Animparadise بهشت انیمه انیمیشن مانگا

 

 


دانلود زیر نویس فارسی انیمه ها  تبلیغات در بهشت انیمه

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: Disgrace By John Coetzee

  1. #1
    کاربر افتخاری فروم Madman آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    نگارشها
    4,849

    Disgrace By John Coetzee

    Disgrace By John Coetzee

    Anime Spoilerمتن پنهان: داستان:
    «رسوایی» داستان زندگی استاد میان‌سال زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاهی در شهر «کیپ تاون» آفریقای جنوبی‌است که به‌‌خاطر رابطه‌ی جنسی با یکی از دانشجویان دختر کلاسش بدنام می‌شود و کارش به رسوایی می‌کشد. «دیوید لوری» در زندگی دو بار ازدواج کرده اما هر دو بار هم شکست خورده و از هر دو همسرش جدا شده است، به همین خاطر اوایل رمان هر پنج‌شنبه به یکی از خانه‌های عمومی شهر می‌رود و به‌سان مشتری وفاداری سراغ اتاق شماره‌ی ۱۱۳ را می‌گیرد و در مقابل پرداخت اندک پولی، نیاز جنسی خود را برطرف می‌کند.

    «دیوید لوری» در مقام استاد دانشگاه، تا به حال سه کتاب منتشر کرده و هم‌اکنون هم بر روی آثار «لرد بایرون» شاعر رومانتیک قرن هجده و نوزده بریتانیا کار می‌کند و قصد دارد اپرایی بر اساس اشعارش بنویسد. در این اثنا، با یکی از شاگردان کلاسش به‌نام «ملانی» رابطه‌ی جنسی برقرار می‌کند و این موضوع کم‌کم به گوش دیگر هم‌کلاسی‌ها و همچنین خانواده‌ی «ملانی» می‌رسد و استاد پنجاه‌ و دو ساله‌ی دانشگاه را مجبور به استعفا می‌کند.

    «دیوید» برای پشت‌سر گذاشتن این رسوایی تصمیم می‌گیرد چندی محل زندگی‌اش را ترک کند و به مزرعه‌ی دخترش در یکی از استان‌های جنوبی کشور برود و چندی پیش او بماند. «لوسی» دختر «ل.ز.ب.ی.ن» دیوید به‌تنهایی در مزرعه‌ کار می‌کند و با پدرش اختلاف عقیده‌ی زیادی دارد. در این بین، روزی سه متجاوز به خانه‌ی «لوسی» حمله و به لوسی تجاوز می‌کنند. رابطه‌ی پدر و دختر بعد از این ماجرا به‌طور اسرارآمیزی سرد می‌شود و اختلاف عقیده‌ی آن‌ها بیشتر نمود پیدا می‌کند.

    دیوید از دخترش می‌خواهد که همراه او به شهر بروند تا در محیط امن‌تری زندگی کنند اما لوسی این پیشنهاد را نمی‌پذیرد و حتی به‌پدرش می‌گوید که به‌خاطر ماجرای آن روز، بچه‌ای در شکم دارد و می‌خواهد آن را بزرگ کند. دیوید چندی دخترش را ترک می‌گوید و در این بین، به محل زندگی «ملانی» سر می‌زند و با پدر شاگرد سابقش هم‌زبان می‌شود و روایت خود را از ماجرای رسوایی برای او تعریف می‌کند. پدر «ملانی» دیوید را به شام دعوت می‌کند و بدین ترتیب استاد بدنام دانشگاه، بدون حضور «ملانی» در کنار والدین آن دختر در منزلشان شام می‌خورد و از آن‌ها دلجویی می‌کند.

    زندگی برای دیوید در خانه‌ی قدیمی‌اش غیرممکن می‌شود و تصمیم می‌گیرد به همان دهی که دخترش در آن ساکن است نقل مکان کند و در آنجا کاری پیدا کند و زندگی خود را ادامه بدهد و اپرایش را تمام کند. در نهایت، دیوید به‌همراه یکی از دوستان «لوسی» در یک کلینیک مراقبت از حیوانات مشغول به کار می‌شود و هر روز کارش این می‌شود که جنازه‌ی سگ‌های مرده را برای سوزاندن به کوره ببرد.



    ویرایش توسط Shaparak : 03-08-2014 در ساعت 04:37 PM

Tags for this Thread

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

قوانین ارسال

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
بهشت انیمه انیمیشن مانگا کمیک استریپ