سفرهای گالیوِر (۱۷۲۶ و تجدید نظر شده به سال ۱۷۳۵) با عنوان کامل «سفرهایی به برخی ممالک دور افتادهٔ جهان در چهار بخش. نوشتهٔ لموئل گالیور، نخست در نقش پزشک کشتی و سپس به عنوان ناخدا» داستانی تخیلی نوشتهٔ جاناتان سویفت به زبان انگلیسی است. این کتاب یکی از آثار ماندگار و کلاسیک ادبیات انگلیسی و همچنین اثری هزل بر طبیعت انسان و هجو داستانهای ماجراجویانهٔ آن روزگار است.
کتاب از زمان نخستین چاپ بسیار محبوب شد (جان گی در نامهای که در ۱۷۲۶ به سوییفت نوشتهاست میگوید: «[کتاب] همه جا خوانده میشود. از جلسات کابینه بگیر تا مهد کودکها») و همچنان هم به صورتهای مختلف چاپ میشود.
داستان که در چهار بخش نوشته شدهاست به صورت سفرنامهی دریانوردی به نام ناخدا لموئل گالیور و از زبان خود وی بیان میشود. نسخههای مختلف تفاوتهای چندی با هم دارند، اما همهٔ نسخهها در مواردی مشترک هستند که بنیان نسخههای امروزی اثر هستند.
کتاب به شیوهٔ کتابهای آن روزگار با شرح مختصری از زندگی شخصیت و معرفی او آغاز میشود و با شرح سفرهای او ادامه مییابد.
سفر به لیلیپوت
در یکی از سفرها کشتی توفانزدهٔ گالیور میشکند و امواج او را به ساحل میبرند. گالیور بیهوش میشود و وقتی به هوش میآید خود را اسیر مردمی کوچک (با متوسط قامتی حدود ۱۵ سانتیمتر) به نام لیلیپوتها مییابد.
او مدتی در سرزمین لیلیپوتها میماند و وقتی با تصمیم پادشاه مبنی بر شرکت او در جنگ بین لیلیپوت و مملکت همسایه مخالفت میکند، پادشاه دستور کور کردن او را میدهد. گالیور میگریزد و خود را به مملکت همسایه میرساند و با کمک این مردم کشتیای میسازد و به سرزمین خود باز میگردد
سفر به برابدینگنگ
سفر بعدی گالیور او را که باز هم کشتیاش شکسته به سواحل برابدینگنگ میاندازد. مردمان این سرزمین غولپیکرند و گالیور پس از دست به دست گشتن و به نمایش در آمدن سر از قصر شاه در میآورد
علاقه مندی ها (Bookmarks)