي و تركمن صحراي ايران ساكن شده اند.
    آنان داراري جدي افسانه يي به نام « اغوذ خان » ( Oghuz Khan ) هستند ، كه تمام گروهها و زير گروههاي تركمن از او منشعب شده اند تركمنهاي مسلمان ، از شاخه ي حنفي و اهل سنت بوده و به لهجه تركمني كه متعلق به گروه زباني « اغوذ » يا « تركي جنوب غربي » بوده و به زبان هاي آذربايجاني و تركي استامبولي نزديك است صحبت مي كنند ( منگز « Menges‌ » ، 1967‌ )
    از لحاظ فرهنگي و اجتماعي مشابهات زيادي با زرد پوستان آسياي ميانه ( مانند گروههاي قزاق و قرقيز ) دارند ( آيرونز « Irons » ، 1975 ) تركمنها در طي ساليان دراز با گروههاي بومي مخلوط شده اند.
    بازسازي تاريخ تركمنها بسيار مشكل است ، ( ابوالقاضي بهادر خان ، 1907 ) ، خان خيوه در قرن يازدهم راجع به شجره تركمنها كتابي نوشته است ، بر طبق منابع شفاهي و شجره يي ، تركمنها در منطقه شمال درياچه « ايشيق گل » (Ishiq gel) در حدود شش هزار سال پيش زندگي مي كرده اند (بوگوليوبف«Bogoliouboff» ،1979 ) . منابع فوق نشان مي دهد كه تركمنها متعلق به شمال مغولستان بوده اند.
    بيشتر مورخان عقيده دارند كه تركمن ها از مشرق (خاور زمين ) مهاجرت كرده اند.
    آنها در قرن ششم ميلادي در نزديكي سير دريا (سيحون) مي زيسته اند و بعدا به قسمتهاي جنوبي آمو دريا (جيحون ) و مرو مهاجرت كرده اند.


    منبع : بانک اطلاعات گردشگری
    Edit:
    Anime Spoilerمتن پنهان: توجه:
    همین الان فهمیدم که یه سری مطالب نادرست در مقاله ی طوایف ترکمن هست که معلوم می کنه مطلب زیاد قوی و درستی نیست... البته در کل (جدا از جزییات) می شه به مطلبش اعتماد کرد!

    -پایان پست طوايف تركمنها-
    ویرایش توسط PipBpy3000_v2 : 03-29-2010 در ساعت 09:19 AM

  5. #5
    Registered User PipBpy3000_v2 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    محل سکونت
    ترکمن صحرا
    نگارشها
    292

    پاسخ : ترکمن

    ترکمن ها اعتقادات و باورهای افسانه ای دارند که ریشه در فرهنگ کهن آنان دارد . یکی از اعتقادات و باورهای ترکمنها درباره پیدایش حیوانات و ویژگی آنهاست .

    پیدایش لاک پشت (پیشباقا):
    در زمانهای قدیم زنی زندگی می کرد که بسیار زنی بخیل بوده است و در داد و ستد هیچ وقت رعایت انصاف نمی کرد.
    او از همسایه ها گاه پیمانه ای لباب پر از گندم و یا جو قرض می کرد , اما در هنگام اعاده تنها نیمی از آن را بر می گرداند
    روزی از روز ها و طبق عادت همیشگی پیمانه نیمه پر گندم را به همسایه اش باز گرداند .
    همسایه که از بی انصافی او در پرداخت بدهی سخت ناراحت بود او از زیر لب نفرین کرد: "الهی پیمانه ات واژگون شود و تو زیرش بمانی".
    با این نفرین پیمانه زن تنگ چشم بر سرش برگشت و اورا به صورت لاک پشتی در آورد . پیمانه او گویا یک چاناق (ظرف چوبی با لبه های زشت) بوده است .
    پیشینیان می گویند که نسل لاک پشت از این زن پدید آمده است . از این رو ترکمن ها هیچ وقت لاک پشت را نمی کشند زیرا منشا آن را منتسب به آدم می پندارند.

    منبع: برگرفته از پایان نامه استاد فرهاد قربان زاده دانشگاه پیام نور بندرترکمن

    Anime Spoilerمتن پنهان: پ.ن.:
    خودم هم شنیده بودم که نباید با لاک پشت ها ور رفت، ولی این یکی برای خودم هم تازه است!! :150:

    ویرایش توسط PipBpy3000_v2 : 03-29-2010 در ساعت 09:18 AM

  6. #6
    Registered User PipBpy3000_v2 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    محل سکونت
    ترکمن صحرا
    نگارشها
    292

    پاسخ : ترکمن

    مختصری درباره فراغی (شاعر بزرگ ترکمن):

    حدود دو قرن پيش در شرائطی که حکام وقت مردم ترکمن را زير سخت ترين نوع استثمار و شکنجه قرار داده بودند ، مختومقلی فراغی ازبين توده ای از همين مردم پا به ميدان مبارزه با ستم و ستمگری می گذارد ، او تمام توان و خلاقيت خويش را جهت متحد ساختن تيره ها و اقوام مختلف ترکمن بکار می گيرد، در قرن هجدهم مناطق ترکمن نشين و حتی غير ترکمن نشين از نظر اقتصادی وضع خوبی نداشتند وعلت آن هم اين بود که هرچه خزانه شاه خاليتر می شد، با اعمال زور و فشار زياد از توده های مختلف مردم ماليات زيادتری اخذ می کرد.
    در نيمه دوم قرن هجدهم طوائف و تيره های مختلف ترکمن به شکل دائمی و موقت در مناطقی از بال آقان (بالکان)، آخال، حريرود (تجن) اسکان مي يابند و اما تيره و طوائف يموت و گوگلان به نواحی اترک، گرگان و منطقه ترکمن صحرای کنونی نقل مکان می کنند که يکی از دلايل عمده نقل مکان ترکمن ها و سائر طوائف را سياست های جنگ طلبانه نادر شاه عنوان کرده اند، چرا که او با وجود اينکه سراسر ايران، افغانستان، آسيای ميانه و عراق و منطقه قفغاز را تصرف کرده بود، شهوت توسعه طلبی او فروکش نکرده و برای فتح چين آماده يورش می شود، محلی که در آنجا برای جنگ تدارک ديده می شود اطراف ماری يا همان مرو است، که او برای ساختن زنبورک ( نوعی سلاح جنگی آن زمان ) دستور دريافت غذا و خوراک از مردم منطقه را صادر می کند، علاوه برآن ظرف های مسی، چدنی و فولادی را نيز برای ساخت تجهيزاتشان از مردم می گيرند، گذشته از اين ها اسبها و شترهای مردم نيز در اختيار عمال نادر شاه قرار ميگيرد و بدين ترتيب سنگينی بار جنگ بردوش مردم زحمت کش و محروم منطقه قرار مي گيرد، که اين امر موجبات نقل مکان بسياری منجمله ترکمن ها را باعث مي شود.
    پس از کشته شدن نادرشاه افشار، بر سر تصاحب قدرت اختلافات زيادی بين صاحب منصبان آغاز می شود، حکومتی که او با يورش ها و حملات خود تا دورترين نقطه ها گسترانيده بود رو به تجزيه و تفکيک می رفت، در ايران شرقی ( افغانستان کنونی ) شخصی بنام احمد درانی خود را شاه اعلام می کند و شايد در همان زمان اساس تفکيک دولت افغانستان کنونی پايه گذاری شده باشد.
    اما درانی فقط به حکومت افغانستان قناعت نکرده و خود را حاکم تمام سرزمين هائی که نادر شاه در سلطه خود داشت معرفی می کند، او به منظور اينکه حمايت ترکمن ها را کسب نمايد به سران و خان های ترکمن نامه مي نويسد و آنها را به افغانستان دعوت می کند، عبدا... و محمد صفا دو برادر بزرگتر مختومقلی و چند جوان ديگر به رياست چودرخان جهت مذاکره عازم افغانستان می شوند، و تا مدتی خبری از آنها نمي آيد تا اينکه گروهی برای پيدا کردن چودر خان و دوستانش به خراسان فرستاده می شوند، بزرگ و کوچک منتظر رسيدن خبر بودند، تا اينکه خبر رسيد چودر خان و دوستانش از بجنورد به سمت نيشابور رفته اند، و مشخص نيست که چه بلائی برسرشان آمده است،ولی مهدی که تنها جوان باقی مانده از آن گروه بود از جنگ ناگهانی که در نزديکی نيشابور اتفاق افتاده بود خبر داد، او پس از يک هفته با زخم مهلکی که برداشته بود در خانه يک دهقان در نيشابور به هوش آمد، و نسبت به اوضاع و احوال دوستان خود اظهار بی اطلاعی کرد، اندوه و غم در چهره دولت محمد ( پدر مختومقلی )که يکدفعه دو پسر خود را از دست داده بود، مشخص بود، ولی چندی پيش موسی جرجانی محقق و پژوهشگر فرهنگ و ادب ترکمن با بررسی ها و تحقيقاتی که انجام می دهد موفق به کشف اين راز مي شود و آن اينکه محمد صفا از مهلکه جان سالم بدر برده و به مناطقی از يزد و اردکان کنونی نقل مکان نموده و بطور ناشناس به زندگی ادامه می دهد و در سالهای آخر عمر خود راز خود را مبنی بر اينکه برادر مختومقلی فراغی شاعر نامی ترکمن است را برای پسر بزرگش نقل می کند و از او می خواهد اين راز را سينه به سينه و بطور سری برای نسل های بعدی نقل کنند، چندی پيش بسياری از محققان و پژوهشگران برای ديدار با خانواده محمد صفا عازم اردکان يزد شده و با فرزندان ايشان ديدار نمودند، خانواده محمد صفا هم اعلام داشت ما هم با ترکمنان شمال ايران ارتباط خوبی داشته و با آن ها رفت و آمد داريم.
    اما از طرف ديگر حاکم استراباد به نزديکيهای برج قابوس رسيده بود، گروهی به پيشواز او آمدند، و گروهی ديگر نيزبا فاصله کمی در آنجا مستقر بوده و نظاره گر اين صحنه بودند، مختومقلی نيز جزو همان ها بود، آنا طواق که در کنار مختومقلی ايستاده بود با اشاره به توپها و سپاه مسلح حاکم گفت : قبل از هرچيز بايد از حاکم پرسيد که برای جنگيدن آمدی يا مهمانی؟
    حاکم گفت : بدانيد احمد درانی برای شما حاکم و فرمانروای عادلی نيست، فرمانروا را بايد در ميان ما جستجو کنيد، چون هرچه باشد ما همسايه ايم، حاکم در ادامه صحبتش گفت : من بدستور کريم خان زند به سرزمين شما آمده ام و سلام گرم او را به شما می رسانم و... او صحبت خود را نا تمام گذاشت و چشم به حاضران دوخت، اکثر حاضران چشم به مختومقلی دوخته بودند تا صحبت کند، که ناگهان گفت : جناب حاکم ما می توانيم به درگاه کريم خان زند برويم و فرمانروايی او را تبريک بگوييم، ولی قبل از هرچيز بايد بگوييد وضعيت ترکمن ها در اينجا چگونه خواهد بود؟
    حاکم قبلا اسم مختومقلی را شنيده بود ولی نمی توانست او را درآن لباس ساده و دهقانی باور کند، از اطرافيانش پرسيد او مختومقلی است، و اطرافيانش تاييد کردند، حاکم به اوگفت : اقبال و سرنوشت هر ايل به فرمان و خواسته خدا بستگی دارد و پس از آن بستگی به حاکمان دارد، تو شاعری و حتما با اشعار سعدی آشنايي داری، سعدی مي گويد:

    بر آن باش تا هرچه نيت کنی / نظر در صلاح رعيت کنی
    الا تا نپيچی سر از عدل و رای / که مردم زدستت نپيچند پای

    و ادامه داد آيا اين سطور را شنيده ای مختومقلی پاسخ داد : آری، حتی سطور بهتری را هم خوانده ام:

    وقت ضرورت چو نماند گريز / دست بگيرد سر شمشير تيز

    مختومقلی اين سطور را به فارسی فصيح خواند، تا جائيکه حاکم به وجد آمده و گفت : مرحبا شاعر مرحبا
    در اين بين نورمحمد بای با چاپلوسی گفت: عمر حضرت حاکم و کريم خان زند دراز باد، و سريع آمين گفت ولی از کسی صدايي در نيامد. حاکم شب را نزد نورمحمد بای ماند و خواست اخباری از ترکمن ها بدست آورد ، چون در آن زمان تنها خراسان در سيطره کريم خان نبود و او می خواست بداند اگر کريم خان به خراسان تاخت و تاز نمايد آيا ترکمن ها نيروی کمکی به آنجا می فرستند، پاسخ نورمحمد سکوت بود ولی او گفت: تمام طوايف يموت و گوکلان به مختومقلی اعتماد دارند و در مشکلات با او يا پدرش مشورت می کنند، صبح فردا حاکم از مختومقلی می خواهد در وصف کريم خان زند شعری بسرايد تا از محبوبيت اشعار وی در بين ترکمن ها استفاده ( سوء استفاده ) نمايد ولی مختومقلی می گويد قبل از هرچيز اعتماد لازم است و من اعتماد لازم را ندارم.
    چندی گذشت، مختومقلی با نورتاج عروسی می کند، مراسم آنها ساده و فقط با برگزاری مجلس مشاعره برگزار می شود که بعد از مشاعره و بعد از اذان عشاء، دولت محمد نورتاج و مختومقلی را به عقد هم در می آورد، پس از يکسال دولت محمد به آرزوی خود که داشتن نوه بود رسطد و نام او را ملا بابک گذاشت، ابراهيم هم نام نوه دوم دولت محمد بود که به زندگی آنها صميميت بيشتری بخشيد.
    پس از چندی مختومقلی عزم سفر به هند و افغانستان نمود، او توسط کاروانی که از ايران آمده بود با خبر شد که پدرش به شدت مريض است و او را طلبيده، او سريعا بخارا را به مقصد حاجی قوشان ترک کرد، دولت محمد پس از رفتن پسرش در بستر بيماری افتاد و تا رسيدن پسرش زنده ماند، و در اين مدت نورتاج همسر مختومقلی از او نگهداری می کرد، اما پس از آمدن مختومقلی چند روزی بيشتر دوام نياورد و جان به جان آفرين تسليم کرد.
    در مرگ پدر مختومقلی گويا از هفت اقليم ترکمن صحرا آمده بودند، چادرها برای اقامت کسانی که آمده بودند کافی نبود و دسته دسته خيمه برمی افراشتند.

    نوشته شده توسط: غلامرضا ولی پور
    ویرایش توسط PipBpy3000_v2 : 03-31-2010 در ساعت 01:18 PM

Tags for this Thread

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ