پ.ن: حالا که اینهمه حرف زدم، نیتمم از اسم فعلی تاپیک میگم تا شبهه ای نباشه...
درکل با خودم تصور کردم بعضی اوقات آدم افکاری به ذهنش میرسه که در آینده به دست یک نفری (خودش یا دیگران) اون فکر تکمیل و عملی میشه. درواقع اگر در لحظه به اون فکر طرف دقت کنیم، به ایده فرد برچسب خیال پردازی میزنیم و نهایت تلاشمون رو میکنیم برای نابودیش...هه هه...کاری که ایرانیا توش ماهرن
.
اما من فکر میکنم خیال و تصور باید بشه و باید ازشون حمایتم بشود حتی...
البته نه خیالاتی مثل...اینکه مثلا من بگم "میخوام یک شتر مرغ اختراع کنم، که بجای تخم مرغ، بچه فیل پرنده به دنیا ییآره". اولا شترمرغ تخم شتر مرغ میزاره و بعدم این فیل پرنده میخواد چکار کنه؟...
بلکه خیالاتی مثل اینکه "چقدر جالب میشد اگه برای حفاظت از مرز آبی کشورا، از زیردریاییها هم میشد هواپیمای شکاری به صورت عمودی از زیر آب دربیاد و اوج بگیره و بره برای شکار هواپیماهایی که دارن به سمت کشور حرکت میکنن". اینطوری میشه دشمن رو غافلگیر کرد و میدونم جا برای تکمیل زیاده...اما خب برای یک ایده خام خیلی باحاله... این قضیه ی هواپیما شاید برای بعضیها تخیلی فانتزی بنظر برسه...اما میتونم بگم
این هواپیما وجود داره اونم برای اهداف نظامی! درهرحال اینکه در لحظه، به اون ایده یا فکر میشه لقب تخیل رو نسبت داد. اما این تخیل مثل یه خواب میمونه. خوابی که یا میتونه عملی بشه (اگر منطقی باشه) یا میتونه عملی نباشه (اگر غیر منطقی و مسخره باشه)...یکی از حالات دچار اون خواب میشه...اما اگر اون اتفاق بیافته یا نیافته...فرقی نداره...هردوشون اسمشون خوابه.
پس اسم تاپیکم، تخیلیه که هم میشه بهش گفت تخیل، هم ایده و فکر...اما هردوش تخیلیه. یکیش عملی و یکی غیر عملی (دردنیای زمانی این روزگاران). درهرحال خب تخیل از خیال و چیزی که وجود نداره (یا فعلا وجود ندار) برگرفته میشه دیگه...نه؟ نه؟ نه؟...
پس ایده علمی رو میشه بهش گفت "تخیلات علمی، برگفته از آینده بینی لحظه ای". آینده بینی لحظه ای تشبیهه...به لحظه ای که اون فکر به ذهنتون میرسه.
درهرحال من عادت کردم هرچیزی رو زیاد و شایدم زیادی توضیح بدم...قبول کنین آدم باید از برداشت آدما بترسه...من که میترسم و حتی نتیجه گیری داستانم عادت کردم بگم...هاهاهاها
علاقه مندی ها (Bookmarks)